آلبوم موسیقی های متن زیبای سریال حریم سلطان
موسیقی های متن زیبای سریال حریم سلطان
آلبوم موسیقی های متن زیبای سریال حریم سلطان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :27
بخشی از متن مقاله
آیا تا به حال به تاثیر موسیقی بر حالات خود فکر کردهاید؟ در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و حتا در زمان خشم. موسیقی حتا در زمان بیماری میتواند موثر باشد. این جملهای است که بارها در مجلات و مقالات روانشناسی با آن برخورد داشتهایم. موسیقی میتواند هیجان و شور درونی را بهراحتی آزاد کند. میتواند آرامشی را که مدتها به دنبال آن هستیم، برایمان فراهم کند. تاثیر موسیقی بر روان انسان از حقایقی است که نمیتوان آن را انکار کرد. این تاثیر تا جایی است که امروزه روشهای خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماریها به وسیله موسیقی در جهان مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از موسیقی بهعنوان مکملی برای درمان بیماریها به زمان ارسطو و افلاطون بازمیگردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بهکار میرفته است. سیر استعمال موسیقی در قرن بیستم بهصورت جدیتر مورد توجه قرار گرفت و تکامل بیشتری یافت و انجمنهای متعددی در این زمینه آغاز بهکار کردند. اولین برنامه آموزش موسیقیدرمانی در جهان در سال 1944 در دانشگاه میشیگان آغاز شد. شروع فعالیت انجمنهای موسیقیدرمانی از سال 1950 بود و بعد از آن در 1971 انجمن موسیقیدرمانی آمریکا یا AAMT آغاز بهکار کرد. در 1985 فدراسیون جهانی موسیقیدرمانی به ثبت رسید. در ایران انجمن موسیقیدرمانی با هدف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرایند موسیقیدرمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این روش کار خود را آغاز کرده است. موسیقیدرمانی بهطور کلی مانند هر گونه روش درمانی، از شیوههای بهخصوصی برخوردار است. این روشها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: روش فعال و روش غیرفعال. در روش غیرفعال، فرد با گوش دادن و شنیدن موسیقی، مورد درمان قرار میگیرد، در حالی که در روش فعال موسیقیدرمانی، همراه با خواندن، نواختن و حتا حرکات موزون فرد مورد درمان قرار میگیرد. طی این روش واکنشهای عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته میشود. استفاده از این روشها متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محور اصلی برنامههای موسیقیدرمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرامبخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها بهصورت فردی یا گروهی میباشد. روشهای موسیقیدرمانی توسط هر فردی نمیتواند انجام گیرد. موسیقیدرمانی مانند هر درمان دیگری توسط افراد متخصص که در زمینههای مختلف موسیقی و شاخههای درمانی آموزش دیدهاند، انجام میگیرد. فرد متخصص با توجه به نوع بیماری و روشهای مختلف درمان و نیز آشنایی با روانشناسی موسیقی، درمان را انجام میدهد. نوع موسیقی مورد نیاز در این درمان میتواند متفاوت باشد. در حقیقت تاثیر موسیقیهای مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است. در درمان به وسیله موسیقی، از موسیقیای استفاده میشود که در ایجاد آرامش و نشاط روحی مناسب است. این نوع موسیقی باعث تجدید قوا شده و کارکرد مغز را بهبود میبخشد. اینگونه موسیقیها با تاثیر در روحیات و روان انسان فرایند بهبود را سرعت میبخشد. موسیقیدرمانی را میتوان در درمان بسیاری از بیماریها بهکار برد، اما بهطور کلی موسیقی در درمان بیماریهایی که با مسایل روانی فرد در ارتباط هستند، میتواند نقش موثری داشته باشد و همچنین بیماریهای جسمیای که منشا روانی دارند، با این روش قابل درمان هستند. موسیقی کاملاً مانند اخبار میتواند بر فعالیتهای مغز تاثیر گذارد. موسیقی حاوی انرژی است که علاوه بر تحریک مغز میتواند بر تمام اعضای بدن تاثیر گذارد. اما برخی از انواع موسیقی در ایجاد تحریکات مغزی کمتر تاثیر دارند یا به کلی بیاثرند. دلیل این امر را میتوان به ساختار پیچیده مغز و تنوع علایق و رفتارهای انسان نسبت داد. در موسیقی ساختار مغزی انسان مشخص میکند که کدام نوع موسیقی میتواند فعالیتهای مضر بیولوژیکی انسان را کاهش دهد، به دلیل ساختار پیچیده مغز انسان، یک نوع خاص از موسیقی نمیتواند در تمام افراد تاثیر مشابهی داشته باشد. در بسیاری از انسانها موسیقی آرام میتواند در ایجاد آرامش موثر باشد اما در بسیاری دیگر موسیقی تند موثرتر است. موسیقی بر مغز و سیستم عصبی و عضلانی فرد اثر میگذارد که نتیجه این تاثیر بهوجود آمدن حرکات موزون یا رقص است. در بسیاری از مردم این پدیده رخ نمیدهد؛ چراکه بین سیستم بدنی آنها و موسیقی در حال پخش ارتباط بهوجود نمیآید. موسیقی علاوه بر تاثیر در تسریع درمان بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی، انجام بسیاری از فعالیتهای روزمره را تسهیل میکند. موسیقی در رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان تاثیر بهسزایی دارد. بررسیها نشان میدهد، گوش دادن به موسیقیهای شاد و بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک میکند. با لذت بردن کودک از موسیقی، روحیه مثبت و شادی در او بهوجود میآید و باعث افزایش تواناییهای او میشود. موسیقیدرمانی در کودکان میتواند باعث گسترش ارتباطات کودک، افزایش احساسات اجتماعی و افزایش هوش او شود. موسیقیدرمانی کیفیت زندگی کودک را در عرصههای مختلف بالا میبرد، مانند ارتباط کودک با کودک دیگر، کودک و خانواده و... این تاثیر زمانی بیشتر میشود که خود فرد لذت اجرای موسیقی را تجربه کند. موسیقی علاوه بر ایجاد شور و هیجان میتواند تحمل انسان را در برخورد با شرایط دشوار بالا برد و میزان تحمل درد در کودکان را در هنگام بیماری و یا استرس افزایش دهد. علاوه بر این، موسیقی باعث اجتماعیتر شدن کودکان میشود و توانایی آنها را در ابراز نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش میدهد. موسیقی در ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای دو نیمکره مغز موثر است، همچنین با ایجاد این هماهنگی میتواند در درمان لکنت زبان بهکار رود. اثرات موسیقی در زندگی انسان بسیار بیشتر از مواردی است که بتوان به سادگی از آنها یاد کرد. در حقیقت موسیقی لذت زیستن را ملموس میکند، عشق را میآفریند، شور زندگی را در انسان بیدار میکند و امید به فردایی متفاوت را پدید میآورد. چگونه میتوان ترنم زیبای زندگی را ناشنیده گرفت، در حالی که هر لحظه و همه جا همراه انسان است.
تاثیر موسیقی بر سلامت انسان:
دکتر آلفرد توماتیس از سال ۱۹۵۰ شروع به تحقیق راجع به تاثیرات موسیقی روی انسان کرد.
او معتقد بود که موسیقی با قدرت نفوذی که در احساسات آدمی دارد میتواند روی سلامتی انسان تاثیرات مثبت داشته باشد. این متخصص گوش فرانسوی به تجربه ثابت کرد که موسیقی تاثیرات عمیقی در رفع استرس، اضطراب و حالتهای depression از یک طرف و همچنین کمک به ایجاد آرامش، سرحال آوردن بدن و تقویت حافظه دارد.
او تحقیقات خود را ابتدا روی کودکانی که نارساییهای گفتاری و شنیداری داشتند شروع کرد و ثابت کرد که موسیقی موتزارت بهخصوص سمفونیها و کنسرتوهای ویلنهای او نقش بسیاری در درمان این نارساییها دارد. به عقیده خیلی از محققین گوش دادن به موسیقی موتزارت باعث تقویت حافظه و باهوشتر شدن آدم میشود.
امروزه جای هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که موسیقی تواناییهای زیر را داراست:
تقویت حافظه انسان، کمک به برگرداندن سلامتی به انسان در هر شرایطی، کمک به عملکرد یکپارچه مغز انسان برای بهرهگیری بهتر، کمک به حل نارساییهای گفتاری و شنیداری، کمک به حل بیماریهای روحی و رفتاری، تقویت قدرت درک انسان هنگامیکه با دریافت بصری توام باشد، کمک به رشد بهتر جنین در شکم مادر و...
متخصصین فیزیک و پزشکی امروزه معتقدند، هنگامیکه بیدار نیستیم و در خوابیم یا حتی در وقتی که به دلیلی در کما قرارداریم، موسیقی به دلیل ارتعاشات خودش میتواند در اعماق سلولهای بدن ما نفوذ کند و اثراتی را که لازم است، روی بدن بگذارد.
تاثیر موسیقی بر روان انسان :
موسیقی عینا مانند اخبار که توانایی تغییر آنتروپی مغز را دارد ، حاوی انرژی است و بالاتر از آن حتی انرژیی دارد که علاوه بر تحریک مغز پا فراتر گذاشته و می تواند در تمام اعضای بدن انسان تغییر آنتروپی ایجاد کند . همانگونه که هر خبری توانایی تغییر آنتروپی مغز را ندارد هر موسیقی ای هم این قدرت را برای هر فردی ندارد . دلیل آن به ساختار مغزی انسان که نتیجه آن علایق و رفتار انسان ها است برمی گردد
فردی ممکن است با خواندن یک مطلب علمی تغییر آنتروپی مغزی داشته باشد و فردی ممکن است با خواندن یک مطلب هنری و دیگری سیاسی . دقیقا در موسیقی هم ساختار مغزی و رفتاری انسان مشخص می کند که کدام نوع موسیقی می تواند آنتروپی این سیستم بیولوژیکی را کاهش دهد .
بدلیل تفاوت ساختار مغزی و ذهنی انسان ها یک نوع موسیقی توانایی کاهش آنتروپی مغز در همه انسان ها را ندارد . برای بسیاری از مردم موسیقی آرام توانایی ایجاد تغییرات شدید در آنتروپی مغز را دارا می باشد و برای بسیاری دیگر همان میزان تغییرات را ممکن است یک موسیقی تند یا حتی نوای یک پرنده ایجاد کند . سیستم های عصبی و یا ماهیچه های عضلات دست وپای بسیاری از مردم در اثر موسیقی تغییر آنتروپی پیدا می کنند که نتیجه آن چیزی جز بوجود آمدن حرکات موزون به نام رقص نیست ، در بسیاری از مردم هم این پدیده رخ نمی دهد چرا که بین سیستم بدنی آنها و موسیقیی که در حال پخش است هیچ گونه مسیری برای جریان یافتن سیال موسیقی پیدا نمی شود . آیا هیچ دقت کردید که وقتی صدای موسیقی را بلند می کنید د ربسیاری از موارد درک شما از موسیقی بیشتر می شود . این موضوع را می توان اینگونه معنی کرد که با بلند کردن صدا مقاومت میان منبع اطلاعاتی موسیقی و بدن شما کمتر شده و سیال راحت تر به جریان می افتد و آنتروپی منفی سریعتر به سیستم بدنی شما تزریق می شود .با گوش دادن به موسیقی آهنگسازان با توجه به میزان مقاومت در دریافت موسیقی ، پس از گذشت زمان سطح پتانسیل اطلاعاتی ما نسبت به یک قطعه خاص با آهنگ ساز آن یکی شده و دقیقا درک خواهیم کرد که او در زمان ساخت آهنگ چه احساسی داشته و پیامش چه بوده است ؟
یک رستوران مشهور انگلیسی از مهمانان دعوت می کند در هنگام صرف غذا به موسیقی گوش فرادهند ، زیرا سر آشپز آن معتقد است این کار طعم غذا را بهتر می کند .به نقل از مجله اسکوارمیل چاپ انگلیس رستوران فت داک در غرب لندن که در سرو غذاهای عجیب و غریب شهرت دارد از مشتری ها می خواهد با شنیدن صدای موسیقی از غذای خود لذت بیشتری ببرند.هستون بلومنتال سر آشپز این رستوران می گوید بر اثر سه سال تحقیق به همراه روانشناس مشهور چارلز اسپنس در دانشگاه آکسفورد به این نتیجه رسیده است
تاثیر موسیقی بر رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان:
بررسی ها نشان می دهد که گوش دادن به موسیقی های خاص و شاد بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک می کند . در ضمن لذت بردن از موسیقی باعث افزایش روحیه و سرحال شدن کودکان و افزایش کوتاه مدت توانایی های آنها می شود .همچنین به گفته محققان نوع موسیقی که گوش داده می شود باید مورد پسند فردی که گوش می دهد باشد تا بتواند بر روحیه وی تاثیر مثبت بکذارد . با این وجود بهتر است از موسیقی هایی با نت مشخص و منظم استفاده شود
موسیقی درمانی برای کودکان. فواید موسیقی درمانی برای کودکان :
موسیقی درمانی بر رفتارهای کودکان تاثیر بسیار مثبتی دارد و با ایجاد یک سری تجربیات موسیقی در تسهیل گسترش ارتباطات کودکان ، احساسات اجتماعی ، اعصاب و افزایش هوش آنها بسیار موثر است .موسیقی درمانی می تواند کیفیت زندگی کودک را در عرصه های مختلف بالا ببرد ، نظیر ارتباط کودک با کودک دیگر ، کودک و خانواده ، ارتباط کودک و پزشک درمانگر یا معلم ، وغیره
بیشترین تاثیر این روش درمانی هنگامی است که کودک اجازه می یابد تا خود لذت اجرای موسیقی را تجربه کند .موسیقی در عین تهییج کنندگی می تواند آرامش دهنده نیز باشد .ثابت شده است که موسیقی می تواند میزان تحمل درد در کودکان را به هنگام بیماری یا موقعیت های شامل استرس افزایش دهد .موسیقی می تواند مشوق اجتماعی تر شدن کودکان شود و توانایی آنها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش دهد .تاثیر موسیقی بر هر دو نیمکره مغز باعث می شود تا ارتباط این قسمت ها با یکدیگر تسهیل شده ، بهره لحظه ای هوشی بالا رود . این هماهنگی همچنین برای درمان لکنت کلام بسیار مفید است.
اثرات موسیقی بر درد و اضطراب واثرات روانی موسیقی:
در سال 1983 آقای wak تئوریی را ارائه داد مبنی بر این که عدم تمرکز حواس بر روی درد میتواند درد را کاهش دهد و بعدها برای انجام این کار از موسیقی استفاده شد. هر چند که موسیقی درمانی علم جدیدی است ولی تأثیر موسیقی بر روح و جسم انسان قرنها پیش شناخته شده است.
گسترش روز افزون بیماریهای تمدن که عمدة آنها جنبه سایکولوژیک دارند سبب ظهور روشهای درمانی نوینی شده است که شاید ساختار آنها بکلی با درمان داروئی متفاوت باشد. از این روشها میتوان به موسیقی درمانی، یوگا درمانی، نیرو درمانی، هیپنوتیزم و … اشاره کرد، به طور کلی در علم پزشکی به این روشها Alternative Medicine یا طب حاشیه گفته میشود و پیشینه استفاده از موسیقی درمانی به حدود 2500 سال قبل بر میگردد.
یکی از آلات موسیقی که در این پروسه استفاده میشود آلت چنگ است. موسیقی چنگ در شنونده ایجاد آرامشی فراگیر میکند که باعث کاهش درد، کاهش فشارخون و … میشود. بطور کلی موسیقی دارای یک نوع کیفیت آرام بخش و دینامیکی بالا میباشد که هم در اشخاصی که بیماری سوماتیک دارند در تسکین درد مؤثر است و هم در بیماران روانی در تسریع و بهبود روند درمان مفید است.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 55 صفحه
پیشگفتار
«کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد.» کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در بازار کار وتولید برای توانایی فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به بازار کار ورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای یگران در حد توان مالی و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی است.
مقدمه:
یکی از مسایل فرهنگی مهم در هر جامعه ای هنر و آموزش هنر می باشد . چرا که نیروی حیات و شادمانی در جامعه تزریق کرده باعث نشاط و آ ر امش اعضای جامعه می گردد در این میان هنر اول یعنی موسیقی جایگاه ویژه ای را دارد چرا که بیشترین اثرات در باز شدن ذهن و بالا بردن قدرت فراگیری برای محصلان و ایجاد ثبات شخصیت و بالا بردن اراده و اعتماد به نفس و جلوگیری از افسردگی در بین جوانان وآحاد جامعه می گردد.
همچنین اینکه یکی از ابزارهای تجارت و تبلیغات عنصر موسیقی است که نباید نادیده گرفته شود و نیز اکنون که دنیای تبلیغات غرب با انواع روشها با یک هجوم فرهنگی غربی مابی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و جوانان ما را تهدید می کند استفاده وآموزش به جای هنر موسیقی در این راستا می تواند نقش مهمی را بر عهده داشته باشد. لذا می با یست با برنامه ریزی صحیحی ، منطقی،ارزشی و بلند مدت و ایجاد و حمایت از تشکلهای فرهنگی و هنری و سرمایه گذاری درست و عاقبت اندیشانه در این حوزه بستری مناسب برای جهش هنری و ارزشی و مبارزه ای فرجام انگیز برای جلوگیری از هجوم فرهنگ منحط بیگانه بوجود آ وریم . اکنون زمان مبارزه اندیشه است و این زمان بیش از هر چیز به نوع آوری و آموزش و پرورش در حوزه فرهنگ
و هنر نیازمندیم تا بتوانیم سرزمینی آ باد با فرهنگی دیرینه را برای مردمی شاد و آگاه و وطن شناس و وطن دوست با اراده و قوی برای همیشه به ارمغان آوریم.
25 PNG
5 JPEG
3600*3600 MB
300 DPI
33.3 MB
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :29
بخشی از متن مقاله
جایگاه موسیقی سنتی در ایران
من با موسیقی زیستهام و عمر خود را در پیرمز و راز این لطیفه نهانی طی کردهام، بدان اندیشیدهام و دل در گروی آن نهادهام. هنوز هم آن جذبه نخست، آتش در درونم میافکند، مرا میرباید و با خود میبرد، و نمیدانم چیست در گوهر این افسونگر که چنین جانهایی لطیف را مسحور خویش کرده است. در همه این سالها کمتر مجالی داشتم تا شرح این سودا دهم. «کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست». بر این باور بودم که کار هنرمند آفرینش است و بس؛ و باید تفسیر و سخن گفتن از هنر را به جامعهشناسان و فیلسوفان و دیگران سپرد. ولی به عنوان هنرمندی که همواره مورد لطف بیکران مردم است، در برابر پرسشهای جدی قرار میگرفتم. گرچه در حد توان میکوشیدم تا دیدگاه خود را توضیح دهم و یا در اندک مصاحبهها با رسانهها برداشتهای خود را درباره موسیقی ایرانی بیان کنم، اما کمتر این فرصت پیش میآمد تا به تفصیل در این باره سخن بگویم. «راز مانا» مجلی بود تا این تاملات را با جامعه در میان بگذارم. و فراتر از این باید بگویم که مجالی بود تا تجربیات و تاملات خود را مروری دیگر داشته باشم. بسیاری از این موضوعات را اندیشیده بودم، اما گفت و گوها فرصتی را پیش آورد تا یک بار دیگر و از دیدی تازه به این موضوعات نظر اندازم. خوشبختانه دوستانم اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکتهسنجیهای بسیار نمیکردند، و پاسخ دقیق نمیگرفتند، قانع نمیشدند و به سراغ پرسش دیگر نمیرفتند. گمانم لطف این گفت و گوها در این است.
زمانی که نخستین بار ایده تدوین کتاب راز مانا مطرح شد، هم من و هم دوستانم تصور انجام چند گفتو گوی ساده را در ذهن داشتیم و بر این باور بودیم که میتوان در چند جلسه این کار را به سامان رساند. هر چه پیشتر میرفتیم، آن تصور اولیه بیشتر رنگ میباخت تا بدانجا که شاید بتوان گفت که این کتاب نه از ایده اولیه بلکه در جریان گفتوگو شکل گرفت. ماجرای شکلگیری کتاب خود شرحی خواندنی است و امید است که در ویراست دوم کتاب بدان بپردازیم. وقتی که متن گفتوگوها بازخوانی میشد، سوالات تازهای طرح میشد و پاسخهای تازهای را میطلبید و آن پاسخ خود سوالی دیگر را میدان میداد. به همین دلیل، بخش مهمی از این گفتو گو در جریان چندباره رفت و برگشت متون شکل گرفت. تمام آن سخنها که گفته و شنیده شد در این متن راه نیافتند و شاید بر خواننده آگاه این گسیختگی چندان پوشیده نمانده باشد.
پرسشهایی که در این کتاب طرح شدهاند، پرسشهایی از جایگاه و نقش موسیقی ایرانی و نقش من در سرنوشت این هنر است و من از چشم خود بدان پرداختم. با این حال باید در نظر داشت که دیگرانی نیز که در این عرصه دستی دارند، خودبه خود مخاطب این پرسشهایند. امید است این کتاب آغاز شکلگیری گفتو گویی وسیعتر میان موسیقیدانان فرهیختگان و روشنفکران و جامعه درباره سرنوشت موسیقی ایرانی و آینده آن باشد.
محمدرضا شجریان
هنر و موسیقی وجهی از تاریخ و فرهنگ یک ملت است و از اینرو شایسته آن است تا فیلسوفان و جامعهشناسان هنر به قصد شناخت رازهای نهفته و معانی پنهان فرهنگها در آن تامل کنند. هر قوم یا گروه اجتماعی- هر چقدر هم که از بیان دنیای درونی خود پرهیز کند- چون به عرصه هنر پا مینهد قادر به پردهپوشی نیست و در این پهنه، به شیوهای ظریف، ناخواسته و نهائی، خود را آشکار میکند. ورود به چنین دنیایی و خواندن رازهای نهفته، تمنای فیلسوفان و جامعهشناسان هنر است و روشن است که این کار نه چندان سهل و ساده است.
متاسفانه در ایران، عرصه هنر کمتر موضوع چنین تاملات و مطالعاتی بوده است و موسیقی از این حیث، بیشتر از دیگر جلوههای هنری مورد غفلت قرار گرفته است. این در حالی است که برخی فیلسوفان هنر، موسیقی را «منطق احساسات و تمایلات جمعی» خواندهاند و بر این باورند که موسیقی بازتاباننده الگوی ذهنیت جمعی یک قوم و ملت است و در همه کنشهای جمعی بازتاب مییابد. از این منظر، موسیقی شاید بیش از دیگر جلوههای هنری، از حیث مطالعات فرهنگی، جامعه شناسی و حتی فرهنگ سیاسی، درخور توجه است.
موسیقی، تولید احساس به شیوهای بسیار انتزاعی است. احساساتی که با واژهها قابل بیان نیستند و یا به صورت کامل با ابزارهای زبانی بیان نمیشوند. تجربه تاریخی حاصل از زیست مشترک یک گروه، در موسیقی آنها بازتاب مییابد و هر قوم، گروه یا ملتی که نغمه موسیقی خود را میشنود، فشرده تاریخ و تجربه تاریخی خود را حس میکند. واکنش احساسی مشترک در برابر نغمههای موسیقی، گویی یادآوری خاطره تاریخی آن قوم است.
از میان فیلسوفان هنر، سوزان لانگر توجه بیشتری به این وجه موسیقی نشان داده است. تئوری موسیقی وی بر دریافت ویژه او از فلسفه ذهن و فلسفه هنر متکی است. او کارکرد اصلی ذهن را انتزاع میداند و انتزاع چیزی نیست مگر صورت بندی شکلی یا «فرمیک» از پدیده مشاهده شده. این صورت بندی شکلی همان نماد است. نماد ابزاری است که به وسیله آن اطلاعات به دست آمده از تجربه را شکل و صورت میبخشیم. لانگر از دو نوع متمایز نمادها سخن میگوید: نمادهای گفتاری و نمادهای باز نمایاننده.
مقصود از نماد گفتاری، زبان است که حاوی مجموعهای از واژگان دال بر معنا و قواعدی برای ترکیب معناشناختی واژگان است. اما نمادهای گفتاری در بیان احساسات و تمایلات به ویژه تمایلات ذهنی و درونی، تا حدود اندکی توانایی دارد. اینجاست که تمایلات بازنمایاننده ضرورت پیدا میکنند.
ویژگی نمادهای بانمایاننده آن است که به خلاف زبان حاوی مجموعهای از واژگان دال بر معنا و قواعد ترکیب کننده نیست. در این سنخ از نمادها اجزاء تنها از طریق ارتباطشان با ساختار کلی ادراک میشوند. نمادهای بازنمایاننده حاوی یک ساختار کلی است که ناظر بیرونی میتواند با مطالعه توام با همدلی آن منطق احساسات جمعی یک قوم و ملت را مورد مطالعه قرار دهد.
لانگر موسیقی را از این حیث از سایر جلوههای هنری برجستهتر مییابد. به قول لانگر موسیقی ضمن آن که همچون یک متن قادر است صورت و فرم منطق احساسات جمعی را بازنمایی کند در عین حال نقشی فعال نیز دارد و میتواند به صور گوناگون و متنوع، احساسات درونی هر یک از افراد را به قالب یک الگوی مشترک قومی بریزد.
جلوههای هنر ایرانی و به ویژه موسیقی از چنین منظری کمتر مورد تامل قرار گرفته است. موسیقی کمتر از حوزههای دیگر دریچه خود را بر نگاههای فلسفی و جامعه شناختی گشوده است. وجود حداقل دانش فنی موسیقی در میان جامعهشناسان و فیلسوفان و آگاهی از مفاهیم و رویکردهای اصلی فلسفی و جامعه شناختی در میان موسیقیدانان شرط لازم چنین پیوندی است و شاید مانع اصلی این پیوند از همین واقعیت برخاسته است.
برای بررسی موسیقی، به سیاق سایر محصولات فرهنگی دست کم به سه شیوه میتوان عمل کرد. نخست آن که خود موسیقی برحسب معانی و پیامهای موسیقیایی آن و نه لزوماً معانی اشعار آن - موضوع بررسی قرار گیرد. دوم آن که ویژگیهای مصرفکنندگان موسیقی و مخاطبان آثار موسیقیایی بررسی شود؛ و سه دیگر آن که دیدگاه خالقان آثار موسیقیایی مورد مطالعه قرار گیرد. هر شیوه، بخشی از مساله را روشن میکند.
ما در این مباحث شیوه سوم را برگزیدهایم و تلاش کردهایم تا حدی بیرون از مباحث فنی موسیقی، پارهای از پرسشهایی را که هم اکنون در حوزه مطالعات فرهنگی مطرح است با شجریان در میان بگذاریم. دغدغه اصلی ما هنگام گفتگو این پرسش محوری است که ذخیره معنایی موسیقی اصیل (یا سنتی و یا هر لقب دیگری که به آن بدهیم) در مواجهه با دنیای جدید و در برخورد با دیگر انواع موسیقی و نیز پدیدههای جدید اجتماعی چه موقعیت یافته است؟ موسیقی سنتی هم چنین در برخورد با دیگر منابع سنتی نظیر اخلاق، عرفان، دین و یا حوزههای عمل اجتماعی نظیر سیاست و … چه واکنشی نشان داده است؟ و آیا در این جغرافیای رو به تغییر، همچنان میتواند نقش اصلی خود را در بیان تجربه زیست مشترک اجتماعی ایفا کند؟
شجریان، مهمترین نماینده موسیقی (آوازی) متعالی است. اگر تقسیمبندی هنر عامه پسند (Popular Art) و هنر متعالی (High Art) را بپذیریم. بی تردید شجریان را باید در شمار مهمترین نماینده هنر متعالی قرار داد. پرسشهایی که مطرح شد غالباً درباره هنر متعالی مصداق بیشتری دارد و از اینرو، بهتر آن بود که با مدافع چنین هنری در میان نهاده شود.
در عین حال، آثار او در دو دهه اخیر، نفوذ شگفتآوری داشته است و طیف متنوعی از سلیقهها و گروههای اجتماعی در شمار مخاطبان آثار او قرار گرفتهاند. به سخن دیگر، هنر متعالی که غالباً مخاطبان آن منحصر به نخبگان است، توانسته در میان اقشار عادی و نخبگان نفوذ یابد. ترکیبی که از حیث مطالعات فرهنگی حائز اهمیت است.
شهرت و محبوبیت شجریان مستقل از خود او و شخصیت و عقاید او حائز اهمیت است. شهرت و استقبال عمومی از هنر او، گویای آن است که شجریان خود بازتاب خواستها و کششهای درونی مخاطبانش است. موقعیتی که وی در طول سالهای پس از انقلاب با همه فراز و فرودها، آن را حفظ کرده است. طیف مخاطبان او از یک گروه و طبقه اجتماعی فراتر است و نظیر او تنها به چند هنرمنددیگر میتوان اشاره کرد که طیفی این چنین گسترده را گرد چراغ هنر خود گرد آورده باشند. این مقام و موقع، یک شخصیت یا یک اثر هنری را به آئینهای بدل میکند که از طریق آن میتوان از اثر و خالق آثار به وضعیت مخاطبان پل زد و به وجود پنهان وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم و به ساختارهای مشترک میان طیف بیشمار مخاطبان او واقف شد. این گفتگوها به منزله اهتمام ما برای به زبانآوردن نیات و احساسات هنرمندی است که در چنین موقعیت ویژهای قرار گرفته است و ممکن است بتواند در کنار آثار او، جویندگان در عرصههای مختلف فکری و فرهنگی را در پاسخ گفتن به برخی پرسشها یاری کند.
آثار شجریان با زندگی اجتماعی و سیاسی دو دهه اخیر پیوند خورده است. آثار او در هر دوره، یادآور فضای اجتماعی و سیاسی است و در مقام اثر هنری در تعامل با چنین فضایی قرار گرفته است. از اینروست که حتی در صدا و سیما بیان صحنههای انقلاب با آواز او و اثر او همراه است. چنین موقعیتی خود حائز اهمیت جامعهشناختی است و طبعاً دریافتهای او منبع مهمی برای چنین مطالعهای است.
آنچه شجریان در زمینه مباحث مربوط به فلسفه زیبایی شناختی، ارتباط هنر و زیبایی با اخلاق و قواعد ارزیابی اثر هنری و جنبه اجتماعی و نسبت هنر و قدرت سیاسی و غیره میگفت، کلام کسی است که با موسیقی زندگی کرده است و موسیقی و خلق زیبایی، بخش اصلی تجربه زیسته او را تشکیل میدهد. او در گفتگو از هنر و جنبههای گوناگون آن، بیشتر به تجربههای زیستهاش اتکا میکرد و کمتر به ایدههایی متکی بود که این سو و آن سو میتوان خواند. آنچه میگفت حاصل تلاش یک هنرمند برای به کلام آوردن احساسها و انگیزههای پنهان و واکنشهای غریزی و خواستهای ناخودآگاه یک پدید آورنده نمادهای زیبا بود. بسیاری از هنرمندان تنها با زبان هنر خود سخن میگویند و به کلام آوردن آنچه را که احساس و تجربه میکنند به منتقدان هنر میسپارند. اما در همان جلسات نخست گفتگو با شجریان دریافتیم که او خود قادر است تجربه زیسته هنری خود را به زبان آورد و در زمره هنرمندانی است که با آنها تا حدودی میتوان بیرون از شکاف میان آفرینشگر و منتقد هنری ایستاد و افقهای هنر را نگریست. بنابراین خواننده در این گفتگوها نبایستی انتظار داشته باشد که آنچه میخواند، از روال و نظم و قاعدهمندی مباحث یک جامعه شناس یا فیلسوف هنر تبعیت کند. اما آنچه شجریان به زبان میآورد، برای یک فیلسوف یا جامعه شناس هنر که در زمینه هنر ایران میاندیشد، میتواند الهام بخش باشد.
شجریان، دلبسته به ایران و مضامین فرهنگ ایرانی است. به تعبیر خودش، به این خاک چونان تن معشوق مینگرد و تنها در این خاک احساس قرار کند. او اینک در بام بنای رفیع آواز ایرانی به تنهایی ایستاده است. اما هنوز به افقهای دوردست مینگرد و بر این باور است که اگر یک بار دیگر فرصت آن را داشت که راه رفته را دوباره طی کند، چنان حرکت میکرد که از حدود قلمرو ایران فراتر میرفت و متولی درخشش آواز ایرانی در سطح جهانی بود. او باور ندارد که زبان فارسی، جهانی کردن آواز ایرانی را ناممکن میسازد. به نظر شجریان میتوان مشخصههای زیبایی شناسانه آواز موسیقی ایرانی را چنان گسترش بخشید که حس زیبایی شناختی ایرانی را در سطح جهانی برانگیزد. چنانکه عدم درک زبان انگلیسی یا ایتالیایی و فرانسوی مانع از آن نشده است که خوانندگان این کشورها از قلمروهای خاص جغرافیایی بیرون روند و مقبولیتی بینالمللی پیدا کنند.
عشق و علاقه به میراث سنت و در عین حال تمنای آن که به سطح سلایق و خواست بینالمللی واصل شویم، ترکیبی است که ضمن گفتگو با شجریان با جوانب آن آشنا میشویم.
شجریان به موسیقی غرب علاقمند است و بیآن که با زبان بسیاری از خوانندگان معروف غربی آشنایی داشته باشد، حس برانگیزاننده صدای آنان را در مییابد و از آن لذت میبرد. او در دلایل رشد و شکوفایی موسیقی غربی تامل کرده است و بر این باور است که با تمسک به روشهایی نظیر آن میتوان همان رشد و اعتلا را برای موسیقی ایرانی فراهم آورد. به نظر او موسیقی ایرانی از برخی جهات تواناییهای نهفتهای دارد که موسیقی غربی فاقد آن است و در صورت پروراندن این قابلیتها میتوان زمینه رشد این موسیقی را فراهم آورد. شجریان موفقیت خود را وامدار همراه کردن دو وجه میداند: ادراک حسی خواستها و نیازهای مخاطب و در عین حال تکاء آمیخته با علاقه و اشتیاق به ذخایر سنت. او در صدد نیست که در جهت خواست و نیاز مخاطب یکسره ذخایر سنت را کنار نهد یا مطابق با آن نیازها و خواستها به دگرگونی بنیادی در آن ذخایر دست بزند. برای موسیقی ایرانی مستقل از خواست و توقع دیگران سرشت و عطر و رنگی قائل است و همواره در آفرینشهای خود این عطر را تعقیب میکند. اما در عین حال تقدسی برای آن ذخایر قائل نیست. هنر ایرانی با او در فضای امروز میزید و در وهله نخست برآوردن نیاز مخاطب بالفعل خود را در نظر دارد.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل