فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق آماده ؛ پیدایش انسان

اختصاصی از فی فوو تحقیق آماده ؛ پیدایش انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده ؛ پیدایش انسان


تحقیق آماده ؛ پیدایش انسان

تحقیق آماده درباره پیدایش انسان.

شما در این تحقیق با نظریه های گوناگون درباره پیدایش انسان و همچنین قدمت 4 میلیون ساله انسان، شیوه جنگل نشینی و شیوه غارنشینی انسان آشنا خواهید شد.

تعداد صفحه : 4 صفحه {فونت 14 فاصله سطر 1/15}(بی نازنین)

کادر و شماره صفحه: دارد

فهرست و منابع : ندارد

آماده برای پرینت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده ؛ پیدایش انسان

دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


این نشانه ها که از آنها تعبیر به الشراط الساعه یعنی : شرایط تحقق قیامت می شود ، دو جور است : یک قسم ، حوادثی است که حتما بایستی پیش از پیدایش قیامت و به عنوان پیش آهنگ رستاخیز ، تحقق پیدا کند .
و قسم دیگر اتفاقاتی است که ضرورت ندارد ، حتماً پیش از وقوع رستاخیز تحقق پذیرد ، هرگاه مقارن پیدایش قیامت نیز ، صورت پذیرد ، مانعی نخواهد داشت .
و ما ذیلاً به مهمترین آن نشانه ها اشاره می نمائیم :

 

نظام این عالم ، عوض می شود :

 

همان طوری که دانشمندان علم هیئت و فیزیک می گویند نظام کرات سماوی ، وابسته به یک نیروی قوی و نیرومندی است که تمام کرات را در چنبره قدرت خود گرفته ، نمی گذارد این نظام بدیع از هم پاشیده و یا اصطکاک و تصادمی در آن ، پدید آید .
دانشمندان مذبور این نیروی قوی و به تعبیر قرآن ستون های نامرئی را که همچون رشته ای کرات آسمانی را به هم پیوند داده بنام قوه ی جاذبه می خوانند .
هنگامی که بنا شود رستاخیز عمومی پدید آید ، مثل اینکه خداوند آن نخ پیوند دهنده و برقرار سازنده نظام بدیع را از میان کرات برداشته ، آنها را به حال خود وامی گذارد .
بدیهی است در آن صورت نظم و پیوستگی کرات از هم گسسته ، سر و صدا و انقلاب عجیبی در عالم پدید خواهد آمد .
آیات زیر اشاره به همین حقیقت و بیان کننده اوضاع و احوال چنین روزی است :

 

1- القارعة مالقارعة و ما ادریک ماالقارعة ، یوم یکون الناس کالفراش المبثوث و تکون الجبال کالعهن المنفوش...
یعنی : حادثه ی کوبنده ای؟ و تو چه می دانی که حادثه ی کوبنده چیست؟ روزی که مردم ، چون پروانه های پراکنده باشند و کوه ها چون پشم حلاجی شده باشد.(سوره ی قارعه آیه های 1- 5 )
2- یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب ، کما بدانا اول خلق نعیده .
یعنی : روزی که آسمانها را در هم پیچیم مانند در هم پیچیدن طومار برای نوشتن ، چنانکه در ابتدا مخلوقات را آفریده ایم همان طور هم اعاده شان خواهیم داد. (انبیاء آیه 104)

 

3- یوم تبدل الارض غیرالارض و السموات ، و برزو لله الواحد القهار.
یعنی : روزی که زمین به زمینی جز این تبدیل شود و هم چنین آسمانها بغیر وضع فعلی درآیند و مردم در پیشگاه خدای یکتای مقتدر حاضر شوند . (ابراهیم آیه 48 )

 

4- والسماء منفطر به کان وعده مفعولا.
یعنی : در آن روز ،آسمان شکافته شود ، وعده خدا واقع شدنی است . (مزمل آیه 18)

 

5- یوم تکون السماء کالمهل.
یعنی : روزی که آسمان ، مانند روغن جوشان گردد.(معارج آیه 8)

 

و همچنین است آیات:
اذا السماء انشقت (انشقاق آیه1)
و اذا السماء و انفطرت و اذا الکواکب انتثرت (سوره انفطار آیه 1-2)
و نظائر اینها .

 

خورشیدو ماه و ستارگان ،خاموش می شوند :

 

دانشمندان فلک شناس ،اظهار عقیده می کنند که : این خورشید فروزانی که ریاست منظومه ما را به عهده دار،1300،000 برابر حجم زمین ما حجم دارد ، و جرم آن 332000 مرتبه از جرم زمین بیشتر است و هرگاه بخواهیم وزن آن را به حسب تن بیان کنیم ، باید عدد 2 را بنویسیم و 27 صفر پهلوی آن بگذاریم در حالیکه زمین ما 082،841،310 ،0001،1کیلومتر مکعب ، حجم و 5977 تریلیون تن وزن دارد.
همین کره ی آتشین که گرمای ، سطح آن 11000 درجه فارنهایت و حرارت مرکزی آن 70 میلیون درجه است و شعله های آن تا 160000 کیلومتر زبانه می کشد و با سرعتی برابر 6000 کیلومتر در ساعت به بیرون پرتاب می شود بر اثر اینکه در هر ثانیه بالغ بر 4 ملیون تن از حجم آن : تبدیل به انرژی و حرارت می شود بالاخره روزی به خاطر این سخاوت بی مانند ، نیرویش تمام شده و به یک جرم کاملاً تاریک و بی فروغ تبدیل خواهد شد.
نه تنها خورشید ما دارای چنین سرنوشتی است ، بلکه ستارگان دیگر ، چه آنهائی که از خورشید کسب نور می کنند و چه آنهائی که خود ، دارای نور نبوده و از دیگران کسب نور می نمایند ، به چنین سرنوشتی دچار خواهند شد .
قرآن شریف ، چنین روزی را که دانشمندان فلک شناس ، پیش بینی می کنند به عنوان پیش آهنگ قیامت و رستاخیز عمومی می شناسد . که ذیلاً به بعضی از آن آیات اشاره می شود :

 

1- اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت و اذا الجبال سیرت ...
یعنی : وقتی که خورشید ، پیچیده و خاموش شد ، و وقتی ستارگان تیره شوند و هنگامی که کوهها سیر داده شوند ... هر کسی آنچه احضار کرده اند بداند .( سوره تکویر آیات 1- 3 )

 

2- یسئل ایان یوم القیامه ، فاذا برق البصر و خسف القمر ، و جمع الشمس و القمر ، یقول الانسان ، یومئذ این المفر ؟
یعنی : می پرسد روز رستاخیز کی می رسد ؟ و چون دیده خیره شود و ماه بگیرد و خورشید و ماه در یکجا جمع شوند ، آنروز انسان گوید : گریز گاه کجاست ؟ ( سوره قیامت آیات 6- 10)

 

3- اذا السماء و انفطرت و اذا الکواکب انتثرت و اذا البحار فجرت و اذا القبور بعثرت علمت نفس ما قدمت و اخرت .
یعنی : هنگامی که آسمان بشکافد ، و ستارگان پراکنده شود و دریاها به هم پیوندد ، و گورها زیر و رو شود ، هر کسی خواهد دانست که چه کرده و چه نکرده . (سوره انفطار آیه 1- 5 )

 


4- فاذا النجوم طمست و اذا السماء فرجت ، و اذا الجبال نسفت و اذا الرسل اقتت لای یوم اجلت لیوم الفصل و ما ادریک ما یوم الفصل .
یعنی : هنگامی که ستارگان ، تار شوند و آسمان شکافته شود و کوه ها برافکنده شوند ، و فرستادگان وقت داده شوند ، برای چه روزی پس انداخته شوند ؟ برای روز جدا شدن ، و نمی دانی روز جدائی چیست ؟ (سوره مرسلات آیه 8 - 14)

 

زمین لرزه عمومی :

 

اذا زلزلت الارض زلزالها ، و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها یومئذ تحدث اخبارها .
یعنی : هنگامی که زمین به لرزشی هراس انگیز بلرزد ، و محتویات گران قیمت خود را از خود خارج کند و انسان از روی شگفت گوید : چرا زمین چنین می کند ؟ ! آنگاه زمین اخبار گفتنی را به او می گوید . ( سوره زلزال آیه 1- 4 )

 

فاذا نفخ فی الصور نفخه واحده و حملت الارض و الجبال فدکتاد دکه واحده فیومئذ وقعت الواقعه .
یعنی : هنگامی که نفخه ی صور یک دفعه دمیده شود و زمین و کوه ها برداشته شوند و به یک مرتبه درهم بشکنند آنوقت ، قیامت تحقق پیدا خواهد کرد . ( الحاقه آیه 14)

 

و یسئولونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفافیذرها قاعا صفصفا لاتری فیها عوجا و لا امتا یومئذ یتبعون الداعی لاعوج له و خشعت الاصوات للرحمن فلا تسمع الا همسا.
یعنی : از سزنوشت کوه ها می پرسند بگو خدای من آنها را پاره پاره می کند ، آنگاه آنها را به شکل زمینی هموار در می آورد که نه کجی و نه پستی و بلندی در آن نمی بینی ، در آن روز مردم از خواننده ای که از ناحیه ی خدا مردم را ندا می دهد ، بدون تخلف ، پیروی می کنند و تمام صداها برای خداوند پست شده ، جز صدای آرام نمی شنوی . ( طه آیه 108)

 

و تکون الجبال کالعهن المنفوش .
یعنی : کوه ها چون پشم رنگارنگ حلاجی شده گردد . ( قارعه آیه 5)

 

اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هباءً منبثا .
یعنی : هنگامی که زمین لرزه شدیدی پدید آید و کوه ها بنحو عجیبی پاره پاره شود و غباری پراکنده گردد . (واقعه آیه 605)

 

یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا
یعنی : روزی که زمین با کوه هائی که روی آن قرار دارد ، بلرزد و کوهها چون ریگها پراکنده گردد . ( مزمل آیه 14)

 

یا ایها الناس اتقو ربکم ان زلزله الساعه شی ء عظیم یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری و لکن عذاب الله شدید .
یعنی : ای مردم ! از پروردگارتان بترسید که زلزله روز قیامت چیز بزرگی است . روزی که زلزله ی رستاخیز را به بینید ، زنان شیرده از شیرخوار خویش غافل شوند و زنان باردار ، بار خویش بگذارند و مردم را مانند افراد مست بینی اما مست نیستند بلکه عذاب خدا سخت است . ( سوره انبیاء آیه 2)

 

شاید پیش از رستاخیز در اثر همین زمین لرزه و آتشفشانها است که آب دریاها به مواد مذاب زمین که در حال غلیان و جوشش است ارتباط پیدا می کند و یا بواسطه ی سقوط پاره های ستارگان آسمانی که هنوز خاموش نشده اند ، و به دریاها می ریزند ، آب دریاها به حال غلیان و جوشش در می آید و فاصله ی بین آنها از بین می رود .
و قرآن شریف درباره ی آن می گوید : و اذا البحار سجرت یعنی : هنگامی که دریاها آتشین شود . ( سوره تکویر آیه 6)

 

و اذا البحار فجرت .
یعنی هنگامی که دریاها به هم پیوندد.( سوره ی انفطار آیه 3)
و نیز شاید برای خاطر همین عوامل است که معدنها و گنج هائی که در دل زمین و کوهها پنهان است آشکار شده بی مشتری روی زمین معطل می مانند .

 

و اخرجت الارض اثقالها .
یعنی : زمین متاعهای نفیس خود را بیرون اندازد ( سوره زلزال آیه 2)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی

دانلود مقاله تاریخچه ی مختصری از مفهوم و پیدایش اعداد

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله تاریخچه ی مختصری از مفهوم و پیدایش اعداد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انسان حتی در مراحل اولیه رشدِ خود دارای قابلیتی است ، که آن را حس عدد می نامیم 0 این قابلیت ، بدون دانش مستقیم به او امکان می دهد تا وقتی از مجموعه ای چیزی کاهش یافت ، نقصان آن را درک کند 0
حسِ عددرا با شمارش که محصول زمانهای بعد است ، و همان طور که خواهیم دید یک پدیده ی پیچیده ی مغزی است ، نباید اشتباه کرد 0 تا آنجا که می دانیم ، شمارش ویژه ی بشر است ، در حالی که نمونه هایی از جانوران یافت می شوند که به شکلی ابتدایی دارای حس عددی مشابه با ما هستند 0
در هر حال ، لااقل عقیده ی کسانی که در رفتار حیوانات مطالعه می کنند چنین است ، و این نظریه را دلایل آشکاری تایید می کند 0
برای مثال ، تعداد زیادی از پرندگان دارای این حس عددی هستند 0 از لانه ای که دارای چهار تخم است می توان یکی را برداشت ، بی آنکه پرنده متوجه شود ، اما چون دو تخم را برداریم ، پرنده آشیانه را ترک خواهد کرد 0
پرنده به طریقی غیر از راه شمارش می تواند دو را از سه تمیز دهد . ولی این قابلیت به هیچ وجه محدود به پرندگان نیست . در واقع نمونه ی جالبی که با آن سرو کار داریم ، زنبوری بنام عنتر است 0 این زنبور در حفره های منفرد تخم می گذارد و برای هر تخم مقداری معین کرم شکار می کند تا وقتی بچه ها سر از تخم بیرون آوردند از آنها تغذیه کنند 0 اما تعداد قربانیان به شکلی جالب برای هر نمونه از زنبور معین و مشخص است : بعضی از انواع ، 5 عدد ، پاره ا ی 12 عدد ، عده ای دیگر حتی تا 24 کرم برای هر حفره آماده می کنند 0
قابل توجه است که چون جنس مذکرِ این حشره بسیار کوچکتر از جنس مو’نثِ آن است ، مادر به شکلی مرموز می داند که تخم جنس ، مذکر است یا مو’نث ؟ ، و بر حسب جنس تخم ، غذای لازم را برای آنها توزیع می کند 0
او در این مورد اندازه یا نوع طعمه را تغییر نمی دهد ، بلکه برای تخم مذکر 5 کرم و برای تخم مو’نث 6 کرم می گذارد .
نظم کار این زنبورها ، و این واقعیت که عمل مزبور در زندگی حشره با وظیفه ی اساسی او ارتباط دارد ، این امر را نسبت به آنچه که در زیر بیان می شود کم اهمیت تر جلوه می دهد 0 به نظر می رسد که رفتار پرنده با توجه و هشیاری همراه است 0
شخصی تصمیم گرفت کلاغی را که در برج مراقبت ملک او آشیانه ساخته بود ، شکار کند 0 او بارها کوشش کرد تا پرنده را غافلگیر کند ولی تلاشش بیهوده بود 0 هنگامی که نزدیک به لانه می شد ، پرنده آشیانه ی خود را ترک می کرد و بر درختی دور تر از برج می نشست و تا این شخص برج را ترک نمی کرد به لانه ی خود باز نمی گشت 0
یک روز وی حیله ای بکار برد : دو مرد وارد برج شدند ، یکی داخل آن باقی ماند و دیگری بیرون آمد و پی کار خود رفت 0 اما پرنده فریب نخورد ، او خارج از آشیانه باقی ماندتا مردی که داخل برج بود نیز بیرون آمد 0 در روزهای بعد این تجربه با دو ، سه ، و بعد با چهار نفر تکرار شد ، ولی توفیقی حاصل نشد ، سر انجام ، پنج مرد وارد برج شدند ، یکی باقی ماند و چهار نفر دیگر خارج شدند ، در اینجا کلاغ شمارش را اشتباه کرد ، بدون اینکه بتواند چهار را از پنج تمیز دهد وارد لانه شد 0
در رابطه با حس عددی این واقعیت را یاد آور می شویم که انواعی را که دارای چنین حسی باشند بسیار معدودند و حتی میمونها این حس را ندارند 0
دامنه ی حس عددی حیوانات چنان محدود است که می توان از آن صرف نظر کرد ، یعنی قابلیت دریافت عدد ، به اشکال گوناگونِ آن ، تنها به بعضی از حشرات و پرندگان ، و انسان محدود است 0
مشاهدات و تجربیات در باره ی سگها ، اسبها و سایر حیواناتِ اهلی نشانه ای از حس عددی در آنها معلوم نکرده است 0
دامنه ی حس عددی انسان نیز خیلی محدود است 0 در تمام موارد عملی ، که انسانِ متمدن ناگزیر از تشخیص عدد می شود ، آگاهانه یا ناخود آگاه قرینه خوانی ، گروه بندی یا شمارش مغزی را به یاریِ حس عددیِ خویش می طلبد 0
شمارشچنان جزو مکمل دستگاه مغزی ما شده است که آزمایشهای روانی در باره ی ادراک شمارشیِ ما با دشواریهای فراوان مواجه می شود 0 با این حال پیشرفتهایی نیز حاصل شده است ، . تجربیاتی که با دقت دنبال شوند این نتیجه ی اجتناب ناپذیر را حاصل می کنند که حس عدد بصریِ مستقیم یک فرد متمدن به ندرت از چهار تجاوز می کند و میدان حس عدد لمسی از این هم محدود تر است .

 

مطالعات انسان شناسی در باره ی انسانهای ابتدایی این نتایج را تا اندازه ی قابل توجهی تایید می کند . این مطالعات نشان می دهد که وحشیانی که به مرحله ی انگشت شماری نرسیده اند ، تقریباً از ادراک عددی محرومند این وضع در میان تعداد زیادی از قبیله های استرالیا ، جزیره های دریای جنوب ، آمریکای جنوبی و آفریقا وجود دارد 0
بررسی دامنه داری در باره ی استرالیا ی بدوی نشان می دهد که معدودی از بومیها می توانند چهار را از پنج تمیز دهند ، و هیچ انسان استرالیایی بدوی نمی تواند عدد 7 را ادراک کند 0
بعضی از قبایل آفریقای جنوبی برای شمارش ، کلماتی بیش از یک و دو و بسیار ندارند ، و این کلمات چنان ناشمرده ادا می شوند که در اینکه مفهوم روشنی برای آنها داشته باشند ، باید تردید کرد 0

 

