مقدمه
می توان ایران و روح ایران را در سه چیز کلی بشناسیم
1) در هنر قالی بافی
2) در صنعت کاشی
3) در شعر رباعی
اما این را هم می دانیم که همیشه و در همة ادوار مختلف ایرانیان ذوق و سلیقه قابل ستایشی را داشته اند که تنها این سه گزینه بلکه بسیاری از هنرهای دیگر معرف این سخن است.
البته آن چیزی که همه ما ایرانیان به آن بالیده و آن را شناسنامة این سرزمین نازنین می دانیم چیزی جز قالی و فرش های ما نمی تواند باشد.
قالی، میراث گرانقدری است که از دیرباز به جا مانده و در شناسنامه ملت ما، مهر تأیید خورده است. از این رو حفظ و بالندگی به این میراث نه یک «تفنن» بلکه یک «وظیفه» است.
ما مردم ایران زمین باید در جهت رشد و ارتقاء این میراث گرانقدر همیشه کوشا باشیم.
یکی از بزرگترین آثار فعالیت بشری، هنر و هنرمند بودن است. هنر و هنرمندان ایران زمین یکی از بزرگترین و شایسته ترین سرمایه ها و افتخارات این کشور بوده اند. زیرا نه فقط ثروت بلکه حیثیت برای آن به وجود آورده و دوستان بسیاری و خواهان زیادی در همه ادوار برای ایرانیان به وجود آورده اند و امروزه همة کشورهای جهان که از تمدن خوبی برخوردارند از مجموعه آثار این مردم هنرمند و کارهای هنری ایران در مجموعه آثار هنری خود استفاده می برند.
قالی بر کف سنگها و مرمرهای تالار کاخها.
قالی بر کف کاهگل کلبه ها و کومه ها
همه جا به شکل باغی نمایان است که گل ها و درختان و ... خود را می آراید و همة دلها و چشم ها را به دنیایی دگر کشانده و به سمت تفرج گاه سوق می دهد.
منظرة این تفرج گاه ها که برروی قالی نشسته و نمایان است تا حدی برای مردم این مرز و بوم آشناست. زیرا فرهنگ و تمدن ما ایرانیان با اینگونه طرحها و نقش ها عجین شده است.
هر گلی و هر طرحی از این تفرج گاه، انعکاسی از گل های آن باغی است که در آبادی های سرسبز روئیده اتند.
انعکاس این طرحها تا ژرفای جان آدمی خطور می کند.
از قلب و جان و روح آدمی می گذرد و در بطن و سرشت او می نشیند و جای دل انگیزی باز می کند.
قالی ایران هرگاه از آن سخنی به میان می اید آن طبع لطیف بافنده را بیان می کند، زیرا ساخته و دست پروردة زحمتکش ترین و رنجکش ترین مردم ایران زمین اند. که از دل و جان و سرپنجه های بخشنده بافنده برگرفته و نشإت می گیرد.
در واقع همین دل و جان لطیف و دستهای بخشنده است که چهرة افتخار ملت ما ایرانیاین را بر صفحة روزگار حک کرده است. زیرا مشخص ترین چیزی است که معرف فرهنگ و تمدن کهن ایران زمین است. قالی هنری است زنده و گویا، که بیانگر دل و صفای روحانی بافنده را نشان می دهد.
هنری است در حد آدمی که همیشه یکپارچگی و همبستگی خود را حفظ کرده است.
هنری است که از جزء به کل سوق داده می شود.
و گره ها از کنار هم نشستن به یک کلیت زیبا و اصیل می رسند.
هنری است که در خلوت با آدمی صحبت می کند و با آنها زندگی می کند. بعضی از این مردم بر این باورند که قالی از افسانه های گذشتگان تأثیر گرفته است.
قالی را می توان گفت که باغی است البته باغی از رنگها و نگاره ها که بر کف زمین گسترده است.
نه تنها قالی را باید دوست داشت بلکه باید بدان خو گرفت و چشم و دل و جان را باید به گرمای آن سپرد.
نام دیگر قالی را می توان به دست آفریده های پرنقش و نگار ایرانی نام نهاد.
همة این دست آفریده های پرنقش و نگار ایرانی با تلاش و کوشش زنان و مردانی است که با شوریدگی نگاره ها و گرمی رنگ دل های پاک ممزوج شده است.
همة این دست بافته های خلق شده بیانگر مطلبی ارزشمند و والا می باشد و راه و رسم کهن و دیرینه را بیان می دارد. می تواند به نوعی احساسات بافنده را در شرایط مختلف بیان دارد. می تواند بسیاری از سمبل ها و نشانه ها را برای ما روشن سازد.
از طرفی دیگر می تواند بیانگر سنت و تمدن هر قومی باشد. وقتی به درون مایه این دست بافته ها می پردازیم مشاهده می کنیم که بیانگر تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی میباشد.
این قالی ها مانند آئینه ای جلوه گری می کنند و تمام زوایای زندگی هر قوم را بازگو می کنند.
پس می توان گفت که هنر اصیل قالیبافی ایران با فرهنگ کهنسال این مرز و بوم پیوند ناگسستنی دارد.
هنر قالیبافی را یکی از مردمی ترین هنرهای روی زمین به شمار آورد. که نه تنها یک هنر است بلکه سرمایه عظیم کشورمان نیز محسوب می شود.
در دروه های اولیه مانند عیلام و ماد و سلوکی و اشکانی در فرش و قالیبافی نمونه اسناد و مدارک و سوابقی در دست نیست.
مثلا ما راجع به قالیبافی در زمان سلوکیان (129-312 قبل از میلاد) و راجع به قالیبافی در زمان پارتها (170 قبل از میلاد تا 226 بعد از میلاد) سوابق و مدارکی در دست نداریم. البته با آگاهی داشتن از اینکه فرش در طول زمان و بر اثر آب و هوا و دما و گذشت زمان و گرد و خاک فرسوده می شود و از بین می رود.
(تاریخچه)
قالی بافی یکی از بهترین و برجسته ترین هنرهای ایران زمین است. قدمت این هنر به عصر مفرغ می رسد. قالی بافی، در آغاز، در میان قبایل چادرنشین و صحراگرد بوده است که عمده ترین کارشان گله داری بوده است. آنها از پوست گوسفند به جای زیرانداز استفاده می کردند برای راحتی و گرما و یا به روش درهم تندین الیاف گیاهی و پوست درختان و شاخ و برگ درختان و بوریا زیرانداز تهیه می کردند. (عصر حجر در حدود 30 هزار سال پیش).
در حفاریهایی که در سال 1950 در غاری نزدیک دریای خزر تکه هایی از پارچه بافته شده از پشم گوسفند و مو بز بدست آمد. (که مربوط به 6500 سال پیش از میلاد مسیح است.) البته با روش آزمایش کربن 14 به این نتیجه رسیدند.
دوک و خامه هایی در خانه های اولیه فلات ایران در حفریات بدست آمد که تاریخ آن به 5000 سال پیش از مسیح است. (نوسنگی)
بافندگی پارچه های طرح دار به شکل 2 پودی در سال 1000 پیش از میلاد مسیح بدستامده است. انسان های اولیه وقتی از پوست گوسفند و بوریا استفاده کردند و چون دیدند که زود از بین می رود به فکر افتادند تا چیز بهتری از آن بسازند و مورد مصرف قرار دهند. بعد از گذشت زمان زیادی از پشم گوسفندان ابتدایی ترین بافت را انجام دادند و آن هم به صورت نمد بود.
بعد از گذشت زمان های زیادی آمدند از پنبه استفاده کردند و از آن تارهای پنبه ای ساختند و مشغول به بافتن گلیم شدند البته گلیم های ابتدایی (گفته می شود بافتن گلیم تا 1500 سال قبل از میلاد تکامل یافته بود.)
ازجمله شواهدی که در بارة قالیبافی پرزی ایران از حفریات بدست آمده تکه های فرشی است که از شهر نوین اولا (سال سوم پس از میلاد) و لولان (متعلق به پیش از سدة چهارم میلادی). که هر دو در خاور ایران و در مغولستان امروزی هستند.
قدیمی ترین قالی موجود در جهان قالی پازریک می باشد (Pazirik) این قالی به عنوان پوشش اسب به کار می رفته و مربوط به زمان هخامنشیان است. در هر سانتی متر مربع 36 گره دارد. اندازه این فرش 83/1×2 متر می باشد. گره ها از پشت فرش زده شده.
دارای حاشیه های متفاوتی است حاشیه بیرونی آن نقش مکرر کوچکی است که جانور افسانه ای بالداری را نشان می دهد. پس از آن یک ردیف سوار می ایند که یک در میان پا بر اسبی نشسته و یا در کنار آن در حال راه رفتن می باشند. سپس یک ردیف گوزن خالدار و باز همان نقش مکرر جانور بالدار دیده می شود. پس از آن متن است که از چند ردیف موازی گلهای چهاربرگی تشکیل شده است. در میان این نقش ها بویژه مردانی که بر کنار اسب راه می روند نقش های تخت جمشید را به یاد می آورند.
رنگ هایی که در این فرش به کار رفته است از سرخ تیره، سبز، آبی و زرد کمرنگ و نارنجی می باشد.
از این گذشته، در حدود چهل سال پیش یک تکه قالی به وسیله هیئت اکتشافی به رهبری کوزلف (KUZLOV) در نوئین اولا (Nouin-oula) زیر قشر یخ ها در سیبری پیدا کردند. گرة این قالی تنها دور یک تار گره خورده است و بافتی بسیار فشرده دارد. رنگ آن آبی سیر می باشد. (اما تکه های قالی کوچکتر از ان است که بتوان نقش آن را معین کرد. (این تکه های قالی در جعبة لاکی تاریخداری نهاده بودند که تاریخ ان معادل سال سوم میلاد است.)
به غیر از این نمونه ها می توانیم به نوشته ها و مدارکی که به جا مانده اند رجوع کنیم. در یکی از قدیمی ترین این نوشته ها که از آن به گزه نوفون xenophon سردار و مورخ یونانی و شاگرد سقراط است. اشاره به قالی روی هم رفته مبهم است و نمی توان به قطع گفت که سخن از همین نوع بافتنی که امروزه هست می رود.
بنا بر نظر یکی از پژوهشگران معروف به نام دیماند (Dimand) در فرش پازیریک ترکیبی از دوران باستان (هخامنشیان 559-321 قبل از میلاد.) هم زمان با پیدا شدن و کشف قالی پازیریک (واقع در دامنة جنوبی جبال آلتای سیبری) در مقبره شاهان سکائی، در دویست کیلومتری جنوب شرقی بی ایسک (Biisk) و هشتاد کیلومتری مرز مغولستان خارجی در نقطه یا به نام پازیریک (Pazirik) و در میان یخها توسط مردی به نام رودنکو (Rodenko) باستان شناس نامدار روس، در پانزده سال پیش کشف شده است و گفته می شود که این فرش به دورة هخامنشان برمی گردد.
ویژگی های این قالی ایرانی و کشف دوران ساز به قدری اشکار و واضح است که هیچ جای تردید و ابهامی را باقی نمی گذارد.
با کشف چنین فرشی، قدمت و پیشینة فرشبافی از نظر اسلوب بافت (گره بافته شده پرزدار) به بیش از 2500 سال پیش می رسد.
پرفسور رودنکو در کتاب معروفش به تاریخ فرش گره خورده پرزدار به ویژه فرش ایران می پردازد.
رودنکو در کتاب خود به ایرانی بودن این فرش می پردازد و اشاره می کند که:
«شیوه گره زدن دم اسب ها و کامل آنها شبیه ایرانیان است.» و «نقش گوزن ها از تیره گوزن زرد خالدار ایرانی است.» و «صف مردانی که به همراه چارپایان از پی یکدیگر می ایند نمایانگر شیوه های هخامنشی و آشوری است.» پس به این ترتیب جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که فرش دستباف به صورت امروزی، اکنون که در خانه ها از ان استفاده می شود حداقل ترقی 2500 ساله دارد.
در واقع، اگر چنین فرشی که در 25 قرن پیش با آن اسلوب پیشرفته به کمال رسیده است، باید پذیرفت که این اسلوب تکمیل شده و کمال یافته چند قرن سنت قالی بافی را پشت سر گذاشته تا به این درجه از تکامل رسیده است. پس می توان نتیجه گیری کرد که فرش دستباف کمتر از سه هزار سال قبل نمی تواند باشد.
دورة ساسانیان (226 م – 652 م / 31 هـ)
در سال 224 بعد از میلاد مسیح، سلسله ساسانیان، قلمرو حکومتی ایران را بدست گرفت – سلسلة ساسانیان از سلسله هیا قدیمی منطقة پارس بود که نسبت خود را به هخامنشیان می رساندند. در سلسلة ساسانی به اثار هنری مختلفی که بسیار ارزشمند است برخورد می کنیم که از آن جمله می توان آثار بافندگی با پارچه های الوان و پرنقش است و می توانیم یگانه فرش این دوره را مثال بزنیم که جز نوشته هایی دیگر، نه تصویری و نه اثری از خود آن باقی مانده است.
در این دوره از زندگی انسانها، نمونة قابل لمس و مشهودی از فرش های این دوره تا به حال برجای مانده است و چیزی جز برخی از توصیفات در کتب و نوشته های کهن و قدیمی باقی نمانده است.
ازجمله فرش هایی که در این دوره گفته می شود بافته شده است، نمونة قابل ذکری است که متأسفانه اثری از آن در دست نیست این قالی که به (چهارقالی) معروف است، نمایانگر و نشان دهندة چهار فصل سال بوده است – البته در جای دیگر آمده که داری نقشی بوده است که نمایانگر باغی آراسته با گلها و پرندگان و جویهای آب روان قالی روا با قالی بهارستان یکی می دانند.
این فرش با توصیفاتی که در نوشته های متفاوت از آن یاد شده است، دارای تار و پودی ابریشمین، که به انواع گوهرهای رنگارنگ از قبیل (یاقوت، مروارید، لعل و سایر سنگهای قیمتی) که از هرگونه زر و سیم و زرق و برق استفاده برده اند. همة این موارد در دورة ساسانیان که در 14 قرن پیش بوده است نشان دهندة تکامل صنعت و هنر قالی می باشد. اندازة این فرش بر اساس نوشته های مختلف موجود است: درازا و پهنای آن هر یک سی گز بوده است.
در جای دیگر گفته شده است که اندازه این فرش 90×90 پا بوده است و حدود 2 تن وزن آن بوده است. در قسمتی دیگر اشاره می کند به این که فرش مذکور حدود 400 متر مربع مساحت داشته است.
قالی بزرگ خسرو انوشیروان که با طرح باغ مورد استفاده بر کف تالار بزرگ کاخ تیسفون بوده است. در جای دیگر اشاره دارد به این که این فرش برای خسروانوشیروان بافته شده که تا زمان یزردگرد سوم در موارد گوناگونی در قصر مدائن از آن استفاده می شده است.
در جای دیگر گفته می شود که قابل باورکردن نیست این فرش پرزدار برروی زمین گسترده باشد چون چنین فرشی به ظاهر نمی تواند گستردنی باشد. در جای دیگر بر وجود قالی در زمان ساسانیان آمده است که به روایت های گوناگون آمده است که بر تخت طاقدیس خسروپرویز این قالی که نمودار چهار فصل بوده، گسترده می شده. در دورة حکومت ساسانیان فرشبافی مانند بسیاری از هنرهای دیگر از اعتبار و ارزش بالایی برخوردار بوده است که حتی از صادرات قالی های ایران به چین یاد کرده اند و در نوشته های چینی از این فرش ها یاد شده است. این نوشته ها و سالنامة چینی سویی در سال 590 تا 617 میلادی است که قالی را در این نوشته ها جزء کالاهای فرآوردة ایران نام برده است. هم چنین قالی ایران یکی از اقلام غنایمی جنگ بوده که جنگ خسروپرویز با رومیان، که منجر به شکست خسروپرویز و پیروزی رومیان بود، رومیان توانستند پس از غارت و تصرف دستگرد به چنگ آوردند.
در جای دیگر در تاریخ طبری از ابوجعفر محمدبن حریر طبری در سال
(حدود 226 – 310 هـ . ق) آمده است که: «بساطی ]فرشی[ یافتند دیبا، شصت ارش، اندر شصت ارش...».
«...که یک قالی بسیار عالی کار ایران موسوم به بهار خسرو در قصر تیسفون به طول 450 قدم و عرض 90 قدم موجود بوده است...»
در جای دیگر در تجارب الامم از ابوعلی مسکویه (320-421 هـ . ق) چنین آمده است که:
«شصت گز در شصت گز به گستره یک گریب در نقش آن راه ها می دیده که از نگاره های گوناگون پدیده شده بود و جویباری از گوهرها در بافت آن له کار برده بودند و دیزی که در میانه به چشم می خورد بر کناره های آن گشتزاری بود، سرسبز و پرگیاه. بر آن نگاره هایی کاشته بودند که در خور زمستان بود. آن گاه که گل ها بروند. هرگاه میگساری می خواستند، بر آن یم نشسته و گفتی که در بوستان به بزم نشسته اند. زمینه فرش زربفت بوده و نقش است.»
سلسله ساسانیان در قرن هفتم توسط غلبة اعراب بر ایران منقرض شدند – جای تعمد و تأسف بسیاری است که هنگام غارت پایتخت طوس اعراب فرش معروف بهارستان نیز مورد غارت آنها قرار گرفته و تکه تکه شده و میان آنها پخش شده است.
دوره پس از اسلام «دوره اسلامی»
با ظهور دین مبین اسلام و فروپاشی نظام پرشکوه ساسانیان هنررفرشبافی که بیشار توسط اشراف حمایت می شد، دچار رکود شد.
امروزه نمونه های ویژه ای از فرش سده های نخستین دوران اسلام در دست نیست (تا پس از قرن 9 هجری). ولی به اعتبار نوشته هایی در دست است و وجود فرشهای ایرانی را در آن موقع آشکار می سازد.
در کل مطالب قالی بافی ایران در اوایل تسلط و حکومت اعراب تا حدودی دچار رکود شد. چون اعراب برخلاف هنر سفالگری که در آن بسیار موفق بوده اند به فن و حرفه فرشبافی اهمیتی ندادند، که می تواند به چند دلیل بوده باشد:
1- دلیل نژادی 2- دلایل اقلیمی 3- عدم نیاز به فرش و زیرانداز 4- از همه مهمتر این که دین اسلامی، دینی بود که تجملات را نمی پسندید و همیشه ساده بودن و ساده نشینی را توصیه می کرد.
این رکود و توقف در بافت و تولید فرش های ایرانی در زمان خلفای تجمل پرست اموی و عباسی کمتر می شود زیرا این شاهان برای تزئین کاخهای افسانه ای خود می بایست از قالی و فرش های ایران استفاده نمایند. که حتی برای مثال در مآخذ تاریخی می توان به هدایا و تحفی که برای خلفا برده می شود از قالی ایران نام برد.
محمدبن احمد مقدسی جهانگرد و جغرافیدان عرب (336 – 380 هـ . ق) در کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم به وجود و رواج فرش در خوزستان اشاره کرده است و بر «فرش های خوب» و «عالی» در شوشتر و فسا تأکید می کند.
ابواسحاق ابراهیم بن محمد اضطحزی در کتاب مسالک الممالک که از سدة چهارم هجری خبر می دهد.
نوشته است: «از جهرم افکندیهای نیکو خیزد و از غندجان ... بساطها و بردهای نیکو و ...».
ابن حوقل در سفرنامه اش صورة الارض، بر فر شهای خوب در فارس تأکید داشته است و آنها را با فرش های مشهور طبری و طبرستانی مقایسه می کند.
مؤلف تاریخ سیستان نیز ضمن ذکر واقعه ای در سال 261 قمری، از یعقوب لیث، و دسترسی او به گنجینة قلعة ابن واصل در خرقه فارس گزارش داده است:
«... ز آنجا همی درم و دینار و فرش و دیبا و سلاح قیمتی واوانی ]ظرفها[ زرین و سیمین برگرفتند.»
در کتاب زین الاخبار (تاریخ گزدیزدی) مربوط به قرن پنجم قمری، تألیف ابوسعید عبدالحی گردیزدی، عباراتی آمده به عنوان زیرانداز مانند قالی و گلیم و محفوری که دست بافته ای است شبیه گلیم منسوب به شهر محفور.
کتاب دیگری که مؤلف آن ناشناخته است و تا همین اواخر از وجود آن اطلاعی در دست نبود، کتاب حدودالعالم من المشرق الی المغرب است که مربوط به سال
372 هـ . ق است. در این کتاب از دست بافت هایی چون فرش و گلیم و پلاس و زیلو و جوال و بوریا و حصیر در شهرهای مختلف ایران نام برده شده است.
کتاب ارزشمند دیگری به نام تاریخ بیهقی (385-470 هـ . ق) که ابوالفضل بیهقی مؤلف آن از جمله هدایایی که علی بن عیسی از خراسان برای هارون الرشید فرستاده است اشاره می کند:
«... دویست خانه قالی بود. ...»
لفظ قالی در نوشته ها و کتاب ها در قرن سوم هجری رایج شد. احمد بن یحیی بلاذری در کتاب فتوح البلدان که در قرن سوم هجری تألیف شده است، می نویسد:
«چون ارفیاغس پادشاه ارمنستان بمرد، زنش به پادشاهی رسید که او را قالی مینامیدند و هم او شهر قالیقار را ساخت و آن را قالی قاله نام کرد که معنی آن احسان قالی است.»
علامه دهخدا همین مطلب را زیر واژه قالی در لغت نامه ]یاقوت حموی (اوایل قرن هفتم هـ . ق)إ‹معجم البلدان و از حمدالله مستوفی (750 هـ . ق) در «نزهه القلوب»[ نقل می کند.
«... در قالی قالا فرش بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و شهری است در ارمنستان...»
در وصف مجلسی که مسعود غزنوی در سال 428 هجری برپا داشته بود، نوشته اند که:
«این صفه را به قالی ها و دیباهای رومی بیاراسته بودند». خاقانی شیروانی، در نیمة دوم قرن ششم هجری، قطعه یا از قالی نام برده است:
چون مرا سندس است و استبرق شـاید از قالـی مـرندی نیست
ابن بطوطه، در قرن 8 گزارش ااقمت خود در ایذه – از محال بختیاری – نیز گفته است که در مجلس اتابک افراسیاب قالی سبزرنگی در برابرش گسترده بودند.
در جای دیگر باید اشاره ای داشته باشیم بر نوشته های جهانگردان، در بارة فرش های ایرانی:
جهانگرد چینی هوانگ تسانگ از مهارت بافت قالی ایرانیان سخن گفته است.
المستنصر خلیفه عباسی از قالی های مصوری که به صور انسانی است با کتیبه های پارسی یاد می کند. حدود العالم از باقته ها و فشر های سیستان – بخارا – فارس سخن به میان به میان اورده است.
مقدسی جهانگرد و جغرافیدان عرب به فرشهای خوزستان و قاینات اشاره دارد.
تاریخ بیهقی اشاره دارد به تحفه هایی که برای هارون الرشید بود توسط فردی به نام علی بن عیسی دویست قالی بوده است.
معجم البلدان از قالی ها و دست بافته های آذربایجان سخن گفته است.
خاقانی به قالی های مرند اشاره کرده است.
ابن بطوطه از فرش های ایذه در خورستان یاد می کند.
ابن خلدون از فر شهای گیلان سخن گفته است.
پس نتیجه می گیریم بر این اساس فرش بافی در دوران اسلامی نیز وجود داشته ولی پادشاهان و خلفا به آن اهمیت و بها نمی دادند.
سلجوقیان:
ترکان سلجوقی در سال 416 شمسی مساحت زیادی از خاک ایران را به تصرف خود درآوردند. سلاطین بزرگ سلجوقی نیز در قرن های یازدهم و دوازدهم بر ایران حکومت کردند و در آذربایجان و نواحی مرکزی و غربی ایران مستقر شدند.
این سلاطین سازنده بودند و حامی هنر به خصوص نقاشی و خوشنویسی و آنها نتوانستند امکانات موجود در هنر قالیبافی را درک کنند. این دوره عقاید و فرهنگ مردم رشد خوبی داشته و روشنفکرانه بوده است همة این عوامل باعث شد که این هنر نیز رو به پیشرفت رود، ولی باید متذکر شویم، این هنر و حرفه بین مردم روستاها و افراد قابل رواج داشته است.
با آمدن ترکان به ایران تهاجم زبان و فرهنگ آنان نیز به سرزمین ما آورده شد و با فرهنگ و هنر ایران زمین مفروج گردیده و همة اینها باعث شد که طرحهای قالی نیز در برخورد فرهنگی متأثر از طرحهای سلجوقی شود. امروزه می توان گفت از فرش های اریانی مربوط به این دوره اثری در دست نیست.
از نمونه فرش هایی است که در مسجد علاءالدین در قونیه (پایتخت سلجوقیان) دیده می شود.
در کل می توان گفت مجموعه کاملی از قالی های آن زمان در مساجد بزرگ سلجوقی در شهرهای قونیه و بای شهیر (ترکیه)یافت شده است. نقش قالی ها عموما مشتمل بر زمینه یا متنی وسیع واقع در میان قابی که معمولا از حاشیه سه بخشی به وجود آمده است.
قالی های متعلق به قرون هشتم و نهم هجری قمری به وسیلة بخشی از مینیاتورها به ما معرفی شده اند. رنگ آمیزی این گونه فرش ها را تعداد معدودی رنگ نسبتا خالص زینت می یابد.
بعد از رواج نخستین نقش های حاصل از حاشیه های رنگین و انگارههای جناغی شکل، مشاهده می کنیم که متن قالی ها را ردیف های مکرر و پیچ و تابداری از دو طرح متناوب، که انگاره ای درهم پیچیده مانند سطح کاشی منقوش را به وجود میآورد، تزئین یافته اند.
نوع دیگری از نقش های قالی در این زمان وجود دارد که این نقوش اقتباسی زاویه دار را از نقوش مشابهی بوده است که با خطوط منحنی در پارچه بافی به کار میرفته است.
دروان مغول و تیموری (771-911 هـ . ق)
رونق و شکفتگی قالی بافی ایران تا زمان حملة مغول ادامه می یابد و پیش می رود ولی با هجوم و حملة سپاهیان مغول در قرن سیزدهم توسط چنگیزخان و هلاکوخان مغول، قالی بافی مانند سایر فعالیتهای هنری تا مدتی متوقف می شود و در آن دوران همه چیز با خاک یکسان می شود. بدترین دورة نزول فرش و این هنر بوده است. پادشاهان ایلخانی مردانی بزرگ و فرهنگ پرور بودند. در اواخر قرن سیزدهم غازان خان پایتختی را بنا نهاد که این پایتخت بسیار پرشکوه بود به نام شام در حومة شهر تبریز. در تالارها و قصرهای خود برای پوشاندن کف آنها فرش های فارسی بافتی را گسترده بود.
در هنگام تسلط تیمور لنگ بر سرزمین ایران (در حدود 600 سال قبل) بسیاری از ویژگی های هنری ایران دچار تغییرات شدند. فرهنگ و هنر چینی در هنرهایی نظیر نقاشی و مجسمه سازی نفوذ کرد و کار آنها به مرز کمال رسید.
در زمان تیمور لنگ او چنان سرگرم مبارزات و جنگ های خود بود که فرصتی برای رسیدن به هنر قالیبافی نداشت. ولی در زمان حکومت فرزند وی به نام شاهرخ همیت زیادی به این حرفه دادند. و قالی های خوبی در این زمان تهیه شد. چنین فرش هایی در مینیاتورهای قرن 15 ترسیم شده است.
با مشاهده مینیاتورهائی که از بهزاد نقاش معروف در بوستان سعدی و خمسه نظامی و ظفرنامه (شرح فتوحات تیمورلنگ) می توان به دگرگونیهای قالی در این دوره دست یافت و آنها را درک کرد.
قالی بافی و بعضی دیگر از هنرها در اواخر حکومت تیموریان مخصوصاً در زمان حکومت شاهرخ و فرزندش بایسنقر در نهایت کمال و اهمیت بودند.
در جاهای گوناگونی آمده است که بخش مهمی از ثروت افسانه ای را که تیمور بدست آورده بود از راه غارتگری فرزندان و نوادگانش چون شاهرخ، بایستقر، الغ بیک و سلطان حسین بایقرا در راه پیشرفت هنر ایرانی مصرف کردند.
در دورة تیموریان شهرهایی که پایتخت بودند: مانند: سمرقند – بخارا – شیراز و به ویژه هرات از مراکز مهم قالی بافی ایران بوده اند.
بعد از تیموریان سلسله های قره قویونلو و آق قوبونلو در غرب ایران حکومت را در دست گرفتند و پایتخت خود را در شهر تبریز قرار دادند.
یکی از حکام که مردی روشنفکر بوده فردی به نام اوزون حسن از سلسله آق قویونلو بود (1469-1478) در کاخ خود از قالیهای سنگین و گرانبها استفاده می کرده است.
سفیر جمهوری ونیز در دربار اوزون حسن واقع در تبریز در سفرنامه خود به این موضوع اشاره می کند، این مرد توضیحاتی در بارة قالی های کاخ می دهد که بعضی از آنها ابریشمی بوده است. اما باید گفت متأسفانه فرشی از این دوره باقی نمانده است. زیرا مادة قالی ها چون از پشم و نخ و ... تشکیل می شود و بر اثر گرد و غبار و حرارت و ... از بین می رود.
در نیمه قرن هشتم هجری، در بارة قالی بافی شهر سبزوار، روایتی از تیمور لنگ در دست است که بیشتر به افسانه شبیه است تا حقیقت. زیرا به نظر می رسد در مورد قالی بافی این شهر اغراق شده است. او هنگام محاصره شهر سبزوار، در کتاب منم تیمور جهانگشا گفته است:
«... به من گفته بودند که در سبزوار، سیصد هزار کارگر در کارخانه های قالیبافی به کار مشغول هستند و آنحا بزرگترین مرکز قالیبافی دنیا است من نمی توانستم باور کنم که سبزوار سیصدهزار کارگز قالیباف داشته باشد ولی می دانستم که در دنیا مکانی نیست که بیش از سبزوار در آن قالی ببافد.
اگر این گفته تیمور حقیقت داشته باشد. آمار قالی بافی شهر سبزوار در آن عهد و روزگار قابل تأمل است.
عصر صفویه: (907 – 1135 هـ . ق)
در سال 1499 پس از گذشت هفت قرن حکومت بیگانگان، سلسلة جدیدی در ایران تأسیس شد. دورة صفویه اوج و شکوه هنر قالیبافی در ایران است تا حدی که به آن عصر طلایی قالیبافی و دیگر هنرهای آن زمان می گفتند. قالیبافی در دورة صفویه دورة درخشانی داشت و به مرز کمال رسید. هنرمندان این دوره به خلق آثاری دل انگیز و زیبا پرداختند که هرگز همتایی نداشتند. در این دوره قالی بافی از حالت یک پیشة روستایی و چادرنشینی به مقام یک حرفه با اهمیت در کارگاههای شهری تغییر کرد و تولید و تجارت و صدور آن به کشورهای اروپائی شروع شد.
در این زمان سه پادشاه حکومت کردند به نام های: شاه اسمعیل – شاه طهماسب – شاه عباس. حمایت این سه سبب شد تا صنعت قالی بافی به رشد و پیشرفت یسیار خوبی دست بابد. در زمان سلطنت شاه عباس قالی بافی به حد اعلای خود رسید و شهرت جهانی پیدا کرد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 61 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تاریخ هنر فرش ایران از آغاز تا کنون (دوران معاصر)