فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری

اختصاصی از فی فوو دانلود داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری


دانلود داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4

 

داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری

اواخر تابستان بود و گرما بیداد می‏کرد . خشک سالی و گرانی اهل مدینه‏

را به ستوه آورده بود . فصل چیدن خرمابود . مردم تازه می‏خواستند نفس‏

راحتی بکشند که رسول اکرم به موجب خبرهای وحشتناکی - مشعر به اینکه‏

مسلمین از جانب شمال شرقی از طرف رومیها مورد تهدید هستند - فرمان بسیج‏

عمومی داد . مردم از یک خشکسالی گذشته بودند و می‏خواستند از میوه‏های‏

تازه استفاده کنند . رها کردن میوه و سایه بعد از آن خشکسالی و در آن‏

گرمای کشنده ، و راه در از مدینه به شام را پیش گرفتن ، کار آسانی نبود

. زمینه برای کارشکنی منافقین کاملا فراهم شد .

ولی نه آن گرما و نه آن خشکسالی و نه کارشکنیهای منافقان ، هیچکدام‏

نتوانست مانع فراهم آمدن و حرکت کردن یک سپاه سی هزار نفری برای‏

مقابله با حمله احتمالی رومیان بشود .

راه صحرا را پیش گرفتند و آفتاب برسرشان آتش می‏بارید . مرکب و

آذوقه بحد کافی نبود . خطر کمبود آذوقه و وسیله و شدت گرما کمتر از خطر

دشمن نبود . بعضی از سست ایمانان در بین راه پشیمان شدند . ناگهان مردی‏

به نام کعب بن مالک برگشت و راه مدینه را پیش گرفت . اصحاب به رسول‏

خدا گفتند : " یا رسول‏الله ، کعب بن مالک برگشت " فرمود " ولش‏

کنید ، اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را به شما برخواهد گرداند

، و اگر نیست خداوند شما را از شر او آسوده کرده است " .

طولی نکشید که اصحاب گفتند : " یا رسول‏الله ، مرارش بن ربیع نیز

برگشت . " رسول اکرم فرمود " ولش کنید ، اگر در او خیری باشد خداوند

به زودی او را به شما بر می‏گرداند ، و اگر نباشد خداوند شما را از شر او

آسوده کرده است " .

مدتی نگذشت که باز اصحاب گفتند : " یا رسول‏الله ، هلال بن امیه هم‏

برگشت " . رسول اکرم همان جمله را که در مورد آن دو نفر گفته بود تکرار

کرد .

در این بین شتر ابوذر ، که همراه قافله می‏آمد ، از رفتن باز ماند .

ابوذر هرچه کوشش کرد که خود را به قافله برساند میسر نشد . ناگهان‏

اصحاب متوجه شدند که ابوذر هم عقب کشیده ، گفتند : " یا رسول‏الله ،

ابوذرهم برگشت " باز هم رسول اکرم با خونسردی فرمود : " ولش کنید ،

اگر در او خیری باشد خدا او را به شما ملحق می‏سازد ، و اگر خیری در او

نیست خدا شما را از شر او آسوده کرده است " .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود داستانی از کتاب داستان و راستان استاد مطهری

داستان کوهنورد

اختصاصی از فی فوو داستان کوهنورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان کوهنورد


 داستان کوهنورد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه4

داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود.

او پس از سال ها آماده سازی  ماجراجویی خود را آغاز کرد. ولی از آن جا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست.

تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

شب بلندی های کوه را تماماً در بر گرفت و مرد هچ چیز را نمی دید.

همه چیزسیاه بود. اصلاً دید نداشت و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود. همانطور که از کوه بالا می رفت ، چند قدم مانده به قله کوه ، پایش لیز خورد  و در حالی  که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد.

در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در  مقابل چشمانش می دید. و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت.


دانلود با لینک مستقیم


داستان کوهنورد

دانلود مقاله بررسی شیوه داستان در مثنوی (با تکیه بر نقد داستان شاه و کنیزک)

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بررسی شیوه داستان در مثنوی (با تکیه بر نقد داستان شاه و کنیزک) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بررسی شیوه داستان در مثنوی (با تکیه بر نقد داستان شاه و کنیزک)


دانلود مقاله بررسی شیوه داستان در مثنوی (با تکیه بر نقد داستان شاه و کنیزک)

کلید واژه ها : قصه ، داستان ، مجاز ، حقیقت ، مثنوی معنوی ،

خلاصه مقاله :

بشر از دیرباز با قصه و داستان انس و الفتی بسیار نزدیک داشته و از آن بیان مقاصد غیر مستقیم خویش استفاده کرده است.

از آنجایی که انسانها معمولاً پند و اندرز و حکمت را به صورت مستقیم و تعلیم بی واسطه بر نمی تابند . اندیشمندان و حکما آنها را در پوسته هایی از قصه ، حکایت ، لطیفه ، داستان ، افسانه و … پیچیده‌اند.

مقاصد و تعالیم متعالی بزرگان گاه موجد تحولات شگرفی در میدان اندیشه همنوعانشان بوده است .و انتقال این مهم جز با شیوه ای که آنان در پیش گرفتند امکان پذیر نبود . استفاده از این ابزار به قدرت در انتخاب موضوع ، حساسیت در پرورش آن و توانایی در انتقال آن نیاز دارد و شاید اندکند آنانی که بتوانند این ویژگیها را توام داشته باشند.

در میان خیل قصه پردازان حقیقت شاید نام مولانا جلال الدین بلخی در کنار عده‌ای دیگر بر تارک این شیوه چون گوهری تابنده بدرخشند و علت این برتری چیزی نیست مگر مهارت او در استفاده از این ابزار کارآمد جهت انتقال اندیشه های عرفانی اش . چنین به نظر می‌رسد که وی همچون اسلاف خویش – عطار و سنایی ـ از حکایت ـ به قول خودش ـ تمثیل ، قصه ،‌لطیفه ، داستان و … به عنوان وسیله‌ای کارگشا استفاده می کرده تا بتواند با آنها متعالی ترین حقیقت ها و ناگفته ترین رازها را بیان کند.

هنر او در بیان مجاز گونه و کنایی از حقیقت های پنهانی است که روح بشر چون پیر گم گشته فرزندی به دنبال دریافت آنهاست حقایقی که شاید در ظاهر آن گونه می نماید ، نیستند ، اما آنگاه که به هسته اصلی شکل‌گیری آنها می‌رسیم آنقدر شیرین و جذاب و در عین حال تاثیرگذار به نظر می‌رسند که قابل وصف نمی‌باشد .

از همین روست که مولوی در زمره بهترین داستان پردازان قرار می‌گیرد ؛ زیرا اگر چه در ساختار و پرداخت  بسیاری از حکایتها و قصه‌ها از روش بازآفرینی استفاده کرده و اصل و اساس داستانها متعلق به پردازنده دیگری است اما روش احیاء و مرمت داستانها توسط او کم‌نظیر است.

در این مقاله برای روشن شدن ادعای خویش داستان «شاه و کنیزک » را به عنوان اولین داستان مقنوی مورد نقد و بررسی قرار داده ایم تا مشتی از خروار را در اقیانوس مثنوی به تماشا بگذاریم آنچه در این میان در خور تامل بوده ، استفاده از تکنیکهای داستان‌پردازی در مثنوی است که لزوماً رعایت آنها را در داستانهای معاصر اجتناب‌ناپذیر دانسته‌اند .

نهایتاً بر آن بوده‌ایم تا با استفاده از نقد و تحلیل بزرگان ادب فارسی در این زمینه ، هنر خلق مجاز را به عنوان ابزار کارآمد بیان حقیقت ، در ذهن و زبان جلا‌ل‌الدین بلخی به نظاره بگذاریم . 

باسمه تعالی

هدف قصه‌ها و داستانها شاید در ظاهر، آفرینش قهرمان و خلق جاذبه و بیدار کردن حس کنجکاوی خواننده است و در پی آن لذت بخشیدن ، اما به راستی با نگرشی ژرف می‌بینیم که درون مایه اصلی تمامی آنها ترویج اصول اخلاقی  و انسانی است تا در سایه آنها برادری و برابری و نوع دوستی به دست آید و پلیدی و زشتی و قساوت و درنده خویی محو شود. مبارزان خستگی ناپذیر قصه‌ها چکیده دورانند و با ایثار و فدارکاری خود را فدای همنوعان می‌نمایند. در قصه‌ها همیشه نور امید در تاریکترین زمانها و مکانها می‌درخشد و آفتاب حقیقت در پس ظلمت طلوع می‌کند. در قصه‌های کلاسیک که هدف آنها القای یک تفکر به خواننده یا شنونده است همیشه مدار گفتار حول یک محور خاص می‌چرخد و اگر بخواهیم به بررسی آنها بپردازیم بیشتر خصوصیات مشترکی را بین آنها می‌بینیم. ویژگیهای مشخصی که معمولاً در انتها به خوشی تمام می‌شوند و روشنایی بر تاریکی پیروز می‌گردد.

رعایت این نقاط مشترک بسامدهایی را در آنها ایجاد می‌کند که با یک نگاه کلی شاید بدانها پی ببریم  . خصوصیات عمده این داستانها و قصه‌‌ها را می‌توان اینگونه ذکر کرد:

1ـ مطلق گویی( همچون پیروزی همیشگی خیر بر شرّ)

2ـ نمونة کلی(یعنی آنکه قهرمانان داستان از انسانهای عادی جدایند و تیپ‌های خاصی را تشکیل می‌دهند)

3ـ ایستایی( قهرمانان داستان «ایستا» هستند یعنی به نتایج اعمالشان واکنش نشان نمی‌دهند و تحول ناپذیرند)

4ـ زمان و مکان( در اکثر قصه‌ها زمان و مکان فرضی و تصوری‌اند)

5ـ همسانی قهرمانان( معمولاً هیچ فرقی بین نوع سخن گفتن افراد در قصه و اختلافی در نحوه بیان و لحن صحبتشان نیست)

6ـ نقش سرنوشت( تقدیر و سرنوشت در قصه‌ها نقش اصلی و اساسی دارند)

7ـ شگفت‌‌آوری : (معمولاً خواننده حس می‌کند که قصه‌گو سعی دارد که خواننده یا شنونده را با ماجراها و حوادث آنی به اعجاب و شگفتی وا دارد)

8ـ استقلال یافتگی حوادث ( حوادث در عین استقلال فردی رابطه‌‌ی غیر مستقیم نیز با یکدیگر دارند و با رشته‌هایی به هم پیوسته یکپارچگی و کلیتی به داستان و قصه می‌بخشند.)

9ـ کهنگی (محتوا و مضمون قصه‌ها نمی‌تواند نو باشد . معمولاً موضوع قصه‌ها قدیمی و کهنه و منعکس کننده آداب و رسوم و عقاید مردم  روزگار خویش است .(1)

                                                            ( ادبیات داستانی ، جمال میرصادقی / ص 54 )

 

شامل 16 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی شیوه داستان در مثنوی (با تکیه بر نقد داستان شاه و کنیزک)

تحقیق - داستان دعوت حضرت ابراهیم (ع)

اختصاصی از فی فوو تحقیق - داستان دعوت حضرت ابراهیم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق - داستان دعوت حضرت ابراهیم (ع)


تحقیق - داستان دعوت حضرت ابراهیم (ع)

لینک دانلود "  MIMI file " پایین همین صفحه 

تعداد صفحات "33"

فرمت فایل : "word"

فهرست مطالب :

ثناى ابراهیم در قرآن

 

ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى

 

شیوه ‏هاى دعوت ابراهیم

 

  1. شیوه کلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدى

 

الف) شروع دعوت با سؤال

 

ب) برائت از شرک و کفر به صورت‏هاى مختلف

 

مراحل برائت ابراهیمى

 

  1. برائت لفظى -
  2. برائت عملى -

 

الف) مرحله برائت اعتزالى -

 

ب) مرحله برائت قهرآمیز (مبارزاتى) -

 

ج) مرحله هجرت:

 

  1. شیوه کلى جدال احسن

 

نمونه اول: محاجّه ابراهیم با پدر در سوره مریم

 

نمونه دوم: مناظره با قوم ستاره پرست

 

نمونه سوم: مناظره با نمرود، سرکرده کافران

 

الف) روش اقناع تدریجى

 

ب) روش مقایسه

 

ج) روش گفتار نرم (قول لیّن)

 

د) روش استدلال به کمک محسوسات

 

ه') خطاب توأم به عقل و دل و تحریک وجدان

 

  1. اتخاذ شیوه‏هاى متنّوع براى گسترش توحید

 

الف) عنایت ویژه به خانواده

 

ب) رحمت و شفقت به مخاطبان

 

ج) تأسیس و تطهیر بیت الله و مرکز عبادت

 

ه') هجرت

 

و) پیشتازى در نیکى‏ها

 

بخشی از  فایل  :

ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سوره‏هاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مى‏خورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوه‏هاى تبلیغى بسیار است که بدان مى‏پردازیم.

 

ثناى ابراهیم در قرآن

 

آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛

 

إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)

 

به‏راستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمت‏هاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.

 

وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)

 

و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.

 

وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)

 

و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرى‏اش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.

 

إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)

 

به‏راستى ابراهیم بردبار، نرم‏دل و بازگشت‏کننده به سوى خدا بود.

 

ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى

 

براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوه‏هاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسى‏ترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفت‏وگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مى‏گردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاش‏هاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛

 

در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:

 

قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)

 

پس از بناى بیت الله مى‏گوید:

 

رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)

 

پروردگارا از ما بپذیر. به‏راستى تو شنواى دانایى.

 

پس از محاجّه با ستاره پرستان:

 

إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)

 

من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‏ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.

 

و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مى‏ورزد:

 

وَوَصّى‏ بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)

 

و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.

 

از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجات‏ها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مى‏دهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفت‏وگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مى‏کند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مى‏فرماید:

 

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)

 

قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مى‏بندد.

 

شیوه‏هاى دعوت ابراهیم

 

پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روش‏هاى اصیل دعوت و مبتکر شیوه‏هاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن درباره‏اش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى‏.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوه‏هاى کلى دعوت ابراهیمى و روش‏هاى عملى آن مى‏پردازیم:

 

  1. شیوه کلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدى

 

در محیط و اجتماعى که شرک و کفر در آن ریشه دوانده و همه زوایاى آن را فرا گرفته است، اظهار و ترویج توحید مستلزم شجاعتى کم نظیر است که در شخصیت خدایى ابراهیم وجود داشت؛ او دربرابر پدر یا عمو، ادب و شجاعت را یکجا به ظهور مى‏رساند و به دعوت او مى‏پردازد، دربرابر گروه‏هایى از مردم که به پرستش اجرام آسمانى دلخوش بودند، به توحید فرامى‏خواند. در مقابل نمرود نیز با همان صلابت مى‏ایستد و نداى توحید سر مى‏دهد؛

 

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ؛(11)

 

چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمه‏هایى که ملازم آنها شده‏اید چیستند؟

 

قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ فِى ضَلالٍ مُبِینٍ؛(12)

 

گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید.

 

قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(13)

 

گفت: نه بلکه پروردگارتان، خداى آسمانها و زمین است، همان کسى که آنها را پدید آورده است و من بر این از گواهانم.

 

قالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَلایَضُرُّکُمْ أُفٍّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(14)

 

گفت: آیا به جز خدا چیزى را مى‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى‏رساند؟ اف بر شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید. مگر نمى‏اندیشید؟

 

در مناظره با نمرود؛

 

إِذ قالَ إِبْراهِیمُ ربِّىَ الَّذِى یُحْیِى وَیُمِیتُ قالَ أَنا أُحْیِى وَأُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ؛(15)

 

هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگار من همان کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند. گفت: من هم زنده مى‏کنم و هم مى‏میرانم. ابراهیم گفت: خداى من خورشید را از خاور بر مى‏آورد، تو آن را از باختر برآور.

 

و چه کسى به شجاعت و رشادت در اظهار توحید از ابراهیم شایسته‏تر، در حالى که او بااعلام و اصرار بر توحید، خود را به ایمن ترین پشتوانه متکى ساخته و به مقام خلّت رسانده‏است، چنان که دربرابرشان بى پروا مى‏گوید: وَ لا أخافُ ما تُشْرِکونَ بِه‏(16) و آن‏گاه استدلال مى‏کند که:

 

وَکَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ وَلا تَخافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(17)

 

و چگونه از آنچه شریک مى‏گردانید بترسم، با آن که شما خود از این که چیزى را شریک خدا ساخته‏اید که خدا دلیلى درباره آن بر شما نازل نکرده است، نمى‏هراسید. پس اگر مى‏دانید، کدام یک از ما دودسته به ایمنى سزاوارتر است؟

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق - داستان دعوت حضرت ابراهیم (ع)

تحقیق در مورد بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین


تحقیق در مورد بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه36

فهرست مطالب

2 - داستان ذوالقرنین وسد ویاجوج وماجوج از نظر تاریخ

 

3- ذوالقرنین کیست وسدش کجا است ؟ اقوال مختلف در

 

این باره

 

بحث روایتى

 

 

 

بحث روایتى

 

بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین

 

داستان ذوالقرنین در قرآن

 

قرآن کریم متعرض اسم اووتاریخ زندگى وولادت ونسب وسایر مشخصاتش نشده . البته این رسم قرآن کریم در همه موارد است که در هیچ یک از قصص گذشتگان به جزئیات نمى پردازد. در خصوص ذو القرنین هم اکتفا به ذکر سفرهاى سه گانه اوکرده ، اول رحلتش به مغرب تا آنجا که به محل فرورفتن خورشید رسیده ودیده است که آفتاب در عین ((حمئة (( ویا ((حامیه (( فرومى رود، ودر آن محل به قومى برخورده است . ورحلت دومش از مغرب به طرف مشرق بوده ، تا آنجا که به محل طلوع خورشید رسیده ، ودر آنجا به قومى برخورده که خداوند میان آنان وآفتاب ساتر وحاجبى قرار نداده .

 

ورحلت سومش تا به موضع بین السدین بوده ، ودر آنجا به مردمى برخورده که به هیچ وجه حرف وکلام نمى فهمیدند وچون از شر یاجوج وماجوج شکایت کردند، وپیشنهاد کردند که هزینه اى در اختیارش ‍ بگذارند واوبر ایشان دیوارى بکشد، تا مانع نفوذ یاجوج وماجوج در بلاد آنان باشد. اونیز پذیرفته ووعده داده سدى بسازد که ما فوق آنچه آنها آرزویش را مى کنند بوده باشد، ولى از قبول هزینه خوددارى کرده است وتنها از ایشان نیروى انسانى خواسته است . آنگاه از همه خصوصیات بناى سد تنها اشاره اى به رجال وقطعه هاى آهن ودمه اى کوره وقطر نموده است .

 

این آن چیزى است که قرآن کریم از این داستان آورده ، واز آنچه آورده چند خصوصیت وجهت جوهرى داستان استفاده مى شود: اول اینکه صاحب این داستان قبل از اینکه داستانش در قرآن نازل شود بلکه حتى در زمان زندگى اش ذوالقرنین نامیده مى شد، واین نکته از سیاق داستان یعنى جمله ((یسئلونک عن ذى القرنین (( و((قلنا یا ذا القرنین (( و((قالوا یا ذى القرنین ((به خوبى استفاده مى شود،

 

 (از جمله اول برمى آید که در عصر رسول خدا (صلى اللّه

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین