فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله هوش هیجانی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله هوش هیجانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
اکثر مردم عضو سازمانهایی1 با ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی هستند. رابینز2 سازمان را اینگونه تعریف می کند:
"سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طور آگاهانه هماهنگ شده، دارای حدو مرزهای نسبتاً مشخصی بوده وبرای هدف یا مجموعه ای از اهداف بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند."(رابینز، 1987 ص 3). در سازمانها به جز عامل حیاتی مدیریت، عنصر اساسی دیگری به نام «انسان ها» وجود دارند.
در واقع توفیق سازمانها مستقیماً به استفاده مؤثر از منابع انسانی بستگی دارد. (حقیقی و دیگران، 1380). «رهبری» به عنوان یک کارکرد اجتماعی مهم، میانجی بین این دو یعنی «مدیریت» و «منابع انسانی» است.
«رهبری»3 هنر مدیریت است (دویتری4، 1984) به نحوی که رهبری اثر بخش می تواند در افراد که به منظور تعیین و تحقق هدفها نفوذ کند و حس وفاداری وهمکاری همراه با احترام در آنها به وجود آورد. (دویتری، 1984 ترجمه میرسپاسی ص 337). از سوی دیگر توانایی نفوذ در دیگران به وسیله قدرت بوجود می آید. (هرسی و بلانچارد5، ترجمه کبیری ص228).
پس قدرت به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر ویژگی اساسی نقش مدیراست که اثر بخشی6 او را در سازمان فراهم می سازد. قدرت در سازمان خود به خود پدید نمی آید، بلکه سرچشمه هایی دارد که هر یک در نوع رهبری مدیر اثر می گذارد. (حقیقی و دیگران، 1380 ص 402) اهمیت منابع قدرت7 برای یک مدیر تا آنجا است که حتی از حیث روابط انسانی نیز به آن پرداخته شده است و ضرورت آن در جامعه امروزی ما به اثبات رسیده است. (گریفیث8، ترجمه بخشی ص 126).
__________________________________________
7. power resurce 4. daughtrey 1. organization
2. ROBBINS 5. hersy/ BLanchard 8. Griffiths
3. Leadership 6. Effectivness
در عین حال همیشه باید در سازمانهای آموزشی و غیر آموزشی این نکته را مدنظر قرار دهیم که آشنایی با شیوه و نوع کاربرد قدرت و استفاده صحیح از آن ما را در تحقق و تأمین هدفهای سازمان کمک می کند، نه خود قدرت. به اعتقاد ابراهام زلزنیک1 (1997) قدرت در دست افراد خطا و ریسک انسانی به دنبال دارد و گاهی کاربرد نامناسب منابع قدرت از جانب مدیران موجب فشارهای روحی و روانی در سازمان می شود که باعث به خطر انداختن بهداشت روانی معلمان می شود. در نتیجه ناگزیر به استفاده از علم روانشناسی به منظور حل مسائل روحی و روانی در محیط سازمانی خود هستیم. (ساعتچی، 1381).
یکی از مؤلفه های روانشناسی که از دهه 1990میلادی به بعد در ادبیات مدیریت به کار رفته است هوش هیجانی2 است. (گلمن3وهمکاران، 1998). که ارتباط مستقیمی با اثر بخشی سازمان دارد (چرنیس4،2001،ص8) و به بهبود عملکرد سازمان کمک می کند.(Clophil, Dunstuble, 2004 ).
هوش هیجانی سعی در تشریح جایگاه و تفسیر هیجانات و عواطف در توانمندیهای اساسی دارد.5 (گلمن و دیگران (2002)، گلمن معتقد است هنگامی که سعی در توضیح دلایل اثر بخشی رهبران بزرگ داریم و درباره استراتژی و بینش قوی صحبت می کنیم، یک چیز مهمتر وجود دارد که: «رهبران بزرگ از طریق عواطفشان کار می کنند.» (گلمن 2001).
در مجموع باید گفت که رهبری و ریاست به معنای تسلط نیست بلکه هنر متقاعد کردن اشخاص برای کار در جهت یک هدف مشترک است. زیرا گلمن و همکارانش (2002) معتقدند رهبران که از هوش هیجانی بهره می گیرند و از رهبری هیجانی استفاده می کنند الگوی سلامتی و روابط کاری مؤثر خلق می کنند.
__________________________________________________
4. cherniss 1. Zaleznik
2. Emotional intelligence 5. caruso
3. Golman
در نتیجه ضمن اینکه هوش هیجانی نقش مرکزی درفرایند رهبری ایفا می کند؛ (گورگی1 ، 2000) باعث تنوع در منابع قدرت می شود، (کی یرستد2 ، 1999)، از اختلالات روانی پیشگیری اولیه به عمل می آورد (بار- اون3، 1999) و باعث توانمندی انسان دربعد شایستگی های شخصی و اجتماعی می شود. (گلمن، 1995)
با توجه به اینکه معلمین یکی از عناصر عمده در شکل گیری سازمانهای آموزشی هستند و حمایت و نگهداری معلم از مهمترین وظیفه مـدیران است (عسگریان، 1376)و با توجه به اهمیت و ضرورت هوش هیجان که برای مدیران هر سازمان به اختصار ذکر شد، مدیران مدارس نه تنها باید نسبت به هوش هیجانی دانش آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش هیجان خودشان نیز حساس باشند و به استفاده درست آن توجه نمایند.
در این تحقیق با توجه به اهمیت هوش هیجانی مدیر در رهبری مطلوب و با توجه به غیر قابل تفکیک بودن منابع قدرت مدیران برای رهبری آموزشی محقق به بررسی رابطه هوش هیجانی آنان با منابع قدرت می پردازیم.

 

 

 

 

 


__________________________________________________
1. George
2. Kierstead
3. Baron

 

بیان مسأله
قدرت1 در نزد همه انسانها و بالتبع در سازمانها وجود داد اما به رغم این گستردگی میزان آن در نزد افراد متفاوت است. تعاریف زیادی برای قدرت وجود دارد. برای مثال:
- تالکوت پارسونز2 معتقد است که قدرت چیزی است که به گسترده ترین شکل در جهان پخش شده است.
- راسل3 معتقد است که قدرت ایجاد تأثیرات مورد نظر است (راسل 1938).
- رانگ4 قدرت را به کنترل مورد نظر و توفیق آمیز دیگران محدود می کنند (رانگ 1968).
- استگدیل5 قدرت را ابزار رهبری می داند که با آن رهبر بر رفتار پیروان نفوذ می کند. (استگدیل 1974).
- و به تعریف فرنچ6 قدرتی که A بر B دارد عبارت است از حداکثر نیرویی که A می تواند در B القا کند منهای حداکثر نیرویی که B می تواند در جهت مخالف بوجود آورد (فرنچ 1956).
- حقیقی و همکاران قدرت را ویژگی اساسی نقش یک مدیر می داند که زمینه اثر بخشی او را در سازمان فراهم می سازد (حقیقی و همکاران 1382).
اما کاترین بنزینگر7 به فرآیند کسب قدرت و بکارگیری آن دیدگاهی خاص بخشیده است. (هرسی و بلانچارد ترجمه کبیری 1378).
بنزینگر قدرت را توانایی انجام کار به میل خود می داند (بنزینــگر 1982)، و متذکر می شود مـیان قدرت شخصی (تخصص8 - مرجعیت9) و قدرت سازمانی (مشروع10- پاداش11- اجبار12 ) تفاوتهای عمده ای وجود دارد. او اختلافات میان قدرت شخصی و قدرت سازمانی را ناشی از آزادی انتخاب
__________________________________________________
9. refrenet power 1. Power 5. Stogdill
2. Parsonse 6. French 10. Legitirnate power
3. Russel 7. Benzinger 11. reward power
4. F.WRung 8. expert Power 12. coercive power
در نفوذ می داند.بنزینگر معتقد است قدرت سازمانی شخص باید به گونه ای آگاه سعی در ایجاد اطمینان و احترام در همکاران خویش کند. در اینجا منظور این است که مدیر با قدرت سازمانی نمی تواند اثر بخشی لازم را در رهبری داشته باشد. به همین خاطر به اعتقاد حقیقی و همکاران به کارگیری مؤثر قدرت چالشی دشوار برای رهبران و کارکنان سازمانها است. (حقیقی و همکاران 1382).
در نتیجه چنین به نظر می رسد که سازمانهای پویا و در حال رشد آرام آرام از حالت اتکا به پایگاه های قدرت که بر اطاعت و فرمانبرداری تکیه دارد دور می شوند و به سوی پایگاه های قدرت که هدفشان نفوذ در مردم است حرکت می کنند. (هرسی و بلانچارد 1939).
هرسی و بلانچارد قدرت را مسأله دنیای واقعی می دانند و رهبرانی که قدرت را می شناسند و می دانند چگونه آن را به کار ببرند از کسانی که نمی دانند یا آن را به کار نمی برند اثر بخش تر می داند.
از طرفی رهبر برای تأثیرگذاری بر افکار و اعمال دیگران ناگزیر به استفاده از قدرت است.
از زاویه ای دیگر وجود قدرت در دست فرد خطا و ریسک انسانی را در پی دارد،. (زلزنیک 1977) یعنی کاربرد غلط آن ممکن است باعث به خطر افتادن بهداشت روانی کارکنان شود. هر مدیری باید بداند که چگونه می تواند ضمن داشتن قدرت، کارایی و بهداشت روانی کارکنان را نیز افزایش دهد. یکی از ویژگی هایی که بر اساس شواهد در این رابطه به مدیران کمک می کند هوش هیجانی است. که هم قدرت رهبری او و هم اثربخشی سازمان را افزایش می دهد.
1- به طور کلی هوش هیجانی مفهوم جدیدی است که از دهه 1990 میلادی به بعد در ادبیات مدیریت به کار رفته است و یکی از مهارتهای جدید مدیریت به ویژه مدیریت منابع انسانی به شمار می رود که طی دهه گذشته به طور قابل توجهی نظر عموم را به خود جلب کرده است.
(مایر، کارسو و سالوی 2000، 1999، 2002).
2- هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و عواطف در توانمندیهای انسان دارد. که توان انسانی را به عملکرد شغلی عالی تبدیل می کند. (گلمن، 1998).
3- به اعتقاد سیاروچی و همکاران اگر فرد از لحاظ هیجانی توانمند باشد بهتر می تواند با چالشهای زندگی مواجه شود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار باشد.(سیاروچی و همکاران، 2000).
مایر و همکارانش هوش هیجانی را به عنوان مجموعه ای از توانایی ها تعریف کرده که تسهیل کننده ادراک، بیان، جذب و فهم و تنظیم هیجان اوست. که به علاوه رشد فکری و عاطفی را بر می انگیزد. (مایر و سالوی، 1997، مایر و همکاران 2000).
مایر و سالوی (1997) خاطر نشان کرد که هوش هیجانی شامل چهار توانایی است:
1- توانایی دریافت عواطف در خود و دیگران. (ادراک هیجان)
2- توانایی ادراک هیجان به منظور استفاده در دیگر فرآیندهای ذهنی. (تسهیل هیجانی افکار)
3- فهمیدن و علت یابی اطلاعات هیجانی و اینکه هیجانها چگونه با هم ترکیب می شوند و از طریق تعامل و ارتباطات گسترش می یابند. (فهم هیجانی)
4- توانایی پذیرش هیجانها و تعدیل کردن آنها در خود و دیگران.
5- وی سینگر1 هوش هیجانی را هوش بکارگیری عاطفه و احساسات جهت هدایت رفتار، افکار ارتباط مؤثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در چگونگی انجام دادن کار برای ارتقای نتایج تعریف می کند. (دی سینگر2000)
4- گلمن (2001) در تعریف هوش هیجانی می گوید: مهارتی است که دارنده آن می تواند از طریق خود آگاهی روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن رابهبود بخشد، از طریق همدلی تأثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد. (گلمن 2001).

 

_________________________
1.weisinger
گلمن در مقاله «کارکردن با هوش هیجانی» مفهوم هوش هیجانی را برای وضعیت محل کار بکار برده است. در این تجزیه و تحلیل، او استدلال می کند که یک کارمند از هوش هیجانی در دو بعد مهم و کلیدی، مهارت پیدا می کند. این دو بعد عبارتند از : «شایستگی شخصی»1 یعنی افراد چگونه خودشان را مدیریت کنند و «شایستگی اجتماعی‌»2 یعنی، افراد چگونه روابط بین خود و دیـــگران را مدیریت کنند. (کی یرستد 1999).
در ضمن شواهدی زیادی است که هوش هیجانی باعث اثر بخشی سازمان می شود دورکات دولف بیان می کنند که تیم های دارای هوش هیجانی دارای انواع مشارکت وهمکاری، تعهد و خلاقیتی از خود نشان می دهند که به طور فزاینده ای برای اثر بخشی سازمان اهمیت دارد. (چرنیس 2001)
چرنیس (2001) مدلی را برای اثبات ادعای خود ارائه می دهد که سه وظایف و منابع (انسانی- رهبری- فرهنگ، جو سازمانی از طریق تأثیر متقابل بر همدیگر باعث افزایش هوش هیجانی فردی و گروهی می شود که این امر نیز باعث اثربخشی سازمانی می شود.

 

 

 

 

 

در کل اینگونه به نظر می رسد که هوش هیجانی مدیران در بعد شایستگی های اجتماعی (آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی) می تواند منابع قدرت مدیران را عوض کرده و تنوع در نفوذ قدرت از نظر آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی بیاورد. (چرنیس 2001).
لذا به استناد به مبانی نظری فوق مسأله مورد پژوهش رابطه هوش هیجانی و منابع قدرت مدیران در مدیریت دیگردبیرستان های نیشابور در سال 1384-1383 می باشد.
مرور پیشینه منابع قدرت خارج از ایران
با آنکه سیستم تقسیم اولیه فرنچ و ریون برپایه تحقیقی صورت نگرفته است اما برخی ازپژوهشگران را واداشت تا با استفاده از این تقسیم بندی به برخی سوالات در مورد پایگاههای قدرت پاسخ گویند. درا ین میان نیت میر1 تحقیقات مختلفی را در زمینه ارتباط میان میزان استفاده گروه از پایگاههای مختلف قدرت و اثر بخشی گروهی بررسی و مرور کرده است وی در خلاصه از تحقیق خود به این نتیجه کلی رسیده است با وجودیکه پایگاههای قدرت تخصص و مشروع ظاهراً مهمترین علت فرمانبرداری هستند و قدرت تخصص و ارجاعی قویا به طور ثابت به عملکرد و میزان رضایت خاطر زیردستان مربوط می شوند نتایج بدست آمده آن گونه روشن نیست که بتوان آنها را در مورد بهترین پایگاه قدرت تعمیم داد در واقع این نتایج نشان می دهدکه پایگاه مناسب قدرت تا حد زیادی متاثر از متغیرهای وضعی است .
به عبارت دیگر رهبران با توجه به موقعیتها پایگاههای قدرت کوناگون نیاز دارند (شایانفر 1379)
مکانیک2 (1962) نیز در مورد منابع قدرت در تحقیقات خود به این نتیجه دست پیدا کرد که میزان تلاش و علاقه فرد در کار و شغل نیز از دیگر منابع قدرت است .همچنین جذابیت و گیرایی فرد شخصیت فرد محل و مکان اداری نیز از دیگر عوامل کسب قدرت افراد رده پایین تر سازمانهاست (همان منبع )
استودنت نیز در بررسی از تحقیقات خود بر روی چهل گروه تولیدی در دو کارخانه شرکت فراورده های وسایل الکتریکی خانگی به این دست پیدا کرد که قدرت مشروع قویترین دلیل برای فرمانبرداری بوده است و دیگر پایگاههای مورد نظر به ترتیب چنین بوده است قدرت تخصص پاداش ارجاعی و اجبار (هرسی و بلانچارد 1378 )3

 

_________________________
1. Netmyer
2. Mechanic
3. Stedent
مرور پیشینه منابع قدرت در داخل ایران
اولین تحقیق توسط بطحایی در سال تحصیلی 73-74 به راهنمایی دکتر زهرا صباغیان تحت عنوان تاثیر استفاده از منابع قدرت در مدیرهای اموزشی و اداری موسسات اموزش عالی تهران صورت گرفت که نتایج تحقیق نشان داد که مدیران اموزشی از قدرت اجبار و قانونی و شیوه تصمیم گیری مشورتی را مورد استفاده قرار می دهد.
در تحقیق دیگر که توسط مریم میمندی نژاد به راهنمایی دکتر محمد حسن پرداختچی در سال 1378 انجام پذیرفت که براساس نتایج بدست امده معلوم گردید که بین اقتدار بورکراتیک مورد استفاد ه مدیران مرکز اموزشی استثنای و رضایت شغلی معلمین انان همبستگی منفی وجود ندارد و نتایج حاصله نشان داد که منابع اقتدار روان شناختی و فنی و منطقی بیشترین تاثیر را در رضایت شغلی معلمین دارد.
پژوهش دیگری تحت عنوان رابطه بین استفاده مدیر از انواع قدرت و جو سازمانی مدرسه توسط خدایار پوریان به راهنمایی دکتر علی علاقه بند در سال 75-76 درتهران انجام شده است که نتایج آن نشان داد که بین هریک از قدرتهای تخصص و مرجعیت با جو سازمانی رفتار مدیر و رفتار معلمان همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد.
تحقیق دیگری که در سال 1379 توسط ابوالقاسم شایانفر به راهنمایی دکتر حسینعلی کوهستانی انجام شده است رابطه بین منابع قدرت و سبکهای مدیریت تعارض مدیران در مدارس متوسطه-پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد است که نتایج این تحقیق حاکی ازاین بود که بین منبع قدرت مرجعیت با سبکهای مدیریت تعارض همکاری رقابت اجتناب و بین منبع تنبیه و سبکهای همکاری و رقابت و بین منبع قدرت قانون و سبک تعارض گذشت ارتباط معنی داری وجود دارد.

 

مرور پیشینه هوش هیجانی در خارج
مفهوم هوش هیجانی، ژرفای تازه و عمیقی در فهم و هوش انسان گشوده است و توانایی برای ارزیابی هوش کلی یا عمومی را توسعه داده است. همانند هوش شناختی، تعریف هوش هیجانی نیز مشکل بنظر می رسد. به طور کلی هوش هیجانی بیانگر ابعاد هیجانی، شخصی، اجتماعی، و باقیمانده هوش است که در چالش های روزانه نسبت به هوش شناختی از اهمیت بیشتری برخورداراست. (بار-اون، 2000).
سرآغاز مطالعه هوش هیجانی ریشه در ایده دیوید و کسلر «جنبه های غیر عقلانی هوش عمومی» دارد که به سال 1940 بر می گردد. قطعه ذیل آینده نگری و بصیرت و کسلر را در ارتباط با اهمیت هوش هیجانی روشن می سازد.
"پرسش اساسی این است که آیا توانایی های غیر عقلانی، یعنی هیجانی و فطری، عوامل قابل قبول برای هوش کلی می باشد؟ من کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل عقلانی، عوامل غیر عقلانی که تعیین کننده هوش اند وجود دارند، چنانچه مشاهدات آتی تأیید کننده این فرضیه باشد، نمی توان فرض کرد که بتوان هوش کلی را بدون لحاظ عوامل غیر عقلانی محاسبه کرد". (وکسلر، 1943؛ به نقل از بار- اون 1997).
در سال (1940)1، لی پر عنوان کرد: تفکر هیجانی قسمتی از تفکر منطقی و هوش کلی است و به آنها کمک می کند. (لی پر، 1948 به نقل از بار-اون 1997).
این طرح های آغازین، تقریباً بعد از نیم قرن بر ایده های گاردنر2 استاد دانشگاه هاروارد تأثیر گذاشت. گاردنر (1983) احساس کرد، هوش دربرگیرنده ابعاد چندگانه است، ترکیب جنبه های گوناگون شناخت با عنصر هوش هیجانی (یا به قول گارنر، هوش شخصی3). ابعاد هیجانی (شخصی) مفهوم هوش چندگانه4 شامل دو عنصر عمومی؛ ظرفیت درونی روانی5 ومهارت برون روانی6 می باشد (بار- اون 1999). سالوی و میر7 (1990) دیدگاه گاردنر را گسترش داده و هوش هیجانی را به عنوان توانایی ادراک، بیان، تنظیم، فهم و کنترل هیجانات تعریف نمودند. (بار - اون و همکاران 2000).
__________________________________________________
1. Leeper 5. intrapsychi capacities
2. Gardner 6. interpersonal skills
3. Personal intelligence 7. salovey & mayer
4. Multiple intelligence
گلمن پنج عنصر هوش هیجانی در عمل را خودآگاهی، خود نظمی1، انگیزش2، همدلی3، و مهارت اجتماعی4 می داند.
1- خودآگاهی:
تعریف: توانایی تشخیص و درک حالات روحی، احساسات و عواطف و انگیزه های خود و نیز تأثیر آن بر دیگران.
نشانه های بارز: اعتماد به نفس، خودارزیابی واقع گرایانه، خود انتقادی همراه با شوخ طبعی.
2- خود نظمی:
تعریف: توانایی کنترل یا تغییر مسیر تمناها و حالات روحی مخرب، تأمل در داوری و تفکر قبل از اقدام.
نشانه های بارز: احساس ارزشمند و اصالت، پذیرنده ابهام، آمادگی برای تغییر.
3- انگیزش:
تعریف: اشتیاق و دلبستگی به کار به دلایلی فراسوی پول یا موقعیت شغلی، تمایل به دنبال کردن هدف ها همراه با انرژی و پشتکار.
نشانه های بارز: انگیزه قوی برای دست یافتن به موقعیت، خوش بینی، حتی به هنگام رویارویی با شکست، تعهد سازمانی.
4- همدلی:
تعریف: توانایی درک حالات هیجانی دیگران، مهارت رفتار با دیگران براساس واکنشهای هیجانی آنها.
نشانه های بارز: تخصص در پرورش و حفظ افراد مستعد، حساسیت نسبت به فرهنگ های مختلف ارائه خدمت به مراجعین و مشتریان.

 

__________________________________________________
1. Self regulation 4. Soclal skills
2. Self motivation
3. Empathy
5- مهارت اجتماعی:
تعریف: مهارت در مدیریت روابط و ایجاد شبکه ها، توانایی دریافتن زمینه های مشترک و ایجاد رابطه نزدیک.
نشانه های بارز: اثربخشی در رهبری تغییر قدرت استدلال، تخصص در ایجاد و رهبری تیم ها.
کی یرستد (1999) به نقل از گلمن معتقد است که 80 درصد موفقیت در کار به هوش هیجانی و تنها 20درصد به بهره هوشی بستگی دارد (کی پرسته 1999 ص 2).
گلمن و همکارانش (2002) خاطر نشان می کند که رهبران بزرگ می توانند محرک باشند. آنها شور و شوق را در ما بر می انگیزند و در ادامه خاطر نشان می کند چه یک سازمان ارتقاء یابد و چه تباه گردد تا چه حد زیادی بستگی به مؤثر بودن رهبر در این بعد هیجانی اولیه دارد. و در ادامه متذکر می شود رهبرانی که از هوش هیجانی بهره می گیرند و از روش های رهبری اثربخش استفاده می کنند و روابط کاری مؤثر و سلامت را خلق می کنند. (گلمن و همکاران 2002)
از نظر کارمو به نقل از مایرو سالوی هوش هیجانی که به عنوان مجموعه ای از توانایی ها تعریف کرده که می تواند از چند طریق به مدیران کمک کند.
1- برنامه ریزی انعطاف پذیر1
2- برانگیختن خود و دیگران 2
3- تصمیم گیری های آگاهانه تر 3
4- تفکر خلاق

 

___________________________________________
1. Flexible planing
2. motivating them selves and others
3. informed desisions
تحققیات انجام شده در زمینه هوش هیجانی در ایران
زارع (1380)، در پژوهشی، به منظور مطالعه توان پیش بینی هوش هیجانی در موفقیت تحصیلی، دانش آموز سال سوم دبیرستانی را با استفاده ازپرسشنامه بهرهیجانی بار- اون درشهر شیراز مورد آزمون قرارداد. نتایج حاصل از این پژوهش همبستگی معنی داری بین هوش هیجانی وموفقیت تحصیلی نشان داد. یعنی 48 درصد واریانس کل موفقیت تحصیلی را هوش هیجانی تبیین می کند. همچنین دراین پژوهش بین هوش هیجانی که با استفاده از پرسشنامه بهر هیجانی بار- اون اندازه گرفته شده بود، همبستگی معنی داری بدست نیامد.
نتایج حاصل از این پژوهش درزمینه تأثیرجنس برنمرات پرسشنامه بهرهیجانی نشان داد که درنمره کل هوش هیجانی بین دو جنس تفاوت معنی داری وجودندارد. اما تفاوت معناداری بین دوجنس درخرده مقیاس های خودآگاهی هیجانی، همدلی، وابط بین فردی، مسئولیت پذیری اجتماعی درسطح 01/0 به نفع دختران وخرده مقیاس های قاطعیت، حرمت ذات، استقلال، انعطاف پذیری وتحمل فشار وخوش بینی درسطح 01/0 به نفع پسران داشت. درخرده مقیاسهای خودشکوفایی، واقعیت سنجی، کنترل تکانه وشادکامی تفاوت معناداری وجودنداشت.
منصوری (1380) پژوهشی تحت عنوان هنجاریابی آزمون هوش هیجانی شرینگ برروی دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه های دولتی مستقر درشهر تهران انجام داده است. دراین پژوهش بین نمرات آزمون هوش هیجانی شرینگ وپیشرفت تحصیلی همبستگی 19/0 بدست آمد. براساس یافته های این پژوهش بین هوش هیجانی دختران وپسران درنمره کل آزمون، مولفه خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی، از لحاظ آماری تفاوت معناداروجود داشت ولی درمولفه های خودانگیزی ومهارت های اجتماعی بین نمره دانشجویان دختر وپسر تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

 

اهمیت و ضرورت
اهمیت مطالعه قدرت در مدیریت آموزشی به دلیل نقش استراتژیک آن نسبت به سایر مدیریت ها می باشد چرا که با اصلاح یا فساد نسلها و جامعه سرو کار دارد. (رابینز 1987). اهمیت ویژه دیگری که مدیریت های آموزشی در مدارس دارند در این است که تمام اهداف و عوامل این سازمان انسانی است. (احمد صافی، 1371).
به تعبیر دکتر ساموئل جی ساوا پست «مدیریت مدرسه»، فرصتی طلائی برای فعالیت های اجرایی قابل توجه و معتبر است که طی آن مدیریت می تواند یک مدرسه معمولی را به یک مدرسه برجسته و چشمگیر تبدیل کند. (ساموئل جی ساوا 1996).
امروزه نظام آموزشی کشور بابیش از یک صد هزار واحدآموزشی و قریب بر هجده میلیون دانش آموز در مقاطع مختلف تحصیلی با تولید انبوه نیرو مواجه است. در این شبکه عظیم مدیر به منزله نقطه اتکایی است که وظیفه برقراریتعادل بین هدفهای سازمانی، شخصی و اجتماعی را بر عهده دارد. بنابراین برآورد میزان توانمندی مدیران در انواع قدرت که بر مبنای نفوذ می باشد حائز اهمیت زیادی است. از طرفی مدیران مدرسه زمانی به تحقق کامل اهداف سازمان نائل می شوند که از نفوذ بالایی بین معلمان برخوردار باشند واز همراهی توأم با رضایت آنها بهره مند شوند. (2004clophill .Dunstuble)
بطور کلی هوش هیجانی درصدد ارتباط مؤثر درسازمان ها است زیرا هوش هیجانی علاوه برشایستگی دربعد شخصی، در بعد اجتماعی نیز به فرد شایستگی می دهد بطوری که براساس آن می تواند روابط بین خود ودیگران را مدیریت کند. (گلمن 1998)
درمجموع با توجه به اینکه هوش هیجانی یک ضرورت درجامعه امروزی برای مدیران محسوب می شود امید است که نتایج این تحقیق راهگشای کار مدیران در رهبری اثربخش سازمان های آموزش وپرورش قرارگیرد.
اهداف پژوهش
اهداف اصلی:
1- بررسی هوش هیجانی مدیران دبیرستان های نیشابور.
2- بررسی منابع قدرت مدیران دبیرستان های نیشابور.
3- شناخت رابطه بین هوش هیجانی و منابع قدرت مدیران دبیرستان های تیشابور.

 

اهداف فرعی:
1- مقایسه ابعاد مختلف منابع قدرت مدیران نمونه تحقیق بر حسب جنسیت.
2- مقایسه ابعاد مختلف هوش هیجانی مدیران بر حسب جنسیت.
3- بررسی رابطه منابع قدرت مدیران حجم نمونه بر حسب سابقه کار.
4- بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران حجم نمونه بر حسب سابقه کار.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوالات تحقیق
سوالات اصلی:
1- در ابعاد مختلف هوش هیجانی وضعیت مدیران نمونه تحقیق چگونه است؟
2- اولویت منابع قدرت مدیران نمونه تحقیق چگونه است؟
3- آیا بین ابعاد مختلف هوش هیجانی ومنابع قدرت مدیران نمونه تحقیق رابطه معنی داری وجود دارد؟

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هوش هیجانی

دانلود مقاله تاثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی از دبیرستان به دانشگاه

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله تاثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی از دبیرستان به دانشگاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

مقدمه :‌
انتقال از دبیرستان به دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان موقعیتی استرسزاست. نمونه هایی از این استراسزاها عبارتند از: تغییر در ساختار، روابط با والدین و خانواده مخصوصا جدایی آنها، برقراری روابط جدید، یادگیری عادتهای درس برای محیط تحصیلی جدید، پذیرش و تمرین استقلال بعنوان یک بزرگسال. آمادگیها و توانمندیهای فرد برای مقابله با این عوامل استرسزا همواره مورد توجه پژوهشگران، متخصصان بهداشت و سلامت روانی، روانشناسان بالینی و متولیان امور آموزش و تربیتی بوده است. (استیو ارت و هلی ، 1985).
توانمندیها و شایستگی های اجتماعی و هیجانی از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی محسوب می شود (آستین ، سالکومنک ، الگن (2005)، پارکر ، ساموفلد و هوگان (2004). شایستگی هایی که می توانند پیامدهای نامطلوب عوامل استرسزا را کاهش دهند و تاثیرگذار بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی محسوب می شود.
خاستگاه نظری هوش هیجانی است که بوسیله سالوی و مییر پیشنهاد شد. هوش هیجانی بعنوان یک توانایی عبارتست از ظرفیت ادراک و ابراز و شناخت و کاربرد و اداره هیجانات در خود و دیگران (سالوی ویسر 1997).

 


بیان مسئله:
پژوهشهای انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی با مؤلفه سلامت روانی نشان داده اند که این سازه با سلامت روان شناسایی محتوای هیجانها و توان همدلی با دیگران (می یرو سالوی، 1990، 1993، 1997) سازش اجتماعی و هیجانی (سالوی و کاراسو (2002) و بهزیستی هیجانی (سلامت هیجانی) (می یرو کهر ، 1996) رضایت از زندگی (پالمر و دونالدسون و استاف ، 2002) همبستگی مثبت و عدم سلامت روانی (اسلاسکی و کاراتریت ، 2002)، افسردگی (دادا و هارت، 2000 وشاته و همکارانش 1998) و مصرف سیگار و الکل همبستگی منفی دارد.
رابطه هوش هیجانی و شایستگی های هیجانی و اجتماعی با هوش هیجان را ضعیف گزارش کرده اند، ونگ و دی ، ماکسول ، می یر (1995) از همبستگی متوسط بین متغیرهای فوق الذکر سخن گفته اند و یافته های فین و روک (1997) و پارکر ، کرک و همکاران (2004) بیانگر وجود همبستگی های قوی بین این متغیرهاست.
اهداف پژوهش
هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری سازه هوش هیجانی بر مولفه های سلامت روانی و موفقیت تحصیلی در مرحله حساس انتقال از دبیرستان به دانشگاه می باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
ضرورت تحقیق این است که آیا هوش هیجانی می تواند بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی از دوره ای به دوره دیگر موثر باشد. نه تحصیلات، نه تجربه، نه معلومات، نه هوش هیجانی هیچ یک نمی توانند تعیین کنند که چرا یک فرد موفق می شود اما فرد دیگری موفق نمی شود. حتما ویژگیهای دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توصیفی ندارد.
ما نمونه هایی از این پدیده را هر روز در محیط کار، خانه، مدرسه و محله می بینیم. ما مردم باهوش و تحصیلکرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت و ویژگی بارز کاملا موفق هستند. امروزه پاسخ این سوال تقریبا به مفهوم هوش هیجانی بر می گردد. با اینکه شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی دشوار است بسادگی از طریق آزمون می توانیم هوش هیجانی خود و دیگران را اندازه بگیریم. هوش هیجانی برخلاف هوش شناختی قابل افزایش است.
فرضیه پژوهش
فرضیه ای که در واقع نشاندهنده انتظارات پژوهشگر در زمینه روابط بین متغیرهای پژوهشی است فرضیه پژوهش است.
1- بین هوش هیجانی و سلامت روان و موفقیت تحصیلی رابطه و همبستگی مثبت وجود دارد.
2- هوش هیجانی مردان بیشتر از هوش هیجانی زنان است.
3- سلامت روان مردان بیشتر از سلامت روان زنان است.

 


تعاریف و اصطلاحات
• تعریف نظری
هوش هیجانی: ظرفیت، ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجانها در خود و دیگران می باشد.
بهداشت روانی: قابلیت برقراری و ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل مسئله حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر ، 1373).
• تعریف عملیاتی
هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی در این تحقیق آزمودن هوش هیجانی می باشد و گرفتن نمره 70 به بالا ملاک عمل می باشد.
بهداشت روانی:‌منظور از بهداشت روانی نمره کمتر از 6 در هر آزمون و زیر 22 در مجموع می باشد.

فصل سوم

 

مقدمه
سالها تصور می شد که هوش افراد (IQ) موفقیت آنها را در زندگی تعیین می کند. مدارس برای ثبت نام دانش آموزان در برنامه های مختلف و همچنین شرکت ها و کارفرمایان برای انتخاب افراد، از آزمون IQ‌ استفاده می کردند. ولی در ده سال اخیر محققان دریافته اند که IQ تنها شاخص موفقیت افراد نیست. اکنون توجه به سمت هوش هیجانی (EQ) بعنوان شاخص دیگر موفقیت افراد محسوب می شود هوش هیجانی نوع دیگر باهوش بودن است و شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی است. EQ تنها توانایی کنترل حالتهای اضطرابی و کنترل واکنشهاست. این به معنی پرانگیزه و امیدواربودن بکار و رسیدن به اهداف است. بطور کلی EQ یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد می باشد.
باتوجه به اهمیت هوش هیجانی در زندگی، لزوم دسترسی به ابزار سنجش مناسبی در این زمینه وجود دارد که متناسب با فرهنگ و جامعه ایرانی قابل کاربرد می باشد. (گنجی ، 1384)
روش تحقیق
روش تحقیق استفاده شده در این تحقیق علّی- مقایسه ای می باشد. چون ما در این تحقیق می خواهیم پی ببریم که آیا هوش هیجانی بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی می توانند تاثیر داشته باشد یا نه؟ در بیشتر اوقات به منظور آزمودن فرضیه درباره روابط علت و معلولی از روش تحقیق علّی و مقایسه ای به جای روش تحقیق آزمایشی استفاده می شود. (دلاور ، 1367)
متغیرهای تحقیق
متغیر : عبارت است از یک خصیصه (ویژگی توانایی) فرد یا شی که مقدار آن از فردی به فرد دیگر و یا از شیءای به شیء دیگر تغییر پیدا می کند و انواع متغیرهای استفاده شده در این تحقیق عبارتند از: متغیر مستقل ، متغیر وابسته ، متغیر کنترل . (دلاور، 1367)
متغیر مستقل: به متغیر مستقل ، متغیر پیش بین نیز گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی میشود.
متغیر وابسته: به متغیر وابسته ، متغیر ملاک نیز گفته می شود. به وجه یا جنبه ای از رفتار یک ارگانیسم که تحریک شده است، گفته می شود.بعبارت دیگر متغیری که مشاهده و اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص گردد. (دلاور، 1376).
متغیر کنترل: که عبارتست از متغیری که در یک مطالعه تحقیقی از طریق مشاهده فقط یکی از سطوح آن، ثابت نگه داشته می شود. از متغیرهای کنترل به منظور خنثی کردن تاثیر متغیرها که ممکن است بر رفتار مشاهده شده موثر باشند، استفاده می شود. در این تحقیق سن و جنس افراد متغیر کنترل می باشد.
جامعه آماری
کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار که در این دانشگاه مشغول به تحصیل می باشند، تشکیل می دهند.
نمونه آماری
50 نفر از دانشجویان رشته حسابداری ترم اول دانشگاه گرمسار که میانگین سنی آنها 19 سال می باشد (30 دختر و 20 پسر) و در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل می باشند.
روش نمونه گیری
عبارتست از روش خوشه ای یک مرحله ای که از بین سی رشته این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین دانشجویان ترم اول این رشته تعداد 50 نفر که 30 دختر و 20 پسر بودند را انتخاب نمودیم.
روش اجرا
وقتی از بین 30 رشته موجود در این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین کل دانشجویان، 50 دانشجویان ترم اول رشته حسابداری با توجه به روش خوشه ای یک مرحله ای انتخاب نمودیم، پس از توضیح و تشریح اهداف این پژوهش و جلب مشارکت و همکاری از آزمودنیها خواستیم که دو مقیاس و پرسشنامه (هوش هیجانی) و (سلامت روان) را جواب دهند. به منظور ترغیب بیشتر آزمودنیها به آنها این اطمینان را دادیم که نتایج هرچه که باشد تاثیری درتحصیل آنها در دانشگاه نخواهد داشت. هم برای همکاری جدی و صادقانه و هم برای حفظ امکان تماس به منظور دقت بیشتر در این پژوهش خواستیم که کارنامه های دو نیم سال اول و دوم تحصیلی خود را در اختیار ما قراردهند که این کار با دادن کارنامه های آزمودنیها و اسم و یا شماره تلفن آزمودنی امکانپذیر شد و به آنها اطمینان داده شد که آنها را از نتایج تستهای خود باخبر کنیم. بدین ترتیب 50 نفر آزمودنی ما حاضر به همکاری شدند و در آزمونها شرکت نمودند تا موفقیت تحصیلشان را مشخص نماییم. میانگین سنی این افراد 19 سال می باشند.
روش و ابزار جمع آوری اطلاعات
آزمون یا تست: آزمون GHQ‌ شامل 28 سوال می باشد و چهار سطح و نمرات باید کمتر 22 باشد.
آزمون EQ شامل 28 سوال می باشد که چهار مهارت خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه و در کل هوش هیجانی را می سنجند.
پرسشنامه
(هوش هیجانی): اعتبار یعنی دقت، پایایی و ثبات در اندازه گیری که اگر آزمون را با فواصل زمانی،‌چند بار در یک گروه معین به اجرا بگذاریم. نتایج اجراهای متعدد نزدیک به هم می باشد. بین اجراهای مختلف همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. روایی یعنی ازمون باید چیزی را ارزیابی کند که برای ارزیابی آن ساخته شده است. تعیین اعتبار آزمونها کار دشواری نیست زیرا به آسانی می توان آنها را در یک گروه معین دو یا چند بار به اجرا گذاشت اما تعیین روایی آزمونها کار دشواری است برای تعیین اعتبار این آزمون دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و ساوه مورد آزمایش قرارگرفته‌اند.
ضریب اعتبار بدست آمده بین نمرات دو نوبت اجرا و برای چهار مهارت تشکیل دهنده هوش هیجانی و جمع کل نمرات (هوی هیجانی) به شرح زیر است:
خودآگاهی خودمدیریتی آگاهی‌اجتماعی مدیریت رابطه هوش هیجانی
73/0 87/0 78/0 76/0 90/0

