فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نقش والدین در تحصیل فرزندان

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله نقش والدین در تحصیل فرزندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است. به طوری که هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند که کارکرد فرد را به میزان چشمگیری مختل کنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند.
اختلالات شخصیت در واقع شیوه های نامناسب برای حل مسئله و کنار آمدن با فشار روانی هستند که اغلب در اوایل نوجوانی بروز می کنند و در سراسر بزرگسالی ادامه می یابند.
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا ناراحتی یا اضطرابی احساس نمی کنند، انگیزشی برای تغییر رفتار خود نشان نمی دهند و برخلاف افراد اسکیزوفرنیایی تماس خود را با واقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود.
در III DSM از 12 نوع اختلالات شخصیت یاد شده است که یکی ازآنها اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
افرادی که به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلا هستند فاقد حس مسئولیت و درک اخلاقی هستند و توجهی به دیگران ندارند. رفتار آنها کم و بیش زیر سلطه نیازهای خود آنان است و به عبارت دیگر آنها فاقد وجدان هستند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی الگوی رفتاری خاصی است مشخص با شرارت، اعمال ضد اجتماعی، جنایی که در کودکی و اوایل نوجوانی شروع می شود و منجر به اختلالات شدید در خیلی از زمینه های زندگی مثل روابط خانوادگی، تحصیل، شغل، خدمت سربازی و ازدواج می گردد.
علام اساسی این اختلال عبارتند از: بی قراری، میدان توجه کوچک، نزاعهای مکرر که اغلب منجر به درگیری با افراد دیگر می شود، سابقه تحصیلی خراب، فرار از منزل، سابقه شغلی ناموفق، درگیری با پلیس، دروغگویی، هرزگی، بی مبالاتی در رفتار جنسی، همجنس خواهی، عدم احساس گناه، فقدان محبت، اضطراب، عدم وجود شرم و حیا و غیره.
شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یک انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یکی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد.
همانطور که در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد که باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یک مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است که زمینه ای است برای مطالعات وسیع.

 



اهداف تحقیق:
هدف از این تحقیق این است که بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟
هدف دیگر این است که میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین کنیم.
هدف دیگر این است که در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و کسانی که در کار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشکلاتی که ممکن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.

تعریف اصطلاحات عمومی:
- شخصیت: این اصطلاح را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتاً پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود. تمایلاتی که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی- اجتماعی و مادی معین می سازد. (پورافکاری، 1321، ص 1106)
- اختلالات شخصیت: این اختلالات به صورت الگوهای ناسازگارانه، انعطاف ناپذیر بسیار عمیق و با ثبات در درک و برخورد با محیط و خود فرد تظاهر می کنند. (همان منبع، ص 1107)
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی: این اختلال با اعمال جامعه ستیزانه و جنایی مستمر مشخص است اما معادل جنایتکاری نیست بلکه ناتوانی برای تطابق با موازین اجتماعی است که شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد. (همان منبع، ص 91)

 

 

 

چکیده پژوهش:
موضوع این پژوهش بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد است. همانطور که می دانیم نوجوانی یکی از مراحل حساس دوران زندگی هر فرد محسوب می شود که مهمترین و اثرگذارترین جریانات در این دوره حساس اتفاق می افتد که ممکن است زندگی یک فرد را تحت شعاع قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به بررسی دوره حساس نوجوانی پرداخته شده است و رابطه میان نوجوان و خانواده بررسی شده و مشکلات دوره نوجوانی نیز بررسی شده است.
بعد از بررسی دوره نوجوانی، بزهکاری، علل آن و دیدگاه هایی در مورد بزهکاری بررسی شده است و عواملی که می تواند نوجوان را به سوی بزهکاری بکشاند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یکی از اساسی ترین مشکلاتی است که ممکن است یک نوجوان به آن مبتلا شود. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، علائمی نظیر، بی احساسی مزمن، دروغگویی، دزدی، کلاهبرداری، انحرافات جنسی و غیره مشخص می شود که در این پژوهش به طور مفصل به آن پرداخته شده است.

در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است که میزان اختلل شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان تعیین می کند. برای اثبات فرضیه ها از پرسشنامه 71 سوالی mmpi یا مینه سوتا استفاده شده است که سوالات مربوطه به آیتم اختلاف شخصیت ضد اجتماعی (pd) که شامل 19 سوال بوده است، انتخاب شده و در اختیار نوجوان دختر پایه اول دبیرستان گذاشته شده است که نیمی از آنها دارای والد و سرپرست و نیمی دیگر بدون والد و سرپرست بوده اند. داده های به دست آمده از پرسشنامه با روش t استیودنت محاسبه شده اند و با t جدول در سطح 05/0 و با درجه آزادی بی نهایت مقایسه شده است و نتیجه اینکه t به دست آمده از t جدول کوچکتر شده یعنی فرضیه ما در این پژوهش رد شده است یعنی تفاوت معنی داری میان میانگین های دو گروه وجود ندارد.

تاریخچة نوجوانی:
برای قرن ها این تفکر وجود داشت که به محض اینکه کودکان به سنین 6 یا 7 سالگی می رسند می توانند مسئولیت های بزرگسالان را تقبل کنند و وارد بازار کار شوند. به غیر از قشر محدود ثروتمند، کودکان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن کار می کردند و در میان جنگ حاضر می شدند. با صنعتی شدن جوامع از سپیده صبح تا شام در کارخانجات کار می کردند. تقریباً از 150 سال قبل دوران کودکی به رسمیت شناخته شد که توجه به حقوق کودک، روانشناسی کودک و اجباری شدن تحصیلات از نتایج آن است. شرایط اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی، پیدایش رشته های تعدد تحصیلی و تخصصهای جدید و طولانی شدن دوران تحصیلات در ابتدای قرن بیستم زمینه ای را ایجاد کرد که باعث شد به دوره نوجوانی توجه خاصی شود.
در اوایل قرن بیستم استانلی هال، به سبب تخصص و خصوصیات شخصی خود نخستین تئوریسین دوره نوجوانی گردید. استانلی هال (1924-1848) اولین دکترای روانشناسی را در امریکا کسب کرد و اولین روانشناسی است که روانشناسی بلوغ و نوجوانی را مطرح کرده است و دوره نوجوانی را به عنوان یک مرحله مشخص از رشد انسان تلقی کرده است و در مطالعات خود از روش های علمی استفاده کرده است وی اولین فردی بود که از روش پرسشنامه برای کسب اطلاعات عینی استفاده کرده است. به عقیده هال نوجوانی مرحله ای است که شخص تمام مراحل قبلی رشد را برای بار دوم در سطح پیچیده تری تجربه می کند. به عبارت دیگر موجود زنده در طول حیات مراحلی مشابه تاریخ تحول انسانی را طی می کند. با شروع نوجوانی در حدود چهارده سالگی سلسله اعمال جدیدی امکان پذیر می شود که هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است که رشد انسان براساس برنامه از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیکی صورت می گیرد و تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی را در این مورد کمتر می داند. وی معتقد است که نوجوانی مرحله خاصی در رشد است که قبلا از نظر روانشناسی و اجتماع نادیه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجوانی به کاربرد و معتقد بود که در این دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذیر می باشد (اکبرزاده، 1376، ص 4).
تعبیر نوجوانی به عنوان یک مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، بخصوص ارسطو گرفته شده است اما کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را بحران به طوفان، در آن یک انقلاب و زایش دوباره می بیند. (احدی و محسنی، 1322، ص 14).
فروید، معتقد بود مراحل رشد روانی-جنسی تابع وراثت و عوامل ژنتیکی می باشد. این تکامل نسبتاً مستقل از عوامل محیطی صورت می گیرد. بهترین مثال، عقده ادیپ است که آن را در همه جا و همه زمان ها یکسان می داند. فروید نز نوجوانی را به عنوان یک مرحله الزاماً سخت و طوفانی تلقی می نماید عقاید وی مطابق با نظریه رشد داخلی می باشد. (اکبرزاده، 1376، ص 5)
مارگارت مید (1978-1901) بر روی افراد یک جزیره دور افتاده اقیانوس آرام مطالعاتی انجام داد، و نظریه متفاوتی را مطرح کرد. وی جریان رشد را بین مردم قبایل جزایر ساموآ آرام و بدون فشار یافت. (اکبرزاده 1376، ص 5) روت بندیکت، بر روی اجتماعات زیادی مطالعه نمود. وی این طور نتیجه گیری کرد که مشکل اصلی نوجوانی، عدم مداومت و ناهماهنگی در اجتماعی شدن به عنوان بزرگسالان می باشد. منظور وی از مداومت و ناهماهنگی لزوم یادگیری یک سری رفتارها، نقشها و گرایش های متفاوتی می باشد که برای بزرگسال شدن لازم است و با آنچه فرد در کودکی یاد گرفته است تفاوت دارد (همان منبع، ص 6).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  45  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش والدین در تحصیل فرزندان

دانلود مقاله ورزش و چربی خون

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله ورزش و چربی خون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

کاهش‎‎ چربی‎ خون‎ با ورزش های‎ کوتاه‎ مدت
ورزش‎ های‎ کوتـاه‎ مدت‎ با دفعات بیشتر در مقایسه‎‎ با ورزش‎ هـایـی‎ کـه مـدت‎ زیادی‎ طول‎ می‎‎کشد میزان‎‎ چربی خـون را پس‎ از خوردن‎‎ غذا بیشتر پایین می‎ آورند. ورزش های‎ متنـاوب که‎‎ هریک10 دقیقه طول‎ می‎کشد و جمع‎ آنهـا از 30 دقیقه‎ در روز کمتر نمی‎ شود بیـش‎ از ورزش‎ هایی‎‎‎ که‎ بیشتر طول‎ می کشند ولـی بـا تناوب‎ کمتری‎ انجام‎ می‎‎‎شوند می توانند چربـی خون‎‎ را پس‎ از خوردن غذا کاهش‎ دهند. به‎‎‎‎ گفته پژوهشگران‎ کسانی‎ که به علل‎ مختلف‎ از جمله‎ نوع کار یا عدم‎ تحمل‎ بدنی‎‎ نمی توانند به‎ مدت‎‎ طولانی‎ در هر نوبت ورزش‎ کنند نباید ناامید باشند زیرا تحقیق‎ جدیـد بـه‎ وضـوح‎ تاثیر مثبت‎ و حتی‎ برتری‎‎ ورزش‎ های کـوتـاه‎ مدت‎ ولی‎‎ با تناوب‎ بیشتر را نشان‎ می دهد. به‎‎ عقیده پژوهشگران ‎ هر بارفعالیت‎ بدنی‎ موجـب‎ تحریک‎ سوخت‎ و ساز و افزایـش‎ اسـتفـاده‎ از ذخایر غذایی‎‎ بدن‎ می شود.
نحوه تاثیر ورزش بر سطح کلسترول خون
تحقیقی که اخیرا در دانشگاه آلاباما , Birmingham , انجام شده است نشان داده است که فعالیت های بدنی طولانی مدت نسبت به فعالیت های ورزشی سخت و کوتاه مدت اثر بیشتری در کاهش سطح کلسترول خون دارند. اگر چربی خونتان بالاست باید بدانید که تنها استفاده از رژیم غذایی کم چربی نمیتواند شما را در کاهش سطح کلسترول خونتان یاری نماید برای این امر باید میزان کالری دریافتی تان را نیز کنترل نمایید. به عبارت دیگر رژیم غذایی تنها هنگامی میتواند سطح کلسترول خونتان را تنظیم نماید که میزان کالری دریافتی تان را نیز تا حد نرمال تقلیل دهد. چربی های اشباع شده در گوشت و فرآورده های تهیه از شیر کامل در بدن انسان تبدیل به ماده ای بنام استن میشوند. کبد از این ماده برای ساختن کلسترول استفاده می کند. در صورتیکه میزان کالری که میسوزانید شما بیش از آن حدی باشد که وارد بدنتان شده است بدن از استن برای تولید انرژی و جبران این کمبود استفاده میشود و به عبارتی دیگر ورزش با افزایش مصرف کالری و استفاده از استن در تولید انرژی و جبران کمبود کالری , از تجمع این ماده در بدن شما جلوگیری به عمل میاورد.
حالا بحث این جاست که کدام نوع از ورزش برای شما مفید تر خواهد بود. ورزشهای سخت موجب بروز آسیب های عضلانی و به تبع آن دردها و کشیدگی ها و کوفتگی های ماهیچه ای میشود. لذا انجام آن میتواند منجر به این امر گردد که شما تا چند روز بعد از انجام یک تمرین نتوانید تمرین دیگری را انجام دهید در صورتیکه انجام فعالیت های سبک تر و طولانی مدت تر این آسیب ها را وارد ننموده و به شما اجازه میدهد تا با انجام یک فعالیت مستمر و همه روزه بدنتان را در کاهش سطح کلسترول خون یاری نمایید.
چگونه چربی خون خود را کاهش دهیم؟
چربی های مواد به دو گروه اشباع شده و اشباع نشده تقسیم می گردند.
چربی های اشباع شده :
( مانند گوشت قرمز سوسیس، کالباس، همبرگر، قلوه، مغز زبان، کره، پنیر، بستنی، شکلات، نارگیل ، کلوچه، پیراشکی و شیر پرچرب) مستقیما چربی خون را افزایش می دهند؛
چربی های اشباع نشده:
( مانند روغن زیتون، روغن آفتابگردان، روغن سویا، روغن ذرت و گوشت ماهی، اردک و غاز) اثرشان مانند چربی های اشباع شده نیست و مستقیما چربی خون را افزایش نمی دهند؛ به علاوه چربی های اشباع نشده موجود در ماهی نه تنها خطر انسداد عروق را کاهش می دهد، بلکه به رقیق شدن خون کمک می کنند.
جهت کنترل چربی خون خود موارد زیر را رعایت کنید:الف- مصرف مواد غذائی حاوی چربی های اشباع شده را تا حد ممکن کاهش دهید.
ب – حداقل دوبار در هفته از ماهی ( به صورت کبابی یا پخته ) استفاده نمایید.
ج – حتی الامکان کره نباتی یا مارگارین را جایگزین کره معمولی کنید.د – در هفته بیشتر از سه یا چهار عدد تخم مرغ استفاده نکنید.ه – مرتب ورزش کنید.
و- حداقل چهار تا پنج نوع میوه یا سبزی تازه در وعده غذایی روزانه خود بگنجانید. ز- سیگار نکشید.
ح – استرسهای محیطی را تا حد ممکن کاهش دهید.
راهکارهای اصلی جهت کاهش چربی خون :
رعایت نکات زیر به همه بیماران دچار افزایش چربی خون توصیه می شود. بهتر است بدانیم افراد سالم نیز با رعایت این نکات از احتمال هیپرلیپیدمی تا حد زیادی مصون خواهند بود و همه افراد خانواده می توانند از رژیم غذایی ضد افزایش چربی خون سود ببرند:
۱- انجام ورزش به صورت منظم، حداقل هفته ای سه روز، در کنترل وزن و متعادل نگه داشتن چربی ها خون اثر واضحی دارد. بهترین ورزش پیاده روی ، دوچرخه سواری و شنا است.
۲- وزن ایده آل حفظ شود و در صورت وجود چاقی، کاهش وزن اکیدا توصیه می شود.
۳- از مصرف الکل و سیگار به شدی پرهیز شود.
۴- توصیه می شود از رژیم غذایی حاوی کم ترین میزان چربی استفاده شود. به خصوص باید از مواد غذایی حاوی کلسترول و چربی های اشباع شده پرهیز نمود. از شیر و فرآورده های لبنی کم چرب و یا بدون چرب استفاده شود . از مصرف کره و خامه خودداری شود. هر گونه چربی گوشت قرمز و همچنین پوست مرغ قبل از پخت جدا شده و دور ریخته شود. از تخم مرغ به صورت محدود استفاده شود. حتی الامکان از سرخ کردن مواد غذایی خودداری شده و مواد غذایی به صورت آب پز و کبابی ، تنوری ( فر) تهیه شود.
مصرف گوشت ماهی با توجه به وجود چربی های مفید در آن توصیه می شود. البته باید توجه داشت که ماهی نیز بهتر است سرخ نشود.
سبزیجات و میوه هایی که حاوی چربی ناچیزی هستند می توانند به صورت آزادانه مورد مصرف قرار گیرند.
مصرف مغزها ( گردو، آجیل) و روغن زیتون می تواند موجب اثر مفیدی در کاهش LDL ( چربی با تراکم پایین ) شود. البته باید توجه داشته باشید که مصرف زیاد و بی رویه این مواد می تواند باعث چاقی شود.
مصرف روغن ماهی نباتی جامد باعث افزایش LDL و کاهش HDL شده و بهتر است تا حد امکان از مصرف آن خودداری شود. بر خلاف آن کره های گیاهی ( مارگارین) حاوی استانول ( Stanol ) باعث کاهش LDL می شود .

 

فوائد ورزش چیست؟
ورزش به شما کمک خواهد کرد تا چربی از دست داده و لاغر شوید. اما باید دلایل مهم بیشتری برای ورزش کردن وجود داشته باشد. شما نه تنها برای کسب و حفظ سلامتی ورزش بلکه برای زندگی و زندگی کردن ورزش می کنید.
فوائد دال بر صحت و سلامتی ورزش
نقطه چربی خود را دوباره تنظیم میکند
فیزیولوژیست ها معتقدند که یک نوع از آمونیوآلکائیل ها که در جایی از مغز ذخیره شده اند زمان و مقدار خون را تنظیم می کند. این ماده "نقطه چربی" (همچنین به عنوان "نقطه تنظیم" نیز شناخته شده است) را کنترل می نماید و سطح چربی که بدن شما سابقا کسب نموده را مشخص می کند.
بدن شما می داند برای محافظت از شما در مقابل اوقاتی که ممکن است غذای کافی به بدنتان نرسد که فقط نیاز به این سطح چربی نیاز دارد. اعتقاد بر این است که این سطح چربی برای حفظ سلامتی بسیار مهم است و بدن شما سعی خواهد کرد تا آن را بدست آورده و حفظ نماید. بنابراین بدن شما در برابر هر کوششی که برای کم کردن وزن و پایین آوردن این نقطه چربی بکنید مقاومت خواهد کرد و این یکی از دلایلی است که وقتی افراد وزن کم می کنند تمایل به دوباره جایگزین کردن و بدست آوردن آن دارند. اگر شما ناگهان شروع به کم خوردن کنید بدنتان فکر خواهد کرد که حتما قحطی شده بنابراین دستور به حفظ چربی بدن می دهد. میزان سوخت و ساز بدن شما کم خواهد شد و اشتهایتان افزایش می یابد.
شما ممکن است تقلا کنید تا سر رژیم خود بمانید و به آن ادامه دهید اما نقطه چربی شما اصرار در ذخیره کردن دارد. سوزاندن چربی و در نتیجه کم کردن وزن خیلی سخت می شود. اگر شما از اشتهای خود تبعیت کرده و بیشتر بخورید ممکن است نقطه چربی خود را بالاتر هم ببرید.
آنچه شما باید انجام دهید نوعی کلک زدن به نقطه چربی بدنتان می باشد. یعنی با کم کردن کالری روزانه خود به تدریج چربی را مجبور به پایین آمدن نمایید. نقطه چربی بتدریج کم شده و آمونیوآلکائیل با فکر و ایده سوزاندن ذخائر چربی راحتر عمل می کند. زیرا به اندازه کافی غذا به بدن رسیده و فکر قحطی زدگی سلول های بدن منتفی می شود. زمانیکه بدن شما به گرفتن کالری کمتر عادت کرد، استفاده بیشتر از انرژی به جای ذخیره سازی آن موثر تر خواهد شد.
(نکته): کلید اصلی لاغر شدن و لاغر ماندن تنظیم نقطه چربی می باشد. یعنی بدن شما بیشتر چربی سوز شود تا ذخیره ساز چربی . چطور؟ با درست خوردن و بیشتر ورزش کردن.
ورزش نقش مهمی را در تنظیم دوباره میزان آمینوآلکائیل ایفا می کند.
اگر شما به طور مداوم در حال رژیم گرفتن و از دست دادن وزن بوده اید اما به یک نقطه رکود و سکون رسیده اید احتمالا بدن شما تصمیم گرفته تا تعادل نقطه چربی در بدنتان حفظ شود. با افزایش میزان ورزش شما می توانید بدن را دوباره به حالت چربی سوزی برگردانده و به کم کردن وزن ادامه دهید.
خطر و شدت ابتلا به بیماری دیابت غیر ارثی را کاهش می دهد
ورزش ملایم و آرام که فقط 200 کالری در روز می سوزاند مانند یک پیاده روی 30 دقیقه ای می تواند خطر ابتلا به دیابت غیر ارثی را بکاهد. ورزش تاثیرانسولین را با کمک در رفع قند از خون قبل از اینکه به عنوان چربی ذخیره شود افزایش می دهد. انسولین از تغییر و بازگشت چربی به گلوکز هم ممعانت می کند. تاثیر بیشتر انسولین با میزان پایین فشارخون ، میزان بالای کلسترول خوب(بی ضرر) و احتمال کم ابتلا به بیماری های قلبی نیز ارتباط دارد.
ایمنی و مصونیت بدن را افزایش می دهد
ورزش مرتب و ملایم تعداد سلولهای گلبول سفید را افزایش می دهد تا توانایی بدن در برابر عفونت ها بیشتر شود. ورزش همچنین تعداد سلول های کشنده (سلولهای بخصوصی که برای جنگ با بیمارهای جدی و خطرناک تجهیز می شوند) را افزایش می دهد و تولید پادزهر ها را در بدن می افزاید. راه دیگری که ورزش توسط آن ایمنی بدن را افزایش می دهد کاستن استرس و نگرانی است. زیرا استرس به خودی خود می تواند سیستم ایمنی بدن را تحت فشار و تاثیر منفی خود قرار دهد.

 


میزان کلسترول خون را می کاهد
ورزش همراه با یک رژیم کم چربی می تواند میزان کلسترول بد(مضر) را دوبرابر بیشتر از رژیم تنها کم کند. ورزش میزان کلسترول خوب خون را افزایش می دهد. ورزش یکی از معدود چیزهایی است شما را به هردو هدف می رساند. زندگی زناشویی را بهتر می کند.
ورزش تاثیر غیرقابل انکاری در تحکیم بخشیدن به زندگی زناشویی و حفظ سلامت روانی افراد دارد.
بنیه شما را تقویت می کند
افرادی که یک برنامه مرتب ورزشی را دنبال می کنند معتقدند که انرژی خیلی زیادی دارند. در سطح عضلانی ، ورزش کارایی ماهیچه را با استفاده بیشتر از اکسیژن می افزاید. ورزش همچنین به بدن شما کمک می کند تا اکسیژن بیشتری به دیگر اندام های مهم بدن مانند شش ها، مغز، قلب و عضلات برساند. به طورخلاصه ورزش در انتقال اکسیژن در سرتاسر بدن و به درون سلولها تاثیر به سزایی دارد.

 

قلبی سالم برای شما می سازد
ورزش ماهیچه را ساخته و محکم می کند و وقتی که شما ورزش می کنید در واقع در حال ساختن و محکم کردن عضلات قلب خود هستید. یک قلب قویتر خون بیشتری را در هر بار(ضربه) پمپاژ می کند و بنابراین همین قلب با ضربات کمتر همان میزان خون را می تواند پمپاژ نماید. براساس تحقیقاتی که روی 13000 زن و مرد انجام شده احتمال بروز حمله قلبی یا ابتلا به سرطان در افرادی که در هفته 3 تا 4 بار روزانه 30 دقیقه پیاده روی می کنند تا 50 درصد کاهش می یابد. در افرادی که فشار خون بالا دارند ورزش مداوم و مستمر در پایین آوردن فشار خون به طور متوسط ده برابر موثرتر می باشد. ورزش همچنین میل به لخته شدن سلول های خون را ضعیف کرده و بنابراین از لخته شدن خون جلوگیری می کند. ورزش با این عمل از بروز سکته یا حملات قلبی جلوگیری می کند.
روند پیری را کند می نماید
تقریبا تمام تغییرات فیزیولوژیکی که به پیر شدن کمک می کند باضافه حجم عضلانی تحلیل یافته ، چربی ذخیره شده بالا، ضعف عضلانی بالا ، حجم استخوانی کاهش یافته، میزان متابولیسم که باعث افزایش میل به ذخیره سازی چربی می شود، سلامت قلبی تضعیف شده، مشکلات خواب، مشکلات جنسی، کاربرد و بهره برداری درست از اکسیژن که در ماهیچه تقلیل یافته، هوشیاری و تیزی روحی روانی ضعیف شده با ورزش بهبود می یابند. ورزش مانند یک تقویت کننده بسیاری از علائم پیری را مرتفع می نماید.
طول عمر را افزایش می دهد
افرادی که ورزش را به طور مرتب و منظم انجام می دهند عمر طولانی تری نسبت به افرادی که ورزش نمی کنند دارند. آمار مرگ با افزایش تعداد کالری که در ورزش می سوزد کاهش می یابد. تحقیقات نشان داده که کاستن میزان کالری ورودی به بدن نیز می تواند طول عمر شخص را افزایش دهید. بنابراین ترکیب یک رژیم غذایی کم کالری با ورزش برای سوزاندن کالری ها، نتیجه را مضاعف می کند. با بالا رفتن سن ، حجم عضلات تحلیل می رود بنابراین شما باید ورزش را با بالا رفتن سن خود افزایش دهید.
عضلات را می سازد
ورزش عضلات را می سازد و عضلات بزرگترین منبع چربی سوز بدن می باشند. عضلات کالری ها را مصرف می کنند البته نه تنها در طی زمان ورزش کردن بلکه وقتی که در حال استراحت کردن هستید، عضلات به طور اتوماتیک کالری ها را می سوزانند. هر قدر حجم عضلانی بیشتری داشته باشید کالری بیشتری (چربی بیشتر) نیز می سوزانید حتی هنگامیکه خواب هستید. با ورزش ملایم شما می توانید حجم عضلانی خود را برای سوزاندن اتوماتیک صد کالری اضافه در روز که همان سوزاندن اتوماتیک چربی حدود 0.5 کیلو در یک ماه می باشد افزایش دهید. بنابراین هنگامی که لاغر شدید شما شانس لاغر ماندن خود را افزایش می دهید. بهترین ورزش برای ساختن عضلات آموزش مقاومت و ایستادگی است که ماهیچه ها در برابر وزن سنگینی انجام می دهند. مانند تعلیم وزنه برداری. ورزش به اندازه کافی عضله و ماهیچه می سازد و آنها را حفظ می کند و برای لاغر ماندن آنها را همیشه آماده نگه می دارد. ورزش سرعت متابولیسم را زیاد می کند. شما هنگام ورزش کردن نه تنها چربی می سوزانید بلکه میزان متابولیکی افزایش یافته شما بین 6 الی 12 ساعت پس از ورزش هم باقی می ماند.

 

ورزش استخوان سازی هم می کند
فضانوردان که در جاذبه صفر فضا کار می کنند حجم استخوانی خود را از دست می دهند. ورزش وزنه برداری در روی زمین استخوان هارا محکم تر می کنند. ورزش وزنه برداری روش خوبی برای جلوگیری از پوکی استخوان یا نرمی استخوان می باشد. یک دلیل اینکه ورزش به ساخت استخوان در بدن کمک می کند این است که هنگام ورزش کردن بدن شما تمایل کمتری به از دست دادن کلسیم از کلیه ها دارد تا هنگامیکه ساکن و بی تحرک هستید.
نکته: عضله (ماهیچه) بسازید و چربی بسوزانید

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ورزش و چربی خون

دانلود مقاله مدیریت استراتژیک

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله مدیریت استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی از شرکت‌های بزرگ و موفق در مدت زمان کوتاهی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار خود به موقعیتی معمولی و حتی تأسف بار تنزل یافته‌اند و چرا برخی از شرکت‌های کوچک و گمنام به یکباره به جایگاه‌های ممتازی در صحنه رقابت بین الملل رسیده‌اند؟ آیا در این مورد فکر کرده‌اید که چرا برخی از مؤسسات، نوسان‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به راحتی تحمل نموده و بر آنها غلبه می‌کنند و در مقابل برخی از سازمان‌ها طعم تلخ شکست را چشیده و از ادامه راه باز می‌مانند؟ به عقیده بسیاری از متخصصان علم مدیریت پاسخ بسیاری از این گونه سئوالات را باید در مفاهیمی به نام «استراتژی» و «مدیریت استراتژیک» جستجو کرد. در این مقاله سعی شده است نگاهی گذرا بر مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن در سازمان‌ها داشته باشیم.

 

تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را می‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر می‌رسد.

 

امروزه با توجه به دستیابی به اهداف و چشم اندازی که سازمان‌ها و کشورها برای خود ترسیم می کنند و همچنین تغییرات و تحولاتی که در محیط پدید آمده است تحلیل استراتژی سازمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پدیده جهانی شدن و ظهور اینترنت باعث شده است که مقوله استراتژی در سطح جهانی و سازمان‌های مجازی از موضوعات به روز مدیریت باشد. مطالب در این حوزه به دو صورت طبقه بندی و ارائه می گردند:
الف:براساس بازارها و حیطه فعالیت سازمانها با این توصیف مطالبی در مورد موضوعات تخصصی استراتژیک در حوزه‌های ذیل بیان می گردد:
مدیریت استراتژیک در سازمان‌های تولیدی و خدماتی [ویرایش]
هدف نهایی مدیران موسسات تولیدی یا خدماتی بقاء و رشد سازمان خود می باشد. و لذا اگر از مدیران این این سازمان¬ها سوال شود که استراتژی شما برای بقا و ماندگاری در محیط رقابتی امروزی چیست، در پاسخ خواهند گفت «سودآوری بلند مدت». براورده سازی و نیل به چنین هدفی امروزه بسیار مشکل است و نیازمند شناسایی و مدیریت عوامل مختلف داخل و خارج سازمان می باشد. از جمله عوامل اثرگذار بر استراتژی فوق که در اکثر قریب به اتفاق سازمان¬های تولیدی و خدماتی مطرح می¬باشند می¬توان به رضایت مشتری، رقبا، تکنولوژی،نیروی انسانی، سیاست¬های کوتاه و بلند مدت، هزینه، کیفیت، سود خالص و ... اشاره کرد. این عوامل سبب شده¬اند که سازمانهای مختلف تولیدی و خدماتی در سرتاسر جهان برای دستیابی به سودآوری بلندمدت تکاپو کنند. مدیران چنین شرکت¬هایی در فکر هستند که چگونه می¬توان در شرایط گنگ و مبهم و محیط کاملا رقابتی بازار بر دیگر رقبا غلبه کرد؟ پاسخ این سوال، ضرورت کسب و کار در جهان امروز را مشخص می¬کند. از میان عوامل مذکور رضایت مشتری مهمترین نگرانی سازمان می¬باشد. با جلب رضایت مشتریان است که می¬توان بر رقبا غلبه نمود و سود سازمان را پیوسته افزایش داد. میزان رضایت¬مندی مشتریان بستگی به مجموعه ویژگی ها و خصوصیات محصول دارد. بر اساس تفکرات جیمز ووماک که از صاحب نظران حوزه تولید ناب می¬باشد، سه ویژگی باید در محصولات وجود داشته باشد تا منجر به رضایت¬مندی همیشگی مشتریان شود.

 

استراتژی
الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه‌ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
• چه اهدافی باید محقق گردد
• روی کدام صنایع، بازارها و محصول‌ها باید تمرکز کرد
• چگونه برای بهره‌برداری از فرصت‌های محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیت‌هایی انجام گیرد.

 

مدیریت استراتژیک
تصمیمات و فعالیت‌های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌های مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست.
بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیت‌های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌های انجام شده را در برمی‌گیرد.

 


ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌توان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکت‌های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، توزیع‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.

 


مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت‌هایش به گونه‌ای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می‌کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول‌تر و منطقی‌تر راه‌ها یا گزینه‌های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی‌های بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که این فرایند می‌تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم‌تری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیرشدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌نمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی می‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می‌شوند در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.

 


فرآیند مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریت استراتژیک را می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:
• تحلیل وضعیت
• تدوین استراتژی
• اجرای استراتژی
• ارزیابی استراتژی

 


• تحلیل وضعیت
• اهداف بلندمدت، مأموریت سازمان (علت وجودی و اینکه چه هستیم)، چشم انداز سازمان (چه می‌خواهیم باشیم)
• تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌های سازمان
• تجزیه و تحلیل محیط خارجی

 

• تدوین استراتژی
در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با استفاده از مدل‌های مختلفی که در بحث‌های مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می‌کنیم. در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد تا در آنها ایجاد انگیزش کند.
• اجرای استراتژی
برای اجرای استراتژی‌ها باید از ابزار زیر بهره گرفت:
• ساختار سازمانی متناسب با استراتژی‌ها
• هماهنگ‌سازی مهارت‌ها، منابع و توانمندی‌های سازمان در سطح اجرایی
• ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخش‌ها و واحدهای وظیفه‌ای سازمان نیاز دارد.

 

• ارزیابی استراتژی
برای تعیین حدود دستیابی به هدف‌ها، استراتژی اجرا شده، باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی می‌شود:
• بررسی مبانی اصلی استراتژی‌های شرکت
• مقایسه نتیجه‌های مورد انتظار با نتیجه‌های واقعی
• انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامه‌های پیش بینی شده مطابقت دارند. اطلاعاتی که از فرایند ارزیابی استراتژی به دست می‌آید باید به گونه‌ای باشد که عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید کسانی یا واحدهایی را معرفی نماید که نیاز به اصلاح دارند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت استراتژیک

دانلود مقاله عاشورا

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

عاشورا

 

مقدمه

 

از زمانى که قیام امام حسین(ع) با آن شرایط و ویژگى هاى خاص اتفاق افتاده است، سؤال‌هایى در میان نخبگان و اندیشمندان و حتى مردم عادى مطرح بوده است که، انگیزه اصلى امام(ع) از اقدام به چنین کارى چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده، یا قیام امام(ع) علت دعوت کوفیان؟ آیا دستیابى به حکومت، علت اصلى و غایت نهایى این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهاى محدود در ساختار حکومت اسلامى هم مى توانست هدف امام(علیه السلام)را تأمین کند؟ اگر هدف اصلى قیام، اصلاح وضعیت امت و جامعه اسلامى بود، آیا حضرت نمى توانست به شیوه مسالمت آمیز به هدف خویش جامه عمل بپوشاند تا مردم شاهد ریختن خون فرزندان پیامبر(صلى الله علیه وآله)و به اسارت رفتن اهل بیت(علیهم السلام) آن حضرت نباشد؟ و...

 

این پرسش ها و مانند آنها، هر کدام حاکى از نگرش ها و دیدگاه هاى خاص افراد به این حادثه است. البته یکى از علل فزونى پرسش ها و دیدگاه ها درباره فلسفه قیام حضرت را باید در پیچیدگى خاص و چند بُعدى بودن این نهضت جست و جو کرد. نهضتى که در طول تاریخ اسلام، نظیرى نمى توان براى آن یافت.

 

نکته دیگرى که تحلیل چنین حادثه اى را مشکل مى سازد، عکس العمل دور از انتظار و غیرقابل باور و پذیرش بسیارى از مسلمانان در برابر این قیام بوده است! چرا که نه تنها کوفیان که خود طلایه دار دعوت حضرت بودند، بلکه مردم دیگر شهرهاى اسلامى بویژه مکه و مدینه هم واکنش مناسب و پاسخ مثبت در برابر این حادثه ازخود نشان ندادند و به رغم آنکه هنوز بیش از نیم قرن از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نگذشته بود، شاهد چنین جنایت و فاجعه اى بودند و دَم برنیاوردند.

 

یک تحلیل گرتاریخ عاشورا، وقتى حضور تعدادى از صحابه و گروه زیادى از تابعین را در آن روزگار به یاد مى آورد و مى بیند که از حریم خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هیچ گونه دفاعى نمى کنند در حالى که هم چنان ادعاى دین دارى مى کنند، با تناقضى غیر قابل توجیه رو به رو مى شود، چرا که از یک سو، ادعاى دین دارى و دین باورى این دسته را مى بیند و ازسوى دیگر، به راستى و درستى حرکت فرزند پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایمان دارد. شخصیتى که در دامن رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، دُخت بزرگوارش فاطمه زهرا((علیها السلام)) و نخستین امام شیعیان و چهارمین خلیفه مسلمانان بزرگ شده است. اکنون پژوهش گر تاریخ کربلا با این مشکل دست به گریبان است که چگونه این دو واکنش متضاد را بپذیرد و تضاد آن دو را توجیه کند؟!

 

با عنایت به چنین واکنش دوگانه و متضادى از زمان وقوع این حادثه تا به امروز، هر اندیشمند مسلمانى که با تاریخ عاشورا سروکارداشته است، به فراخور فهم و برداشت خویش از این واقعه، درباره قیام کربلا و اهداف آن، سخن گفته است. البته در این میان، برخى از مورخان و اندیشمندان اهل سنت به دلایل گوناگونى از جمله: سلایق و انگیزه هاى سیاسى و دینى، گرایش و وابستگى به دستگاه حاکم و در نتیجه تحت فشاربودن از سوى حکومت وقت به منظور تحریف و وارونه جلوه دادن حقایق تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ عاشورا، تأثیر پذیرى از اوضاع سیاسى ـ مذهبى زمان خویش و سرانجام از همه مهم تر، عدم سنخیت میان شخصیت واقعه نگار و ابعاد شخصیتى رهبر و قهرمان حادثه، دچار تحریف ها و وارونه نویسى هاى گوناگون در تاریخ عاشورا و به ویژه درباره فلسفه نهضت عاشورا شده اند. هم چنانکه برخى از نویسندگان و اندیشمندان شیعه نیز به سبب نگاه یک سویه و تک بُعدى به واقعه عاشورا و عدم توجه به ابعاد گوناگون این قیام به ویژه شخصیت و رهبر این قیام به عنوان امام معصوم و شخصى که اطاعتش واجب است، دچار تحلیل هاى نادرست یا ناقص و گاه جنجال برانگیز پیرامون این حادثه بزرگ تاریخ اسلام شده اند.

 

بنابراین اگرتحلیل گر نهضت عاشورا بخواهد در تحلیل خویش بیراهه یا کژراهه نرود و در دام تحلیل هاى عقیم و ناکارآمد دراین باره نیفتد، لازم است نخست اینکه، سنخیتى بین خود و رهبر نهضت ایجاد کند تا روح و رفتار امام حسین(علیه السلام)را با جان و دل لمس کند، و دوم آنکه، در بررسى ابعاد و زوایاى قیام کربلا، به شخصیت امام حسین(علیه السلام) به عنوان امام معصوم و کسى که اطاعتش واجب و صاحب ولایت عام است، عنایت کامل داشته باشد. در این صورت مى توان ادعا کرد که پژوهش گر تاریخ کربلا در تحلیل خویش درباره انگیزه قیام کربلا به تحلیل نسبتا صحیح و جامع دست یافته است.

 

با عنایت به این مقدمه، در آغاز به بیان و نقد و بررسى مهم ترین و مشهورترین آرا و دیدگاه هاى اندیشمندان مسلمان پیرامون فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) مى پردازیم و سپس در ادامه به انگیزه قیام، از زبان خود حضرت که از میان وصیت نامه، خطبه ها، بیانات و نامه هاى آن حضرت از آغاز نهضت در مدینه تا فرجام آن در کربلا، مى توان به دست آورد، خواهیم پرداخت. البته از سخنان دیگر ائمه(علیهم السلام) نیز درباره فلسفه قیام کربلا که در برخى از زیارت نامه ها وارد شده است، استفاده خواهد شد.
معرفى و نقد و بررسى مهم ترین و مشهورترین دیدگاه هاى مورّخان و اندیشمندان مسلمان درباره فلسفه قیام کربلا;

 

1. دیدگاه و برداشت دنیاگرایانه

 

یکى از دیدگاه هاى مهم اهل سنت درباره فلسفه قیام عاشورا، برداشت دنیاگرایانه از نهضت اباعبدالله(علیه السلام) است. این برداشت از همان آغاز نهضت در برخوردهایى که امام(علیه السلام) با برخى ازبزرگان و افراد سرشناس درمدینه ومکه داشتند، به روشنى نمایان است. آنان به این گمان که حسین بن على(علیه السلام) براى دستیابى به ریاست و حکومت دنیایى قیام کرده است; اما در ارزیابى خود براى دست یافتن به چنین هدفى، دچار اشتباه شده است، حرکت حضرت را تخطئه کرده و در لباس خیرخواهى، کوشش مى کردند امام(علیه السلام) را به هر شکل ممکن، از این سفر باز دارند; چرا که مى دانستند این حرکت به شکست نظامى منجر خواهد شد و دستیابى به حکومت، خیالى بیش نیست. چنانکه در همان زمان عبدالله بن عمر با چنین نگاهى چندین بار کوشید تا حضرت را از هدف خود منصرف نماید.211 عبدالله بن مطیع نیز با چنین اعتقادى ، از امام(علیه السلام)مى خواهد که از تصمیم خویش منصرف شود; چنانکه در دیدارش با حضرت مى گوید:

 

"شما را به خدا، اى پسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، مگذار حرمت اسلام شکسته شود! شما را به خدا، حرمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و حرمت عرب را حفظ کن! به خدا سوگند، اگر آنچه را که (امروز) در دست بنى امیه است (یعنى حکومت) در پى آن باشى، تو را مى کشند و اگر شما را بکشند، بعد از شما هرگز از کسى نمى هراسند.212

 

چنین اندیشه اى محدود به عصر امام حسین(علیه السلام) نشد، بلکه در قرون بعدى نیز، برخى از مورّخان و اندیشمندان اهل سنت ضمن تأیید و پذیرش و ترویج تفکر یاد شده، به ارائه تفسیرسطحى و دنیاگرایانه از انگیزه قیام اباعبدالله(علیه السلام)و در نتیجه ارائه چهره اى تحریف شده و دگرگون از نهضت کربلا پرداختند. این گروه در اثر چنین نگاهى (که برخاسته ازمحاسبه هاى بشرى است) براین باورند که نهضت امام(علیه السلام) یک حرکت نسنجیده در شرایط نامناسب بوده است. چون حسین(علیه السلام) آن چنانکه باید در ارزیابى قدرت حکومت و سنجش توان وجایگاه خویش دقت لازم نکرد. از این رو براقدام امام(علیه السلام) خرده گرفته و آن را سبب تفرقه بین مسلمانان و خلاف مصالح جامعه اسلامى پنداشته و در این زمینه برخى ازآنان تا آنجا پیش رفته اند که حرکت امام(علیه السلام) را براى خود او و اسلام و مسلمانان تا روز قیامت زیان بار دانسته اند. نمونه اى از این اظهار نظرها چنین است:

 

الف. قاضى ابوبکربن عربى اندلسى مالکى (م 543 هـ) مؤلف کتاب العواصم من القواصم در این باره مى گوید:

 

"اگر حسین بن على که بزرگ این امت و پسر بزرگ این امت وشریف ترین شخص و پسر شریف ترین شخص امت بود، در خانه خود مى نشست یا به زراعت یا دامدارى مى پرداخت، مقرون به صلاح و صرفه بود. و اگر مردم از او درخواست قیام به حق مى کردند، از آنان نمى پذیرفت و توجه به هشدار رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى کرد (که از انگیزش فتنه بیم داده بود) و به خاطر مى آورد که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)از صلح حسن بن على(علیه السلام) ستایش کرده است. اگر او تنها به این نکته توجه مى کرد که حسن بن على(علیه السلام) با آن همه نیروى نظامى خودحکومت و خلافت را از دست داد، چگونه او مى تواند به کمک اوباش و اراذل کوفه خلافت را چنگ آورد؟، چنین حادثه تأسف بارى هرگز رخ نمى داد!213

 

ب. ابن تیمیه (م 728 هـ)، بنیان گذار اندیشه وهابیت، نظریه جواز خروج حسین بن على(علیه السلام)بر یزید را باطل مى داند. او بر این باوراست که: مفسده چنین خروجى از مصلحتش بیشتر بوده و در خروج وقیام حسین هیچ گونه مصلحت دنیایى ودینى وجود نداشته است. چرا که حسین(علیه السلام) آنچه را که ازکسب خیر و دفع شر در نتیجه قیامش به دنبال آن بود، به دست نیاورد و حتى با قیام و کشته شدنش، خوبى کاهش یافت و بدى فزونى گرفت، بلکه قتل حسین از کارهایى بودکه فتنه هاى زیادى را دامن زد.214

 

وى در جاى دیگر در بحث مقایسه اى بین قتل عثمان و شهادت امام حسین(علیه السلام)مى نویسد:

 

"بى تردید اجروثواب عثمان نزد خدا بیشتر وگناه قتلش بیشترازگناه کشتن کسى است که حاکم وزمامدار مسلمانان نبوده; اما براى دستیابى به حکومت خروج کرده است چرا که عثمان از خود صبر پیشه کرد و براى حفظ جان خویش با قاتلانش نجنگید!... "215

 

ج. ابن کثیر (م 774 هـ) درکتاب البدایة والنهایة در فصلى با عنوان قصة الحسین بن على وسبب خروجه باهله من مکة الى العراق فى طلب الامارة وکیفیة مقتله216 به جریان قیام کربلا پرداخته است. وى با انتخاب عنوان یاد شده هدف نهضت امام حسین(علیه السلام) را طلب حکومت ودستیابى به قدرت (طلب الامارة) بیان کرده و با این سخن به این قیام، ماهیتى سیاسى ـ دنیایى داده است.

 

د. ابن خلدون (م 808هـ) دیدگاه خویش را درباره قیام امام حسین(علیه السلام) چنین بیان مى کند:

 

"... حسین دید که قیام بر ضد یزید به سبب فسق وى واجب و ضرورى است. به ویژه برکسى که توانایى چنین قیامى را داشته باشد. اوگمان کرد خود به سبب شایستگى وداشتن شوکت و نیرومندى، بر این امر توانا ست; اما درباره شایستگى، هم چنان که گمان کرد درست بود و بلکه بیش از آن هم لیاقت داشت; اما درباره شوکت (وقدرت نظامى خویش که خیال مى کرد بتواند با نیروى نظامى خویش بر دشمن غلبه کند) اشتباه کرد! "217

 

هـ . شیخ محمد طنطاوى مصرى (م 1277 هـ) درباره نهضت امام حسین(علیه السلام) مى نگارد:

 

"حسین بن على(رضى الله عنه) از روى خوش گمانى به کسانى که گرد او جمع شده بودند وشدیداً او را براى قیام وقبضه کردن خلافت تحریک مى کردند،اطمینان پیدا کرد. از این رو قیام کرد; اما از طرفى قدرت وشوکت بنى امیه و شدت عمل دستگاه حاکم را به حساب نیاورد،وازطرف دیگر،فریب کارى مردم عراق راکه در گذشته پدر وبرادرش را فریب داده بودند، از نظر دور داشت! "218

 

و. عبدالوهاب نجار (م 1360 هـ)، استاد دانشگاه الازهر مصر نیز درباره قیام اباعبدالله(علیه السلام)، نظرى شبیه دیدگاه طنطاوى دارد، او مى گوید:

 

"ظلم است که گفته شود یزید، حسین بن على را اجباراً به سوى عراق فرستاد زیرا حسین با اختیار خود به عراق رفت. او به دو سبب فریب خورد: یکى آنکه، خیال کرد عراقیان که دعوتش کردند او را یارى خواهند داد ودیگر آنکه، تصورکرد خویشاوندى با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چنان مقام اجتماعى به او داده است که مى تواند دراین مبارزه پیروز شود. "219

 

ز. محب الدین خطیب مصرى (م 1389هـ) در حواشى خود بر کتاب العواصم من القواصم ابن عربى، بعد از بیان نظر و کوشش هاى برخى از کسانى که مى خواستند امام حسین(علیه السلام) را از سفر به عراق منصرف کنند، مى نویسد:

 

"این همه کوششى که افرادخیرخواه براى ممانعت ازسفرحسین بن على به کوفه کردند، بى نتیجه ماند.سفرى که براى خود و اسلام وامت اسلامى تا امروز وتا روز قیامت نامیمون وزیان آور بوده وتمام این زیان ها به سبب جنایتى بود که شیعیانش مرتکب شدند، زیرا آنان بودند که از روى نادانى وغرور وحس فتنه انگیزى وایجاد شر و اختلاف، حسین بن على را براى قیام و سفر به عراق برانگیختند! "220

 

بررسى این دیدگاه

 

این ها نمونه هایى ازدیدگاه دنیاگرایانه برخى از مورّخان و اندیشمندان اهل سنت درباره فلسفه قیام عاشورا بود. این نگرش از چند جهت قابل خدشه ونقد است:

 

نخست: این گروه مسئله تجاوز حاکمان یزیدى و بیعت خواهى اجبارى آنان از حضرت را ازنظر دور داشته وتوجه نداشته اند که عاملان یزید در هر فرصتى که پیش مى آمد در پى قتل آن بزرگوار بودند. چه زمانى که حضرت در مدینه بودند و به سبب عدم پذیرش بیعت اجبارى، مجبور به هجرت شبانه و مخفیانه از مدینه شدند و چه در ایام اقامت در مکه که به سبب احتمال ترورش، نتوانستند اعمال حج را به پایان برسانند و به سرعت از مکه خارج شدند و چه در هنگام خروج از مکه که مورد تعقیب نظامیان مسلح حکومت قرار گرفتند و چه زمانى که سپاهیان عبیدالله بن زیاد تحت فرماندهى حُرّ براى محاصره و جلب امام(علیه السلام)آمدند و از حرکت امام(علیه السلام)به سوى کوفه یا بازگشت حضرت به حجاز جلوگیرى به عمل آوردند و سرانجام به رغم میل باطنى امام(علیه السلام) وى رادر بیابانى خشک وبى پناهگاه فرود آوردند، و چه در روز عاشورا که هر چه حضرت براى جلوگیرى از برخورد نظامى کوشیدند، سودى نبخشید و سرانجام با آن تهاجم وحشیانه به امام(علیه السلام) واهل بیت(علیهم السلام) و اصحاب حضرت، آن فاجعه دهشتناک را آفریدند.

 

بنابراین، این دسته از مورخان وصاحب نظران اهل سنت چون تهاجم حاکمان یزیدى را به شمار نیاورده اند یا نخواسته اند به شمار بیاورند، در درک و تحلیلِ انگیزه و ماهیت قیام آن حضرت دچار اشتباه شده و نتوانسته یا نخواسته اند تشخیص بدهند که عامل اصلى این فاجعه، حکومت تجاوزکار وزیاده خواه یزید بوده است نه حسین بن على(علیه السلام).

 

دوم: از نگاه این نویسندگان، اساس قیام حسین بن على(علیه السلام) براى به دست گرفتن حکومت بود وشکست آن هم مستند به سه چیز بود:

 

1. اشتباه در ارزیابى نیروى کوفیان و میزان مساعدت آنان.

 

2. عدم توجه به عمق دشمنى بنى امیه با بنى هاشم.

 

3. غفلت از توان نظامى وقدرت تشکیلاتى سپاه یزید.

 

روشن است چنین برداشتى از نهضت عاشورا، ریشه درنگاه دنیاگرایانه به قیام عاشورا دارد. این گروه با چنین نگاهى، چون به بررسى گزاره هاى تاریخى درباره این نهضت پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که اوضاع و شرایط، براى قیام حسین بن على(علیه السلام)مناسب نبوده است، زبان به اعتراض گشوده گاهى مردم کوفه را مقصر قلمداد کرده اند که به امام(علیه السلام)وعده هاى فریبنده دادند و به آن عمل نکردند و زمانى حرکت حسین(علیه السلام) را اشتباه پنداشته اند که ازیک سو به وعده هاى توخالى کوفیان (با آن پیشینه خیانت پیشگى وبى وفایى که داشتند) اعتماد کرد و از سوى دیگر، توان بالا وقدرت سهمگین سپاه یزید را نادیده گرفت.

 

روح این منطق و چنین اندیشه اى آنست که قدرت مادى، که تجسم آن امکانات و قواى زمینى است و با جسم انسان سروکار دارد، اصل به شمار آورده شده است; اما احساس وظیفه و تکلیف و دغدغه مصلحت دین، فرع وحتى هیچ پنداشته شده است. از این رو در مقوله نهضت کربلا چون امکانات و قواى مادى امام(علیه السلام) را اندک مى بینند و هدف حضرت را نیز دستیابى به قدرت وحکومت مى پندارند، حرکت حضرت را، حرکتى نسنجیده و عجولانه قلمداد کرده و بر این باورند که در صورتى قیام حضرت معقول بود که وى نیروى نظامى کافى و امکانات مادى فراوان در اختیار داشت.

 

غافل از آنکه امام(علیه السلام) (چنان که خواهیم نوشت) ازقدرت مادى و نظامى بنى امیه کاملا آگاه بود و قساوت قلب و پیشینه دشمنى این خاندان را با دودمان رسالت از یاد نبرده بود و سابقه بى وفایى مردم کوفه هم در یاد او باقى بود. هم چنان که حضرت نه تنها آرا و نظریات بزرگان و ناصحان را نیز رد نمى کرد، بلکه گاهى حتى به صراحت نظرآنان را تأیید مى کرد. چون مى دانست آنان به خاطر علاقه ومحبتى که نسبت به وى دارند او را از سفر به عراق که زندگى و مصالح دنیایى وى را به خطر مى انداخت، باز مى دارند; اما حسین بن على(علیه السلام) مصلحت دین و جامعه اسلامى را بر مصالح دنیایى خویش ترجیح داد و مسئولیت حفظ دین نزد وى (همانند جد، پدرو برادر بزرگوارش) بسیار خطیربود، ازاین رو نمى توانست براى حفظ مصالح دنیایى خود و اهل بیت(علیهم السلام) و یارانش، از مصالح دینى و آخرتى چشم پوشى کند. به همین سبب بود که نهضت حضرت از این بُعد مورد تحسین همگان بود.221بنابراین، برداشت دنیایى از نهضت عاشورا، با تفکر حسینى که اصل را انجام تکلیف مى داند، اگرچه دراین راه جان به خطر بیفتد، ناسازگارى و ناهم خوانى جوهرى دارد.

 

سوم: چگونه مى توان پذیرفت که امام حسین(علیه السلام)براى دنیا طلبى و ریاست اقدام به قیام کرد، در حالى که آن بزرگوار بر اساس آیة شریفه: اِنّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً222 مانند: جد، پدر، مادر و برادرش، مبرّا از هرگونه پلیدى است. آیه یاد شده که بنا به اعتقاد شیعه و روایات بسیار فراوان اهل سنت درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)، على(علیه السلام)، فاطمه((علیها السلام))، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) نازل شده است، بهترین دلیل بر عصمت این پنج تن از هرنوع پلیدى است که از مهم ترین آنها دنیادوستى و ریاست طلبى است. افزون براین، اگر انگیزه حضرت از قیام مسلحانه، دستیابى به حکومت چند روزه این دنیا بود، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)امر به یارى او نمى کردند، درحالى که روایاتى حتى از طرق اهل سنت وارد
شده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمان به یارى حضرت داده است. از جمله انس بن حارث نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود:

 

اِنَّ ابْنِى هذا یَعنِى الحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِاَرْض مِنَ الْعِراقِ فَمَنْ اَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیَنْصُرْهُ223;

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    15صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عاشورا

دانلود مقاله پرورش حس خودارزشمندی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله پرورش حس خودارزشمندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
احساس خود ارزشمندی ، یعنی پذیرفتن شایستگی های خود ، یعنی داشتن احساس رضایت و خشنودی نسبت به استعدادها و توانایی های خود . زمانی که کودک احساس می کند صلاحیت و لیاقت انجام کارهای گوناگون را دارد ، اعتماد به نفس او افزایش می یابد و قادر خواهد بود با اعتماد و ایمانی راسخ تر به اهداف و برنامه هایش برسد . کودکان برای اینکه بتوانند در آینده اداره امور مختلف خود را به عهده بگیرند ، بهتر است از همان اوان خردسالی مهارت ها و توانایی های گوناگونشان را پرورش دهند تا بتوانند به حس خود ارزشمندی و کفایت برسند ( فالون ، 2003 )

 

احساس خودباوری و لیاقت کودکان به میزان اعتماد آنان نسبت به صلاحیت و کارایی شان بستگی دارد . هر چه والدین بیشتر باعث موفقیت و پیشرفت فرزندان خود شوند ، پیام های مثبت بیشتری به آنان منتقل می کنند و استقلال و « خودگردانی » را بیش تر به آنان می آموزند . پدر و مادر می توانند به فرزندشان کمک کندد تا با انجام دادن بخش های ساده ای از وظایف خود ، حس خودباوری ، اتکای به نفس و ارزشمندی را در خود رشد دهند . برای مثال ، آنان ابتدا باید بتوانند عهده دار مسائل جسمی خود ( مثل : توالت رفتن ، تغذیه و نظافت ، سپس پذیرش مسئولیت های ساده خود ( مثل : تمیز کردن اتاق ، همکاری در انجام وظائف خانگی و انجام تکالیف مدرسه ) و آن گاه شیوه اداره کردن خود در خارج از منزل ( مثل : به مدرسه رفتن و دانستن مهارت های اجتماعی ) را یاد بگیرند . وقتی کودکان بتوانند خودشان را اداره کنند ، به طور حتم افرادی کار آمد ، لایق ، مستقل و شایسته بار خواهند آمد . احساس خودباوری و خودارزشمندی به کودکان کمک می کند تا در محیط درس و مدرسه فعال و پویا باشند و احساس مفید بودن در جمع را تجربه کنند .

 

نقش والدین در پرورش حس خودارزشمندی کودکان
در طی دوران خردسالی ، چگونگی روابط بین پدر و مادر اهمیتی خاص دارد . در حقیقت آنها هستند که احساس کودک را نسبت به خودش شکل می دهند . آیا کودک را پذیرفته اند ؟ آیا دنیا را مکانی امن و مورد اطمینان برای کودک ساخته اند ؟ آیا کودک برای رفع نیازهای اولیه اش باید مدت ها بی تابی کند و منتظر بماند؟
اغلب پدر و مادرها نسبت به اهمیت تاثیر حس خودارزشمندی بر سلامت روانی فرزندانشان آگاهی دارند . این ویژگی به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا تصویری مثبت و سازنده از خود در ذهن داشته باشند . بر اساس یافته های پژوهشگران ، باورهای فکری کودکان درباره توانایی ها و استعدادهای درونی شان تاثیری شگرف بر عملکرد و پیشرفت های بعدی آنان می گذارد . در حقیقت ، پرورش حس خود ارزشمندی کودک بهترین هدیه ای است که پدر و مادر می توانند به فرزندشان بدهند . این هدیه ، در سراسر عمر کودک می تواند بهترین انگیزه برای فعالیت و پویایی او باشد .
ویژگی ها و صفاتی مثل اعتماد به نفس ، پایداری و خوداتکایی در کودکان ، از احساس رضایت ، خشنودی و حمایتی که آنان از والدین و مراقبین خود کسب می کنند ، سرچشمه می گیرد . کودکان متکی به نفس توانایی مقابله با موقعیت های دشوار در زندگی شان را دارند . تعاملات سالمی که والدین و سایر افراد خانواده با کودکان برقرار می کنند ، موجب رشد و پرورش حس خود ارزشمندی آنها می شود .
روابط ساده خانوادگی به راحتی می تواند حاوی این پیام برای کودک باشد که او فردی ارزشمند است . خنده ، حالت چهره ، شیوه گفتار و حرکات والدین می تواند این حس را به او منتقل سازد ، یا بر عکس ، کلمات و اعمال والدین می تواند به گونه ای باشد که کودک به سادگی دریابد ارزش و اهمیتی نزد پدر و مادرش ندارد . با کمی توجه و دقت به آن چه می گویید و انجام می دهید ، می توانید حس خود ارزشمندی را در کودک به وجود آورید .
کودکانی که احساس می کنند مورد علاقه کسی نیستند ، رفتارهایی متفاوت نسبت به کودکانی که احساس می کنند دیگران دوستشان دارند ، از خود نشان می دهند . آنها نیاز به صرف وقت و انرژی زیادی دارند تا توانایی ها و ارزش هایشان را به دیگران نشان دهند . در مقابل ، کودکانی که می دانند دیگران دوستشان دارند ، نیازی به صرف وقت برای نشان دادن خودشان ندارند . آنها ترسی از شکست ندارند ، زیرا می دانند که حتی اگر شکست هم بخورند ، باز هم مورد محبت ، احترام و پذیرش والدین خودند .
یکی از نکاتی که برای پرورش حس خودارزشمندی کودک باید مد نظر داشت این است که به او برچسب نزنید . اگر کودکی را مدام تنبل ، کودن و دست و پا چلفتی بنامید ، او این صفات را در خود درونی خواهد کرد و خود را آن گونه خواهد دید . اگر خود پندارنده کودک توسط پدر و مادر و اعضای خانواده اش لطمه ببیند ، او خود را فردی ناتوان ، ضعیف و بی دست و پا خواهد دانست که نمی تواند به هدف ها و خواست هایش در زندگی برسد . کودکانی که دچار ضعف عزت نفس اند ، همیشه منتظر قضاوت دیگران درباره کارهایشان می مانند ، زیرا بر این باورند که خودشان کوچک تر از آن اند که بتوانند درست قضاوت و تصمیم گیری کنند .

 

مراحل رشد حس خود ارزشمندی در کودکان

 

نوزادان ( تولد تا یک سالگی )
خود ارزشمندی در کودکان زیر یک سال را می توان از طریق توجه به نیازهای اساسی و ایجاد حس امنیت اولیه در آنان پرورش داد . زمانی که کودک گریه می کند ، قصد دارد به والدینش بفهماند که گرسنه است ، خوابش می آید ، کهنه اش خیس است یا تنها مانده است . شیوه پاسخ دهی والدین به این گونه نیازهای کودک ، احساس و علاقه آنان را به کودک نشان می دهد . کودکان به ناز و نوازش و در آغوش گرفته شدن احتیاج دارند . آنها دوست دارند یک نفر با آن ها حرف بزند ، برایشان شعر بخواند ، قصه بگوید و سرگرمشان کند . زمانی که نیازهای اولیه این گروه از کودکان ارضا می شود ، حس ارزش ، اعتماد و امنیت در آنان رشد و پرورش می یابد .
نکته اصلی در خصوص شیوه برآورده ساختن نیازهای بنیادی کودکان آن است که چه پیامی به کودک منتقل می کنند . برای مثال ، پدر و مادر می توانند از غذا دادن به کودک به عنوان تجربه و امکانی برای تعامل موثر با کودک استفاده کنند . گفت و گوهای صمیمانه ، آموزش های ملاطفت آمیز و لحن آرامش بخش مادر و پدر همواره بهترین پیامی است که کودک می تواند هنگام رفع نیازهایش از آنان دریافت کند . اعمال و رفتار ما اغلب تاثیرشان بیش تر از کلمات است . حتی اگر تصور می کنید که نوزادان نمی توانند همه کلماتی را که می شنوند ، درک کنند ، ولی می توانند آهنگ صدای گوینده ، لبخندها و ظاهر او را درک کنند . والدین همیشه با استفاده از این گونه شیوه ها محبت ، علاقه و عشق خود را نثار فرزندانشان می کنند .

 


نوپایان ( 3-2 سالگی )
اولین گام دوران کودکی ، اولین قدم برای مستقل شدن است . در طی سالهای دوم و سوم زندگی ، کودک با مفهوم «من» ، « مال من » ، « می خواهم » و « نه » آشنا می شود . به وجود آوردن محیطی امن و سالم که کودک بتواند به راحتی در آن جا دست به اکتشاف و یافتن پاسخ های خود بزند ، از جمله وظایف پدر و مادر است . زمانی که مادر کودکی او را تشویق می کند تا جورابش را در آورد ، در حقیقت به او اجازه می دهد که توانایی این کار را در خود پرورش دهد . کنجکاوی های نوپایان ، بی پایان است . آنان می خواهند همه چیز را یاد بگیرند و تجربه کنند . آن ها از باز کردن شیر آب ، انداختن توپ ، کشیدن سیفون توالت ، ریختن تیله ها بر زمین و هزاران کار دیگر ، بسیاری از درس های مشکل را فرا می گیرند . نکاتی که کودک طی 3-2 سال اول زندگی اش می آموزد ، بسیار متنوع ، جالب و لذت بخش است ، به شرط آن که پدر و مادر از هر کدام از این نکات ، کلاس درسی شیرین و آموزنده بسازند . مهارت های زیادی که کودک در این ایام یاد می گیرد ، موجب افزایش لذت یادگیری ، پرورش حس کنجکاوی و افزایش خودباوری کودک می شود .

 

پیش دبستانی ها ( 6-4 سالگی )
برخی از کودکان 6-4 ساله می توانند بسیاری از کارهای شخصی خود را انجام دهند ، غذا بخورند ، لباسشان را عوض کنند ، کارهای دیگران را تقلید کنند و بزرگ تر از سن خود رفتار کنند . حس خودارزشمندی و خوداتکایی آنان بستگی به میزان یادگیری مهارت های جدید آن ها دارد . با بزرگ شدن یک کودک سه ساله و رسیدن او به سن شش سالگی ، کودک موفق به کشف علایق ، استعدادها و مهارت های خود می شود . برای مثال ، اغلب کودکان سه ساله نسبت به کاری که انجام می دهند ، چندان دقتی ندارند . در حالی که یک کودک 6 ساله هنگامی که نقاشی می کشد یا رنگ آمیزی می کند ، تلاش می کند درست بکشد و دقیق رنگ آمیزی کند . او سعی می کند از طریق مقایسه کارش با واقعیت ، مهارت خود را ارتقا دهد .

 

کودکان دبستانی ( 10-7 سالگی )
کودکانی که وارد مدرسه می شوند ، نسبت به توانایی هایشان شناخت بیشتری پیدا می کنند . اغلب آنها انتظارات خیلی بالایی از خودشان – در انجام کارهای کلاسی – طلب می کنند . مدرسه برای آن ها جالب و جذاب است ، زیرا می توانند بسیاری از نقاط ضعف خود را بشناسند و به نقاط قوت تبدیل کنند . کودکان در این سن هنوز تجربه زیادی برای رسیدن به هدف و پیروز شدن ندارند . هم چنین تاکنون کم تر مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته اند . والدین و اعضای خانواده می توانند با فراهم آوردن شرایطی که کودکان بتوانند بدین وسیله دست به کاوش و کند و کاو بزنند ، آن ها را برای تقویت استعدادها و توانایی هایشان کمک و یاری دهند . پیشرفت در یادگیری مهارت های جدید و کسب شایستگی و لیاقت در این مهارت ها ، بهترین راه برای شناخت خود و پرورش حس خود ارزشمندی کودکان است .

 

 

 


احساس صلاحیت و شایستگی
دو رمز داشتن حس خود ارزشمندی ، دوست داشته شدن و کسب صلاحیت و شایستگی است . پدر و مادر می توانند همه روزه با رفتارهای خود به این دو نکته توجه داشته باشند . برای کودک مهم است که به حرف هایش گوش دهند ، احساساتش را جدی بگیرند و زمانی را برای بودن با او صرف کنند . احترام گذاشتن به کودک و حمایت همه جانبه والدین از او به کودک کمک می کند تا بهتر تصمیم بگیرد و نظرها و خواست هایش را بیان کند .
همچنان که کودک بزرگ می شود ، شروع به کشف سایر استعدادها و علاقه مندی هایش می کند . والدین می توانند با ایجاد فرصت هایی برای کودکان در انجام فعالیت های گوناگون مثل : فوتبال ، شنا ، دوچرخه سواری ، نواختن ساز موسیقی یا پیوستن به گروههای مختلف کلاس و ... آنان را یاری کنند تا از تجربیاتی که به دست می آورند ، احساس شادی ، رضایت و خشنودی کنند . سعی کنید همه انواع مهارت ها را مد نظر داشته باشید . هیچ گاه برای شرکت در کلاس و دوره بخصوصی به کودک فشار نیاورید . دوران کودکی ، دورانی است که باید با آرامش سپری شود و کودک همه تجربه هایش را بدون فشار و تنش بیندوزد .

 

روش های پرورش حس خود ارزشمندی در کودکان
روان شناسان و متخصصان تربیت کودک برای تقویت این ویژگی درکودکان چنین پیشنهاد می کنند :
• نسبت به کودکان خود توجه کافی داشته باشید .
به سخنان کودک گوش دهید ، به کارهای او علاقه نشان دهید و او را مهم و با ارزش بدانید . هنگامی که شما علاقه مندانه به حرف های کودک توجه می کنید ، او احساس می کند که شما برایش ارزش و احترام قائل اید . در بسیاری موارد ، کودکان می توانند با کمی صحبت و مشورت با فردی که به آن ها اهمیت بدهد ، مسائل و مشکلاتشان را حل نمایند . سعی کنید صبح ها وقتی بچه ها به مدرسه می روند یا بعد از ظهر که از مدرسه به خانه می آیند ، در منزل باشید . زمانی که کودک استعدادش را در کاری نشان می دهد ( برای مثال ، به عضویت تیم ورزش مدرسه در آمده است ، یا عضو انجمن ریاضی و علوم مدرسه شده است ) ، خود را کنجکاو و مشوق نشان دهید .

 

• کودکتان را با احترام بار آورید .
زمانی که کودک در اتاق حضور دارد ، به او توجه نشان دهید ( حتی اگر سرتان خیلی شلوغ باشد ) . درباره ویژگی های مثبت و ارزشمند او با دیگر افراد خانواده صحبت کنید . تعریف ها و تشویق های خود را طوری مطرح کنید که کودک هم بشنود سعی کنید جلوی دیگران از او انتقاد و عیب جویی نکنید .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرورش حس خودارزشمندی