لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
حکمت اشراق بر دو پایه ی ذوق و استدلال، یعنی تجربه ی عرفانی و تفکر منطقی استوار است. کلید فهم این حکمت ، خودشناسی است و معرفت نفس ؛ و این همان حکمت الاهیه یی است که سهروردی در کتاب مطارحات از آن به ((فقه الانوار)) تعبیر می کند و می نویسد: ((در میان مشائیان کسی را که گامی استوار در حکمت الاهی، یعنی فقه الانوار ، برداشته نمی شنماسیم)).
حکیم اشراقی بر آن است که از طریق مجاهده و تزکیه و عروج از تنگنای ظلمت به گستره نور و با رفتن به آن سوی حوزه درک بحثی و منطقی به شناسایی، بی واسطه ای که شک ناپذیر است و از پای چوبین استدلال بی نیاز، دست یابد. با اینکه معیار شناخت حقایق برهان است ولی تکیه به استدلال و مبانی منطقی کافی نیست بلکه (علم تجردی اتصالی شهودی) لازم است تا انسان(حکیم ) محسوب شود. در توضیح همین نکته است که سهروردی بعد از انتقاد از روش مشائیان می گوید: با ظهور مباحثی از این قبیل، حکمت منقطع شد و علوم سلوک قدسی فراموش گردید و راه به ملکوت بسته شد. سطوری از گفته ها باقی می ماند که متشبهان به حکما (متفلسفان) فریفته آنها شدند و گمان بردند که انسان تنها با خواندن کتاب، بی آنکه سلوک قدسی نموده و انوار روحانی را مشاهده کرده باشد، از اهل حکمت تواند گشت. همچنان که سالکی که توانایی بحث و تفکر منطقی نداشته باشد ناقص و نارسیده است، باحثی (فیلسوفی) نیز که آیات ملکوت را مشاهده نکرده و تجربه مستقیم عرفانی و اشراقی نداشته باشد ناقص و غیر معتبر است.
این که شارحان حکمت الا شراق گاهی واژه های مشرق و اشراق را به معنای جغرافیایی به کار برده اند از این جاست که سهروردی در سخن از ریشه های تاریخی افکار خود می گوید حکمت اشراق، که همان حکمت حقیقی است، هرگز از جهان بر نخواهد افتاد، و افرادی را از شرق و غرب نام می برد که به منزلةحلقه های پیوند دهنده این سلسله اند. منظور از سهروردی نه آن است که بگوید این حکمتها را تنها از منابع مشرق زمین گرفته ویا روش فکری خود را خاص متفکران ایرانی بداند، چیزی که او می خواهد بگوید این است که حکمت اشراق سابقه ای بس کهن دارد و همواره در همه جا بوده و پیروانی داشته است. این (حکمت عتیقه) در ایران باستان هوادارانی داشته ف کما اینکه در یونان و مصر و بابل نیز چنین بوده است . سه چهره برجسته حکمت اشراق، هرمس و افلاطون و زرتشت است که اولی و دومی ریشه های مصری و یونانی این حکمت و سومی سابقه ایرانی آن را مشخص می سازد.
تحقیق در مورد حکمت اشراق