 

همه ضرایب در سطح 99/0 معنی دار و تعداد آزمودنیها در این محاسبه 36 نفر بوده است. بعلاوه آن در گروه 284 نفری و دیگری (145 پسر و 139 دختر) فقط یکبار اجرا شده و ضریب اعتبار آن را با استفاده از آلفای کرونباخ برای گروههای پسران و دختران و کل گروه 88/0 بدست آمده است و همه سوالات همبستگی معنی داری دارند. حذف هیچ یک از سوالات موجب افزایش اعتبار کل آزمون نمی شود و همه ضرایب بدست آمده در سطح 99/0 معنی دار است.
(سلامت روانی) روایی صوری پرسشنامه مذکور مورد تایید سه نفر از اساتید هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. پایایی: در تحقیق حاضر منظور درجه ثبات نمره های آزمون است که با بازآزمایی بر افراد خاص و در موقعیتهای مشابه ویا در شرایط متغیر بدست می آید.
پایایی آزمون توسط چیویونگ و اسپینر (1994)، چان و چان (1983)، یعقوبی (1374)، هومن (1376)، بابیوردی (1378)، به ترتیب 55/0، 85/0 ، 91/0، 85/0، 80/0 بدست آمده است (به نقل از داوودی، 1379).

تفسیر نتایج هوش هیجانی
نمره بین 100-90 . این نمرات خیلی بالاتر از متوسط هستند و توانایی های چشمگیری را نشان می دهند. این تواناییها، یا بطور طبیعی در شما وجود دارند یا برای بدست آوردن آنها تلاش کرده اید. در هر فرصتی که بدست می آورید از آنها استفاده کنید تا موفقیت خود را به حداکثر برسانید. شما در این مهارتها واقعا قابلیت دارید . بنابراین روی آنها سرمایه گذاری کنید و تواناییهای بالقوه خود را به فعل درآورید. (یک توانایی عالی)
نمره بین 89-80. این نمرات بالاتر از متوسط است. با این حال در بعضی وضعیتها رفتاری از خود نشان می دهید که بیانگر هوش هیجانی بالای شماست. بسیاری از کارها را خیلی خوب انجام داده اید تا به این نمره برسید و چند موضوع دیگر وجود دارد که با اندکی تمرین می توانید آنها را نیز بهتر کنید. رفتارهایی را که بخاطر آنها چنین نمره ای گرفته اید مطالعه کنید و به این فکر باشید که چگونه می توانید مهارتهای خود را تقویت کنید (یک توانایی خوب).
نمره بین 79-70. از بعضی رفتارهایی که بخاطر آنها این نمره را بدست آورده اید، اطلاع دارید و وضعتان خوب است. بقیه رفتارهای هوش هیجانی، شما را به به عقب نگهداشته اند. بسیاری از مردم از اینجا شروع می کنند و وقتی به هوش هیجانی خود توجه نشان می دهند در بهبود آن پیشرفتهای بزرگی بدست می آورند. از این فرصت کمک بگیرید تا تواناییهای بالقوه خود را کشف کنید و در جاهایی که عملکرد خوبی ندارید، بهبود می یابید. (چیزی که با اندکی تقویت می تواند به یک توانایی تبدیل شود).
نمره بین 69-60. بخشی که در آن گاهی براساس هوش هیجانی خود رفتار می کنید ولی نه همیشه. ممکن است ناراحت کردن مردم را تازه شروع کرده باشید. ممکن است این مهارت بطور طبیعی همیشه به شما دست نمی دهد یا اینکه از آن استفاده نمی کنید. با اندکی بهبود در این مهارت خیلی بیشتر می توانید قابل اعتماد باشید. (چیزی که روی آن باید کار کرد)
نمره 50 یا کمتر. این مهارت یا برایتان مشکل است یا به آن ارزش قایل نیستید. یا اینکه نمی دانستید مهم است. خبر ناراحت کننده این است که مهارتهای شما کارایی شما را محدود می کنند. اما خبر خوشحال کننده این است که اقدام در مورد آن می تواند رفتار براساس هوش هیجانی را بهبود بخشد.
روش آماری برای تجزیه و تحلیل
آمار توصیفی: به یک مجموعه از مفاهیم و روشهای بکارگرفته شده جهت سازمان دادن، خلاصه کردن و تهیه جداول و رسم نمودار، توصیف داده های جمع آوری شده آمار توصیفی گفته می شود. از جدول – میانگین – واریانس- انحراف معیار- ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین در این پژوهش استفاده شده است.
آمار استنباطی: به مجموعه روشهایی که فقط با استفاده از داده های حاصل از مطالعه یک زیر مجموعه کوچک ولی معرف یک گروه بزرگ خصوصیات گروه بزرگ را مورد استنباط قرارمی دهد آمار استنباطی گفته می شود. از T مستقل در پژوهش ما استفاده شده است.

فصل دوم

 

مقدمه
از دیرباز، هوش بعنوان یکی از عواملی که باعث موفقیت فرد در زندگی می شود مطرح بوده است ولی مسئله مهم این است که بهره هوشی، تعیین کننده موفقیت فرد درازمدت نیست و به عبارت دیگر همیشه اینطور نیست که هرکس که هوش منطقی بالاتری داشته باشد موفقتر است. در بعضی از موارد افراد باهوشی را می بینیم که در زندگی موفق نیستند و بالعکس افرادی با بهره هوشی کمتری را می بینیم که موفقیتهای فراوانی را کسب می کنند. برای مثال همگی داوطلبان کنکوری را دیده ایم که در دوران مدرسه همیشه نمرات عالی داشته اند و جزء شاگردان باهوش به حساب می آمده اند ولی در کنکور شکست خورده اند. حتی در مدرسه نیز هنگامی که تست هوش از افراد بعمل می آید ارتباط مستقیمی با وضعیت تحصیلی ندارد و اینگونه نیست که هرکسی بهره هوشی بالاتری دارد لزوما در تحصیل موفقتر است. (اینترنت)
همچنانکه افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر متفاوتند از نظر خصایص روانی مانند هوش ، استعداد، رغبت و دیگر ویژگیهای روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته اندیشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته های بسیار دور ازتفاوتهای فردی آگاه بوده است (پاشا شریفی، 1376)
افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسانها را مورد توجه قرارداده است و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود و او درباره تفاوتهای افراد در کتابش گفته است: «اشخاص بطور کاملا یکسان به دنیا نمی آید بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغل دیگری مناسب است. (آناستازی ، 1985)
شاگرد برجسته افلاطون در نوشته هایش از تفاوتهای فردی و گروهی انسانها از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرارداده است و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی و اجتماعی و جنسی اشاره کرده است. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه نبوده است تعمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتا بطور فطری انجام می گرفته است و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار بکار بسته نمی شد و از روانشناسی قوای ذهنی که توسط سنت آگوستین و سنت توماس آکسیناس استفاده می شد. (پاشاشریفی، 1376)
موفقیت ابعاد متفاوتی دارد و لزوما موفقیت در یک زمینه و یک بعد زندگی، پیشگویی کننده در دیگر ابعاد زندگی نیست افراد بیشماری را می بینیم که موفقیت شغلی دارند ولی در زندگی خانوادگی موفق نیستند؛ موفقیت تحصیلی دارند ولی در روابط اجتماعی بسیار ضعیف اند. ورزشکار موفقی هستند ولی در برنامه ریزی روزانه مشکل دارند، افراد تحصیلکرده ای هستند ولی مواد مخدر مصرف میکنند. اگر هوش یک فرد تضمین کننده موفقیت او در زندگی است چرا همیشه بدین گونه نیست؟ چگونه می شود که هوش باعث موفقیت در یک بعد زندگی می شود ولی در بعد دیگر باعث شکست و فاجعه می شود؟ سوالات فوق برای مدتها ذهن روانشناسان را به خود مشغول نموده است و موجب پدیدآمدن فرضیه هایی مختلف شده است که اکنون پاسخ این سوالات را تفاوت در هوش هیجانی می دادند. (اینترنت)
از آنجا که شیوه برخورد افراد با موقعیتهای مختلف زندگی روزمره و توانایی آنان در حل مسائل زندگی نشانگر سطوح مختلف تواناییهاست. لذا متفکران و دانشمندان گونه ای از استعداد یا توانایی کلی را که از موفقیت در این موقعیتهاست مورد توجه قرارداده اند. عامه مردم هوش را توانایی یادگیری، درک موقعیتهای جدید و برخورد صحیح با موقعیتها می دانند. در میان روزمره، شخص باهوش با صفتهایی مانند دقیق، زیرک، تیزبین، برجسته و مانند اینهاست توصیف می شود و شخص کم هوش با صفتهایی مانند کند، دیرآموز، کودن و غیره مشخص می گردند. (پاشاشریفی، 1376)
هوش از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روانشناسان می باشد و در طول تاریخچه روانشناسی تلاش براین بوده که ماهیت هوش، انواع آن، تغییرپذیری آن و ... مورد بررسی قرارگیرد. وقتی درباره هوش صحبت می شود، ویژگی چون سریع ، زیاد و محاسبات دقیق و فوری و راه حلهای جدید به ذهن خطور می کند. (اینترنت)
تعریف هوش
کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق بعمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و در واقع هیچگونه پایه محسوس عینی ، فیزیکی ندارند که بتوان آن را جایگاه دانست.
اصطلاح هوش نامی که به فرایندهای ذهنی یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود است ونظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (ایکن ، 1985). چنین رفتارهایی شامل تواناییهای مختلف و دیگر تواناییهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. (پاشاشریفی، 1376)
هوش موجودیتی منفرد است که در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولا باور به این است که هوش به شیوه ای مناسب به ارث می رسد و انسانها مانند لوح سفیدی هستند که در هر تحقیقی نشان می دهد که هوش را می توان به افراد آموزش داد و کاملا از یکدیگر مستقلند (اینترنت)
هوش میزان درستی و توانمندی ادراک شخص از محیط خود می باشد. هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست و انواع بسیاری دارد. (گنجی، 1382)
هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادهاست و حافظه ، دقت، یادگیری، ادراک و ... درآن اثر دارد و این صفت از فردی به فرد دیگر فرق می کند. متداولترین تعریف هوش «شایستگی و استعداد یادگیری افراد است».(میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر پیاژه :‌
توانایی سازگاری و انطباق با محیط را هوش می داند. (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر بینه و سیمون :
«قضاوت و بعبارتی عقل سلیم، شعور عملی و ابتکارو استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، بخوبی قضاوت کردن، بخوبی درک کردن و به خوبی استدلال کردن و اینها فعالیتهای اساسی هوش بشمار می روند». بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسایل تلقی می کنند. روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری و استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید می دانند. هوش از نظر بینه عبارتست از آنچیزی که آزمونهای هوش آن را می سنجند و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز شوند. (پاشاشریفی، 1376) ، کودکان استثنائی، (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر ترمن :‌
هوش بعنوان توانایی تفکر انتزاغی همه ابعاد،‌ رفتارهای هوشمندانه را دربرنمی گیرد. هرچند تفکر انتزاعی بخش مهمی از رفتار هوشمندانه می باشد. مفهوم عام هوش بعنوان توانایی یادگیری در صورتی که نتایج حاصل از اجرای آزمونهای هوش بعنوان شاخص هوش تلقی می شود، تعریفی نادقیق می باشد. نمره های حاصل از اجرای آزمون های هوش با سرعت یادگیری تکالیف جدید هم بستگی خیلی بالایی ندارد. (پاشاشریفی، 1376)
تعریف هوش از نظر وکسلر:
هوش را به عنوان یک استعداد کلی مشخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف می کند. هوش از نظر وی شامل تواناییهای فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد موثر با محیط است. او تاکید می کرد «هوش کلی را نمی توان با تواناییهای رفتار هوشمندانه معادل دانست بلکه باید آنرا بعنوان جلوه های آشکار شخصیت بصورت کلی تلقی نمود ». از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگیهایی ماند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست . وکسلر هوش را بدین گونه تعریف میکند« مجموعه شایستگی های فرد در تفکر عاقلانه، رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در ساز با محیط». (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر هامفریز :
هوش عبازت است از خزانه مهارتهای ذهن آدمی. (پاشاشریفی، 1376)
تعریف هوش از نظر بورینگ :
هوش چیزی است که بوسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود. (همان منبع)

تعریف هوش از نظر روانشناسان:
تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی بشمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کنند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود میگیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند که کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود نمود، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و بگونه کلی پیشرفت تحصیلی و پیشرفت در موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد. (اینترنت شبکه ملی رشدمدارس)
تعریف تحلیلی هوش
به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های مرزی یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالتها و کیفیات محیط است. شایدبهترین تعریف تحلیلی هوش بوسیله وکسلر بیان می شود که هوش یعنی تفکر عاقلانه و عمل منطقی و رفتار موثر در محیط. (منبع قبلی)
تعریف کاربردی هوش:
هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد. (همان منبع)
تاریخچه هوش:
مساله هوش بعنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. برای مثال زیست شناسان، هوش را بعنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرارداده اند. فلاسفه بر اندیشه های مجرد بعنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت بر توانایی یادگیری تاکید داشته اند. در مقاله معتبر که در سال 1904 منتشر شد، اسپیرمن روانشناس بریتانیایی نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه- سیمون، در سال 1905 و بدنبال آن تهیه و استانداردشدن مقیاس استنفرد- بینه در سال 1916 در امریکا، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 اسکیرول به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روشهای مختلفی را آزموده این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آنکه بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروزه نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می دهند. ترستون ، ثرندایک ، سیریل برت ، گیلفورد ، فیلیپ ورنون از دیگر افرادی که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند. (اینترنت شبکه رشد ملی مدارس)
انواع هوش
1-هوش از دیدگاه ثرندایک
ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از تواناییهای خاص گوناگون می داند. او از سه نوع صحبت می کند که افراد مختلف در هریک از این انواع می توانند متفاوت باشند.
هوش انتزاعی: این نوع هوش با اندیشه و نهادها سروکار دارند. درک روابط اجزا و پدیده ها با این نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظریه ها، ریاضیات، و ... به این نوع هوش مرتبط است.
هوش مکانیکی: به ویژگیهایی ارتباط دارد که به بهره گیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط می شود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها ومهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخوردارند.
هوش اجتماعی: به تواناییهای فرد که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر می سازد، اطلاق می شود. (اینترنت)
2- هوش از دیدگاه اسپیرمن:
اسپیرمن معتقد است که در همه کارکردهای روانی یک حامل کلی هوش (g) و شماری از عوامل اختصاصی هوشی (S) وجود دارد. بعبارتی او هوش را به یک نوع هوش کلی و تعدادی هوش اختصاصی تقسیم می کند. (اینترنت)
3-هوش از دیدگاه ترستون:
ترستون برخلاف اسپیرمن معتقد است که نوعی از هوش بنام هوش کلی وجود ندارد و بلکه هوش از انواعی از استعدادهای نخستین روانی تشکیل یافته است که شامل هوش کلامی و استعداد عددی، درک روابط فضایی، درک معنای کلامی، حافظه، استدلال و ادراک را شامل می شود. هوش کلامی روابط واژگان ارتباط کلامی و استعداد عددی سرعت و دقت در عملیات حساب را شامل می شود. درک روابط فضایی به استعداد پی بردن به بازشناسی و همگونی شکلها به یاری بینایی اطلاق می شود و منظور از درک معنای کلامی عبارتست از بخاطر سپردن واژه های منحصر به فرد است و منظور از حافظه، حفظ کردن هرگونه طرح و نقشه، شعر و قطعه یا اعداد و ارقامی بصورت طولی وار است و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنین توانایی در حل مسایل اطلاق می شود. ادراک عبارتست از تمیز دادن اختلافهای اندازه، شکل، طرح، طول، عرض، یا جای خالی واژه ها و اندامها در شکلها. (اینترنت)
4- هوش از دیدگاه اشتنرنبرگ :
اشترنبرگ نظریه خود را در دهه 80 میلادی مطرح کرده است به اجزای عالیه و عملیاتی و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره می کند و براین اساس وی نیز هوش را به انواع هوش کلامی، هوش کاربردی، هوش اجتماعی تقسیم می کند.
هوش کلامی: در این نوع هوش فرد مطالب را به سرعت می خواند و می فهمد و در سخنگویی واژگان بیشتر و دقیقتری بکار می برد.
هوش کاربردی: با استفاده از این نوع هوش افراد هوشمند همواره موقعیتها را خوب بررسی می کنند و مسایل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیزی حل می کند. (اینترنت)
هوش اجتماعی: افراد هوشمند، این نوع از هوش را آن گونه که هست می پذیرد، پیش از سخن گفتن می اندیشد و رفتار و کردارش با سنجیدگی و ژرفانگری همراه است. (اینترنت)
5- هوش از دیدگاه گاردنر :
هوش دیداری:
این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش گرایش دارند به تصاویر فکر کنند و برای بدست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها و نمودارها و تصاویر و ویدئو و فیلم خوششان می آید. مهارتهای آنها شامل موارد زیر است:‌ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها، شکلها، حس جهت شناسی خوب، طراحی،‌نقاشی، ساختن استعاره ها و تمثیلهای تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی) ، دستکاری کردن تصاویر، ساختن و تعمیر کردن و ...، طراحی وسایل علمی و تفسیر تصاویر دیداری وشغلهای مناسب آنها: دریانوردی، مجسمه سازی، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف،‌معمار، طراحی داخلی، مکانیکی و مهندسی می باشد. (اینترنت)
هوش کلامی:
توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرنده ها مهارتهای شنیداری تکامل یاتفه ای دارند. معمولا سخنوران برجسته ای هستند. آنها بجای تصاویر، با کلمات فکر می کنند. مهارتهای آنها شامل موارد زیر می باشد: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان، شغلهای مناسب آنها عبارتند از: شاعری، نویسندگی، روزنامه نگاری، معلمی، وکیلی، سیاستمداری و مترجمی. (اینترنت)
هوش منطقی:‌
توانایی استفاده از استدلال ، منطق و اعداد. این گیرنده ها بصورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می کنند. آنها همواره در مورد دنیای اطراف کنجکاوند. سوالات زیادی می پرسند. دوست دارند آزمایش کنند. مهارتهای آنها شامل این موارد می شود:‌ مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات و کارکردن با مفاهیم انتزاعی برای درک روابط با دیگران، بکاربردن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایشهای کنترل شده، سوال و کنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کارکردن با شکلهای هندسی. رشته های تحصیلی آنها دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار و ریاضیدان. (اینترنت)
هوش بدنی:
توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیاء. این یادگیرنده ها خودشان را از طریق حرکت بیان می کنند آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (بازی با توپ، نیروهای تعادل مهارت)، آنها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند. مهارتهای آن شامل هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان، بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دستهایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن، شغلهای آنها ورزشکار، معلم تربیت بدنی، هنرپیشه، آتش نشان و صنعتگر. (اینترنت)
هوش موسیقی
توانایی تولید و درک موسیقی. این یادگیرنده ها متمایل به موسیقی با استفاده از صداها، ریتمها، الگوهای موسیقی فکر می کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چه با انتقاد به موسیقی عکس العمل نشان می دهند. خیلی از یادگیرنده ها بصداهای محیطی (زنگ- صدای جیرجیرک- چکه شیر آب) حساس هستند. مهارتهای آنها شامل آواز خواندن، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگسازی، بیادآوردن ملودیها و درک ساختار و ریتم موسیقی، شغلهای آنها موسیقی دانی،‌خوانندگی و آهنگسازی می باشد. (اینترنت)
هوش درون فردی
توانایی ارتباط برقرارکردن و فهم دیگران. این یادگیرنده ها سعی می کنند چیزها را از نقطه نظر آدمهای دیگر ببینند تا بفهمند آنها اینگونه می اندیشند و احساس می کنند. آنها معمولا توانایی خارق العاده ای در درک احساسات، مقاصد، انگیزه ها دارند. آنها سازماندهنده های خوبی هستند. هرچند بعضی وقتها به دخالت متوسل می شوند آنها سعی می کنند در گروه آرامش را برقرار سازند و همکاری را تشویق کنند. آنها از مهارتهای کلامی (حرف زدن ) و غیرکلامی (تماس چشمی و زبان بدن) استفاده می کنند تا کانالهای ارتباطی با دیگران برقرارکنند مهارتهای آنها شامل دیدن مسایل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه) گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو، انگیزه ها و نیتهای مردم، رابطه برقرارکردن چه از طریق کلامی و چه از طریق غیرکلامی، اعتمادسازی، حل و فصل آرام درگیریها، برقراری روابط مثبت با دیگران، شغلهای مناسب مشاوره، فروشندگی ، سیاستمداری و تاجر. (اینترنت)
هوش برون فردی
توانایی درک خود و آگاه بودن از حالات درونی خود، یادگیرنده ها سعی می کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران، نقاط ضعف و قوت خود را درک می کنند. مهارتهای آن ها شامل موارد زیر می شود. تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها و ارزیابی الگوهای فکری خود، با خود استدلال کردن و فکر کردن، درک نقش خود در روابط با دیگران. (اینترنت)

 

