شبه قاره هند، که در مرزهای شمالیش به سرزمین اصلی قاره آسیا متصل می شود، سه منطقه مشخص جغرافیایی دارد: شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالیا، ماوای سنتی خدایان، همچون مانعی سر برافراشته اند، منطقه حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالیا، که در آن دره های رودهای سند و گنگ دامن گسترده اند، و شبه جزیره هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیله کوهها و جنگلها از رودهای شمالی جدا می شود. در این مناطق، شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دایمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان به چشم می خورند.
مختصات نژادی و دینهای مردم هند نیز همانند جغرافیای این سرزمین، متنوع است. رایج ترین زبان در شمال هند زبان هندی است که از زبان سانسکریت مشتق شده است. زبان اردو نیز که از زبان سانسکریت مشتق شده است، در میان بیشتر مسلمانان ساکن هند رواج دارد. در جنوب، چندین زبان دراویدی، بی آنکه ارتباطی با زبان سانسکریت داشته باشند، رواج دارند. آیین هندو، دین صالی مردم هند و اسلام دین اصلی مردم پاکستان است، ولی آیین چین و مسیحیت نیز پیروان بسیار دارند. پیروان آیین بودا و آیین یهود بسیار اندک هستند.
نخستین دوران هنر هندی
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزاره سوم بیش از میلاد، در اطراف بخش علیای دره رود سند متمرکز شده بود. موهنجودار و هاراپا در پاکستان امروزی از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بودند. اخیراً مراکز مهم دیگری از این فرهگ در کالیبانگان واقع در راجستان هند، و نزدیکی کراچی در پاکستان کشف شده است.
بقایای معماری موهنجودارو حکایت از تأسیس یک مرکز بزرگ تجاری با خیابانهای بزرگ شمالی – جنوبی به عرض دوازده متر، خانه های چند طبقه با آجر پخته و چوب، و شبکه های پیشرفته فاضلاب دارند. برخی از تندیسهای به دست آمده از این تمدن متعلق به دره رود سند بازتابی از تأثیرات تمدن بین النهرین دارند و برخی دیگر نشان می دهند که در اینجا سنت هندی کاملا پیشرفته ای در پیکرتراشی رواج داشته است. نمونه تندیسهای اخیر، پیکر نیم تنه ای از هاراپا است که در وهله نخست به نظر می رسد مطابق اصول ناتورالیسم یونانی کنده کاری شده است. (برخیها در تاریخگذاری این اثر تردید دارند). لیکن تأکیدی که (با صیقلکاری) بر سطح سنگ و بر منحنیهای برآمده شکم شده است، نشان می دهد که سازنده این پیکر توجهی به ساختمان منطقی و تشریحی پیکرهای یونانی نداشته بلکه حرکت سیالگونه بدن زنده را در نظر داشته است. این احساس نیروی تپنده و تأکید بر سطوح جسمانی، از ویژگیهای مختص پیکرتراشی هندی تا چهار سده بعد خواهد بود.
تعداد زیادی مهر کنده کاری شده از سنگ صابون یا استئاتیت از همان موهنجودارو به دست آمده اند و ترکیبی از عناصر هندی و خاور نزدیک در آنها به چشم می خورد. به بیان درست تر، کشف یک مهر متعلق به موهنجودارو از یک نقطه قابل تاریخگذاری در بین النهرین بود که امکان تاریخگذاری فرهنگهای دره رود س ند را به دانشمندان داد. خط روی مهرها تاکنون خوانده نشده است. طرحهای گوناگونی که در سنگ حکاکی کرده اند، مانند درخت (گاهی همراه با جانوران و پیکره های انسانوار)، به عنوان اشیای مورد پرستش، شبیه سازی شده اند. از جانورانی که نقش شان بیش از همه بر این مهرها ظاهر می شود می توان گاو کوهان دار برهمن، گاو آبی، کرگدن و فیل را نام برد. جانوران تخیلی و خدایان انسان ریخت نیز شبیه سازی شده اند. روی یک مهر، یک پیکره نشسته سه سر، با حالتی ظاهر می شود که بعدها معلوم می شود حالت یوگا است. بالای سرها یک نیزه سه شاخه دیده می شود که دو هزار سال بعد به نشانه تثلیث بودایی و شیوا خدای بزرگ آیین هندو مورد استفاده قرار می گیرد. دور تا دور این خدا را جانوران گوناگون از جمله گاو و شیر گرفته اند، این جانوران نیز بعدها نماد شیوا شدند. پس از معلوم شدن تاریخ ساخت این مهر، می توان گفت که از روی نخستین نمونه آن خدا شبیه سازی شده بوده است. اینگونه استمرار پیکره نگاری، نشانه ای از ریشه های عمیق سنتهای دینی در هند است. سبک نیز سنتی پیوسته و بی گسست دارد. جانوران روی مهره های دره سند، همان خطوط کناره نمای پیوسته و سطوح جسماین پیشگفته را (با اشاره به پیکر هاراپا) دارند و از مختصات پیکرتراشی در سراسر دوران بزرگی از تاریخ هند به شمار می روند. این استمرار هنری، چشمگیر است، البته نه فقط از لحاظ فاصله زمانی بلکه به این علت که در فاصله بین زوال تمدن سند (حدود 1800 پیش از میلاد) و تشکیل امپراتوری ماوریا (سده سوم ق. م.) عملا هیچ اثری از هنرهای بصری برجای نمی ماند. هجومهای آریاییان را که در حدود 1800 پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنر هندی دانست. در این صورت، نظر به تأثیر ژرف آریاییان بر فرهنگ هندی، آنچه مایه شگفتی بیشتر می شود این است که در اینهمه مختصات و خصوصیات بومی توانسته اند به حیات خود ادامه دهند. ویرانگری مهاجمان و کم دوامی مواد و مصالح مورد استفاده، بدون تردید، علت نابودی بسیاری از اشیایی است که عامل انتقال سنتهای هندی در طی دو هزار ساله پس از زوال تمدن دره رود سند بودند.
شامل 57 صفحه فایل word
دانلود مقاله هنر هند