اینکه انسان از چه زمانی اعداد را شناخت و به شمارش پرداخت ، روشن نیست 0 آیا این مفهوم از را تجربه بدست آمده است ، یا تجربه فقط آنچه را که در مغز انسان ابتدایی به حالتی پنهانی جایگزین بوده آشکار ساخته است ؟
نتیجه ای که در اینجا می توان گرفت این است که با اتکا به همین دریافت مستقیم عدد ، انسان فقط به همان اندازه پرندگان می توانست در این زمینه پیشرفت حاصل کند 0
از میان وقایع قابل توجه آن که نیرنگی که می توانست تاثیری عظیم در زندگی بشر داشته باشد به یاریِ دریافتِ عددیِ خود در آورد 0 این نیرنگ همان شمارش است ، و این همان شمارش است که ما پیشرفتِ خارق العاده ی خود را مدیون آن هستیم 0
بشر شمردن را به سادگی یاد نگرفت 0 البته ، برخی از جانوران هم همانطور که گفته شد << حسابِ >> یچه های خود را دارند و ، غیبت یکی از آنها را <<احساس >> می کنند و تا حدی پریشان می شوند 0 به این معنا << حساب >> همیشه با بشر همراه بوده است ، ولی این با شمردن فرق دارد 0
ده ها هزار سال طول کشید تا انسان توانست ، لنگان لنگان ، با شمردن آشنا شود 0 دوره های تکاملی بشر را ، در بسیاری زمینه ها ، می توان روی تکامل ، رشد و یاد گیری کودکان مشاهده کرد 0
البته در اینجا ، حرکت بسیار تند است و کودک راه ده ها هــزارساله را ، در چند روز و چند هفـته و چنـد ماه می پیماید 0
کودک وقتی که ، در یکی دو سال نخستین زندگی ، زبان باز می کند ، خیلی زود معنای <<یکی >>و << دو>> تا را می فهمد 0 ، ولی عددهای بزرگتر از 2 ، ولو اینکه به تقلید از بزرگترها بر زبان بیاورد ، درک درستی از معنا و مقدار آنها ندارد 0
اغلب وقتی کودک با چیزی مورد علاقه اش روبرو می شود ، اگر بگوید << سه تا >> ، به معنای آن نیست که مثلا سه تا آب نبات می خواهد 0 منظور کودک از بیان واژه ی << سه >> ، به معنای << خیلی >> است 0
او می خواهد بگوید ، من خیلی آب نبات می خواهم 0 برای این کودک ، 2، مرز شمار است و از آن بالاتر ، برای او به معنای << انبوهی >> از چیزهاست 0
انسان هم در طول تاریخ خود ، درست به همین گونه بوده است 0 جهانگردانی که در همین سده های اخیر ، به میان مردم بومی بعضی از قبیله های دور افتاده رفته اند ، حکایت می کنند که بومی ها ، تا ، 10 ، را ( به کمک انگشتان خود ) می شمرند ، ولی از آن به بعد دچار پریشانی می شوند ، موهای خود را می کشند و ، سر انجام ، فرار می کنند 0
اندکی بیندیشیم ، ما هم عدد را ، اگر اندکی بزرگ باشد نمی شناسیم 0 ما عادت کرده ایم ، خیلی ساده و بدون فکر ، بنویسیم 247352 0 ولی اگر از ما بپرسند : یعنی چقدر ؟ جوابی نداریم و در می مانیم 0
یک میلیون درخت : جز اینکه جنگلی انبوه در ذهن ما مجسم شود ، تصور دیگری از یک میلیون درخت نداریم 0
پنج هزار و دویست کتاب : اگر کتابدار نباشیم و تجربه نکرده باشیم ، نمی توانیم مجسم کنیم ، برای پنج هـزار و دویست کتاب ، چقدر جا لازم است 0
چشم خود را ببندید و پیش خود بگویید : 3749 ، بلافاصله رقمهای 3 ، 7 ، 4 و 9 از برابر ذهن شما می گذرند . ولی برای کسی که سواد ندارد و عدد نویسی نمی داند ، این عدد قابل تصور نیست 0
احتمال دارد که زمانی و برای مردمی ، مرز شمار ، 12 ، بوده است ، بیشتر از 12 ، را نمی توانسته اند بشمارند 0 بعد از 12 ، برای آنها ، همه چیز تاریک و مبهم بوده است و از آن می ترسیده اند ، هر وقت انسان از چیزی آگاهی نداشته باشد و معنای کاری یا حادثه ای را نداند ، دچار پریشانی می شود ، بطور مثال تا زمانی که بشر معنای << خورشید گرفتگی >> و << ماه گرفتگی >> و دلیل آن را نمی دانست ، از آن وحشت می کرد ، همینطور از عدد بزرگتر از 12 ، هم پریشان می شد 0
حتی بعد ها هم که با شمردن آشنا شدند ، 12 ، را << دو جین >> و 13 را << دوجین شیطانی >> می نامیدند 0
بعضی پیش آمدهای تاریخی هم به این باور مردم کمک می کرد : << یهـودا >> سیزدهمین یار مسیح بود که به او خیانت کرد 0
آیا 13 عددی بد شگون است ؟ 13 ، با عدد های دیگر ، تفاوتی ندارد ، نه بهتر از آنهاست و نه بد تر ، 13 عددی طبیعی است ، بعد از عدد طبیعی 12 ، و قبل از عدد طبیعی 14 ، وهمچون عدد های اول ، تنها بر دو عدد مثبت بخش پذیر است : یک و خودش 0
پس چرا برخی از مردم ، 13 را عددی بد شگون می دانند ؟ البته تنها 13 نیست ، در طول تاریخ به عدد های زیادی بر می خوریم که در با ور ملتهای مختلف ، برخی مثل 13 ، << بد شانسی >> می آورند و برخی دیگر مثل عدد 7 ، << خوش شانسی >> 0
ریشه ی این باور ها را باید در ژرفای تاریخ بشر همانطوری که در بالا اشاره شد ، جستجو کرد 0
زمانی << هفت >> ، به معنایِ << بسیار >> بوده است . وقتی در افسانه ها می خوانید ، شهر دارای هفت برج و بارو ، بود . به معنای آن است که برج و باروهای زیادی داشت 0
ضرب المثلی در زبان فارسی باقی مانده است که می گوید : << هفت بار گز کن ، یک بار پاره کن >> ، این ضرب المثل را جایی به کار می برند که بخواهند در کاری دقت کنند . ( گز کردن یعنی متر کردن ، گز واحد اندازه گیری طول از جمله طول پارچه بوده است ) 0 ولی منظور این نیست که برای پاره کردن پارجه باید درست هفت بار آن را متر کنیم ، نه بیشتر و نه کمتر 0 منظور این است که باید << خیلی >> دقت کنیم یا ضرب المثل << هقت نفر منتظر یک نفر نمی مانند >> به معنای آن است که << تعداد زیادی را نباید بخاطر یک نفر سرگردان کرد >> 0
گمان می رود ، وقتی در افسانه های کهن ایرانی ( و برخی از سرزمینهای دیگر ) ، از << هفت اقلیم >> و << هفت دریا >> و امثال آن سخن می رود ، منظور << سرزمینهای بسیار>> و<< دریاهای بسیار >> باشد 0
به نکتهی دیگری هم در باره ی عدد 7 باید توجه کرد 0 اختر شناسانِ دوران باستان ( در ایران و بابل و مصر و چین ) از وجود 5 سیاره آگاه بودند : تیر یا عطارد ( مِرکوری ) ، ناهید یا زهره ( ونوس ) ، بهرام یا مریخ ( مارس ) ، برجیس یا مشتری ( ژوپیتر ) ، کیوان یا زحل ( شاتورن ) ، آنها هنوز نمی دانستند که ، این سیاره ها ، به دور خورشید می چرخند 0 ولی ، این 5 سیاره بعد از خورشید و ماه ، نمایانترین ستارگان آسمان بودند و با چشم بدون هیچ ابزاری دیده می شدند 0 این پنج سیاره ، همراه با خورشید و ماه ، نماینده ی بسیاری از قدرتها بودند و چون روی هم ، 7 عدد می شدند ، عدد هفت نوعی احترام و تقدس پیدا کرد 0
تنها عدد 7 نیست که به معنای << بسیار >> به کار می رفته است 0 نشانه هایی در این باره ، در بیشتر زبانهای زنده وجود دارد 0 << چلچراغ >> به معنای چراغی نیست که درست چهل شعله دارد ، << چلچراغ >> یعنی <<چراغی با شعله های بسیار >> 0

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    12صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه ی مختصری از مفهوم و پیدایش اعداد

تحقیق در مورد چگونگی پیدایش بازی گلف

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد چگونگی پیدایش بازی گلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد چگونگی پیدایش بازی گلف


تحقیق در مورد چگونگی پیدایش بازی گلف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

فهرست مطالب

 

  • تاریخچه مینی گلف
  • انواع زمین مینی گلف
  • مینی گلف در دیگر کشورها
  • فدراسیون جهانی مینی گلف

چگونگی پیدایش بازی گلف   

    همانطور که امروزه می شناسیم، احتمالاً منشأ بازی گلف، از اسکاتلند است. ولی اگر بخواهیم رد پای آن را بگیریم. شروع این بازی به صدها سال پیشتر باز می گردد. در اوایل امپراطوری روم، یک نوع بازی وجود داشته و به نام «پاگانیکا» معروف بوده است؛ که با یک توپ چرمی پر از پرهای نازک پرندگان و یک چوب خمیده که به عنوان چوگان بوده، بازی می شده است.

 

  • تاریخچه مینی گلف
  • انواع زمین مینی گلف
  • مینی گلف در دیگر کشورها
  • فدراسیون جهانی مینی گلف

 

چگونگی پیدایش بازی گلف   

 

    همانطور که امروزه می شناسیم، احتمالاً منشأ بازی گلف، از اسکاتلند است. ولی اگر بخواهیم رد پای آن را بگیریم. شروع این بازی به صدها سال پیشتر باز می گردد. در اوایل امپراطوری روم، یک نوع بازی وجود داشته و به نام «پاگانیکا» معروف بوده است؛ که با یک توپ چرمی پر از پرهای نازک پرندگان و یک چوب خمیده که به عنوان چوگان بوده، بازی می شده است.

 

دلایلی وجود دارد که در انگلستان هم، یک بازی که خیلی شبیه بازی گلف بوده، در اواسط قرن چهاردهم وجود داشته است، و در موزه بریتانیا تصویری در یک کتاب متعلق به قرن شانزدهم وجود دارد که سه بازیکن این بازی را نشان می دهد و هر کدام، یک توپ و یک چوب چوگان دارند، که سعی می کنند توپ را به کمک این چوگان، به داخل سوراخی بیندازند.

 

در قرن پازندهم، گلف به قدری در اسکاتند عمومیت

 بوده، در اواسط قرن چهاردهم وجود داشته است، و در موزه بریتانیا تصویری در یک کتاب متعلق به قرن شانزدهم وجود دارد که سه بازیکن این بازی را نشان می دهد و هر کدام، یک توپ و یک چوب چوگان دارند، که سعی می کنند توپ را به کمک این چوگان، به داخل سوراخی بیندازند.

در قرن پازندهم، گلف به قدری در اسکاتند عمومیت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد چگونگی پیدایش بازی گلف

دانلود مقاله پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


لوییس مامفورد(1990-1895)از متفکـرین برجسته قرن بیستم اسـت که اول بار عقایدش را در کتاب فرهنگ شهرها منتشر کرد.از وی نوشتـه های زیــادی در زمینه برنامه ریزی اجتمـاعی،شهر،معمــاری وفنــاوری به جا مـــانده اســـت مشهورترین اثر مامفورد شهر در طول تاریخ است که در آن پیدایش وتوسعـــه شهر را در دوران مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داده اســت.وی هـدف از نوشتن این کتاب را چنین بیان می دارد :
"من سعی کرده ام که شکلها و کارکردهای شهر را بررسی کنم و اهـدافی را که منجر به ایجاد آن شده است ،بیابم .چنانچه شهر نقایصی را که در طول تـاریخ به همراه داشته از خود بزدایـد ،شهــرهای آینده نقش مهمتــری را نسبــت بـه گذشته ایفا خواهند کرد" .
لوییس مـامفوردمعتقـد اسـت:چنانچه به تاریخ شهرها بنگریم ،می توانیم تصمیم بگیریم که کدام راه را انتخــاب کنیم ،یا خود را وقف تکامل وپرورش انسانیـت کنیم یا تسلیم نیروهای خودکاری شویم که خود ساخته ایم وآن را برموجودی که خالی از ویژگی انســانی است ،یعنی؛انسان ‌‌(فرا تاریخی)تحمیل کـــرده ودر نهایت او را از عواطف واحساسات ،خلاقیت وآگاهی تهـی کنیم به عقیده لوییس مامفورد چیزی که زمانی به آن شهراطلاق می شده ،اکنون به مرکز کنترل تبدیل شده وفناوری در قالب دستگاههای خودکار،فضایل انسانی را از آن سلب کرده است . وی با انتقاد از توسعه وبرنامه ریزی ما در شهرهای معاصر ،چهره ضد تاریخی آنها را آشکار ساخته وبرخی از بیماریهایی را که گریبانگیر شهــرهای بزرگ اروپا وامریکا است ،مورد بررسی قرار می دهد .
او سعی دارد به تکامل که توسط شهر انجام شده نگاهی نو بیندازدومعتقداست: چنانچه تصویر نوینی از نظم ارگانیک داشته بــاشیم وهمه کارکردهای انسانی را در نظر بگیریم آنگاه می توانیم به شکلی جدید از شهر دست یابیم که توسعه انسانی را به همراه داشته باشد .
شهرهای دوره باستان: میراثی از دهکده
نخستین وجه مشخصه گذار از دهکـده به شهر،افزایش جمعیـت وگستــرش نواحی ساخته شده بود .انباشت جمعیت به صورت متمرکز نبود واجتماعات در اندازه های کوچک در دشتها وکنــاره های رودخانه ها پراکنده بودند . در ابتدا شهر صمیمیت وانسجــام اجتمـاعات نخستیـن را با خود داشت واز نظر اندازه مفهوم محله را در ذهن تداعی می کرد .شهر تا آنجا گسترش می یافت که امکان پیمودن آن با پای پیاده میسر بود .به عبارت دیگر گسترش شهر با گسترش شبکه ارتباطی رابطــه مستقیم داشــت ووسعت آن را دامنه مــوثّر ارتباطات تعیین می کرد.این اصل همچنان به قوت خود باقی اســت به طوری که با پیشرفت وسایل ارتباطی ، شهرها وسعت بیشتری یافتند .
لوییس مافورد ضمن تجزیه وتحلیل اجزای شهر تاکید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌می کند که کارکرد اصلی شهــر در مفهوم "نگهدارنده"متبلــورشده بود؛ به این معنــاکه شهرهمه عـوامل اجتماعی را در خود گرد آورده و در فضایی محصور ،روابط متقابل آنها را میسّر می ساخت.ارگ عنصر اصلی شهر به شمار می آمد و در اطراف خود دیواری برای حفظ امنیت ساکنان داخلی خود داشت که بعدها به صورت عامل کنترل تعداد ساکنان شهر در آمد0 مازاد محصولات کشاورزی کارگاههـــای شهری در بازار به فروش گذاشته می شد 0علاوه بر آن بازار مکان ارتباطات افراد مناطق مختلف بود .
برای آنکه شهر یک "نگهدارنده"باشد لازم است مردم ونهادها رابه سوی خود جذب کند تابتواند به حیاتش ادامه دهد . لــوییس مافــورد در این خصوص از اصطلاح ابنزر هوارد یعنی مغناطیس استفاده می کند و می افزاید :"در شهرهای نخستین ،مذهب سازمان یافته این نقش را به عهــده می گیرد و مانند مغناطیس مردم را به سوی خود جذب می کند .بررسیهــای تاریخی نشـــان می دهد که هدف شهرهای نخستین خدمت به اهداف خدایان بوده ونه اهداف انسانهـا .لذا در معابد این اعتقاد وجود داشت که انسان برای آن آفریده شده تا خدایان را ستایش کند وبه آنها خدمت نماید واین امر علت وجودی شهر بود".به تـدریج انسان با الهام از فنا ناپذیری خدایان ،معیاری برای فنا ناپذیری خود نیز یافت ودر شهر ساختارهای زیبایی شناختی را در قالب یادمانها به عنوان نمادی از جاودانگی به نمایش درآورد .
در تمدنهای مختلف به دنبال گسستن یا پیـوند با دهــکـده دو کارکرد متضاد بروز کــرد که به ایجاد دو الگوی متضاد سومــر ومصر منجر شد . در اولی، عدم اطمینان ،خطر ،اضطراب ونمادهای قدرت درقالب دیوارهای مستحکم خود را نشان داد و در دیگری آرامش ،اطمینان واتکا به فواید خورشید ورود نیـــل (طبیعت)نظم را با عدالت در شهر مستقر کرد در سـومـــر قدرت در ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم ادامه یافت و به نیروهایی که در اختیار ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم دهکده ادامه یافت وبه نیروهایی که در اختیار تمدن بودند چهره ای انسانی بخشید .وجه اول با شیوه توسعه طلبی ،خشونت ،تضادواضطراب همراه بود که در طول تاریخ ویژگی غالب شهرها شد و وجه دیگر ،بیانگر تعاون وهمیاری انسانی وغنای عواطف ودانش بود که به همراه نهادهای زیبایی شناختی ،نیروهای بالقوه انسانی را رشد داد .
از دیگر مشخصات بارز شهر در این دوران ،قدرت انتقال فرهنگ در شکلهای نمادین والگوهای انسانی است که در دهکده نیز موجب شکوفایی توان انسانها بود . با ضبط اسنادولوحه ها وسنگ نوشته ها ،وجهه شهربه عنوان"نگهدارنده" تقویت می شد واز این راه گذشته،حال وآینده به هم پیوند می خورد .انحصار طلبی ،تقسیم کار وتخصصی شدن در ماهیت شهر نهقته بود وموجب شد تا هر فعالیتی در بخشهای مشخصی از شهر مستقر شود 0نهاد مالکیت که تمایز میان غنی وفقیر را موجب شده یود ،در شهر ابداع شد وزمین وهر چه در آن بود به معبد وخدای آن ،پادشاه تعلق گرفت 0از دیگر خصوصیات مهم شهر دوران باستان،شکل مادی گرفتن یا عینیت بود ،به این نحو که در طرح شهر ،تخیلات ،عقاید ،شهود وادراک ،ویژگی مادی به خود گرفت وساختار قابل دیدن پیدا کرد .فرمانروایان پس از فتح هر نقطه آنجا را با خاک یکسان می کردند وبر اساس قوه تخیل و شهود خود آن را از نو می ساختند ویژگی دیگر شهرهای دوران باستان، هنر نمایش بود که در آن هر فرد نقشی خاص را به عهده داشت 0به گفته رابرت ردفیلد وظیفه شهر بازسازی انسان است ،به این معنی که وقتی شخصیت انسان در دهکده شکل می گیرد وقالب اصلی خود را می یابد ،دیگر تغییری نمی کند ؛اما در شهر انبوهی از نقشهای جدید به وجود می آید که هنجارها وارزشهای اخلاقی ،آداب ورسوم،معماری ودر نهایت کل شهر را به طور مداوم تغییر می دهند .مجلـس،دربار ،ورزشــگاههــاواماکن گردهمایی،همه نمودهای نمایشی شهر بودند که با ظهور گفتگو (دیالوگ)در ارتباطات شهری ،وجه نمایشی آن تکمیل شد.
شهر یونانی همچنان که مفهوم(نگهدارنده)را بر خودمی پذیرد ،با خصوصیاتی از تمدن مصر وسومر جدا می شود.محیط زندگی در دشت ها و رودخانه ها تبدیل به زندگی در کوه و کنار دریا شد.شهر دارای حصار طبیعی،دریاوکوه بود واستحکامات گذشته را نداشت :اندازه محدود آن دسترسی افراد به حومه رابا پای پیاده امکان پذیرمی کرد و از این جهات تقابلی میان شهر ودهکده به چشم نمی خورد0
