فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اعضای کششی در قابهای فلزی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله اعضای کششی در قابهای فلزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اعضای کششی در قابهای فلزی


دانلود مقاله اعضای کششی در قابهای فلزی

اعضای کششی در قابهای فلزی ساختمان های چند طبقه به عنوان باربند برای تحمل بارهای ناشی از باد و زلزله و کنترل کننده ی حرکت جانبی قاب استفاده می شوند

هنگامی که یک عضو کششی به عنوان یک عضو کششی با نیروی کم در یک سازه ی فولادی به کار می رود مقطع ان از میلگرد ، تسمه، کابل با سطح مقطع کم، و پروفیلهای سبک تک یا زوج از نبشی یا ناودانی است

ضوابط طراحی اعضای کششی

چون در طراحی اعضای کششی تنها معیار مقاومت به عنوان ضابطه ی اصلی طراحی مطرح است ،لذا طراحی اعضای کششی یکی از ساده ترین مسائل طراحی در مهندسی سازه است . برای طراحی یک عضو کششی در یک سازه فولادی بایستی سازه موردنظر توسط روشهای متعارف علم مکانیک سازه ها تحلیل و نیروی داخلی عضو (T) تعیین شود.

ضوابط ائین نامه ی AISC و نیز مبحث دهم مقررات ملی ساختمان ایران برای طراحی اعضای کششی به شرح زیر است :

در این روابط ، T نیروی کششی عضو است که بایستی توسط تحلیل سازه در اثر بارهای موجود و سرویس تعیین می شود.

Ag سطح مقطع کل عضو تحت کشش بدون در نظر گرفتن سوراخهاست. Fy تنش تسلیم فولاد و Fu تنش نهایی فولاد است. Ae سطح مقطع خالص موثر عضو کششی است که توسط رابطه ی زیر تعیین می شود

Ae = Ct An

Ct ضریب کاهشی است که به نوع مقطع سوراخدار و نحوه ی ارایش و نوع سوراخها بستگی دارد و در مبحث دهم مقررات ملی ساختمانی ایران اورده شده است. An سطح مقطع خالص عضو کششی سوراخدار است که با توجه به کاهش مناسب سطح مقطع سوراخ یا سوراخ ها از مقطع کل بدست می آید.

کنترل لاغری در اعضای کششی :

هر چند در اعضای کششی پدیده ی ناپایداری رخ نمی دهد ولی به علت سبک بودن مقاطع اعضای کششی ممکن است تغییر شکل در آنها زیاد شده و حساسیت آنها در مقابل نیروهایی که با زمان تغییر می کنند افزایش یابد. آیین نامه های طراحی ضوابطی برای کنترل لاغری در اعضای کششی به منظور جلوگیری از افت آنها تحت اثر وزن ، عدم نوسان در مقابل نیروهایی نظیر باد و داشتن سختی کافی در نظر می گیرند. معیار لاغری در اعضای کششی به صورت بیان می شود که L طول عضو کششی و r شعاع ژیراسیون حداقل مقطع است که از رابطه ی   بدست می آید که در آن Imin ممان اینرسی مقطع حول محور ضعیف و A سطح مقطع کل عضو کششی است. بایستی توجه کرد مقاطع مرکب از زوج نبشی ویا ناودانی دارای شعاع ژیراسیون مناسب بوده نیمرخ های تک خصوصا نبشی دارای شعاع ژیراسیون کم حول محور ضعیف خود هستند از این رو برای کنترل لاغری نیمرخ تک نبشی بایستی لقمه هایی در طول عضو کششی مرکب از نیمرخ های زوج نبشی تعبیه کرد.

(مبحث دهم برای کلیه ی اعضای کششی حداکثر لاغری را به 300 محدود می کند.)

شامل 22 صفحه فایل word قابل ویرایش

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اعضای کششی در قابهای فلزی

دانلود مقاله اعضای کشتی در قابهای فلزی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله اعضای کشتی در قابهای فلزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اعضای کشتی در قابهای فلزی


دانلود مقاله اعضای کشتی در قابهای فلزی

اعضای کششی در قابهای فلزی ساختمان های چند طبقه به عنوان باربند برای تحمل بارهای ناشی از باد و زلزله و کنترل کننده ی حرکت جانبی قاب استفاده می شوند. 

هنگامی که یک عضو کششی به عنوان یک عضو کششی با نیروی کم در یک سازه ی فولادی به کار می رود مقطع ان از میلگرد ، تسمه، کابل با سطح مقطع کم، و پروفیلهای سبک تک یا زوج از نبشی یا ناودانی است

ضوابط طراحی اعضای کششی

چون در طراحی اعضای کششی تنها معیار مقاومت به عنوان ضابطه ی اصلی طراحی مطرح است ،لذا طراحی اعضای کششی یکی از ساده ترین مسائل طراحی در مهندسی سازه است . برای طراحی یک عضو کششی در یک سازه فولادی بایستی سازه موردنظر توسط روشهای متعارف علم مکانیک سازه ها تحلیل و نیروی داخلی عضو (T) تعیین شود.

ضوابط ائین نامه ی AISC و نیز مبحث دهم مقررات ملی ساختمان ایران برای طراحی اعضای کششی به شرح زیر است :

در این روابط ، T نیروی کششی عضو است که بایستی توسط تحلیل سازه در اثر بارهای موجود و سرویس تعیین می شود.

Ag سطح مقطع کل عضو تحت کشش بدون در نظر گرفتن سوراخهاست. Fy تنش تسلیم فولاد و Fu تنش نهایی فولاد است. Ae سطح مقطع خالص موثر عضو کششی است که توسط رابطه ی زیر تعیین می شود

Ae = Ct An

Ct ضریب کاهشی است که به نوع مقطع سوراخدار و نحوه ی ارایش و نوع سوراخها بستگی دارد و در مبحث دهم مقررات ملی ساختمانی ایران اورده شده است. An سطح مقطع خالص عضو کششی سوراخدار است که با توجه به کاهش مناسب سطح مقطع سوراخ یا سوراخ ها از مقطع کل بدست می آید.

کنترل لاغری در اعضای کششی :

هر چند در اعضای کششی پدیده ی ناپایداری رخ نمی دهد ولی به علت سبک بودن مقاطع اعضای کششی ممکن است تغییر شکل در آنها زیاد شده و حساسیت آنها در مقابل نیروهایی که با زمان تغییر می کنند افزایش یابد. آیین نامه های طراحی ضوابطی برای کنترل لاغری در اعضای کششی به منظور جلوگیری از افت آنها تحت اثر وزن ، عدم نوسان در مقابل نیروهایی نظیر باد و داشتن سختی کافی در نظر می گیرند. معیار لاغری در اعضای کششی به صورت بیان می شود که L طول عضو کششی و r شعاع ژیراسیون حداقل مقطع است که از رابطه ی   بدست می آید که در آن Imin ممان اینرسی مقطع حول محور ضعیف و A سطح مقطع کل عضو کششی است. بایستی توجه کرد مقاطع مرکب از زوج نبشی ویا ناودانی دارای شعاع ژیراسیون مناسب بوده نیمرخ های تک خصوصا نبشی دارای شعاع ژیراسیون کم حول محور ضعیف خود هستند از این رو برای کنترل لاغری نیمرخ تک نبشی بایستی لقمه هایی در طول عضو کششی مرکب از نیمرخ های زوج نبشی تعبیه کرد.

(مبحث دهم برای کلیه ی اعضای کششی حداکثر لاغری را به 300 محدود می کند.)

شامل 22 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اعضای کشتی در قابهای فلزی

دانلود مقاله بررسی تأثیر شغل خلبانی در سلامت روانی اعضای خانواده

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بررسی تأثیر شغل خلبانی در سلامت روانی اعضای خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
هدف غایی علم روانشناسی، همچون همة علوم دیگر، بهبود و مسیریابی زندگی انسانها است. روانشناسی می کوشد تا با تحقیق در رفتار بشر، آن را هرچه بیشتر بشناسد و پاسخهای علمی برای آن بیابد و به این وسیله بتواند مشکلات روزمره و عملی او را بهتر حل نماید. اکنون مدتها است که روانشناسان نسبت به مشکلات عملکرد بشر و یافتن راه حلهایی برای آن علاقمند شده اند و بهمین دلیل هم امروزه دانش ما درباره ی رفتار افراد، و بخصوص آنان که دچار مشکلات روانی هستند، بسیار بیشتر شده است.
امروزه به دلایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، اختلال روانی و رفتاری و نیز عدم سازش با محیط در افراد جامعه به قدری وسیع و شایع شده است که کمتر کسی را می‌توان یافت که خود را از خطر ابتلا به این اختلالات و نا هنجاریهای روحی کاملاً مصون بداند. همه ی افراد در معرض ابتلا به مشکلات روحی هستند، فرقی هم نمی‌کند که کارگر باشند یا کارمند یا استاد دانشگاه یا تاجر! این مسأله یکی از وظایف مهم پژوهشگران روانشناس، یعنی پیشگیری از وقوع اختلالات جزئی در رفتار افراد، برای جلوگیری از وقوع بیماریهای روانی است.
تحقیق در زمینه ی رفتار بشر، جدا از تلاشهای نظری، نیازمند فعالیتهای عملی و مشاهده و تجربه است. برای پاسخ به پرسشهایی نظیر این که چه عواملی باعث بر هم خوردن تعادل روانی و منجر به ناملایمات روحی در افراد می گردد، چه راههای عملی و مناسب و مستمری برای ایجاد آرامش در افراد وجود دارد و چگونه می توان بر اضطراب و افسردگی غلبه کرد، باید به جستجو و کنکاش در رفتار افراد، شناخت این رفتارها و علل بروز آنها پرداخت و آزمونهای علمی و عملی فراوانی را بررسی نمود.
تجربه نشان داده است که واکنش و رفتار افراد در موقعیتهای مختلف، متفاوت است. هرکس در شرایط خاصی زندگی می کند و رفتار و عملکرد وی نیز متناسب با این شرایط است. سازگاری افراد با شرایط زندگی خود، تا حدودی ناملایمات روحی و عدم تعادل روانی آنها را کنترل می کند. در صورتیکه عدم رضامندی از موقعیتها به وجود بیاید و شخص نتواند خود را با شرایط زندگی اش وفق دهد، مشکلات روحی و روانی ایجاد شده و سلامت روانی به خطر می افتد. بنابراین برای شناخت رفتار و عملکرد افراد جهت حفظ سلامت روانی آنها، بایستی تا حدودی به شناخت شرایط زندگی آنها بپردازیم.
ویژگیهای شخصیتی و حالات روحی و روانی هر شخص بر شرایط زندگی اش تأثیر بسیار زیادی دارد. این حالات روحی و روانی خود تحت تأثیر عوامل بسیاری است که از آن جمله می توان خانواده و شغل یا حرفة خود را نام برد. خانواده یکی از عواملی است که همه متأثر از حالات روحی و روانی و ویژگیهای شخصیتی فرد و هم مؤثر بر آن است و بهمین دلیل شرایط زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد.
شغل فرد یا حرفه ای که وی مشغول به آن است عامل مهم دیگری است که زندگی فرد و حالات روحی و روانی او را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به اینکه حداقل
هشت ساعت از شبانه روز مشغول به حرفة خود مشغول کارند، تأثیر بسیار زیادی بر رفتار و عملکرد واکنشهای روحی و روانی وی داشته و حتی این واکنشها در خارج از ساعت کاری و در محلی غیر از محل کار نیز به چشم می خورد. برخی مشاغل بیش از سایرین تأثیر چشمگیری در ایجاد تنش و مشکلات روحی و روانی دارند؛ از آن جمله پزشکان، مأموران نیروی انتظامی، نظامیان به خصوص خلبانان و افراد مستقر در برج مراقبت و کنترل- که مسؤولیت کنترل ترافیک هوایی را بر عهده دارند- و چند شغل و حرفة دیگر را می توان نام برد.
حرفة خلبانی از جمله مشاغل جذاب اما در عین حال پر تنش می باشد. اگر کسی با هواپیما مسافرت نماید احتمالاً طعم ترس و اضطراب را می چشد بویژه پس از حوادث هوانوردی که در سطح جهان اتفاق افتاده است. بنابراین هنگامی که در مورد تنش «تنیدگی» در کابین هواپیما صحبت می شود، ما بی اختیار آن را بخشی از شغل خلبانی می دانیم. یک فرد بعنوان خلبان نظامی نمی تواند از زیر بار مسئولیت مأموریتهایی که ارتش به او محول می کند شانه خالی کند. اگر گاهی اوقات در رابطه با تنیدگی گله و شکایتی داشته باشد در این صورت بعنوان حلقه ضعیفی در زنجیرة یگان خود مطرح می شود.
تنیدگی تأثیر فشارهای روحی، روانی و فزیولوژیکی است که بر بدن موجود زنده وارد آمده و باعث خستگی مفرط و کاهش کارایی او می شود.
اگر بدن موجود زنده از نظر بیولوژیکی را به فرهنگ لغت تعبیر کنیم. در این صورت می توان آن را جایگزین لغت خلبان نمود. لذا کاهش کارایی خلبان در زندگی هوانوردی او، تا حدی قابل قبول به نظر می رسد.
در نیمی از رویدادهای ناگوار پروازی نوع A که از ماه فوریه 91 گزارش گردیده، صحبت از تنیدگی یک یا تعدادی از خدمه پروازی به میان آمده است و تخمین زده می شود که در 15 درصد این حوادث تنیدگی نقش داشته است. به طور کلی حضور مستند تنیدگی در 44 درصد حوادث نشانگر این است که ما چگونه در زندگی اجتماعی امروز درگیر با این معضل هستیم و بدتر اینکه نشان می دهد چگونگی مسائلی که به رفتارهای انسانی ارتباط دارند می تواند منجر به حادثه شود. تنیدگی می‌تواند مزمن یا حاد باشد. تنیدگی حاد، کوتاه مدت و شدید است در حالیکه تنیدگی مزمن طولانی مدت و ضعیف می باشد که در اکثر موارد به آن توجهی نمی شود. ناتوان کننده ترین نوع تنیدگی، تنیدگی مزمن است، زیرا هر کدام از ما به سادگی با آن سازگاری حاصل کرده و در نتیجه از خطرات ناشی از آن غافل می شویم. مسائل زیادی از قبیل مأموریتهای محوله، زندگی خانوادگی و یا بیماریها، می توانند در بروز تنیدگی مزمن مؤثر باشند و این تنیدگی باعث عدم حضور ذهن و تمرکز حواس و در نهایت منجر به وقوع حوادثی ناگوار می گردد.
متأسفانه سالانه به دلایل متعدد اعم از اعمال و رفتار نا ایمن و شرایط کاری نا امن و نا‌مطمئن سوانح هوایی در کشورهای مختلف خسارات و تلفات غیر قابل جبرانی را در ارتباط با پرسنل کارشناس و متخصص تحمیل می نماید و در این میان کشور ما «ایران» نیز مستثنی نبوده است.
به دلیل همین خسارات و تلفات ناشی از سوانح هوایی- که بیشتر مربوط به پرسنل، خدمة پروازی و خلبان می باشد- خانوادة این افراد و نگرانی و تنش بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه قرار دارند، که این تنش بر شرایط زندگی تک تک اعضاء تأثیر بسزایی داشته است.
بهمین منظور پژوهش حاضر به بررسی سطح سلامت روانی در خانوادة خلبانان شکاری می پردازد و با توجه به میزان تشویش و تنشی که در زندگی خانوادة این افراد وجود دارد، سلامت روانی آنها را مورد بررسی قرار می دهد.

 

 

 


فصل اول
بیان مسأله
• مقدمه
• بیان مسأله
• ضرورت مسأله
• اهداف پژوهش
• سؤالهای پژوهش
• تعریف متغیرها:
• نظری(مفهومی)
• عملیاتی
• خلاصه فصل

مقدمه:
همان طور که می دانیم سلامت روانی افراد جامعه به دلایل زیستی، روانی و اجتماعی در معرض آسیب دیدگی قرار دارد. عوامل شخصیتی، عدم سلامت جسمانی، و تنشهای محیطی همه و همه تأثیر بسزایی بر روی سلامت روح و روان افراد دارد. یکی از این تنشهای محیطی و عوامل اجتماعی، روابط خانوادگی (روابط میان اعضای خانواده) است.
از آن جا سلامت روانی هریک از اعضای خانواده خود تحت تأثیر زیستی، روانی و اجتماعی است، بنابراین این تأثیرات در روابط اعضا نیز به چشم می خورد.
شغل هریک از اعضای خانواده، به خصوص افرادی که نقش اساسی در استحکام بنیان خانواده دارند (پدر و مادر) تقریباً بر روی روابط بین اعضاء و سلامت روانی هریک از آنها بی تأثیر نیست. هدف این پژوهش نیز، بررسی تأثیر شغل یا حرفة خلبانی (شغل پدر) در سلامت روانی اعضای خانواده (مادر و فرزندان) می باشد. نخست در بیان مسأله، به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته و پس از بیان ضرورت، اهمیت و اهداف، سؤالات و فرضیه های پژوهش، به معرفی متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهیم پرداخت.

 

1)بیان مسئله
یکی از بزرگترین منابع تنیدگی مزمن در زندگی مدرن، تنیدگی است که از محل کار
پدید می آید. پژوهشگران تنیدگی شغلی را به طور گسترده ای مورد مطالعه قرار داده و خصوصاً به اهمیت آن اذعان کرده اند؛ زیرا افراد، قسمت اعظم زندگی خود را در محل کار می گذرانند. (کویک ، به نقل از دیماتئو : 1378)
افرادی که فشار کاری زیادی احساس می کنند- مانند کسانی که از آنها انتظار می رود، طولانی تر و سخت تر از مقداری که مایلند- کار کنند- احتمال می رود بیش از افرادی که چنین احساسی ندارند، بیمار شوند. از این دسته از افراد، می توان خلبانان را نام برد.(به نقل از همان منبع)
با توجه به حساسیت و پر تنش بودن حرفة خلبانی- که این مسأله توسط پژوهشهایی که بعد از این در مورد آنها صحبت خواهیم کرد، به اثبات رسیده است- افراد خلبان از نظر فیزیولوژیکی و همچنین روحی و روانی تحت فشار و تنیدگی خاصی قرار دارند که این فشار و تنش، سلامت جسمی و روانی این افراد را در معرض آسیب و خطر قرار می دهد.
همان طور که در مقدمة این پژوهش بیان گردید سوانح و حوادث متعدد هوایی که در سطح جهان و همچنین در کشور ما به وقوع پیوسته، به دو دلیل «اعمال و رفتار ناایمن» و «شرایط کاری نامطمئن» بوده است که همین دو مورد از عمده دلایل تنش زای حرفة خلبانی است.
ظاهری نخست (1374) در مقاله ای، خصوصیات پرواز را بر شمرده است که از جملة آنها، پیچیدگی و گرانی است که امنیت در آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است:پرواز می تواند هم وسیلة آسایش انسانها باشد و هم عامل تهدید آمیزی به شمار آید. ظاهری نخست در نهایت به این نتیجه می رسد که خلبانانی می توانند با تنیدگی کنار آیند که شخصیت با ثبات و آرامی داشته باشند.
در پژوهشی محققان دریافتند، خلبانانی که دچار حادثه شده اند، آن کسانی بودند که با تنیدگی بیشتری مواجه شده بودند.(سازمان ایمنی هوانوردی اروپا، 1982)
در پژوهشی که بوسر (1998) اجرا نمود، مشخص شد که عاملی اصلی حوادث هوانوردی، خطای خلبان می باشد.
این رقم حدود 60 الی 80 درصد حوادث را در بر می گیرد. بوسر در ادامه پژوهش خود اضافه می نماید، خلبانانی که وظایف خود را بخوبی انجام می دهند و منظم هستند، کمتر دچار حواسپرتی شده و در نتیجه کمتر دچار خطا می شوند. در پژوهش دیگر به این نتیجه رسیدند که 45 درصد از کل سوانح هوایی بر اثر خطای خلبانهاست که به عواملی از جمله خستگی، شرایط محیط کار، افراط در کار و مسائل خانوادگی بستگی دارد.(استورا، 1377)
در یکی از پژوهشها استات (1998) خاطر نشان می سازد که فشار خون (پرتنشی ) از
مسائل عمدة خلبانان قلمداد می شود. استات در نهایت به این نتیجه رسید که خستگی، مهمترین عامل خطای خلبان قلمداد می شود. در بررسی نتایج پژوهش رینهارت (1996) مشاهده شد که شرایط خارج از محیط کاری خلبان نقش مهمی در میزان تنیدگی خلبان و توانایی کنار آمدن با آن دارد که برخی از آن تحت عنوان «تنیدگی زندگی » نام برده اند. در این پژوهش بر نقش کلیدی ارتباطات خانوادگی در انطباق سلامتی روانشناختی تأکید شده است.
تنیدگی شغلی، بر روی روابط اجتماعی افراد تأثیر گذاشته و سلامت روانی- اجتماعی افراد را در معرض خطر و تزلزل قرار می دهد. خانوادة افراد نیز - به عنوان یک واحد بنیادی و اساسی در جامعه- از تأثیرات منفی این تنش و ناراحتی بی نصیب نیستند. متأسفانه این نگرانیها و تنشها در رفتار و عملکرد اعضای خانواده های خلبانان نظامی نیز کم و بیش به چشم می خورد و دلایل آن نیز می تواند به قرار زیر باشد:
الف-به خاطر وجود تنش و تشویش در رفتار و عملکرد پدر خانواده (خلبان) و آثار باقی مانده از این تنش در سیستم فیزیولوژیکی و روحی- روانی وی.
ب- به خاطر شنیدن گزارشاتی است که سالانه در مورد خسارات و تلفات ناشی از حوادث و سوانح هوایی بیان می گردد.
ج-به دلیل محیط زندگی نظامی، شرایط زندگی خاص و نقل و انتقالهای متعدد از
شهری به شهر دیگر.
این تنش و ناراحتیهای ناشی از آن در میان خانواده های محترم خلبانان نظامی نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران با توجه به دوران جنگ تحمیلی میان ایران و عراق که پشت سر گذاشته شد و سوانحی که بعد از آن دوران به علل بیان شده (رفتار نا ایمن و شرایط کاری نا مطمئن) سالانه رخ می دهد، کم و بیش دیده می شود.
با توجه به موارد ذکر شده و از آنجایی که کمتر پژوهشی بر روی خانواده های خلبانان نظامی انجام گرفته، بر آن شدیم که در این زمینه پژوهشی انجام داده و سطح سلامت روانی خانواده خلبانان نظامی را بررسی نماییم.

 

2)ضرورت، اهمیت و اهداف پژوهش
الف-ضرورت و اهمیت پژوهش
با توجه به اینکه حرفة خلبانی از جمله مشاغل حساس و پر تنش می باشد و با وجود سوانح متعدد هوایی و ضایعات جبران نا پذیر انسانی و از دست دادن پرسنل و خلبانان متخصص، علاوه بر خسارات و صدمات غیر قابل جبرانی که برای یک کشور به ویژه نیروی هوایی آن کشور وارد می شود، 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  25  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تأثیر شغل خلبانی در سلامت روانی اعضای خانواده

تحقیق در مورد دیه اعضای مختلف بدن

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد دیه اعضای مختلف بدن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دیه اعضای مختلف بدن


تحقیق در مورد دیه اعضای مختلف بدن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:6

فهرست:

فصل اول : دیه مو

فصل دوم : دیه چشم

  فصل سوم : دیه بینی

ماده 386

فصل پنجم : دیه لب

  فصل ششم : دیه زبان

فصل هفتم : دیه دندان

 

دیه اعضای مختلف بدن

  • فصل اول : دیه مو

ماده 368 : هرگاه کسى موى سر یا صورت مردى را طورى از بین ببرد که دیگر نروید عهده دار دیه کامل خواهد بود و اگر دوباره بروید نسبت به موى سر ضامن ارش است و نسبت به ریش ثلث دیه کامل را عهده دار خواهد بود .
ماده 369 : هر گاه کسى موى سر زنى را طورى از بین ببرد که دیگر نروید ضامن دیه کامل زن مى باشد و اگر دوباره بروید عهده دار مهر المثل خواهد بود و در این حکم فرقى میان کوچک و بزرگ نیست .
تبصره : اگر مهرالمثل بیش از دیه کامل باشد فقط به مقدار دیه کامل پرداخت مى شود.
ماده370 : هر گاه مقدارى از موهاى از بین رفته دوباره بروید و مقدار دیگر نروید نسبت مقدارى که نمى روید با تمام سر ملاحظه مى شود و دیه به همان نسبت دریافت مى گردد.
ماده371: تشخیص روئیدن مجدد مو ونروئیدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره دیه یا ارش پرداخت شده و بعد از آن دوباره روئید باید مقدار زائد بر ارش به جانى مسترد شود .
ماده 372 : دیه موهاى مجموع دو ابرو در صورتیکه هرگز نروید پانصد دینار است و دیه هر کدام دویست و پنجاه دینار و دیه هر مقدار از یک ابرو به همان نسبت خواهد بود اگر دوباره روئیده شود در همهء موارد ارش است و اگر مقدارى از آن دوباره روئیده شود و مقدار دیگر هرگز نروید نسبت به آن مقدار که مجدداً روئیده شود ارش است و نسبت به آن مقدار که روئیده نمى شود و دیه با احتساب مقدار مساحت تعیین مى شود .


ماده 373: از بین بردن موهاى پلک چشم موجب ارش است خواه دوباره بروید خواه نروید و خواه تمام آن باشد و خواه بعض آن .
ماده 374 : از بین بردن مو در صورتى موجب دیه یا ارش مى شود که به تنهایى باشد نه از بین بردن عضو یا کندن پوست و مانند آن که در این موارد فقط دیهء عضو قطع شده یا مانند آن پرداخت مى گردد.

