فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی

 

 

 

چکیده:
این مقاله چندین موضوع مرتبط با تعریف و تشخیص اختلال شخصیتی(اختلالات روانی) را ،همانطور که در در ویرایش سوم و چهارم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) تعریف شده،بازبینی می کند. مخصوصا باز بینی ها ، تصورات اختلالات شخصیتی و تشخیص این اختلالات هستند. مقوله های (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،همچنین در شرایط روان سنجی شان بازبینی شده اند . یک بازبینی ادبیات تشخیص اختلالات شخصیتی پیشنهاد می دهد که تصورات (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) و تعریفات اختلالات شخصیتی، در سطوح کمی و مفهومی حیرت آور هستند.این مقاله با پیشنهادی برای رویکرد تناوبی ممکن ، جهت تغییرات تشخیص (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی نتیجه گیری می کند.
کلمات کلیدی :شخصیت،اختلالات شخصیتی تشخیص،(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)
بازشناسی رسمی رابطه بالینی اختلالات شخصیتی ، در ویرایش سوم تشخیص و اختلالات روانی آماری دستی(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی سوم ، انجمن روان سنجی آمریکایی 1980 ) ،دو دهه قبل به طور قابل توجهی علاقه ی دانشمندان را بر این اوضاع تحریک کرد.
تحقیق بیرون آمده در تشخیص و جنبه های مفهومی مقوله های (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،شروع به اظهار این می کنند که این مفاهیم در چندین سطح حیرت آور هستند. این مقاله وضع تجربی تشخیص اختلالات شخصیتی براساس (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) را بازبینی میکند. در بافت این بازبینی، موضوعات مربوط به طبقه بندی و تئوری ، تعاریف و توصیفات اختلالات شخصیتی و تشخیص های معتبر و قابل اعتماد بحث شده است. دیدگاه طبقه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) همچنین با روش های جایگزین،رویکرد های مبتنی بر تئوری و کمی ویژه،در تضاد است.
بحث و گفت و گوی این نواحی در پیشنهاداتی برای تغییرات ممکن در تعاریف مفهوم سازی اختلالات شخصیتی ها ( بعنوان یک معنی بهبود کیفیت تشخیص اختلالات شخصیتی) به اوج رسیده است.
پیامدهای طبقه بندی اختلالات شخصیتی
در این بخش،روابط بین تئوری و طبقه بندی بازبینی شده است.جنبه های تئوری طبقه بندی ،اشاره کرده:نبود تئوری صریح مفاهیم(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)وبرخی از مشکلات،بعنوان یک نتیجه بدست می آید.این بخش با پیشنهاداتی نتیجه گیری می کند،که یک دیدگاه هدایت شده به طبقه بندی اختلالات شخصیتی،ممکن است بنیاد مفیدی در جهت استقرار نهایی یک طبقه بندی" مبتنی بر تئوری" اختلالات شخصیتی را،فراهم آورد.
تئوری و طبقه بندی اختلالات شخصیتی(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)
تعیین متغیرها روی هر کدام که پایه گذاری می شوند، اولین گام در توسعه ی نمای طبقه بندی است.
برای دسته بندی اختلالات شخصیتی ، بسیار ی از امکانات روان شناسی وجود دارد:
ارائه ی نشانه ها،سبب شناسی،محل در فضای عامل،دنیای تجسمی درونی،یادگیری تاریخ سطرحهای شناختی،ساخت و اساس روان شناسی فیزیولوژی اعصاب- کارکرد های روان شناسی رفتار- الگوهای روان شناسی رشدی- تغییرات ژنتیکی روان شناسی- عمل های روان شناسی دفاعی- اداره کردن روان شناسی رفتار های میان فردی و قاعده روان شناسی شیمی اعصاب.
هر کدام از این متغیرها ،با مجموعه فرضیات نظری اساسی که مفاهیمی برای مفاهیمی روان شناسی ،
گزینش رفتار و عملکرد روانشناسی و پیش بینی روان شناسی دارد، حمل می شوند.

 

اگر چه معماران (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3) به دنبال توسعه یک شمای طبقه بندی atheoretical ،بر اساس ارائه نشانه شناسی،هستند. بحثی در مورد درجه ای" که (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3)، atheoretical است(مثال:فااوست و ماینر1986؛میلون1981) و این که چنین هدفی حتی مطلوب است،" وجود دارد(مثال:فرانسس1980؛کلرمن،ویلانت،اسپیتزر،ومایکل1984).
دیگران پیشنهاد کرده اند که تصویب یک چارچوب نظری برای مفهوم اختلالات، ممکن است مثمر ثمر باشد. همپل(1961) ،برای مثال،شده است که مفروضات و پیش بینی های به دست آمده از تئوری می تواند برای اعتبار تجربی و تحریف ، تست وقرار داده شده باشند. استدلالهای مشابهی توسط دیگران ساخته شده است(مثال:کنتول و رووتر1994؛لیوسلی و جکسون1992؛موری1991؛شوارتز و ویگینز1986؛اسکینر1981)، اشاره می کند که تئوری، در ایجاد اعتبار سازه ی مفاهیم و توسعه علوم بالینی، مفید است. موری(1991) پیشنهاد کرده است که سیستم(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اساسا توصیفی، سیستم مبتنی بر شباهت طبقه بندی، هستند. چنین سیستمی، اگرچه در اوایل یک سیستم طبقه بندی سودمند هست(دیویس ومیلون1995؛موری1991)، ذاتا به شرح مفاهیم و ویژگی های مرتبط با آنها محدود شده است. شرح به تنهایی، با این حال،نمی تواند توضیح یا پیش بینی ای از این مفاهیم را فراهم نماید(همپل1961؛شووارتز و ویگینز1986).
موری(1991) می خواهدتا کار مدین را بررسی کند(1989؛مورفی و مدین1985)،که پیشنهاد کرده است که مفاهیم به سادگی مجموع ویژگی های مستقل نیستند،اما در عوض پیرامون نظریه مردم درباره جهان برگزار شده است.به عنوان یک مثال،مدین(1989) مفهوم "پرنده" را ارائه می دهد. ویژگی هایی از قبیل "منقار"، پر "،" جناح "، در خود آنها،تنها" توده ای از ویژگی های پرنده "هستند.مگر اینکه آنها توسط چندین انسجام زیربنایی، و یا "ساختار پرنده" همدیگر را نگه داشته اند. مورفی و مدین(1985) نشان می دهند که یک تصویر از هر دو ویژگی ها و روابط که کراوات این ویژگی ها را با هم گره می زنند، لازم است انسجام مفهوم را ایجاد کنند. که است : "نظریه کمک می کند تا بین مفاهیم در یک دامنه مرتبط شوند و ویژگی هایی که به مفهوم داخلی هستند را ساخته شوند "(ص 289).
غیبت ویژه در توصیفات (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،آن ویژگی هایی اختلالات شخصیتی هستند که ویژگی های تشخیصی رابه یک مفهوم منسجم گره می زند.
توصیف ساده اختلالات شخصیتی از طریق یک خصوصیت ویژگی های آنها، توانایی استخراج توضیحات یا پیش بینی از این مفاهیم را محدود می کند. و باعث اختلال در توانایی بررسی اعتبار سازه در ارتباط با همان مفاهیم می شود.

 

به سوی یک دیدگاه سازه ی معتبر برای طبقه بندی اختلال شخصیتی
چندین مدل تئوری مختلف جهت محاسبه برای دلیل شناسی یا حفاظت اختلالات شخصیتی ارائه شده است(ر ک.کلارکین ولنزنوگر،1996). پس از محدوده این مقاله برای بازبینی این نظریه ها و حمایت تجربی ناکافی داده شده آنها، اکنون زود است تا مدافع هر یک از آنها جهت خدمت رساندن "بعنوان یک چهارچوب راهنمایی برای طبقه بندی اختلالات شخصیتی ها"، باشیم.
بنابراین، جمع آوری تحقیق بازبینی شده در قسمت های زیر نشان می دهد که مفهوم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی، تاسیس شده در کمیسیون اتفاق نظر (میلون،1986)،از کارایی محدود شده و در حال حضر ،پیشبرد قابل توجه یک علم بالینی اختلالات شخصیتی ها را بعید ساخته است.
اگر توصیفات بالینی بر پایه کمیسیون ، عقیده اکثریت مردم باشد، زیاد رضایت بخش نیست و اگر برای در بر گرفتن یک نظریه ترتیب دادن اختلالات شخصیتی زود است تا یک سیستم طبقه بندی را قاب کند، پس این سوال به وجود می آِید که چه چیزی یک گام میانی منطقی برای تسهیل مطالعه علمی اختلالات شخصیتی را به وجود آورده است؟ رویکرد ممکن، یک راهنمایی مقدماتی با روش های تجربی است که تاسیس سازه معتبر را تایید می کند و در نمونه گیری مقتضی و متولوژی زمین خورده است.
یک رویکرد و دیدگاه مطلع تجربی مشابه جهت مطالعه و طبقه بندی اختلالات شخصیتی ها ، بازبینی فعلی را با تاکید قرارگرفته در یافته های تحقیق موجود مربوط به تشخیص و مفهوم سازی مفاهیم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی، راهنمایی می کند.
با تمرکز براین، بعید است که ناحیه این مقاله، یک گفتگوی دقیق و عمیق دیدگاه معتبر سازه و متولوژی وابسته اش را فراهم کند.
خوانندگان علاقه مند در عوض به بازبینی های عالی پیدا شده در بلش فیلد(1986)،جکسون و لیوسلی(1995)،اسکینر(1986) واستراک و لوور(1994)، مراجعه کرده اند.
پیامد های رده بندی و ساختار تعریفی اختلالات شخصیتی
در قسمت های زیر ، مشخصات طبقه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی با )مدل های دیگر در شرایط فرضیات متضمن،رویکرد و زمانی که قابل دسترس است ،داده مربوطه وابسته به رده بندی اختلالات شخصیتی،مفهوم سازی و تشریحات)،تقابل دارد.
بازنمایی ابعادی اختلالات شخصیتی بر ضدباز نمایی قطعی:
چنانکه توسط کانتول و روتر(1994)برجسته شده، سنت در پزشکی شامل روان پزشکی بر اساس مقوله های تشخیصی رده بندی شده است. روان شناسان بطور تاریخی یک دیدگاه ابعادی را طرفداری می کرده اند. از آنجاییکه دیدگاه مطلق فرض می کند که تفاوت های معنی دار و ناپیوستگی در مابین وجود دارد که کدام طبیعی و مختل شده است.دیدگاه ابعادی فرض می کند که یک پیوستار بین این مفاهیم وجود دارد و تفاوت های افزاینده در طول این پیوستار تفاوت های فردی معنا دار را نمایش می دهد . دیدگاه قاطع یا مطلق بیشتر دلالت دارد که اختلالات ناپیوسته،طبقات طبیعی را نشان می دهد(کانت ول و روتر،1994). از آنجاییکه نظریه ابعادی دلالت دارد که اختلالات ، (مقوله های مصنوعی تعیین شده توسط انتخاب اختیاری ها در امتداد یک پیوستار)را نمایش می دهند(کلین وریسو،1993).
این مسئله که مزایای بزرگتری می تواند از طریق یک مدلسازی بعد در مقابل مدل سازی مطلق اختلالات شخصیتی محقق شوند که بحث عظیمی درون مشخصات اختلالات شخصیتی ها دریافت شده است.یک اظهار نظر کمک کننده به این بحث این است که پراکندگی و گستردگی مشخصات اختلالات شخصیتی به پیوسته شدن بیشتر از ناپیوسته شدن، میل می کنند. (فرانسیس،کلارکین،گیلمور،هارت،براون،1984؛کاس،اسکودول،چارلز،اسپیتزر،ویلیامز،1985؛لیوسلی، شردر،جکسون،جانگ1994؛زیمرمن وکوریل1990).
بعلاوه مدل های ابعادی اختلالات شخصیتی ،مزایای روان سنجی را ثابت کرده اند.
دریک مقاله ی (1992) ویدجر ، 15 مطالعه از 16 مطالعه که قابل اعتماد و یا اعتبار داده بعنوان یک تابع سیستم بازنمای بکارگرفته شده ) مطلق یا ابعادی(،مقایسه کرد، آشکار کرد که مدل سازی ابعادی در قابلیت اعتماد بزرگتر و ضریب اعتبار، نتیجه داده است.
با وجود اینکه مدل های ابعادی نقاط قوت زیادی از قبیل بزگترین پایایی ،توانایی برای تمیز دادن بزرگترین دامنه تفاوت های فردی و پتانسیل برای تحلیل پارامتری آمار ،دارند. آنها فاقد بسیاری از جنبه های مطلوب مدل های قطعی هستند .(انجمن روانپزشکی آمریکا1994؛کلین و ریسو 1993)
مقوله های تشخیصی ، برای مثال، و باعث اختلال در توانایی برای بررسی اعتبار سازه در ارتباط با مفاهیمی ارتباطات را از طریق استفاده از یک اصطلاح واحد برای انتقال مقدار زیادی از اطلاعات ،تسهیل می کند.
این عملکرد ارتباطات، مخصوصا در ارتقاء و دسترسی پژوهش بر روی اشخاصی که مشابهت های احاطه شده را توسط برچسب شخصیتی تقسیم می کنند، مفید است.
تشخیص، هم چنین می تواند رفتار های موثری را پیشنهاد دهد.(مثال:درمان رفتاری دیالکتیکی در مورد سرحد اختلالات شخصیتی؛لاینهان1993) به همین نحو، رویکردهای ابعادی مستقل از مشکلات نیستند.
همانطور که برای مفاهیم اختلالات شخصیتی بکار گرفته شد ، این سختی ها شامل تعیین تعداد ابعاد مربوط برای سنجیدن (مثال:ایسنک1987)،تاسیس روش شناسی های پذیرفته شده ی پهن برای اجرای چنین سنجش هایی، دشواری در ارتباط ابعادی داده ها، گرایش تاریخی ، تصمیم گری بالینی برای مطلق شدن در طبیعت و یا سرشت، می شوند.(ویدجر و سندرسون1995)
ویدجر و سندرسون(1995) ،بلشفیلد و مک الروی (1995)رویکرد هایی را که اجازه ی یکپارچگی الگوهای مطلق و ابعادی در طبقه بندی اختلالات شخصیتی را می دهد، بازبینی میکنند.

 

الگو های کلاسیک و اولیه ی دسته بندی ها
از آنجایی که الگوی کلاسیک ویژگی های فلسفه مشابه را با رویکرئ های مطلق برای طبقه بندی تقسیم می کند،الگوی نخست ترکیبی از رویکرد های مطلق و ابعادی را نمایش می دهد.
چنانچه الگوهای کلاسیک و اولیه شخصیت و اختلالات شخصیتی توسط دیگران شرح داده شده اند.
آنها به طور خلاصه در بافت سنجش (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)اختلالات روانی شرح داده اند:
رویکرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) در برابر سنجش اختلالات شخصیتی ترکیبی از الگو های کلاسیک و نمونه های نخست را نمایش می دهد.
مشخصه های همسان با الگوی کلاسیک شامل:
(a) ریشه در الگوی بیماری ها، همانگونه که با توصیف نشانه گان بالینی واستفاده از تشخیص نشان داده شده است.
(b) بطور مساوی مشخصات مطابق مجموعه مدارک استفاده شده در تعریف مقوله عضویت وزن شده اند
(c) مفهوم مرز بین ناهنجاری و هنجار نرم،بعنوان تفکیک شدن توسط کاربرد تشخیص ها جهت حضور شاخص در برابر غیاب اختلالات درست تعریف شده است
(d) مفهوم توزیع اساسی دو مقوله ای اختلالات ما بین استفاده از تشخیص برای شاخص اختلالات حضور یاغیاب و
(e) دو نمونه مساوی از دسته بندی های تشخیصی بعنوان افرادی که متعلق به مفهوم تشخیص در عبارت های درجه شدت-پهنای ویژگی های بارز و آشکار یا حضور مشخصه های ویژه وخاص- متمایز نیستند
جنبه های سنجش (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی که با مدل نخست همسان هستند،شامل:

 

الف)استفاده مجموعه های شرایط polythetic که ناهمگنی درون گروهی را نادیده می گیرد و
ب)تحمل همپوشی بین گروهی،یا تخصیص چند تشخیصی
باوجود اینکه رویکرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) بسیاری از مشخصه های مشابه را با الگوی کلاسیک نمایش می دهد،ممکن است موردی که در شیوه حقیقی است،باشد،فرایند دسته بندی فیزیولوژی اختلالات ممکن است از دسته بندی طبیعی، همانطور که در رویکرد نخست با مثال نشان داده شده، بازتاب بهتری داشته باشد.کانتور،اسمیت،فرنچ و مزیچ(1980)،برای مثال فرایند تشخیص روانپزشکی بعنوان وظیفه دسته بندی نخست نشان داده شده است.آنها فهمیدند که درجه ی توافق، در استفاده از برچسب های تشخیص،در واقع وابسته به تعداد نخستین مشخصه های نمایش داده شده توسط بیمار بود.بیمارانی که بیشتر با مشخصه های بارز مقوله تشخیص نشان داده شده اند، بیشتر به طور قابل اعتماد توسط متخصص بالینی تشخیص داده شده اند نسبت به اینکه با مشخصه های بارز کمتری تشخیص داده شده اند.
این و دیگر مطالعات(دیویس،بلشفیلد،مک الروی1993؛لیونسی،ریفر،شلدون،وست 1987) پیشنهاد می دهند که رویه های مقایسه مبتنی بر تشابه، بر روی نمایندگی پایه گذاری شود یا مرکزیت مشخصات بالینی در میان آنهایی است که بوسیله متخصصان بالینی در تشخیص های تصمیم گیری استفاده کرده اند.بطور مشابه قضاوت متخصصان بالینی به نظر می رسد ایجاب کند که اگر یک مقوله باشد، انبوهی از راه ها برای یک نفر است تا یک مثال معرف .
مدلهای نمونه اولیه بدون زیان شان نیستند.بنابراین(ویدجر،فرانسس1985)
اول:اطلاعات اشتقاقی از یک نمونه اولیه بیشتر پیچیده تر و متنوع تر از آن دیدگاه کلاسیک است.انواع نتیجه گیری ها ممکن است مانند مجموعه های تیره بیشتر از مقوله های ناپیوسته ظاهر شوند.
دوم:بدلیل ناهمگنی درون گروهی و همپوشی بین گروهی ذاتی در دیدگاه های نمونه اولیه،دانش یک تشخیص فردی شاید جز به جز مفید و کمک کننده نباشد.
سوم:ارتباط خلاصه اطلاعات تشخیصی خیلی دشوار است.بطوریکه اگر بیمار بطور کامل توصیف شده باشد.،چندین بعد یا رابطه باید شمرده شود.
اختلالات شخصیتی و ارتباطات مرتبه ای سازه ها
بلشفیلد(1986) و اسکینر(1986)مزایای هم پیوند را باسیستم های طبقه بندی مرتبه ای مشخص می کنند.طبق یک قانون،سیستم های مشابه جهت تجسم کردن آسان خیلی حائز اهمیت و مستعد فرو ریختن سیستم های پیچیده، با روابط پیچیده ،داخل واحد های قابل اداره کردن، است.
روابط مرتبه ای در طول اختلالات و صفات همپیوند و رفتار ها ،بوسیله درخت های تصمیم تشخیصی یا مدل های بنیادی مفهومی فراگیر می تواند نشان داده شود.هردوی این مدل های مرتبه ای فرض می کنند که افراد می توانند بعنوان اعضای یک زیرمجموعه نمایش داده شوند،که به نوبت می توانند بوسیله گروه های پیاپی و پشت سرهم در سطوح بالاتر در یک سلسله مراتب رده بندی شود.بطوریکه سازه ها (یا بیماری ها)در طول خطهای عمودی جامعیت یا پهنا ،سازمان یافته شده اند.آنها در شرایط همگنی و ناهمگنی عضویت،تغییر می کنند.(بلشفیلد ودراگونز1976)
درختهای تصمیم تشخیصی :
درختهای تصمیم تشخیصی مانند مدل هایی برای تشخیص تفاضلی در یک ناحیه نشانه عمده،عمل می کنند.بطور تئوری،این قبیل مدل ها فرض میکنند که بعضی پدیده های بالینی متضاد و ناهمگن،شاید بهترین تصور باشند،بطوریکه محصول یک زیست اصولی تنها ،بیشتر از چندین بیماری متمایز و وابسته،مراحل را طی میکند(کلین و ریسو1993).همینطور،قوانین محدودیتی مرتبه ای هم پیوند با مد های مشابه،برای کاهش همبودی ،بوسیله محدود کردن تعداد تشخیص های تعیین شده برای یک بیمار عمل میکنند.
سلسله مراتب ترتیبی می تواند بر اساس یک تغییر اصول محدودیتی مرتبه ای ،پایه گذاری شود که شامل :سبب شناسی،خشونت،کانون رفتار و وقایع نگاری است(کلین و ریسو1993).
یک مثال از یک شمای مبتنی بر ویژگی بالینی ،در سیستم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) میتواند در تشخیص تفاضلی اختلالات روانی برجسته باشد(ر ک به (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)،انجمن اعصاب و روان آمریکا،1994،صفحات 696-697 ).این طور است که معمولا مورد با همان شما،بعنوان یک پیشرفت در طول یک درخت تصمیم است.انواع تصمیمات تشخیصی در حوزه ،باریکتر و خیلی معین می شوند.
اگرچه اعضای مقوله های زیردست می توانند در هر سطح بالادست مرتبه بندی،طبقه بندی شوند.ضمیمه A از کتاب (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی4) ،شامل درختهای تصمیم تشخیصی برای تغییر اختلالات است.بنابراین،هیچ درخت تصمیم مشابهی، بطور رسمی برای اختلالات شخصیتی ها طرح نشده است.(موری،1988)یک مثال این متودولوژی برای اسکیزوئید اختلالات شخصیتی ،ارائه می دهد.
مدل های ساختاری مفهومی
صفات واعمال رفتاری نمونه ی در ارتباط با صفات(باس و کریک،1987) نیز می توانند در امتداد خطوط سلسله مراتبی از شمول برگزار شود.که در آن صفات بعنوان دسته یا خلاصه ای از اعمال رفتاری ،عمل می کنند.با وسعت و شمول یک صفت خاص تعیین شده، توسط دامنه و تنوع اعمال رفتاری است که می توان توسط برچسب صفت،قرار گرفته شود.(کلارک،لیونسی، وموری،1997؛همپسون،جان،وگلدبرگ،1986)
برای مثال، برونگرایی، هیئت مدیره صفت فرمانروا،است که توسط برخی از محققان به زیر عوامل قابل معاشرت بودن وتکانشگری یافت شده است(ایسنک و ایسنک،1969).صفات زیر این صفات رفتاری حد واسط ، به دقت مانند پرحرفی و بی خیالی ی تعریف شده اند(همپسون و همکاران).و بدانید که نمونه های رفتاری ، مانند تمایل به صحبت با غریبه ها یا عمل بدون دور اندیشی، است.( ایسنک و ایسنک،1969)
در شرح و توصیف شخصیت،مفیدترین مفاهیم در شرایط اقتصادی(به عنوان :شمول رده، توصیفی، و سهولت از تصویربرداری ذهنی فهرست شده اند) تمایل به آن دسته از مفاهیمی دارند که در سطح متوسط از انتزاع هستند( نه بیش از حد خاص و نه بیش از حد انتزاعی)(جان،همپسون،وگلدبرگ،1991).
محققان به تازگی به دنبال شناسایی ساختار هایی هستند که ، به مفاهیم تشخیصی اختلالات شخصیتی خاص ارشد هستند. و ترسیم اعمال رفتاری ای را انجام می دهند که آنها را تعریف می کند.
به عنوان مثال،تغییرات همگام با بازنمایی ابعادی مفاهیم اختلالات شخصیتی،وابعاد صفت مافوق برای این تغییرات همگام که در مطالعات متعددی مورد بررسی قرارگرفه ،تشکیل می دهد.
در (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی5) ،10 اختلالات شخصیتی داخل 3 خوشه ی نشانه شناختی تقسیم شده است:
عجیب و غریب(پارانوئید،مبتلا به اختلال روانی،اسکیزوتایپی)واضطرابی ترس (اجتنابی، وسواسی، وابستگی(، و نامنظم دراماتیک (مرز، تاریخی، خودشیفته، ضداجتماعی).
مطالعات چند متغیره برخی از پشتیبانی از این طرح خوشه بندی سلسله مراتبی ارائه می کنند()
روابط میان اختلالات شخصیتی، صفات ارشد آنها، و صفات و رفتار تابع خود را نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تحقیقات تجربی در حال ظهور نشان می دهد که خوشه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) ممکن نیست نسبت به مدل های دیگر ارائه شده از پیکربندی اختلالات شخصیتی، بهینه باشد.
مدل دیگری که بیشترین توجه به تاریخ را دریافت کرده، مدل پنج عامل است.
ابعاد شخصیتی مدل 5 عاملی، از مطالعات عامل تحلیلی ویژگی های شخصیتی نرمال به دست آمده است،شامل عوامل ارشد که به طور سنتی( surgency یا برونگرایی)، سازگاری، وظیفه شناسی، ثبات عاطفی(در مقابل روان)، و فرهنگ(یا عقل و یا باز بودن به تجربه)برچسب خورده اند.
اگر چه پژوهش در حال ظهور در این زمینه عدم وجود منحصر به فرد پنج پروفیل های عامل مربوط به مفاهیم اختلالات شخصیتی فرد را نشان می دهد، به نظر می رسد که این مدل 5 عاملی را به خود و برای وسعت پاتولوژیاختلالات شخصیتی اختصاص داده است.
تعدادی از مطالعات متنوع انجمن را مورد بررسی قرار داده است که این ابعاد مدل 5 عاملی را با اختلالات شخصیتی های مختلف به اشتراک گذاشته است.
به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که روان یکی از ویژگی های اصلی اختلالات شخصیتی آسیب شناسی است.(با استثنای احتمالی ضد اجتماعی اختلالات شخصیتی(.
افراط(نمایشی و خودشیفتگی)و کسری(اجتنابی، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی(
در برونگرایی اغلب مشاهده شده است، به عنوان افراط(وسواس)و یا کسری(ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، پارانوئید(در وجدان. باز بودن به تجربه، به نظر می رسد با آسیب شناسی اختلالات شخصیتی،حداقل مرتبط باشد.
سازمان افقی ابعاد مربوط به توصیف اختلال شخصیتی
تشخیص چند محوری.(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی4)،با سازمان چند محوری آن، می تواندبرای داشتن چارچوب افقی،در نظر گرفته شود (میلون 1991)، همانطور که کلاس های مختلف)و احتمالا مستقل) ویژگی های در امتداد خطوط موازی، سازماندهی می کنند..در نظر گرفتن همزمان هر یک از این ویژگی های توصیفی مستقل از شخص اجازه می دهد شرح کاملتری از تصویر بالینی آن را به عنوان منبع داده ها بیشتر شامل شود.
در (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) به طور مشخص وجود ندارد با این حال، هر گونه بحث در مورد منطق که به نمایندگی اختلالات( syndromalمحور I)، و اختلالات شخصیتی (محور( II بر روی محورهای جداگانه ، منجر می شود.
لیوسلی و همکاران (1994) نشان می دهند که یک عامل ممکن نتیجه گیری در قرار دادن این مفاهیم در دو محور مجزا، فرض علل مختلف بود، که در آن سندرم های بالینی در نظر گرفته شده بودند تا یک منشا بیولوژیکی و اختلالات شخصیتی منشاء روانی، داشته باشند.
لیوسلی و همکاران، (1994) اعتبار تمایز محور I و II بر اساس مفروضات مشابه را می پرسند، بررسی تحقیق آنها درشباهت علل شرایط محور I و II ،اهمیت هر دو زیست زادی و اجزاء روانی اجتماعی در توسعه این اختلالات را نشان می دهد.
آنها همچنین مفروضات را زیر سوال برده اند که شرایط محور II شامل الگوهای پایدار و مادام العمر است، در حالی که مفاهیم محور I نشان دهنده شرایط گذرا و متغیر در نظر شدت و مدت زمان است.در نظر آنها داده ها نشان می دهد که ویژگی های اختلالات شخصیتی نرم و قابل انعطافاست ، حتی در درون قاب زمان کوتاه، که برخی از شرایط محور I ،ثبات قابل توجه زمانی را نشان می دهند(جنون جوانی،دیستایمیک،سو استفاده از الکل).
مشکل دیگر مفهومی در ارتباط با تمایز محور I و II ،میزان قابل توجهی از همبودی مشاهده شده بین این شرایط است،یک موضوع در برخی از جزئیات در بخش بعدی مطرح شده است.
شباهت میان صفات در همان سطح سلسله مراتبی.
در حالی که سازمان سلسله مراتبی(عمودی) صفات و اعمال رفتاری بر اساس رده وسعت و شمول است، سازمان افقی به درجه ای از شباهت میان صفات و اعمال رفتاری در همان سطح سلسله مراتبی اشاره دارد(گلدبرگ، 1998، مک کورمیک و گلدبرگ، 1997).
مدل های افقی،که بصورت ابعادی فرض میکند که جمله ویژگی های صفت، متمایل به تجزیه و تحلیل پارامتری هستند ، روابط میان صفات و ویژگی های صفت در همان سطح از وسعت را، با شناسایی مکان های مربوطه خود در فضای چند بعدی، مشخص می کند.
به عنوان مثال، در مورد عامل تحلیلی روش،دید سلسله مراتبی، توسط ستون ماتریس عوامل گرفته شده است، در حالی که از نظر افقی، در ردیف ماتریس تمرکز دارد(مک گورمیک وگلدبرگ1997).
مک کورمیک و گلدبرگ بیشتر توجه داشتند که تحلیلگران عامل، به مدت طولانی تشخیص داده اند که بسیاری از اقلام ویژگی شخصیت بیشتر تمایل دارند تا به بطور رسمی پیچیده تر باشند)به عنوان مثال، در قابل ملاحظه ای در دو یا چند عامل بارمی شود (نسبت به اینکه بطور رسمی یک صدا باشند .(به عنوان مثال، فقط قابل ملاحظه ای بر روی یک عامل بارمی شوند( .آنها توجه دارند که مدلهای عمودی تمایل دارند تا پیچیدگی فاکتوریل و یا چند بعدی نمایش داده شده توسط اقلام، نادیده گرفته شود، و درعوض بخشی به عاملی که خیلی بیشتر بارمیگذارد، اختصاص داده می شود.نتیجه این روش رایج این است که احتمال این که موارد مشابه به احتمال زیاد نشان دهنده مخلوط از دو یا بیشتر از دو عامل است را، نادیده می گیرد.
اگر چه معمولا کمتر از مدل سلسله مراتبی تحقیق شده اند، چند نمونه از استفاده از این روش برای مطالعه صفات شخصیتی طبیعی (به عنوان مثال،هوفستی،د راد،و گلدبرگ، 1992 )وجود دارد، اگر چه برنامه های کاربردی تعداد نسبتا اندکی از این رویکرد به مطالعه مسیرهای پیاده روی اختلالات شخصیتی وجود داشته است(سولدز و همکاران،1993؛ویگینز وپینکوس،1989)، ابزار بالقوه برای اطلاع رسانی مدل سازی اختلالات شخصیتیها وجود دارد.
یک فقدان نسبی یکصدایی در میان ویژگی های علامت اختلالات شخصیتی ، که تحقیقات اولیه نشان می دهد که باید مورد شود (به عنوان مثال، هایلر و همکاران، 1990)، حمایت بیشتری برای برتری بعدی یا نمونه اولیه از مدل سازی اختلالات شخصیتی ها اضافه می کند.

 

انتخاب ویژگی های معیار اختلالات شخصیتی
از آنجا که ویژگی های تشخیصی در تعریف اختلالات شخصیتی گنجانده شده است، مناطق مختلف توجه را تضمین می کند، شامل تعریف مفهومی از اختلالات شخصیتی و ماهیت واحد های خاص می شود، که ساختار را تعریف میکنند.
تعریف مفهومی اختلالات شخصیتی
. (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی، بدون بیان روشنی از منطق و پایه نظری برای هر مفهوم تشخیصی ارائه شده است. بدون توصیف یک اساس مفهومی که مفهوم اختلالات شخصیتی ساخته شده است، آزمون کفایت ویژگی های تعریفی مفهوم،برای اجرا، دشوار است ، همانطور که طبیعت مفهوم، تعریف نشده باقی می ماند.
موری(1991) پیشنهاد کرد که مجموعه معیار (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی و قوانین خاصی برای تشخیص ،( حضور پنج نفر از نه معیار)معنای ساختاری که برچسب تشخیصی تلاش برای نشان خارج نمی کند.معنای چنین، او اشاره میکند،توسط مجموعه های دیگری از ویژگی های مرتبط با تعریفی، و اظهارات درباره علت، البته، و پاسخ به درمان،ممکن است مکمل شود.
در نتیجه،موری (1991) پیشنهاد کرد که مقوله های تشخیصی در (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) با توصیف یک متغیر مداخله مک کورکوداله ومهل (1948) مطابقت دارد.اگر مقوله های (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) به عنوان مثال در نظر گرفته شده است، تعاریف عملیاتی مقوله های تشخیصی، شاخص های سازه فرضی خود ساختار را نشان میدهند نه ساختار خودشان را.
موری (1991) بیشتر اشاره میکند،استفاده از معیارهای (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) به عنوان استانداردی برای اعتبار اقدامات ارزیابی که ادعامیکند تا نتایج مفاهیم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) در جسمیت دادن تشخیص ارزیابیمیکند ، که در آن، متغیر مداخله)مفهوم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی))، در حال حاضربطور نامناسب به وضعیت ساختار فرضی تبدیل شده است.

 

یک نمونه از بی کفایتی و transiency (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) مفاهیم اختلالات شخصیتی، در پژوهش موری (1988) مشهود است، که به بررسی تاثیر تغییرات نسبتا جزئی در معیار تشخیصی از (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3)به (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3 ((انجمن روانپزشکی آمریکا، 1987 )بر روی درصد از افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی داشتند،پرداخت.
به طور کلی، (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) منجر به یک افزایش شدید در تعداد اختلالات شخصیتی تشخیص داده شده است.در مورد اختلالات شخصیتی خودشیفتگی (NPD)، 6.2٪ نمونه خود این تشخیص را زمانی که معیارهای (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) استفاده کرده بودند، دریافت می کنند، در حالی که 22 درصد نمونه های مشابه با اختلالات شخصیتی خود شیفتگی، زمانیکه معیارهای (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) مورد استفاده قرار گرفته بودند تشخیص داده شده بودند)یک افزایش 550٪ (. علاوه بر این، درجه همگرایی فهرست شده توسط کاپا،زمانیکه موارد مشابه با توجه به قوانین تصمیم گیری برای اختلالات شخصیتی خودشیفتگی در هر دو (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3) و (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3) تشخیص داده شده بود، تنها 0.38 بود.اختلاف قابل توجه در تصمیم گیری های تشخیصی به عنوان تابعی از تغییرات جزئی در تعریف اختلال به نظر نمی رسد به اختلالات شخصیتی محدود شده باشد.(بعنوان مثال:کندلر،نیل،کسلر،هیس وایوز،1992)
و ممکن است یک مشکل ذاتی در ارتباط با طبقه بندی گروه از اختلالات روانی را منعکس کند. پژوهش دیویس و همکاران.(1993)،نیز به مشکلات مفهومی در تعریف (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی، اشاره می کند.آنها از روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص 20 مورد سابقه ، با 6 سابقه با معیارهای (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3) اختلالات روانی خودشیفتگی تعبیه شده است.تعدادی از معیارهای اختلالات شخصیتی خودشیفتگی در سراسر تاریخ( 2،4 یا 6 معیار)متنوع بودند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پزشکان با توجه به تعداد مطلق ویژگی های مورد نیاز برای تشخیص، تشخیص دهند.برعکس، تمایلی به تشخیص با توجه به درجهی حضور آن دسته از ویژگی هایی که بیشتر ویژگی های این اختلالبوند، وجود داشت.

 

به این ترتیب، یک مشتری خاص تنها شاید چهار یا کمتر ویژگی های مرکزی را آشکار کندو هنوز هم تشخیص را اغلب بیشتر از یک مشتری که پنج یا بیشتر ویژگی های بسیاری با محوریت کمتر آشکارمی کند، دریافت میکند..
مفهوم این تحقیق این است که پزشکان برخی از ویژگی های به عنوان نماینده بیشتر از اختلالات شخصیتی می بینن. )همچنین نگاه کنید به کانتور و همکاران، 1980؛ لیوسلی و همکاران، 1987 )، و از آن است که وجود این ویژگی ها، تعداد مطلق از ویژگی های ارائه، که قضاوت تشخیصی را هدایت می کنند.
سطح استنباط از جمله ویژگی های معیار.
نظریه پردازان بحث کرده اند که واحدهای خاص باید ساختارهای اختلالات شخصیتیرا تعریف کنند.. میلون (1991)، برای مثال، این سوال را مطرح کرده است که آیا چنین واحدهایی باید محدود به مشاهده پذیر و یا شامل فرآیندها یا ساختارهای استنباط باشند. شیا (1992) از جمله استنباط در مورد انگیزه در معیارهای تشخیصی ارائه کرده است. او پیشنهاد کرده است که عدم توجه به این متغیر ممکن است، در بخش حساب کاربری، برای درجه بالایی از همبودی سراسر اختلالات شخصیتیها مشاهده شده است. در حمایت، شیا یک مثال اختلالات جنون و اجتنابی ارائه می دهد ، که غالبا مشاهده شده است تا به رغم ملاحضات نظری مشترک رخ می دهند، که نشان می دهد آنها کاملا متفاوت رخ می دهد. در حالی که افرادی که هر دو اختلال را نمایش میدهند، ممکن است روابط اجتماعی فقیر، اجتنابی در واقع آرزوی داشتن چنین روابطی را دارند، در حالی که جنون بی تفاوت باقی می ماند.
مشکل با شامل شدن عدم مشاهده پذیربودن مانند انگیزه در ارتباط است، با این حال، که قابلیت اطمینان در ارزیابی به طور معمول رنج می برد )میلون، 1991؛ شیا، 1992 )است، حتی اگر اعتبار محتوا افزایش یافته باشد.
یکی دیگر از مسائل مربوط ، حدی است که به یک طبقه تشخیصی باید شرح یک ساختار و یا نمونه مشخص از ساختار، و یا ترکیبی از اینها شامل شود.(لیوسلی وجکسون،1992؛شیا|،1992)
شیا (1992)، برای مثال، مشاهده کرد که برخی از مجموعه معیار خاص اختلالات شخصیتی ها به برای توصیف ساختار ظاهر شده اند، در حالی که معیارهای سایر اختلالات یک ساختار اساسی را نمایش می دهد. شیا ارائه می دهد که نمونه ای از اختلالات شخصیتی خودشیفتگی ، که هر دو توصیف ساخت و مظاهر سازه در طول تعریف معیار ها را،ثابت می کند. در حالی که بزرگ نمایی به عنوان یک علامت معیار(به عنوان مثال، از اساسی ساختار) ذکر شده است، معیار دیگر در همان مجموعه برای اشاره به تظاهرات این ساختار مشابه ظاهر می شود(به عنوان مثال، مشکلات به عنوان منحصر به فرد در نظر گرفته شده، حس حق) است. شیا بیشتر اشاره می کند که تغییرات در سطح استنتاج در سراسر و درون معیار مجموعه اختلالات شخصیتی ، در رابطه با سازمان معیارهای polythetic ، به احتمال زیاد در عدم اطمینان بیشتر به دلیل به ناهمگونی افزایش موارد نتیجه دهد.

 

تعداد ابعاد زمینه ای حاضر درمیان ویژگی های معیار.
وسعت و شمول ویژگی های انتخاب شده برای تعریف یک ساختار تشخیصی که اثر مستقیم بر روی مسائل مربوط به قابلیت اطمینان، اعتبار، و پوشش را دارد،انتخاب شده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 61   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی

پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی

اختصاصی از فی فوو پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی


پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی

چکیدة تحقیق:

در این پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی ‎A و ‎B، 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت معلم تهران (10 نفر تیپ شخصیتی ‎A و 10 نفر تیپ شخصیتی ‎B) را با کمک مقیاس تیپ‎شناسی شخصیت ‎A و ‎B اسپنسر رانوس (که دارای 25 سؤال به صورت بلی‎- خیر ‎- نمی‎دانم) و نیز براساس آزمون اضطراب‎سنج کتل مورد بررسی قرار گرفتند.

مطابق اغلب یافته‎های مطالعاتی پیشین، یافته‎های پژوهش حاضر نشان می‎دهند که در کل آزمودنیهای تیپ شخصیتی ‎A اضطراب بالاتری را از افراد تیپ شخصیتی ‎B تجربه می‎کنند (با اختلاف میانگین = 8/2)

همچنین برحسب نتایج آزمون تحلیل آماری ‎t استودنت در درجه آزادی 18 = d.f و در سطح ‎05/0 = در جهت بررسی فرضیه 2 سویة تحقیق «که بین میزان اضطراب تیپ شخصیتی ‎A و ‎B تفاوت معنی‎داری وجود دارد»، یافته‎ها بیانگر تفاوت معنی‎داری بین میزان اضطراب در 2 تیپ شخصیتی ‎A و ‎B می‎باشند که این یافته‎ها در این پژوهش با یافته‎ها و نتایج تحقیقات مشابه (نظیر تحقیقات فریدمن و روزنمن (1974) یا تحقیقات پرایس (1983)) هماهنگی قابل ملاحظه‎ای را نشان می‎دهند.

نوع فایل : ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه : 54

 


دانلود با لینک مستقیم


پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی

پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان

اختصاصی از فی فوو پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان

تعداد سوالات: 95

فرمت: word

 

1-3. نمره ریسک پذیری متعادل هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 18-1است .

1-4. نمره کانون کنترل هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 35-19 است .

1-5. نمره نیاز به موفقیت هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 50-36 است .

1-6. نمره سلاست فکری هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 63-51 است .

1-7. نمره عملگرایی هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات71-64 است .

1-8. نمره تحمل ابهام هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 82-72 است .

1-9. نمره رویا پردازی هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 89-83 است .

1-10. نمره چالش طلبی هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به سوالات 95-90 است .

1-11. نمره کارآفرینی هر فرد معادل جمع امتیازات مربوط به کلیه سوالات است .

 

  1. نحوه تفسیر نتایج :

با مراجعه به جداول زیر می توان جایگاه هر فرد را از نظر میزان کارآفرینی و خصیصه های زیر مجموعه آن استخراج کرد .

جدول 5 وضعیت فرد را در خصوص هر یک از خصیصه ها در قالب چهار مقوله بسیار ضعیف تا بسیار قوی نشان می دهد . مطابق جدول مذبور، همه ویژگی های هشتگانه و نیز مقیاس کلی کارآفرینی در یک پیوستار از بسیار ضعیف تا بسیار قوی طبقه بندی شده اند .

نرم های چهار مقوله ای خصیصه ها

مقوله

بسیار ضعیف

ضعیف

قوی

بسیار قوی

ریسک پذیری متعادل

[18-43)

[43-51)

[51-57)

[57-72)

کانون کنترل

[17-49)

[49-55)

[55-60)

[60-68)

نیاز به موفقیت

[15-44)

[44-48)

[48-53)

[53-60)

سلامت فکری

[13-34)

[34-38)

[38-43)

[43-52)

عملگرایی

[8-25)

[25-28)

[28-30)

[30-32)

تحمل ابهام

[11-18)

[18-22)

[22-26)

[26-44)

رویا پردازی

[7-19)

[19-21)

[21-23)

[23-28)

چالش طلبی

[6-16)

[16-19)

[19-21)

[21-24)

کارآفرینی

[95-264)

[264-283)

[283-303)

[303-380)

 

اما جدول زیر نیمرخ کارآفرینی فرد را در قالب طیف پنج مقوله ای از بسیار ضعیف تا بسیار قوی نشان می دهند :

نرم پنج مقوله ای کارآفرینی

مقوله

بسیار ضعیف

ضعیف

متوسط

قوی

بسیار قوی

کارآفرینی

[95-236)

[236-265)

[265-295)

[295-324)

[324-380)

 

 

تعریف مفهومی واژه های پژوهش

 

نیاز به موفقیت[1]: عبارت است از تمایل به انجام کار در سطح استانداردهای عالی به قصد موفقیت در موقعیتهای رقابتی. افراد برخوردار از نیاز به توفیق، تمایل دارند همواره در چالش باشند و در راه رسیدن به اهداف، همچنین نسبت به عملکرد خود، به بازخورد مکرر و منظم زمانی نیاز دارند. این افراد ترجیح می دهند تا خود مسئولیت حل مشکلات، تعیین اهداف و دستیابی به آنها را از طریق تلاش شخصی بر عهده گیرند (احمدپور داریانی و عرفانیان،1387،ص11).

 

کانون کنترل درونی[2]: عقیده فرد را بر اساس اینکه تحت کنترل وقایع خارجی است یا داخلی، مرکز کنترل می نامند.کارآفرینان به خود متکی هستند و موفقیت یا شکست خود را به سرنوشت، اقبال، شانس یا موارد مشابه نسبت نمی دهند (احمدپور داریانی و عرفانیان،1387،ص11).

 

ریسک پذیری متعادل[3]: عبارت است از پذیرش مخاطره های معتدل که می تواند با تلاشهای شخصی مهار شود. کارآفرین مایل به مدیریت و برعهده گرفتن امور و اختصاص منابع به فرصتهایی است که احتمال شکست معقولی را نیز به همراه دارد.بنابراین مقصود از مخاطره در اینجا ریسک غیر قابل کنترل و بی انتها نیست (احمدپور داریانی و عرفانیان،1387،ص11).

 

سلاست فکری[4]: عبارت است از توانایی انجام امور فی البداهه و حل اینگونه مسائل به صورت موفقیت آمیز. این عامل به عنوان حوزه فکری متغیر خلاقیت در افراد کارآفرین معرفی و مورد شناسایی قرار گرفته می شود (کردنائیج و همکاران،1386،ص 218).

 

عملگرایی[5]: این عامل به توانایی خوب انجام دادن کارها و داشتن پشتکار و امید به موفقیت در امور محوله به فرد اشاره دارد. این عامل به عنوان حوزه عملی متغیر خلاقیت در افراد کارآفرین معرفی و مورد شناسایی قرار گرفته می شود (کردنائیج و همکاران،1386،ص 218).

 

تحمل ابهام[6]: قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذیرش عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانش ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل، بی آنکه شخص بداند موفق خواهد شد یا خیر (احمدپور داریانی و عرفانیان،1387،ص12).

 

رویاپردازی[7]: توانایی فرد در ارائه ایده های نوین بخصوص در زمینه هایی جدیدی که قبلاً توسط افراد دیگر مورد کنکاش و ایده پردازی قرار نگرفته باش. این عامل به عنوان حوزه خیالی متغیر خلاقیت در افراد کارآفرین معرفی و مورد شناسایی قرار گرفته می شود (کردنائیج و همکاران،1386،ص 218).

 

چالش طلبی[8]: عبارت است از میزان تمایل افراد به درگیر شدن در کارهای پیچیده و مبهم و توانایی ارائه راهکارهای سازنده در این گونه موقعیتها. این متغیر یکی از متغیرهای تکمیل کننده متغیر توفیق طلبی است که بصورت جداگانه شناسایی و اندازه گیری می شود (کردنائیج و همکاران،1386، ص 218).

 

کارآفرینی فردی[9]: حالتی است که فردی کسب و کار مستقلی را ایجاد می کند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست می آورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه­ی فرایند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید است (یاراحمدی، 1390،ص37).


[1]- Need for achievement

[2]- Internal control center

[3]- Moderate risk-taking propensity

[4]- Thought flow

[5]- Operation oriented

[6]- Ambiguity tolerance

[7]- vision

[8]- challenge

[9]- Individual entrepreneurship


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان

دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا

اختصاصی از فی فوو دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا


دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا

دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا

نوع فایل ورد

تعداد صفحات:7

این پرسشنامه شامل 71 جمله است که هر یک حالت عقیده یا تجربه ای را بیان می کند. خواهشمند است هر یک از این جمله ها را به دقت مطالعه کنید و موافقت یا مخالفت خود با هر یک را با درج علامت (×) در مربع بلی (برای موافقت) یا مربع خیر (برای محافظت) در پاسخنامه ضمیمه مشخص نمائید. لطفا از نوشتن یا علامت گذاری روی صفحات این پرسشنامه خوددداری فرمائید.

1) اشتهای خوبی دارم .

2) بیشتر صبح ها خوش و سرحال از خواب بر می خیزم .

3) زندگی روزانه من پر از چیزهایی است که برایم جالبندو.....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود سوالات پرسش نامه شخصیتی مینه سوتا

بررسی و مقایسه عزت نفس،پرخاشگری و تیپ شخصیتی دانش آموزان پسر ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی شهرستان دورود-- دو فصل اول70 ص

اختصاصی از فی فوو بررسی و مقایسه عزت نفس،پرخاشگری و تیپ شخصیتی دانش آموزان پسر ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی شهرستان دورود-- دو فصل اول70 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی و مقایسه عزت نفس،پرخاشگری و تیپ شخصیتی دانش آموزان پسر ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی شهرستان دورود-- دو فصل اول70 ص


بررسی و مقایسه عزت نفس،پرخاشگری و تیپ شخصیتی دانش آموزان پسر ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی شهرستان دورود-- دو فصل اول70 ص

 

1-1 مقدمه

تعلیم و تربیت در حوزه پژوهش‌های علوم انسانی است و از یافته های روانشناسی استفاده می کند. یکی از شاخه های تعلیم و تربیت، تربیت بدنی است. در این میان شاخه علمی جدیدی به نام روانشناسی ورزشی پدید آمده است. روانشناسی ورزشی کاربرد اصول و یافته‌های روانشناسی را در یادگیری مهارت‌های ورزشی و رفتارهای جنبشی انسانی در بر می‌گیرد. ارتباطات اجتماعی در ورزش عوامل شخصیتی ورزشکاران و ضرورت آن از سوی مربیان در حوزه روانشناسی ورزشی قرار می گیرد. روشن است که تلاش در جهت پژوهش و اشاعه آگاهی های روانشناسی و ورزش آثار و فواید ارزشمندی در توسعه فعالیت های ارتقاء سطح مهارت های ورزشکاران خواهد داشت زیرا شناسایی ویژگی های روانی و یافته‌های پژوهشی در جهت تعیین وضعیت روانی ورزشکاران در مقایسه با افراد غیر ورزشکار خود ‌واند عامل مفیدی در علاقه‌مند کردن دیگران به فعالیت های ورزشی باشد.از آن جایی که یکی از وظایف مربی شناسایی فرد تحت تعلیم خود می باشد تجزیه و تحلیل علمی ویژگیهای روانی ورزشکاران برای او ضرورری است : زیرا مربی با بررسی نقاط ضعف و قوت روانی ورزشکاران و کمک گرفتن از علم روان شناسی قادر به اجرای اقدامات موثری در جهت تکامل تیم می شود ( نمازی زاده، 1355).

امروزه ثابت شده است که قهرمانان پیش از آن که مبتنی بر توانمندی های بدنی باشند بر تسلط روحی و اعتماد به نفس خویش متکی است (خلجی، 1367).

آن چه مسلم است این است که فعالیت های ورزشی و فیزیکی اثرات روانی بر روی ورزشکاران در بر دارد و صفات و شخصیت نیز ممکن است در اثر شرکت در فعالیت های ورزشی تغییر یابند.

بسیاری از محققان معتقدند که فعالیت های تربیت بدنی و ورزش آمیخته با تربیت روانی است و هر تجربه حرکتی می تواند یا تغییر تجربه روانی را به همراه داشته باشد و شرکت در چنین  فعالیت هایی را یکی از راه های تکامل جسمانی و روانی میدانند و همچنین صفات شخصیتی ممکن است در اثر شرکت در فعالیت های ورزشی تغییر یابد. شاید افرادی که در تجربیات موفقیت آمیز مقدماتی را که از طریق ورزش اندوخته اند تمایل نسبتاً زیادی به شرکت در این گونه فعالیت ها از خود نشان بدهند و در نتیجه تجربیات قبلی خود نسبت به همسالان خویش ماهرتر گردند(علیجانی و نوربخش 1366).

در این تحقیق سعی خواهد شد با تکیه بر شواهد علمی،صفات شخصیتی ورزشکاران پسر رشته های انفرادی و گروهی مورد مقایسه قرار گیرند.

 

1-2 بیان مسئله

در عصر حاضر همزمان باپیشرفت تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع، حوادث و خطرات ناشی از آن زندگی انسان ها را بیشتر از گذشته مورد تهدید قرار می دهد و باعث می شود که فشار های روانی که از مخرب ترین نیروهای مؤثر بر انسان و جوامع به شمار می آید به شکل  چشمگیری افزایش و زندگی انسان ها را دچار مشکل و نابودی سازد.نوجوانان پرخاشگر معمولاً قدرت کنترل رفتار خود را نداشته و رسوم و اخلاقیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند زیر پای می گذارند احساس مسئولیت جمعی ندارند و بیشتر از آنکه به فکر دیگران باشند منافع خود را مد نظر دارند این گروه از افراد بیش از بقیه در مدرسه ایجاد اشکال نموده و می توان گفت هرگاه از نوجوانان مشکل دار از مدرسه سؤال مطرح  شود آنها در ردیف اول معرفی می گردند(فرقانی 1372).

پرخاشگری دوره نوجوانی نه تنها منجر به پرخاشگری در بزرگسالی می شود بلکه پیامدهای منفی دیگری نیز به دنبال دارد به طوری که نوجوانانی که پرخاشگری زیادی دارند  زمینۀ ابتلا بزهکاری اختلال سلوک، ناسازگاری در مدرسه و اعتیاد  دارند (لوچمن ودان، 1993).

با توجه به اینکه دیده شده پرخاشگری در صحنه ی  مسابقات بین المللی بارها موجب عدم استفاده مطلوب از انرژی روانی و مانع رسیدن به پیروزی می گردد و همچنین موجب می گردد که ورزشکاران ماهر و مسلط به انجام مهارت ها در رشته های مختلف ورزشی از نمایش و بروز توانایی خود احساس خرسندی و نشاط ننماید بر همین اساس محقق در نظر دارد انجام موضوع را بررسی کند که آیا تفاوتی در میزان پرخاشگری دانش آموزان ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی وجود دارد یا نه؟

اغلب نظریه ها بر این باورند که عزت نفس ویژگی دیر پای شخصیت است این ویژگی با درک قصاوت‌های ارزشی همراه است و دربر گیرندۀ گستره‌ای از حرمت نفس و خویشتن پذیری است. آبرهام مزلو[1]: معتقد است که همه افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار از عزت نفس نیازمند هستند. ارضاء عزت نفس به احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، لیاقت، ارزش مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد متقابلا بی‌اعتنایی به این نیازها احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی شود. (علی اکبر اسلامی نسب، 1380).

محققی به نام کارو سوگیل[2] (1992) ادراکات جسمانی تقویت شده از طریق تمرینات ورزشی را مورد مطالعه قرار داد و اظهار نمود که شرکت در تمرینات ورزشی و فعالیت های جسمانی شامل تغییرات در وضعیت هوازی، بهبود عملکرد سیستم قلبی- عروقی، قدرت عضلانی، انعطاف پذیری و ترکیب بدنی است از فواید روانشناختی تمرینی می توان از کاهش اضطراب افزایش اعتماد به نفس و سازگاری نام برد و وی  از عزت نفس به عنوان متغییر روان شناختی با بیشترین پتانسیل برای انعکاس فواید روانشناختی ناشی از تمرینات ورزشی منظم یاد کرد در این تحقیق سعی خواهد شد با تکیه بر شواهد علمی عزت نفس ورزشکاران رشته های گروهی را با هم مقایسه گردد.


[1] -A.Mesloy                        

[2] -k.Gill


دانلود با لینک مستقیم


بررسی و مقایسه عزت نفس،پرخاشگری و تیپ شخصیتی دانش آموزان پسر ورزشکار رشته های گروهی و انفرادی شهرستان دورود-- دو فصل اول70 ص