فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد کودتای ۲۸ مرداد

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق کامل درمورد کودتای ۲۸ مرداد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد کودتای ۲۸ مرداد


دانلود تحقیق کامل درمورد کودتای ۲۸ مرداد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20

 

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.

طرفداران محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران از این روز به عنوان قیام ۲۸ مرداد یاد می‌کنند.

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضاشاه به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بی اقتداری نسبی شاه جدید، به ویژه در سالهای ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌زد.

در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضاشاه، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی ازجنبشهای استقلال طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملی گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد، یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا «منافع» خود در ایران می‌دانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه (بعداً: رضاشاه) به نخست وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملیمصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجیها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی سازی نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهن پرستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دست «فدائیان اسلام» زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضاشاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده می‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست وزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» بود.

از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بی نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت تا «انگلیس»، «انگلیس دوستان» و «انگلیس ترسان» را بیش از پیش با خود دشمن کند.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد.

شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند.

دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین المللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند وبا صرف پول چهره‌هائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند واز طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که بریتانیا باید دست از اقدامات قانونی بردارد و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم سعی در حفظ ظاهری قانونی کرد و با همراه کردن شاه، دستخط‌هائی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخست‌وزیری گرفتند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه می‌دانست از قبول آن سرباز زد. در ۲۸ مرداد حرکت هماهنگی که سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیاو آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.

مخالفان مصدق

اولین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخش‌های مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره ۱۷ به ویژه در مجلس با دکتر مصدق آشکار و پنهان مخلفت می‌کردند. شبکه بدامن دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا می‌کردند.

در ایران دوران کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جها نی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا، به ریاست شاپور ریپورتر که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغ‌پراکنی انگلیسی‌ها در ایران دکتر زنر از شبکه بدامن از نزدیکان خانم لمبتون قرارداشت که به‌ویژه برای همکاری با «شرکت نفت ایران و انگلیس» از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود.

گروه دیگر درباریان و وابستگانشان بودند. اشرف پهلوی و شاهپور علیرضا از فعال‌ترین درباریان مخالف مصدق شدند.

در کمتر از پنج سال میان تشکیل «جبهه ملی ایران» و کودتای ۲۸ مرداد، اختلافهای بسیاری میان مصدق و نزدیکانش ایجاد شد و درگیریهای مصدق با یاران سابقش، سرنگونی دولت او را تسهیل کرد.

اگرچه محمدرضا شاه نیز خواهان برکناری مصدق بود، اما به نظر می‌رسد ترس او از عواقب احتمالی شکست در برابر نخست وزیر مردمی، توان مقابله را تا حد بسیاری از او گرفته بود.

در آغاز سال ۱۳۳۱، قوام السلطنه به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بخصوص خواهرش اشرف از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد.

با شدت گرفتن مخالفتها، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ داوطلبانه از قدرت کناره گرفت اما حمایت بی سابقه مردم از مصدق، ظرف چند روز قوام و شاهیان را وادار به عقب نشینی کرد و بازگشت مصدق به قدرت در رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با سختگیری بیشتر او و اصرارش بر کسب اختیارات بیشتر همراه شد. از این تاریخ به بعد، اختلاف مصدق با نزدیکانش بتدریج بالا گرفت و اشخاصی چون مظفر بقایی، آیت الله کاشانی، حسین مکی و ابوالحسن حائری زاده به صف منتقدان نخست وزیر پیوستند.

برخی از روحانیان نیز که یا وابسته به سیاست بریتانیا و یا طرفدار دربار بودند در مقابله با مصدق فعالیت می‌کردند. آیت‌الله کاشانی که در آغاز همراه مصدق بود بعد از رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با دکتر مظفر بقائی و حسین مکی و حائری‌زاده به مخالفان او پیوست. در رویداد ۹ اسفند مشخصا روحانیونی مانند کاشانی و بهبهانی در توطئه کشتن مصدق شرکت داشتند که با هوشیاری مصدق به هدف خود نرسیدند.

عده‌ای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن سرتیپ افشارطوس، رئیس شهربانی، با همکاری برخی از این افسران و سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا انجام گرفت.

شکاف جبران ناپذیر در جبهه حامیان مصدق، به هر دلیلی که پیش آمده بود، آتشی بود که دود آن اندکی بعد به چشم هر دو طرف رفت؛ پایان دولت مصدق و آغاز اختناق سیاسی نزدیک بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد کودتای ۲۸ مرداد

تحقیق رضاخان و کودتای 1299

اختصاصی از فی فوو تحقیق رضاخان و کودتای 1299 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق رضاخان و کودتای 1299


تحقیق رضاخان و کودتای 1299

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:5

فهرست و توضیحات:

رضاخان و کودتای 1299

خبرگزاری فارس: کودتای سوم اسفند 1299 را می‌توان نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و انگلیس دانست چرا که با انقلاب اکتبر 1917، سلسله قاجار از حمایت روسیه محروم شد و هنگام آن رسیده بود که رقیب دیرینه او، انگلیس بدون نیاز به تقسیم منابع با رقیب به تدریج حضور گسترده خود را در ایران بیش از پیش تثبیت نماید.

کودتای سوم اسفند 1299 را می‌توان نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و انگلیس دانست چرا که با انقلاب اکتبر 1917، سلسله قاجار از حمایت روسیه محروم شد و هنگام آن رسیده بود که رقیب دیرینه او، انگلیس بدون نیاز به تقسیم منابع با رقیب به تدریج حضور گسترده خود را در ایران بیش از پیش تثبیت نماید. هدف از کودتای 1299 برندازی احمدشاه نبود بلکه کودتا به مثابه اولین کیش برای مات کردن آخرین شاه قاجار به شمار می‌رفت. ژنرال آیرونساید به رضاخان تأکید می‌کند که : « اقدام قهرآمیزی برای سرنگون کردن شاه خودکامه صورت ندهد و به دیگران هم اجازه و امکان چنان اقدامی را ندهد ... [رضاخان] به من قول داد که به خواسته‌های من عمل کند.» (1)

عمده‌ترین هدف کودتا عاری کردن احمدشاه از قدرت نظامی قزاق بود. برای عملی شدن این مقصود ضروری بود که ابتدا کلنل استاروسلسکی فرمانده نیروهای قزاق خلع ید شود. ژنرال آیرونساید ماجرای به دام انداختن کلنل استاروسلسکی را چنین شرح می‌دهد :

... او [کلنل استاروسلسکی] به محض اینکه دید افرادش از دومین تنگه به سلامت عبور کرده‌اند برای عزیمت به قزوین و تهران با اتومبیل خود به راه افتاد. در اداره پست قزوین توقف کرد و طی تلگرافی به شاه اطلاع داد که با اتومبیل به زودی به تهران خواهد آمد. بعد در تلگرام مفصل دیگری به افرادش دستور داد در شمال قزوین اردو بزنند. مأموران شنود ما تلگراف او به شاه را مخابره نکردند و در تلگراف دوم هم دست بردند و مقصد افراد قزاق را آق بابا ذکر نمودند... استاروسلسکی در این ضمن به تهران وارد شد، به حضور شاه رسید. در آنجا به او گفته شد که از پست خود برکنار شده و تمامی افسران و نفرات باید از بریگاد قزاق جدا شده عازم بغداد گردند. او بعد از شنیدن اخراجش به فوریت خود را به نزدیکترین شعبه تلگراف رسانیده و طی تلگرافی از قزاقان می‌خواهد در آنجا جمع شوند. این دهکده در نیمه راه قزوین به تهران و در شمال جاده اصلی واقع است. بنا بود در آنجا با فوج قزاق دیدار کند و دستورات بعدی را ابلاغ نماید. مأموران شنود، طبق معمول در این تلگراف هم دست بردند و در تلگراف ساختگی به افسران روسی و افسران جزء دستور داده شد در ساختمان حکومتی قزوین به دیدار استاروسلسکی بروند و افراد قزاق در اردوگاه آق بابا بمانند. در نتیجه وقتی استاروسلسکی به آنجا رسید یک خودرو زره‌ پوش ما، در انتظار او بود تا او را سوار کند و نزد سایر افسران روسی که در بازداشت ما به سر می‌بردند ببرد. (2)



پس از برکناری کلنل استاروسلسکی امور بریگاد قزاق به سرهنگ اسمایس واگذار شد. او یکی از افسران ارشد انگلیسی بود که برای آموزش ارتش جدید ایران ــ که در قرارداد سر پرسی کاکس پیش‌بینی شده بود ــ به تهران آمده بود. (3)

در این گیرودار مجلس شورای ملی یکی از اعضای خانواده سلطنتی به نام سردار همایون را به فرماندهی بریگاد قزاق منصوب کرد. سردار همایون در ملاقاتی که با ژنرال آیرونساید داشته است صراحتاً می‌گوید که سرباز نیست و علت انتخاب او برای فرماندهی قزاقها « تضمین وفاداری آنان نسبت به شاه بوده است.» (4) اما پیش از این ژنرال آیرونساید و سرهنگ اسمایس به منظورعملی کردن کودتا رضاخان را شناسایی کرده بودند. هنوز مدت زمان زیادی از انتصاب سردار همایون نگذشته بود که سرهنگ اسمایس به توصیه ژنرال آیرونساید وی را به مرخصی روانه می‌دارد تا در غیاب او رضاخان به تحکیم موقعیت خود بپردازد و فرماندهی نیروی قزاق را برعهده بگیرد. (5)

با رضاخان گفت وگویی داشتم ــ 12 فوریه 1921 ــ و او را به فرماندهی مطلق قزاقهای ایرانی گماردم. او قویترین فردی است که تاکنون دیده‌ام. به او گفتم که به تدریج از تحت کنتزل من خارج شود و باید همراه سرهنگ اسمایس مقدمات رویارویی با شورشیان رشت را پس از خروج ستون از منجیل فراهم کند. در حضور اسمایس گفت و شنودی طولانی با رضا داشتم. (6)



با قرار گرفتن رضاخان در رأس نیروی نظامی، اهرم اجرایی کودتا شکل می‌گیرد. اما این جریان بدون حمایت عناصر داخلی و نیروهای سیاسی میسر نمی‌شد. سید ضیاءالدین طباطبایی یکی از قسم‌خوردگان کودتا و تنها غیرنظامی این جمع است که در تحقق یافتن کودتا نقش شایان توجهی دارد :

می‌گویند پنج نفر برای انجام کودتا با یکدیگر متحد شده و همقسم شده پشت قرآن را هم مهر کرده‌اند... این پنج نفر عبارت بودند از : سیدضیاءالدین، رضاخان میرپنجه، ماژور مسعودخان، سرهنگ احمد آقاخان ــ امیراحمدی ــ و کلنل کاظم خان ــ‌سیاح ــ سید ضیاءالدین هم هنگام طرح اعتبارنامه‌اش در مجلس دوره چهاردهم چنین بیان کرده است : دو روز پیش از کودتا من رفتم به شاه‌آباد. جلسه‌ای تشکیل شد در شاه‌آباد از بنده و آقای رضاخان میرپنج و از آقای احمد آقاخان که آن وقت سرهنگ بود و از آقای ماژور مسعودخان و از آقای کاظم خان. من آنها را دیدم؛ چه دیدم و چه صحبت کردیم و چه تصمیم گرفتیم، از اسرار ماست؛ ولی یک خبری را به شما می‌گویم و آن این است که ما پنج نفر قسم خوردیم که به ایران خدمت کنیم ... (7)



یحیی دولت‌آبادی، سیدضیاءالدین مدیر روزنامه رعد و رفقای کمیته‌ای او ــ کمیته آهن و فولاد یا کمیته زرگنده ــ را قوه ایرانی سیاسی برای اجرای کودتای سید ضیاءالدین ــ رضاخان می‌داند (8) و محمودخان مدیرالملک، مسعودخان سرهنگ، منوچهرخان طبیب و میرزا کریم خان گیلانی را از اعضای آن معرفی می‌کند و معتقد است : « ... کمیته زرگنده مرکز سیاست انگلیس است در تهران در قسمتی که باید به دست ایرانیان انجام بگیرد.» (9)

شبکه اردشیرجی از سال 1913 به وسیله میرزا کریم خان رشتی با رضاخان مرتبط شده بود و به نوعی تعلیمات سیاسی وی را برعهده داشت. (10) اردشیر جی درباره نقش سید ضیاءالدین طباطبایی می‌نویسد : « فقط می‌گویم که آنچه را هم که سید ضیاءالدین طباطبایی به عهده داشت به خوبی انجام داد و محرک او هم خدمت به ایران بود ولی شاید بیش از آنچه لازم و یا مطلوب بود تظاهر به همگامی با سیاست انگلیس می‌کرد.» (11)

برخلاف عقیده اردشیر جی سید ضیاءالدین با پنهانکاری و مخفی داشتن اسرار کودتا نه تنها تظاهر به همگامی با سیاستهای بریتانیا نداشت بلکه به عنوان یک عنصر داخلی سیاسی بزرگترین خدمت را در جهت اهداف استعمار انجام داد و این رضاخان بود که در حضور حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی و دکتر مصدق و دیگران به صراحت از حمایت بی دریغ بریتانیا برای عملی ساختن کودتا سخن گفته بود.

سید ضیاءالدین در دفاع از خود و کودتا بارها گفته است که وقایع از اسرار است و مجبور نیستم درباره آن مطلبی بگویم و بدین طریق مطلبی از اسرار را افشا نکرده است. غافل از اینکه تلگرافات متبادله بین وزیر مختار انگلیس و وزیر خارجه انگلیس و نگاهی به یادداشتهای روزانه آیرونساید دیگر جای هیچ گونه شبهه و ابهامی باقی نمی‌گذارد که کودتا، مارک لندن را داشته است و به طوری که حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی در حیات یحیی صریحاً از قول سردار سپه چنین نوشته است که سردار سپه در حضور مستوفی‌الممالک، میرزاحسن مشیرالدوله، دکتر مصدق، تقی‌زاده،‌ علاء، و دو تن از وزرای دولت یعنی مخبرالسلطنه و فروغی اظهار داشته : مثلاً خود مرا انگلیسیها روی کار آوردند؛ ولی وقتی روی کار آمدم به وطنم خدمت کردم. همین مطلب را هم دکتر مصدق با کمی اختلاف بدین عبارت گفته است : ... به خاطر دارم که سردار سپه نخست‌وزیر، در منزل من با حضور مرحومان مشیرالدوله و مستوفی‌الممالک و حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی و آقایان مخبرالسلطنه و تقی‌زاده و علاء اظهار کرد مرا انگلیسیها آوردند ولی ندانستند با چه کسی سروکار دارند. (12)



اگرچه ژنرال آیرونساید خود را معمار کودتای 1299 می‌شناسد (13) اما بدیهی است کودتا بدون مساعدت و حمایت نیروهای داخلی و خاصه کمیته زرگنده و اعضای آن که همواره با سفارت انگلیس مرتبط بودند محقق نمی‌شد. میرزا کریم خان رشتی که یکی از مرموزترین اعضای کمیته زرگنده است، صریحاً به نقش واسطه‌گری خود میان سفارت انگلیس و رضاخان اشاره کرده است. (14)

علاوه بر نقش ژنرال آیرونساید تأثیر اردشیر جی بر رضاخان در به ثمر رسیدن کودتا موضوعی است قابل توجه و شایان تأمل. لرد آیرونساید ــ فرزند ژنرال آیرونساید ــ در نامه‌ای به امیراسدالله علم می‌نویسد :

امیدوارم که شما و سر شاپور [ریپورتر] چکیده‌های مناسبی از مکاتبات پدرم و پدر سر شاپور را ... جمع‌آوری کنید ... حقیقتی که در اینجا رخ می‌نماید، این است که یک بار دیگر در تاریخ کهن ایران زمین یک فرد ایرانی میهن‌پرست قیام کرده است تا میهن خود را از خطرات حفظ کند. رضاشاه کبیر، چنین مردی بود و من به خاطر همکاری پدرم با چنین چهره برجسته‌ای افتخار می‌کنم. (15)



در ورای این جملات آراسته و عبارت‌پردازیهای میهن‌پرستانه، لرد آیرونساید به طور ضمنی اهمیت نقش و دخالت دولت انگلیس را در جریانهای سیاسی ایران یادآور می‌شود اما، چنانکه پیش از این اشاره شد، دخالت استعمار و حضور تجاوزگرانه خارجی بدون دخالت عناصر داخلی و همراهی و همگامی آنها هرگز میسر نمی‌شد.

کودتا که با هدف « استقرار دیکتاتوری نظامی» (16) شکل گرفته بود در یکی دو روز همه سرجنبانان را دستگیر کرد و به فعالیت همه جراید، بدون استثنا خاتمه داد :

قرار بود مؤسس کودتا همه جراید را ببندد و تنها روزنامه ایران را که مدیرش من بودم، باقی بگذارد و ماهی هزار تومان به روزنامه کمک کند... نکته‌ای قلبی و احساسی روحی که شرحش دشوار است مرا از پذیرفتن پیشنهاد دوستانه ایشان [رضاخان] منصرف داشت و بعد از دو سه روز، من هم در شمار اسرای کودتا قرار گرفتم. (17)
بدین ترتیب برای صاحب منصبان انگلیسی تقاضای ده قطعه نشان شیروخورشید و برای ژنرال آیرونساید نیز نشان درجه اول شیر وخورشید با حمایل سبز تقاضا می‌شود که دولت به پاس عملی شدن کودتا به آنها اعطا نماید. (18)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. خاطرات سری آیرونساید : به انضمام ترجمه متن کامل شاهراه فرماندهی. تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی و مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص 219.
2. همان، صص 200-201.
3. همان، ص 202.
4. همان، ص 203.
5. همان، ص 359.
6. همان، ص 365.
7. حسین مکی. تاریخ بیست ساله ایران. تهران، نشر ناشر، 1363. ج 1، صص 214-215.
8. یحیی دولت‌آبادی. حیات یحیی. تهران، انتشارات عطار و فردوسی، 1362. ج 4، ص 227.
9. همان، ص 151.
10. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی : جستارهایی از تاریخ معاصر ایران. تهران، انتشارات اطلاعات، 1370. ج 2، ص 148.
11. همان، ص 149.
12. حسین مکی، جلد اول، ص 157.
13. خاطرات سری آیرونساید. همان، ص 167.
14. حسین فردوست. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. تهران، انتشارات اطلاعات، 1370. ج 1، ص 83.
15. سند شماره 7، از مجموعه اسناد پهلوی‌ها ج 1.
16. خاطرات سری آیرونساید. همان، ص 360.
17. محمدتقی بهار. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. تهران، انتشارات امیرکبیر، 1363. ج 2، صص 19-20.
18. سند شماره 4، از مجموعه اسناد پهلوی‌ها ج 1.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق رضاخان و کودتای 1299

دانلود مقاله انقلاب و کودتا

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله انقلاب و کودتا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
دوستهایی که امروز خود را پیشگام آزادی . تمدن و حقوق بشر می پندارند پیشینه ای طولانی و سیاه در استعمارملت ها و غارت ثروتهای آنان دارند چندین دهه است که این دولتها . با بیداری . استقلال خواهی ومبارزه ملتها فرصت و موقعیت استعمار به روش پیشین را از دست داده اند و بناچار به استعمار و سلطه طلبی نوین روی آورده اند یعنی به جای حضور مستقیم در کشورهای مستعمره کسانی را براریکه قدرت می نشانند که خواستها و منافع نامشروعشان را تامین نماید . بنابراین هرچند شیوه استعمار تغیر کرده اما عامل اصلی آن یعنی خوی برتری جویی و قدرت طلبی مستکبران همچنان پابرجا بلکه روزافزن است .
عدم شناخت ملتها از شرایط روز و اوضاع جهان بخشی از عقب ماندگی آنها را تشکیل می دهد . بی تردید این شناخت در عصر گسترش و سرعت فوق العاده ارتباطات از اهمیت مضاعفی برخوردار می شود و اطلاع از مسائلی که ارتباط مستقیم با سرنوشت مادارد موضوعی اجتناب ناپذیر است . محل تردید نیست که امروزه مطالعه آمریکا بعنوان قدرت سلطه گری که پس از فروپاشی نظام دو قطبی بدنبال تحقق هژمونی خودبرجهان است ضرورتی است که باید مورد توجه همه قرار بگیرد . علی رغم بیست و پنج سال سلطه مستقیم آمریکا برایران بسیاری ازابعاد این سلطه گری باز شناسی نشده است .

 

بخش اول
سابقه روابط رسمی آمریکا
تاریخ برقراری روابط رسمی میان ایران و آمریکا به سال 1261ه.ش باز می گردد ودر آن زمان که مصادف با دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجاربود دوقدرت بزرگ آن زمان یعنی انگلستان و روسیه عملا بسیاری از امور را درایران قبضه کرده بود با اعزام سیونرهای مذهبی و گروههای آموزشی و همچنین ارایه خدمات پزشکی ودرمانی به چهره انسانی ازخود به نمایش بگذارد کم کم به فکرافتاد که ازقافله در امتیازگری ازحکومت قاجار عقب نماند و ازاین خوان یغما نصیب ببرد . لذا یکی ازاولین سفرای آمریکا درایران بنام ( وینستون ) امتیاز ساخت راه آهن تهران _ بوشهر راکه محل کنسول گری آمریکا از سال 1263 بود از ناصرالدین شاه گرفت . پس ازوی ( ادوارد اسپنسر پرات ) نیز در اخذ بعضی ازامتیازات کوشید و موفق شد که تاسیسات صدسازی استخراج معادن ساخت راه آهن و تاسیس یک بانک را به یک کمپانی آمریکایی به نام ( کمپانی ایران ) واگذار کند . علی رغم اخذ چنین امتیازاتی ایالات متحده آمریکایی هنوز استراتژی سیاسی مشخصی درایرن نداشت اتخاذ سیاست انزواطلبی آمریکا رااز مداخله گری در دیگر نقاط جهان منع می کرد قدرت نفوذ و سلطه بریتانیای کبیر و روسیه تزاری درایران دوره قاجار و حقوق و امتیازاتی که دولتهای مزبور برای خودقایل بودند باعث شد که آنها نتوانند قدرت دیگری رادرمنطقه خاورمیانه و ایران تحمل نمایند چندی بعد برطبق قرارداد سال 1907 ایران به دوبخش شمالی و جنوبی منطقه نفوذ روسیه و بریتانیا تبدیل شد امتنای مفاد این قرارداد مردم ایران رابیش از پیش نسبت به مقاصد تجاوز کارانه همسایگان شمالی و جنوبی خشمگین ساخت . دراین میان دولت آمریکا سعی داشت با تکیه بر نقش بشردوستانه هیاتهای آریکایی درسالیان گذشته و نیز درجریان مبارزات مشروطه درمیان مردم ایران ازخودچهره مثبتی را به نمایش بگذارد جنگ جهانی اول نیز ثابت کرد که نفت برای هرکشوری که در آرزوی دست یافتن به برتری و عظمت است منبعی حیاتی به شمار می رود اطلاع ازچنین حقیقتی توجه همگان رابه خاورمیانه به طورکلی و به ایران به طور خاص جلب کرد . رابطه ایران با آمریکا پس ازجنگ جهانی اول آمریکا ازلحاظ تجاری درآن جنگ نقش داشت بسیار حائز اهمیت است زیرا آمریکا دراین مقطع به طورعلنی خودرا درگیر رقابت بادوابرقدرت روس و انگلیس کرد ودر امور داخلی ایران صاحب مناصبی شد .
انگلیس اززمان آغاز فعالیت کمپانی نفت ایران و انگلیس درسال 1909 جای پای محکمی درایران داشت سایز قدرتهای بزرگ نیز شدیدا به نفت ایران علاقمند بودند این امر درمورد آمریکا نیز صادق بود و شرکتهای نفتی آمریکایی ازدهه 1300برای دستیابی به امتیازاتی درایران تلاشی کرده بودند کمپانی نفتی ( استاندارد اویل ) که از شرکتهای بسیار بزرگ آمریکایی بود درسال 1299 برای کسب امتیاز نفت شمال ایران مذاکراتی را آغاز کرد .کمپانی نفتی (سینکلر) نیز دوسال بعد گفتگوهای مشابهی انجام داد ( کمپانی نفت آمریکا ) نیز که شعبه ای ازکمپانی نفتی ( سی بورد) بود درسال 1316 وکمپانی نفتی ( استاندارد و کیوم) درسال 1319 درهمین راستا تلاش کردند اما دکر دکرزن وزیر امورخارجه انگلیس درگفتگو باوزیر خارجه ایران درباره ورود کمپانی استاندارد اویل به خاک ایران به شدت هشدار داد و تاکید کرد کهاین اقدام به معنای رقابتی است کهدرآینده منبع دردسر خواهد شد و نمی توان انتظار داشت کهدولت انگلیس نظر مساعدی نسبت به آن داشته باشد .
حضورفزاینده آمریکا درایران دراویل دهه 1320 تشنج موجود میان آمریکا و انگلیس رابه شدت افزایش داد .هرچند تلاش کمپانی های نفتی آمریکا به شکست انجامید اما نمایانگر علاقمندی آمریکا به حوزه های نفتی ایران بود شکست تلاشهای کمپانی های آمریکایی برای کسب امتیاز درطول این دوره 20ساله تااندازه زیادی به دلیل مخالفت انگلیسی ها بود بااین وجود چند سال پس ازجنگ جهانی دوم هنگامی که دولت دکتر مصدق برسرکار آمد وصنعت نفت رادرایران ملی کرد هنوز هم ایرانیان نظر مساعد به ایالات متحده آمریکا داشتند هنوز خاطره حمایت دربرابر شوروی درسازمان ملل متحده تشویقهای جورج آلن درباز پس گیری آذربایجان ورد موافقت نامه نفت با شوروی دراذهان زنده بود هنوز ایرانیان آمریکا را نیروی سومی پنداشتند که حاضر است آنان رادربرابر فشار همسایگان شمالی و جنوبی حمایت کند و انتظار داشتند همانطور که درقضیه آذربایجان و فشارهای شوروی ازایران پتیبانی کرده بود اکنون نیز درقضیه نفت جنوب و کشمکش با دولت انگلیس ازکمک به آنان دریغ ننماید امااین حسن نظر ایرانیان نسبت به دولت آمریکا دوام چندانی نیافت .
منافع آمرکا در منطقه خاورمیانه
مهمترین موضوع برای آمریکا درمنطقه خاورمیانه عبارت است از حفظ و تداوم موجودیت رژیم غاصب اسرائیل ازآنجا که رژیم صهیونیستی اسرائیل بزرگترین هم پیمان و حافظ منافع آمریکا درمنطقه می باشد لذا تامین امنیت آن برای آمریکا حائز اهمیت بوده است .
برای درک اهمیت حفظ امنیت اسرائیل برای آمریکا باید توجه داشت که :
1 _ یهودیان درآمریکا نقش و نفوذ قابل توجه ودر برخی مواقع تعیین کننده دارند . لابی یهودیان درکنگره رسانه های گروهی آمریکا بسیار قوی است . نامزدهای ریاست جمهوری معمولا تلاش می کنند این لابی را به نفع خود در انتخابات جذب کنند . متقابل یهودیان نیز به عنوان اهرم موثری درجهت حفظ و تامین امنیت اسرائیل کوشیده اند .
2 _ حضوراسرائیل درمنطقه خاورمیانه _ کانون تولید نفت _ درست درمحل اتصال سه قاره بسیار با اهمیت است . اسرائیل نقطه اطمینان خاطر سیاست آمریکا درمنطقه است .3
3 _ کشورهای منطقه بویژه کشورهای نفت خیز عربی درسایه مخاطره اسرائیل به آمریکا وابسته شده اند و دلار های نفتی خود را مجددا دراختیارآمریکاو غرب قرار داده اند تابرای تامین امنیت خود اسلحهبیشتری بخرند .
بقای اسرائیل درواقع تضمین تجارت اسلحه آمریکا وحاکمیت و سلطه سیاسی این کشور درمنطقه است موضع گیریهای آمریکا در سالهای اخیر درقبال جمهوری اسلامی ایران و آنچه که آمریکاییها به عنوان پیش شرط برای هرگونه فداکرده احتمالی جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده اند این واقعیت مشخص می شود که رژیم اشغالگر قدس هم به دلیل نفوذ صهیونیست ها دردستگاه حاکمه آمریکا و مراکز قدرت آن کشور و هم به دلیل نقش این رژیم درمنطقه خاورمیانه درطی نیم قرن گذشته برای آمریکا ازاهمیت راهبرداری برخورداری بوده و دولتمردان آمریکا به هیچ وجه قادر به نادیده گرفتن این رژیم و یاحتی تضعیف آن نمی باشند به طوری که رژیم اشغالگر قدس به عنوان هسته مرکزی معدلات سیاسی _ منطقه ای آمریکا حتی برای تداوم جریان نفت منطقه خلیج فارس به سوی غرب و مقابله با جمهوری اسلامی ایران درآمده است .
دوره ریاست جمهوری کارتر که مقارن بود با پیروزی انقلاب اسلامی ایران وسقوط ومهمترین هم پیمان آمریکا درمنطقه خلیج فارس درسال 57 شاهد وارد آمدن ضربات بزرگی برمنافع آمریکا در خاورمیانه بود.
فصل دوم ( اقدامات خصمانه آمریکا برعلیه ایران دردوره کارتر )
بخش اول : حمایت ازگروههای به اصطلاح میانه رو :
برطبق یکی ازاسناد به دست آمده ازنظارت آمریکا درتهران سیاست آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دوبخش سیاست کوتاه مدت و سیاست بلندمدت تقسیم می گردد دراین رابطه لینگین کاردار سفارت آمریکا درنامه ای که برای وزارت امورخارجه امریکا ارسال داشته است چنین می گوید سیاست کوتاه مدت : تاقبل ازتشکیل دولت جدید مامی خواهیم تمام مسایل گذشته حل شود و ازبیان هرگونه بحث و مجادله دوری شود .
سیاست بلندمدت : براین اساس قرار گرفت که میانه روها برسرکار باشند و ناسیونالیست های مخالف مذهب تسلط بیشتری دراداره مملکت داشته باشند . درضمن تاقبل ازاستقرار دولت جدیدهای می توانستیم راه های نفوذ درایران را امتحان کنیم بایستی یک موقعیت توام با اطمینان و احترام را درایران بیازماییم وآن را رواج دهیم .
دراین نامه به حمایت از میانه روها برای حفظ قدرت و پشتیبانی از ناسیونالیست های مخالف مذهب جهت تسلط بیشتر دراداره مملکت اشاره صدیح می شود.
طیف گسترده خط میانه از روحانی نمایان و لیبرال های مذهبی گرفته تا گروهها و عناصر سلطنت طلب وغیر مذهبی علی رغم اختلافات ظاهری در حفاظت ازمنافع آمریکا و مقابله با خط اصیل اسلامی با یکدیگر مشترک و متفق القول بودند تماس ها و ملاقاتهایی که دراین مرحله با عناصر خط میانه رو صورت می گرفت بیشتر مبتنی برعلیه خط امام و همگام با منافع غرب بود . تکیه آمریکا براین جناح بخاطر ظاهر و وجهه اسلامی آنها بود تابتواند ازاحساسات مذهبی مردم درجهت اعمال سیاستهای سوء خود استفاده کند سیاست کلی آمریکا در تقویت خط میانهرو به طور اعم ودولت موقت به طور احض به خاطر شناختی بود که ازآنان داشت زیرا موضع گیریها و سیاست های ضد امپریالیستی امام راهی نبود که باب طبع آمریکا و یا حافظ منافع آنان درایران ومنطقه باشد و آمریکا تنها چاره برای ازمیدان بدرکردن امام و پیروانش رادر تقویت جناح میانه روها ودرراس آنان دولت موقت می دید .
هدف دولت آمریکا ازحمایت گروههای میانه رو و ملی گرا تقویت عناصر غرب گرا و غرب زده جهت به دست گرفتن سررشته امور انقلاب و سپس به انحراف کشیدن انفلاب ودرنهایت
مسلط نبودن دوباره آمریکا برمقدرات این کشور ببوده است .
بخش دوم : نقشه تجزیه ایران و حمایت ازگروههای تجزیه طلب
آمریکایی ها ازهمان اوایل سال58 درفکر تجزیه ایران به چند منطقه کوچک تر بود تاازاین راه بتوانند حاکمیت مرزی را تضعیف نموده و سپس انقلاب اسلامی را به شکست بکشانند .
درراستای این هدف امریکا توطئه های گوناگونی را طرح ریزی کرده که دراین قسمت به برخی ازآنان اشاره میشود دریکی ازاسناد خیلی محرمانه سفارت آمریکا یکی از دیپلماتهای آمریکایی به نام جان گریوز اظهار می دارد .
هیچ یک از گروهها اعم ازرهبران سنتی نیروهای مسلح مدیران و تکنیسن های غرب زده سیاستمداران لیبرال دمکرات آرمان گرایان شبه نظامی و بالاخره افراطیون چپ گرا که شامل کمونیست ها نیز می شوند نمی توانند به نحو آشکار برای به دست گرفتن قدرت اقدام نمایند چون همیشه این خطر هست که بنیادگران اسلامی که ازحمایت بی دریغ توده ها برخوردارند آنها را نیست و نابود کنند لذا بنیادگرایان اسلامی نیز آسیب پذیر هستند به نظر من حداقل دو سناریو وجود دارد که می توان آشوب به پا کرد و باعث سقوط نهایی آنان شد.
سناریوی اول : نیروهای روبه تفرق ناشی از نارضایتی های نژادی و منطقه ای که اگر به نحو نامناسبی با انها برخورد شود می توانند سبب بسته شدن حوزه های نفتی ورکورد در اقتصاد سنتی شده و یا ناسیونالیسم آن قدر بی اثر شود که توده های مردم ازعدم استعداد و توانایی رهبران اسلامی خود نا امنی و ناامید شوند .
سناریوی دوم: ایجاد اختلاف درمیان محصلین ودانشجویان نیز میتواند منجر به بروز نارضایتی عمومی و یا خشونت شده و سبب به وجود آمدن همان دوره های چهل روزشهادت طلبی می شود که منتهی به سقوط شاه گردید .
درراستای پیاده کردن سناریوی فوق الذکر بعداز پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا به حمایت پنهانی از گروههای تجزیه طلب می پردازد 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انقلاب و کودتا