فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت

اختصاصی از فی فوو پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت


پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت و در 6 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
اشاره:
میان اخلاق و آداب تفاوت¬ هایی وجود دارد. اخلاق، عبارت است از ویژگی ¬ها وخصائص پایداری که روح انسان در اثر تکرار و مداومت بر اعمال خاصی به آن ها متصف می¬ شود ولی آداب مربوط به جنبه¬ های ظاهری رفتارهاست. آداب نیز به آداب دینی و غیر دینی تقسیم می ¬شود. بر این اساس، آداب دینی به آداب منسوب به دین گفته می ¬شود که از نظر شرعی، برخی سنت نامیده شده است؛ یعنی شارع مقدس به آن¬ها نظر دارد، و به انجام آن¬ها در قالب یک امر مستحب، دستور داده است.
آداب غیر دینی، آدابی هستند که پیدایش و رواج آن¬ها، ریشه در ویژگی ¬های منطقه ¬ای، نژادی، تاریخی، صنفی، جنسی، فرهنگی و امثال این¬ها دارد.
از این رو مسائل اخلاقی و همچنین آداب دینی میان فرهنگ¬ های گوناگون ثابت و تغییر ناپذیر است؛ اما آداب اجتماعی غیر دینی که تابع تاریخ و فرهنگ مردم شمرده می ¬شود، بیشتر، نسبی و متغیرند. لازم است توجه داشته باشیم که پایبندی به آداب غیر دینی این دقت را می ¬طلبد که این آداب با دستورات دینی در تضاد و تعارض نباشد.
در شماره قبل نتایج و پیامدهای پایبندی به آداب اجتماعی بیان شد و اینک به بیان نتایج بی مبالاتی در آداب معاشرت و ریشه یابی و درمان آن می پردازیم:
ب. نتایج و پیامدهای بی مبالاتی در آداب معاشرت
- از آنجا که آداب معاشرت افراد هر جامعه، تا حدود زیادی از باورها و اعتقادات مردم آن جامعه، متأثر است و تکالیف شرعی و اخلاقی مورد تأکید دین و ایین مورد پذیرش عموم افراد هر جامعه، اثری بی بدیل در شکل دهی به آداب و رسوم آن جامعه دارد، طبعاً بی توجهی به آداب معاشرت در جامعه، تأثیری منفی در دین مداری برجا می گذارد و باعث کندی حرکت انسان در صراط مستقیم دین می شود؛ چنان که می تواند به تدریج، میان انسان و هویت تاریخی و سابقة فرهنگی اش نیز فاصله اندازد.
- بی مبالاتی در آداب معاشرت، علاوه بر سردی روابط، پیدایش ذهنیت منفی در دیگران، ایجاد مانع در راه ایجاد و گسترش ارتباطات بیشتر و بهتر، انزوای شخص بی مبالات و بسترساز دوری از زندگی اخلاقی، نیز می تواند -بسته به طرف مقابل انسان- پیامدهای اختصاصی هم داشته باشد؛ مثلاً از آنجا که مراعات آداب در ارتباط با پدر و مادر، عرفاً از مصادیق برّ و احسان شمرده می شود، بی مبالاتی در آداب معاشرت با ایشان نیز از مصادیق بی اعتنایی و عقوق والدین به شمار خواهد آمد که خود، نمونة بارز خسران و شقاوت و از گناهان کبیره است. امام صادق(ع) فرموده است: «عقوق والدین از گناهان کبیره است».1
- بی مبالاتی در آداب معاشرت با سایر بستگان نیز باعث سستی پیوندهای خویشاوندی و زمینه ساز قطع این گونه روابط می شود. این، در حالی است که اسلام عزیز، آحاد امت اسلامی را به الفت و محبت و تقویت روابط دوستانه دعوت کرده و به ویژه درباره روابط خویشاوندی، تأکید بیشتری فرموده است.
- بی مبالاتی در آداب معاشرت با معلمان و مربیان، راه را بر استفادة شایسته علمی و معنوی از ایشان می بندد و مانع ادای حقوق عظیم آنان می شود و در نتیجه، انسان را از برکات وجودی ایشان محروم می کند.
- بی مبالاتی در آداب معاشرت با دوستان و آشنایان نیز گرمی و صمیمیت روابط دوستانه را تحت الشعاع قرار می دهد؛ زیرا یکی از بهترین ضمانت های دوام دوستی، احترام متقابل است و التزام به آداب در معاشرت با دوستان، مصداق بارز احترام به ایشان شمرده می شود.
- بی مبالاتی در آداب معاشرت با افراد جنس مخالف نیز علاوه بر این که انسان را در موضع تهمت و مورد سوء ظن دیگران قرار می دهد، زمینه ساز سوء تفاهم ها، فاصله گرفتن از فرهنگ عفت مدار اسلامی، بسترسازی جهت روابط ناسالم و آشنایی و ارتباط با افراد ناباب و جدایی از حلقة اهل ایمان می شود.

دانلود با لینک مستقیم


پایبندی به آداب اجتماعی و بی مبالاتی در آداب معاشرت

آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش

اختصاصی از فی فوو آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش


آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش و در 22 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
مقدمه :
کتاب ارزشمند و کم نظیر شاهنامه اثر جاودانه حکیم و فرزانه توس سرشار از آداب و آئین های کهن ایرانیان در قرون و اعصار گذشته بوده است. فردوسی در این اثر حماسی و سترگ این رسوم دیرین را در میان داستانهای شور انگیز شاهنامه احیا نموده وآن را به انسانهای بعد از خود و نسل های آینده تقدیم کرده است. در این اثر بی نظیر به آداب و سنن زیادی اشاره گشته است که هر کدام از این آیین ها در خور تأمل و تدبّر می باشد. ما دراین مجال بر آنیم آیین ها و آداب ورسومی را که در داستان سیاوش از آن سخن به میان آمده ، مورد بازبینی و بررسی قرار دهیم و برای برخی از این آداب از سایر داستانهای شاهنامه نیز شواهدی ذکر گردیده است . در این مقاله به بحث در پیرامون پنج آیین مهم که نیاکان دیرین ما بدان پای بند بوده اند ، می پردازیم واین آیین ها عبارتند از : 1- آیین تشخیص گنهکاران و خطا کاران . 2- آیین باده نوشی 3- آیین سـوگــواری 4- آیین شکار کردن 5- آیین نامه نگاری
1- آیین تشخیص گنهکاران و خطا کاران:
در روزگاران کهن و باستان ،برای تشخیص عاصیان و مجرمان و برای شناختن نیکان وپاکان از گنهکاران وآلوده دامنان از شیوه ها ی متعدد و مختلفی بهره می برده اند و مشهورترین رسم و آیینی را که کاوس پادشاه بلند آوازه ایران ، به دنبال نواخته شدن طبل رسوایی سیاوش آن شاهزاده نگون بخت از جانب سودابه ی فسونگر ،به کار می بندد گذر از آتش تند و تیزی است که فرد خطاکار فقط می تواند در صورت بی گناهی و پاک بودن از حرارت سوزنده وشعله های کشنده و مهیب آن رهایی یابد. گذشتگان بر این باورندکه :« بر بی گناهان نیارد گزند ». اینک پادشاه بزرگ و بلند آوازه ی ایران ، در مقابل ماجرای نفرت انگیز و چنـدش آوری قرار گرفته است که در صورت عـدم شناسایی مجـرم و مجازات آن لکه ی ننگی بر پیشانی عظمت خاندان و شکوه سلطنت وی خواهد نشست که تا ابد دربرابر چشمان تیز بین مردمان جاودانه خواهد ماند. کاوس در اندیشه و نگران آن است که اگر از یک سو سودابه نیک نژاد ، دختر شاه هاماوران که همسر و ندیم او گشته و از سوی دگر سیاوش آن جگر بند و شاهزاده نجیب ، عاصی وخطا کار باشند ،زدودن این لکه ی ننگین از دامان سلطنت و حکومتش بسیار دشوار خواهد بود. برای این که کاوس از این تشویش و دلهره عظیم آسوده شود با موبدان به رأی زنی و مشاوره پرداخته و چاره ی این کار پیش آمده را از ایشان جویا می گردد.
زهر درسخن چون بدین گونه گشت بر آتش یکی را بباید گذشت
چنیــن اسـت سـوگنــد چـرخ بلنـــد که بر بی گناهان نیارد گزنـد
مگـــر آتــش تیـــز پیـــدا کنــــد گنـه کرده را زود رسوا کنـد
پادشاه ایران زمین با تکیه بر این رسم و آیین کهن که آفریدگار و خالق جهان بر بی گناهان آسیب و گزند نمی رساند، دو تن از نزدیک ترین کسان خود را به محاکمه ای تاریخی و آزمونی بزرگ فرا خواند.
به دستــور فـرمـود تا سـاربـــان هیون آرد از دشت صد کاروان
هیـونان به هیـزم کشیـدن شـدنـد همه شهر ایـران به دیدن شدند
به صد کاروان اشتر سرخ مـوی همی هیـزم آورد پـرخـاشـجـوی
نهـادند بر دشـت هیــزم دو کــوه جهـانی نظــاره شـده همگـروه
سیاوش آن شاهزاده شرمگین و باوقار که در حضور پهلوان بلند آوازه و همیشه پیروز ایران رستم دستان ، آداب جنگ و نبرد و شیوه های به خاک افکندن دشمنان و رقیبان را آموخته و عقد پاکدامنی و شرم و حیا از گردن آویخته برای اثبات عصمت و بی گناهی خود و برای رهایی از تهمت شوم و پلیدی که سودابه هوسبازبه آن دامن عفتش آلوده ، مهیّای گذر از آتش می شود وسیاوش با اطمینان از بی گناهی خودش ، خود تسلّی بخش خاطر محزون پدر گردیده که اگر کوهی از آتش باشد ، گذر از آن برایش ساده و سهل است و با دلی در آن گل های امید در آمده وبا لبانی که در آن شکوفه نشاط روییده، به استقبال آتش می شتابد . لباس سپید را که

دانلود با لینک مستقیم


آیین ها و آداب کهن در داستان سیاوش

دانلود مقاله آداب معاشرت

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله آداب معاشرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


در این مقاله با جلوه هایی از سیره ی اخلاقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آشنا می شویم. آداب معاشرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان جمع گشاده رو در تنهایی سیمایی محزون و متفکر داشت. صلی پیامبر اکرم
هرگز به روی کسی خیره نگاه نمی کرد و بیشتر اوقات چشم هایش را به زمین می دوخت. در سلام کردن به همه حتی بردگان و کودکان پیش دستی می کرد. اغلب دو زانو می نشست و پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی کرد هرگاه به مجلسی وارد می شد نزدیک ترین جای خالی را اختیار می کرد. اجازه نمی داد کسی جلوی پایش بایستد ویا برایش جا خالی کند. سخن همنشین خود را قطع نمی کرد وبا او طوری رفتار می کرد که او تصور می کرد هیچ کس نزد رسول خدا از او گرامی تر نیست.
بیش از حد لزوم سخن نمی گفت. آرام و شمرده سخن می گفت و هیچ گاه زبانش را به دشنام و ناسزا آلوده نمی ساخت. در حیا و شرم بی مانند بود. هر گاه از رفتار کسی آزرده می شد ناراحتی در سیمایش نمایان می شد ولی کلمه ی گله و اعتراض بر زبان نمی آورد. از بیماران عیادت می کرد ودر تشییع جنازه حضور می یافت. جز در مقام دادخواهی اجازه نمی داد کسی در حضور او علیه دیگری سخن بگوید یا به کسی دشنام بدهد یا سخن چینی کند.
روزی چند نفر از یهودیان بر او وارد شدند و لا لحنی دو پهلو سلام کردند حضرت در جواب آنان گفت : و علیکم. عایشه متوجه قصد آنان شد و با عصبانیت به پرخاش و ناسزاگویی پرداخت. حضرت فرمود: عایشه آرام بگیر و بد زبانی نکن مگر نمی دانی خدا مهربانی با همه را دوست دارد.

 


