دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 165 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺸﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻼﺵ ﮐﺎﻭﺷﮕﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﻲ ﻗﺮﻧﻬﺎﻱ ﻣﺘﻤﺎﺩﻱ ﺻـﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ نسلهاﻱ ﺑﻌﺪ ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ،ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻨﻮﻧﻲﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻳﻦﺩﺍﻧﺶ ﻭﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺧﺼﻠﺖ ﺍﻓﺰﺍﻳﺸﻲ وگسترش ﻳﺎﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﺍﺳﺖ؛ﻳﻌﻨﻲﺩﺭﻫﺮﻣﻘﻄﻊ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗارﻳﺨﻲﺍﺯﺯﻧﺪﮔﻲﺑﺸﺮ،ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺣﺎﺻﻞ ﮔﺮﺩیده که بر ﻣﻌﻠﻮﻣـات قبلی اﻭ ﺍفزﻭﺩﻩ ﺷـدهﻭاین ﺭﻭﻧد ﺗﺎﺭیخی همچنان ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ.ﺍﻣا این ﺭﻭﻧﺪ،شتاب و سرﻋﺖ ﻳکنواختی ﻧﺪﺍﺷته ﺯیرا ﺩﺭ ﺑﻌضی ﺍﺯ ﻗﺮﻭﻥ ﻭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.بااین حال دانش ﻭ ﻣﻌﺮﻓت ﺑﺸﺮﺩﺭﺩﻭﺭﻩﻫﺎﻱ ﺍﺧﻴﺮﺗﺎﺭیخی بویژه بعدازرنسانس افزاﻳش چشمگیری ﭘیدا نمـﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻗـرن ﺍﺧﻴر ﺍﺯ ﮔسترش بیﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
منشآﺗﻼﺵ ﮐﺎﻭﺷﮕﺮﺍﻧﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﺮﺍﻱﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑـﻪ ﻣﻌﻠﻮﻣـات ﺑـﻴشتر را عوﺍﻣلیﻧﻈـﻴﺮ ﻧـﻴﺎﺯ ﻓﻄرﻱ انسان به دانستن,ونیز تامین نیازهای زندگی او تشکیل می دهد.این عوامل همواره به عنوان موتور محرکه کسب معلومات بشر عمل کرده اند.بنابراین,بشر به دلیل نیاز به ارضای کنجکاوی و آگاهی از رموز جهان,ونیز به دلیل نیاز به رفع احتیاجات زندگی که میبایست از طبیعت ومواهب خدادادی ان تامین گردد,ناچار بوده هر چه بیشتر بداند وهر چه زیادتر اطلاعات خود را گسترش دهد[وبنوعی به تحقیق مبادرت ورزد؛که البته هیچگاه تحقیقات ونتایج حاصل از ان ,از آفت سوء تفسیر در مان نبوده است] (حافظ نیا،1380 ،ص 10)
پافشاری بر پژوهش تجربی یکی از راه های پیشگیری از سوء تفسیر وبرداشت ذهنی است.تجربه گرایی در گام نخست ,بر پایه مدارک محسوس مبتنی بر مشاهده دقیق وعینی است که در خلال زمان معینی یا در مراحل تجربی مشخصی رخ میدهد.پژوهشگر بر باورهای نخستین خود و همچنین بر باورها و مدارک دیگران تکیه نمی کند.بلکه مدارکی خارجی را که امکان رخ دادن انها را باور دارد,گرداوری و فراهم می سازد.پژوهشگری که روش علمی را دنبال میکند,نخست ساختاری نظری را بوجود می اورد که به تشریح رفتار کمک میکند و سپس درستی و نادرستی فرضیه های خود را بوسیله آزمایش تجربی محقق می سازد.(عبدالخلیق وآجین کیا،1379،ص10-9)
بسیار مهم است که محقق در هر پژوهشی که انجام می دهد,دو نکته زیر را همواره در ذهن خود همراه داشته باشد:
1- در هر یک از شاخه های علمی همواره دو مقام وجود دارد :مقام گر داوری و مقام داوری . مقام گرداوری,بدست اوردن مواد خام است و مقام داوری,داوری کردن درباره آن مواد خام. نتیجه ای که می توان گرفت این است که در حقیقت شیوه گرد اوری چندان مهم نیست و انچه که در هر دانشی اهمیت دارد شیوه داوری است و اساسا مراد از روش علمی همان روش داوری است . (سروش،1374،ص94-93)
2-برای حصول نتیجه از دو راه می توان رفت:راه دلیل و راه علت.در عرصه طبیعت ,علت ما را به نتیجه می رساند و در عرصه معرفت دلیل.علت هیچگاه جای دلیل را نمی گیرد و با معلل کردن امری نمی توان آنرا مدلل نیز نمود واین دو هیچگاه نباید در هم آمیخته گردند.(همان منبع، ص368-367) ریشه تحقیقات حسابداری در مجموعه ای متداول از مفروضاتی قرار دارد که در باره علوم اجتماعی و جامعه می باشند و موجب بحث های سالمی که بر میزان درک ما درباره حسابداری می افزاید,شده است.
جریان اصلی تحقیقات حسابداری,خود را در مسیری می بیند که بین دو جریان علوم اجتماعی و طبیعی پیش می رود.در این فرایند,حسابداری بر مفروضاتی استوار است که برای توجیه علمی از روش قیاسی استفاده می کند و این مفروضات باید تایید شوند. بازل علم را به صورت یک مجموعه منظم و طبقه بندی شده از دانش,که حول یک یا چند تئوری مرکزی و تعدادی از اصول کلی سازمان یافته است تعریف می نماید.علم از دیدگاه وی معمولا بر حسب مقادیر کمی بیان می شود و دانشی است که امکان پیش بینی را فراهم می اورد و توسط ان و تحت برخی از شرایط می توان بر رویدادهای اینده کنترل هایی اعمال کرد.حسابداری دارای شاخص های مذکور می باشد.بدین معنا که حسابداری پدیده ای متمایز از پدیده های دیگر است و در بر گیرنده همگونی ها,همانندی ها و نظام هایی است که به رابطه تجربی بین مطالب تعمیم یافته رسمی,مفاهیم,اصول,قوانین و تئوری ها می انجامد.تردیدی نیست که حسابداری را یک رشته علمی به حساب اورد. اگر کسی به موضوع وحدت در علم استفاده نماید,یک رشته علمی منحصر به فرد را می توان در مورد حسابداری و سایر علوم بصورت یکسان بکار برد.
در بین موضوعات حسابداری و از دیدگاه تئوری رفتاری حسابداری ,پدیده هموارسازی سود در رویکرد رفتاری,موضوعی قابل تامل است.افزون بر ان در عمل نیز حسابداران,حسابرسان و تحلیلگران مالی در فرایند گزارشگری مالی به نوعی با این پدیده وپیامدهای ان مواجه می باشند.شناخت ابعاد مختلف ابعاد رفتار هموارسازی سود در راستای شناسایی ویژگیها و محدودیتهای سود حسابداری قرار می گیرد .در صورت امکان ارائه یک چارچوب نظری برای این پدیده ,محتمل است که بتوان به پیشرفتی در زمینه کیفیت گزارشگری سود یافت.(جهانخانی و بدری،1381،ص50)
در چند سال اخیر عبارت مدیرت سود جایگزین هموارسازی سود گردیده است.از این جهت مدیریت
سود در کانون توجه قرار گرفته است که مدیریت می تواند در تهیه خلاصه ای از عملکرد شرکت اعمال نفوذ نموده و اهمیت خود را نشان دهد.مدیریت سود از دیدگاه دخالت هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی ,همواره مورد توجه قرار دارد .راه های زیادی که در اجرای سیستم تعهدی و بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری پیش روی مدیریت قرار دارد و اینکه مدیریت قادر است در این سیستم دست ببرد,می تواند بر فرایند مدیریت بالقوه سود اعمال نفوذ نماید.سیستم تعهدی به مدیریت این امکان را می دهد که بر سود اعمال مدیریت و تعدیل نماید تا در هر سال به سطحی مطلوب دست یابد.مدیریت سود می تواندموجب انگیزه مدیرانی شود که نسبت به بالا بودن سود سالانه شرکت و نمایش قدرت نمایندگی ابراز علاقه می نمایند.
به همین دلیل موضوع هموارسازی سود یا مدیریت سود عنوانی است که در سالهای اخیر توجه محققین حسابداری و مالی بسیاری را به خود جلب نموده است؛اما اینکه این پدیده چیست و چگونه با میزان پاداش هیئت مدیره شرکت مرتبط می باشد,موضوعاتی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
صورتهای مالی بعنوان وسیله ای جهت گزارشگری و ارائه نتایج نمایندگی برای مدیریت در مورد عهده دار بودن منابع شرکت می باشد.این گزارش جهت پشتیبانی در مورد وضعیت مالی,عملکرد مالی و جریان وجوه نقد تهیه می گردند. مادامی که سهامداران هیچگونه دسترسی به اسناد و مدارک حسابداری نداشته باشند جهت قضاوت و تصمیم گیری می بایست به صورتهای مالی اتکا نمایند. به همین دلیل مدیران به گزارش اطلاعات حسابداری بطور مفید در صورتهای مالی مبادرت می ورزند. با ظهور انواع خلاقیت و هنرورزی در حسابداری ,مدیران برای بهتر جلوه دادن گزارشها ی خود,قادر به تغییر در چهره صورتهای مالی تحت استاندارد های حسابداری گشته اند که یکی از مهمترین و رایجترین این پدیده ها,هموارسازی سود نام دارد.
در این فصل پس از بیان اهمیّت موضوع به تعریف و بیان مسئله می ¬پردازیم و در ادامه مدل تحلیلی تحقیق، اهداف و قلمرو تحقیق و به متغیرهای مورد مطالعه تحقیق اشاره کرده وهمچنین در ادامه فرضیه های تحقیق و در آخر هم روش تحقیق، تعاریف عملیاتی و ساختار کلی تحقیق را آورده است.
2-1تاریخچه مطالعاتی
هپ ورث (1953)اولین کسی بودکه پیشنهاد هموارسازی را به عنوان یک مورد حسابداری مطرح نمود.او مزیت های هموارسازی را که شامل منافع و بهبود روابط یا اعتباردهندگان،سرمایه گذاران و کارگران می باشدرا بیان نمود.هپ ورث هیچ گونه آزمون تجربی انجام نداد و صرفا تحقیقاتی چند برای تکنیک های احتمالی هموارسازی در صنایع مختلف آمریکاانجام داد که عبارتند از:دستکاری در درامد به منظور انتقال درامدبه سال های آتی با روش قیمت گذاری موجودی ها،روش های محاسبه استهلاک و دارائی های نامشهود.او اظهارمی داردکه سرمایه گذاران جریان سود پایدارترکه فارغ ازصعودونزول های تصادفی بزرگ باشدرا ترجیح می دهند.
-کاپلند (1968)اولین کسی بودکه گروهی ازمتغیرهای احتمالی هموارسازی را تحلیل کرد.به عقیده او طرح موثر هموارسازی نبایدمقدم به اصل ثبات رویه باشد.اوهموارسازی رابه عنوان تعدیل نوسانات سوداز یک سال به سال دیگرمی داندکه در ان سال سود کمتر وعملکرد ضعیف تر است.
اعمالی که یک بار استفاده شده،شرکت را متعهدبه گزارش دهی مبالغ خالص در اینده می کندکه ممکن است سودجاری را هموار سازد.کاپلند آنچه را که به عنوان نتیجه نهایی تحقیق خودبیان می دارد این است که طول مدت سری زمانی در طبقه بندی صحیح موثراست ولی تعدادمتغیرها تاثیر چندانی به شرط آنکه متغیر تکی انتخابی سود دریافتی از واحدهای وابسته غیر تلفیقی باشد ندارد.متغیرهایی که او در تحقیق خود استفاده کرد عبارتند از:هزینه ها یا درامدهای غیرمترقبه،دارایی های مشهود و نامشهود،هزینه های بازخریدخدمت و بازنشستگی کارکنان،تغییرات در هزینه های معوق.
احسان عسگری(1387) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که رابطه بین هموارسازی سود و ثروت سهامداران در بازار سرمایه ایران معنادار و مثبت است؛به عبارت دیگر بیانگر این است که با افزایش هموارسازی سود سود،ثروت سهامداران نیز افزایش می یابد.همچنین نتیجه اعمال دو متغیر کنترلی در مدل تحقیق(تغییرات نرخ تورم و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار)بیانگر این است که رابطه بین تغییرات نرخ تورم و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار با ثروت سهامداران،معنادار و منفی است؛یعنی با افزایش تغییرات در این دو متغیر،ثروت سهامداران کاهش می یابد.
نتایج آزمون فرضیات تحقیق علیرضا جوادی نشان میدهد که هموارسازی سود توسط دو شاخص ایکل و روزن بوم شناسایی می گردند،در نمونه مورد مطالعه وجود دارد.آزمون T نیز بیانگر عدم وجود رابطه معنادار بین هموارسازی سود و اندازه شرکت می باشد.جهت آزمون تاثیر هموارسازی سود بر افزایش ارزش شرکت از چهار مدل رگرسیون دو متغیره استفاده شده است.نتایج حاصل از تست این مدلها بیانگر عدم تاثیر عامل هموارسازی بر افزایش ارزش شرکت می باشد.( جوادی،1386،52)
ونوس و همکاران (1385)،هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را با استفاده استاندارد حسابداری شماره15 ایران(حسابداری سرمایه گذاری ها) مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق حاکی از ان است که اگرچه استفاده از این ابزار جهت هموارسازی سود به طور گسترده ای وجود ندارد،ولی هموارسازی سود با این وسیله در شرکت هایشان غیر صفر بوده است مشاهده می شود.
قیطاسی و کریمی(1390) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بین هموارسازی سود و عدم اطمینان اطلاعاتی واحد تجاری در سطح اطمینان 95%رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ضریب تعیین تعدیل شده نشان می دهد که اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار هموارسازی سود نسبت به اقلام تعهدی کل،توانایی بیشتری در توضیح عدم اطمینان اطلاعاتی واحد تجاری دارند.
3-1 بیان مسئله
عملکرد و رویه های حسابداری طی قرنهای متمادی تغییرات قابل ملاحظه ای داشته و موجب تکامل حسابداری از ثبت نسبتا ساده در دوران باستان تا سیستمهای حسابداری کامپیوتری و پیچیده امروزی شده است. اما در جریان این تغییرات و تحولات, هدف نهایی حسابداری که همانا تامین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان خدمات حسابداری یا به اصطلاح گزارشگری مالی است,بدون تغییر باقی مانده است. به بیان دیگر,مفاهیم, اصول,قواعد و رویه های حاکم بر عملکرد کنونی حسابداری در واقع باز تاب نیاز های گروههای مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری و گزارشهای مالی در طول زمان می باشد(عالی ور،1387،ص.1).گزارشهای مالی به فرایندی اطلاق می گردد که مدیران یک شرکت ,اطلاعات لازم را تهیه و به استفاده کنندگان برون سازمانی ابلاغ می نمایند.
این فرایند تحت تاثیر سه عامل قرار دارد : نیازهای اطلاعاتی مخاطبان گزارشات مالی,محیط اقتصادی و مقررات حاکم بر گزارشگری.
نکته قابل تامل این است که گزارشدهی مالی همواره معلول نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان بوده و بنابراین با تغییر نیازهای اطلاعاتی انها,دستخوش تغییر خواهد شد(تالانه،1383،ص29). اما خود استفاده کنندگان اطلاعات مالی به کسانی اطلاق میشود که انتظار می رود در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت کنند یا بر مبنای ان,تصمیماتی را اتخاذ نمایند. گروههای مختلف استفاده کننده از اطلاعات مالی بدلیل مناسبات متفاوتی که با واحد تجاری دارند ,غالبا نیازمند انواع متفاوت اطلاعات نیز می باشند.بطور کلی, استفاده کنندگان اطلاعات مالی را میتوان به دوگروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی طبقه بندی نمود. ان بخش از حسابداری که با پردازش و گزارش اطلاعات مالی برای تامین نیازها و خواستهای استفاده کنندگان خارجی سروکار دارد.اصطلاحا گزارشگری مالی خارجی نامیده می شود. از انجاییکه این گروه از استفاده کنندگان نمی توانند مستقیما اطلاعات مالی مشخصی را از واحد تجاری خواستار شوند,ناگزیر باید بر صورتهای مالی,با توجه به کلیه اهداف,مفاهیم, ویژگیها ومحدودیتهای آن اتکا نمایند (عالی ور،1387،ص3).
درتهیه صورتهای مالی,حسابداران ناگزیر از روشها و رویه های مختلف و مجاز حسابداری بهره می جویند که افزایش روز افزون این رویه ها موجب گردیده است که نتوان به راحتی صورتهای مالی شرکتهای مختلف را با هم مقایسه نمود.استفاده از رویه ها و سیاستهای مختلف و تغییر در روشهای مذکور,تحت اصول و موازین حسابداری توسط شرکتها, گاه به یک خلاقیت و هنر می نماید.نقطه نظر نویسندگانی که حسابداری را به هنر نزدیکتر می دانند این است که حسابداران با توجه به چگونگی تعریف اهداف ,طیف گسترده ای از روشهای اندازه گیری را بکار می گیرند(شباهنگ ،1382،ص26).
دراین تحقیق به یکی از شایعترین و رایجترین خلاقیتها و هنرورزی های حسابداری به نام هموارسازی سود وبررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود پرداخته می شودودر حقیقت ما در این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال که,آیا میزان پاداش هیئت مدیره تحت تاثیر هموارسازی سود می باشد یا خیر؟
هموارسازی سود به نوع خاصی از مدیریت سود اطلاق می شود که در آن مدیر به کاهش نوسانات سود بطور موقتی جهت ارائه آن بصورت با ثبات تری مبادرت می ورزد.به بیان دیگر اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت هزینه ها و درآمد ها یا انتقال آنها به سالهای بعد در چارچوب انعطاف پذیر اصول و روشهای متداول حسابداری بطوری که باعث شود شرکت در طول چند سال متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار باشد را هموارسازی سود می نامند.
وقتی سهام شرکت در بورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتریداشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.بیدلمن هموارسازی سود را به بهترین شکل تعریف می نماید:اقدام آگاهانه ای برای کاستن از نوسانات ناشی از تغییر در سطح سود خالص به گونه ای که در زمان کنونی برای شرکت عادی جلوه کند. هی ورث بعنوان یکی از نخستین محققین این رفتار ,انگیزه هموارسازی سود را بر پایه بهبود رابطه با اعتبار دهندگان و کارکنان قرار می دهد و بیان می دارد که این عمل از طریق اقدامات روان شناسانه می تواند چرخه ها نوسانات تجاری راکاهش دهد.
هموارسازی سود در دهه های اخیر یکی از مهمترین موضوعات مورد علاقه محققین حوزه مالی و حسابداری بوده است. در اغلب مطالعات ,این عمل یک رفتار متقلبانه و غیر اخلاقی صورت گرفته توسط مدیریت تلقی گردیده است.این بررسی ها همچنین فرضیات مبنی بر دخالت مدیران در هموارسازی سود را حمایت می نماید.
4-1 چهار چوب نظری تحقیق
جولیا گرانت در تحقیقی که در سال 2009 انجام داد در موردریسک پاداش هیئت مدیره و هموارسازی سود انجام داد که 7000 شرکت را بصورت سالانه مورد بررسی قرار داد;نتایج نشان داد که یک رابطه مثبت و معنادار بین میزان پاداش هیئت مدیره و هموارسازی سود وجود دارد.
کاناگارتنام در تحقیقی که در سال 2001در کشور کانادا در مورد میزان پاداش مدیران وهموارسازی سود انجام داد یافته های بدست امده از بانکهای این کشور نشان می دهد که رابطه مثبتی بین این دومتغیر وجو دارد ومیزان پاداش هیئت مدیره در سطح هموارسازی سود تاثیر گذاراست.
نتایج تحقیقات انجام شده دراین مورد حاکی از ان است,زمانی که شرکت ها سودهموار گزارش می کنند مالکان اطمینان بیشتری به شرکت پیدا می کنند.گوردون در تحقیق خود دریافت مدیران با استفاده از قواعد حسابداری سود راهموار وبا این کار موجب رضایت سهامداران می شوند.
همچنین بوث,کالانکی و مارتین کی نن اعلام کردند شرکت های هموارساز بازده مورد انتظار بیشتری از سود غیر منتظره نسبت به شرکت های غیر هموار ساز دارند.
درنتایج تحقیق میچلسون وهمکارانش اثر هموارسازی عاملی موثر بر بازده های غیر عادی شرکت هاست, وبازار به سودهای هموار پاسخ مثبت می دهد.
مدل تحلیلی تحقیق
نمودار1-1:مدل تحلیلی تحقیق
منبع:(جولیا گرانت ،2009-کاناگارتنام ،2001)
5-1- فرضیات تحقیق
با توجه به تئوریهای موجود و پیشینه تحقیق فرضیاتی بشرح زیر قابل ارائه می باشد:
فرضیه اصلی: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره شرکتها تاثیر گذار است.
فرعی1:هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره با توجه به اندازه شرکت تاثیرگذار است.
فرعی2: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره باتوجه ROAتاثیرگذاراست.
فرعی3: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره با توجه بهDividend Yield تاثیرگذاراست.
فرعی4:تاثیر هموارسازی برمیزان پاداش هیئت مدیره در صنایع مختلف متفاوت است.
فرعی5: هموارسازی سود بر میزان پاداش هیئت مدیره درصنعت خودرو و فلزات تاثیرگذار است.
فرعی6:هموارسازی سودبرمیزان پاداش هیئت مدیره درصنعت کانی های غیرفلزی تاثیرگذار است.
فرعی7:هموارسازی سودبر میزان پاداش هیئت مدیره در صنعت شیمیایی ودارویی تاثیرگذاراست
6-1- اهداف تحقیق
در تحقیق حاضر به بررسی وجود هموارسازی سود وارتباط ان با میزان پاداش هیئت مدیره پرداخته می شود. لذا هدف از این تحقیق را می توان پاسخگویی به سوالات ذیل بر شمرد:
1-آیا در بازار سرمایه ایران هموارسازی سود بر میزان پاداش هیئت مدیره تاثیر گذار است؟
2-هموارسازی سود چه عملکردی را در شرکت ها بر جای می گذارد؟
3-آیا هموارسازی سود در افزایش میزان پاداش هیئت مدیره نقشی دارد؟
تایید وجود پدیده هموارسازی سود در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نتیجه ای طبیعی و قابل پیش بینی و منطقی است که مدیران از انگیزهای قوی برای دست زدن به این عمل برخوردارند.نتیجه اثبات وجود این پدیده در بازارهای کارا (که سرمایه گذاران از اطلاعات مالی بعنوان اصلی ترین منبع برای تصمیم گیری بهره می جویند) و حتی بازارهای با کارایی در حد ضعیف موجب تحت تاثیر قرار گرفتن نوع تصمیمات اتخاذ شده توسط سرمایه گذاران خواهد شد و استفاده کنندگان از صورتهای مالی از این موضوع آگاهی پیدا می کنند که با سود های هموار شده روبرو می باشند.با توجه به کاربردی بودن نتیجه پژوهش در شرکت های بورسی اوراق بهادار تهران نتیجه این تحقیق می تواند کمک قابل توجهی را در زمینه عملکرد مدیران داشته باشد و همچنین ارائه اطلاعات واقعی به استفاده کنندگان از اطلاعات مالی داشته باشد.یعنی در واقع اطلاعات بسیار مفیدی برای سرمایه گذاران و سهامداران در بورس اوراق بهادار می دهد.
7-1- اهمیت موضوع
سیاستهای حسابداری بر بسیاری از تصمیمات استفاده کنندگان صورتهای مالی تاثیر گذار است .بخشی از این سیاستها موجب تغییر ثروت اقتصادی یا جریانهای نقدی استفاده کنندگان از صورتهای مالی می شود؛ برخی دیگر نیز بر رفتار افراد مانند مشتریان,کارکنان و مردم عادی نسبت به شرکت اثر می گذارد که این اثرات خود می تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. نتایج اقتصادی حاصل از سیاستها و رویه ها ی مختلف حسابداری در طیف استفاده کنندگان اطلاعات مالی متفاوت است. سیاستهای متفاوت حسابداری برای یک سرمایه گذار یا بستانکار ,بر تصمیمات مالی شان تاثیر گذار خواهد بود,در مورد واحد تجاری به سبب افشای اطلاعات می تواند به تغییر در قیمت سهام آن شرکت منجر گردد و به برنامه تخصیص منابع از سوی دولت کمک نماید.این واقعیت که بسیاری از قراردادها ,روابط سهامداران و مفاد قراردادهای وام ,اغلب بر حسب اعداد حسابداری یا نسبت های مالی ارائه می گردند,می تواند بدین معنی باشد که تغییر در سیاستهای حسابداری بر استنباطی که دیگران از این اعداد ونسبتها دارند تاثیر گذار خواهد بود.همین امر باعث می گرددکه روابط اقتصادی ,نسبت با انچه در ابتدا مورد انتظار بوده است متفاوت جلوه کند. بعنوان نمونه,سرمایه ای تلقی کردن اجاره های بلند مدت می تواند بر نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام اثر گذاشته ,روابطی که به این نسبت بستگی دارند را نیز تغییر می دهد .
در خصوص دلایل انتخاب این سیاستها ,طیف غالب فکری موجود,اولویت گزینش رویه های متفاوت حسابداری توسط مدیران را به همسویی با منافع شخصی انها نسبت می دهد. حقوق و پاداش مدیرانی که بر مبنای سود گزارش شده گذارده می شود بعنوان عاملی جهت تعیین و یا تغییر در سیاستهای حسابداری در جهت افزایش پاداش و در نتیجه افزایش منافع شخصی مدیران خواهد بود. با این شیوه استدلال و اگاهی از این نتایج است که پژوهشگران در صدد آزمون تجربی در خصوص نتایج اقتصادی سیاستهای حسابداری بر می آیند و آزمون وجود هموارسازی سود نیز در ردیف همین پژوهشها قرار می گیرد.
8-1- حدودمطلعاتی
قلمرو موضوعی: در این تحقیق به بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران پرداخته است.
قلمرو زمانی:این تحقیق شرکتهایی را در بر می گیرد که در دوره 5 ساله 1384 الی 1388 عضو سازمان بورس اوراق بهادار تهران بوده اند.
قلمرو مکانی: کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در کانون توجه قرار دارد.
9-1- تعاریف واژه ها و اصطلاحات
هموارسازی سود:این الگو رایج ترین نوع مدیریت سود می باشد که تعاریف مختلفی از ان شده است:
به طور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینه ها و درامدها و با به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال انها به سالهای بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده بر خوردار باشد. (عسگری ،1387 ،11)
-هموارسازی سود,فرایند دستکاری زمان شناسایی در امد ها یا درامد گزارش شده است تا جریان سود حسابداری گزارش شده,تغییر کمی داشته باشد,مادامی که درامد گزارش شده رادر بلند مدت افزایش ندهد.(همان منبع،11)
-عمل آگاهانه وانتخاب شده توسط مدیریت به منظورتنظیم نوسانات سودشرکت.( همان منبع ،7)
مدیریت سود :اقدام آگاهانه و عامدانه جهت کاهش نوسانهای سود گزارش شده در طول دوره های متوالی در حول سطحی از سود که سطح عادی(نرمال) سود شرکت نامیده می شود تعریف شده است.(حسینی،8،1389)
تئوری نمایندگی:بطور خلاصه به معنای وجوداحتمال بهره گیری مدیریت از اختیارات خود جهت افزایش منافع شخصی بدلیل وجود فاصله مدیریت و مالکیت می باشد.(جوادی ،18،1386)
شرکت های هموارساز سود :شرکت هایی که به صورت واقعی یا ساختگی,نوسانات سود را طی چند دوره متوالی در حول سطحی نرمال نامیده می شود تعدیل می کنند. (عسگری ،11،1387)
شرکت های غیرهموارساز سود :شرکت هایی که نوسانات قابل توجهی در سود گزارش شده انها طی دوره های متوالی ملاحظه نمی گردد. (همان منبع ،11)
سودناویژه :تفاوت درامد خالص حاصل از فروش کالا و بهای تمام شده کالای فروش رفته. (همان منبع، 11)
سود عملیاتی :مابه التفاوت سود ناویژه وهزینه های عملیاتی. (عسگری ،11،1387)
سود ویژه :تفاوت کلیه در امد ها و هزینه های یک موسسه را در طی یک دوره مالی (درامدها بیشتر از هزینه ها با شند)سود ویژه می نامند. (همان منبع ،11)
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
دراین فصل،در بخش اول مفهوم سود،تعاریف هموارسازی سود،مختصات تئوریک هموارسازی سود،رویکرد های مطالعه هموارسازی سود،وظایف مدیریت در هموارسازی سود،ماهیت هموارسازی سود،جایگاه هموارسازی سود، تاریخچه هموارسازی سود، تئوری نمایندگی و هموارسازی سود، انگیزه های مدیریت از هموارسازی سود، انگیزه های مالیاتی، تغییرات در مدیریت ارشداجرایی، ابزار های هموارسازی سود، خصوصیات ابزارهای هموارسازی وملاحظات منفعت و هزینه، گستره هموارسازی، اجزای هموارسازی سود، جمع اوری شواهد جهت اثبات، شاخص ایکل، هدف و مقصود هموارسازی سود، ابعاد و جوانب هموارسازی سود، سازو کارهای جلوگیری از هموارسازی سودوروش های هموارسازی سود، مورد بررسی قرار می گیرد. دربخش دوم به بررسی پیشینه تحقیق درمورد هموارسازی سود و پاداش پرداخته خواهد شد. به طورکلی تلاش بر آن است که هموارسازی سود و مسائل پیرامونی آن مورد بررسی قرار گیرد.
2-2-بخش اول:ادبیات تحقیق
1-2-2-مفهوم سود
صاحب نظران تعاریف مختلفی از سود داشته اند که هر یک از این تعاریف از ابعاد خاصی به تفسیر سود می پردازند. به همین دلیل ارائه تعریف جامع و کاملی از سود که مورد قبول اکثر صاحب نظران باشد،مشکل به نظر می رسد. دو دیدگاه عمده ای که در خصوص سود وجود دارد، دیدگاه های اقتصادی و حسابداری است.اصولا از دیدگاه اقتصادی سود قابلیت هموارسازی ندارد و لذا در ادبیات هموارسازی سود،سود حسابداری مورد نظر است(آقائی). برخی از تعاریف اقتصاد دانان از مفهوم سود به شرح ذیل می باشد: ) حاجیوند ،1375)
آدام اسمیت اولین اقتصاددانی بود که سود را به صورت افزایش ثروت تعریف نمود.به عبارت دیگر سود رابه صورت مبلغی بیان کرد که بدون برداشت از سرمایه می توان آن را مصرف نمود.
فیشر یکی دیگر از اقتصاددانان،سود را به عنوان مجموعه ای ازرویدادها با وضعیت های مختلف از قبیل لذت ناشی از"سود ذهنی،سود واقعی وسود پولی "تعریف نمود.
لیندان سود را به عنوان منفعت و به شکل لذت مداوم از دارائی های سرمایه ای در طول زمان تعریف نموده است.اقتصادانان تفاوت منفعت و مصرف مورد انتظار را برای دوره ای خاص تحت پس انداز در نظر می گیرند.
صاحب نظران حسابداری تعاریف مختلفی از سود حسابداری ارائه نموده اند:
بلکوئی معتقد است سود حسابداری از لحاظ عملیاتی ،به تفاوت بین درامد های تحقق یافته ناشی از معاملات طی دوره و هزینه های تاریخی مربوط است(بلکوی و رونالد ،1984، 527-545).
طبق مفاهیم نظری گزارشگری مالی و رهنمود های حسابداری) کمیته تدوین رهنمودهای حسابرسی سازمان حسابرسی کشور(اقتصاددانان کلاسیک درامد هر فرد را مبلغی می دانند که آن فرد طی یک دوره معین می توند مصرف کندو در پایان دوره به اندازه آغاز دوره در رفاه باشد. در این تعریف سرمایه به عنوان رفاه تعبیر شده و ارزش ان را می توان از طریق محاسبه ارزش فعلی دریافت های آتی به دست اورد. بر اساس مفهوم اقتصادی درامد به شرح فوق، سود حسابداری حداکثر ارزشی خواهد بود که یک واحد تجاری می تواند طی یک دوره مالی تودیع نماید و انتظار داشته باشد که در پایان دوره به اندازه آغاز دوره در رفاه باشد.
تفاوت بین سود اقتصادی وسود حسابداری، ناشی از روش های اندازه گیری سرمایه است. از نظر حسابداری به دلیل ابهامات موجود در مورد زمان و میزان جریانات نقدی و آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل مناسب، ارزش فعلی جریان سود مورد انتظار آتی واحد تجاری به عنوان مبنای اندازه گیری سرمایه مبنایی علمی نیست و معتقد است که سرمایه را بایستی بر حسب خالص دارایی های واحد تجاری در پایان و آغاز دوره مالی وسرمایه مترادف با خالص دارایی ها در نظر گرفته می شود.لذا اندازه گیری سود،تحت تاثیر مبانی اندازه گیری دارایی ها و بدهی ها بوده و در تعیین سود حسابداری هر چند بیان کننده نتایج فعالیت های حسابداری است،لیکن دائما موردانتقاد قرار گرفته است.برخی از این انتقادات به شرح ذیل است:
-سود حسابداری هنوز به طور روشن،فرموله نشده است.
-مبنای تئوریک مناسبی برای محاسبه و ارائه سود حسابداری وجود ندارد.
-رویه های متداول حسابداری ناهمگن و متفاوتی برای اندازه گیری دوره ای در شرکتهای مختلف مجاز شمرده شده است.
-تغییرات سطح قیمت، مفهوم سود اندازه گیری شده تاریخی را تغییر داده است.
-اطلاعات دیگری غیر از سود حسابداری ممکن است برای سرمایه گذارن و سهامداران در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری مفیدتر باشد.
- مهم ترین هدف استفاده کنندگان از سود، نیاز به تشخیص ارتباط بین سود و سرمایه به عنوان قسمتی از فرایند حسابداری است.سایر اهداف عبارتند از(بلکوی و رونالد) :
- استفاده از سود به عنوان معیاری از کارایی مدیریت
- استفاده از سود تاریخی به عنوان روند آتی شرکت یا توزیع سود سهام
- استفاده از سود به عنوان معیار اندازگیری عملکرد و به عنوان راهنمایی برای تصمیمات آتی مدیریت.
سود اقتصادی نسبت به سود حسابداری به واقعیت های بیرونی نزدیک تر است.لذا هموارسازی سود در این جایگاهی ندارد و انچه در بخش های بعدی در زمینه هموارسازی سود مطرح می گردد در چارچوب مفهوم سود حسابداری است. ( جهانخانی و همکاران ،1381)
اهداف متفاوت گزارشگری سود به تعاریف متفاوتی از سود اشاره دارد و نیز مخاطبان متفاوتی را مورد خطاب قرار داده است. تعاریف ومفاهیم سود را می توان در سه سطح بررسی کرد( یعقوبی،1385) .
الف-مفهوم سود در سطح ساختاری
ب-مفهوم سود در سطح معنایی
ج-مفهوم سود در سطح رفتاری
الف)مفهوم سود در سطح ساختاری
در این سطح،سود بر اساس یک سری قوانینی که عمدتا با پدیده های دنیای واقعی یا انعکاس رفتاری بی ارتباط هستند تعریف می شود.
در این سطح از اصطلاحاتی همانن هزینه، فرض تطابق و ... استفاده می شودکه مشابه و ملموس در دنیای واقعی ندارد و به ناچار باید انها را با قواعد صریح و دقیق تعریف کرد.یعنی سود حسابداری در این سطح خلاصه ای از اقلام مثبت و منفی است که بعضی از انها مفهوم تفسیری ندارند ولو اینکه برای سرمایه گذاران حاوی اطلاعات باشد.
ب)مفهوم سود در سطح معنایی
همان طور که قبلا نیز اشاره شد دو دیدگاه در خصوص سود وجود دارد؛دیدگاه اقتصادی و دیدگاه حسابداری.اصولا سود در دیدگاه اقتصادی را نمی توان هموار نمود،لذا هموارسازی سود در مورد سود حسابداری معنی دار است.حسابداران در تعریف سود از دو مفهوم اقتصادی یعنی رفاه اقتصادی و حداکثر سازی سود استفاده می کنند. تلاش شده است که به سود خالص حسابداری محتوای اقتصادی بخشیده شود،اما باید توجه داشت کار حسابداران محاسبه سود اقتصادینیست،بلکه تهیه اطلاعاتی است که سرمایه گذاران،تحلیلگران و سایر استفاده کنندگان را قادر به محاسبه سود اقتصادی می نماید.
ج)مفهوم سود در سطح رفتاری
مفاهیم رفتاری سود به فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مربوط می شود.همان طور که سرمایه گذاران به جریانات تقسیم سود آتی نیازمند هستند،مدیریت نیز به اتفاقاتی که در اینده رخ می دهد نیازمند و علاقه مند است. با گسترش استفاده مدیران از سود به عنوان اهداف تصمیم گیری و کنترل،تنها زمانی می توان بر سود به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری متکی بود که تصمیمات مدیریت بر روش های تخصیص و تطابق بکار رفته جهت اندازه گیری سود بی اثر و یا قابل شناسایی باشد و به عبارت دیگر عمل هموارسازی سود توسط مدیریت و جوانب ان برای استفاده کننده روشن باشد.
برخی حسابداران معتقدند سود خالص تمامی وقایع اقتصادی و سود حاصل از منابع خاص که باید به طرز مناسبی طبقه بندی شود را در بر دارد و برخی دیگر این نظر را رد می کنند.
دیدگاههای دیگری که در مورد مفاهیم سود در بین محققین مطرح است، مفاهیم سود مستمر و سود غیر مستمر است. تفاوت این دو سود برای سنجش کارایی مدیریت مناسب است. فایده این تقسیم بندی این است که سرمایه گذاران بهتر می توانند از رقم سود خالص برای پیش بینی استفاده کنند.
مفهوم دیگری که از سود مطرح است، سود به عنوان ارزش افزوده است. ارزش افزوده در اقتصاد عبارت است از ارزش بازار محصولات یک شرکت منهای ارزش کالاها و خدمات تحصیل شده از سایر واحدهای تجاری. بدین ترتیب که همه کارکنان ، مالکین، بستانکاران و دولت هر یک به نحوی از گیرندگان سود واحد تجاری محسوب می شوند.
هدف مدیرت مالی(شباهنگ)،مدیریت بر منابع و مصارف سرمایه است به گونه ای که ثروت سهامداران به حداکثر برسد.لزوما حداکثر کردن سود،حداکثر کردن ثروت سهامداران نمی باشد،بلکه زمانی ثروت سهامداران بیشتر می شود که ارزش کل شرکت در حداکثر باشد، و ارزش کل شرکت زمانی حداکثر می شود که ارزش بازار سهام افزایش داشته باشد(حداکثر شود).
2-2-2-تعاریف هموارسازی سود
طی سالها ودهه های اخیر تعاریف متفاوتی از هموارسازی سود ارائه گردیده است که در زیر به بیان برخی از انها می پردازیم:
هی ورث درسال 1953 هموارسازی سود را چنین معرفی می کند:هموارسازی سود یک عمل عقلائی و منطقی است که مدیران تلاش می کنند با بکارگیری ابزار های خاصی در حسابداری سودشان را هموار کنند. ) جوادی ،1386)
بارنی و همکاران در سال 1976 هموارسازی سود را به مفهوم کاهش عمدی از نوسانات سود می دانند بطوریکه فعالیت های شرکت عادی به نظر برسد.مدیران برای کاهش این نوسانات به هموارسازی سود دست می زنند واین عمل تاثیر مثبتی بر ارزش سهام و عملکرد مدیریت خواهد داشت.) جوادی ،1386)
بیدلمن (1973)این طور عنوان می نماید:هموارسازی سود ممکن است به عنوان کاهش عمدی نوسانات سود بطوریکه از نظر شرکت عادی به نظر برسد تعریف شود.به عبارت دیگر این عمل را میتوان تلاش مدیریت جهت کاهش تغییرات غیر عادی سود تحت اصول حسابداری اطلاق نمود. )جوادی ،1386)
کوخ در سال 1981 هموارسازی را بعنوان وسیله ای که مدیران توسط آن به تقلیل تغییرات جریان سود گزارش شده بوسیله متغیر های مصنوعی (رویه های حسابداری) یا حقیقی (معاملات) جهت دستیابی به جریان سود مورد نظر مبادرت می ورزند،معرفی می کند.( جوادی ،1386)
موسز در 1987 هموارسازی سود را به عنوان تلاشی جهت کاهش نوسانات سود گزارش شده بیان میدارد و معتقد است اکثر محققین هموارسازی سود را مترادف کاهش مغایرت سود گزارش شده و سود مورد انتظار میدارد.( جوادی ،1386)
به گفته لئوپولد ای بی در سال 1989،هموارسازی سود را می توان عملی سفسطه آمیز و موذیانه قلمداد نمود و معتقد است این عمل بندرت بر اساس دروغهای آشکار انجام می گیرد،چرا که هموارسازی سود اغلب در اثر تعبیر و تفسیر به دست امده از اصول و استاندارد های پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به عبارت دیگر هموارسازی سود در محدوده اصول و استاندارد های حسابداری صورت می پذیرد. ( جوادی ،1386)
هکتور در سال 1989 بیان می دارد:هموارسازی سود عملی است که موجب سوء استفاده در گزارشگری مالی شده واستفاده کنندگان ازصورتهای مالی می بایست ازاین امرمطلع باشند. (جوادی ،1386)
مک هاگ نیز در سال 1992 هموارسازی سود را یک نوع دستکاری در اطلاعات مالی معرفی نمود،همینطور ورثی ،هموارسازس سود را عملی که می تواند موجب ارائه اطلاعات نادرست گردد می خواند؛بطوریکه سرمایه گذاران در خصوص ریسک و بازده سرمایه گذاری خود اطلاعات مفیدی در دست نخواهند داشت.(کوتنایی،1379،ص.35)
فرهنگ حسابداری کهلر هموارسازی سود را کلیه شیوه های طراحی شده جهت حذف بی نظمی داده ها،مانند پستی و بلندی های که ممکن است از فعالیت های غیر مستمر عملیاتی ناشی شده باشدتعریف می نماید.( جوادی ،1386)
بلکویی هموارسازی سود را نوعی اقدام آگاهانه از سوی مدیریت با هدف طبیعی نشان دادن سود جهت دستیابی به یک سطح مطلوب و مورد نظر میداند.
در فرهنگ جامع حسابداری و مالی نوروش تعریف هموارسازی سود بدین صورت امده است:"مدیریت برخی از واحدهای تجاری با استفاده از ابزارهایی همانند روشهای حسابداری،نسبت به یکسان سازی و هموارسازی سود دوره های مختلف حسابداری اقدام می ورزند و سود واقعی را به این ترتیب دستکاری و هموار می سازند" .(نوروش و وحیدی،1384،ص.462)
3-2-2-مختصات تئوریک هموارسازی سود
الف-هموارسازی سود از دیدگاه رویکرد تئوری
از دیدگاه لیتلتون، یک تئوری خوب ان است که مخلوق عمل بوده وگذشته از این،شرایط اجرا و عمل را تعیین نماید.او معتقد است هر گاه بین عقاید حسابداری مدارکی دال بر یکپارچگی مشاهده گردد،این عقیده که حسابداری این توان را دارد که یک سیستم هماهنگ از انچه حسابداری هست و انچه می تواند بشود ارائه کند را تقویت می نماید. ایجیری نیز معتقد است که اگر پاسخگویی را به عنوان هدف اصلی مورد توجه قرار دهیم،آنگاه روشهای جاری حسابداری را می توان به شیوه
بهتری تفسیر نمود؛ وبالعکس اگر حسابداری از این دیدگاه مورد توجه قرار نگیرد،بسیاری از روشهای اجرایی و عملی کنونی، بعنوان روشهای نابخردانه و ناسازگار پدیدار خواهند گشت. بنظر می اید که الگوهای متفاوتی برای تبیین دانش حسابداری لازم باشد؛اما این الگوها کدامند؟
ب-هموارسازی سود از دیدگاه الگوهای غالب
براساس تعریف ریتزر ، الگوی غالب، تصویر بنیادی از موضوع یک رشته علمی است. کاربرد تصویر مزبور این است که انچه باید پرسش شود و مقرراتی را که در تفسیر پاسخ باید بکار برد ، مشخص نماید. الگوی غالب گسترده ترین واحد اجماع یا توافق نظر در یک رشته علمی است و با استفاده از ان دو گروه علمی را از هم باز می شناسند؛و نمونه ،موضوع ،تئوریها و روشها وابزارهایی که در درون الگوی مزبور قرار دارند را طبقه بندی و تعریف کرده و با یکدیگر مرتبط می سازد.
حسابداری بعنوان یک رشته علمی،فاقد یک الگوی غالب منحصر به فرد و فراگیر بوده و یک رشته علمی چند الگویی می باشد که این الگوها هر یک تلاش می کند مورد قبول واقع شوند و حتی در درون این رشته علمی تفوق و برتری جویند.
با توجه به بیانیه انجمن حسابداران آمریکا تحت عنوان شرح تئوری حسابداری و پذیرش آن ، شش الگوی غالب زیر را می توان مطرح نمود:الگوی انسان شناختی-استقرا،الگوی سود حقیقی-قیاس، الگوی سودمندی در تصمیم گیری، الگوی مدل تصمیم گیری کل بازار، الگوی مدل تصمیم گیری شخص استفاده کننده و الگوی ارزش اقتصادی اطلاعات.
در بررسی الگوی اول یعنی الگوی انسان شناختی-استقرا، چهار مدل که بصورت بخشی از این الگو می باشند مورد توجه قرار می گیرد: مدل ارزش اقتصادی اطلاعات ، مدل تحلیلی-نمایندگی، فرضیه هموارسازی سود و اعمال مدیریت سود و تئوریهای اثباتی حسابداری.
آن دسته از محققینی که الگوی انسان شناختی-استقرارا می پذیرند،موضوع اصلی حسابداری را روشهای موجود و مورد عمل حسابداران و طرز تلقی مدیریت از این روشها می دانند.بنابراین، هدف تحقیقات حسابداری از دیدگاه پیرامون این الگو ،درک و بیان روشهای موجود و پیش بینی روشهای آتی حسابداری است. استفاده کنندگان از این الگو نیز معمولا به بکارگیری یکی از تکنیکهای بکار گرفته شده در 1- تحقیقات هموارسازی سود، 2- تحقیقات اعمال مدیریت سود و 3- تحقیقات تئوری اثباتی حسابداری تمایل نشان می دهند.
از آنجاییکه موضوع هموارسازی جزء الگوهای انسان شناختی و استقرایی است، لذا در این تحقیق به رویکردهای موجود در مطالعه هموارسازی سود پرداخته می شود.
4-2-2-رویکرد های مطالعه هموارسازی سود
در این خصوص به سه رویکرد کلاسیک ،تغییرپذیری سود و اقتصاد دو شاخه که هر سه از مقاله هموارسازی سود توسط بخش اقتصادی آلبرشت و ریچاردسون استخراج شده است می پردازیم.
1)رویکرد سنتی(کلاسیک):در این رویکرد، هموارسازی سود توسط ارتباط بین متغیرهای هموارسازی و سود گزارش شده بررسی می گردد. یکی از اشکالات این رویکرد این است که هموارسازی مصنوعی سود را بیان نمی کند .ایکل در سال 1981 نارساییهای این رویکرد را بصورت زیر عنوان می کند:
الف)در این روش مدلی از سود مورد بررسی قرار می گیرد که امکان دارد به قدر کافی بیانگر فرایند اساسی سود نباشد.
ب) تمرکز صرف روی یک متغیر هموارسازی سود ممکن است موجب ایجاد اریب در نتایج گردد.
بدین معنا که برخی از شرکتها برای هموارسازی سود ممکن است از یک یا چند متغیر استفاده کنند در حالیکه سایر شرکتها جهت هموارسازی سود از ان متغیرها استفاده ننمایند.
ج)در برخی از تحقیقات ،تاثیر متغیرهای هموارسازی سود تنها برای یک دوره مورد بررسی قرار گرفته است و از تاثیرات میان دوره ای و نیز چند دوره ای انها صرفنظر شده است.
2)رویکرد تغییرات سود:ایمهوف در سال 1977 سعی نمود از امیخته شدن هموارسازی مصنوعی سود که توسط مدیریت انجام می گیرد با هموارسازی واقعی سود جلوگیری کرده و انها را از هم متمایز کند. وی اظهار می دارد که درامد فروش عملکرد اقتصادی یک موسسه را بیان می کند؛لذا اگر عمل هموارسازی مصنوعی را نیز می توان از مقایسه تغییرات سود نسبت به تغییرات فروش مورد بررسی قرار داد.
ایکل نیز در سال 1981 به جداسازی نتایج حاصل از هموارسازی مصنوعی سود از هموارسازی طبیعی سود مبادرت می ورزید.تحقیقات وی از این منظر با تحقیقات ایمهوف متفاوت می باشد که وی شرکتهایی که تغییرات فروش کمی داشتند را از نمونه انتخابی خود مستثنی نکرد. ضمن اینکه ایمهوف معتقد بود هموارسازی مصنوعی سود و هموارسازی طبیعی از یکدیگر مستقل هستند ول