طبقه بندی افراد از نظر هوشی:
الف/ عقب مانده ذهنی
به کسانی گفته می شود که هوشبهر آنها بیش از دو انحراف معیار پایینتر از میانگین باشد (کمتر از 70) افراد عقب مانده ذهنی به چهار دسته تقسیم می شوند:‌
1- عقب مانده عمیق (هوشبهر کمتر از 20): این افراد 1 تا 2 درصد عقب مانده ها را تشکیل می دهند و به شدیدترین درجات نارسایی فعالیتهای ذهنی دچارند و تواناییها و فعالیتهای ذهنی آنان در هر سنی که باشند از یک کودک سه ساله تجاوز نمی کند. علاوه بر نارسایی شدید فعالیتهای ذهنی مبتلا به ناهنجاریهای حسی و حرکتی و بدشکلی های سر و صورت و کوتاهی اندام نیز می باشند. صورت نامتقارن و جمجمه یا بزرگتر یا کوچکتر، از طبیعی است. شکل چشمها، گوشها و دندانها طبیعی نیستند. این بیماران قادر به کنترل ادرار نبوده و تقریبا همیشه مبتلا به صرع یا فلج مغزی هستند. رشد گویایی و گفتار در درجات بسیار ابتدایی متوقف می شود. قضاوت و استدلال وجود ندارد، دقت و حافظه یا اصلا دیده نمی شود یا خیلی ضعیف است. (هوشبهر زیر 35 (میلانی فر، 1378) ، (پاشاشریفی، 1376).
2- عقب مانده شدید ‌ (هوشبهر 34-20): این افراد از نظر هوشی کمبود فراوانی دارند. تواناییهای آنان در سنین مختلف شبیه کودکان 4 تا 5 ساله است ولی هرگز در رفتار، گفتار، کردار به یک کودک عادی 5 ساله نمی رسند. این کودکان بطور متوسط 3تا4 درصد کودکان عقب مانده را تشکیل می دهند. این کودکان و نوجوانان می توانند انجام امور خیلی ساده را فراگیرند و تا اندازه ای قادرند خود را از خطرات عادی حفظ نموده و از عهده غذا و لباس پوشیدن و نظافت خود برآیند ولی به هیچ وجه قادر نیستند مشکلات خود را رفع کنند قادر به آموختن مواد درسی مانند خواندن و نوشتن نیستند. قوه تعمیم و تمیز ندارند، امور و کارهای ساده و معمولی زندگی را خیلی به آهستگی و با تاخیر می آموزند ولی برای یادگیری مسایل پیچیده استعداد کافی و تمرکز فکری ندارند. این گروه حرف زدن، کنترل ادرار، مدفوع را به کندی و دیر ممکن است فرابگیرند. در کل پیشرفت این افراد مایوس کننده می باشد (هوشبهر بین 40-25) (میلانی فر، 1378) (پاشاشریفی، 1376).
3- عقب مانده معتدل (هوشبهر 49-25): عقب مانده معتدل یا متوسط نارسایی فعالیتهای ذهنی اش کمتر از 2 گروه ذکر شده می باشد. سن عقلی آنها از 5-7 ساله تجاوز نمی کند. در این افراد استعدادهای ذهنی بطور کلی ضعیف است . در اعمال ذهنی، در قضاوت و استدلال نارسایی کامل دارند و به راهنمایی، نظارت، مراقبت افراد مطلع محتاجند. افراد این دسته ممکن است دچار ناهنجاری های بدنی باشند ولی نقص حرکتی مانند تاخیر در راه رفتن نادر نیست. عموما از لحاظ بیان و گویایی عقب ماندگی دارند. چون فرهنگ لغات محدودی دارند و این وضع را حس می کنند لذا احساس حقارت کرده و در نتیجه دچار آشفتگیهای عاطفی از نوع خجالت‌زدگی، افسردگی و یا خودرأیی و گوشه گیری می شوند. چون نوسان هوشبهر بین 40 از یکطرف و 50 از طرف دیگر بعضی افراد در همه زمینه های جسمی، روانی عقب ماندگی دارند و دسته دیگر فقط در بعضی از جنبه های فعالیت خود عقب ماندگی داشته و در برخی فعالیتها بعکس به پیشرفتهای ممکن است نائل شوند. (در کتاب کودکان استثنائی هوشبهر 40 تا 50) (همان منبع).
4- عقب مانده خفیف یا کم استعداد (هوشبهر بین 70-50): از لحاظ عقل و ادراک و مهارتهای عملی حداکثر به کودکان 7 تا 11 ساله می رسند. این افراد هم دارای ضعف قوای فکری هستند. لذا قادر به قضاوت صحیح و استدلال مطلوب نیستند. از ابتکار و ابداع و انتقاد عاجزند. اگرچه به کندی می آموزند ولی درامور حرفه ای و عملی مهارتهایی نشان می دهند. این گروه حدود 85 درصد کل جمعیت عقب ماندگان ذهنی را تشکیل می دهند. این افراد به 2 دسته تقسیم می شوند. آرام و هماهنگ یعنی افرادی مطیع، سر به زیر و مایل به انجام کارهای مفید و ناآرام و ناهماهنگ یعنی افراد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلق و خو، بی قرار، مضطرب و جار و جنجالی که بعنوان وسیله اجرای جرایم مورد استفاده قرارمی‌گیرند. (کودکان استثنائی، هوش و نظریه آن) (میلانی فر، 1378) (پاشاشریفی، 1376).
طبقه بندی افراد از نظر هوشی در گذشته:
کم هوشها یا عقب ماندگان ذهنی، افرادی هستند با هوشبهر زیر 70 و به سه دسته تقسیم می شوند:
الف) کاناها:
دارای بهره هوشی (25-0) هستند. هوش این دسته افراد حتی در 35 سالگی از هوش یک کودک 2 ساله بهنجار تجاوز نمی کند.
ب) کالیوها:
بهره هوشی فرد کالیو بین 26 تا 49 تعیین گردیده است که در حد یک کودک 5 تا 7 ساله عقل و درک دارد.
ج) کودنها:
بهره هوشی کودنها یا آموزش پذیرها میان 50 تا 69 برآورده شده است. میزان فهم و هوش آنها در بزرگسالی برابر با کودکان 8 تا 10 ساله است. (گنجی، 1382)
ب/ افراد سرآمد
این افراد دارای هوشبهری معادل 2 انحراف معیار بالاتر از میانگین هوشبهر جامعه می باشند. افرادی که از نظر هوشی در سطح بالا جای دارند در مقایسه با افراد بهنجار از نظر یادگیری مدرسه ای نیز پیشرفت بیشتری از خود نشان می دهند. این افراد از نظر ترمن از نظر رشد جسمانی جلوتراند. از نظر راه رفتن و تکلم از همسالان خود جلوترند، از سلامت عمومی بهتری برخوردارند. در دوره بزرگسالی نیز از نظر هوشی برتری خود را حفظ می کنند. اغلب وارد دانشگاه می شوند و به مشاغل سطح بالاتری از جامعه دست می یابند، از سازگاری شخصی و اجتماعی بهترین برخوردارند. (پاشاشریفی، 1376).
افراد سرآمد از نظر کاف و هان :‌
- درس را در مقایسه با همسالان خود زودتر و راحت تر یاد می گیرند.
- دارای حافظه قوی بوده برای یادگیری مطالب به تکرار و تمرین کمتری نیاز دارند.
- اطلاعات عمومی آنان از همسالان بیشتر است.
- کارهای دشوار ذهنی را به آسانی انجام می دهند.
- روابط بین پدیده های محیطی را به خوبی درک می کنند.
- یک یا دو سال زودتر از همسالان خود خواندن را یاد می گیرند.
- خزانه لغات آنان غنی است.
- کنجکاوند و زیاد سوال می کنند.
- دامنه علائق گسترده ای دارند.
- در انجام دادن کارها ابتکار و خلاقیت از خود نشان می دهند.
- از عهده خواندن و فهمیدن کتابهایی برمی آیند که از سطح توانایی همسالان خود بالاتر است.
- به محیط خود توجه داشته و تغییرات محیطی را به سرعت درک می کنند. (همان منبع)
ب/ افراد خلاق:
از جمله ویژگیهای این افراد نه تنها به هوش بالاتر از متوسط، بلکه همچنین به داشتن انگیزه قوی نیاز دارند. برخورداری از هوش بالاتر از متوسط برای کارهای خلاقه لازم است اما کافی نیست . برای آفرینندگی علاوه بر هوشبهر لااقل 120 و انگیزه و استعدادهای خاص نیز ضرورت دارد. (ایکن ، 1985)
بررسی نشان می دهد که هرچند افراد خلاق از هوش بالاتر از متوسط برخوردار هستند اما برا یاینکه فرد بسیار خلاق باشند، ضرورتا نباید نابغه باشد. (نیکولز ، 1972)(اینترنت)
افراد خلاق تازگی و بدیع بودن را ترجیح می دهند. پیچیدگی مسائل توجه آنان را جلب می کند و به قضاوتهای مستقل می پردازند. (بارون هارنیگتون ، 1981)، (اینترنت) (همان منبع)
علاوه بر توانایی تمام کردن، کامل کردن و یکی کردن افکار گوناگون در این افراد بیش از دیگران است. افراد خلاق در یکی کردن تفکر کلامی با تفکر بصری (کرشنر ولجر ، 1958)، و تفکر منطقی تخیلی (سالتر ، 1980) سرآمدتر از افراد غیرخلاق هستند.
افراد خلاق بیشتر بوسیله علائق درونی خود نسبت به کارهای خلاق برانگیخته می شوند تا عوامل بیرونی نظیر شهرت، پول، یا تایید دیگران. در واقع وقتی دلیل بیرونی باعث انجام کارهایی می شود که ذاتا جزو کارهای فکری خلاق بحساب می آید ممکن است شخص انگیزه خود را برای انجام آن از دست بدهد. (پاشاشریفی، 1376).
بنظر روانشناسان هوش مهارتی همگراست که به رسیدن راه حل یا پاسخ منحصر به فرد مطلوب است . در صورتی که آفرینندگی مهارت واگراست که مستلزم ارائه پاسخهای گوناگون، نامتعادل و بدیع است . آفرینندگی مستلزم آن است که شخص به تفکر واگرا بپردازد و برای حل یک مسئله ذهن خود را از راه حلهای معمولی رها کند و به انواع راه حلها و پاسخهای نوین دست یابد.
ویژگی افراد خلاق از نظر مک کینون (1962):
- دارای سیالی اندیشه اند، بدین معنا که آزادانه می توانند به راه حلهای مختلف برای حل یک مسئله بیندیشند و ذهن خود را به یک یا چند راه حل سنتی و رایج محدود نکنند. (همان منبع)
- افرادی انعطاف پذیرند.
- از سنتها و الگوهای قراردادی کمتر پیروی میکنند.
- دارای حساسیت اجتماعی هستند.
- براحتی اشتباهات خود را می پذیرند.
- دامنه علائق گسترده ای دارند.
- با والدین خود پیوندی نزدیک دارند.

 

طبقه بندی افراد خلاق از نظر والاچ و کوگان (1965): (همان منبع)
1- خلاقیت بالا- هوش بالا ← با شرایط تحصیلی و محیطی بخوبی سازگارند.
2- خلاقیت بالا – هوش پایین ← دچار تعارضند و احساس بی کفایتی می کنند.
3- خلاقیت پایین – هوش بالا ← از جمله دانش آموزان درسخوان اجباری و پرآموز بودند.
4- خلاقیت پایین – هوش پایین ← افراد گیج و گم گشته ای بودند که بیشتر به مکانیسمهای دفاعی متوسل می شوند.
ویژگی افراد خلاق:
1) بخش عمده ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اتاق خود می کنند و از این طریق سوژه های جدیدی برای تفکر پیدا می کنند.
2) افرادی کنجکاو بوده و بطور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید، ناشناخته و عجیب هستند. سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می کنند.
3) افراد خلاق انعطاف پذیر هستند و در ارائه راه حل واندیشه بکر و بدیع آمادگی بسیاری دارند (گیلفورد ، 1959).
4) افراد خلاق به استقلال و ناهمنوایی تمایل دارند و در مواردی که دستورهایی برخلاف میل و یا اعتقادات خود دریافت کنند به سرپیچی از آنها تمایل نشان می دهند به این سبب اعمال مدیریت در مورد افراد خلاق بسیار دشوار است (کانجروپترسن ، 1984).
5) افراد خلاق، مسایل پیچیده را به مسایل ساده ترجیح می دهند و با علاقمندی بسیار برای یافتن راه حل می کوشند.
6) براساس نظریه وایت (1969) افراد خلاق علی رغم استنباط دیگران، بسیار فعال نبوده و با مقایسه با دیگران از هوش و ذکاوت خارق العاده ای نیز برخوردار نیستند. هوش یکی از پیش نیازهای خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرارگرفتن ویژگی خلاقیت منجر می شود.
7) مسائل و وضعیتهایی را می بیند که قبلا مورد توجه قرارنگرفته است. بی تفاوت ا زکنار مسایل نمی گذرد و محیط پیرامون را همیشه بادقت مورد توجه قرارمی‌دهند.
8) ایده ها و تجربیان حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط می دهد و آنها را بر مبنای مزیتشان مورد بررسی قرارمی‌دهد.
9) سلاست فکر دارند.
10) نسبت به پیش فرضهای قبلی تردید می کنند و محدود به رسم و عادت نمی شوند. (اینترنت)

 


هوش و خلاقیت
گرچه هوش با تفکر همگراشناسایی می شوند ولی استرانبرگ بین هوش و خلاقیت تفاوت قائل است. از این نظر خلاقیت بیشتر با هوش همگام است تا با عقل و اصول منطقی و مطلق سروکار دارند. عقل و هوش بسیار به هم نزدیک هستند ولی در قضاوت درباره رشد و کاربرد تجربه در موقعیتهای مختلف با هم فرق دارند. همبستگی بین آزمونهای آفرینندگی و آزمونهای هوش بسیار پایین است (تورسن ، 1975)، و همبستگی بین آزمونهای هوش و آزمونهای آفرینندگی را در 178 پژوهش که به همین منظور انجام گرفته است محاسبه کرده و ضریب 20 درصد را گزارش نموده است. براین اساس صاحبنظران معتقدند که افراد آفریننده در میان افراد کم هوش پیدا نمی شود. (گیلفورد و کریستین سن (1973) درباره رابطه بین هوشبهر و آفرینندگی گفته اند بین هوشبهر 120 و خلاقیت مقدار همبستگی وجود دارد اما بالاتر از 120 این همبستگی دیده نمی شود. (والاچ و کوگان) (1965).
اکثر روانشناسان معتقدند خلاقیت آموختنی است و مان

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی از دبیرستان به دانشگاه

دانلود مقاله نقش شعر در افزایش خلاقیت و پرورش هوش هیجانی کودکان

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله نقش شعر در افزایش خلاقیت و پرورش هوش هیجانی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 باتوجه به اینکه یکی از فعالیتهای اساسی که کودکان با آن می‌توانند در دنیای سرشار از تخیل قرار گرفته و افکار و احساسات و تأثرات خود را بیان کنند، شعر است پس بی‌شک، شعر، عرصه دیگری است که میل به خلاق بودن را در کودک ارضا خواهد کرد.
مقدمه:
هر کدام از ما کمابیش با بلبل زبانی کودکان به ویژه در خواندن شعر، آشنا بوده و لذت برده‌ایم. اما فقط تا این حد آشنایی بزرگترها با شعر کافی به نظر نمی‌رسد. بهتر است ابتدا به طرح پرسشهای اساسی در این زمینه بپردازیم: آیا در خواندن شعر برای کودکان هدف این است که آنها را شاعر بار بیاوریم؟ یا قرار است روح آنها را تلطیف کنیم، یا آنها را خلاق بار بیاوریم؟
• شعر کودک
شعر برای کودکان، درست مثل قصه‌های عامیانه دارای معنایی پنهانی است که خوانندگان خردسال همیشه نمی‌توانند به آن پی‌ببرند. کودک بزرگ می‌شود و شعرهایی را که در حافظه‌ او نقش بسته است دوباره به یادش می‌آورد یا به نوعی دیگر، آنها را می‌فهمد پس باید در شعرهای او جایی برای اندیشیدن وجود داشته باشد.
دکتر برنادت ردافی در کتاب ”پرورش تخیل و خلاقیت کودکان چنین اشاره می‌کند: ”کودکان، خلاق و مبتکر به دنیا می‌آیند، اشخاص بسیاری معتقدند که آنان خلاق‌تر از بزرگسالان هستند، زیرا مغزشان در مجموعه راه و روشهای معمول مشاهده مسائل حبس نشده است، یا تحت فشار پیروی یا اجبار منطقی قرار نگرفته‌اند“.
کودکان پیش‌دبستانی از شنیدن شعر لذت می‌برند، نه به خاطر اینکه با معنی شعر و یا صناعات ادبی آشنا هستند، آنها با آهنگ شعر میخکوب می‌شوند، با ریتم موجود در شعر به جنبش و جوشش درمی‌آیند، شاد می‌شوند و حرکت را تجربه می‌کنند.
حال اگر پا را کمی فراتر گذارده، علاوه بر موسیقی مستقر در شعر آنها را با موضوع، یا به اصطلاح قصه شعر آشنا کنیم، آنگاه لذتشان، دوچندان خواهد شد. زیرا کودکان سرشار از تخیل هستند.
خیال و درک آن در پرورش استعداد و شخصیت کودکان بسیار مؤثر است و به آنان آزادی عمل و سرعت می‌دهد و برتر از آن، کودکان را هوشمند بارمی‌آورد. ریزبینی، دقت و کنجکاوی، حاصل از تخیل و خیال‌انگیزی است.
• ویژگیهای مناسب برای شعر کودک
به هر کودکی دقت کنید این سه ویژگی را در او به صورت بارز می بینید: اول این که کاملاً احساسی است. دیگر این که قدرت تخیل زیادی دارد و در دنیای خیال زندگی می‌کند و سوم آنکه بسیاری از حرفها و حرکات او از وزن و آهنگی خاص برخوردار است. این سه ویژگی، کم و بیش در شعر هم وجود دارد. شعر نیز با احساس سروکار دارد، اگر تأثیر می گذارد و حتی حرکت ایجاد می‌کند از راه احساس وارد می‌شود و بر عقل چیره می‌گردد. احساسات کودک قبل از عقل او ظهور می‌کند و بهره‌برداری از سرمایه‌های عاطفی طفل خیلی زودتر از ذخایرعقلی او شروع می‌شود. بچه در موقعی که هنوز مسائل علمی و استدلالی را درک نمی‌کند مطالب عاطفی را می‌فهمد.
گلمن در کتاب ”هوش هیجانی“‌اش می‌گوید: ”ما به طور ناخودآگاه، احساساتی را که از فردی دیگر مشاهده کردیم تقلید می‌کنیم به این صورت که ناخودآگاه از حالتهای چهره، اندام، آهنگ صدا و دیگر نشانه‌های غیرکلامی احساسات دیگران، الگو می‌گیریم“.
همچنین شعری نیست که وزن و آهنگی نداشته باشد. اشتراک این سه ویژگی، میان شعر و کودک باعث می‌شود که کودکان شعر را بیشتر دوست داشته باشند. با شعر زندگی کنند با شعر بیدار شوند، بخوابند و بازی کنند. از این رو شعر در ادبیات کودکان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. شعر باید هدفش مشخص و معین و زبان آن قابل فهم و درک باشد. موضوع شعر باید مربوط به دنیای کودک باشد.
دنیای کودک و دنیای شعر، دو جهان نزدیک به هم یا شاید پیوسته به هم باشد، شعر کودک، کلامی است موزون و زیبا، موضوع شعر، باید قابل درک باشد و مربوط به دنیای کودک.
موضوع شعر باید متأثر از خصوصیات سنی شنوندگان، علاقه‌مندی آنها، نیازمندیهای روانی و تجربیات قبلی کودکان باشد. به عبارت دیگر، شاعری می‌تواند در دنیای شعر کودکان موفق باشد که بتواند افق ذهنی و احساسی کودکان را وسعت بدهد و بداند که شعر روان و ساده گفتن با آسان گرفتن این هنر، تفاوت دارد.
هر شعر باید مقدمه‌ای برای ایجاد اشتیاق درکودکان برای خواندن اشعار عمیق‌تر یا مفاهیم عالی‌تر باشد. شعر کودک باید در جهت تحول و تکامل فکری کودکان گام بردارد. شعر خوب یکی از انگیزه‌های اصلی کودکان به خواندن آثار ادبی است.
• وزن، قافیه و موسیقی در شعر کودکان:
کودک هرچه کوچکتر باشد باید صنایع شعری در اشعار او کمتر و ساده‌تر باشد. توصیفهای طولانی در شعر کودکان جایز نیست،‌ زیرا مانعی بزرگ برای لذت بردن از شعر است. طول مصراعهای اشعار کودکان و نوجوانان باید کوتاه باشد. هرچه قافیه شعر کودکان غنی‌تر باشد بهتر است، یعنی هرچه هماهنگی لفظی کلمات دو مصراع یک بیت شعر، به آخرین هجای آخرین کلمات هر مصراع خلاصه نشود و هماهنگیهای دیگری نیز در میان کلمات مصراعها وجود داشته باشد قافیه غنی‌تر است و برای بچه‌ها مناسب‌تر.
شعر کودکان نمی‌تواند دارای تشبیهات پیچیده باشد، زیرا از توان و ظرفیت فکری کودکان دور خواهد ماند. شعر باید دارای آهنگ و موضوعی مربوط به کودکان و در حد توان فکری آنها باشد.
آراستن شعر کودک و نوجوان به تمام صنایع لفظی و معنوی شعر بزرگسالان ضروری نیست.

• حجم شعر کودکان دبستانی
شعر کودکان باید کوتاه باشد تا خسته‌کننده و ملال‌انگیز نباشد به طور معمول طول شعر در رغبت کودکان به خواندن شعر مؤثر است، تعداد ابیات شعر آنقدر نباید زیاد باشد که خواننده کم‌سن و سال شعر را نیمه‌کاره رها کرده، از خواندن آن صرف‌نظر کند.
• شعر و گنجینه لغات کودکان
شعر باید از مجموعه لغاتی تشکیل شده باشد که کودکان با آنها، آشنایی دارند و معنی کامل آنها را می‌دانند. مسلم است که کودکان در سنین مختلف،‌ تعداد متفاوتی از لغات را در گنجینه لغات خود اندوخته‌اند. شعر موفق، شعری است که از حداقل لغات سن مخاطبش سروده شده باشد تا مورد استفاده مخاطب خود قرار گیرد. آوردن کلمات مخفف و عامیانه در شعر کودکانه، مجاز نیست. نباید با به کار بردن کلمات اضافی، اشعار کودکان را بی‌روح و دشوار ساخت در ضمن،‌ شعر باید روان خوانده شود، اگر شعری در آهنگ و وزن و قالب بهترین باشد، ولی حرفی برای گفتن نداشته باشد و عبارات و وزن آن متناسب با مفهوم انتخاب نگردد، ارزشی ندارد، آشنایی با مقدمات موسیقی،‌ مربی را در این امر بیشتر موفق می‌سازد.
بوی بهار می‌دهی / مادر مهربان من
ای به فدای جان تو / روح من و روان من
مهر منی، ماه منی / بیا بیا کنار من
تو را تو را می‌طلبد/ این دل بی‌قرار من
دست تو را دست تو را / دوباره بوسه می‌زنم
ماه منی،‌ ماه منی/ تویی همان فرشته‌ام
به روی قلب کوچکم / اسم تو را نوشته‌ام
• حرف آخر
باتوجه به اینکه یکی از فعالیتهای اساسی که کودکان با آن می‌توانند در دنیای سرشار از تخیل قرار گرفته و افکار و احساسات و تأثرات خود را بیان کنند، شعر است پس بی‌شک، شعر، عرصه دیگری است که میل به خلاق بودن را در کودک ارضا خواهد کرد.
شاید استناد دیگری از اندیشمندان تعلیم و تربیت بد نباشد بر تأیید این نظر، که شعر را برای کودکان جدی بگیریم.
”پرفسور تراورتن معتقد است که ما با نیاز به دنیا آمده‌ایم که افکار و احساسات دیگران را بفهمیم و به سبب همین نیاز، نمادهای فرهنگ ما مثل هنرهای تجسمی و نمایشی پا به عرصه وجود گذاشته است“.
کودکان فرصتهای ارزشمند زندگی و این سرزمین هستند. فرصتهایی که تا باورشان نکنیم، عملاً نه برای زندگی بهایی قائل خواهیم بود و نه برای آنچه که داریم.

• منابع:
1) مجله پیوند، شماره‌های 311، 310، 309
2) ادبیات کودکان و نوجوانان، مصطفی رحماندوست، 1372
3) آموزش زبان و ادب فارسی،‌ بهار 1380
4) کودک از نظر وراثت و تربیت، 1368، هیئت نشر معارف اسلامی
5) www.vazna.com

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله7   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش شعر در افزایش خلاقیت و پرورش هوش هیجانی کودکان

پایان نامه بررسی پنج عامل شخصیت بر هوش هیجانی و خلاقیت در دختران و پسران (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 176

اختصاصی از فی فوو پایان نامه بررسی پنج عامل شخصیت بر هوش هیجانی و خلاقیت در دختران و پسران (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 176 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی پنج عامل شخصیت بر هوش هیجانی و خلاقیت در دختران و پسران (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 176


پایان نامه  بررسی پنج عامل شخصیت بر هوش هیجانی و خلاقیت در دختران و پسران (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 176

هدف انجام این تحقیق بررسی رابطه پنج عامل شخصیت ( برون گرایی E ، روان رنجوری N، انعطاف پذیری O، دلپذیر بودن A، وجدان C ) با هوش هیجانی و خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر سال دوم متوسطه شهرستان میمند می باشد. در این تحقیق متغیر اول پنج عامل شخصیت با عنوان متغیر مستقل و دو متغیر هوش هیجانی و خلاقیت به عنوان متغیر وابسته محسوب می شوند. بدین منظور از جامعه آماری دانش آموزان 100 نفر به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند.

در این پژوهش از پرسش نامه پنج عامل شخصیت ، هوش هیجانی سیبر یا شیرینگ و خلاقیت عابری استفاده شده است. ( هوش عاطفی در این پژوهش معادل هوش هیجانی است.)

برای تعیین روابط بین متغیر های پنج عامل شخصیت  و هوش هیجانی و خلاقیت از رگرسیون چندگانه استفاده شد و نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد :

  • بین پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی تنها در متغیر C (وجدان) قادر به پیش بینی هوش هیجانی است.
  • بین پنج عامل شخصیت و خلاقیت تفاوت معناداری وجود ندارد.

بین دختران و پسران در پنج عامل شخصیت دختران در عامل N (روان رنجوری) میانگین بیشتری نسبت به پسران کسب نموده اند ولی در سایر عوامل میانگین پسران بیش از دختران است

بیان مسئله

امروزه روان شناسان علاوه برتوجهی که به تفاوت افرادازلحاظ هوش علمی دارند، هوش عاطفی رانیزبه عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیتهای مختلف قلمداد می کنند، به طوری که افراد مختلف ممکن است ازلحاظ میزان بهره هوشی عاطفی متفاوت ازیکدیگرمی باشندوای تفاوت به شیوه های گوناگون درزندگی آنهانمودپیدامی کند.کارکردهاوعملکردهای افرادبه دلیل داشتن درجه هوش متفاوت بوده وکل زندگی آنهاراتحت الشعاع قرارمی دهد.هنگامی که روانشناسان درباره شخصیت صحبت می کنندمقصوداین نیست که یک نفرشخصیت گیراونافذدارد، نگرش مثبت یامنفی به زندگی داردمقصودشان مفهومی پویاست که بیانگررشدوتکامل کل سیستم روانی شخص است.شخصیت راشایدبتوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست. زیرامحوراساسی بحث درزمینه هایی مانندیادگیری، انگیزه، ادراک، تفکروعواطف واحساسات، هوش، خلاقیت ومواردی ازاین قبیل است.یکی ازعوامل دیگری که باشخصیت ارتباط داردخلاقیت می باشدکه دراین تحقیق درپی آن هستیم تارابطه آن راباشخصیت وهوش هیجانی موردبررسی قراردهیم. امروزه همه جوامع بشری به خلاقیت نیازمبرم دارند. خلاقیت رمز اصلی واساس پیشرفت ومانع وابستگی یک جامعه پویاست.موهبت خلاقیت گذرگاهی بانشاط به سوی آینده ای درخشان است واساس آسایش ورفاه بیشترانسان درزندگی فردی واجتماعی حال وآینده است (حسینی، 1378).

باتوجه به اهمیت خلاقیت ونیازجامعه به افرادخلاق وآفرینده دراین تحقیق درصددآن هستیم تارابطه ساده وچندگانه خلاقیت وهوش هیجانی راباپنج عامل شخصیت ( برونگرایی، روان رنجوری، انعطاف پذیری، دلپذیربودن، وجدان) دردانش آموزان سال دوم دبیرستان دخترانه وپسرانه شهرستان میمندموردبررسی قراردهیم.

 اهمیت و ضرورت  تحقیق

میزان تاثیرهوش هیجانی وخلاقیت ازعوامل شخصیتی می تواندمحققین را درزمینه مشاوره،تحصیل ،شغل،شناخت تفاوتهای جنسیتی یاری نماید.

شاید قدری شگفت انگیزباشد اما زندگی بدون خلاقیت مشکلوطا قت فرساست .اگرازبلند ترین مکانزندگی کنونی به گذشته بنگریم درخواهیم یافت که زندگی کنونی چقدرازنظر امکانات و تجهیزات با گذشته تفاوت کرده است.به عنوان مثال سرعت حرکت انسان امروزه در اثر اختراع هواپیما و غبره همه مرهون استعداد خلاقیت بشری بوده است بنابر این می توان گفت که خلاقیت موضوعی غریب و نا آشنانیست که برای آن نیاز به استدلال باشد . خلاقیت به عنوان استعدادی قدرتمند در نهاد آدمی از همان کودکی وجوددارد .به قول راجرز[1] (1977)آدمی ذاتا خلاق متولد می شود با این حال خلاقیت درمراحل ابتدایی تکامل یافته نیست و به همین دلیل نیاز به توجه،هدایت و تربیت دارد .تعلیم و تربیت برایعملی کردن بایستی فرد را برای کاری آماده کند که هنوز وجودندارد وماهیتش را حتی تصور هم نمی توان کرد . این امر تنها به این طریق انجام می پذیرد که به کودکان آموزش داده شود چگونه یادبگیرند وبه آنها نوعی انضباط فکری داده شود تا آنها را قادرسازند که اندوخته عقلی بشر راصرف مسائل تازه کنند.جامعه برای پیشرفت وتوسعه نیاز به کودکان باانگیزه،کنجکاووخلاق دارد.هم چنین به نوجوانان وجوانانی نیازداردکه چهره دیگری ازآینده ترسیم کنندوبه بزرگسالانی نیازداردکه حامی وسازنده باشند،دستاوردچنین موقعیتی ابتکاروسازندگی است.    

4-1 فرضیات تحقیق

1- هرکدام ازپنج عامل شخصیت چه میزان ازهوش هیجانی راپیش بینی می نماید؟

2- هرکدام ازپنج عامل شخصیت چه میزان ازخلاقیت راپیش بینی می نماید؟

3- چه تفاوتی بین دختران وپسران درپنج عامل شخصیت وجوددارد؟

4- چه تفاوتی بین دختران وپسران درخلاقیت وجوددارد؟

5- چه تفاوتی بین دختران وپسران درهوش هیجانی وجوددارد؟

5-1 : اهداف پژوهش

تحقیق حاضر بر آن است که رابطه پنج عامل شخصیت (NEO) بر هوش هیجانی و خلاقیت را مورد بررسی قرار دهد.

1-5-: سوالات اصلی

  • آیا رابطه ای بین ابعاد پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی وجود دارد؟
  • آیا رابطه ای بین ابعاد پنج عامل شخصیت و خلاقیت وجود دارد؟
  • آیا رابطه ای بین خلاقیت و هوش هیجانی وجود دارد؟

2-5-1:  سوالات فرعی پژوهش

  • جه تفاوتی بین دختران و پسران در پنج عامل شخصیت(NEO) وجود دارد؟
  • چه تفاوتی بین دختران و پسران در هوش هیجانی وجود دارد؟
  • چه تفاوتی بین دختران و پسران در خلاقیت وجود دارد؟

3-5-1: اهداف کاربردی

الف) کاربرد علمی: اطلاعات جمع آوری شده در این تحقیق می تواند مورد استفاده دانشجویانی که علاقه مندند پیرامون پنج عامل شخصیت، هوش هیجانی و خلاقیت تحقیق کنند قرار گیرد تا تحقیقات کاملتری در این زمینه صورت گیرد.

ب) کاربرد اجرایی: یل فته های این پژوهش می توان مورد استفاده خانواده ها، مدارس، آموزش پرورش قرار گیرد که به نحوی دغدغه اصلی آنان سلامتی روانی نوجوانان می باشد

6-1: متغیرها

متغیر مستقل: پنج عامل شخصیت (NEO)

متغیر وابسته: هوش هیجانی – خلاقیت

متغیر های نامربوط

مکان و منطقه پژوهش: نمی توان برای همه پاسخ دهندگان مکان و منطقه ای یکسان ایجاد کرد.

زمان: پاسخ دهندگان وقت و زمان کافی و حوصله کافی برای پاسخگویی نداشته اند. بی تفاوتی و نداشتن انگیزه در بعضی از اعضای جامعه.

7-1: تعریف اصطلاحات

از آنجا که بسیاری از واژه ها و اصطلاحات معانی گوناگون دارند محقق در کاربرد آنها در تحقیق خود ناگزیر به تعریف آنهاست. در بعضی موارد واژه ها یا اصطلاحی مفهومی را خواننده عرضه می کنند که اصولا مورد توجه محقق نمی باشد یا برای خواننده نامفهوم باشد. بنابراین با توجه به لزوم ساده نویسی در نوشتن تحقیق محقق موظف است. این گونه واژه ها و اصطلاحات ویژه را در طی تحقیق خود تعریف کند (نادری- سیف نراقی،1378) 

8-1: تعاریف مفهومی متغیرها

1-8-1 : تعریف مفهومی پنج عامل شخصیت

علی رغم اقدامات روان سنجی گسترده ای که برای ساخت آزمون شانزده عاملی کتل انجام گرفته، برخی مولفین مدعی بودند که نارساییهای جدی در آن به چشم می خورد. اول اینکه مطالب مربوط به ساخت این آزمون معمولا گیچ کننده و گاه متناقض می باشد. دوم اینکه مقادیر بسیار زیادی از اطلاعات درباره روایی آن ارائه شده است که ارزیابی بسیاری از آنها کاری بسیار دشوار می باشد. سوم اینکه برخی از ادعاهای مربوط به کارکرد آزمون از لحاظ داده های روایی، تایید نشده است.

2-8-1: تعریف مفهومی هوش هیجانی

هوش عاطفی یعنی آگاهی نسبت به عواطف، مدیریت عواطف، برانگیختن خود، شناسایی عواطف دیگران، تنظیم روابط با دیگران (سیاروچی و همکاران، 1383).

3-8-1:  تعریف مفهومی خلاقیت

خلاقیت توانای شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینش ها، اشیلی جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها است که از نظر محققان، ابتکاری و از لحاظ علمی،زیبا شناسی،فن اوری و اجنماعی با ارزش قلمداد گردد(ورنون،1985) .

تعداد صفحات :176

فرمت فایل :Word


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی پنج عامل شخصیت بر هوش هیجانی و خلاقیت در دختران و پسران (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 176

دانلود تحقیق رشته روانشناسی با عنوان رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی - word

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق رشته روانشناسی با عنوان رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رشته روانشناسی با عنوان رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی - word


دانلود تحقیق رشته روانشناسی با عنوان  رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی  - word

عنوان :

رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

 

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 71  صفحه

فهرست مطالب

چکیده ......................................................................................................... 8

فصل اول / کلیات / پژوهش ....................................................................... 9

مقدمه ........................................................................................................ 10

بیان مسأله ................................................................................................ 12

اهمیت و ضرورت پژوهش ....................................................................... 13

اهداف پژوهش .......................................................................................... 15

فرضیه پژوهش ........................................................................................ 15

تعاریف عملیاتی ......................................................................................... 15

فصل دوم / ادبیات مربوط به تحقیق/........................................................ 16

مقدمه ........................................................................................................ 17

هیجان و هوش هیجانی ............................................................................. 17

رابطه هیجان با تفکر ................................................................................. 18

تاریخچه هوش هیجانی ............................................................................. 19

هوش هیجانی چیست؟............................................................................... 20

نظریات مطرح شده در حوزه هوش هیجانی ............................................ 24

تئوری هوش هیجانی گلمن ....................................................................... 25

تئوری هوش هیجانی از دیدگاه بار- اون ................................................. 27

شناسایی حالت های هیجانی ..................................................................... 33

رضایت زناشویی ...................................................................................... 35

بررسی علل نارضایتی از زندگی زناشویی .............................................. 37

رضایت زناشویی و هوش هیجانی ........................................................... 43

هوش عاطفی و نقش آن در تحکیم پیوند زناشویی .................................. 45

تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی ............ 47

فصل سوم (طرح تحقیق) ......................................................................... 50

مقدمه ........................................................................................................ 51

جامعه پژوهش .......................................................................................... 51

نمونه آماری ............................................................................................. 51

ابزار پژوهش ............................................................................................ 52

روش تجزیه و تحلیل داده ها ................................................................... 52

روایی و اعتبار آزمون هوش هیجانی ....................................................... 52

پایایی و اعتبار آزمون در ایران ............................................................... 53

روایی و اعتبار پرسشنامه رضایت زناشویی ........................................... 55

روایی و اعتبار پرسشنامه در ایران ......................................................... 57

فصل چهارم (تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها)................. 59

مقدمه ........................................................................................................ 60

توصیف داده ها ........................................................................................ 61

بررسی و آزمون فرضیه ها ..................................................................... 65

فصل پنجم: (خلاصه و نتیجه گیری) ....................................................... 67

بحث و نتیجه گیری ................................................................................... 68

خلاصه تحقیق ........................................................................................... 69

پیشنهادهای پژوهش ................................................................................. 69

محدودیت های پژوهش ............................................................................ 70

فهرست منابع ............................................................................................ 71


 

فهرست جداول

جدول 4-1 توزیع فراوانی نمرات رضایت زناشویی ................................ 61

جدول 4-2 شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی رضایت زناشویی . 62

جدول 4-3 توزیع فراوانی نمرات هوش هیجانی ...................................... 63

جدول 4-4 شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی هوش هیجانی ....... 64

جدول 4-5 ضریب همبستگی بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی ...... 65

چکیده پایان نامه:

در این پژوهش با تأکید بر نقش هیجانها در زندگی انسان، اجزای هوش هیجانی و رابطه هیجان و تفکر اشاره شد. سپس توانایی های هوش هیجانی به عنوان راه حل بسیاری از معضلات اجتماعی، فرهنگی، آموزشی معرفی شده و در ادامه تاریخچه هوش هیجانی و زمینه های کاربردی متعدد آن در زندگی شخصی و اجتماعی افراد مورد بررسی قرار گرفت.

و با توجه به نقش مهم رضایت زناشویی بر سلامت های جسمانی افراد، به عوامل متعدد شناختی، وضعیت اقتصادی و عقیدتی که بر رضایت زناشویی موثرند اشاره شد و هدف این بود که بررسی کند آیا میان هوش هیجانی رضایت زناشویی رابطه ای وجود دارد؟ که با توجه به اطلاعات جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آماری مشخص شد که همبستگی مثبت و در حد پایین مشاهده شده است اما با توجه به سطح معناداری آزمون ضریب همبستگی محاسبه شده معنادار نبوده و فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار نگرفته است.

فصل اول

مقدمه:

روانشناسان درصدد شناسایی عواملی هستند که با استفاده از آنها بتوان افراد را در زندگی فردی و اجتماعی یاری داد. یکی از مباحث مورد توجه آنان، نقش هوش به عنوان عامل موفقیت انسان است که در این زمینه رویکردهای متفاوتی وجود دارد.

در گذشته، تمرکز اغلب روانشناسان، بر فرآیندهای شناختی و هوش عمومی بوده است. دیدگاه های سنتی هوشبهر تصوری محدود از استعدادهای انسان داشتند و برای هوش فرد، محدودیت قائل شده و آن را ارثی، نسبتاً ثابت و نیز قابل تغییر می دانستند. گذشت زمان و تجربه‌های علمی ثابت کرد که بسیاری از افراد که در نمرات پیشرفت تحصیلی و آزمون های هوش ربته بالایی را کسب می کنند، در فراز و نشیب های زندگی شخصی و اجتماعی و بحرانهای روزمره کفایت و شایستگی لازم را از خود نشان نداده و فاقد مهارتهای لازم هستند. در عمل، هوشبهر بالا تضمین کننده شخصیت اجتماعی، موفقیت و خشنودی در زندگی نیست.

هوارد گاردنردر سال 1983 ، با طرح نظریه هوش چند عاملی خود، از مفهوم هوشبهر به عنوان عاملی منفرد و تغییرناپذیر فراتر رفته و تصویر غنی تر و گسترده تری از هوش را ارائه نمود. او با مطرح کردن، هوشبهر درون فردی به عنوان کلیه خودشناسی و هوش بین فردی به معنای توانایی درک افراد دیگر، الگویی دقیق و واقعی برای استفاده ثمربخش در طول زندگی معرفی نمود.

گرچه در توصیف گاردنر از هوش فردی، شناخت احساسات مطرح شد، اما به نظر می رسید که هنوز به عواطف و هیجانات آن گونه که متناسب با نقش پیچیده آنها در زندگی انسان باشد، پرداخته نشده است.

جان مایر و پیتر سالووری در سال 1989، به این روال که چه چیزهایی موجب کسب موفقیت افراد در زندگی می شود. اصطلاح هوش هیجانی را مطرح نموده و برای اولین بار در مقالات آموزشی خود این گونه معرفی نمودند. هوش هیجانی توانایی است که امکان درک احساسات و هیجانهای خود و دیگران را به فرد می دهد تا با استفاده از این قابلیت بتواند تفکر و عملکرد خود را هدایت کند.

در سالهای اخیر اصطلاح هوش هیجانی گسترش فزاینده ای یافته، خصوصاً و زمینه کاربرد آن در تعلیم و تربیت زندگی شخصی، محیط کار و تجارب، پژوهشهایی انجام شده است.

پژوهش حاضر قصد دارد در رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار دهد.

 

 

و..........


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رشته روانشناسی با عنوان رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی - word