کمال گرایی
14 صفحه
کمال گرایی را در اصل به عنوان تمایل پایدار فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آنها برنز 1980 که با خود ارزشیابیهای انتقادی از عملکرد شخصی همراه است ( فروست، مارتن، لهارت و روزنبلت، 1990 ) تعریف کرده اند. هماچک ( 1978 ) با متمایز کردن کمال گرایی بهنجار و نوروتیک، معتقد است که کمال گرای بهنجار از تلاش و رقابت برای برتری و کمال لذت می برد و در عین حال محدودیتهای شخصی را به رسمیت می شناسد؛ و کمال گرای نوروتیک، به دلیل انتظارهای غیر واقع بینانه، هرگز از عملکرد خود خشنود نمی شود.
نتایج پژوهشهای مربوط به کمال گرایی ( پارکر، 1997؛ تری- شورت، اوئنز، اسلد و دیویی، 1995؛ دیویس، 1997؛ فروست، هیمبرگ، هلت، ماتیا و نیوبایر، 1993؛ هماچک، 1978 )، آثار مثبت و منفی کمال گرایی را بر افکار، عواطف و رفتارها تأیید کرده اند. "بلت" معتقد است که کمال گراهای سازش نایافته ( نوروتیک ) به شدت از شکست اجتناب می کنند و در برابر احتمال انتقادگری دیگران آسیب پذیرند. این گروه از کمال گراها، حوزه های مختلف فعالیت و روابط اجتماعی را تهدید کننده، تحمیلی و ناحمایتگر تلقی می کنند.
کمال گرایی