فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله آلزایمر

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله آلزایمر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بیماری آلزایمر
آلزایمر با از دست رفتن حافظه های کوتاه مدت مشخص میشود .در آغاز بیماری حافظه های طولانی مدت باقی میماند،اما وقتی بیماری پیشرفت می کند حتی قدیمیترین حافظه ها از دست میروند. سرانجام بیمار دیگر قادر به شناختن نزدیکان خود هم نخواهد بود.با ادامه پیشرفت بیماری ،اغلب سخن گفتن مختل میشود، رفته رفته خواندن،نوشتن و انجام دادن حرکتهای پیچیده با دشواری صورت می گیرد.قربانیان آلزایمر در مراحل بسیار پیشرفته بیماری قدرت انجام دادن ساده ترین کارها را از قبیل،خوردن غذا ،لباس پوشیدن و مراقبت از خود را نیز از دست میدهند.بیشتر بیماران در مدت 5تا 15 سال پس از شروع بیماری ،جان می سپارند.
در این بیماری نورونهای سازنده استیل کولین دچار فقدان انتخابی شده اند.اینگونه نورونهای استیل کولین ساز در قاعده مغز جای دارندو به همه منطقه های قشر جدید و تشکیلات هیپوکمپال آکسونهائی را می فرستند.این منطقه های مغز مسئول ادراکهای حسی ،حرکتی،سخن گفتن و نیز آموختن و حافظه هستند.
15 تا 20درصد افراد مبتلا به آلزایمر این بیماری را به ارث برده اند.پژوهشها حکایت از آن دارند که صورت ژنتیکی این بیماری از الگوی اتوزومی بارز پیروی می کند و هر فرزندی 50% احتمال به ارث بردن بیماری را از والد خود دارد.
عواملهای محیطی نیز ممکن است در بیماری نقش داشته باشند .در نورونهای درحال تحلیل این بیماران ،تراکم آلومینیوم به صورت غیر عادی بالاست.از این گذشته ، ویروسها نیز ممکن است دست اندر کار باشند.
استفاده از داروهایی که مقدار استیل کولین را افزایش می دهند حافظه بیماران را موقتا بهبود می بخشد.اما این داروها تنها در صورتی سودمند خواهند بود که تعداد کافی نورونهای استیل کولین ساز سالم مانده باشند.
داروی دونپزیل ممکن است برای افرادی که به اختلال خفیف شناختی مبتلا هستند امید تازه ای باشد. این اختلال که می تواند در نهایت به بیماری آلزایمر تبدیل شود تا 18 ماه خطر ابتلا به آلزایمر را در آنان به تعویق می اندازد.
این ادعا به وسیله دکتر رونالد پیترسون ، رئیس مرکز بیماری آلزایمر در روچستر مطرح شده است که نتیجه 3 سال تحقیق مداوم او در این زمینه بوده است.
نتایج این تحقیق 18جولای در نهمین کنگره بین المللی بیماری آلزایمر در فیلادلفیای امریکا ارائه شد. حالت فراموشی خفیف ، مرحله ای گذرا میان فراموشی طبیعی ناشی از سن و فراموشی شدید ناشی از بیماری آلزایمر است ؛ البته متاسفانه باید گفت بیماری آلزایمر درمان ندارد، بلکه درمان آن روی تخفیف علایم و نشانه ها و کند شدن پیشرفت بیماری متمرکز است.
اگر بتوان در مدت طولانی پیشرفت بیماری را به تاخیر انداخت ، می توان به طور قطع ادعا کرد که فرد بر اثر آلزایمر از میان نخواهد رفت و بیماری در او کنترل شده است.
تاکنون علم پزشکی نتوانسته تاخیر چندان زیادی در پیشرفت این بیماری ایجاد کند و به این دلیل گروههای مختلف تحقیقاتی می کوشند راههای درمانی پیدا کنند که قبل از ابتلای فرد به آلزایمر، زمانی که او به طور خفیف مبتلا به فراموشی شده است ، روند بیماری را به تاخیر بیندازند.
در این مصاحبه دکتر پیترسون به پرسش هایی درباره تحقیق اخیر خود و فراموشی گذرا یا اختلال خفیف شناختی و رابطه آن با بیماری آلزایمر پاسخ می دهد:

 

تحقیقات اخیر شما چه نتایجی را نشان می دهد؟داروی مورد نظر به کاهش خطر پیشرفت اختلال خفیف شناختی به سمت بیماری آلزایمر کمک می کند.این اولین نتیجه ای است که به طور موفقیت آمیز تا حدی توانسته جلوی ابتلا به آلزایمر را بگیرد. ما در این تحقیق روی 700 نفر به مدت 3سال کار کردیم ، اما باید ذکر کرد دونپزیل تنها در 18ماه ابتدایی توانست بیماری را به تاخیر بیندازد.
چرا این تحقیق اهمیت خاصی دارد؟متاسفانه تعداد افرادی که مبتلا به آلزایمر می شوند رو به افزایش است. متاسفانه در حال حاضر افراد زیادی هستند که بسرعت به سن از کارافتادگی می رسند.
ضمن این که باتوجه به مراقبت های خوب بهداشتی و پزشکی ، جمعیت سالمند در جهان رو به افزایش است. هرچه سن بالاتر رود احتمال ابتلا به آلزایمر بیشتر می شود.
آلزایمر و بیماری اختلال خفیف شناختی چقدر شایع است؟
حدود 18تا 20درصد افراد بالای 65سال ، از اختلال خفیف شناختی رنج می برند که متاسفانه یک سوم آنان به فراموشی مبتلا هستند و در اینجاست که فرد به آلزایمر مبتلا و قسمتهای مختلف مغز او دچار مشکل شده است.حدود 5تا 10درصد جمعیت 65سال به بالای امریکا به آلزایمر مبتلا هستند.
آیا همیشه اختلال خفیف شناختی یا فراموشی به آلزایمر ختم می شود؟
توجه داشته باشید که با افزایش سن ، درجاتی از فراموشی ایجاد می شود که طبیعی است مثلا فرد نشانی منزل دوستش را فراموش می کند، تولد مادرش یا فرزندش را از یاد می برد یا به مغازه می رود و به یاد نمی آورد که چه خریدهایی باید انجام دهد؛ بنابراین درجاتی از کم شدن حافظه به سن مربوط است و مشکل خاصی را مطرح نمی کند.مغز ما عملکرد شناختی نیز دارد، مثلا توانایی هایی مثل صحبت کردن ، تفکر در مواقع حیاتی و اضطراری ، خواندن ، نوشتن و... زمانی که فرد به طور خفیف در این توانایی ها دچار مشکل شود، احتمال اختلال خفیف شناختی مطرح است که البته پیش زمینه و زنگ خطری برای آلزایمر محسوب می شود و باید آن را جدی گرفت ؛ البته این اتفاق صد در صد رخ می دهد یا خیر به مطالعه و بررسی بیشتر بستگی دارد، ولی حدود 10تا 15درصد مبتلایان به این اختلال به آلزایمر مبتلا می شوند.
آیا این اختلالات جزوی از فرآیند طبیعی پیری به حساب می آید؟
فراموشی تا حدی جزو فرآیند طبیعی پیری محسوب می شود؛ مثلا یک سالمند فراموش می کندکه سوئیچ خودرویش را کجا گذاشته است.این طبیعی است ، زیرا توجه فرد و دقت او به مسائل کمتر شده است ، بخصوص اگر فرد، مشغله فکری زیادی داشته باشد. در این موقع حتی نام طرف مقابل را نیز فراموش می کند.اگر یک فرد سالمند فعالیت های عادی و روزانه خود را فراموش کند باید کمی نسبت به قضیه نگران شود و مساله را پیگیری کند. معمولا اطرافیان متوجه می شوند که فرد سالمند در بیشتر مواقع حتی کارهای عادی روزمره را فراموش می کند و اگر این مساله رو به وخامت بگذارد، یعنی فرد دچار اختلال شناختی شود باید حتما مساله را پیگیری کند.
اختلال خفیف شناختی و آلزایمر چقدر با هم تفاوت دارند؟
بیماری آلزایمر شایع ترین علت دمانس (زوال عقل) است که باعث از میان رفتن توانایی ذهنی و اجتماعی فرد می شود به شکلی که دیگر نمی تواند اعمال روزمره و عادی خود را انجام دهد.
در فرد مبتلا به آلزایمر، زوال عقل رخ می دهد زیرا بافت طبیعی مغز تخریب می شود و حافظه و توانایی ذهنی فرد رو به زوال می گذارد. در آلزایمر تفکر و حافظه فرد بشدت دچار مشکل می شود.
فرد نمی تواند روی یک موضوع تمرکز کند، نمی تواند به طور مطلوب از مهارت های کلامی و زبانی خود بهره ببرد و بارها گم می شود. مختصات فضایی و مکانی محل سکونت خود یا دیگر مکانها را نمی شناسد به حدی که کاملا درمانده می شود. او به یاد نمی آورد که آیا کرایه تاکسی خود را داده است یا نه و ممکن است دوباره این کار را انجام دهد. نمی تواند یک فیلم را تا آخر نگاه کند چون اصلا روی اجزای آن تمرکز ندارد.
آیا درمان زودهنگام موثرتر است؟
این همان مساله ای است که همه امیدواریم به آن برسیم ؛ البته برای آلزایمر درمان های دارویی و غیردارویی وجود دارد که روند بیماری را کند می کند، اما هنوز درمان قطعی برای این مساله وجود ندارد، زیرا هنوز مکانیسم اصلی بروز بیماری در مغز شناخته نشده است.
درمان های موجود تا حدی می توانند روند بیماری را کندتر کنند. در حال حاضر تمرکز دانشمندان بر پیشگیری از ابتلا به بیماری متمرکز است و حتی سعی دارند برای آن واکسنی نیز تهیه کنند.به هر حال مراجعه بموقع به پزشک متخصص مغز و اعصاب بسیار ضروری است تا مسیر بیماری کندتر شود. در این موقع پزشک از شما و فردی که باید همراه شما باشد (فرد نزدیک به شما) سوالهای متعددی خواهد پرسید تا دقیقا مشخص شود چه تغییراتی در حافظه ، رفتار و شخصیت شما اتفاق افتاده است.سابقه بیماری های مختلف یا مصرف داروهای مختلف باید بررسی شود. اگر فرد قبلا دچار حمله مغزی یا قلبی ، افسردگی ، ضربه مغزی یا بیماری مغز و اعصاب بوده است باید گفته شود، زیرا این مشکلات نیز ممکن است باعث اختلال شناختی یا آلزایمر شوند. مسلما دانستن هر یک از این مسائل تا حدی در پیشگیری از بروز مشکلات بیشتر موثر است.
با توجه به مسائل مربوط تا چه حد باید نگران بود؟
توجه داشته باشید مشکلاتی مثل فراموش کردن بردن ناهار به محل کار یا گذاشتن کلید منزل در جایی غیر از محل همیشگی کاملا شایع و طبیعی است بخصوص اگر شما سالمند هم باشید؛ اما اگر تعداد دفعات فراموشی بسیار زیاد یا خیلی جدی شده (مثلا فراموش کرده اید که امروز به جشن تولد یا عروسی دعوت داشته اید) مشکل جدی است.معمولا اطرافیان زودتر از خود فرد متوجه می شوند که مشکل او جدی تر شده و دفعات فراموشی افزایش پیدا کرده است. فرد مبتلا به آلزایمر در صحبت کردن و استفاده از کلام مشکل دارد. نمی تواند در مواقع حیاتی و بحرانی خوب فکر کند و خواندن و نوشتن او مشکل پیدا کرده است.
وقتی فرد به اختلال خفیف شناختی در زندگی اجتماعی دچار مشکل نمی شود، اما در آلزایمر، زندگی اجتماعی فرد کاملا فلج می شود.
طبیعتا هر چه در طول سالهای زندگی فعالیت مغز و ذهن بیشتر باشد احتمال بروز آلزایمر کمتر است.افرادی که از ذهن خود استفاده نمی کنند زودتر به این مشکل مبتلا می شوند، بنابراین باید فعالیت های فکری و ذهنی در برنامه روزانه افراد قرار بگیرند تا ذهن فرد هر چه بیشتر پویا و دیرتر دچار زوال و تخریب شود.
تاثیرداروهای استاتین در کاهش خطرات آلزایمر
________________________________________
براساس آخرین نظرات متخصصان درمان بیماری آلزایمر در مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر، مستقر در واحد بهداشت مرکز درمانی دانشگاه پیتسبورگ، استاتین درمانی از روش های مختلفی امکان کاهش خطر این بیماری را برای افراد مبتلا فراهم می سازد.
این بررسی ها در مقاله جدیدی درAmerican Journal of Medicine با عنوان استاتین درمانی: آزمون های بالینی، خطوط کلی و مسیرهای نوین (1) به چاپ رسیده است.
بنابر مطالب این مقاله، استاتین ها علاوه بر خاصیت کاهش سطوح کلسترول، احتمالا در سرکوب تولید یک پروتئین آمیلوئید نیز تاثیرگذار هستند که تصور می رود در فرآیند بروز بیماری آلزایمر نقش آفرین است. همچنین استاتین ها عمل گردش خون را بهبود بخشیده و التهاب را در بدن کاهش می دهند. لازم به توضیح نیست که همه این خواص در کاهش خطر بیماری آلزایمر مثبت و اثرگذار هستند.
استاتین ها، دسته ای از داروهای کاهش دهنده کلسترول هستند که در تاریخ صنعت داروسازی جهان به مقام پرفروش ترین قرص های تجویز شده دست یافته اند. فروش جهانی این محصولات در سال 2004 میلادی تا 26 میلیارد دلار برآورد شده است.
بیماری آلزایمر، علت اصلی عدم تعادل رفتار و فراموشی در سنین کهولت بوده و تنها در ایالات متحده، دامنگیر بیش از 5/4 میلیون نفر است.
شروع بیماری آلزایمر معمولا پس از سن 65سالگی رخ می دهد اما آغاز زودتر آن نیز ناشایع نیست. با افزایش سن میزان بروز این بیماری به سرعت افزایش می یابد.(تقریبا هر 5سال دوبرابر می شود). این امر با توجه به افزایش امید به زندگی افراد از نظر تعداد کل مبتلایان حائز اهمیت است.
امکان بالقوه به کارگیری استاتین ها در درمان بیماری آلزایمر در مقالات و مراجع مختلفی ارزیابی و سنجیده شده است. در این میان توجه محققان بر مکانیزم های احتمالی عمل استاتین در ممانعت از کاهش پیشرفت این بیماری بوده است.
منبع: موسسه اطلاع رسانی توسعه فناوری زیستی

 

خوردن سیب و جلوگیری از ابتلا به آلزایمر [ January 29, 2006 ]
جام جم آنلاین: محققان آمریکایی گفتند خوردن آب سیب یا یک دانه سیب در روز، باعث محافظت از سلول های مغز و جلوگیری از پیری و ابتلا به بیماری آلزایمر می شود.به نوشته عرب آنلاین، محققان دانشگاه ماساچوستس افزودند: سیب مانع از اکسیده شدن مغز می شود و توصیه می شود هر نفر حداقل روزی یک سیب بخورد.دکتر توماس چی، مدیر مرکز اعصاب این دانشگاه گفت: تحقیق نشان داده خوردن سیب یا آب سیب به عنوان ماده غذایی مقوی، از اکسیده شدن مغز جلوگیری می کند.
محققان با بررسی موش های آزمایشگاهی دریافتند سیب تاثیر یکسانی بر انسان و حیوانات دارد و مانع پیری زودرس می شود.
وی افزود: موش هایی که سیب خورده بودند ، باهوش تر از بقیه موش ها بودند.

 

شش روش برای ایجاد مغز هوشیار
مغز، سلطان بدن است و برای داشتن یک سلطان لایق، مراقبت های ویژه ای لازم است. بعضی اوقات حس می کنیم که حافظه ما خوب کار نمی کند و یا در حفظ و یادگیری مطالب دچار مشکلاتی شده ایم. در همین راستا دانشمندان تحقیقات فراوانی روی کارایی مغز انسان در شرایط گوناگون انجام داده اند و همواره به دنبال به دست آوردن روش های مفیدی بوده اند تا بازدهی مغز را بالا ببرند. اما با این همه تلاش و کوشش، هنوز مسائل و ابهامات بسیاری درباره ی فعالیت مغزی افراد مختلف وجود دارد. تحقیقات نشان می دهد که انسان ها دارای کارایی های مغزی گوناگونی هستند و این کارایی ها دلایلی مانند وراثت، تغذیه ، تربیت مغز و .... دارد. نتیجه چندین سال تلاش و کوشش دانشمندان، راه هایی است که ما می توانیم برای داشتن یک مغز آماده و مفید به کارگیریم.
داروهای هوشمندهمه انسان ها وقتی به سن چهل سالگی می رسند، تغییراتی را در توانایی های روانی خود به خوبی درک می کنند. این آغاز فرآیند تدریجی است که بسته به شدت میزان آن، حتی می تواند به جنون ختم شود. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا می توان به وسیله دارو، این حالت خاص را بهبود دهیم یا به طور کلی از بین ببریم یا حتی در مرحله ای پیشرفته تر از بروز آن جلوگیری کنیم؟کودکانی که در صبحانه خود از نوشیدنی های شیرین و گرم استفاده می کنند ، در انجام تست های حافظه و توجه ، همسطح افراد هفتاد ساله عمل می کنند.
در حال حاضر در بازار داروهایی وجود دارد که به نوعی این کار را انجام می دهند، به این داروها داروهای «افزایش هوشیاری» می گویند و محققان روی داروهای جدیدی در همین زمینه هم کار می کنند. یکی از معروف ترین این داروها MODAFINIL است که به خوبی حالت نارکولپسی را برطرف می کند. نارکولپسی در انسان باعث خواب ناگهانی می شود و فعلاً MODAFINIL بهترین گزینه برای درمان آن است. این دارو می تواند شخص را متناوباً 90ساعت بیدار نگه دارد و برخلاف آمفتامین ها و حتی قهوه، عوارض بسیار کمی دارد. تحقیقات نشان می دهند فقط تعداد کمی از کسانی که MODAFINIL مصرف می کنند از نارکولپسی رنج می برند و اکثر آنها کسانی هستند که نمی خواهند بخوابند. این وضعیت در مورد داروهای زیاد دیگری هم صادق است، یعنی مردم به خاطر مشکل یا بیماری خاصی آنها را مصرف نمی کنند، بلکه از آنها استفاده می کنند تا از اثرات آنها در زندگی روزانه بهره مند شوند. نمونه دیگر این داروها RITALIN است؛ دارویی که مردم در بسیاری موارد صرفاً برای افزایش قوه تمرکز خودشان از آن استفاده می کنند، اما این استفاده بی رویه هم می تواند برای انسان خطرساز باشد. دکتر دانیلی پیوملی، یکی از محققان دانشگاه کالیفرنیا در این مورد می گوید: « ما باید مراقب چیزهایی که می خواهیم، باشیم .» او که روی افزایش قدرت و نحوه عملکرد حافظه انسان کار می کند، در عین حال بر استفاده ازاین داروها در موارد خاص تأکید می کند و می گوید:«بالاخره باید به یاد آوردن چیزهایی را که نمی خواهیم، پایان دهیم .»استفاده از داروها برای بهبود عملکرد مغز انسان، آینده روشنی دارد و دانشمندان امیدوارند روزی بتوانند عملکرد مغزی انسان های سالخورده را مانند جوانان، بدون اشتباه کنند.
تغذیه مناسب
مغز انسان ، یکی از حریص ترین ارگان های بدن محسوب می شود که احتیاجات رژیمی ویژه ای دارد. به همین خاطر «هر چیزی که شما می خورید بر نحوه فکر کردنتان تأثیر می گذارد». چندان هم عجیب نیست. از این رو محققان تحقیقات گسترده ای در زمینه تغذیه انجام داده اند.یکی از جالب ترین تحقیقات در زمینه خوردن صبحانه است. با هر بار صبحانه خوردن، میزان زیادی گلوکز که غذای اصلی مغز است ، به بدن وارد می شود و طی مطالعات بسیار زیاد انجام شده، مشخص شده است افرادی که صبحانه نمی خورند ، کارایی کمتری در مدرسه یا محل کار دارند.یکی از جالب ترین تحقیقات در زمینه خوردن صبحانه که در سال 2003 انجام شد، اثبات کرد کودکانی که در صبحانه خود از نوشیدنی های شیرین و گرم استفاده می کنند، در انجام تست های حافظه و توجه ، همسطح افراد هفتاد ساله عمل می کنند. در تحقیق دیگری که توسط «باربارا استووارت» از دانشگاه آستر انگلیس انجام شد، بر نقش بسیار مؤثر لوبیا تأکید شده است. این ماده سرشار از پروتئین به همراه نان در برنامه غذایی روزانه کودکان باعث می شود آنها سخت ترین تست های مرتبط با آگاهی فکری را به راحتی انجام دهند.بعد از صبحانه نوبت به غذاهای اصلی می رسد. دانشمندان بر استفاده فراوان از تخم مرغ و سالاد در رژیم غذایی تأکید می کنند. در تخم مرغ میزان فراوانی کولین وجود دارد که از این ماده در بدن برای تولید انتقال دهنده های عصبی استیل کولین استفاده می شود. محققان در دانشگاه بوستون با کاهش میزان استیل کولین در مغز متوجه شدند که کمبود این ماده باعث می شود شخص حافظه خود را در زمینه به یاد آوردن الفباء و حروف کلمات از دست بدهد. کمبود این ماده در مغز همچنین می تواند باعث آلزایمر شود و تحقیقات نشان می دهد افزایش این ماده در مغز می تواند روند فراموشی مربوط به پیری را کند کند.هنگام خواب ، مغز با تردستی راه حل های خلاقانه ای پیدا می کند، پس اگر شما هم در حل مسئله ای مشکل دارید و منتظر یک لحظه اوره کائی (یافتم معروف ارشمیدس ) هستید، بهتر است همین حالا به خواب ناز فرو روید. از دیگر غذاهای توصیه شده سالادها هستند. این غذاها دارای مقدار بسیار زیادی آنتی اکسیدان هستند که در آنها میزان فراوان بتاکاروتن، ویتامین E و C وجود دارد. محققان اعلام کرده اند افزایش آنتی اکسیدان در مغز باعث افزایش قدرت یادگیری حتی در سن بالا می شود، به گونه ای که آنها در دانشگاه کالیفرنیا موفق شدند به یک سگ پیر چیزهای جدیدی آموزش دهند. دانشمندان حتی تأثیر دسرها بر فعالیت مغز را هم مورد بررسی قرار داده اند. آنها بهترین دسر پس از صرف ناهار را ماست می دانند چون به راحتی استرس های بعدازظهر را برطرف می کند و دلیل آن این است که ماست دارای تیروزین های آمینواسید است. از این ماده در مغز برای ساخت انتقال دهنده های عصبی و نورآدرنالین استفاده می شود که این دو ماده تأثیر زیادی در برطرف شدن استرس دارند.محققان توصیه می کنند در عصر هم مقدار کمی غذا خورده شود تا گلوکز مورد نیاز مغز آماده شود، البته تاکید آنها بر یک وعده بسیار سبک و مقوی است.شصت درصد ساختار مغز چربی است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    12صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آلزایمر

دانلود مقاله بازی کودکان

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بازی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

  روان‌شناسان دوره کودکی را دوره بازی کردن کودک می‌دانند. بازی کودک ابتدا با اشیاء است و سپس شامل انسان‌ها می‌شود. از سنین 3 و 4 سالگی کودک به تدریج به بازی‌های گروهی و اجتماعی رو می‌آورد. در این گونه بازی‌ها کودک رفتار با دیگران را تمرین می‌کند و با اصول زندگی جمعی و چگونگی رفتار با دیگران به تدریج آشنا می‌شود و این به رشد اجتماعی و اخلاقی او کمک می‌کند. بازی حس کنجکاوی، ابتکار و خلاقیت کودک را برمی‌انگیزد و به رشد ذهنی او کمک می‌کند. همچنین بازی از لحاظ جسمی موجب هماهنگی عضلات و اعضای بدن می‌شود و در نتیجه حرکات بدنی طفل را به بهترین وجه ممکن شکل می‌دهد. بازی باعث نیرومندی کامل و رشد صحیح جسمانی می‌گردد. از طریق بازی حواس دیگر کودک مثل لامسه، بینایی، توازن و تعادل به کار افتاده و مهارت‌های لازم را برای کودک ایجاد می‌کند. پس به خاطر داشته باشیم که شغل کودک مخصوصاً از 4 تا 7 سالگی بازی است.

 

مهم‌ترین ویژگی دوران قبل از مکتب:
هفت سال اول زندگی دوره‌ای است که در آن کودک از آموزش جدی و رسمی معاف است. در این دوره کودک از آزادی عمل بیش‌تری برخوردار است و نباید تکلیف شاقی را بر او تحمیل کرد. چنین به نظر می‌رسد که در این دوره کودک از یک طرف موجود بسیار با ارزشی است که باید در خانواده گرامی داشته شود و مورد مهر و محبت و احترام والدین خود باشد؛ از سوی دیگر نباید به او سخت‌گیری صورت گیرد و برنامه‌های جدی و سنگین از لحاظ تعلیم و تربیت بر دوش ناتوان او تحمیل کرد. همچنین در این دوران باید بیشتر از تشویق استفاده نمود و کاربرد تنبیه جزء در موارد استثنایی مجاز نیست. تنبیه بدنی، در این دوره روش تربیتی بسیار نادرستی است. تنبیه‌هایی که در این دوره در نظر گرفته می‌شوند باید با توان محدود جسمی و روانی کودک تناسب داشته باشد و لذا تنبیه شدید به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. کودکانی که در دوران قبل از مکتب از امنیت و محبت کافی برخوردار نمی‌شوند، آسیب‌هایی بر آن‌ها وارد می‌شود که به سختی در دوره‌های بعد قابل جبران است.

 

زمینه‌ســـازی والدین بــــرای مکتب:
از مسائل مهم و اساسی در اواخر این دوره، آماده کردن طفل برای ورود به مکتب است. مکتب محیطی جدید است که کودک با ورود به آن به دنیایی تازه دست می‌یابد. حضور در این دوره به رشد اجتماعی کودک نیز کمک می‌کند و او را آماده‌ی روابط اجتماعی با هم‌سالان در محیط مکتب می‌کند. والدین قبل از فرستادن کودکان به مکتب و آغاز تعلیم و تربیت رسمی، حداقل چند نکته را در نظر داشته باشند:

 

۱- کودک آنان از لحاظ رشد جسمی و روانی به حدی رسیده باشد که بتواند تعلیم و تربیت رسمی را پذیرا باشد. 
۲-
 وابستگی کودک را به والدین و خانه به روش‌های مقتضی کم کنند. (مثل بردن کودک به پارک و بازی با کودکان همسن و سال، گذراندن ساعتی در منزل اقوام بدون حضور پدر و مادر و...)
۳- با تعریف از مکتب و تمجید از محاسن معلمان و امثال آن، کودکان را در زمینه‌ پذیرش ورود به مکتب تشویق کنند. به قسمی که آنان شیفته رفتن به مکتب گردند.

 

متأسفانه عدم رعایت بعضی از موارد فوق موجبات اضطراب و دلسردی بعضی از کودکان را فراهم می‌کند. حتی در بعضی موارد کودکان پس از رفتن به مکتب در اندک مدتی دچار ترس، بی‌اشتهایی و بهانه‌گیری و بالاخره به بیماری ?فوبیا? یعنی ترس از مکتب دچار می‌شوند. برای رفع این مشکل باید والدین و معلمان به صورت جدی با یکدیگر همکاری و تفاهم داشته باشند. مسئولین مکاتب مخصوصاً معلمان صنف‌های اول باید جلسات متعدد و زیادی با والدین کودکان داشته باشند. محیط مکتب باید برای پذیرفتن بعضی از والدین به خصوص مادران متعلمین صنف اول آماده باشد. این قبیل مادران باید مجاز باشند، ساعت‌ها به همراه کوکان خود در مکتب به سر برند تا تفاهم لازم بین کودک، محیط مکتب و معلمش به وجود آید.

 

با قدری حوصله و خلاقیت می توان از وقت هایی که به راحتی تلف می شوند، استفاده کرد و به جای خمودگی و خستگی، نشاط و ارتباط مناسب ایجاد کرد.

 

«کودک» و «بازی» دو واژه ای هستند که تداعی کننده یکدیگرند. گویی کودکان شغلی به جز بازی ندارند و بازی فقط مربوط به عالم کودکان است. بازی از قوی ترین ابزارهای آموزشی والدین است. در حالی که والدین معمولاً نگران تداخل دردسرهای روزمره و مشغله های زندگی با زمان بازی با کودک هستند. آنها اغلب شکایت دارند که " بازی با کدام وقت؟ با کدام حوصله ؟"

 

 البته به طور ایده آل ، بازی با کودک زمانی است که پدر و مادر وقت خود را کاملاً به او اختصاص می دهند. ولی برای آن دسته از والدین که واقعاً گرفتارند نیز راه حل هایی وجود دارد. در زندگی شهری امروز، بسیاری از زمان های مفید ما در ترافیک ، صف ، سالن های انتظار و... به هدر می رود. بسیاری از مردم با افزودن برنامه ای به این زمان هدر رفته ، سعی می کنند به نحوی از وقت خود استفاده مطلوب تری ببرند، مثلاً گوش دادن به موسیقی در اتومبیل، خواندن روزنامه یا انواع کتاب های جیبی در صف و گاهی هم تملشای تلویزیون در بعضی سالن های انتظار. یکی از برنامه های جالب در زمان های کشته شده مثل ترافیک های سنگین یا حتی ترددهای طولانی بدون ترافیک، برای اولیاء می تواند بازی با کودکانشان در اتومبیل باشد. وقتی کودک در اتومبیل نشسته است، به تماشاگری می مانـَد که در سالن سینما به پرده چشم دوخته است، پس او را درتماشای این فیلم روزمره و تکراری ( از نظر خودتان ) تنها نگذارید، چرا که در دنیای او این فیلم تکراری عبور از فضای شهری وقتی می تواند هیجان انگیر باشد که شما بازی با او را به گونه ای که احساس ِبا او بودن را به کودک بدهد، به نحوی دلپذیر اجرا کنید. بازی در اتومبیل به کودک کمک می کند از کلافه شدن و مزاحمت های بی مورد در این زمان به دور بماند و در درجه ی بعد به شما به عنوان "ولی" این امکان را می دهد تا در ضمن درگیری ها و مشغولیت های روزمره ، در ایجاد رابطه ای عاطفی با کودک خود موفق شوید. یک نمونه از این نوع بازی ها را که در داخل اتومبیل و در فضاهای شهری قابل اجراست دنبال می کنیم. به این ترتیب، اتومبیل  را به اتاق بازی دلچسبی برای کودک خود تبدیل می کنید. البته خود شما نیز می توانید در طرح بازی های دیگر، خلاقیت داشته باشید.

 

۱- بازی الفبـــــا: تعداد شــــرکت کننده: دو نفــر یا بیشتر

 

- موارد لازم: دانستن الفبا

 

سن: 5 تا 8 سال

 

مدت بازی: حداقل 20 دقیقه

 

قوانین بازی: بازیکنان در طول مسیر سعی می کنند که حروف الفبا را به این ترتیب که اول حرف نخستین کلمه ای را که پیدا می کنند از روی پلاک ماشین ها ، تابلوهای تبلیغاتی ، علایم راهنمایی، اسم مغازه ها و جمع کنند. اولین نفری که یک کلمه معنی دار را تکمیل کند، برنده می شود. یا می شود به کودک گفت به دنبال کلماتی بگردد که با یک حرف بخصوص ( مثل کلماتی که با حروف "ا" شروع می شوند : ایستگاه ، آتش نشانی ، ... ) شروع می شود.

 

 ۲- بــــازی بیست سؤالــــــی

 

تعداد شرکت کننده: دو نفر

 

موارد لازم : توان کنار هم گذاردن اطلاعات و حدس زدن

 

سن: 3 تا 8 سال

 

مدت بازی: 5 تا 30 دقیقه

 

قوانین بازی : یکی از بازیکنان به چیزی که در خیابان قرار دارد، فکر می کند. دیگری سعی می کند  حدس بزند که آن چه چیزی است و با پرسیدن سؤال ، با جواب های بله و خیر راهنمایی می شود. اگر بازیکنی موفق به حدس زدن شد، موضوع بعدی را او در نظر می گیرد.

 

اولیاء می توانند محدودیتی برای سؤال قائل نشوند و از آن به عنوان یک روش برای آموزش کودک و آشنایی وی با مسائل خیابان استفاده کنند. همچنین سن کودک را در نظر بگیرید، چرا که در سن کمتر، کودک فقط می تواند موضوعات کلی و آسان را حدس بزند.

 

۳- المپیـــــک خیابان

 

تعداد: دو کودک و یک بزرگتر

 

موارد لازم: مداد ، کاغذ و توانایی نوشتن

 

مدت بازی: از 5 دقیقه تا پایان مسیر

 

قوانین بازی: قبل از شروع حرکت، یک فهرست از 10 موردی که ممکن است در سر راه ببینید ، درست کنید ؛ مثل دیدن یک تابلوی قرمز تبلیغات ، دیدن یک ماشین پلیس ، دیدن دوچرخه سوار، شنیدن آهنگ بخصوصی از رادیو، دیدن پلاک ماشین مربوط به شهر خاص، دیدن یک پیرمرد با عصا و ... در طول مسیر بچه ها این فهرست را به هنگام پیدا کردن مورد، علامت می زنند ( برای کودکان کوچکتر می شود نقاشی موارد را کشید) و هر کسی که زودتر فهرست را علامت بزند، برنده می شود.

 

۴- اســـــتان های کشـــــــــــور

 

تعداد: دو نفر یا بیشتر

 

موارد لازم: توان خواندن و نوشتن نام استان ها

 

سن: 6 تا 8 سال

 

مدت بازی: به طول مسیر بستگی دارد

 

قوانین بازی: یک فهرست از استان های کشور بنویسید یا نقشه ایران را برای بازیکنان کپی کنید. آنها باید در طول مسیر، پلاک خودروهای مربوط به شهرهای مختلف را پیدا کنند و روی نقشه یا فهرست علامت بزنند. البته بعضی شهرها که کمتر پلاک دارند سخت تر پیدا خواهند شد. در پایان، کسی که بیشترین استان ها را پیدا کرده ، برنده می شود.

 

این چند مثال می تواند در ذهن شما جرقه ای ایجاد کند تا به عنوان " ولی"  بازی های مختلفی را در طول یک مسیر و در اتومبیل خود با کودکتان تجربه کنید. هدف عمده این مقاله، ایجاد این نگرش در شما بوده که علیرغم زندگی پر مشغله امروز می توان از زمان هایی که به هدر می روند، برای رفع احتیاجات عاطفی کودک به نحو مطلوبی استفاده کرد.

 

 

 

 درباره فواید بازی کودکان و نقش آن در پرورش جسم و روح آنها ، پژوهش های زیادی انجام شده است . کارشناسان و پژوهشگران به این نتیجه روشن رسیده اند که بازی ، نیاز اولیه و ضروری کودکان است و هر چه امکان بازیهای سالم و سازنده بیشتر باشد ، فکر و ذهن کودک بهتر پرورش یافته و خصوصیتهای اجتماعی او بهبود می یابد.

 

 زمانیکه کودکان قادر به کنترل عضلات خود شدند، مرحله تماس با محیط فرا می رسد. به طوریکه با کنجکاوی می خواهند از مسائل پیرامون خود آگاه شوند و کسب این آگاهی ها مستلزم خروج از دنیای فردی و ورود به اجتماع، ایجاد و برقراری کنش متقابل با محیط است. و در بازی های گروهی که هدف مشترکی دارند و افراد شرکت کننده برای نیل به آن ناگزیرند تلاشها و فعالیتهای خود را با یکدیگر هماهنگ کنند کودک به نوعی تعامل و ارتباط اجتماعی دست می یابد.
بنابراین کودکان با انتخاب نوع بازی ، تعیین شرایط بازی و مقید کردن خود به اطاعت از اصول و قوانین آن ، در حقیقت نوع خاصی از زندگی اجتماعی را تجربه می کنند و در سازمان دادن به این زندگی اجتماعی ، این باور را در خود پرورش می دهند که به منظور پذیرش در گروه و بازشناسی از سوی همبازی ها مجبور به اجرای قوانین بازی می باشند . کودک بدون بازی ، به ویژه بازیهای گروهی، خودخواه و فاقد توانایی لازم برای ایجاد ارتباط با دیگران بار می آید، حال آن که از طریق بازی، شیوه همکاری و نفوذ در گروه همسالان، جلب توجه دیگران، رعایت حقوق دیگران، زندگی گروهی و بسیاری از امور اجتماعی دیگر را یاد می گیرد .
بازی به کودک می آموزد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند و در عین حال این امکان را برای او فراهم می آورد تا خود را به طور شایسته در مقابل دیگران کنترل نماید ، به این معنی که کودکان به واسطه شرکت در بازی ، به تقویت و توسعه نیروهای درونی خود می پردازند و زمینه های لازم برای خویشتنداری را کسب می کنند.

 

" آنچه مسلم است برنامه ریزی و طراحی بازیهای مناسب موجب می شود کودکان به بلوغ اجتماعی رسیده ، به نقش حقیقی خود در جامعه پی ببرند و آمادگی مقدماتی را برای پذیرش نقش های آینده به دست آورند. "

 

 

 

 

 

        این دنیا بــــرای بچه ها یک دنیای فانتـــــزی نیست!

 

          دنیای اسباب بازیها اولین مدرسه کــودکان 

 

تا به حال شده است که بنشینید و بازی کردن یک کودک را تماشا کنید؟ این که چطور در دنیای خیالی اش غرق می شود و به جای تک تک آدمهای آن دنیای خالی فکر می کند و حرف می زند؟ این که چطور همراه با آدمهای آن دنیای خیالی می خندد، عصبانی می شود و گریه می کند؟ اگر به رفتارهای یک کودک وقتی که غرق در بازی است، دقت کنیم متوجه می شویم کودک بازیگوش ما دایم در حال فکر کردن است تا بتواند بر مشکلات فرضی دنیایی که آفریده ذهنی اوست غلبه کند و این، یکی از مهمترین تمرینهای پرورش خلاقیت است. در واقع یک کودک در حال بازی، مثل یک کودک نشسته روی نیمکت مدرسه است با این فرق که این بار معلم، خود او و گچ و تخته، اسباب بازیهایش هستند.
دقیقاً به همین دلیل است که انتخاب اسباب بازی مناسب برای یک کودک اگر از انتخاب مثلاً یک کتاب مناسب برای یک نوجوان یا یک جوان با اهمیت تر نباشد، کم اهمیت تر نیست. کودک ما در مدرسه اسباب بازی ها یاد می گیرد که چطور از جادوی فکر و خلاقیتیش درست استفاده کند.
فراموش نکنید که دنیای اسباب بازی برای بچه ها برخلاف تصور ما یک دنیای فانتزی نیست، یک دنیای کاملاً واقعی است. همانطور که انجام کارهایی مثل پست کردن یک نامه یا خرید کردن از یک مغازه از نظر ما کارهایی ساده و خسته کننده است؛ اما برای یک کودک شاید هیجان انگیزترین و جذاب ترین کار ممکن باشد. پس: ویژگیهای اسباب بازیهای مناسب برای کودکان سنین مختلف، از آن مسائلی است که همه والدین باید با آن آشنایی داشته باشند.


اسباب بـــــازی هایی بــــرای داغان شدن!

 

بچه های زیر 3 سال هر چه گیرشان بیاید را به دهانشان می برند. این مهمترین نکته احتیاطی است که در انتخاب اسباب بازی کودکان در این سن و سال باید به آن توجه کرد. اسباب بازیهایی که اجزای کوچک دارند به دلیل خطر بالقوه ای که برای بچه های این سن و سال دارند مناسب نیستند. بادکنک، چون می ترکد و پاره می شود و تیله‌ها و توپهای کوچک که قطر کمتر از 5 سانتی متر دارند نمونه هایی از این اسباب بازی های نامناسبند. علاوه بر این، بچه ها در این سن دوست دارند اسباب بازیهایشان را دنبال خودشان روی زمین بکشند. آنها را پرتاب کنند و یا حتی محکم به زمین بکوبند. این برای سن آنها طبیعی است و غیر منطقی است اگر در این سن از بچه ها انتظار داشته باشید در نگهداری اسباب بازی هایشان کوشا باشند! اگر نگران خراب شدن اسباب بازی ها هستید، پس چیزهایی برای کودکتان بخرید که مقاوم باشند؛ مثلاً عروسکهایی که در اثر این ضربات بعد از 2 روز چشم و بینی و دیگر اعضایشان از هم جدا نشوند.
در این سن، مهمترین ملاک برای انتخاب اسباب بازی همین است. نوع و رنگ و لوکس بودن یا نبودن و اینجور ویژگیها واقعاً اهمیت چندانی ندارند. در این دوره، ساده ترین چیزها ممکن است یک روز مورد توجه کودک قرار بگیرند و در مقابل، چشمگیرترین اسباب بازیها اصلاً توجه کودک را جلب نکنند.
کودک در این سن از اسباب بازی هایی که نمودار واقعیتند لذت می برد و به همین خاطر اسباب بازیهایی مثل ماشین و عروسک برای او مناسب ترند. همچنین یک کودک 3 ساله فعال، به اسباب بازی هایی که رویشان بنشیند یا آنها را هل بدهد و بکشد احتیاج دارد.

 

 

 

مـــــداد رنگـــــی یک اسباب بازی خـــــوب 

بهترین سرگرمی برای کودکان در سن 3 تا 5 سالگی، نقاشی است. پس وسایل نقاشی و بخصوص مداد شمعی ها که نوک تیز نیستند برای این سن بسیار مناسبند. باید دقت کنید پشت جعبه این مدادها برچسبی وجود داشته باشد که شبیه این حروف و اعداد رویش نوشته شده باشد: 4236 ـ ASTMD این حروف و اعداد نشاندهنده این هستند که مدادها توسط متخصصین سم شناسی مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شده اند. بچه ها در این سن از بازیهای نمایشی هم خوششان می آید. عروسکها هم در این سن ابزاری مهم برای پرورش مهارتهای کلامی به شمار می روند. اسباب بازیهای ساختنی و دستگاه های صوتی هم برای این سن مناسبند. در این سن، هنوز ذهن کودک برای بازیهای منطقی و قاعده مند آماده نیست اما حافظه و تخیل او را می شود با بعضی از اسباب بازیهای الکترونیکی یا بازیهای مربوط ه کلمات تقویت کرد.

دختــــر یا پســــر؟ چه فـــرقــــی می کند؟

یک کودک 6 ساله آن قدر بزرگ شده است که بتواند از خود و اسباب بازی هایش مراقبت کند. اما باید 2 نکته را به او آموخت: اول اینکه اسباب بازیهایش را دور از دسترس کودکان کوچکتر نگهداری کند و دوم اینکه بعد از پایان بازی آنها را جمع کند. در سنین 6 تا 12 سال، کودک باید آرام آرام مهارتهای اجتماعی را هم بیاموزد و به همین خاطر بازیهای دستجمعی در این سنین توصیه می شوند. کاردستی هم تخیل و خلاقیت کودک را تحریک می کند.
شاید از این سنین به بعد است که تفاوت میان دختران و پسران در انتخاب بازیهایشان به طور واضحی، نمود پیدا می کند. پسرها و دخترها روحیات خاص خودشان را دارند (اگر به یک دختر توپ فوتبال و به یک پسر عروسک بدهید، بعد از یک ساعت می بینید که پسر مشغول شوت کردن عروسک و دختر سرگرم پرستاری از توپ فوتبال است!) این تفاوت حتی از 3-2 سالگی در انتخاب اسباب بازی خودش را نشان می دهد، اما نباید فکر کرد اگر به پسری اجازه بدهیم با عروسک یا لوازم خانگی کوچک بازی کند، داریم خصوصیات زنانه را در او رشد می دهیم. چون واقعاً هیچ دلیلی برای نگرانی نیست و هیچ مطالعه ای چنین چیزی را نشان نداده است. نباید فراموش کرد که در سالهای اخیر، این تفاوت میان پسرها و دخترها هم کمرنگتر شده است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بازی کودکان

دانلود مقاله بدمینتون

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بدمینتون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


تاریخچه بدمینتون
پیدایش بازی بدمینتون بطور روشن و دقیق مشخص نیست . میگویند برای نخستین بار در کشور چین ابداع شده و حدود بیش از یک قرن در شهر پونا که از شهرهای کوچک هندوستان می باشد بازی می کرده اند و به همین نام پوناهه معروف است .
از آنجاییکه کشور هند مستعمره انگلستان بود این ورزش بوسیله افسران انگلیس به بریتانیا برده شد و در آنجا گسترش پیدا کرد .
چرا به این بازی بدمینتون می گویند ؟
آنچه در این باره گفته شده چنین می باشد : دوک بیوفورت ضیافتی در قصر خود برپا کرده بود ،که در بین دعوت شدگان چندتن از افسران انگلیسی که قبلا در هندوستان خدمت کرده بودند حضور داشتند ، آنها به میزبان خود پیشنهاد انجام بازی جدیدی را که همان پوناهه بود را نمودند ، پیشنهاد آنان مورد استقبال قرار گرفت ، بازی در سالن آن قصر که بدمینتون نام داشت انجام گرفت ، انگلیسیها نام این بازی را بدمینتون گذاشتند ، اولین فدراسیون بدمینتون در سال 1887 میلادی در انگلستان تاسیس شد . اولین مسابقه رسمی انگلستان در سال 1903 برگزار گردید .
فدراسیون بین المللی بدمینتون (IBF) در سال 1934 تشکیل شد . اولین رئیس أن سرجرج توماس نام داشت . در سال 1899 اولین مسابقه (ALL-ENGLAND) در شهر لندن برگزار شد تا کنون ادامه دارد . از سال 1948 مسابقات تیمی مردان جهان بنام توماس کاپ برگزار گردید . این مسابقات تا سال 1984 هر سه سال یکبار انجام می گرفت و از سال 1984 به بعد هر دو سال یکبار انجام می شود و تا کنون 21 دور برگزار شده است .
از سال 1965 مسابقات تیمی زنان جهان به نام یوبر کاپ نیز برگزار گردید این مسابقات تا سال 1984 هر سه سال یکبار انجام می گرفت و از این سال به بعد هر دو سال یکبار انجام می گرفت .
از سال 1989 مسابقات تیمی به نام سودرمن کاپ برگزار شده است که مجموعه ای از بازیهای زنان و مردان می باشد . این مسابقات نیز هر دو سال یکبار انجام می شود .
به غیر از مسابقات فوق نیز هر سال در دنیا جام جهانی هر دو سال یکبار قهرمانی جهان در قسمتهای یکنفره و دو نفره خانمها و أقایان و مختلط انجام می شود .
بدمینتون در اکثر کشورهای جهان بخصوص در آسیای شرقی و اروپا خیلی پیشرفت نموده و این توسعه هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی بوده است . در بازیهای آسیایی 1962 که در اندونزی برگزار گردید رشته بدمینتون برای اولین بار وارد بازیها گردید ، و در سال 1992 بدمینتون بطور رسمی وارد بازیهای المپیک در بارسلون اسپانیا شد .
تاریخچه بدمینتون در ایران :
قبل از اینکه فدراسیون بدمینتون در سال 1351 در ایران تاسیس گردد ، این ورزش در استان خوزستان بخصوص در شهر مسجد سلیمان رواج داشت . علت این امر حضور کارمندان انگلیسی نفت در آنجا بود . از آنجاییکه مسابقات بازیهای آسیایی 1974 در تهران برگزار میشد مسئولین وقت فدراسیون یک مربی خارجی بنام دیپو گوش را به خدمت گرفتند .
اولین رئیس فدراسیون بدمینتون ایران آقای امیر نویدی بود سپس آقای اسماعیل کدخدازاده ، آقای منوچهر یاوری ، آقای رضا حمزه لو ، آقای محمد حسن عالمی ، آقای غلام حسین نوریان و ... . بدمینتون بطور روز افزونی در کشورمان در حال گسترش کمی و کیفی است ، بطوریکه هر سال مسابقات قهرمانی کشور در 4 رده سنی ، مسابقات آموزشگاهها و مسابقات دانشجویان کشور برگزار می شود . همچنین تا کنون چندین دوره مسابقات شهدای هفتم تیر در زنجان و مسابقات بین المللی دهه فجر در کشورمان انجام گرفته است .

 


بدمینتون چیست ؟
بدمینتون بازی است که با راکت و توپ پردار یا پلاستیکی در زمینی که بوسیله تور به دو قسمت مساوی تقسیم شده است انجام می شود . این بازی در هواینیز انجام می گردد . باید توجه داشت توپ بدمینتون سبک می باشد در نتیجه در مکانهائیکه باد می وزد بطور دلخواه نمی توان بازی را انجام داد . هرگاه در هر قسمت زمین یکنفر قرار گیرد آن بازی را یکنفره یا سینگل و هر گاه دو نفر قرار گیرند آن را بازی دونفره یا دوبل می گویند .
در این بازی تا مادامی که توپ در فضای بین زمینها قرار دارد بازی ادامه می یابد ولی زمانی که توپ به زمین یا موانعی برخورد کند و بازی قطع شود بازی از جریان خارج می شود . در ضمن بازیکنان هر بار نمی تئانند بیش از یک ضربه به توپ وارد نمایند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


وظایف مربی قبل از مسابقه :
کاهش اضطراب و دادن اعتماد بنفس به بازیکنان یکی از وظایف مهم مربی می باشد . تجربه آموخته است که قبل از مسابقه بازیکنان دارای هیجان زیادی هستند اگر مربی بتواند بازیکن خود را آرام و اعتماد به نفس لازم را در او ایجاد نماید گام اول بسوی پیروزی برداشته می شود .
سپس مربی راهنمایی های لازم را از نظر روش بازی و نکات مهم دیگر ، را به بازیکن خود یادآور می شود و همچنان به بازیکن خود می گوید : برو و دلیرانه بازی کن ، تمرینها نشان می دهد که خیلی آماده هستی و این دلیل خوبی است که می توانی برنده شوی ، ایجاد انگیزه برای پیروزی اهمیت بسیار مهمی دارد که باید در بازیکن خود با توجه به شناخت او ایجاد شود .
وظایف مربی در زمان مسابقه :
مربی باید با خود دفترچه ای برای یادداشت برداری همراه داشته باشد ، تا بتواند در جریان مسابقه نقاط ضعف و مثبت بازیکن خود و حریف او را تجزیه و تحلیل نماید تا در فرصت مناسب به بازیکن خود آنها را گوشزد کند ، اگر مربی بتواند ار عهده این کار برآید و نقاط ضعف حریف را به بازیکن خود تفهیم کند ، این راهنمایی ها سبب پیروزی در بازی خواهد شد ، مگر اینکه بازیکن شما بخاطر پائین بودن در تکنیک یا عدم آمادگی جسمانی و عوامل دیگر نسبت به حریف نتواند حرفهای مربی خود را انجام دهد و بازی را به حریف واگذار کند ، از طرفی دیگر در بازی بدمینتون مربی می تواند بین گیم اول و دوم 90 ثانیه و بین گیم دوم و سوم 5 دقیقه بازیکن خود را راهنمایی کند . مربی طبق مقررات نمی تواند مانند والیبال ، فوتبال و بسکتبال در جریان بازی بازیکن خود را ارشاد کند . بنابراین بازیکنان در بدمینتون باید به گونه ای تعلیم داده بشوند که فقط متکی به مربی نبوده بلکه خود بتواند با اعتماد به نفس کامل تصمیمات لازم را در جریان بازی اتخاذ نمایند .

 

 

 

 

 

وظایف مربی بعد از مسابقه :
یک مربی دانا و آگاه اتفاقاتی که در جریان مسابقه رخ داده است را در مغز و دفترچه خود یادداشت می نماید ، تا بتواند ارزشیابی درستی از بازی انجام شده داشته باشد . اگر بازیکن او برنده شده باشد باید علت باخت حریف و پیروز شدن بازیکن خود را با دلیل و استدلال پیدا کرده تا از آن بتواند در بالا بردن سطح بازی بازیکنهای خود استفاده نماید ، و اگر بازیکن باخته باشد باید بعد از مسابقه ، اول بازیکن را آرام و ایجاد آرامش برای او نماید ، تا در وقت مناسب با او در مورد عواملی که باعث باخت او شده است بحث و گفتگو گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


گرم کردن :
گرم کردن یا تمرینهای مقدماتی فعالیتهایی هستند که باعث افزایش درجه حرارت بدن و عضلات و افزایش فعالیت آنزیمها شده ، بر سرعت گردش خون می افزاید و اکسیژن بیشتری در اختیار عضلات قرار می دهند ، در نتیجه واکنشهای سوخت و سازی و تولید انرژی تسریع می گردد . همچنین سرعت انقباض عضلانی و عکس العمل آن سریعتر می شود . از طرفی گرم کردن و حرکتهای گششی احتمالا از بروز صدمه ها و آسیبهای ورزشی همچون پارگی تارهای عضلانی_ تاندونی و کوفتگی جلوگیری می کنند .
شدت و مدت گرم کردن :
شدت و مدت گرم کردن باید مطابق با درجه حرارت محیط ، نوع پوشاک و سطح آمادگی ورزشکار تنظیم گردد .شروع تعریق ( افزایش درجه حرارت حدود 2-5/1 درجه ) نشانه خوبی برای گرم کردن بدن و عضلات می باشد . بنابراین شدت تمرینهای مقدماتی باید در حدی باشد که باعث تعریق نسبی شده ، ورزشکار را خسته نکند . مدت گرم کردن نیز بین 30-5 دقیقه متغییر است .
بهتر است فاصله بین گرم کردن تا شروع فعالیت اصلی از چند دقیقه تجاوز نکند ( 15-3 دقیقه ) . تاثیر مفید گرم کردن بعد از 45 دقیقه استراحت غیر فعال از بین میرود .
تاثیرات گرم کردن :
تاثیر روانی _ اصولا ورزشکاران در حین گرم کردن تمرکز روحی ، روانی و فکری بر اجرای بهتر فعالیت اصلی ( مسابقه ) دارند . همچنین تمرینهای مقدماتی سبب می شوند تا ورزشکار بدون ترس از بروز صدمه در مسابقات شرکت کند و چون از روحیه بالایی برخوردار است ، اجرای فعالیتهای جسمانی او بهتر خواهد بود .
تاثیر فیزیولوژیک _ افزایش سرعت انقباض و شل شدن عضله ـ افزایش کارآیی مکانیکی به علت کاهش مقاومت و چسبندگی عضلانی ـ تسهیل در انتقال و مصرف اکسیژن ـ افزایش فعالیت آنزیمی و افزایش واکنشهای متابولیکی ـ افزایش جریان خون بافتهای فعال ـ تسهیل انتقال عصبی عضلانی ـ کاهش صدمه ها و درد عضلانی تاندونی .
سرد کردن :
معمولا پس از پایان تمرین اصلی انجام می شود ، همچون تمرینهای مقدماتی گرم کردن ، تمرینهای ملایم و سبکی هستند که بین 15-5 دقیقه صورت می گیرند . البته فعالیتهای سرد کردن برعکس فعالیتهای گرم کردن صورت می گیرد بدین روش که پس از پایان فعالیت اصلی همان فعالیت با شدت متوسط ادامه می یابد سپس نرمشهای ملایم و در پایان حرکتهای کششی اجرا می شود .
هدف از سرد کردن :
در تمرین اصلی سطح اسید لاکتیک عضله و خون افزایش می یابد ورزشکار برای کاهش دادن سطح اسید لاکتیک نیاز به برگشت به حالت اولیه فعال دارد زیرا در این صورت اسید لاکتیک زودتر از محیط دفع می شود . فعالیت ملایم و سبک پس از انجام تمرینها ، سبب بازگشت وریدی بیشتر خون شده ، از تجمع خون در اندامها بویژه پاها جلوگیری می کند ، این مسأله از کوفتگی عضلات و ضعف و سرگیجه نیز می کاهد . با انجام حرکتهای کششی پس از فعالیت اصلی می توان انعطاف پذیری عضلات ، مفاصل و دامنه حرکتی آنها و همچنین انعطاف پذیری عضلات را افزایش داد . زیرا عضلات و بافتهای عمقی بدن کاملا گرم شده ، تسهیل عصبی عضلانی نیز بهتر صورت می گیرد . برای این منظور می توان حرکت های کششی را در مرحله سرد کردن برای مدت بیشتری انجام داد ( هر حرکت 20 تا 30 ثانیه ) .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بدمینتون

دانلود مقاله پیامبر اکرم

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله پیامبر اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

پیشگفتار:
بی گمان انقلاب اسلامی ایران، بزرگ ترین و عمیق ترین انقلاب ارزشی، فکری و دینی در عصر حاضر است.بنیانگذار این نظام مقدس، حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) ، با رهبری های پیامبر گونه اش، اسلام را از انزوای سیاسی بیرون آورده، مسلمانان را بر قله عظمت و عزت نشاند و ابهت قدرت های استکباری را درهم شکست. از این رو ایران انقلابی به عنوان پایگاه اسلام ناب محمدی ( صلی الله علیه و آله ) در جهان شناخته شده و صدای دلنشین حق طلبی و آزادگی آن در دورترین نقاط جهان طنین افکنده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منظور ایفای رسالت عظیم خود، یعنی پاسداری از ارزش ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی و ارتقاء و تعمیق این ارزش ها در میان اقشار جامعه انقلابی، به ویژه نسل جوان، برخود لازم می داند که به (( سربازان وظیفه )) ای که بهترین و حساس ترین دوران زندگی خود را به عنوان خدمت سربازی در این نهاد سپری می کنند، با دید سفیران فکری، سیاسی و اخلاقی انقلاب برای نسل آینده جامعه بنگرد و با انتقال ارزش ها و مفاهیم دینی در قالب آموزش های عقیدتی و سیاسی، به این میهمانان امروز و مسؤولان فردا، به بخشی از رسالت الهی خود عمل نماید.

 

 

 


مقدمه :
از منظر قرآن یکی از منابع شناخت و تفکر انسان هاست و تحولات بشری، براساس سلسله ای از سنت ها و ضوابط صورت می پذیرد. عزت ها و ذلت ها، پیروزی ها و شکست ها، غم ها و شادی ها، همه براساس سنت ها و حکمت هایی دقیق و منظم است؛ و با پی بردن به آن سنن و قوانین می توان تاریخ را تحت فرمان خود درآورد و به سود خود و جامعه از آن بهره جست.
قرآن کریم برای یافتن این سنت ها، انسان را به تفکر فراخوانده و منابع تفکر را نیز ارائه داده است. از این رو در آیات بسیاری، مردم را به تدبر در زندگی همنوعان خود در دوران های گذشته دعوت کرده و نکته های سودمند و ظریفی را مطرح ساخته و آنگاه افرادی را که صلاحیت دارند تا اسوه و الگوی چنین ملتی باشند، معرفی نموده است.
اسوه ها، انسان های بزرگ و برگزیده ای هستند که نه تنها خطا بلکه فکر خطا نیز در خیالشان راه ندارد. پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) ، انسان های برگزیده خداوند هستند که خود هدایت یافته اند و برای هدایت انسان ها از جانب خالق هستی، برنامه آورده اند. اما اولین گام در بهره گیری از هدایت آنان، آن است که اسوه ها را شناخته، از روش و فکر آنها آگاه شده، آنگاه مشی آنها را سرلوحه گفتار و کردار خویش سازیم. راز موفقیت آن است که از سنخ آنها شویم، آنگونه که در معجزه آخرین رسول الهی می خوانیم:
(( لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُولِ الله اُسوَه حَسَنَهُ لَّمَن کانَ یَرجوُا الله وَالیَومَ الاخِرَ وَ ذَکَرَالله کَثیراً ))
همانا در وجود رسول خدا (ع) الگوی نیکویی است برای کسی که امید به خدا و روز رستاخیز دارد و خدا را بسیار یاد می کند.
متنی را که پیش رو دارید، مروری بر زندگی پربار خاتم النبیا و پاره تنش حضرت زهرا و اولاد گرامی اش ائمه هدی (ع) می باشد که شمه ای از تلاش ها و مبارزات و استقامت های آن بزرگواران را در راه استقرار مکتب حیات بخش اسلام تبیین می کند. امید که آشنایی سربازان ارجمند با زندگی این انوار الهی، منشأ تحولی بیشتر و عمیق تر در رفتار آنان به عنوان شیعه چنین رهبرانی گردد.
الف ) تعریف
نظام آموزش های عقیدتی- سیاسی سربازان، به مجموعه مباحث اعتقادی، اخلاقی، فقهی، سیاسی و تاریخی گفته می شود که در مدت دو سال سربازی و در سه سطح و مقطع آموزشی ( دوره رزم مقدماتی، دوره ضمن خدمت و دوره تخصصی ) به منظور آشنایی و تقویت دانش و بینش عقیدتی سیاسی سربازان و ایجاد انگیزه های فکری و معنوی در آنان برای انجام وظیفه و مأموریت محوله به اجرا گذاشته می شود.

 

ب) اهداف کلی نظام آموزش
1- ایجاد حفظ و ارتقاء سطح دانش و بینش عقیدتی سیاسی در بین سربازان،
2- مقید نمودن هر چه بیشتر سربازان به احکام عملی اسلام؛
3- تقویت تعهد عملی سربازان به نظام مقدس جمهوری اسلامی؛
4- تقویت یا ایجاد انگیزه های معنوی در سربازان برای خدمت و انجام وظیفه.
ج) سطوح و دوره های آموزشی
پرسنل وظیفه در بدو ورود به خدمت براساس تحصیلات، به سطوح زیر تقسیم می شوند و در کلاس های مربوط به همان سطح شرکت می کنند :
 زیر سطح( افراد بی سواد ) : سربازانی که توانایی خواندن و نوشتن را نداشته باشند ( با کد شناسایی "0" ).
 سطح یک : سربازانی که دارای مدرک تحصیلی زیر دیپلم می باشند.( با کد "1" ).
 سطح دو : سربازانی که دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فوق دیپلم می باشند ( با کد "2" ).
 سطح سه : سربازانی که دارای مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر می باشند. ( با کد "3" ).
هر یک ا زسه سطح اخیر دارای سه دوره رزم مقدماتی، ضمن خدمت و تخصصی می باشد. ( به استثناء سطح یک که دوره تخصصی ندارند. ) دوره های آموزشی نیروهای وظیفه زیرسطح ( افراد بی سواد ) نیز شامل دوره مقدماتی، سوادآموزی، دوره رزم مقدماتی و دوره تکمیلی سوادآموزی است.

 

د ) موضوعات نظام آموزش
1- اصول عقاید
2- اخلاق و تربیت های اسلامی 3- احکام اسلامی 4- علوم و معارف قرآن کریم
5- تاریخ اسلام 6 - دانش سیاسی 7- نظام دفاعی
خاستگاه اسلام
دین مبین اسلام در سرزمینی پهناور، کم آب و علف و دارای منابع اقتصادی اندک یعنی جزیره العرب ظهور کرد. وسعت صحراها و کمی منابع اقتصادی این شبه جزیره، طمع زورمداران آن روز را از سلطه بر این سرزمین بریده بود و همین امر موجب شد تا پیامبر اکرم(ص) از این خلأ قدرت استفاده کند و بدون وجود رقیب خارجی، رسالت خود را در این نقطه از جهان به انجام رساند.
قرآن کریم از دوره تاریخی پیش از اسلام این سرزمین، با نام (( دوره جاهلیت )) یاد می کند و این نامگذاری به منظور بیان تفاوت های اساسی و عمیق آن عصر با عصر پس از ظهور اسلام است.
مورخان نیز به دوره زمانی دویست سال قبل از بعثت تا آغاز بعثت یا تا هجرت پیامبر به مدینه، دوره جاهلیت می گویند.
شناخت خاستگاه اسلام در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی، خود بیانگر عظمت تحولی است که دین اسلام پس از ظهور در آن سرزمین به وجود آورد و این هدفی است که ما در تدوین این درس در پی رسیدن به آن هستیم.

 

 

 

ویژگی های خاستگاه اسلام
مهم ترین ویژگی های جزیره العرب عبارت است از :
1-پراکندگی جمعیت
شبه جزیره العرب به ویژه حجاز در آغاز بعثت، جمعیتی اندک و پراکنده داشت. تنها چند نقطه مثل مکه، مدینه و اطراف آن، خیبر و طائف بود که مردم به صورت متمرکز زندگی می کردند.
کمی و پراکندگی جمعیت هم به گسترش اسلام سرعت می بخشید و هم کار مخالفان را دشوار می ساخت زیرا ایجاد وحدت سیاسی- نظامی میان کسانی که به طور پراکنده زندگی می کردند کار آسانی نبود. تنها در یک مورد آنها توانستند در جنگ خندق، ده هزار نفر را علیه مسلمانان بسیج کنند، که این کار هم در همان روزهای اول جنگ به تفرقه بین آنان انجامید.

 

2- فقدان دولت مرکزی
سرزمین حجاز هنگام ظهور اسلام، فاقد یک دولت مرکزی بود و مردم آن به صورت قبیله ای و پراکنده از هم زندگی می کردند. هیچ عامل مشترکی وجود نداشت که بتواند این قبایل پراکنده را متحد کند. نزاع قبائل دائمی بود و روحیه انفرادی زیستن به آنان اجازه نمی داده زیربار حکومتی واحد بروند. اگر گاهی هم با یکدیگر متحد می شدند، مقطعی و گذرا بوده است.
قبایلی که در حاشیه شبه جزیره زندگی می کردند، هر چند زیر حمایت قدرت های ایران و روم بودند و برخی با آنها پیمان های نظامی داشتند، ولی خود شبه جزیره دولت واحدی نداشت تا با کشورهای همجوار پیمان داشته باشد.
به این ترتیب، وقتی اسلام ظهور کرد، دولتی قوی و قدرتمند در مقابلش وجود نداشت. دین جدید نیز برای همه اعراب به صورت دشمنی مشترک تلقی نشد که علیه آن متحد شوند، چرا که در دوره حضور پیامبر(ص) در مکه تصور نمی کردند. اسلام به آن چنان قدرتی برسد که تهدیدی برای آنان به شمار آید.
3- دین
آمیختگی نژادی و تفاوت شیوه های زندگی در شبه جزیره و نیز همجواری با صاحبان اندیشه ها و مکاتب گوناگون، باعث پیدایش عقاید مختلف در آن سرزمین شده بود. علاوه بر شرک و بت پرستی که آیین اکثر مردم جاهلیت بود، دین هایی مثل حنفیت، یهود، مسیحیت، زرتشتی و ستاره پرستی در آنجا رواج داشت.
دین حنیف : آیین یکتاپرستی موسوم به حنیف، همزمان با بنای کعبه توسط حضرت ابراهیم پدید آمد. این دین در شمال عربستان رایج بود و علیرغم پیدایش بت پرستی در آن سرزمین، معتقدان به این دین کم و بیش یافت می شدند و حتی بعضی از آنها بعثت پیامبر اکرم (ص) را نیز بشارت دادند.
بت پرستی :

 

بت پرستی دین اکثر اهالی جزیره العرب بود. کعبه به بتخانه ای تبدیل شده بود که اعراب 360 بت را در آن جای داده بودند.
محو بت پرستی و استقرار توحید در جزیره العرب از معجزات اسلام است. زیرا مردمی که بت را انیس و مونس خود در همه جای زندگی می دانستند، در سایه تعالیم اسلام آنان را به دور افکنده، به منادیان توحید ناب بدل شدند.

 

2-تمدن بشری
شبه جزیره عربستان را باید از تمدن به دو بخش جنوب ( یمن ) و شمال و مرکز ( حجاز ) تقسیم کرد. یمن از حاصلخیزترین و پردرآمدترین نقاط این شبه جزیره به شمار می رفت و زیادی نعمت سبب شده بود تا عرب ها آنجا را سرزمین مبارک بنامند. مردم آنجا اغلب تجارت پیشه و کشاورز بودند و با ایران، هند و مصر روابط تجاری داشتند.
حجاز این مهد اسلام، به جهت خشکی و خشونت صحرا و کمی باران از دو راه اداره می شد : صحرا نشینی و پرورش دام به ویژه شتر، و تجارت در راه بازرگانی هندوستان به مصر و سوریه.

 


4- فرهنگ و عادت
خانواده : اساس خانواده بر مرد سالاری بود. زن برای مرد حکم کالا را داشت و جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسر به شمار می رفت. زن همیشه خدمتگزار مرد بود و به ندرت به مقام مشاوره با مرد دست می یافت.
وظیفه زن، به دنیا آوردن فرزندان زیاد به ویژه پسران جنگجو بود. هر مردی چند همسر داشت و هر وقت می خواست آنان را از خانه بیرون می کرد. رضایت زن در ازدواج شرط نبود و مصلحت اندیشی پدر یا رئیس قبیله بود که سرنوشت او را تعیین می کرد.
قبیله : واحد اولیه تشکیل دهنده قبیله، خانواده بود که چادرنشین بود. ریاست قبیله موروثی بود ولی شیخ یا رئیس قبیله باید دارای فضایل فردی مثل شجاعت، سخاوت و خردمندی نیز باشد تا اعضای قبیله را ارشاد کند و به فرمانبرداری خود وادارد. افراد هر قبیله، شیخ را برتر از دیگران و قبیله خود را بهتر از دیگر قبایل می شمردند.
عرب جاهلی خارج از قبیله اش شخصیتی نداشت و تنها در پرتو قبیله در جامعه موجودیت پیدا می کرد، چون تمام قبایل دیگر بیگانه به شمار می رفتند. عصبیت قبیله اقتضا می کرد که افراد هر قبیله از قبیله خود دفاع کنند، به حق باشد یا ناحق.
تفاخر : فخر و مباهات بر یکدیگر از صفات بارز عرب جاهلی بود. به شعر تا زمانی بها می دادند که شاعران با یک شعر اغراق آمیز قبیله و نیاکان آنان را بستایند و رقبا را هجو کنند. غیر عرب را عجم ( گنگ ) می خواندند و مقصودشان این بود که آنها نمی توانند مثل عرب ها رسا و فصیح سخن بگویند.
اموری که عرب جاهلی بدان ها بر رقیب خود تفاخر می کرد فراوان بود: برتری نسب، فزونی اولاد پسر، نفرات قبیله و زیادی جنگجویان و شمشیر زنان و ... مفاخراتی که جنگ ها و کشتارهای زیادی را در پی داشته و تاریخ همه آنها را در سینه خود محفوظ داشته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ بعثت
بزرگان شیعه معتقدند رسول اکرم(ص) در 27 ماه رجب چهل سال پس از واقعه عام الفیل به پیامبری مبعوث شد . ولی علمای سنی بر این نظرند که این رویداد فرخنده، در ماه مبارک رمضان رخ داده است.

 

غار حراء، میعادگاه پیامبر (ص)
در فاصله شش کیلومتری مسجدالحرام در راه مِنی، کوهی جدا از کوه های دیگر با قامت بلند، سربرافراشته است که (( جبل النور )) نام دارد. در دامنه این کوه یک راه باریک کوهستانی است که پس از یک ساعت راهپیمایی به غار (( حرا )) منتهی می شود.
این غار میعادگاه وحی، تجلی گاه بعثت و محل نزول اولین آیات قرآن است. غار، بسیار ساده و کوچک است به نحوی که داخل آن تنها یک متر و نیم فضا دارد.
قبل از پیامبر(ص) اجداد او از جمله عبدالمطلب که همگی موحد و خداپرست بودند، هر سال مدتی را به حالت انزوا در نقطه خلوتی می گذراندند.
امین قریش، چهل سال از زندگی خود را با همه سختی ها و محرومیت هایی که همراه داشت، در نهایت صداقت، نجابت و درست کرداری و پاکدامنی گذراند. آن حضرت در این مدت جز خدای یکتا را نپرستید و عبادت و انس با حق را بر همه چیز مقدم می داشت.
محمد (ص) در سال های نزدیک به نبوت از مردم کناره می گرفت و سالی یک ماه را در این غار گوشه عزلت می گزید و عبادت خدا می کرد. تنها کسی که در این تماشاگه راز با او بود، امیرمؤمنان علی (ع) است که می فرماید :
(( رسول خدا هر سال مدتی را در حراء اقامت می کرد. من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید.))
محمد (ص) در چشم انداز غار حرا، کوه ها، دره ها، دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید و با مشاهده آثار رحمت الهی با عشق و صفای دل به عبادت خالق مشغول می شد.

 

آغاز بعثت
محمد(ص) با سپری شدن ماه عبادت به مکه می آمد و پیش از آنکه به خانه برود، هفت بار کعبه را طواف می کرد. در یکی از همین سال های گوشه گیری وی در حرا بود که به پیغمبری مبعوث شد.
در آن روز جبرئیل امین بر پیامبر (ص) نازل شد و نخستین آیات الهی را بر او چنین خواند :
(( بِسمِ الله الرحمن الرَحیم. اِقرإ بِاسمَ رَبِکَ الَذی خَلَق، خَلَقَ الانسان مَن عَلَق، اقرا و َربِکَ الاکرَم، اَلذی عَلَم بالقَلَم عَلَم الانسان ما لَم یَعلَم ))
بخوان به نام پروردگارت که (( جهان را )) آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد.
رسول اکرم (ص) پس از شنیدن این آیات کریمه و عهده داری منصب نبوت در حالی که از مشاهده عظمت و شکوه مقام کبریایی و برخورداری از نعمت بزرگ رسالت شادمان بود از غار پایین آمد و رهسپار خانه خدیجه شد.
در مسیر راه، کوه ها و صخره ها به امر پروردگار به سخن درآمده، هر کدام در برابر پیامبر (ص) ادای احترام نموده، او را با عنوان (( السلام علیک یا نبّی الله )) خطاب می کردند.

 

اولین گروندگان
قرآن کریم به کسانی که در پذیرفتن و نشر اسلام از دیگران پیشگام تر بوده اند ،کلمه (( السابقون )) را اطلاق کرده است. این سبقت در دوره آغاز اسلام ملاک برتری بود و پیشگام ترین افراد، برترین فضیلت ها را داشتند.
هر چند اولین زنی که مسلمان شد خدیجه بود ولی در روایات زیادی، رسول خدا (ص) امیرمؤمنان (ع) را اولین گرونده اسلام معرفی می نماید، چنانچه می فرماید :
این علی (ع) نخستین کسی است که به من ایمان آورده و تصدیقم کرد و با من نماز گزارد.
امیر مؤمنان نیز درباره اسلام آوردنش می فرماید :
در آن زمان، اسلام در خانه ای نیامده بود مگر خانه رسول خدا(ص) و خدیجه و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می کردم.
پس از علی (ع) و خدیجه اولین فردی که به اسلام گروید، (( زید بن حارثه )) خدمتکار پیامبر بود. از (( عمرو بن عنبسه سلمی )) روایت شده است که می گفت : در آغاز داستان بعثت، نزد پیامبر شرفیاب شدم و از حضرت خواستم تا امر خویش را برایم توصیف کند و در آخر پرسیدم که آیا کسی هم در این امر از تو پیروی کرده است؟ فرمود: آری، زنی و کودکی و غلامی و مقصودش خدیجه، علی (ع) و زید بن حارثه بود.

 

آغاز دعوت
رسول اکرم (ص) پس از ورود به خانه، در بستر آرمید و در اندیشه آینده اسلام و چگونگی دعوت آن بود که این سوره نازل شد :
(( یا ایها المدثر قم فانذر و ربک فکبر ))
ای جامه خواب به خود پیچیده! برخیز و انذار کن ( و عالمیان را بیم ده ) و پروردگارت را بزرگ بشمار! بدین ترتیب دعوت پیامبر آغاز شد. این دعوت شامل سه مرحله بود : دعوت سری به مدت سه تا پنج سال، دعوت خویشاوندان و دعوت عمومی.
رسول گرامی اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر الهی، آیین جامع و کامل اسلام را از طرف خدا به بشریت عرضه کرد و مأموریت یافت که در سایه تعلیمات نجات بخش خویش انسان ها را از ظلم و فساد و عقاید باطل و خرافات رهانده و به هدایت برساند.
نخستین رسالت الهی پیامبر (ص) ابلاغ پیام وحی بود. رسول گرامی اسلام در اجرای این فرمان الهی تمام سعی و کوشش خود را به کار گرفت و به رغم مشکلات فراوان موفق شد طی 23 سال دوران رسالت، وظیفه مهم و الهی خویش را به انجام برساند.
نبّی مکرم اسلام ابتدا به سراغ کسانی رفت که از آمادگی روحی و فکری بیشتری جهت جذب و هدایت برخوردار بودند و جوهره وجودی شان آلودگی کمتری داشت. رسول اکرم (ص) طی سه سال دعوت سری خود موفق شد عده ای از اینگونه افراد را شناسایی کرده، به آیین اسلام جذب کند.
از ناحیه پیامبر (ص) در طول دعوت سری اقدامی علیه بت پرستی صورت نگرفت، شیوه دعوت به طور کامل مخفی و به دور از چشم کفار قریش بود. در نتیجه این تلاش ها هسته مرکزی (( حزب الله )) تشکیل شد و زمینه گسترش بیشتر دعوت فراهم گشت.
شیوه دعوت رسول خدا (ص) در آغاز بعثت، بیانگر این حقیقت است که اصلاح باید از جای کوچک و محیط محدود شروع شود. خردمندان و رهبران بزرگ اجتماع هر چند دارای اهداف بلند و آرمـان های متـعالی هستند، ولی کار را از جای کوچک آغاز می کنند و به تـدریج در گـسترش آن می کوشند.

 

 

 


نزول تدریجی وحی
اراده الهی بر این تعلق گرفت که آیات قرآنی به تدریج و طبق پرسش ها و نیازهای مردم و جامعه فرو فرستاده شود. از این جهت مجموع آیات قرآن در ظرف 23 سال بر رسول اکرم (ع) نازل گردید.
خداوند در قرآن با اشاره به این موضوع می فرماید :
(( ما قرآن را تدریجاً فرو فرستادیم تا آن را آرام و با تأنی بر مردم بخوانی. این قرآن، کتابی از تنزیلات بزرگ ماست. ))
در آیه دیگری می فرماید :
(( کفار می گویند چرا قرآن یکجا نازل نگردید؛ برای اینکه قلب تو را با تلاش های پیاپی با مقام وحی استوار سازیم. ))

 

دوران تبلیغ و مقاومت
زندگی سراسر مبارزه و جهاد پیامبر بزرگوار اسلام، پس از بعثت، شامل دو دوره پیش از هجرت و بعد از هجرت می شود. مشرکان مکه در فاصله زمانی بعثت تا هجرت پیامبر (ص)، سخت ترین شرایط را برای رسول خدا (ص) و یارانش فراهم آوردند. اما پیامبر (ص) در راستای رسالت خویش در همین سختی ها و فشارها دین الهی را تبلیغ کرده و در مقابل فشارهای مشرکان مقاومت می نمود. دوره قبل از هجرت به مدینه را می توان دوران تبلیغ و مقاومت نامید.
رسول اکرم (ص) در این دوره شیوه های تبلیغی خاصی را اتخاذ کرد و در مقابل، مشرکان نیز عکس العمل هایی نشان دادند که با بیان این کنش و واکنش به خصوصیات این عصر از تاریخ صدر اسلام پی می بریم :
الف- مراحل تبلیغ
1- دعوت سرّی
دعوت پیامبر، با شیوه تبلیغ سری آغاز شد که سه الی پنج سال طول کشید. پیامبر(ص) موفق شد با تماس های سری، افراد مستعد را به آیین خویش فراخواند. ایمان آورندگان در این مرحله که به تدریج به چهل نفر رسیدند در خانه یکی از مسلمانان به نام (( اَرقم )) در بالای کوه صفا جمع می شدند تا از رهنمودهای پیامبر(ص) بهره مند شوند. اینان ایمان خود را از مشرکان پنهان کرده اعمال عبادی خود را دور از چشم آنان انجام می دادند.

 

2- دعوت خویشاوندان
این مرحله از دعوت با نزول آیه شریفه (( وانذر عشیر تک الاقربین ))، آغاز شد. از این رو، پیامبر بزرگان بنی هاشم و بنی عبدالمطلب را به مهمانی دعوت کرد. جلسه نخست با سخنان توهین آمیز ابولهب، عموی پیامبر بدون نتیجه خاتمه یافت، اما در جلسه بعد، آن حضرت دوباره آنها را به اسلام دعوت کرد و تأکید کرد که اولین ایمان آورنده شما به من، وصی، برادر و جانشین من خواهد بود. که تنها علی (ع) برخاست و حمایت خود را از آن حضرت اعلام کرد.
3-دعوت همگانی
پیامبر(ص) پس از دعوت خویشاوندان و ارزیابی های لازم، با نزول آیه (( فاصدع بما تؤمر ))، مأموریت یافت رسالت خود را به عموم مردم ابلاغ کند. از این رو، بر بالای کوه صفا رفت و با اجتماع قبیله های قریش برای آنان سخن گفت و رسالت خود را آشکار کرد.

 

ب) شیوه های تبلیغ
1- پرهیز از خشونت و درگیری
روش پیامبر در برابر مشرکان و کسانی که درصدد دشمنی با اسلام و مسلمانان بودند مسالمت آمیز و بر مبنای رعایت اصول اخلاقی اسلام بود و علی رغم آن همه آزارهای دشمنان هرگز در صدد انتقامجویی و برخورد خشونت آمیز برنیامد. از این رو در سال هشتم هجری پس از فتح مکه و چیرگی بر قریش، آنان را در مورد عفو قرار داد. و در پاسخ بعضی از یاران خود که شعار می دادند : (( الیوم یَوم الملحمه ))؛ امروز روز انتقام است، دستور داد این شعار را بگویند : (( الیوم یَوم المرحمه ))؛ امروز روز رحمت و گذشت است.
مدارا و ملاطفت پیامبر(ص) در برخورد با مخالفان، موجب شد تا بعضی از کافران در رفتار خود نسبت به آن حضرت تجدید نظر کنند و جذب آیین مقدس اسلام شوند.

 


2- حفظ نیروهای مؤمن
رسول اکرم (ص) از یک طرف از برخورد قهرآمیز با کافران پرهیز داشت؛ از طرف دیگر در حفظ نیروهای مؤمن و عناصر حزب الله می کوشید؛ زیرا اگر چنین نمی کرد، با جو ارعاب و تهدیدی که قریش علیه او و یارانش ایجاد کرده بود، نه کسی جرأت می کرد ایمان بیاورد و نه مؤمنان ایمنی و آسایش داشتند.
طـرح انتقال یاران اندک خود به دره های خارج مکه برای انجام مراسم عبادی و انتقال آنان به خانه (( ارقم )) در دوران دعوت سرّی، انتقال مسلمانان به شعب ابوطالب، دستور هجرت به سرزمین حبشه و سرانجام فرمان هجرت به مدینه همگی در راستای حفظ نیروهای مؤمن و وفادار به اسلام صورت گرفت.

 

3- استفاده از فرصت ها
رسول خدا (ص) از هر فرصتی برای تبلیغ دین اسلام بهره می جست. علاوه بر حوادث مختلفی که به تناسب آن، حضرت با استفاده از آیات قرآن، دین خود را عرضه می کرد، یکی از فرصت های تبلیغی برای آن حضرت (ع) مراسم حج و اجتماع قبیله های حجاز در مکه جهت انجام مراسم عبادی و داد و ستد در بازارهای معروف مکه بود. پیامبر(ص) در این اجتماعات حاضر شده، به ایراد سخن می پرداخت، با سران قبایل عرب مذاکره کرده حقیقت دین خود را به آنها عرضه می داشت.

 

4- برخوردهای سازنده
رسول خدا (ع) با اعمال نیک و رفتار شایسته و نیز عمل به آنچه ک مردم را به آن دعوت می کرد، زیباترین روش تبلیغی را برگزیده بود. خداوند هم این اخلاق پیامبرش را ستوده و می فرماید :
(( و اِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ ))؛ تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.
تاریخ زندگانی نبی خاتم (ع) نشان می دهد که گروه زیادی از مردم گمراه با مشاهده رفتار نیک او مسلمان شدند که از نمونه های بارز آن، مسلمان شدن شخصیت ممتاز عرب (( عدی بن حاتم طائی )) است.

 

هجرت به مدینه
مفهوم هجرت:
واژه هجرت در لغت به معنای بریدن و دور شدن از کسی یا چیزی با تن یا زبان یا قلب است، و در اصطلاح، خارج شدن از (( دارالفکر )) به سوی (( دارالایمان )) را هجرت گویند؛ مانند افرادی که از مکه به مدینه هجرت کردند، ا

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیامبر اکرم

دانلود مقاله عالم و علم

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله عالم و علم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود ، جز ظرف دانش که هر چه در آن جای می دهی وسعتش بیشتر می شود . امام علی ( ع)
این کلمه که می توان گفت در همه زبانهای دنیا از قدیمترین تاریخ تماس آدمی با واقعیتها شایع است ، سرگذشتی پرماجرا دارد . اگر فرض کنیم مواردی که این کلمه تا پیش از قرن نوردهم بکار رفته است ، مثلا صد مورد است ، در یک مورد فقط علم بمعنای خاص آن که عبارتست از انکشاف صد در صد واقعیتست منظور شده است ، بقیه موارد استعمال علم با تعریفی که امروزه برای علم در دست داریم ، سازگار نمی باشند .
یک اصل که در گذرگاه پرماجرای علم دیده می شود ، اینست که علم ارتباطی است میان ذهن انسان و جهان خارجی که مطلوبیت دارد . ولی از اوایل قرن بیستم به این طرف که علم وسیله سوء استفاده در راه هدف های سلطه گرانه استخدام شد ، آن چهره مقدس خود را از دست داد. از طرف دیگر علم در برابر آن بحرانهایی که در اصول و قوانین پیش ساخته بوجود آمده بود ، مقاومت خود را از دست داده ، رسما بوسیله پی یررسو ورشکستگی علم اعلام می شود . البته باید بدانیم که علم هرگز شکست نمی خورد ، بلکه این هدف گیری ها و حذف و انتخاب ها و تکیه عاشقلنه بر اصول پیش ساخته است که با شکست مواجه می گردد.

 


علم چیست ؟
امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه (( علم )) بدو معنای متفاوت بکار برده می شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مغالطاتی عظیم انجامیده است :
1- معنای اصلی و نخستین علم ، دانستن در برابر ندانستن است . بهمه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسیرا می گویند که جاهل نیست . مطابق این معنا ، اخلاق ، ریاضیات ، فقه ، دستور زبان ، مذهب ، زیست شناسی و نجوم همه علم اند . و هر کس یک یا چند رشته ارآ‹ها را بداند عالم دانسته می شود .
خداوند به این معنا عالم است ، یعنی نسبت به هیچ امری جاهل نیست و برای او مسأله مجهولی وجود ندارد . محتوای قرآن به این معنا علمی است یعنی که مجموعه ای از دانستنیهاست و هر کس آنها را بداند عالم به قرآن است . همه فقها عالمند و هر کس از خدا و صفات و افعال او آگاهی داشته باشد نیز عالم است . دیده می شود که در این معنا علم در برابر جهل قرار می گیرد . کلمه KNOWLEDGE در انگلیسی و CONNAISSANCE در فرانسه معادل این معنای علم اند .
2- کلمه علم در معنای دوم منحصرا به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند . علم در اینجا در برابر جهل قرار نمی گیرد بلکه در برابر همه دانستنی هایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند . اخلاق ( دانش خوبی ها و بدیها ) متافیزیک ( دانش احکام و عوارض مطلق هستی ) عرفان ( تجارب درونی و شخصی ) منطق ( ابزار هدایت فکر ) ، فقه ، اصول ، بلاغت و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند و همه به این معنا غیر علمی اند . کلمه SCHENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنای علم اند .
دیده می شود که علم در این معنا بخشی از علم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنی های بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد.
رشد علم به معنای دوم عمده از اغاز دوره رنسانس به بعد است ، در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی ( معنای اول ) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است .
بلافاصله پس از شنیدن کلمه علم ما به یاد چیزی می افتیم که در ذهن است و می تواند مطابق با واقع نباشد
(( سواد )) برایمان تداعی می شود ، به یاد فلسفه و پیچیدگی هایش می افتیم که در کتابها نوشته اند و در مدارس و دانشگاه ها می آموزند . به یاد خطاها و کاستی های معلومات خود می افتیم ، به یاد علم و محتوای شگرف و دستاوردهای عظیم آن می افتیم که بافت خیلی پیچیده تئوری های علمی چیست ؟ و آیا اصولا تولد علم به خاطر واقع نمائی است ؟ به خاطر تنظیم پدیده هاست ؟ و تازه این در مورد معنای اعم علم است والا اگر به شاخه های بیشتری توأم با پیچیدگی های بیشتری پیدا خواهد کرد.
تعاریف عام و خاص علم
با بررسی کلیه تعاریفی که در مورد علم ارائه گردیده است ، روشن می شود که تعاریف علم را می توان به دو گروه متمتبز تقسیم بندی کرد، یکی تعاریف عام علم و دیگری تعاریف خاص علم .
الف : تعاریف عام علم : در زبانهای اروپائی و غربی واژه (( SCIENCE )) از لغت لاتین ((SCIENTIA )) به مفهوم "دانستن" گرفته شده است که طبق آن ( علم ، دانستن هر موضوع و دانسته ای است ) و یا ( علم عبارتست از تراکم سیستماتیک اطلاعات ) که به عبارت ساده تر می شود ( علم مجموعه ای از ذخائر آگاهی منظم و مرتب است ) .
حکمای اسلامی که ذهن را مرکز دانش های بشر می دانستند و آن را به آئینه تشبیه می کردند و بعدها این حرف توسط فراسیس بیکن هم تکرار شد می گفتند : (( العلم هو الصورته الحاصله من الشی عند العقل )) یعنی علم عبارتست از تصویر چیز در ذهن ، مثلا از کسی که هرگز او را ندیده ایم چیزی در ذهن نداریم ولی همین که او را در ذهن حاصل می شود .
البته صورتی که در ذهن ایجاد می گردد ، بر دو قسم است :
1- تصور ( REPRESNTATION یا NOTION یا IDDE یا CONCEPT ) و آن عبارتست از صورت ساده ذهن که استناد چیزی بر چیز دیگر نباشد ، ماند ماه ، ستاره ، خورشید ، انسان ، درخت و غیره .
2- تصدیق ( JUJEMENT ) که عبارتست از استناد امری بر امر دیگر خواه ایجاب باشد مانند آتش سوزنده است یا سلب باشد ماند اسب یا خر ، گوشتخوار نیست .
باید دانست که تشابه ذهن به آئینه کامل نیست و تفاوتهایی بین آنها وجود دارد ، یکی اینکه آینه صورت اشیاء را تا زمانی نشان می دهد که در مقابل صفحه آن قرار گرفته اند و دیگر آنکه فقط تصویر اجسام قابل لمس و قابل دیدن را نشان می دهد در حالیکه ذهن هم تصویری را که گرفته است در خود نگه می دارد و در مواقع لزوم آن را آشکار می سازد و می نماید و هم علاوه بر متأثر شدن از انواع محسوسات ، حالات و چگونگی درونی و ذهنی را نیز نشان می دهد .
از دیگر تعریف های عام علم آمده است : (( علم معرفتی است جمعی درباره امور کلی )) و (( علم بزرگترین کوشش مغز انسان است .))
ب ) تعاریف خاص علم : برخی گفته اند : (( علم نوعی تجزیه و تحلیل است که شخص محقق را کمک می کند تا قضیه هایی را به صورت علت و معلول بیان می نماید )) طبق این تعریف نمی توان هر نوع آگاهی را اگرچه در کمال نظم و ترتیب هم کسب شده باشد ، علم دانست مگر آنکه متکی بر حقایق و واقعیت باشد .
تعریف های زیر در شمار تعریف های خاص علم می باشند :
- علم مجموعه بزرگی از واقعیت ها و نظرهایی است که در پیوند با یکدیگر قرار دارند .
- علم شناخت منظمی است که با روشهای خاص اصولی بدست می آید .
- علم عبارتست از یک سری دانستنیهای مستدل جهت اکتشاف قوانین واقعیات .
- علم مجموعه ای از تئوری ها و احکام قطعی است .
- علم از آنچه هست گفتگو می کند نه از آنچه باید باشد .
- علم عبارتست از اطلاعات قابل آزمایش و اثبات .
- علم از محسوسات بحث می کند نه از موهومات .
- علم عبارتست از شناخت حقایق و واقعیات .
- علم عبارتست از توافق فکری و وحدت نظر ( تعریفی از اگوست کنت .)
بطوریکه ملاحظه می شود ، برخی از تعریف های علم به هر دانش نظری ، علمی ، هنری ، خبری، فلسفی ، اخلاقی و غیره اطلاق می گردد ، این دسته از تعاریف را تعریف های عام علم یا تعریف های کلی علم می نامند و بعضی دیگر از تعریف های علم ، صرفا به شناخت حقایق غیر قابل انکار ، گفته می شود که ارتباطی با معتقدات و نظرات افراد جوامع گوناگون و اشخاص مختلف و متفاوت ندارد . این گروه از تعاریف ، تعاریف خاص علم نامیده می شوند .
علم به معنای اخص روابط و قوانین پایدار و واقعیت ها ، را بیان می نماید و هدف آن شناساندن دنیایی است که انسان در آن زیست می کند ، پس کشف رابطه علت و معلول و ایجاد تئوری علم هدف است. نقش علم ایجاد قوانین و اصول کلی در زمینه چگونگی وقایع و پدیده های مربوط به موضوع مورد بحث می باشد . علم بین دانستنی ها ایجاد ارتباط می کند و جریانات ناشناخته را پیش بینی می نماید .
شناخت هر علمی مستلزم شناخت تعریف آن ، موضوع آن ، فایده آن ، غرض آن ، مرتبه آن ( در سلسله مراتب علوم ) بابها و مباحث آن و بالاخره شیوه های آموزش آن می باشد و رشد هر علم به عوامل متعدد و پیچیده ای بستگی دارد که باید آنها را شناسائی کرد .
مراتب علم
1- معمولا چنین گفته می شود که ابتدائی ترین مراتب علم انعکاس محض موضوعی است که بوسیله حواس یا دیگر دستگاههای عامل درک با آن ارتباط ذهنی برقرار می کنیم . در این مرتبه ذهن ما هیچ تفاوتی با آئینه و دیگر اجسام شفاف که می توانند نمودهای عینی را در خود منعکس نمایند ، ندارد مگر در آن موضوعات که نمود محسوس ندارند ، مانند علتی که معلولی را بوجود آورده و خود در جریان دگرگونیها از بین رفته است . ما با توجه به آن معلول می توانیم تصویری از علتش را در ذهن خود منعکس نماییم ، با اینکه در برابر ذهن ما قرار نگرفته و ما ارتباط مستقیم با آن نداریم و اینگونه تصویر در آیینه و اجسام شفاف امکان پذیر نمی باشد ، این مرتبه را مرحله ماقبل علم می دانیم .
2- موضوع منعکس در ذهن در مجرای آگاهی های ثانوی و هدف گیری و وابستگی به اصول و قوانین و وابستگی به حلقه های عرضی و طولی زنجیر اجزاء طبیعت ، در جریان آگاهی علمی قرار می گیرد . درست است که ممکن است علم و معرفت در این مرتبه درباره موضوع معلوم روشن تر از مرتبه اول و انعکاس محض ، نباشد یعنی یک عدد برگ که در ذهن ما بدون کمترین رابطه با حلقه های عرضی و طولی اجزاء طبیعت و اصول و قوانین منعکس شده است ، همان برگ است که با پیوستگی با حلقه های مزبور انعکاس یافته است ، ولی در صورت دوم نمود فیزیکی برگ با اینکه در میان مرزهایی که پایان فیزیکی برگ را نشان می دهند ، محدود می نمایند ، ولی در نظر ناظر آگاه به حلقه های مربوطه ، همان نمود فیزیکی مانند کانون نوریست که اطراف خود را تا حدودی روشن ساخته ، هم خودش قابل مشاهده است و هم صدها موجود پیرامونش را نشان می دهد . این کانون مربوط به نمود فیزیکی موضوع نیست ، بلکه حالت ذهنی ناظر آگاه است که شعاع دیدش از مرزهای محدود کننده برگ تجاوز می کند . این روشنایی ذهن عالم گاهی فراگیر همه عالم هستی است . اینست یکی از معنای آن جمله که می گویند: (( چنانچه یک کل مجموعی نمایانگر هر یک از جزء است ، همچنین یک جزء نماینده کل مجموعی می باشد :
هر قطره ای در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد
حافظ
این بیت حافظ که می گوید :
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد
یک معنای ذوقی و شاعرانه محض نیست ، بلکه چنانکه در مبحث " نظر " خواهیم گفت : مقصود از نظری که می تواند دو جهان را (در وابستگی آرزو به مقام شامخ الهی ) کنار بگذارد ، نظر یک مغز و روان رشد یافته ایست که همه شئون و پدیده ها و روابط میان آنها را در دو جهان کف هایی سر بر کشیده از آن منظور بداند ، منظوری که اگر از هستی منها شود ، جز خیال چیز دیگری در ذهن بجای نمی گذارد .
آغاز و پایان علم خداست
(انتقادی از سخن کانت )
فروغی در بیان تفکرات کانت می گوید : کانت گفته است : " نسبت دادن آغاز علم به خدا شوخ چشمی است و اما پایان علم خداست ، حق است "
ما گفتگویی که در این مسئله با کانت می توانیم داشته باشیم ، اینست که مقصود شما از علم چیست ؟ آیا مقصود شما انعکاس محض صوری از اشیاء در ذهن انسانهاست ، شما چگونه می توانید چنین پدیده را علم بنامید در صورتیکه همه اجسام شفاف مانند آئینه قدرت انعکاس مزبور را دارند و با اینحال به آن انعکاسات علم نمی گویند . و اگر مقصود شما از علم آگاهی به واقعیت به عنوان حلقه ای از حلقه های زنجیر عالم هستی است که فقط با روشنائی روحی خاصی قابل مشاهده و معلوم می گردد ، بدون تردید چنانکه پایان این علم خداست ، آغاز آن نیز خداست زیرا تا چنان روشنائی در درون آدمی بوجود نیاید ، ذهن آدمی نمی تواند گام به فوق جهان هستی بگذارد و واقعیت را در مجموع هستی دریابد .
مراحل سه گانه علم با نظر شرایط ذهنی
1- در مراحل اولیه شناخت قطع و یقین هائی است که ذهن آدمی را پشت سر هم درباره موضوعات و مسائل اشغال می نماید . هر رویدادی که در برابر حواس ناظر نمودارمی گردد ، حقیقتی است مستقل و مجزا از همه چیز ، بطوریکه شناخت آن رویداد در همان موقعیت محدود که بوجود آمده یا نمودار گشته است ، نه تنها امکان پذیر است ، بلکه همان شناخت لازم و کافی است که رویداد را در آن موقعیت روشن خواهد ساخت . هر موضوعی که در این مرحله مطرح می شود ، با کمال سدگی خود را در اختیار حواس و ذهن می گذارد و بدون هیچگونه پیچیدگی و وابستگی به علل گذشته و رویدادها و موضوعات همزمان قابل درک و فهم می باشد . همچنین هر موضوع و رویدادی در این مرحله با همه چهره ها و ابعاد خود ، در اولین برخورد با حواس و ذهن آدمی خود را نشان می دهد . قانون مربوط به آن موضوع یا رویداد ، در خود آن است ، بطوریکه اگر شناخته شود ، قانونش هم شناخته می شود . مختصات این مرحله از شناخت ها بدین قرار است :
الف – با نظر به ملاحظات فوق ، قطع و یقین هایی که در ذهن آدمی را اشغال می نمایند مانند تأثراتی هستند که به وجود می آیند و از بین می روند ، بدون آنکه تضاد و تناقض میان آنها قابل اهمیت بوده و انسان را به خود جلب می نماید . و این یک جریان بی علت نیست ، بلکه بدان جهت قدرت تعمیم و تجرید و حذف و انتخاب در مغز آدمی کاملا به فعلیت و احساسات و حمله و گریز او در برابر جریانات علم طبیعت و همنوعان خود ، تعدیل نیافته است .
ب ) سرعت تصمیم گیری و اقدام به عمل که از نتایج قطع و یقین است ، لذا اگر تعلیمات جبری و مقررات و آداب و رسوم اجتماعی نباشد ، اقدامها و عمل های متضاد و متناقض این مرحله از عمر آدمیان ، زندگی آدمی را می توا ن مختل بسازد .
ج ) بی پروایی درباره دانستنی های گسیخته که همراه با قدرت جوانی است ، اغلب جنبه تخریبی دارد ، نه مثبت و سازندگی که احتیاج به درک قوانین و اصول زیر بنلئی و روبنائی و دگرگونیهای موقت و پایدار و قدرت تعمیم و تجرید همراه با شکیبائی های عقلانی دارد .
2- مرحله متوسط – اگر سیر آدمی از مرحله یکم با مانعی روبرو نشود و علاقه به واقع یابی به تحریکات خود ادامه دهد و محیط و جامعه مناسب پرورش ذهن بوده ، انکشاف ابعادی دیگر از واقعیات از یکطرف و روشن شدن تضاد و تناقض در برداشت از واقعیت ها از طرف دیگر موجب جریان سیلی از شک و تردیدها در ذهن آدمی می گردد. این شک و تردیدها به حسب شرایط ذهنی و عوامل خارج از ذهن ، نتایج گوناگونی را بوجود می آورد . به عنوان مثال : این شک و تردیدها برای کسانی که ضعف شخصیت در ارتباط با واقعیات دارند ، ممکن است موجب رکود و افسردگی نشاط فعالیت های ذهنی بوده باشد . در صورتیکه برای شخصیت های با ظرفیت و نیرو مند بهترین عامل افزایش کنجکاوی و دقت و پیگیری واقعیات می باشد . به هر حال مرحله دوم علم که مرحله متوسط می توان گفت ، از مسیر احتمال و شک و طن می گذرد . از یک جهت می توان گفت : این مرحله جنبه تعیین کننده سرنوشت شناخت های آدمی است . دیده شده است که گروهی از رهروان این مرحله یه جای آنکه علامت سؤال (؟) را مانند بیلی تلقی کنند ، که برای کاوش و زیر و رو کردن اندوخته های متناقض در زیر قشر ذهن ، بهترین وسیله می باشد ، علامت مزبور را عینکی دائمی تلقی نموده به چشمان خود می زنند . این نکته را هم که اهمیت فوق العاده دارد ، به خاطر بسپاریم که گروهی از ساقط شدگان در این مرحله دوم ، برای ابزار رشد شخصیت در شناخت ، از اظهار شک و تردید در شناخت واقعیات جهان هستی ، با قیافه ای فیلسوفانه وارد میدان می شوند و با گفتن امثال این جملات : (( بلی ، ما هم جهان را نشناختیم )) ، (( حقیقت شناختنی نیست ))
به مغز خود خیانت می ورزند .
3- مرحله عالی شناخت عبارتست از قرار گرفتن ذهن آدمی در عالیترین قافله معرفت که جهان هستی در مقابل دیدگانش انبساط پیدا می کند و دهشت و حیرت و نشاط کسی را دارد که از خانه های تنگ و تاریک و کوچه های باریک و سنگلاخ و پرموانع گذشته و سوار کشتی شده و اقیانوسی پهناور و بیکران در دیدگاهش قرار گرفته است . این همان مرحله عالی است که با مشاهده جمال و جلال پرفروغ عالم هستی ، ایمان اطمینان بخش و فعالی را در درون آدمی به وجود می آورد و حیات او را از تصادف و ابهام و بی هدفی نجات می دهد .
قلمرو علم
جرج سارتون می گوید : (( دو چیز از نظر افتاده و لذا در فهم علم باستانی چنانکه بوده اختلاف ایجاد کرده است :
امر نخستین مربوط است به تصور ناروائی که در باره علوم شرقی رواج دارد .
این فکر بسیار کودکانه است که انسان چنان تصور کند که علم با یونان اغاز شده است ، قبل از یونان ، هزار سال کار مصر و بین النهرین و احتمالا سرزمینهای دیگر مقدم بوده است و علم یونان بیشتر جنبه تجدید حیات داشته است تا جنبه اختراع .
امر دوم زمینه موهوماتی است که نه تنها در علم شرقی وجود داشته ، بلکه در خود علم یونان نیز چنین بوده است . پنهان کردن ریشه خاوری پیشرفت علم در یونان ، خود به اندازه کافی زشت و ناپسندیده است و بسیاری از مورخان ما پنهان نگاهداشتن روح توجه به موهومات را که در جلوگیری از آن پیشرفت فراوان داشته و ممکن بوده که آنرا یکباره نابود کند ، این اخطار را دو چندان کرده اند . ))
به بیان گفته محقق زبردستی چون سارتون گه بزرگترین تاریخ نویس علم است ، مطلب روشن می گردد و همان طور که در صفحات پیشین آمده است علم هم تاریخی چون منطق و تحقیق دارد و با آنها همزاد و به همراه بوده است و زمانیکه بشر خود را شناخت و بعد هم شورنشینی را برگزید ، راه دانستن را دنبال کرد و از آن دوران تا به حال در اندیشه یافتن پاسخ های مربوط به سؤالهای خویش بوده است تا بر علم خود بیفزاید .
از آثاری که تا چندی قبل کشف شده بود چنین دریافته و اعلام نظر کرده بودند که علم یا آگاهی ها و دانسته های انسان قدمتی ده پانزده هزار سال بیشتر ندارد لکن طبق نقل قولی که تلویزون ایران از محافل علمی جهان در برنامه علمی مورخ 9/ 12/ 1375 خود به عمل آورد ، بشر اخیرا آثاری که به دست انسانهای چهل هزار سال قبل ساخته شده اند .
به این ترتیب ملاحظه می شود که پذیرفتن اعتقاد آن دسته از غربی ها که آغاز علم را به دوران طلائی یونان که هنوز 5/2 هزاره از آن نگذشته است ، نسبت می دهند ، اندیشه ای خودبینانه و غیر علمی است .
به هر جهت آغاز علم را هر زمان بدانیم ، نمی توانیم ارزش تلاش فلسفه دوران طلائی یونان را نادیده بگیریم . ارسطو که معلم اول لقب گرفته است بیش از دیگران در تدوین قواعد و بازشناسی علم کوشید . بعد از او ، علم از دو مسیر حرکت خود را ادامه داد : یکی مسیر غربی که پس از مدت کوتاهی به قرون وسطی خورد و برای مدتی طولانی متوقف شد و دیگری مسیر شرقی که توسط متفکران ایرانی و اسلامی راه تکامل پیش گرفت و روز به روز پهنه وسیعی از جهان شرق را در بر گرفت .
نتایج تلاشهای فکری مسلمانان ازشمال آفریقا به جنوب اروپا به ویژه اندلس یا اسپانیا و از آنجا به تدریج به نقاط مختلف اروپا رخنه کرد و ذره ذره موجبات بیداری مردم آن سامان را فراهم ساخت به طوریکه جسته گریخته افرادی از آن سرزمینها که عاشق علم و تفکر بودند به شرق می آمدند و از دانشمندان اسلامی مخصوصا ایرانی کسب فیض و دانش می کردند و مراجعت این افراد هم به میهن خود مزید بر عللی شد که عاقبت پایه های کلیسای قرون وسطائی را لرزاند و رنسانس و قرون جدید را در اروپا به وجود آورده و راه گسترش و تحول علم را پس از خونریزیهای زیاد در آنجا باز کرد که همچنان با شدت و سرعت ادامه یافته و از بسیاری از کشورهای شرق پیشی گرفته است .
تعریف علم : بیان یک تعریف جامع و مانع برای علم کار آسانی نیست ، بدین جهت هر یک از صاحبنظران بر حسب آنکه از چه دریچه ای به علم نگریسته باشند ، تعریفی برای آن ارائه داده اند .
مثلا ارسطو گفته است که علم به کلیات تعلق دارد و بشر باید سعی کند که با گذشتن از دنیای ظواهر ، خود را برای مسائلی که بالاتر از تجربه هستند آماده سازد.
دائره المعارف بریتانیکا علم را چنین تعریف کرده است : (( علم عبارتست از کاوش پایان ناپذیر بشر برای بدست آوردن نظراتی که پذیرش عامه داشته باشد . ))
فرانسیس بیکن فیلسوف قرن 16 و ربع قرن 17 گفته است : (( توانائی بشر به اندازه دانش اوست )) و این همان حرفی است که فردوسی قرنها قبل از او به این شکل گفته بود : (( توانا بود هر که دانا بود )) .
تعدادی از متفکران علم را از مقوله چگونگی می دانند ، بعضی آن را در زمره انفعال هایی که در نفس ایجاد می شود ، می شمرند و گروهی دیگر آن را ناشی از تأثیر تدریجی نفس بر اشیاء خارجی می دانند و برخی آن را به معنی آگاهی ( CONNAISSANCE ) دانسته و جزء تصورات واضح به حساب می آورند و گفته اند که علم از کیفیت نفسانی و وجدانی است و هر کس همان طور که لذت و گرسنگی و تشنگی را درک می کند ، آگاهی به پدیده ها را هم درک می کند .
علم ، مقید به زمان و مکا خاصی نیست ونیز در علم ، ارزشهای اخلاقی مطرح نمی باشد یعنی مثلا نمی توانیم بگوییم که علم فیزیک ذاتا خوب یا بد است .
به هر جهت غایت نظری علم ، کامیاب ساختن کنجکاوی است و اگر هم چرائی ( علتی ) را نفهماند ، دست کم چگونگی را می فهماند و غایت علمی علم ، کمک کردن به انسان در عمل و اصلاح خویش و قادر ساختن او به دوری از مخاطرات است .
چرا در ابتدا کانون علوم و معارف مشرق بود و اکنون مغرب است ؟
علم و صنعت ذاتا وطن و محل اقامت ندارد ، بلکه با حضارت و عمران و تمدن و ثقافت و امنیت و وفور نعمت همراه است . یعنی دنبال تمدن و آبادانی و آسایش و نعمت می رود ، هر کجا روح تمدن و ثقافت و آسایش و امنیت و عدالت حرکت کرد ، علم و صنعت نیز دنبال او حرکت می کند و در مثل مانند سایه است که دنبال شخص می رود و اختصاص به موطن و ملت و کشوری ندارد ، بلکه بستگی به محل و کثرت و قلت حضارت دارد . اینکه شنیده و در کتابها خوانده اید که در روزگار قدیم ایران و یونان و مصر و اسکندریه و هندوستان مهد علم و صنعت و پرورشگاه دانش و هنر بوده است ، برای این بود که در آن روزگار ممالک شرقی مرکز تمدن و فرهنگ و حضارت و ثقافت بود و بلاد مغرب یعنی اروپا در آن روزگار چیزی از تمدن و عمران و رفاه نعمت و آسایش مدنی نداشت . باری تا مشرق آباد بود علوم و صنایع نیز در بلاد مشرق تمرکز و استقرار داشت ؛ بعد از آنکه ممالک شرق بعللی که در تواریخ مسطور است ،‌از حضارت و آبادانی اوّل افتاد و این میراث گرانبهای بشری به اروپا منتقل گشت ، طبعاً علوم و معارف نیز به اروپا انتقال یافت .
بشر ذاتاّ دارای فکر است و علم و صنایع نیز همه مولود فکر بشری است .
انسان دارای دو قوّه است : یکی قوّة حس و یکی قوّة حرکت ؛ سایر حیوانات نیز از یان دو قوّه بهره مندند ، اما فضیلت و امتیاز انسان بر سایر حیوانات بقوّت فکر و نفس ناطقه ملکوتی است . نفس ناطقة انسانی منبع ادارک و فکر است . فکر چیست ؟ فکر عبارتست از حرکت ذهنی اسنان از مبادی بمقاصد ، یعنی از مقدمات به نتیاج .
پس انسان ذاتاً متفکر است ، یعنی روح او پیوسته در جست و جوی نتیاج و کشف مجهولات در حرکت فکری است ؛ بعضی فلاسفه قدیم اصلاً انسان را در عوض « حیوان ناطق » که همه جا معروف و مشهور است ، به « حیوان متفکّر » تعریف کرده اند .
علوم و صنایع هر چه داریم همه محصول فکر و مولود قوّه ادراک بشری است پس می توان گفت که اصل ظهور و وجود گرفتن علوم و صنایع در بشر یک امر طبیعی غریزی است ، اما رشد و پرورش علوم و صنایع همانظور که اشاره شد منوط بدرجة ثافت و حضارت و تمدن انسانی است . چه بسا که یک علم یا یک صنعت در یمان ملّتی و مملکتی ظهور می کند اما میدان رشد و پرورش نمی یابد و همچنان خاموش و بی تحّرک و بی اثر می ماند وهمینکه از اینمحل بموضع دیگر انتقال یافت ، می بالد ورشد می کند چندانیکه عالمی را زیر سایة خود می گیرد و فیض بعموم اهل عالم می رساند . علوم و صنایع از یان جهت مانند گیاهها و درختان هستند ، گه چون بسرزمین مستعّد رسیدند بر رشد و بالش و ثمره و میوة آنها افزوده می شود .
بسیاری از علوم و صنایع که در اروپا بدرجات عالی رسیده ابتدای ظهورش در شرق و مادر کشف و اختراعش فکر شرقی بوده است ؛ اما د رموطن اصلی خود محلی برای رشد و پرورش و میوه دادن نیافته و بی ثمر افتاده است .
همینکه اروپایئان آنرا گرفته اند و قدر آنرا دانسته و در پروردن و بثمر رساندن آن نهایت کوشش نموده اند ، تا جائی که خود شرقیان با دیدة‌حسرت بدان نگریسته وناچار تقلیدی ناقص و اقتباسی خام از آن کرده اند .
بسیاری از اعمال و معجزات شیمیایی که امروز از خصایص اروپا و امریکا شمرده می شود ، ریشه اش همان « کیمیا » ی مشرق زمینی هاست . در علوم ریاضی نیز مسائل فراوان داریم که ابتدا از فکر شرقیان مخصوصاً ایران و هند (هند بمعنی اعّم می گویم که شامل هندوستان و پاکستان کنونی هر دو می شود ) تراوش کرد و در موطنش نه فقط رشد نگرده بلکه در اثر غلبه عوامل دینی و دولتی منکوب و سرکوب هم شده بود . اما علمی تازه و کشفی نوظهور دنیا را مبهوت و مسخّر خود ساخت .
ارزش علم و عالم اسلامی
بهوش باشیم که ما بیش از علم به علام فکر می کنیم ، علم نباید عالم را از او بستاند ، باید او را به او بدهد و او را زیبا و روشن کند .
علم دو نقش دارد یکی رساندن خود عالم به او و دیگری ستاندن او از او : علم می باید مایه کشف و بازشناسی خویشتن شود و خود را که جز اخگری از خورشید وجود حق نیست صیغل بزند . اما می باید خود های کاذب را نیز که بر روی خویشتن راستین افتاده است ، پاک کند در رابطه با ارزش علم امام علی فرموده اند علم و عمل پیوندی نزدیک دارد و کسی که دانست باید به آن عمل کند چرا که علم عمل را فرا می خواند اگر پاسخش داد می ماند و گرنه کوچ می کند .
عالم و دانشمند را با عبارات گوناگون تعریف کرده اند .
امام حسین نیز عالم را به برخی از صفات او می شناسد و. آیا عالم آن است که دچار اشتباه نشود ؟ یا هر چه می گوید درست باشد ؟
( اگر عالم هر چه بگوید نیکو و صحیح باشد هر آینه از شگفتی درباره او به شک و تردید می افتد و می گوید از نیروهای مرموزی کمک بگیرید بلکه عالم آن کس را که گویند که کارهای درست او بیشتر باشد. )
امام علی نیز عالمان را از عوامل استحکام دین و دنیا معرفی کرده اند :
استراتژی دین و دنیا به چهار چیز است :
عالمی که به علم خود عمل کند .
جاهلی که از آموختن سرباز زند .
بخشنده ای که در بخشش بخل نورزد .
فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 26   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عالم و علم