ارگ در قالب معبد وقصر(جدایی دین و سیاست)در شهر رخ نمود ،اما این بار مردم خدایی را پرستش می کردند که دارای خصلت انسانی بود و تصویر فوق انسانی نداشت. از این رو مقیاس انسانی متفاوت از تمدن مصــر و سـومـر در قالب یادمانها ،چهره خود را آشکار کرد آداب مردم سالارانه دهکده به شهر راه یافت وهر فرد در هر جنبه ای از زندگی اجتماعی مشارکت می کـــرد .در نتیجه ابعاد ذهن و روح افراد گسترش یـافت و به دنبال آن عقاید وتخیلات در قــالب نمایش،شعر،مجسمه سازی،نقاشی،منطق،ریاضی وفلسفه جلوه گر شد همچنین نوع اقلیم نیروی کار زیادی را از کشت ‌‌آزاد کرد و مفهوم اوقات فراغت را برای انسانها به همراه آورد.
مافورد به دقت هسته های فعال تمدن یونان را می شکافد و کارکرد آنها را در جهت سلامت روح وجسم انسان مشخص می سازد.احساس فضا،نظم،هماهنگی وزیبایی موجود دراین مکانها را به تصویر می کشد وتداوم آن را در شهرهای آینده نشان می دهد .تاکید مافورد بروحدتی است که در فضا،عناصر واجزا وکارکرد شهر نهفته بود .وی به عنوان نمونه از آگورا نام می بردکه قانون، حکومت ،تجارت،صنعت،مذهب وقابلیت اجتماعی شدن را در یک مکان گرد آورده بود.به تدریج شهر یونانی خصوصیات خوبی را که از دهکده به ارث برده بود ،از دست داد ودر عوض ویژگیهای ارگ را یعنی انحصار امتیازات فرهنگی واقتصادی وتسلط اقلیت ساکن در آن بر شهر را در خود جای داد.
شهرهای قرون وسطی
مافورد ویژگی های شهر قرون وسطی نظیر فضای محدود وارگانیک،ساخت متناسب با اقلیم ،عدم تمرکز وقوانین منطقه بندی(زونینگ)،در نظر گرفتن ابعاد ومقیاس انسانی در ساخت شهر ،اهمیت عنصر زیبایی شناسی،فقدان کنترل از خارج ودر نتیجه آزادی را می ستاید واصول شهــر سازی این دوره را چنین بیان می کند:
شهر قرون وسطی از یک هسته مرکزی با منحنی های ارگانیک در اطراف آن تشکیل شده بود که غالباً به شکل مدور هسته شهر را محصــور ومحفـــوظ می داشت .دروازه محل ملاقات شهری وروستایی بودکه از تمرکز اقتصادی جلوگیری می کرد وتوزیع مناسب آمد وشد را موجب می شد.دیــوار اهمیت روانی داشت ،هم مظهـــر وحـدت بود وهم امنیت شهررا تضمین می کرد؛در تابستانها نیز به صورت تفرجگاه مورد استفاده قرار می گرفت .اجزای اصلی شهر عبارت بود از قصر،صومعه،کلیسای جامع،تالار شهر وتالار اصنـــاف. کلیســــای جامع در مرکز واقع شده بود واصول بینش قرون وسطایی یعنی راز،غافلگیری،فضای باز ناگهانی،بلندی وارتفاع،وغنای اجزا وعناصر را آشکار می ساخت.
بازار در کنار کلیسا واقع بود وهمان کارکرد آگورا در شهرهای یونانی دوران باستان را حفظ کرده بود .واحدهای مسکونی با مصالح موجود محلی ساخته می شد ومقیاس انسانی در حد بسیار متواضعانه ای رعایت می گردید. خیابانها در وحله اول برای عبورپیاده طراحی شده بود وآمد وشد وسایل چرخ دار در مرتبه دوم اهمیت قرار داشت .خیابانهای باریک با نماهای منظم مردم را از باد وباران وتابش مستقیم آفتاب محفوظ می داشت.شهرقرون وسطی از محله هایی با کلیســـا بازار وتاسیسات آب رســانی خاص خود تشکیل شده بود.در محله ها مشارکت اجتماعی بسیارزیاد بود.آموزش واشتغال جمعی در خانواده وکارگاه کنار آن انجام می شد.
دیوار در محدود کردن رشد شهر نقشی نداشت ،بلکه شرایط طبیعی واجتماعی نظیر محدودیت آب رسانی،تهیه غذا ،مقررات شهرداری واصناف-که ازاستقرار کنترل نشده افرادجلوگیری می کرد-وبالاخــره امکانات محدود حمــل ونقـــل ،ارتباطـات مانع از گسترش شهر بود.برای اولین بار در تاریخ اکثریت ساکنان شهر انسانهایی آزاد بودند که با کنترل درونی یعنی رهبری وسازماندهی خود ،کنترل از بیرون را به حداقل رساندند.امابه تدریج قدرت سیاسی،نظامی،مالکیت خصوصی وانحصار طلبی از طریق روشنفکران در کلیسا نفوذ کرد ومفــاهیم مسیحیت را بی ارزش ســاخت.ابعاد روحی ومعنوی ازمیان رفت ومادی شدن بر حیات شهری اواخر قرون وسطی فایق آمد.
ویژگی های شهرهای قرون وسطی :
1-هماهنگی بین جزءوکل
2-در دسترس بودن
3-مقیاس انسانی
4-کوچه های پیج در پیج
5-سو کردن به چشم اندازهای دور
6-توجه کردن به اجزای قابل دسترس
شهرهای دوران رنسانس
در این زمان پرداختن به مفصل بنا وجزئیات رواج یافت ودر دل شهر ها خیابانهای وسیع احداث ودر دل بافتهای قرون وسطی میدانهایی احداث گردید ویک شبکه جامع خیابانهای اصلی ایجاد شد .رویکرد شهرسازی در این زمان یکپارچه سازی وکلیت بخشی به شهر از طریق ایجــاد خیابانهــا وشریانهای ارتباطی میان عناصر سازنده بود .بنابراین نظم وحرکت نو در شهر به وجود آمد.
شهرهای دوره باروک
نظم وقدرت مشخصه دوره باروک بود.نهاد قدرت،نظارت برمردم را از طریق ساخت خیابانهای مستقیم در شهر افزایش داد وطبقات اجتماعی را به صورت از هم مجزا مستقر ساخت.رشد جمعیت وبه دنبال آن رشد شهر نظـام مردم سالاری را از کار انداخت ونظارت شخصی جای خود را به اقتدار نمایندگان داد .اجتماعات محلی به اجبار،کارکرد خود را به قدرت مرکزی واگذار کردند که در پایتخت مسقر بود.
شهرهای دوره صنعتی
اجزای اصلی شهر صنعتی ،راه آهن،معدن وکارخانه بود ومبنای سیاسی آن را ،از بین بردن اصناف،عدم تامین کارگران،ایجاد بازاررقابتی آزاد،حفظ وابستگی به خارج برای به دست آوردن مواد اولیه تشکیل می داد.شهرها محل انباشت توده ای از انساانها ومحل نگهداری ماشین آلات بود، نه مکان ارتباطات انسانی.در شهر جدید جای هنر،علم وفرهنگ خالی بود وشهر نتوانست آن را از گذشته خود به عاریت بگیرد.
در این عصر فرایند تخریب طبیعت نیزشکل گرفت ،جنگل ها ویران شدند،انواعی از جانوران ازبین رفتندند وتعـــادل طبیعی موجودات زنده درداخل مناطق بوم شناختی مورد تهدید جدی قرار گرفت.تحت فشار چنین محیطی بود که بازگشت به هوای سالم ،آب پاکیزه،نور خورشید وفضای سبز کمال مطلــــوب طراحان وبرنامه ریزان شهری نظیر ابنزر هوارد،کامیلوسیته وحتی بارون هوسمــــان می شود که معیارهایی برای بهداشت وزیبایی شهر وآشتی آن با طبیعت وضع کردند.
اصول هماهنگ سازی فضای شهری
پیشرفت تکنولوژی در نیمه اول قرن بیستمبه علت عدم دقت،آزردگی روانی برای جامعه پیش آورد.
در این خصوص اصول زیر را برای یکپارچه سازی فضای شهری همراه با در نظر گیری نیازهای انسانی وضع کرد:
1-وحدت2-مقیاس بین عناصر سازنده؛3-وزن عناصر معماری 4- ایجاد ریتیم بین عناصر؛5-توجه به اصالت معماری بومی 6- ایجاد تناسبات؛7-وجود تسلسل 8 -ایجاد ترکیب ورای وزن عناصر معماری در کل فضای شهری
نقش شهر:
عوامل شکل گرفته با توجه به معیارهای طبیعی وانسانی که شهر را شکل می دهد،ریخت یا قیافه یا مرفولوژی آن شهرگویند ه با توجه به نقشه مختلفی که هر شهر ممکن داشته باشد مرفولوژی آن شهر فرق می کند،مثلأشهـــرهای مذهبی وزیارتی با وجود امامزاده،مساجد و کلیساها و داشتن برجها و گنبدها حـالت معنوی به خود می گیرند وشهرهای صنعتی با کارخانه ها وانبـارهایشـــان حالت خشک وخشن می یابند.
فرم شهر
طراحی شهری وشهر سازی،به منظور ایجاد محیط مناسب جهت زندگی انسان ونظام دادن (واقعی-عملکردی)به فضای زیست او ،انجام می گیرد.فرم شهری می تواند در حس جهت یابی،راحتی،امنیت،راندمان،وشکل دادن به سیمای شهر موثر واقع گردد.
شهرسازی
در حقیقت شهر سازی،ابتدا در اختیار سیــاستمداران ،تاریخ نویسان،اقتصاد دانان،ودیگر متخصصان (که بدان پیش شهر سازی نیز می گوینـــــــد)قرار می‌رفت.سپس در شکلی کاملاً نظری وعمــلی،عمدتاً در اختیار متخصص او یعنی معمار قرار می گیرد وبر این اساس است که لوکوربوزیه می گوید شهر سازکسی جز معمار نیست ونخواهد بود.

 

 

 

سیما و منظر شهر
به عواملی از شهر سیما یا منظر گویند که با دیدن آن در انسان تغییرات روحی ایجاد می گردد.عوامل ثابت و متحرک است . سیمای شهر را،بر مبنای عـوامل جسمی شهر،می توان بر اساس پنج عامل استوار است.
عوامل سازنده سیمای شهر
1-راه(مسیر):"راه"عاملی است که معمولأ با استفاده از آن،حرکت و مسیر در ذهن شکل می گیرد.از این رو،"راه"ممکن است خیابان باشد،پیــاده رو باشد؛ جاده،خطوط زیر زمینی تراموا ویا خطوط راه آهن باشد. معیارهای مشخصه مانند و باریکی مسیر می تواند توجه انسان را به خود جلب کند.پاره ای مظاهر وصفــــات مشخص نیز سیمای"راه"ها را قدرت میدهد.به عبارت ساده،خیابان هایی که بسیار پهن یا بغایت تنگ هستند توجه مردم را بخود می خواندند.برای شناخت "راه"ها،خصوصیات نمای ساختمانها نیزاهمیت داردام عــــواملی چون تغییرعرض درمداومت راه موءثر است،درخت کاری،پیوستگی نمای ساختمانها ، تنوع ساختمان ها نیز از آن جمله است."راه"نه تنها ممکن اســـت مشخــص و مداوم باشد؛بلکه جهتی روشن داشته باش؛البته وجود یک جهت از یــــک جانب "راه"، از جانب دیگر نیز به آسانی شناخته می شود.
وقتی که شدت تراکم ساختما ن ها نیز بتدریج افزایش یابد،"راه"واجد جهت می شود.تغییر شدید در جهت"راه"چون حدی بر یک قسمت از آن می نهد و یا نقطه مناسب و چشم گیری برای ایجاد ساختمانی مشخص بوجود می آورد، ممکن است وضوح سیمای آن را بیشتر کند.
2-لبه(رمز):"لبه"عاملی خطی است که تفاوتی در دید ناظر به وجود می آورد. مرز بین دو قسمت،شکافی،درامتداد طول و بین دو قسمت پیوستــه ی شهر، بریدگی که خطوط راه آهن درشهر به وجودمی آورد،حدمجموعه ای ساختمانی ویا دیوار را می توان به عنوان مثالهایی از "لبه"در سیمای شهر ذکر کرد."لبه"ها ،عواملی جانبی هستندونه محورهای توازن وتقارن،ممکن اســــت به صــورت عواملی باشند که عوامل دیگر را مسدود کنند یا برآنها حدی نهند؛اماتا اندازه ای می توان در درون آنها نفوذ یافت لبه می تواند عامل سامان دهی باشد.
"لبه"؛معمولاً اما نه همیشه،مرز مابین دو قسمت متفاوت است ،در تشخیص سیمای شهر ،به عنوان عاملی جانبی مورد مراجعه قرار می گیــرد اگر چه ، پیوستگی و وضوح"لبه ها"از خصوصیات اساسی آنها است ،اما معنای اینکه "لبه"ای سیمایی قوی داشته باشد این نیست که نتوان به درون آن نفوذ کرد؛ بسیاری از "لبه"ها "بند"هایی هستند که قسمتهای مختلف را به یکدیگر پیوند می دهند نه آنکه مرزهایی که قسمتهای مختلف را از یکدیگر جدا دارند.
3- محله:"محله"قسمتهایی از شهر که شامل فضاهای مختلف است که دست کم میان اندازه یا بزرگ است.باید واجد دو بعد باشند تاناظر احساس کند وارد آن شده است اجزای آن به سبب خصوصیــات مشترکی که دارند کاملاً شناختنی هستند وهمواره می توان سیمـــای "محله"ها را از درون آنها تمیز داد واگر از خارج مرئی باشند، دریافتن نقـــاط مختلف از خارج نیز مورد استــفاده قــرار می گیرند0بسیاری از مردم ساختمان شهر را یا به "راه"ها ویا به "محله"های آن درذهن مجسم می کند،بسته به آن که کدام یک موثرتر وبارزتر به دیده آید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد