لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
در کنار رسوماتی چون سوگواری محرم، مراسم مذهبی (روضه خوانی)، نخل گردانی و پاره ای از دیگر فرهنگ عامیانه؛ آداب شلغم کاری در بین مردم خور و بیابانک جایگاهی ویژه دارد.
روز پانزدهم مرداد ماه هر سال یعنی 5/4ماه قمری که از سال بگذرد، مراسم باشکوه توسط اهالی و کشاورزان شهر خور برگزار می گردد.
این روز به شخص " بنابدار " که از آب فراوانی برخوردار میباشد تعلق داد و زیرا نوبت آب از اوست و اجازه کاشتن شلغم به هرکسی داده نمی شود.
فنجان در خور و بیابانک معادل 6دقیقه است که هر فرد بنابدار 3 تا 8 قله آب دارد و منظور از قله نیز 4فنجان معادل 24 دقیقه ای آب می باشد.
برای تقسیم آب نیاز به میراب می باشد و میراب کسی است که به مسائل آبیاری و تقسیم آب به روش صنتی مهارت ویژه دارد. او مالکین آب و کشاروزان را به خوبی می شناسد و نوبت آبیاری هر یک از کشاورزان را بر اساس مدار گردش آب تعیین می نماید.
برای برگزاری مراسم شلغم کاری، شخص بنابدار چند هفته قبل از روز موعود زمین مزروعی خود را برای کاشتن شلغم آماده می سازد و یک الی 2 روز قبل از مراسم نیز مقداری آرد گندم تهیه کرده و به نزد چند نفر که در پختن نان مهارت دارند تحویل می دهند تا طبخ نمایند و ساعتی قبل از مراسم نیز نان را به روغن حیوانی آغشته و چرب می سازند تا مدعوین از آن تناول کنند.
صاحب آب روز قبل افراد سرشناس، معتمدین محل، کشاورزان برجسته و هم چنین روحانی محل را دعوت کرده و در روز مراسم نیز در محل فرشی می گستراند.
همچنین در روزهای قبل نیز، 2 یا 3نفر از کشاورزان ماهر، مورد اعتماد و خوش قلب زمین را هموار می سازند.
در روز مراسم یکی از روحانیون در ابتدای زمین حاضر شده و هنگام طلوع آفتاب آب را بر مسیر زمین بنابدار هدایت می کنند.
اطراف زمین را نیز در 3 یا 5 ردیف با فاصله های مشخص جو می کارند که در این رابطه رسم است در اطراف زمین های شلغم به وسیله نوک بیل به فاصله 30سانتی متر 9دانه جو (به صورت نهوژ) کاشته شود.
معمولا اولین بذر جو توسط شخص سید در زمین مزروعی کاشته می شود.
هنگامی که آب به فاصله صد قدمی زمین مذکور رسید، مردم به صورت دسته جمعی به ذکر صلوات پرداخته و 2نفر نیز چاووشی می کنند و دیگر کشاورزان نیز به پاس احترام بیل را از پیشوا می گیرند و خود مشغول کاشتن شلغم می شوند.
پس از انجام این مراسم افراد به طور منظم بر روی فرش ها می نشینند تا از آنان پذیرایی شود.
پس از انجام این مراسم و در روزهای بعد دیگر کشاورزان می توانند به کاشت شلغم خود بپردازند.
نکته قابل توجه این است گخ مردم خور بر این عقیده اند که پس از مراسم شلغم کاری هوا دیگر رو به سردی رفته و از شدت گرمای تابستان کاسته می شود
جشن میر نوروزی
یکی از جشن هایی که ایرانیان در ایام نوروز برگزار می کردند جشن میرنوروزی بود که در ادب فارسی به آن (دولت زودگذر) نیز می گفتند و آن این گونه بود که در ایام عید در هر شهر و دیاری برای تفریح و نشاط و شادی اهالی موقتاً امیر یا حاکم وقت شهر را به ظاهر از امارت خلع و به جای او میرنوروزی برای چند روزی انتخاب می شد. این مراسم در بیشتر شهرهای ایران برگزار میشده چنانکه حافظ نیز در یکی از غزلیات خود اشاره ای به آن دارد آنجا که می گوید:
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
در نائین هم این جشن برگزار می شده و آن به این گونه بوده که ابتدا شخصی را به عنوان حاکم یا شاه موقت که از بین افراد شاخصی با داشتن شرایط خاص انتخاب می کردند او به محض انتخاب ۲نفر را به عنوان وزیر (یکی وزیر دست راست و دیگری وزیر دست چپ و یک میرزا که فرد با سوادی بوده و همچنین هفت نفر که هرکدام نماینده هفت محله ی نائین بودند تعیین می کرد) این حاکم در نائین بیشتر به او شاه میگفتند.
و از روز سوم عید به مدت هفت روز در محله ی پنجاهه بر کرسی حکومت می نشست (البته در این مدت نوازندگان محلی نیز با وی همکاری داشتند چنانکه در پی هر فرمان آنان آهنگ های شاد مینواختند و سبب شعف و شادی حاضران می شدند.)
حکم شاه بدون چون و چرابه وسیله یکی ازوزیران اجرا می شد و اگر کسی سرپیچی می کرد برای او حکم حبس و جریمه هم صادر می شد.
نمایندگان هر محله وظیفه داشتند که اگر در محله ای بین افراد یا خانواده ای کدورتی بود گزارش نمایند شاه دستور می داد که آن هارا احضار کنند و پس از شنیدن مشکل آنها دستور به صلح و آشتی می داد و یا اگر در محله ای فردی در طول سال باج خواهی کردهبود و شاکی داشت باید مقداری پول یا جنسی که گرفته بود باز پرداخت نماید از این رو هر شهروندی سعی می کرد که در طول سال مرتکب خلاف یا خاطر کسی را بیجهت آزرده نسازد چرا که به یقین در ایام حکومت میرنوروزی در حضور تماشاچیان توبیخ و جریمه می شد و یا اگر کسی بده کار بود و نمی توانست بدهی خود را پرداخت نماید یکی از وزیران می بایست به طور محرمانه به یکی از ثروت مندان شهر مراجعه و تقاضای کمک برای شخص مقروض نماید که بسیاری از آن انجام می شد.
متأسفانه این جشن امروز کاملاً مطرود شده و کمتر کسی آن را به یاد دارد به قول یکی از پیرمردان نائینیک ه امروزحدود نودسا لدارد می گویدوقتی من و دیگران بچه بودیم اسفندماه که می رسید برای فرا رسیدن عید نوروز روز شما ری می کردیم چرا که خوشحا ل بودیم که با آمدن عید لباس ما نو میپوشیم، شب عید پلو می خوریم و ا یام عید تا سیزده بدر هر روز برای تماشای جشن شاه بازی به محله پنجاهه می رویم حال چرا این مراسم درمحلهی پنجاهه بر گزار می شده علتی داشته که برای روشن شدن آن از مطلبی که مرحوم امامی نائینی در کتاب (نائین قدیم) نوشته مدد می گیریم. ایشان می نویسد ( یک رسم قدیمی در نائین ) در یکی از سال ها اسماعیل نامی که نوکر یکی از رجا ل و خوانین محله ی پنجاهه بوده به شاهی ا نتخاب و به نام شاه ا سماعیل معروف می شوداو دارای سطوت و هیبتی مردانه بود لذا در ایام پادشاهی خود به عرایض مردم که بیشتر از طرف رعایا و کسبه بود رسیدگی می کرد ا ینان ا ز ظلم اربابان و متنفذین شهر شکایت داشتند منجمله شخصی به نام حاجی علا از زارعین کوی پنجاهه در میدان آن محله ظاهر میشود و از خان بزرگ محله که ساکن آن محله بود شکایت می کند و مدعی می شود که خان مزبور (کاه مرا برده و وجه آن را نمی دهد) شاه اسماعیل فوراً امر به احضار خان می دهد . خان به ناچار حاضرمی شودشاه اسماعیل می گویدشماچرا کاه اینشخص را برده و وجه آن را نمی رسانیدخان پاسخ می دهد: (( قربانخلاف عرضکرده و من کاه او را نبرده ام )) شاه اسماعیل می گوید: ((خان دروغ چرا حاملش خودم بودم چراخلاف عرض می کنید؟ آن گاه به وزیران خودفرمان میدهدکه خان را نگه داریدتا موقعی که تمامو کمال پول کاه را بدهد و بعداً مرخص شود خان در می ماند و فوراً ترتیب پرداخت وجه کاه را می دهد تا مرخص شود .))
مرحوم امامی در مورد وقایع (شاه بازی) و همچنین حکومت شاه اسماعیل داستان دیگری دارد او می نویسد (وقتی یک نفر زغال فروش که از خارج نائین آمده و از دروازه ی پنجاهه وارد می شود نوکران یکی دیگر از خوانین محله زغال را از او گرفته و جه آن را نمی دهنداین واقعه در یکی از روز هایحکومت سیزدهروزه ی شاه اسماعیل اتفاق می افتد زغال فروش درمیدان پنجاهه حاضر شده و ازخانو نوکران او شکایت می کند شاه فرمان احضارخان را صادرمی کندکه پس از حاضر شدن شاه اسماعیل به او می گوید: (شما خان هستید یا دروازه بان؟ زغال این مرد را چرا نوکرانت به یغما برده اند فوراً باید وجه یا عین مال را ردکنی و الا... خان فوراً وجه را می دهد شاه ساختگی بسیار جدی بود حتی بعضی را چوب می زد و کسی حق ایرادی بر او نداشت. این جشن ضمن تفریح و شادی ای که در برداشت گاهی بعداً موجب اختلاف و کینه نیز می شد و چه بسا بعد از آن کهحاکم از اریکه قذرت به زیر می افتاد سر و کار او بهحاکم و داروغهی حکومتی شهرمی کشیدولی در مجموع این چندروز وسیله ی تفریح و شادی اهالی فراهم بود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد آداب و رسوم نائین