این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 25 صفحه می باشد.
مقدمه
آثار هنری، صرف نظر از انتقال تأثیرات زیباشناختی به مخاطب، حامل پیامهایی در حوزههای مختلف تفکر بشری هستند، از این رو یک نوع واسطه به شمار میروند و در زمره رسانهها قرار میگیرند. در این متن قالبهای هنری را به مثابه نوعی رسانه در نظر گرفتهایم؛ رسانهای که عمر آن از بسیاری گونههای دیگر بیشتر است. این نوشتار در پی آن است که با مروری تاریخی به اختصار به نحوه حضور زن در رسانه هنر بپردازد.
هر چند حدود نیمی از جمعیت بشری را زنان تشکیل میدهند، هنر در طول تاریخ غالباً صبغهای مردانه پیدا کرده و زنان را در مرتبه دوم قرار داده است، به گونهای که چرایی این واقعیت خود میتواند موضوع مقالات متعدد دیگر باشد. به اختصار می توان گفت این که عمده آثار هنری در طول تاریخ توسط مردان آفریده شده است، خود به خود، نقش زن را به موضوعی دست دوم بدل کرده است. البته مقصود از مردانه بودن اغلب آثار هنری این نیست که به مقوله زن در آنها پرداخته نمیشود، بلکه این است که زنان در عمده آثار محور نیستند و فقط نقش مکمل مرد را ایفا میکنند. البته در اینجا مراد بیشتر ادبیات آن هم ادبیات داستانی، سینما و هنرهای تجسمی است که مصداق سخن است، گرچه در سایر قالبهای هنری مانند معماری، موسیقی و غیره نیز این احساس مردانه را میتوان به گونهای غالب دید. در ادبیات داستانی و آثار سینمایی معمولاً زن نقش دوم را در شکلگیری رویدادها بر عهده میگیرد و به ابزاری برای تحلیل شخصیت قهرمان اصلی، که عمدتاً مرد است، مبدل میشود. صرف نظر از این مسأله در آثار هنری، زنان از زاویهی دید مردان معرفی، تعریف و تحلیل می شوند.
مقاله تصویر زن در آثار هنری اروپا و ایران