این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد ورزش پدیدهای فرهنگی، اجتماعی سیاسی و یا اقتصادی و در 16 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
بسیاری از صاحبنظران در حوزه فرهنگ و ورزش اعتقاد دارند که ورزش در جامعه سرمایهداری بعنوان یک ابزار در خدمت دولتها قرار گرفته است. در مقابل آن، یک رویکرد غالب دیگری هم مطرح است و آن این که، به ورزش از بعد ارزشی و جوهری نگاه میکنند.
من امیدوارم که بتوانم نکات مفیدی را برای این گفت و گو خدمتتان تقدیم کنم. وقتی ما از تربیت بدنی و ورزش صحبت میکنیم بایستی ابتدا یک تعریف کامل و جامعی را از این موضوع یا پدیده داشته باشیم و بعد براساس آن بتوانیم بحث خود را دنبال کنیم. در این رابطه، تعاریف بسیاری وجود دارد. اما تعریف نسبتاً جامعی که میتوان مطرح کرد، این است که در دنیای امروز، تربیت بدنی و ورزش، یک پدیدهای است که با ابعاد متنوع که کارکردهای متفاوتی را هم از خود بروز میدهد. در منابع و کتب تخصصی که وجود دارد بعنوان یک پدیده چند رشتهای یا به عبارتی، میان رشتهای تعریف شده است. یعنی مقولهای است که با فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، بهداشت، سیاست، تاریخ و مقولاتی از این دست به گونهای ارتباط مستقیم دارد. در همین راستا است که برای رشتههای تحصیلی و دانشگاهی تربیت بدنی هم گرایشهایی با همین رویکردها تعریف شده است. ما اکنون در حوزه تخصصی و آکادمیک ورزش شاهد این هستیم که گرایشهایی مثل مدیریت و برنامهریزی ورزشی، جامعهشناسی ورزشی، روانشناسی ورزشی، اقتصاد ورزشی،
بهداشت ورزشی، فیزیولوژی و پزشکی ورزشی، رشد و تکامل و یادگیری حرکتی و مقولاتی از این قبیل، به صورت یک گرایش تخصصی در دانشگاهها تدریس میشود. بنابراین، با این مقدمه میخواهم این نکته را عرض کنم که ورزش، یک مقوله صرفاً اقتصادی یا صرفاً سیاسی یا صرفاً فرهنگی به حساب نمیآید. در جوامع مختلف میبینیم که ورزش کارکردهای مختلف و گاه متفاوتی دارد. مهمترین نکتهای که میتوان در این رابطه بیان کرد، این است که بایستی ما مبانی نظری ورزش را در جوامع مختلف مورد بررسی قرار دهیم. به اعتقاد من، در کشورهایی که امروز ورزش جایگاه ویژهای دارد و در ابعاد مختلف بروز و ظهور دارد، مبانی نظری ورزش در آن جوامع کاملاً تبیین شده است. یعنی نظامهای مختلف در کشورهای مختلف، انتظارات خود و به عبارتی، رویکرد خود را در رابطه با بحث گسترده و پیچیدهای مثل ورزش کاملاً روشن کردهاند و مبتنی بر آن مبانی نظری، طرحها، ایدهها و برنامههای ورزشی را در کشور خود دنبال میکنند. بعنوان مثال، با رویکرد بهداشتی میبینید که ورزش در تمامی سطوح و اقشار جامعه در کشورهای پیشرفته دنبال میشود. یعنی صرفاً اگر بحثی از ورزش میشود، این نیست که ورزش تماشاگران زیادی دارد یا برنامههای ورزشی علاقمندان زیادی دارد. در حقیقت میبینید که شرایط انجام ورزش برای همه سطوح و اقشار جامعه از بعد پیشگیری در حوزه بهداشت فراهم شده است. یا اگر بخواهیم با یک رویکرد اقتصادی به بحث نگاه کنیم، میبینیم که از ورزش برای چرخش اقتصاد کمک گرفته میشود. یعنی ما توانمندیها و ظرفیتهای ورزش را به کار میگیریم، برای این که وضعیت اقتصادی مطلوبتری داشته باشیم. ورزش در اینجا با توجه به شرایطی که دارد و بحث رسانهها و رویکرد مردم
بسیاری از صاحبنظران در حوزه فرهنگ و ورزش اعتقاد دارند که ورزش در جامعه سرمایهداری بعنوان یک ابزار در خدمت دولتها قرار گرفته است. در مقابل آن، یک رویکرد غالب دیگری هم مطرح است و آن این که، به ورزش از بعد ارزشی و جوهری نگاه میکنند.
من امیدوارم که بتوانم نکات مفیدی را برای این گفت و گو خدمتتان تقدیم کنم. وقتی ما از تربیت بدنی و ورزش صحبت میکنیم بایستی ابتدا یک تعریف کامل و جامعی را از این موضوع یا پدیده داشته باشیم و بعد براساس آن بتوانیم بحث خود را دنبال کنیم. در این رابطه، تعاریف بسیاری وجود دارد. اما تعریف نسبتاً جامعی که میتوان مطرح کرد، این است که در دنیای امروز، تربیت بدنی و ورزش، یک پدیدهای است که با ابعاد متنوع که کارکردهای متفاوتی را هم از خود بروز میدهد. در منابع و کتب تخصصی که وجود دارد بعنوان یک پدیده چند رشتهای یا به عبارتی، میان رشتهای تعریف شده است. یعنی مقولهای است که با فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، بهداشت، سیاست، تاریخ و مقولاتی از این دست به گونهای ارتباط مستقیم دارد. در همین راستا است که برای رشتههای تحصیلی و دانشگاهی تربیت بدنی هم گرایشهایی با همین رویکردها تعریف شده است. ما اکنون در حوزه تخصصی و آکادمیک ورزش شاهد این هستیم که گرایشهایی مثل مدیریت و برنامهریزی ورزشی، جامعهشناسی ورزشی، روانشناسی ورزشی، اقتصاد ورزشی،
بهداشت ورزشی، فیزیولوژی و پزشکی ورزشی، رشد و تکامل و یادگیری حرکتی و مقولاتی از این قبیل، به صورت یک گرایش تخصصی در دانشگاهها تدریس میشود. بنابراین، با این مقدمه میخواهم این نکته را عرض کنم که ورزش، یک مقوله صرفاً اقتصادی یا صرفاً سیاسی یا صرفاً فرهنگی به حساب نمیآید. در جوامع مختلف میبینیم که ورزش کارکردهای مختلف و گاه متفاوتی دارد. مهمترین نکتهای که میتوان در این رابطه بیان کرد، این است که بایستی ما مبانی نظری ورزش را در جوامع مختلف مورد بررسی قرار دهیم. به اعتقاد من، در کشورهایی که امروز ورزش جایگاه ویژهای دارد و در ابعاد مختلف بروز و ظهور دارد، مبانی نظری ورزش در آن جوامع کاملاً تبیین شده است. یعنی نظامهای مختلف در کشورهای مختلف، انتظارات خود و به عبارتی، رویکرد خود را در رابطه با بحث گسترده و پیچیدهای مثل ورزش کاملاً روشن کردهاند و مبتنی بر آن مبانی نظری، طرحها، ایدهها و برنامههای ورزشی را در کشور خود دنبال میکنند. بعنوان مثال، با رویکرد بهداشتی میبینید که ورزش در تمامی سطوح و اقشار جامعه در کشورهای پیشرفته دنبال میشود. یعنی صرفاً اگر بحثی از ورزش میشود، این نیست که ورزش تماشاگران زیادی دارد یا برنامههای ورزشی علاقمندان زیادی دارد. در حقیقت میبینید که شرایط انجام ورزش برای همه سطوح و اقشار جامعه از بعد پیشگیری در حوزه بهداشت فراهم شده است. یا اگر بخواهیم با یک رویکرد اقتصادی به بحث نگاه کنیم، میبینیم که از ورزش برای چرخش اقتصاد کمک گرفته میشود. یعنی ما توانمندیها و ظرفیتهای ورزش را به کار میگیریم، برای این که وضعیت اقتصادی مطلوبتری داشته باشیم. ورزش در اینجا با توجه به شرایطی که دارد و بحث رسانهها و رویکرد مردم
ورزش پدیدهای فرهنگی، اجتماعی سیاسی و یا اقتصادی