بخشش و گذشت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بد رفتاری و بی حرمتی نسبت به خود را ندیده می گرفت. کینه ی کسی را در دل نگاه نمی داشت و درصدد انتقام بر نمی آمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانی و عقده های روحی قرار داشت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد. حساسیتش در مقابل نا ملایمات از حد حزن و اندوه تجاوز نمی کرد. در جنگ احد آن همه وحشی گری و اهانت که به جنازه ی عموی ارجمندش حمزة بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت رنجیده بود دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به آن ها و از آن جمله هند – زن ابوسفیان – دست یافت در مقام انتقام بر نیامد.حتی ابوقتاده انصاری را که می خواست زبان به دشنام آنان بگشایداز بدگویی منع کرد.
پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند غذایی مسموم برای حضرت فرستادند. او از سوء قصد و توطئه آنان آگاه شد اما آنان را به حال خودشان رها کرد. بار دیگر زنی از یهود به چنین عملی دست زد و خواست زهر در کامش کند او را نیز عفو کرد. عبدالله بن ابی سر دسته ی منافقان که با ادای کلمه ی شهادت مصونیت یافته بود در باطن امراز اینکه با هجرت رسول اکرم به مدینه بساط ریاست او برچیده شد دشمنی آن حضرت را در دل می پرورانید و با یهودیان مخالف نیز سرو سری داشت و از کارشکنی و کینه توزی و شایعه سازی علیه رسول اکرم فروگذار نمی کرد.هم او بود که در غزوه ی بنی المصطلق می گفت : چنان چه به مدینه برگشتیم این طفیلی های زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه ی خود بیرون می رانیم. یاران رسول اکرم که دل پر خونی از او داشتند بارها اجازه خواستند او را به سزای اعمالش برسانند. آن حضرت نه تنها اجازه نمی داد بلکه با کمال مدارا با او رفتار می کرد و در حال بیماری به عیادتش رفت و سر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز گذارد. در مراجعت از غزوه ی تبوک جمعی از منافقان در سوء قصدی به جان حضرت خواستند مرکبش را رم بدهند تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگی صورت خود را پوشانده بودند آنان را شناخت و با همه ی اصرار یارانش اسم آنان را فاش نساخت و از مجازاتشان صرف نظر کرد.
حریم قانون
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از هر نوع بد رفتاری که به شخص مقدسش می شد چشم پوشی می کرد ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز می کردند مطلقا گذشت نمی کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلف ، هر که بود،مسامحه روا نمی داشت؛ زیرا قانون عدل ، سایه ی امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمی شود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوس ران قرار داد و جامعه را فدای فرد کرد. در فتح مکه ،زنی از قبیله ی بنی مخزوم دزدی کرد. خویشاوندانش اجرای مجازات را ننگ خانواده ی اشرافی خود می دانستند و به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند. اسامة بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا محبوبیت خاصی داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد. او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت رسول خدا از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب فرمود: چه جای شفاعت است ، مگر می توان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت ؟ و دستور مجازات را صادر کرد. اسامه متوجه غفلت خود شد و از لغزش خود عذر خواست و طلب مغفرت کرد. حضرت برای این که فکر تبعیض در اجرای قانون را از ذهن مردم بیرون کند، به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداخت و لا اشاره به موضوع روز چنین فرمود:
«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجرای عدالت، تبعیض روا می داشتند. هرگاه یکی از طبقا ت بالا مرتکب جرم می شد، او را از مجازات معاف می کردند و اگر کسی از زیر دستان به جرم مشابه آن مبادرت می کرد، اورا مجازات می کردند. قسم به خدایی که جانم در قبضه اوست!در اجرای عدل درباره هیچکس فروگذاری و سستی نمی کنم،اگرچه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»
حضرت خود را مستثنا نمی کرد و فوق قانون نمی شمرد.روزی به مسجد رفت و در ضمن خطابه ای فرمود:
« خدا سوگند یاد کرده است در روز جزا از ظلم هیچ ظالمی در نگذرد.اگر به کسی از شما ستمی از من رفته و از این رهگذر حقی بر ذمه ی من دارد ، من حاضرم قصاص شوم.»از میان مردم شخصی به نام سوادة بن قیس به پا خاست و گفت : یا رسول الله ! روزی که از طائف بر می گشتی و عصا را در دست خود حرکت می دادی به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت. فرمود« حاشا که به عمد این کار را کرده باشم . با این حال به حکم قصاص تسلیم می شوم.» سپس فرمان داد همان عصا را بیاورند و به دست « سواده» داد و فرمود :«هر عضو بدن تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن و حق خود را در همین دنیا بستان.» سواده گفت: نه ، من شما را می بخشم . فرمود: « خدا نیز بر تو ببخشد.»
آری ! چنین بود رفتار رئیس و زمامدار تام الاختیار دین.
استقامت
حضرت مأ موریت جهانی داشت و می بایست بشر را از ظلمات شهوت و جهالت و پرستش بتهای جاندار و بی جان و استبداد و تحکم فرمانروایان و تقلید بی چون و چرا از کاهلان و دجالان و تعصبات نژادی و طبقاتی و فقر مادی و معنوی نجات بخشد واز این همه زنجیرها که بر گردن ناتوانش فشار آورده و جسم و جانش را فرسوده بود ، آزاد کند و نیز مقیاسهای ساختگی و دروغین را که قرنها وسیله سنجش عادات و اخلاق ،شناخته شده وزشتی ها را در نظر مردم زیبا می کرد و باطل را در لباس حق جلوه می داد به هم بزند و مقیاس واقعی نیک و بد را به جریان اندازد و خلاصه دنیایی را خراب کند و دنیای بهتری از نو سازد.
قریش در وهله ی اول که هنوز دستور دعوت علنی از جانب خدا نرسیده بود و عده ی کمی به اسلام گرویده بودند، تصور می کردند او نیز یکی از حنفا و در ردیف زیدبن عمر و بن نفیل و عثمان بن حویرث و ورقة بن نوفل است که گاه مطالبی در الهیات اظهار می کنند و به مردم کار ندارند. رابطه ی گروندگان را با او رابطه ی مرشدی و مریدی می پنداشتند و اگر چه مزاحمتی ایجا د نمی کردند، ولیکن به نظر شبهه و نگرانی بدان می نگریستند. حضرت از این که آشکارا به نماز و عبادت بپردازد با کی نداشت و گاهی مشاهده می کردند که آن حضرت به اتفاق علی و همسرش خدیجه در کنار خانه ی کعبه به نماز ایستاده اند. روزی عفیف کندی آنان را در آن حالت دید. از عباس بن عبدالمطلب پرسید این ها چه کسانی هستند و این چه آیین است ؟ گفت : این آیین برادرزاده ی من محمد است که می پندارد خدا او را به نبوت برگزیده و این زن، همسر او و این جوان، برادرزاده ی من علی بن ابی طالب است.
حضرت پس از سه سال به فرمان خدا دعوت خود را آشکار ساخت. خلاصه ی دعوتش چنین بود:
« من راه و روش نیکو تری از برای دنیا و آخرت شما آورده ام. شما که به وراثت و تقلید از پدرانتان این بت ها را می پرستید، در غفلت و اشتباه هستید. این ها بر هیچ گونه سود و زیان قادر نیستند و تنها آفریدگار جهان در خور ستایش است که می تواند به کارهای نیک و بد شما پاداش بدهد و کیفر بنماید. من شما را از این راه که در پیش گرفته اید و به عذاب سختی گرفتارتان خواهد ساخت می ترسانم.»
این سخنان که به گوش سر سختان قریش سنگینی می نمود، آنان را به خشم و هیجان آورده و اولین کلمه ی رد دعوت را عمویش ابولهب با لحن پرخاش و ناسزا به زبان راند. از آن روز به بعد به مخالفت و مقاومت با پیشرفت آیین اسلام برخاستند و مخالفت آنان تنها از نظر تعصب به معتقدات و مقدسات دینی شان نبود بلکه دنیای خودشان را نیز در معرض خطر می دیدند؛ زیرا منفعت و موقعیت اجتماعی شدن بسته به همین وضع موجود بود و اگر انقلاب و تحولی پیش می آمد، اوضاع زیرو رو می شد و بساط سیادت و امتیازاتشان برچیده می گردید. آن ها سیصد و شصت بت در حریم کعبه جا داده بودند و هر یک از قبیله های عرب یک و یا چند تای آن ها را می پرستیدند. از سوی دیگر کعبه را خانه ی خدا می دانستند و خود را سر پرست و نگهبانان آن جا زده بودند و بدین وسیله سیادت خود را بر همه ی قبیله های عرب تحمیل می کردند و به خیال خود، خدای آسمان و خدایان زمین را یک جا گرد آورده بودند تا هر کس معبود دلخواه خود را در آن جا پرستش کند. حال چنان چه بنا بر این باشد که بت ها را کنار بگذارند، باید از امتیازها و از آن همه منفعت سرشار که از راه ورود و خروج زائران و قربانی ها و نذر های ایشان به دست می آوردند، چشم بپوشند.
گذشته از این ها عامل کبر و حسد که دیده ی بصیرت شان را کور کرده بود، در تشدید مقاومت اثر به سزایی داشتو ابو جهل آشکارا می گفت : ما و خاندان عبد مناف در همه ی منا صب وافتخارات رقابت کردیم و در میدان مسابقه از آن ها عقب نماندیم. اینک مدعی می شوند که پیغمبری از آن ها مبعوث شده است و می خواهند بر ما پیشی گیرند! چنین چیزی هرگز رخ نخواهد داد.
از این پس سخت گیری بر رسول اکرم و پیروانش شدت یافت و آنان را از ادای مراسم دینی باز می داشتند. آنان ناچار شدند در میان دره های اطراف مکه دور از نظر مردم به نماز و عبادت بپردازند.
قریش، پیروان پیامبر را شکنجه می دادند و گرسنه و تشنه در برابر آفتاب سوزان مکه به زمین انداخته و سنگ های تفتیده و سنگین بر پشت و سینه ی عریانشان می نهادند و می گفتند: از آیین محمد برگردید و اقرار کنید که لات و عزی خدایان شمایند.
به گردنشلن ریسمان بسته و کشان کشان در میا ن دره ها می گرداندند. زره فولادین بر تن عریانشان پوشانده و در زیر آفتاب سوزان نگاه می داشتند. بعضی ها را می زدند و گرسنه و تشنه زندانی می کردند. پیامبر از این همه ستم که به پیروانش می شد، به شدت رنج می برد. روزی نگاهش به عمار و پدرش یاسرو مادرش سمیه افتاد که در زیر شکنجه از تاب و توان رفته بودند، فرمود:« آل یاسر! شکیبایی کنید که وعده گاه شما بهشت برین است.»
لحظاتی بعد یاسر و سمیه به دست ابوجهل به شهادت رسیدند. این زن و شوهر اولین شهیدان راه اسلام بودند.
کافران قریش در برخورد با شخص رسول اکرم نیز از ناسزاگویی و توهین خودداری نمی کردند. روزی در مسجدالحرام در حال سجده بود که عقبة بن ابی معیط، مقداری خون و فضولات احشای شتری را که در گوشه ای ریخته بودند،برداشت و پشت سر و گردن رسول اکرم نها د. دخترش فاطمه آنها را از سر و دوش پدر برداشت و بار دیگر که به نماز ایستاده بود، همین شخص بالاپوش خود را بر گردنش پیچید و به سختی فشار داد و نزدیک بود خفه اش کند که یکی از یارانش سر رسید، دستش را گرفت و به کنار کشید. رسول اکرم در برابر این همه فشار و آزار بردباری می کرد و پیروان را هم به شکیبایی توصیه می نمود. روزی به دیوار کعبه تکیه کرده و در سایه ی آن آرمیده بود، خباب بن ارت از ظلم های قریش شکوه کرد و گفت : آیا وقت آن نرسیده که از برای ما از خدا فرج بخواهی؟ برخاست، نشست و در حالی که رنگ رخسارش بر افروخته بود گفت : « هنوز به پای خداپرستان پیشین نرسیده اید. بدان آنان را با شانه های آهنین آن چنان می خراشیدند تا به استخوان می رسید، آنان را با اره دو پاره می کردند و آنان هم چنان در راه دین و عقیده شان استقامت می کردند. سوگند می خورم که خدا دین خود را سرانجام پیروز خواهد ساخت.» بار دیگر به او گفتند: درباره ی مشرکین نفرین کن. فرمود: « من نه برای لعنت بلکه برای رحمت فرستاده شده ام.»
در برابر استقامت رسول اکرم ، سرکشان قریش نیز بر لجاجت خود می افزودند و در صدد بر آمدند با لکه دار کردن نام نیک و حسن شهرت او، دعوتش را نا کام گذارند. همه جا می گفتند او دیوانه است ، شاعر است ، کاهن است ، ساحر است و با جادوگری ، میان پدر و فرزند و زن و شوهر جدایی می اندازد و به زعم خود ، نقطه ی ضعف او را جست و جو می کردند. در موسم حج ، سر راه غریبان و حاجیان را گرفته و آنان را با این یاوه سرایی ها از ارتباط با او بر حذر می داشتند.
قریش ابتدا از راه تهدید وارد شدند. به سراغ ابو طالب یگانه حامی بزرگ او رفتند تا او را از حمایت وی منصرف کنند ، ولی ابو طالب تسلیم نشد. همین که دیدند تهدیدشان به جایی نرسید ، راه تطمیع در پیش گرفتند. عتبة بن ربیعه را نزدش فرستادند و پیشنهاد کردند هر آن چه از مال و جاه بخواهد در اختیارش بگذارند و حتی او را به حکومت و سلطنت بر گزینند تا او از دعوت خود صرف نظر کند. اما او با قاطعیت و صراحتی که در شأن پیغمبران خداست ، اعلام کرد :« سوگند به خدا! اگر آفتاب را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار بدهید ، از وظیفه ی خودم دست بر نمی دارم تا آن که دین خدا در روی زمین گسترش یابد یا جان خود را بر سر آن گذارم.»
خلاصه، تهدید، تطمیع، کارشکنی، محاصره ی سه سالهدر شعب ابو طالب ، گرسنگی، محرومیت و آوارگی نتوانست استقامت او را هم در هم شکند و پس از بیست و سه سال مبارزه ، هدف خود را پیش برد و دین اسلام را گسترش داد.
احترام به افکار عمومی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در موضوع هایی که به وسیله ی وحی و نص قاطع حکم آن معین شده بود ، اعم از عبادات و معاملات توفیقی، چه برای خود و چه برای دیگران ، حق مداخله و اظهار نظر قایل نبود. این دسته از احکام بدون چون و چرا و با تمام حدود مقرر می بایست اجرا شود و تخلف از آن کفر به خدا محسوب می شد.
اما در موضوعات مربوط به کار و زندگی ، اگر جنبه ی فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود، افراد استقلال رأی و آزادی عمل داشتند. کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری نداشت و هر گاه مربوط به جامعه بود حق اظهار نظر را برای همه محفوظ می دانست و با این که فکر سیال و هوش سرشاری در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت،هرگز با تحکم و استبداد رأ ی به افکار مردم بی اعتنایی نمی کرد. نظر مشورتی دیگران را مورد مطالعه و توجه قرار می داد و دستور قرآن مجید را در عمل اجرا می کرد و می خواست مسلمانان این سنت را نصب العین قرار بدهند.
در جنگ بدر در سه مرحله اصحاب خود را به مشاوره دعوت کرد و فرمود نظر خودتان را ابراز کنید. اول درباره ی این که آیا به جنگ با قریش اقدام کنند یا آنان را به حال خود ترک کرده و به مدینه بازگردند، همگی جنگ را ترجیح دادند و او تصویب فرمود. دوم محل اردوگاه را به معرض مشورت گذارد.نظر حباب بن منذر مورد تایید واقع شد. سوم درباره ی این که با اسیران جنگ چه رفتاری بشود، به شور پرداخت.بعضی کشتن آنان را ترجیح دادند و برخی نظر دادند آنان را در مقابل فدیه آزاد کنند، و رسول اکرم با گروه دوم موافقت کرد.
در جنگ احد درباره ی روش مبارزه به مشورت پرداخت که در داخل شهر بمانند و به ایجاد استحکامات دفاعی بپردازند و یا در بیرون شهر اردو بزنند و جلوی هجوم دشمن را بگیرند، که راه دوم تصویب شد.
در جنگ احزاب، جلسه ی شورا تشکیل داد که در خارج مدینه آرایش جنگی بگیرند یا در داخل شهر به دفاع بپردازند. پس از تبادل نظر بر این شدند که کوه سلع را تکیه گاه قرار داده و در پیشاپیش جبهه ی جنگ، خندق حفر کنندو مانع هجوم دشمن شوند.
در غزوه ی تبوک که امپراتور روم از نزدیک شدن مجاهدان اسلام به سر حد سوریا به هراس افتاده بود. چون به لشکر خود اعتما د نداشت، به جنگ اقدام نمی کرد. رسول اکرم به مشورت پرداخت که آیا پیشروی کنند یا به مدینه برگردند. بنا به پیشنها د اصحاب مراجعت را ترجیح داد.
چنان که می دانیم همه ی مسلمانان به عصمت و مصونیت حضرت از خطا و گناه ایمان داشتند و عمل او را سزاوار اعتراض نمی دانستند، ولی در عین حال حضرت انتقاد اشخاص را (اگر چه بی مورد بود) با سعه ی صدر می پذیرفت و مردم را در تنگنای خفقان و اختناق نمی گذاشت و با کمال ملایمت با جواب کافی، منتقد را به اشتباه خود واقف می کرد. او به این اصل طبیعی اذعان داشت که آفریدگار جهان، وسیله ی فکر کردن و سنجیدن و انتقاد را به همه ی انسان ها عنایت کرده است و مختص به صاحبان نفوذ و قدرت نیست. پس چگونه حق سخن گفتن و خرده گرفتن را می توان از مردم سلب کرد. وی دستور داده است که هر گاه زمامداران کاری بر خلاف قانون عدل مرتکب شدند مردم در مقام انکار و اعتراض برآیند.
رسول اکرم به لشکری از مسلمانان مأ موریت جنگی داد و شخصی از انصار را به فرماندهی آنان برگزید. فرمانده در طی مسیر بر سر موضوعی برآنان خشمگین شد و دستور داد هیزم فراوانی جمع کنند و آتش بیا فروزند. همین که آتش بر افروخته شد گفت : آیا رسول اکرم به شما تأکید نکرده است که از دستور های من اطاعت کنید؟ گفتند: بلی. گفت فرمان می دهم خود را در این آتش بیفکنید. آنان امتناع کردند. رسول اکرم از این ماجرا آگاه شد و فرمود: « اگر اطاعت می کردند برای همیشه در آتش می سوختند. ( مقصودش آتش بیدادگری است) اطاعت در موردی است که زمامداران مطابق قانون، دستور بدهند.»
در غزوه ی حنین که سهمی از غنیمت ها را به اقتضای مصلحت به تازه مسلمانان اختصاص داد، سعد بن عباده و جمعی از انصار که از پیشقدمان و مجاهدان بودند؛ زبان به اعتراض گشودند که چرا آنان را بر ما ترجیح دادی. حضرت فرمود: تمامی اعتراض کنندگان در یک جا گرد آیند. آن گاه به سخن پرداخت و با بیانی شیوا و دلنشین آنان را به موجبات این تبعیض و به اشتباه خودشان واقف کرد. چنان که همگی آنان به گریه افتادند و پوزش خواستند. در این واقعه مردی از قبیله ی بنی تمیم به نام حرقوص اعتراض کرد و با لحن تندی گفت : با عدالت رفتار کن . شخصی از گستاخی او برآشفت و گفت: اجازه بدهید هم اکنون گردنش را بزنم. فرمود :نه! او را به حال خودش بگذار و به سوی او رو کرده و با خونسردی فرمود:
« اگر من به عدالت رفتار نکنم پس چه کسی رفتار خواهد کرد؟»
در صلح حدیبیه، عمر بن خطاب درباره ی معاهده ی آن حضرت با قریش انتقاد می کرد که چرا با شرایط غیر متساوی پیمان می بندد. رسول اکرم با منطق و دلیل، نه با خشونت، او را قانع کرد.
شخصی از آن حضرت طلب داشت و در مطالبه ی حق درشتی می کرد. پیامبر اکرم هم چنان ساکت بود، ولی اصحاب برآشفتند و در صدد تأ دیب او بر آمدند. فرمود: « متعرض او نشوید بگذارید صاحب حق حرف خود را بزند.»
آن گاه دستور داد که شتری همسال شتر او خریده و به او بدهند. گفتند به همسال آن دسترس نیست و هر چه هست بهتر از مال اوست. فرمود: «همان بهتر وجوان تر را به او بدهید.» رسول اکرم با این روش خود عدل و رحمت را به هم آمیخته بود و راه و رسم حکومت را به فرمانروایان دنیا آموخت تا بدانند که منزلت آنان در جوامع بشری مقام و مرتبه ی پدر مهربان و خردمند است نه مرتبه ی آقا و مالک الرقاب. آنان باید همه جا صلاح امر زیر دستان را در نظر بگیرند نه این که هوس های خودشان را بر آن ها تحمیل کنند.
تنظیم وقت و تقسیم کار
رسول خدا صلی الله علیه و آله اوقات و لحضات زندگی خود را تقسیم می کرد و هر بخش آن رابرای انجام برنامه ای خاص درنظر می گرفت. امام حسین علیه السلام از امیر مومنان علی علیه السلام درباره ی برنامه و وضع پیامبر در داخل منزل سوأل کرد، حضرت پاسخ داد:
« به منزل رفتنش به اختیار خود بود و چون به منزل تشریف می برد، اوقات خویش را به سه دسته تقسیم می کرد، قسمتی را برای عبادت خدا و بخشی را به اهل بیت خود و قسمتی را به خود اختصاص می داد و در قسمت اخیر به صادر کردن دستورهای لازم به خواص یاران و تکلیف نمودن آنان برای رسیدگی به کارهای عمومی مردم می پرداخت و از آن بخش چیزی را به کارهای شخصی خود اختصاص نمی داد.»
یکی از جنگ های زمان پیامبر، جنگ خندق یا احزاب است. انتخاب نام احزاب برای این جنگ بدین سبب بود که همه ی گروه های مخالف برای نابودی اسلام و از بین بردن مسلمانان متحد شدند و در هجوم بی سابقه به شهر مدینه، آیین نوپای اسلام را مورد تهدید قرار دادند. چون خبر حمله به پیامبر رسید، برای جلوگیری از هجوم کافران در جلسه ی مشورتی تصمیم گرفت در اطراف مدینه خندق بکند تا بدین وسیله قدرت مقاومت جبهه ی توحید را افزایش دهد. نکته ی قابل توجه در جنگ خندق این است که پیامبربرای سرعت بخشیدن به کار و شناسایی مرزهای مسئولیت هر فرد، کار کندن خندق را میان افراد تقسیم کرد و خود نیز همانند دیگران در آن شرکت جست.
قرآن کریم در ضمن بیان داستان حضرت موسی و بنی اسرائیل به تقسیم مسئولیت و برنامه ها اشاره می کند:
«ما قوم موسی را به دوازده تیره تقسیم کردیم و هر تیره ای را برای خود امتی و گروهی بود و رهبری داشت.»
طبرسی، مفسر نامدار شیعه آورده است:
« این کار در بنی اسرائیل برای کاهش با ر وظایف موسی صورت گرفت تا هر تیره و طایفه ای برای رفع مشکلات خود به مدیر و رهبر خود رجوع کند تا اختلاف و نزاعی میان آنان رخ ندهد.»
از ابوذر نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
« بر عاقل واجب است که برای خود ساعاتی داشته باشد، ساعتی برای مناجات با پروردگار، ساعتی برای محاسبه و رسیدگی به اعمال و کردار خود و ساعتی برای تفکر در آن چه خداوند نسبت به او انجام داده و ساعتی برای خویش و بهره گرفتن از چیزهایی که خداوند بر وی حلال کرده است.»
دستور برای ثبت اطلاعات جهت برنامه ریزی
پیامبر روزی که در مدینه حکومت اسلامی تشکیل داد جهت برنامه ریزی دقیق برای مسلمانان دستور دادند مسلمانان سرشماری شوند و فرمودند:
« تمام افرادی را که به اسلام گرویده اند، سرشماری کنید و نام افرادی را که به اسلام روی آورده اند، برایم بنویس.»
این روایت حکایت از نظم و دقت پیامبر در امور داشت که بر اساس آن ، برای مسلمانان برنامه ریزی می کرد.
پیامبر بعد از آن که مسجد خود را با نظم و دقت خاص بنا کرد، در مسجد چند ستون قرار داد که وقتی کنار هر یک از ستون ها می نشست، معنایی خاص داشت و مسلمانان می دانستند که هنگام چه کاری است. ستون خاص مردم و ملاقات آن حضرت با گروه هایی که از اطراف می آمدند که به « ستون وفود» معروف بود. ستونی برای خلوت کردن با خدا و تهجد و عبادت که معروف به
«اسطوانه تهجد» بود. ستونی برای مشورت و تصمیم گیری برای کارهای اجتماعی که به «ستون مهاجرین یا سریر » معروف بود .
پیامبر سراسر زندگی شخصی خود را نیز زیر چتر نظم و انظباط در آورد و نوشته اند:
« اخلاق و روش آن حضرت این بود که حیوانات و اسلحه و اثاثیه ی منزل خود را نام گذاری می کردند.»
حضرت در مسایل اجتماعی از ساده ترین مسایل تا مسایل حکومتی و جهاد و نبرد با دشمن، از نظم غافل نبودند و برآن تأ کید داشتند. در نماز جماعت صفهای نماز را منظم می کردند و می فرمودند:
« میان صفها را پر کنید، دوش به دوش یکدیگر بایستید تا شیطان بر شما غلبه نکند و صفهایتان را مرتب کنید و نامنظم نباشید که دلهایتان پراکنده می شود.»
« ای مردم ! صفهایتان را منظم کنید و دوش به دوش بایستید تا فاصله و جدایی و خللی میان شما نباشد و نامرتب نباشید وگرنه خداوند، دلهای شما را از یکدیگر دور می گرداند و بدانید که من شما را از پشت سر می بینم همان طور که از جلو و روبه رو می بینم.»
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه تلاش پیامبر را برای ایجاد نظم و سامان بخشیدن به امور مردم، بخشی از اهداف رسالت حضرت معرفی کرده است :
« خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در آن هنگام که مردم از زمان پیامبران فاصله گرفته بودند و ملت ها ی جهان به خواب فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود ، برای هدایت انسانها فرستاد.محتوای رسالت او برای مردم ، تصدیق کننده کتابهای آسمانی پیشین بود و نوری که باید به آن اقتدا کنند ، همان قرآن است. پس آنرا به سخن آرید، گرچه هرگز با زبان عادی سخن نمی گوید ، اما من از جانب آن شما را آگاهی می دهم : بدانید در قرآن علوم آینده ،اخبار گذشته ، داروی بیماریها و نظم حیات اجتماعی و زندگی شماست. »
ساده زیستی و قناعت پبامبر
یکی از کمالات اخلاقی که در سیره ی نبوی جلوه ای چشم گیر دارد،ساده زیستی و قناعت است. سیره نویسان درباره ی این کما ل اخلاقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نوشته اند :
« پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در زندگی کم خرج و کم هزینه بود.»
این کمال اخلاقی به پیامبر اختصاص ندارد و مومنان نیز باید چنین باشند. چنان که پیامبر فرمودند:
« انسان با ایمان ، زندگی کم هزینه ای دارد.»
امام صادق علیه السلام فرموده است :
« انسان با ایمان در یاری رسانی نیکو، ولی زندگی کم هزینه ای دارد.»
اگر انسان بخواهد منشأ خدمت باشد، با عافیت طلبی نمی سازد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عافیت طلبی را کنار گذاشت، بر روی زمین می نشست و زیر اندازش قطعه حصیری بود و با لشی از چرم که درونش را از لیف خرما انباشته بودند ، زیر سر می نها د.قوت غالبش نان جوین و خرما بود، و هرگز سه روز پیاپی از نان گندم سیر نخورد.روزه اش را با چند دانه خرما و اگر در دسترس نداشت ، با نوشیدن آبی افطار می کرد.
امام علی علیه السلام سیره پیامبر را در این باره چنین می ستاید :
« این سیره مسلم رسول خداست درود خدا بر او و خاندانش که نشسته بر خاک غذا می خورد، نشست و برخاستی برده وار داشت ، خود به دست خود پینه بر کفش می زد و جامه اش را وصله می کرد بر الاغ برهنه می نشست و دیگری را نیز بر پشت می نشاند.روزی پرده رنگین و پر نقش و نگار بر در خانه آویخته بود، به همسری از همسرانش فرمود:« آنرا از برابر دیدگانم دور بدار، هر گاه نگاهم بدان می افتد، به یاد دنیا و زرق و برقش می افتم .» بدین سان روی دل از دنیا بر تافت و یاد آنرا از صفحه جانش زدود. همواره دوست می داشت که جاذبه های دنیا از نگاهش پنهان بماند ، مبادا از آن پیرایه ای بر گیرد یا جاودانه اش انگارد و به جایگاه و مقام خاص از آن دل ببند و بدین سان دنیا را از صفحه جان و خا نه قلب بیرون راند و بر هر چه دنیا یی بود، چشم فرو پوشد.آری ! چنین است که هر که به راستی چیزی را منفور شما رد ، نگاه و یا د آنرا نیز نا خوش دارد »
رضی الدین طبرسی نوشته است :
« هنگامی که سواره بود اجازه نمی داد که کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند ، یا او را با خود سوار می کرد و اگر آن فرد نمی پذیرفت ، می فرمود : جلوتر برو و در فلان مکان منتظر باش »
« در خوراک و پوشاک بر خدمتکاران و بندگانش برتری نمی جست .»
« پیامبر در سراسر زندگی خود چنین بود و هرگز از سیره خارج نشد و هرگز غذای رنگارنگ تناول نکرد.»
ساده زیستی سیره تمام پیشوایان حق و پیروان راستین آنان بوده است.
ساده زیستی فرا گیر
ساده زیستی در همه ابعادش یک اصل محکم و پایدار و یک سنت ثابت و جاودان است هر چند صورت و شکل آن در زمانهای گوناگون تغییر یابد ، اما اساس آن قابل پیروی است .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری چنین سفارش کرد:
« ای ابوذر! ... من لباس خشن می پوشم و بر زمین می نشینم پس هر که از سنت من گریزان شود، از من نیست.»
سیره ی حضرت ساده زیستی بود و در همه حال حتی در زمانی که مسلمانان از لحاظ اقتصادی در تنگنا نبودند، آن را رعایت می کرد.
امام باقر علیه السلام درباره ویژگی پیامبر به محمد بن مسلم فرمود:
« ای محمد! شاید پیش خود فکر می کنی که پیامبر در سراسر زمان پیامبری خود سه روز پشت سر هم از نان گندم سیر شد؟ نه، به خدا که چنین نیست. از زمان بعثت تا زمان رحلت سه روز پیاپی از نان گندم سیر نخورد. البته من نمی گویم که به آن دسترسی نداشت حتی حضرت زمانی یکصد شتر به عنوان جایزه به یک نفر بخشید. اگر می خواست بخورد، می خورد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    22صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب معاشرت

تحقیق در مورد آداب معاشرت

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد آداب معاشرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آداب معاشرت


تحقیق در مورد آداب معاشرت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:22

 

 

 

 

 

فهرست مطالب :

آداب مسافرت .................................................................................................................... 1

دفع نحوست‏هاى سفر به تصدق و دعا ............................................................................. 1

سایر آداب سفر ................................................................................................................. 3

آداب و آثار مسافرت در گفتار امامان............................................................................... 6

انتخاب رفیق ...................................................................................................................... 7

انتخاب رفیق هم‌طراز.......................................................................................................... 7

انتخاب رئیس  .................................................................................................................... 7

صدقه.................................................................................................................................. 8

به دیگران اطلاع دادن ........................................................................................................ 8

تهیه زاد و توشه؛................................................................................................................ 8

موافقت با دوستان.............................................................................................................. 8

دعا و نماز خواندن............................................................................................................. 8

بذل و بخشش..................................................................................................................... 9

حفظ اسرار......................................................................................................................... 9

شوخی نمودن..................................................................................................................... 9

بازگو نکردن مشکلات سفر................................................................................................ 9

به تنهایی سفر نرفتن......................................................................................................... 10

مشورت با دوستان؛.......................................................................................................... 10

تبسم داشتن..................................................................................................................... 140

سفر با افراد متواضع........................................................................................................ 10

فواید سفر.......................................................................................................................... 11

آداب مسافرت با قلب بیمار................................................................................................ 11

آمادگی های پیش از سفر:................................................................................................. 12

ارتفاعات اما بی خطر :...................................................................................................... 14

سرد و گرم سفر :............................................................................................................. 15

علائم خطرناک :................................................................................................................. 17

منابع :   ............................................................................................................................ 22

 

 

 

 

سفرهاى نیک و بد و ایام و ساعات نیک و بد از براى سفر

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که در حکمت آل داود نوشته است که نباید کسى سفر کند مگر از براى سه چیز: سفرى که توشه آخرت در آن حاصل شود یا سفرى که باعث مرمت امور معاش گردد یا سفرى که از براى سیر و لذتى باشد که حرام نباشد.

در حدیث دیگر فرمود: سفر کنید تا بدن‏هاى شما صحیح شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مال دار و بى‏نیاز شوید.

در حدیث دیگر فرمود: سفر، قطعه‏اى است از عذاب، چون کار شما در سفر ساخته شود، زود به اهل خود برگردید.

در حدیث صحیح منقول است که محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه‏السلام پرسید: به زمینى مى‏روم که در آن جا به غیر از برف و یخ چیزى نیست. فرمود: چون مضطر است تیمم کند و دیگر به همچنین زمینى نرود که دینش در آن جا هلاک شود.

دفع نحوست‏هاى سفر به تصدق و دعا

در حدیث صحیح از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که تصدق کن و در هر روز که خواهى سفر برو.

در حدیث صحیح دیگر منقول است که از آن حضرت پرسیدند: آیا کراهت دارد سفر کردن در روزى از روزها، مثل چهارشنبه و غیر آن؟فرمودند: افتتاح سفر خود به تصدق بکن و هر وقت که خواهى به در رو.

در حدیث صحیح دیگر منقول است که ابن ابى عمیر گفت: من در علم نجوم نظر مى‏کردم و طالع را مى‏شناختم و در خاطرم مى‏خلید (1) در بعضى از ساعات بعضى از کارها را اختیار کردن. در این باب به خدمت‏حضرت امام موسى علیه‏السلام شکایت کردم. فرمود: هر گاه در دل تو چیزى بیفتد تصدق کن بر اول مسکینى که مى‏بینى و برو که حق تعالى ضرر آن را از تو دفع مى‏کند.

در حدیث دیگر از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که هر که در اول روز تصدق بکند، حق تعالى نحوست (2) آن روز را از او دفع مى‏کند.

در حدیث دیگر منقول است که چون حضرت امام زین العابدین علیه‏السلام به بعضى از مزرعه‏هاى خود مى‏خواستند بروند، مى‏خریدند سلامتى خود را از خدا به آن چه میسر مى‏شد از تصدق و این تصدق را در وقتى مى‏دادند که پا در رکاب مى‏گذاشتند و چون خدا آن حضرت را به سلامت‏برمى‏گردانید، شکر و حمد الهى مى‏کردند و تصدق مى‏کردند به آن چه میسر مى‏شد.

در حدیث‏حسن منقول است که عبد الملک به خدمت‏حضرت صادق عرض کرد: من مبتلا به علم نجوم شده‏ام و گاهى مى‏خواهم پى کارى بروم و به طالع نظر مى‏کنم، مى‏بینم که در طالع شرى هست مى‏نشینم و ترک رفتن مى‏کنم و اگر طالع نیک مى‏بینم، مى‏روم. حضرت فرمود: آن حاجت‏برآورده مى‏شود. آیا حکم به نجوم مى‏کنى؟گفت: بلى. فرمود: کتاب‏هاى نجومت را بسوزان.

سید بن طاوس رحمه الله روایت کرده است: چون خواهى متوجه سفرى شوى، در چند وقت که سفر کردن در آن اوقات کراهت دارد، پیش از متوجه شدن سفر سوره حمد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسى و سوره انا انزلناه و آخر آل عمران:

ان فى خلق السموات و الارض. . .

تا آخر سوره بخوان: پس بگو:

«اللهم بک یصول الصائل و بک یطول الطائل و لا حول لکل ذى حول الا بک و لا قوة یمتازها ذو القوة الا منک اسالک بصفوتک من خلقک و خیرتک من بریتک محمد نبیک و عترته و سلالته علیه و علیهم السلام صل علیه و علیهم و اکفنى شر هذا الیوم و ضره و ارزقنى خیره و یمنه و اقض لى فی متصرفاتى بحسن العافیة و بلوغ المحبة و الظفر بالامنیة و کفایة الطاغیة الغویة و کل ذى قدرة لى على اذیه حتى اکون فى جنة و عصمة من کل بلاء و نقمة و ابدلنى فیه من المخاوف امنا و من العوائق فیه یسرا حتى لا یصدنى صاد عن المراد و لا یحل بى طارق من اذى العباد انک على کل شى‏ء قدیر و الامور الیک تصیر یا من لیس کمثله شى‏ء و هو السمیع البصیر

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آداب معاشرت

دانلود مقاله آداب و رسوم و گویش نیشابوری

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله آداب و رسوم و گویش نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آموزش تنیس روی میز
آیا می دانید که تنیس روی میز که توسط بسیاری از مردم بازی می شود در کنار فوتبال ، پر طرفدار ترین ورزش جهان به حساب می آید؟محبودبیت تنیس روی میز به خاطر ماهیت هیجان انگیز آن و خصوصیات حفظ سلامتی آن بروی بدن می باشد . این بازی به وسایل چندان گرانی نیاز ندارد ، هیچ گونه محدودیت سنی برای بازیکنان وجود ندارد، و می تواند اصول پایه این بازی را در عرض چند روز یاد گرفت ، با وجود پیدا کردن مهارت در انجام آن بایدمدتها تمرین نمود.
راکت
در انتخاب یک راکت همیشه به خاطر داشته باشید که:
1- راکت نباید زیاد سنگین باشد
2- دسته راحتی داشته باشد
3-ضخامت سطح لاستیک آن از 1/5 میلی متر بیشتر نباشد.
راکتی با مشخصات فوق که ارزان نیز می باشد برای افراد مبتدی مناسب است با این حال اگر تصمیم دارید که راکت گرانتری بخرید ، باید از ویژگی های تیغه راکت و روکش لاستیکی آن سوال نمایید .
تیغه راکت
تیغه راکتها براساس شکل دسته و سر آن متفاوت هستند ، دسته آن می تواند به صورت مستقیم آناتو میک یا عرض باشد ، تیغه راکتها براساس موارد زیر فرق می کنند :
1- تعداد لایه های چوب بکار رفته در آن ( از 5 تا 7 لایه )
2- وزن آن ( از 70 تا 90 گرم )
3- سرعت و کنترل
تیغه های راکت همچنین به صورت زیر درجه بندی می شوند :
1- سریع (Fast) با کنترل محدود برای بازی تهاجمی .
2- آهسته یا کند (slow ) با کنترل زیاد برای بازی دفاعی
3- همه فن حریف (All-round) برای انجام هر نوع بازی .
براساس مقرارت فدارسیون بین المللی تنیس روی میز ، تیغه راکتها باید 85 در صد از چوب طبیعی ساخته شده باشد 15 در صد بقیه می تواند از موادی مثل فیبر کربن ساخته شده باشد
انواع روکشهای لاستیکی
1) سطوح عاج از داخل یا معکوس (Dimpled)
2) سطوح عاج از خارج (Pimpled)
3) سطح لاستیکی ویژه (Special)
توپ
توپها از سلو لو ئید یا پلا ستیک ساخته می شوند . روی توپها علا مت کارخانه و درجه کیفیت توپ نوشته شده است .علامت کارخانه و درجه کیفیت توپ نوشته شده است بهترین توپها نوشته بر رویشان علامت سه ستاره نقش بسته است .وزن توپ 2/5 گرم و قطر آن 38 میلی متر می باشد . توپها معمولاً در بسته های 3، 6، 12 تایی فروخته می شوند .رنگ توپها به صورت سفید مات یا زرد پر تقالی می باشد که براساس رنگ میزی که روی آن بازی می شود فرق می کند .معمولاً توپهای زرد در میزهای آبی رنگ و توپهای سفید در میزهای سبز رنگ استفاده می شوند .هیچ گاه توپی نخریده که فاقد علامت کارخانه باشد یا دارای شیار واضع بر روی آن باشد.
سایر تجهیزات
اسپری :برای پاک کردن چربی و کثافات از روی سطح لاستیکی
چسب لاستیک : بازیکنان با تجربه معمولاً بعد از مدتی لایه لاستیکی راکت خود را تعویض می کنند . چسب تازه باعث افزایش انعطاف پذیری و کشش لاستیک می شود .
اسفنج : برای پاک کردن سطوح عاج از داخل .
برس : برای پاک کردن سطوح داری عاج از خارج
نوار لبه راکت : این نوار از جدا شدن سطوح لاستیکی جلوگیری کرده و از وارد شدن آسیب به لبه راکت محافظت می کند .
نوار برای دسته : معمولاً برای جذ ب عرق دست بازیکن ، یک نوار چرمی پیچیده می شود .
ویژ گیهای میز
بیش از هشتاد سال است که از عمر طراحی میز پنگ پنگ می گذ ارد . طول میز استاندارد 274 سانتی متر، عرض آن 152/5 سانتی متر و ارتفاع آن 76 سانتی متر است . دور ور میز وسط میز قرار گرفته واز طرفین توسط وسیله ای نگه داشته می شود و ارتفاع آن 25/15 سانتی متر است ،لبه های میز به وسیله خطوط سفید رنگی به عرض دو سانتی متر مشخص شده اند ،یک خط باریک سفید به عرض سه میلی متر ، میز را از وسط به 2 قسمت کرده و برای تعیین منطقه سرویس در بازی دوبل بکار می رود ، جنس میز انواع مختلفی دارد که باعث تغییراتی در سطح اصطکاک ، انعطاف پذیری و سختی آن می شود .رنگ میز را فدراسیون بین المللی روی میز (ITTF) مشخص کرده و باید به رنگ سبز یا آبی تیره باشد .
منطقه های بازی
براساس فاصله خط انتهایی میز با محلی که به توپ ضربه زده می شود ، منطقه های بازی فرق می کنند. منطقه اول در فاصله یک متری میز است منطقه دوم در فاصله دو متری درنهایت منطقه سوم در فاصله سه متری میز قرار دارد.بازیکنان تهاجمی از مناطق اول و دوم به توپ ضربه می زنند، در حالیکه بازیکنان دفاعی راحت تر هستند که از مناطق دوم و سوم به توپ ضربه بزنند.
راکت گیری
دو روش راکت گیری وجود دارد:روش اروپایی یا دست دادن (شیک هندز Shake-hands) که در بین اروپاییها طرفدار دارد
روش مدادی (پن هولد Pen hold ) که در بین آسیایی ها طرفدار دارد .
روش شیک هندر کم کم طرفداران بیشتری پیدار می کند ، زیرا در این روش از هر دو سمت راکت می توان استفاده نمود ، در نتیجه از هر دو نوع روکش لاستیکی می توان استفاده کرد (مثلاً از روکش نوع صند چرخش Anti-spin برای تک هند و برای بازی فورهند حمله ای ) . از آنجا ئیکه روش شیک هندز طرفداران بیشتری دارد.این نوع راکت گیری ، مثل این است که مداد را در دست گرفته اید.در این روش تنها از یک سمت راکت برای ضربه زدن به توپ استفاده می شود.از انگشت اشاره و شست برای گرفتن دسته راکت استفاده می شود و سایر انگشتان در پشت قرار می گیرند .
روش شیک هندز
با استفاده از کف دست ، دسته راکت گرفته می شود، بطوریکه انگشت اشاره به صورت کشیده در پشت راکت قرار می گیرد ، وضعیت انگشت شست نشانده نده سمت فور هند راکت می باشد ، سعی کنید که هنگام ضربه زدن به هر صورتی به توپ ، وضعیت گرفتن راکت را تغییر ندهید .
انگشت اشاره : این انگشت باید به طور محکم در پشت راکت قرار گیرد
شصت :برای کمک به ثابت نگهداشتن راکت ، انگشت شست در سمت فور هندد قرار می گیرد .
وضعیت آماده: قبل از انجام هر حرکتی شما باید ابتدا وضعیت آماده (Ready position) به خود بگیرید همچنین بعد از هر ضربه ای که می زنید ، شما باید به سرعت به وضعیت آماده بر گردید .
چشم ها :در تمام مدت ، میز باید در حوزه بینایی شما قرار گرفته باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب و رسوم و گویش نیشابوری