  • فصل دوم : دیه چشم

ماده 375 : از بین بردن دو چشم سالم موجب دیهء کامل است و دیه هر کدام از آنها نصف دیه کامل خواهد بود .
تبصره : تمام چشم هائیکه بیناى دارند در حکم فوق یکسانند گرچه از لحاظ ضعف و بیمارى و شبکورى و لوچ بودن با یکدیگر فرق داشته باشند .
ماده 376 : چشمى که در سیاهى آن لکه سفیدى باشد اگر مانع دیدن نباشد دیه آن کامل است و اگر مانع مقدارى از دیدن باشد بطوریکه تشخیص ممکن باشد به همان نسبت از دیه کاهش مى یابد و اگر به طور کلى مانع دیدن باشد در آن ارش است نه دیه .
ماده 377 : دیه چشم کسى که داراى یک چشم سالم و بینا باشد و چشم دیگرش نابیناى مادرزاد بوده یا در اثر بیمارى یا علل غیرجنائى از دست رفته باشد دیه کامل است و اگرچشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتى از دست داده باشد دیه آن نصف دیه است .
ماده 378 : کسى که داراى یک چشم بینا و یک چشم نابینا است دیه چشم نابیناى او ثلث دیه کامل است خواه چشم او مادرزاد نابینا بوده است یا در اثر جنایت نابینا شده باشد .
ماده 379 : دیه مجموع چهار پلک دو چشم دیه کامل خواهد بود و دیه پلک هاى بالا ثلث دیه کامل و دیه پلکهاى پائین نصف دیه کامل است .

  • فصل سوم : دیه بینی

ماده 380 : از بین بردن تمام بینى دفعتاً یا نرمهء آن که پایین قصب و استخوان بینى است موجب دیه کامل است و از بین بردن مقدارى از نرمهء بینى موجب همان نسبت دیه مى باشد.
ماده 381 : از بین بردن مقدارى از استخوان بینى بعد از بریدن نرمهء آن موجب دیه کامل و ارش مى‌باشد.
ماده 382 : اگر با شکستن یا سوزاندن یاامثال آن بینى را فاسد کنند در صورتى که اصلاح نشود موجب دیهء کامل است و اگر بدون عیب جبران شود موجب یکصد دینار مى باشد .
ماده 383 : فلج کردن بینى موجب دو ثلث دیه کامل است و از بین بردن بینى فلج موجب ثلث دیه کامل مى‌باشد.
ماده 384 : از بین بردن هر یک از سوراخهاى بینى موجب ثلث دیه کامل است و سوراخ کردن بینى بطورى که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود یا آنکه آن را سوراخ نماید در صورتى که باعث ازبین رفتن آن نشود موجب ثلث دیه کامل است و اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس دیه مى باشد .
ماده 385 : دیه از بین بردن نوک بینى که محل چکیدن خون است نصف دیه کامل مى باشد.

  • فصل چهارم : دیه گوش

ماده 386 : از بین بردن مجموع دو گوش دیهء کامل دارد و از بین بردن هر کدام نصف دیه کامل است و ازبین بردن مقدارى از آن موجب دیهء همان مقدار با رعایت نسبت به تمام گوش خواهد بود.
ماده 387 : از بین بردن نرمه گوش ثلث دیه آن گوش را دار و از بین بردن قسمتى از آن موجب دیه به همان نسبت خواهد بود.
ماده 388 : پاره کردن گوش ثلث دیه دارد .
ماده 389 : فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه را دارد .
تبصره : هر گاه آسیب رساندن به گوش به حس شنوائى سرایت کند و به آن آسیب رساند یا موجب سرایت به استخوان و شکستن آن شود براى هر کدام دیه جداگانه اى خواهد بود.
ماده 390 : گوش سالم و شنوا و گوش کر در احکام مذکور در موارد فوق یکسانند.

  • فصل پنجم : دیه لب

ماده 391 : از بین بردن مجموع دو لب دیه کامل دارد و از بین بردن هر کدام از لب ها نصف دیه کامل و از بین بردن هر مقدارى از لب موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام لب خواهد بود .
ماده 392 : جنایتى که لب ها را جمع کند و در اثر آن دندانها را نپوشاند موجب مقدارى است که حاکم آن را تعیین مى‌نماید .
ماده 393 : جنایتى که موجب سست شدن لب ها بشود بطورى که با خنده و مانند آن از دندانها کنار نرود موجب دو ثلث دیه کامل مى باشد .
ماده 394 : از بین بردن لب هاى فلج و بى حس ثلث دیه دارد .
ماده 395 : شکافتن یک یا دو لب بطورى که دندانها نمایان شوند موجب ثلث دیه کامل است و در صورت اصلاح و خوب شدن خمس دیه کامل خواهد بود .

  • فصل ششم : دیه زبان

ماده 396 : از بین بردن تمام زبان سالم یا لال کردن انسان سالم یا ضربه مغزى و مانند آن دیه کامل دارد و بریدن تمام زبان لال ثلث دیه کامل خواهد بود.
ماده 397 : از بین بردن مقدارى از زبان لال موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام زبان خواهد بود ولى دیه قسمتى از زبان سالم به نسبت از دست دادن قدرت اداى حروف خواهد بود.
ماده 398 : تعیین مقدار دیه جنایتى که بر زبان وارده شده و موجب از بین رفتن حروف نشود لکن باعث عیب گردد با تعیین حاکم خواهد بود.
ماده 399 : هر گاه مقدارى از زبان را کسى قطع کند که باعث از بین رفتن قدرت اداى مقدارى از حروف باشد و دیگرى مقدار دیگر را که باعث از بین رفتن مقدارى از باقى حروف گردد دیه به نسبت از بین رفتن قدرت اداى حروف مى باشد .
ماده 400 : بریدن زبان کودک قبل از حد سخن گفتن موجب دیه کامل است .
ماده 401 : بریدن زبان کودکى که به حد سخن گفتن رسیده ولى سخن نمى گوید ثلث دیه دارد و اگر بعداً معلوم شود که زبان او سالم و قدرت تکلم داشته دیه کامل محسوب و بقیه از جانى گرفته مى شود.
ماده 402 : هرگاه جنایتى موجب لال شدن گردد و دیهء کامل از جانى گرفته شود و دوباره زبان به حال اول برگردد و سالم شود دیه مسترد خواهد شد .

  • فصل هفتم : دیه دندان

ماده 403 : از بین بردن تمام دندانهاى بیست و هشتگانه دیه کامل دارد و به ترتیب زیر توزیع مى شود:
 
1- هر یک از دندانهاى جلو که عبارتند از پیش و چهارتایى و نیش که از هر کدام دو عدد در بالا دو عدد در پائین مى روید و جمعاً دوازده تا خواهد بود. پنجاه دینار و دیه مجموع آنها ششصد دینار مى شود.
 
2- هر یک از دندانهاى عقب که در چهار سمت پایانى از بالا و پایین در هر کدام یک ضاحک و سه ضرس قرار دارد و جمعاً شانزده تا خواهد بود بیست و پنج دینار و دیهء مجموع آنها چهار صد دینار مى شود .
ماده 404 : دندانهاى اضافى به هر نام که باشد و به هر طرز که روئیده شود دیه اى ندارد و اگر در کندن آنها نقصى حاصل شود تعیین مقدار ارش آن با قاضى است و اگر هیچگونه نقصى حاصل نشود ارش نخواهد داشت ولى به نظر قاضى تا 74 ضربه شلاق محکوم مى شود.
ماده 405 : هرگاه دندانها از بیست و هشت تا کمتر باشد به همان نسبت از دیه کامل کاهش مى یابد خواه خلقتاً کمتر باشد یا در اثر عارضه اى کم شده باشد .
ماده 406 : فرقى میان دندانهائى که دارى رنگهاى گوناگون مى باشد نیست و اگر دندانى در اثر جنایت سیاه شده و نیافتد دیه آن دو ثلث دیه همان دندان است که سالم باشد و دیه دندانى که قبلا" سیاه نشده ثلث همان دندان سالم است .
ماده407 : شکاف (اشقاق) دندان که بدون کندن و از بین بردن آن باشد تعیین جریمه مالى آن با حاکم است .
ماده 408 : شکستن آن مقدار از دندان که نمایان است با بقاء ریشه دیه کامل آن دندان را دارد و اگر بعد از شکستن مقدار مزبور کسى بقیه را از ریشه بکند جریمه آن با نظر حاکم تعیین مى شود خواه کسى که بقیه را از ریشه کنده همان کسى باشد که مقدار نمایان دندان را شکسته یا دیگرى .
ماده 409 : کندن دندانهاى شیرى کودک که دیگر بجاى آن دندان نروید دیه کامل آن را دارد و اگر بجاى آن دندان بروید دیه هر دندان شیرى که کنده شد یک شتر مى باشد .
ماده 410 : دندانى که کنده شود دیهء کامل دارد گرچه همان را در محلش قرار دهند و دوباره مانند سابق شود.
ماده 411 : هرگاه دندان دیگرى بجاى دندان اصلى کنده شده قرار گیرد و مانند دندان اصلى شود کندن آن دیهء کامل دارد.

  • فصل هشتم : دیه گردن

ماده412 : شکستن گردن بطورى که گردن کج شود دیهء کامل دارد.
ماده 413 : جنایتى که موجب کج شدن گردن شود و همچنین جناتى که مانع فرو بردن غذا گردد جریمه آن با نظر حاکم تعیین مى شود.
ماده 414 : هرگاه جنایتى که موجب کج شدن گردن و همچنین مانع فرو بردن غذا شده اثر آن زایل گردد دیه ندارد فقط باید ارش پرداخت شود گرچه بعد از برطرف شدن اثر آن با دشوارى بتواند گردن را مستقیماً نگه بدارد یا غذا را فرو ببرد.

  • فصل نهم : دیه فک

ماده 415 : از بین بردن مجموع دو فک دیهء کامل دارد و دیهء هر کدام آنها پانصد دینار مى باشد و از بین بردن مقدارى از هر یک موجب دیهء مساحت همان مقدار است و دیهء از بین بردن یک فک بامقدارى از فک دیگر نصف دیه با احتساب دیه مساحت فک دیگر خواهد بود .
ماده 416 : دیه فک مستقل از دیه دندان مى باشد و اگر فک با دندان از بین برود دیه هر یک جداگانه محسوب مى‌گردد.
ماده 417 : جنایتى که موجب نقص فک شود یا باعث دشوارى و نقص جویدن گردد تعیین جریمه مالى آن با نظر حاکم است .

  • فصل دهم : دیه دست و پا

ماده 418 : از بین مجموع دو دست تا مفصل مچ دیه کامل دارد و دیه هر کدام از دستها نصف دیه کامل است خواه منجى علیه داراى دو دست باشد یا یک دست و دست دیگر را خلقتاً یا در اثر سانحه اى از دست داده باشد .
ماده 419 : دیه قطع انگشتان هر دست تنها تا مچ پانصد دینار است .
ماده 420 : جریمه مالى بریدن کف دست که خلقتاً بدون انگشت بوده و یا در اثر سانحه اى بدون انگشت شده است با نظر حاکم تعیین مى شود.
ماده 421 : دیه قطع دست تا آرنج پانصد دینار است خواه داراى کف باشد و خواه نباشد و همچنین دیه قطع دست تا شانه پانصد دینار است خواه آرنج داشته باشد خواه نداشته باشد .
ماده 422 : دیه دستى که داراى انگشت است اگر بیش از مفصل مچ قطع شود و یا بالاتر از آرنج قطع گردد پانصد دینار است به اضافه ارش که با در نظر گرفتن مساحت تعیین مى شود .
ماده 423 : کسى که از مچ یا آرنج یا شانه اش دو دست داشته باشد دیه دست اصلى پانصد دینار است و نسبت به دست زائد قاضى به هر نحو که مصلحت بداند نزاع را خاتمه مى دهد. تشخیص دست اصلى و زاهد به نظر خبره خواهد بود.
ماده 424 : دیه ده انگشت دو دست و همچنین دیه ده انگشت دو پا دیه کامل خواهد بود، دیه هر انگشت عشر دیه کامل است .
ماده 425 : دیه هر انگشت به عدد بندهاى آن انگشت تقسیم مى شود و بریدن هر بندى از انگشتهاى غیر شست ثلث دیه انگشت سالم و در شست نصف دیه شست سالم است.
ماده 426 : دیه انگشت زائد ثلث دیه انگشت اصلى و دیه بندهاى زائد ثلث دیه بند اصلى است .
ماده 427 : دیه فلج کردن هر انگشت دو ثلث دیه انگشت سالم است و دیه قطع انگشت فلج ثلث دیه انگشت سالم است .
ماده 428 : احکام مذبور در مواد این فصل در پا نیز جارى است .

  • فصل یازدهم : ناخن

ماده 429 : کندن ناخن بطورى که دیگر نروید یا فاسد و سیاه بروید ده دینار و اگر سالم و سفید بروید پنج دینار است.

  • فصل دوازدهم : دیه ستون فقرات

ماده 430 : شکستن ستون فقرات دیه کامل دارد خواه اصلا" درمان نشود یا بعد از علاج به صورت کمان و خمیدگى در آید یا آنکه بدون عصا نتواند راه برود یا توانایى جنسى او از بین برود یا مبتلا به سلس و ریزش ادرار گردد و نیز دیه جنایتى که باعث خمیدگى پشت شود یا آنکه قدرت نشستن یا راه رفتن را سلب نماید دیه کامل خواهد بود.
ماده 431 : هرگاه بعد از شکستن یا جنایت وارد نمودن بر ستون فقرات معالجه مؤثر شود و اثرى از جنایت نماند جانى باید یکصد دینار بپردازد.
ماده 432 : هرگاه شکستن ستون فقرات باعث فلج شدن هر دو پا شود براى شکستن دیهء کامل و براى فلج دو پا دو ثلث دیه کامل منظور مى گردد.

  • فصل سیزدهم : دیه نخاع

 

ماده 433 : قطع تمام نخاع دیه کامل دارد و قطع بعضى از آن به نسبت مساحت خواهد بود.
ماده 434 : هر گاه قطع نخاع موجب عیب عضو دیگر شود اگر آن عضو داراى دیه معین باشد بر دیه کامل قطع نخاع افزوده مى گردد و اگر آن عضو داراى دیه معین نباشد ارش آن بر دیه کامل قطع نخاع افزوده خواهد شد .

  • فصل چهاردهم : دیه بیضه

ماده 435 : قطع دو بیضه دفعتاً دیه کامل و قطع بیضه چپ دو ثلث دیه و قطع بیضه راست ثلث دیه دارد.
تبصره : فرقى در حکم مذکور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ و عنین و سالم و مانند آن نیست .
ماده 436 : دیه ورم کردن دو بیضه چهار صد دینار است و اگر تورم مانع راه رفتن مفید شود دیه آن هشتصد دینار خواهد بود.

  • فصل پانزدهم : دیه دنده

 

ماده 437 : دیه هر یک از دنده هایى که در پهلوى چپ واقع شده و محیط به قلب مى باشد بیست و پنج دینار و دیه هر یک از سایر دنده ها ده دینار است .

  • فصل شانزدهم : دیه استخوان زیر گردن

 

ماده 438: شکستن مجموع دو استخوان ترقوه دیه کامل دارد و شکستن هر کدام از آنها که درمان نشود یا با عیب درمان شود نصف دیه کامل است و اگر بخوبى درمان شود چهل دینار مى باشد. 

  • فصل هفدهم : دیه نشیمن گاه

 

ماده 439 : شکستن استخوان نشیمن گاه (دنبالچه) که موجب مى شود مجنى علیه قادر به ضبط مدفوع نباشد دیه کامل دارد و اگر قادر به ضبط مدفوع باشد و قادر به ضبط باد نباشد ارش پرداخت خواهد شد.
ماده 440 : ضربه اى که به حد فاصل بیضه ها و دبر واقع شود و موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع گردد دیه کامل دارد و همچنین اگر ضربه اى به محل دیگرى وارد آید که در اثر آن ضبط ادرار و مدفوع در اختیار مجنى علیه نباشد.
ماده 441 : از بین بردن بکارت دختر با انگشت که باعث شود او نتواند ادرار را ضبط کند علاوه بر دیه کامل زن، مهرالمثل نیز دارد . 

  • فصل هجدهم : دیه استخوان ها

 

ماده 442: دیه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو دیه معینى است خمس آن مى باشد و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد دیه آن چهار پنجم دیه شکستن آن است و دیه کوبیدن آن ثلث دیه آن عضو و در صورت درمان بدون عیب چهار پنجم دیه خرد شدن استخوان مى باشد.
ماده 443 : در جداکردن استخوان از عضو بطورى که آن عضو بى فائده گردد دو ثلث دیه همان عضو است و اگر بدون عیب درمان شود، دیه آن چهار پنجم دیه اصل جدا کردن مى باشد .

  • فصل نوزدهم : دیه عقل

 

ماده 444 : هرجنایتى که موجب زوال عقل گردد دیه کامل دارد و اگر موجب نقصان آن شود ارش دارد. مادهء 445 از بین بردن عقل یا کم کردن آن موجب قصاص نخواهد شد.
ماده 446 : هر گاه در اثر جنایتى مانند ضربه مغزى و شکستن سر یا بریدن دست، عقل زایل شود براى هر کدام دیه جداگانه خواهد بود و تداخل نمى شود.
ماده 447 : هرگاه در اثر جنایتى عقل زایل شود و دیه کامل از جانى دریافت شود و دوباره عقل برگردد دیه مسترد مى شود و ارش پرداخت خواهد شد.
ماده 448 : مرجع تشخیص زوال عقل یا نقصان آن دو نفر خبره عادل مى باشد و اگر در اثر اختلاف رأى خبرگان زوال یا نقصان عقل ثابت نشود قول جانى با سوگند مقدم است .

  • فصل بیستم : دیه حس شنوایی

 

ماده 449 : از بین بردن حس شنوائى مجموع دو گوش دیه کامل و از بین بردن حس شنوائى یک گوش نصف دیه کامل دارد گرچه شنوائى یکى از آن دو قوى تر از دیگرى باشد .
ماده 450 : هر گاه کسى فاقد حس شنوائى یکى از گوش هاباشد کر کردن گوش سالم او نصف دیه دارد .
ماده 451 : هر گاه معلوم باشد که حس شنوائى بر نمى گردد یا دو نفر عادل اهل خبره گواهى دهند که برنمى گردد دیه مستقر مى شود و اگر اهل خبره امید به برگشت آن را پس از گذشت مدت معینى داشته باشد و با گذشتن آن مدت شنوایى برنگردد دیه استقرار پیدا مى کند و اگر شنوائى قبل از دریافت دیه برگردد ارش ثابت مى شود و اگر بعد از دریافت آن برگردد دیه مسترد نمى شود و اگر مجنى علیه قبل از دریافت دیه بمیرد دیه ثابت خواهد بود.
ماده 452 : هر گاه بریدن هر دو گوش شنوائى از بین برود دو دیه کامل لازم است و هر گاه با بریدن یک گوش حس شنوائى بطور کلى از بین برود یک دیه کامل و نصف دیه لازم مى شود اگر با جنایت دیگرى حس شنوائى از بین برود هم دیه جنایت لازم است و هم دیه شنوائى .
تبصره هرگاه دو نفر عادل اهل خبره گواهى دهند که شنوائى از بین نرفته ولى در مجراى آن نقصى رخ داده که مانع شنوائى است همان دیه شنوائى ثابت است.
ماده 453 : هرگاه کودکى که زبان باز نکرده در اثر کر شدن نتواند سخن بگوید جانى علاوه بر دیه شنوائى به پرداخت ارش محکوم مى شود .
ماده 454 : هر گاه در اثر جنایتى حس شنوائى و گویایى از بین برود دو دیه کامل دارد .
ماده 455 : اگر کسى سبب پاره شدن پرده گوش دیگرى شود محکوم به پرداخت ارش است .
ماده 456 : در صورت اختلاف جانى و مجنى علیه هر گاه با نظر خبره معتمد موضوع روشن نشود  مورد از باب لوث است و مجنى علیه با قسامه دیه را دریافت خواهد کرد .

  • فصل بیست و یکم : دیه بینایی

 

ماده 457 : از بین بردن بینائى هر دو چشم دیه کامل دارد و از بین بردن بینائى یک چشم نصف دیه کامل دارد .
تبصره : فرقى در حکم مذکور بین چشم تیزبین یا لوچ یا شب کور و مانند آن نمى باشد .
ماده 458 : هر گاه باکندن حدقه چشم، بینائى از بین برود دیه آن بیش از دیه کندن حدقه نخواهد بود و اگر در اثر جنایت دیگر مانند شکستن سر، بینائى از بین برود هم دیه جنایت با ارش آن لازم است و هم دیه بینائى .
ماده 459: در صورت اختلاف بین جانى و مجنى علیه با گواهى دو مرد خبره عادل یا یک خبره مرد و دو زن خبره عادل به اینکه بینائى از بین رفته و دیگر برنمى گردد یا اینکه بگویند امید به بازگشت آن هست ولى مدت آن را تعیین نکنند دیه ثابت مى شود و همچنین اگر براى برگشت آن مدت متعارفى تعیین نمایند و آن مدت سپرى شود و بینائى برنگردد دیه ثابت خواهد بود  و هر گاه مجنى علیه قبل از سپرى شدن مدت تعیین شده بمیرد دیه استقرار مى یابد و همچنین اگر دیگرى حدقه او را بکند دیه بینائى بر جانى اول ثابت خواهد بود و هر گاه بینائى برگردد و شخص دیگرى آن را چشم بکند، بر جانى اول فقط ارش لازم مى باشد .
ماده 460 : هر گاه مجنى علیه مدعى شودکه بینائى هر دو چشم یا یک چشم او کم شده به ترتیب با آزمایش و سنجش با همسالان یا با مقایسه با چشم دیگرش به نسبت تفاوت دیه پرداخت مى شود و در صورتى که از طریق آزمایش علم حاصل نشود از طریق قسامه اقدام مى شود.
ماده 461 : هر گاه مجنى علیه ادعا کند که بینائى او زایل شده و شهادتى از متخصصان در بین نباشد حاکم او را با قسامه سوگند مى دهد و به نفع او حکم صادر مى کند.
تبصره : قسامه براى کورى دو چشم شش قسم و براى کورى یک چشم سه قسم و براى کم شدن بینائى به نسبت کم شدن آن مى باشد اعم از اینکه مدعى به تنهایى قسم یاد کند یا با افراد دیگر .

  • فصل بیست و دوم : دیه حس بویایی

ماده 462 : از بین بردن حس بویائى هر دو مجراى بینى دیه کامل دارد و در صورت از بین بردن بویائى یک مجرى نصف دیه است و قاضى در مورد اخیر قبل از صدور حکم باید به طرفین تکلیف صلح بنماید.
ماده 463 : در صورت اختلاف بین جانى و مجنى علیه هر گاه با آزمایش یا با مراجعه به دو متخصص عادل از بین رفتن حس بویائى یا کم شدن آن ثابت نشود با قسامه (طبق تبصره ماده 461) به نفع مدعى حکم مى شود.
ماده 464 : هر گاه حس بویائى قبل از پرداخت دیه برگردد ارش آن پرداخت خواهد شد واگر بعد ازآن برگردد باید مصالحه نمایند و اگر مجنى علیه قبل از سپرى شدن مدت انتظار برگشت بویائى بمیرد دیه ثابت مى شود .
ماده 465 : هرگاه در اثر بریدن بینى حس بویائى از بین برود دو دیه لازم مى شود و اگر در اثر جنایت دیگر بویائى از بین رفت دیه جنایت بر دیه بویائى افزوده مى شود و اگر آن جنایت دیه معین نداشته باشد ارش آن بر دیه بویائى اضافه خواهد شد.

  • فصل بیست و سوم : دیه چشایی

ماده 466: از بین بردن حس چشائى موجب ارش است .
ماده 467 : هر گاه با بریدن زبان حس چشائى از بین برود بیش از دیه زبان نخواهد بود و اگر با جنایت دیگرى حس چشائى از بین برود دیه یا ارش آن جنایت بر ارش حس چشائى افزوده مى گردد .
ماده 468 : در صورتى که حس چشائى برگردد ارش مسترد مى شود.
ماده 469: اگر با مراجعه به دو نفر کارشناس عادل مقدار جنایت روشن شود طبق آن عمل مى شود و گرنه در صورت لوث،با قسامه مدعى حسب مورد حکم به نفع او صادر خواهد شد.

  • فصل بیست و چهارم : دیه صوت و گویایی

ماده 470 : از بین بردن صوت شخص بطور کامل که نتواند صدایش را آشکار کند دیه کامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدایش را برساند .
ماده 471 : از بین بردن گویائى بطور کامل که نتواند اصلا" سخن بگوید نیز دیه کامل دارد .
ماده 472 : در جنایتى که موجب نقصان صوت شود ارش است.
ماده 473 : ارش جنایتى حذف که باعث از بین رفتن صوت نسبت به بعضى از حروف شود باید با مصالحه معلوم گردد.

  • فصل بیست و پنجم : دیه زوال منافع

ماده 474 : جنایتى که موجب سلس و ریزش ادرار شود به ترتیب زیر ارش دارد:
ا
لف ـ در صورت دوام آن در کلیه ایام تا پایان هر روز دیه کامل دارد.
ب ـ در صورت دوام آن در کلیه روزها تا نیمى از هر روز دو ثلث دیه دارد.
ج ـ در صورت دوام آن در کلیه روزها تا هنگام بر آمدن روز ثلث دیه دارد .
تبصره : هرگاه سلس و ریزش ادرار در بعضى از روزها بود و بعداً خوب شود جریمه آن با نظر حاکم تعیین مى شود .
ماده 475 : اعمال ارتکابى زیر باعث ارش است.
ا
لف ـ باعث از بین رفت انزال شود.
ب ـ قدرت تولید مثل و باردارى را از بین ببرد .
ج ـ لذت مقاربت را از بین ببرد.
ماده 476 : جنایتى که باعث ازبین رفتن توان مقاربت بطور کامل شود دیه کامل دارد .
ماده 477 : در هر جنایتى که موجب زوال یا نقص بعضى ازمنافع گردد مانند خوابلمس یا موجب پدید آمدن بعضى از بیماریها شود و دیه آن معین نشده باشد ارش تعیین مى شود.
ماده 478 : هر گاه آلت رجولیت مرد از محل ختنه گاه و یا بیشتر قطع شود دیه کامل دارد و کمتر از ختنه گاه به نسبت مساحت ختنه گاه احتساب مى گردد و به همان نسبت از دیه پرداخت خواهد شد .
ماده 479 : هر گاه آلت زنانه کلا"قطع شود دیه کامل دارد و هرگاه یک طرف آن قطع شود نصف دیه دارد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دیه اعضای مختلف بدن