فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی

اختصاصی از فی فوو پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی


 پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 79

مقدمه:


ادله اثبات دعوی مجموعه و سایلی است که برای اثبات دعوی در مراجع قضائی مورد استفاده قرار می‌گیرد واصل 166 قانون اساسی در این موارد می‌گویند: (احکام دادگاهها باید مستند مستدل به مواد قانون و اصولی باشد همچنین  برا ساس آن حکم صادر شده است. ماده 214 ق. آ. د. ک مصوب 1378 می‌گویند: (رای دادگاه باید مستدل و مستند و موجه بوده و مستند به مواد قانون و اصول باشد که بر اساس آن صادر شده است.دادگاه مکلف است حکم هر قضیه را در قوانین مدونه بیاید زیرا ذکر جهات و دلائل در رای این امکان را فراهم می‌سازد. که طرفین دعوی با ملاحظه حکم صادره به صحت حکم صادره پی برده و تضمین برای آزادی و حقوق فردی به شمار می‌رود و الزام دادرسان به مدل ساختن آراء خود موجب می‌شود که در رسیدگی و صدور رای منتهای دقت را به خرج دهند و بعلاوه توجیه و استدلال به تفاسیر قضائی بار علمی داده و موجب صدور رویه های قضائی شایسته و صدور احکام عادلانه می‌گردد.
ادله اثبات دعوای کیفری یکی از مهمترین موضوعات دادرسی کیفری است تحولات چشمگیری یافته است. در طول تاریخ شهادت و اقرار در اثبات جرائم نقشی اساسی و اغلب انکار ناپذیر را بویژه در دوره دلائل قانونی ایفا کرده است در گذشته دلائل قانونی بر قاضی تحمیل می‌شد و او چاره ای جز صدور حکم محکومیت بر مبنای دلائل ارائه شده نداشت اوردالی یاداوری ایزدی، دوئل قضائی و شیوه های غیر متعارف کشف و اثبات جرائم در کنار شهادت و اقرار یا در صورت فقدان آنها جایگاه خاصی را به خود اختصاص می‌داد و عدالت کیفری طی قرون متمادی با توسل به آنها تامین می‌شده است. شهادت و اقرار بویژه در مواردی که تحت شکنجه و تهدید با اکره و اغوا اخذ شده باشد به تدریج اعتبار مطلق خود را از دست دادند چنین است که دوره دلائل قانونی سپری می‌شود و دوره اقناع وجدانی قاضی یا دلائل معنوی مطرح می‌شود.
رشد علوم و فنون در زمینه های مختلف تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است علومی مانند روان کاری روان شناسی، جرم شناسی، و ….و نیز علوم آزمایشگاهی در نظام های قضائی نفوذ کرده است البته این شیوه گر چه هنوز به قدر کافی جایگاه خود را نیافته است ولی با تلاش هائی که صورت می‌گیرد و جایگاه اصلی خود را به دست خواهد آورد.
این تحقیق در دو فصل ارائه شده است فصل اول درباره کلیات ادله می‌باشد و در فصل دوم هم ادله مورد استفاده در امور کیفری گفته شده است.
 
مبحث اول: تعریف
گفتار اول: دلیل
ادله جمع مکسر دلیل و جمع دیگر دلائل یا دلالت دلائل است معنی لغوی دلیل راهنما است دلیل در اصطلاح حقوق عامل اثبات حقیقت امری است که مورد انکار قرار می‌گیرد (ق، مدنی با اینکه یک جلد را به شرح ادله اثبات دعوی اختصاص داده تعریفی از دلیل نکرده است. آئین دادرسی مدنی دلیل را به این عبارت تعریف می‌نماید: ( دلیل عبارت از امری است که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی به آن استناد می‌نمایند) آنها که بیشتر در امور جزائی به دنبال مطالعه هستند می‌گویند دلیل نوری است که قاضی را برای کشف حقیقت راهنمائی می‌کند به این ترتیب دلیل لسان قانون معنی محدودی دارد و امری است که کاربرد آن در دادگاه است و زمان ظهور و تجلی آن زمان دعوی و دفاع است در یک معنی وسیع دلیل حافظ و نگهدارنده حق شناخته می‌شود اعم از اینکه دعوایی مطرح و از دلیل استفاده شود یا نشود و بلاخره به تعریفی از دلیل می‌رسیم که می‌گوید دلیل مبنای علم و یقین قاضی در اثبات بزهکاری است مجموع وسایلی است که به کمک آن قاضی وقوع جرم و شناخت فاعل مادی و معنوی آن به تصمیم مبادرت می‌ورزد.


گفتار دوم: اثبات


در معنی ثابت گردانیدن و وجود امری را ثابت کردن است اثبات به دنبال ثبوت است ثبوت تحقق امری در مرحله واقعی است و اثبات تحقق امر در مرحله استدلال می‌باشد هر صاحب حق باید آن چنان دلیل در اختیار داشته باشد که در هر لحظه بتواند حق مرحله ثبوتی را در مرحله بنشاند هر حقی محتاج قدرت اثبات است اگر توانائی اثبات حق نباشد چه بسا مورد احترام قرار نگیرد در تحقیقات و باز جوئی ها و رسیدگی دادگاه وقوع جرم و انتساب آن به شخص متهم باید اثبات شود در امور جزائی هم چون امور مدنی دلیل ابزار اصلی صاحب حق است دارنده واقعی حق اگر حقش در معرض انکار قرار گیرد باید با دلیل آن را اثبات کند و اگر دلیل نداشته باشد مانند کسی است که اصلا حق ندارد شما اگر مبلغی وام دادید ولی دلیلی بر اثبات نداشتید در مرحله ثبوت حق هستید ولی در مرحله اثبات عاجزید که آن را بنمایاند همین طور ممکن است حقی در مرحله ثبوت نباشد ولی کسی بتواند با اتکا به دلیل آن را اثبات کند طلبکاری که طلب را دریافت می‌نماید ولی رسیدی ندهد و سند طلب را همچنان نزد خود نگهدارد و مجددا به استناد آن مطالبه نماید نموداری از کاربرد دلیل بر خلاف حق است در آئین دادرسی کیفری هم دلیل برای اثبات وقوع جرم و شناسائی مجرم نقش اول را دارد احراز وقوع جرم با دلیل ممکن است احراز ارتکاب آن جرم از جانب شخص معین هم دلیل لازم دارد. وقوع جرم یک موضوع است مشخص کردن مجرم موضوع دیگری.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته حقوق ادله اثبات دعوی

دانلود مقاله کامل درباره بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد (نگارگری )

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله کامل درباره بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد (نگارگری ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد (نگارگری )


دانلود مقاله کامل درباره بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد (نگارگری )

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :40

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه:

نگارگری یکی از هنرهای درخشان ایرانیان در دوره اسلامی است. نگاره‌های ایران منابعی هستند که ویژگی های انسانی، اجتماعی و هنرهای ادوار مختلف را از خود بازتاب می دهند و محققان و پژوهشگران می توانند با مطالعه و مراقه در آنها به تشخیص، تبیین و تفسیر این ویژگی ها بپردازند و به کمک داده ها و اطلاعات مکتسب کمبود اطلاعاتی در زمینه های مذکور را جبران نمایند.

یکی از ویژگی های هنری که در این نگاره ها بازتاب یافته، معماری اسلامی ایران است، نگارگران ادوار مختلف اسلامی ایران- از دوره های سلجوقی تا دوره قاجار در آثار متنوع خود، انواع بناها را به تصویر کشیده اند. نگارنده معتقد است با مطالعه و بررسی بناهای منقوش و تجزیه و تحلیل عناصر تشکیل دهنده آنها (عناصر ساختاری و تزئینی) می توان به نتایجی سودمند در رابطه با معماری هر دوره از ادوار اسلامی رسید. برای مثال می توان به نگاره‌ای از دوره تیموری اشاره نمود که فضای درونی یک حمام را نشان می دهد. اهمیت این نگاره زمانی آشکار می شود که بدانیم در میان انواع بناهایی که از این دوره باقی مانده اند، هیچ حمام پا برجایی شناسائی نشده است و محققان هنر معماری تیموری در مطالعات و بررسی های خود تنها به بقایای ناچیز و مختصر سه دستگاه حمام این دوره استناد می کنند. پر واضح است اگر به این نگاره به عنوان مدرک معتبر و مستند نگریسته شود و داده های استخراج شده از آن با داده‌ها و اطلاعات بقایای حمام های این دوره ترکیب و تلفیق گردد، نتایج سودمند و مفید فائده حاصل خواهد شد.

اما متاسفانه تا کنون به این مدارک مهم بهای چندانی داده نشده و در جریان مطالعات و بررسی معماری ادوار مختلف اسلامی، جایگاه شایسته‌ا‌ی حتی به عنوان منابع اطلاعاتی مکمل برای آنها در نظر گرفته نشده است.

این بی توجهی یا دست کم، کم توجهی، عمدتاص ریشه در نوع نگرش محققان غربی هنر اسلامی ایران داشته و متاسفانه در نوع تفکر محققان و پژوهشگران ایرانی نیز ریسه دوانده است. در نظر اغلب محققان غربی، نگارگران ایران همچون دوستان صوفی خود در تلاش بوده اند تا به خاک زمینی تجلی «باغ ملکوتی» بخشند. آنان در پی آن نبودند که جهان مادی عادی را آنگونه که به حواس می آمد با همه ناهماهنگی‌ها، درشتی ها و تصادفات نامطبوع آن مجسم کنند. (بورکهارت، ت 13ص44)

به عقیده این محققان “اگر نگارگری به نقاشی کردن واقعیت مشهود بپردازد، تنها با بذله سرایی سست مایه که هدفی چنین نابخردانه را پیش روی نگارگر می گذارد همراه و همقدم شده است”. (کورکیان، م. وسیکر، پ. 13، ص2)

و متاسفانه این پژوهشگران حکم کلی خود در مورد نگارگری ایران را با این جمله که «نقاشان ایران، هیچگاه، ممتد رسیدن به واقع گرایی (رئالیسم) را ندارند.» (بینیون، ل. و دیگران. 13 ص25)، صادر کرده اند و با صدور همین حکم کلی راه را بر مطالعات آتی که به نوعی ریشه در واقع گرایی نگارگری ایران دارد، بسته و یا لااقل بسیار تنگ و باریک کرده اند.

اما به اعتقاد نگارنده بر این نگرش و طرز تفکر محققان غربی هیچ خورده و انتقادی وارد نیست. چرا که تفسیر این گونه نگاره‌های ایران دقیقاً باب طبع روشنفکران فرامدرن غربی است. آنها که از فردگرایی جامعه مدرن خود رنج می برند و در چنبره تکنولوژی دچار از خود بیگانگی شده اند، بهشت گمشده را در معنویت های فراموش شده جامعه ماقبل مدرن سراغ می گیرند. از این منظور، بدویت نگاره‌های ایران و عرفان گرایی و صوفی گری نگارگران برای متفکران و محققان غربی ذره‌ای از آن بهشت گمشده به حساب می آید. آنها در مناسبات ما قبل مدرن به دنبال تصویری مثالی و عارفانه از انسان شرقی هستند و کاری با رنج‌ها، مشکلات و دغدغه‌های زمینی او ندارند. بنابراین نبایستی بر نگرش و رویکرد این چنین آنها بر نگاره های ایران خوده و ایراد بگیریم. بیشترین انتقاد متوجه محققان و اندیشمندان شرقی است که احکام صادر شده از دنیای غرب را ملکه ذهن خویش کرده اند و درون همین نظام فکری وارد شده از غرب حرکت می کنند.

اینان نیز به گونه ای دیگر بر احکام صادر شده غربیان مهر تایید می زنند. هر چند در ظاهر تفاوتی بین دیدگاه‌های آنها و محققان غربی وجود دارد اما علی رغم این تفاوت ظاهری، نتیجه یکی است: «فضای مینیاتور فضای عالم مثال است». (نصر، ح. 13. ص16)

درست است که برخی از نگاره ها به دلیل موضوع های تمثیلی خود، از ذهنیت «به جرات می توان گفت که هنرمندان اسلامی با تاکید بر اصل عدم رعایت واقع گر این به محتوای غنی از لابه‌لای مضامین مورد نظر دست یافته‌اند». (کاشفی، ج. 13 ص46)

نگارگر ریشه گرفته اند. اما اولاً همه نگاره‌های ایران که به بستر تمثیل ایجاد نشده‌اند. نگاره های فراوانی وجود دارد که رویدادهای زمینی چون جنگ، احداث بنا و… را تصویر می کنند. ثانیاً با تجزیه و تحلیل برخی از همین نگاره‌های تمثیلی نیز می توان به اثبات واقع گرایی نگارگر پرداخت.

نگارنده در این پژوهش کوشیده است که واقع گرایی یکی از تاثیر گذارترین نگارگران ایران، یعنی کمال الدین بهزاد را در نمایش معماری مساجد به اثبات رساند. می توان با استفاده از نتایج این تحقیق و منابع و اطلاعات دیگر معماری تیموریان را بیش از پیش شناخت. انتخاب شدن نگاره‌های بهزاد نیز به این دلیل است: همانطور که می دانیم دوره بهزاد عصر طلایی نگارگری بود. (بینیون، ن. و دیگران. 132. ص 226)

از این عصر طلایی نگاره های بسیاری باقی مانده که تاثیر اندیشه و قلم بهزاد در فرآیند آفرینش آنها انکار ناشدنی است.

کمال الدین بهزاد از معدود نگارگرانی بود که همه نوع بنا را در نگاره های خود به نقش در آورده است. از جمله مسجد که فضایی قدسی و آسمانی است و بررسی مساجد در نگاره های وی ما را در شناخت بشیتر فضای هنری آن دوره، معماری و روش ترسیم یاری می کند.

از سوی دیگر بعضی پژوهشگران و معتقدند که بهزاد نقاش فرسک بوده و فقط گاهگاهی به مصور کردن کتاب می پرداخته است. (همان ص 244)

بصورت دوستی این عقیده می‌توان به تبیین رابطه‌ای بین بهزاد، نگارگری و معماری پرداخت. رابطه ای که مسلماً در روند تأثیر پذیری بهزاد از نیاهای واقعی اطراف در خلق بناهای منقوش، نقش به سزائی داشته است.

برخلاف اغلب محققان هنر نگارگری ایران، تعداد اندکی نیز معتقدتذ هنگامی که بیننده به نگاره های بهزاد نگاه می‌کند، دیگر با دنیای ابری و پیچیده مواجه نیست بلکه با دنیای واقعی رو به روست که به طور موقت با وقایع خاص خود در دو زمان برپا شده است. (ص 164 از کتاب دوازده رخ)

تاریخچه مختصر دورة تیموری

تیمور فرزند امیر ترغای در سال 736 هـ.ق در شهرکش (در جنوب سمرقند) متولد شد و ایام جوانی را در میان طایفة براساس به سپر برد تا این که در دستگاه امیرحاجی برلاس جای یافت.

در سال 762 که تغلقخ آن به ماوراء النهر لشکر کشید، تیمور همراه امیرحاجی برلاس به خراسان گریخت.

اما پس از مدتی به ماوراء النهر لشکر کشید و خان کاشغد حکومت شهرکش را به او واگذار کرد. پس از آن که تیمور با خواهار امیرحسین که قسمتی از خراسان و ماوراء النهر در تصرف داشت ازدواج نمود، ملقب به گورکان (داماد) شد.

پس از مدتی همکاری بین امیر تیمور و امیرحسین، سرانجام بین آنها خصومت به وجود آمد و امیرتیمور پس از کشاکش های چندی بر امیرحسین غلبه کرد. سپس در همان سال وارد سمرقند شد و قوریلتایی تشکیل داد و به ظاهر به نیابت از سوی یکی از شاهزادگان اولوس جغتای قدرت ار به دست گرفت و به توسعه قلمرو خود پرداخت. در سال 782 هـ.ق سپاهی به سردارای فرزند ش میرالشاه، روانة خراسان کرد و خود در پی آن سپاه به ایران یورش آورد و پس از جنگ های متعدد، تمامی نواحی خراسان، سیستان و افغانستان را به تصرف خود درآورد.

در سال 788 هـ.ق یورشی سر ساله به منظور فتح نواحی فارس، عراق در عجم، آذربایجان به سوی اصفهان حرکت کرد و علی رغم ایستادگی مردم، اصفهان را فتح نمود. در سال 794 هـ.ق سیقو به طرح یورش دیگری به ایران پرداخت. دو از طریق سلطانیه به گرجستان رفته و برای برا دوم تفلیس را متصرف شد. پس از آن سفری طولانی در پیش گرفت و از سمت جنوب به بغذداد رفت و بعداً‌متوجه شرق شده، وارد لرستان و خوزستان گردید. اوتادین تاریخ توانسته بود تعدادی از سلسله های کوچک را از تخت به زیر بکشد. از جمله «آن کرت» در هرات و «آل مظفر» در فارس و کرمان.

تا سال 805 هـ.ق سرزمین های زیریوغ تیمور گسترش یافته بود. این سرزمین ها از مشرق با امپراطوری چین و از مغرب با اروپا همسایه بودند. پس از فروکش شعله های جنگ تیمور شروع به ایجاد روابط سیاسی با کشورهای همسایه نمود. درست در همین دوران است «روی گنذالز» رئیس تشریفات دربار فرمانروایی کاستیل و لئون وارد سرمزین های تحت سلطة تیمور شد.

کلاویخو که مردی تیزبین و نکته سنج بود، مشاهدات خود را در سفرنامه ا توصیف نمود. کلاویخو در سال 807 هـ.ق به سمرقند رسید. «در این هنگام تیمور دوران سخت پیری خویش را می گذراند. کلاویخو شرح می‌دهد که «چشمان او خوب نمی دید و از فرط پیری پلک هایش فرو افتاده بود.» (گلمبک، ل.و ویلبر، د. ؟ 13 ص 34 سرانجام این امیر مقتدر در جریان لشکرکشی یه سمت چین در شهر اقرار در نتیجة‌ بیماری در گذشت.

در دوره تیمور (771ـ807 هـ.ق) سمرقند ـ پایتخت او ـ تجلی گاه هنر معماری ایران و سایر بلاد مفتوحه بود. معماری ایران در آن شره با هنر های دیگر سرزمین‌های اسلامی درآمیخت و از خود شاهکارهایی باشوه و مجلل به یادگار گذاشت.

مطالعات نشان م دهد که تیمور به دنبال نوعی مشروعیت بخشی به حکومت خود از طریق فرمولی بود که او را همچون وارثی برای چنگیزخان وظیفة بغداد معرفی کند. کتیبه هایی که در نقاط برجستْة بناها چون ایوان ها و مناره ها کار گذاشته شده بودند، از یک طرف اشاره به دودمان مغولی تیمور داشتند و از طرف دیگر او را چون نگهدارندة دین به مردم می شناسانند.

معماری با ابعاد احساس برانگیز، وفور کاشی های درخشان و استحکام اشکال هندسی خود می توانست تأثیر گذارترین وسیله برای این ایدئولوژی محسوب شود. (کلاویخو، ر.گ. ؟3) ص 31) شاید بتوان دستور ساخت بناهای رفیع و باشکوه چون مسجد بی بی خانم و گور امیر را برآمده از درون همین ایدئولوژی دانست. او حتی در سخت ترین شرایط روحی و جسمی دست از این تفکر جاه طلبانه‌اش برنداشت. کلاویخو که در این آخرین سال های حیات تیمور و به خدمت او رسیده بود، در این باره می نویسد: «تیمور با آن که نمی توانست برزین بنشیند. باز بر تخت روان، همواره به ساختمان ها ی نوبنیاد سرکشی می‌کرد.»

(همان ص 301) . پس از مرگ تیمور در سال807 هـ.ق ، درگیری ها و کشمکش‌های فراوانی بین پسران و نوادگان او در گرفت. پیرمحمد و سلطان خلیل از یک سو در اندیشة تاج پادشاهی او بودند و از سوی دیگر شاهرخ پسر بزرگ تیمور مترصد تکیه زدن بر تخت پادشاهی بود.

شاهرخ، سرانجام به پیروزی رسیده و در سال 812 هـ.ق با سپاهیان خود وارد سمرقند شد و مقام خود را به عنوان جانشین قانونی تیمور تثبیت نمود. او که سالها در هرات می زیست و بر خراسان بزرگ حکومت داشت، مرکز قدرت و فرهنگ را از سمرقند به هرات منتقل نمود.

در دورة حکومت چهل و سه سالة این پادشاه، کشور از آرامش و رفاه ملموسی برخوردار شد. او به علما و شعرا بسیار توجه داشت و پایتختش ـ هرات ـ در این زمان از مهمترین مراکز علمی و ادبی و هنری کشور گردید. وی که تحت تأثیر سنت‌های پادشاهی ایران رشد کرده بود، شعر می گفت و دارای خطی خوش بود. کتابخانه ای به فرمان او در هرات بنا گردید که مرکز اجتماع علما، ادبا، خطاطان و نقاشان بود.

با آن که دلمشغولی شاهرخ علم و کتاب بود، در شهر هرات ساختمان های و عمارات متعددی ساخت. وی پس از تحکیم موقعیت سیاسی خود، «دست به مرمت ارگ و حصار شهر هرات و ساخت مدرسه و خانقاه در سمت مشرق ارگ زد.» (گلمبک، ل.و ویلبر، د. ؟ 13 ص 57)

دو شادوش شاهرخ، همسرش گوهرشاد آغا که از تمکن مالی خوبی برخوردار بود ـ با حمایت های مادی خود، در آبادانی شهرها بویژه دو شهر هرات و مشهد سهم بسزایی داشت.

اما هدفی که از معماری برای شاهرخ مترتب بود از اهداف موردنظر تیمور تفاوت داشت. ساختمان های تیمور، تصاویری تبلیغاتی از دنیای فاتح ارائه می دادند، اما بناهای شارهخ، او را چون یک حامی که در قوانین اسلامی و سنت پادشاهی ایران وجود داشت، معرفی می کردند.

با این تحول در ایده ها، تغییراتی در شرایط فرهنگی بوجود آمد که منتج به ظهور دوبارة هنر کتاب سازی گردید. شاهرخ جایگاه خود را در تاریخ، نه از طریق برپا‌کردن یادمان های آجری ـ همچون تیمور ـ بلکه به وسیله دوباره نویسی تاریخ بیمه نمود. (گلمبک، ل. ؟ 19 ص 8)

با سینغر نیز همچون پدرش ـ شاهرخ ـ به مجالست با ارباب علم و هنر راغب بود و آنان را گرامی می داشت. در سایة توجه او خوشنویسان، مورخان ، نگارگران و مجلدان در کار خود ترقی شایان نمودند. با سینغر در خطاطی مهارت داشت. اوراق قرآن بزرگی که به خط اوست امروز در دست می‌باشد.

میرزالغ بیک پسر دیگر شاهرخ، پس از مرگ او به تخت سلطنت نشست. او به ریاضیات و نجوم علاقة فراوان داشت و درباریه وی در سمرقند محل آمد و شد اهل ادب و هنر و علمای ریاضی و نجوم ماند غیاث الدین جمشید کاشانی بود. وی در سمرقند مدرسه ای نیز بنا کرد.

پس از کشته شدن الغ بیک به دست فرزندش، دورة سه سالة حکومت او پایان یافت. پس از وی دورة هرج و مرج و حکومت های کوتاه مدت سلاطین تیموری فرا رسید.

پس از مرگ الغ بیگ،‌ابوسیعدی بهادرخان درسال 855 هـ.ق به تخت پادشاهی تکیه زد. اما در دورة کوتاه مدت پادشاهی، او قلمرو تیموریان از دو سو مورد
تاخت و تاز قرار گرفت: ترکمانان آق قویونلو هرات را به زیر سم اسبان خویش گرفتند و ازبکان شیبانی به سمرقند حمله کردند.

اوزون حسن آق قویونلو و محمد شیبانی از بک با درک این موقعیت که نوادگان تیمور بر اثر درگیری ها و کشاکش های خانوادگی روز به روز ضعیف تر می شوند، هراز گاهی به سرزمین های تیموری حمله می کردند.

در سال 875 هـ.ق پس از جدایی که بین یادگار محمد حاکم هرات و اوزون حسن، صورت گرفت، برای مدت کوتاهی، هرات از دست یادگار محمد خارج شد. اما سرانجام سلطان حسین با یقراء یکی از اعقاب عمرشیخ پسر دیگر تیمور شهر هرات را تصرف کرده با یادگار محمد را مغلوب و معدوم ساخت و بدین ترتیب به حکمرانی دودمان شاهرخ خاتمه داد.

سلطان حسین به مدت 35 سال به هرات و مناطق مجاور آن حکومت کرد وب به یاری دوست صمیمی اش «امیرعلیشیر نوایی» به تجدید حیات فرهنگی هرات اقدام نمود. این حیات فرهنگی، باعث شده که رخی از پژوهشگران هنرهای اسلامی، شهر هرات دورة سلطان حسن بایقراء را با پاریس با فرهنگ امروزی مقایسه نمایند (همان ص 15) . این تجدید حیابت فرهنگی حاصل نشد مگر با حمایت های ماد و معنوی امیرعلیشیر نوایی. «شاید بتوان با نفوذترین شخصیت فرهنگی در هرات را امیرعلیشیر نوایی دانست. اگرچه او سیاستمداری برجسته بود، اما به همان اندازه نیز قطب مهم ادبی و هنری به شمار می رفت.» (بینیون، ل. و دیگران ؟ 13 ص 228)

نوایی از یک طرف به بنا کردن ساختمان ها و عمارات برجسته علاقمند بود و از طرف دیگر، تمام مساعی خود را جهت رشد و ارتقاء هرنرهاو ادبیات به کار می‌گرفت. ص 14

شاید علاقة نوائی به ساختمان عمارات و بناها را بتوان از درون این جمله خواند میر استخراج نمود که میگ وید: «هر روز به نفس نفیس بدن مقام شرف تشریف می‌آورد و در بسیاری از روزها دامن بر میان زده ماند سایر مزدوران خشن به دست استاد می داد و کار می کرد.» (خواندمیر ص 10 سال ؟)

این وزیر زمانی که مانند مزدوران لبة دامن در کمربند خود می بست و آجر به دست استاد کاران می داد تا بدین طریق یادمان هایی از زمانه خود بر طراز خاک هرات به یادگار بگذارد، زمانی دیگر چون یک شخصیت فرهیخته، هنرمندان و ادبا و دانشنمدان را به گرد خویش فرا می خواند، تا با تابش خوجود خود بر این محفل، یادگارهایی نه آجری بلکه کاغذی بر صفحات کتاب های این دورة فرهنگی به جا بماند (پنیون، لورنس و دیگران همان جا)

شاید بتوان ارتباطی که بین امیرعلیشیر نوایی، کمال الدین بهزاد و عبدالرحمن جاحی شاء ـ در این انجمن به وجود آم را یکی از عوامل شکوفایی هنرهای چون معماری، نگارگری و ادبیات به شمار آورد. همین پیوند نزدیکی بود که باعث شد بهزاد به مصور کردن چند برگ نسخة خطی خمسة نوائی اقدام کند:

پیوندی زیبا میان متن، معماری و نگارگری ـ با این که سطح فعالیت های ساختمانی در این دوره همچنان بالا بود (گلمبک سال ؟ ص 15) ، اما بی گمان هنر کتاب سازی را می بایست دارای جایگاهی والا و ویژه بین سایر مذهب، حاجی محمد نگارگر،‌شاه مظفر گارگر، سلطان علی مشهدی خوشنویسو بالخره استاد کمال‌ا‌لدین بهزاد نگارگر در امر کتاب آرایی به فعالیت می پرداختند. (بهاری،‌1 ؟ 13،‌ص 38)

مورخان عصر تیموری و نویسندگان قرن بعد، همگی با عبارت ستایش آمیز مهارت و استادی بهزاد را ستوده و حتی برخی از آنان او را بامانی افسانه ای مقایسه کرده اند. (همان)

بابر می نویسد: که برجسته ترین نقاش هرات در اواخر قرن پانزدهم، بهزاد بود، هیچ نقاشی در عالم اسلام مانند کمال الدین بهزاد هروی تحسین همگان را برنیانگیخته است. (گلمبک، ل.، ویلبر ؟ 13، (همان) ص 71)

حیدرمیرزا پسرعمی بابر ـ که درباره بهزاد توصیف اندک روشنتری به دست می‌دهد نیز با این گفت÷ بابر موافقت دارد که هیچ هنرمندی در آن عصر به پای شاه مظفر و بهزاد نمی رسید. (بینیون،‌ل و دگیران همان ؟ 13 ص 230)

اما آنچه که بهزاد را به نگارگری بی نظیر و بی همتا مبدل ساخت نه تنها استعداد و قریحة ذاتی او بلکه حمایت ها و پشتیبانی های دوست و حامی او و اغلب هنرمندان یعنی امیر علیشیر نوائی بود. بهزاد نخست به خدمت علیشیر نوائی درآمد و چند وقت بعد وارد خدمت سلطان حسین بایقراء و محفل ادبیا علیشیر که اطراف جامی شاعر گرد آمده بودند، گردید و در اربتاط با این محفل بود که دست به آفرینش نگاره های ظریف، دقیق و فریبنده زد. پس از مرگ سلطان حسین در سال 912 هـ.ق ، فرزندش بدیع الزمان بر تخت سلطنت تکیه زد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد (نگارگری )

دانلود تحقیق اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی تطبیقی آن

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی تطبیقی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی تطبیقی آن


دانلود تحقیق اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی تطبیقی آن

این تحقیق در تلاش است تا مسئله "کلما حکم به العقل حکم به الشرع" را اثبات نماید. از آن جایی که هر دلیل عقلی از دو مقدمه، یکی صغری و دیگری کبری تشکیل شده است، به عنوان گام نخست مقدمه صغری، یعنی تحسین و تقبیح عقلی اثبات خواهد شد و سپس به مقدمه کبری که تلازم بین حکم عقل و حکم شرع است خواهیم پرداخت. در نهایت جایگاه عقل در نظام‌های بزرگ حقوقی و ایران و مصادیقِ آن مورد بررسی قرارخواهد گرفت.

بنابراین مباحث مطروحه در این مجموعه: یکی اثبات حسن و قبح عقلی است، آنگاه اثبات ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع، جایگاه عقل در نظام‌های حقوقی و ایران و مصادیق حکم عقل در آنها می‌باشد.

کلمات کلیدی: حکمِ عقل، حکمِ شرع، حسن، قبح، ملازمه

ملازمۀ میان حکم عقل و حکم شرع از مباحث مطروحه در علم اصول است. این ملازمه دو طرف دارد، از یکسو گفته شده است هر آنچه عقل بدان حکم کند، عقل هم به آن حکم می‌نماید و از سوی دیگر هر آنچه شرع بدان حکم کند عقل نیز به آن حکم می‌کند. موضوع بحث ما قسمت دوم یعنی هرآنچه شرع بدان حکم کند، شرع نیز به آن حکم می‌کند، نیست؛ زیرا این ادعا در صورتی مورد قبول واقع خواهد شد که بگوییم مراد این است که در هر آنچه شارع حکم کرده است، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند، عقل هم آن را تصدیق خواهد کرد؛ نه لزوماً به این معنی که هر آنچه شرع بدان حکم کند عقل نیز آن را می‌فهمد و بر آن صحّه می‌گذارد و یا گفته‌اند منظور آن است که در صورت امتثال از حکم شرع، عقل، مکلف را مدح و در صورت تخلف مستحق ذم می‌داند و مدح یعنی ثواب و پاداش و ذم یعنی عقاب و کیفر. اما به هر حال دلیل عقلی از دو مقدمه تشکیل می‌شود: یکی کبری و دیگری صغری. بحث ملازمة بین حکم عقل و حکم شرع، کبرای قیاس برهانی است و صغرای آن، تحسین و تقبیح عقلی است که از مسائل مطروحه در علم کلام است؛ اما از جهت ارتباط آن با کبرای قیاس و ضرورت اثبات اولیه مقدمة صغری، لازم است ابتدائاً بحث تحسین و تقبیح عقلی را اثبات کنیم و سپس وارد بحث اصلی یعنی ملازمه شویم. در سر سطر سؤال این است که آیا افعال و کردار آدمی بدون اینکه شارع دربارة آنها اظهارنظری نماید، فی حد ذاته دارای ارزش هست و متصّف به خوب و بد می‌گردد؟ یا اینکه خیر اعمال انسان فی ذاته نه خوبند و نه بد، بلکه خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد؟ پس از پاسخ به این سؤال، در بخش بعدی، یعنی اثبات ملازمة بین حکم عقل و حکم شرع، این سؤال مطرح خواهد شد که آیا اگر عقل حکم نمود به حسن و قبح کاری، آیا همان عقل حکم می‌کند به اینکه لازمة این حکم آن است که شرع هم بر طبق آن حکم کند یا نه؟ در واقع آیا "کلما حکم به العقل حکم به الشرع"؟ دلایل وجود این ملازمه چیست؟ و آیا ما در حقوق داخلی مصادیقی از این تلازم داریم که به اثبات وجود آن کمک کند؟ و بالاخره جایگاه حکم عقل در حقوق خارجی چگونه است؟ در این مجموعه سعی بر این است تا به سؤالات مطروحه در کاملترین شکل پاسخ داده شود.

بخش اول :عقل و مدرکات عقلی

قوه عقل چنین تعریف می‌شود که عقل عبارت است از نیرویی که خداوند متعال به انسان‌ها عنایت فرموده و به توسط آن امور کلیه و قوانین کلی را ادراک می‌کند. از قبیل اجتماع نقیضین محال است، کل از جزء بزرگتر است و ... مراد از امور کلیه اموری است که محدود به زمان و مکان خاصی نیستند.(محمدی،1375،ص46) عقل قوه‌ای است که انسان را انحراف از مسیر اعتدال منع می‌کند. البته بازدارندگی عقل در حد تشخیص و داوری است نه منع عملی. در فلسفة ملاصدرا و کانت "عقل" عالی‌ترین قوة نفس و "معرفت عقلانی" بالاترین مرحلة شناخت است. (محمدپور دهکردی، اکبریان، اعوانی ،1388، ص11) در اندیشة این دو، عقل از هر چیزی مقدس‌تر است و بهترین معیار برای شناخت حقیقت شمرده شده است.(همان، ص13)

آنچه عقل می‌شناسد دو گونه است: 1- خارج از قلمرو خواست و توان انسان است. مانند معارف و ادراکات عقلی مربوط به جهان طبیعت و ماوراء طبیعت، از قبیل قواعد منطقی و ریاضی، فلسفی و کلامی که از نوع باور کردن هستند. اینگونه شناخت را که به جهان بینی مربوط می‌شود حکمت نظری گویند و آنگاه که به عقل نسبت داده شود آن را عقل نظری می‌نامند. 2- در قلمرو اراده و اختیار انسان است، اینگونه شناخت را که مربوط به ایدئولوژی است حکمت عملی گویند و آنگاه که به عقل نسبت داده شود آن را عقل عملی می‌نامند. مانند العدل حسن ای ینبغی ان یفعل، الظلم قبیح ای ینبغی ان یترک یالاینبغی ان یفعل و...(همان)

بنابراین قوة عاقله یک چیز است و نقش آن شناخت و ادراک است، ولی مدرکات آن دو گونه است؛ برخی مربوط به جهان بینی است و معرفت و شناخت به خودی خود مطلوب است (ادراکات نظری) و برخی مربوط به ایدئولوژی است و معرفت و شناخت مقدمه عمل است (ادراکات عملی). (سبزواری به نقل از حسینیان،1383، www.andisheqom.com)

در مجموع می‌توان گفت هرگاه واقعیت‌ها و هستی‌های عالم مورد ادراک عقل قرارگیرد، می‌گویند: عقل نظری و هرگاه بایستی‌ها و نبایستی‌ها، شایستی‌ها و نشایستی‌ها ادراک شود، آن را عقل عملی می‌نامند.(محقق داماد ، 1379 ، ص135).

بخش دوم : قاعده حسن و قبح عقلی

آیا افعال و کردار آدمی بدون اینکه شارع درباره آنها اظهارنظری نماید فی‌ذاته دارای ارزش هست و متصّف به خوب و بد می‌گردد؟ یا آنکه خیر اعمال انسان فی‌ذاته نه خوبند و نه بد، خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد. فعل خوب آن است که شارع آن را خوب بداند و بد آن است که شارع آن را بد بداند (محقق داماد ،1379 ،ص 7-126) . بین عدلیه و اشاعره درباره حسن و قبح افعال اختلاف نظر وجود دارد که آیا حکم کننده به حسن و قبح، عقل است یا شرع.

مفاد قاعده حسن و قبح عقلی دو چیز است: 1- افعالی که از فاعل‌های آگاه و مختار صادر می‌شوند در نفس‌الامر از دو قسم بیرون نیستند، یا واجد صفت حسن هستند و یا واجد صفت قبح (مقام ثبوت) 2- عقل انسان بطور مستقل می‌تواند حسن و قبح برخی از افعال را تشخیص دهد.(مقام اثبات) بنابراین مفاد حسن و قبح عقلی این است که اولاً: از نظر عقل افعال فاعل‌های آگاه و مختار یا صفت حسن دارند و صفت قبح. ثانیاً: عقل انسان بطور مستقل می‌تواند برخی از این حسن و قبح‌ها را بشناسد و برخی دیگر را از طریق وحی و شرع می‌شناسد .

گفتار اول : معانی حسن و قبح

حسن و قبح دارای معانی متفاوت است که سه مورد آن در ذیل آمده است:

1)حسن به معنای کمال و قبح به معنای نقص، مانند آنجا که می‌گوییم دانایی خوب است و نادانی بد است.

2)حسن به معنای سازگاری با طبع آدمی و قبح به معنای ناسازگاری، مثل آنکه می‌گوییم آن گل زیبا خوب است، فلان صدای رسا خوب است و آن منظره وحشتناک بد است.

3)حسن و قبح، از صفات افعال اختیاری آدمیان باشد، مثل اینکه می‌گوییم عدالت خوب است و ستمگری بد است.

 در مورد دو معنای اول حسن و قبح، اتفاق نظر وجود دارد، و همه اعم از اشاعره و عدلیه یعنی امامیه و معتزله آن را عقلی می‌دانند. زیرا وقتی که می‌گوییم علم خوب است، این امر چیزی نیست که محتاج به امر شارع باشد. اما در مورد معنای سوم است که اختلاف نظر وجود دارد..(محقق داماد ،همان،صص3-131.- مظفر، دلائل الصدق ،همان ، ج1، ص261و 271-مرحوم مظفر ، به نقل از حسینیان ، سعیده ،1383- هاشمی ،www.pajoohe.com)

 اشاعره از اهل سنت و جماعتی از اخباری ها از امامیه این معنا را انکار می‌کنند و می‌گویند عقل چنین حق و قدرتی ندارد که حسن یا قبح فعلی را ادراک کند؛ به هر حال حسن و قبح به معنای سوم را می‌توان به 3 دسته تقسیم کرد: 1)حسن و قبح ذاتی: یعنی فعل موضوع تام برای تحسین یا تقبیح عقل است زیرا هر کجا عنوانی مثل عدالت وجود داشته باشد عقلاء فاعل آن را مدح می‌کنند و او را مستوجب پاداش می‌دانند و یا عنوانی مثل ظلم وجود داشته باشد عقلا به قبح آن حکم می‌کنند و فاعل آن را قابل سرزنش می‌دانند.

2) حسن و قبح عرضی: عناوینی که مقتضی حسن و قبح هستند و با عروض عوارض حسن و قبح هم عوض می‌شود. مثلاً عنوان کذب مقتضی قبح است؛ و لکن گاهی در اثر عروض عوارض حسن پیدا می‌کند و داخل در عنوان حسن می‌گردد و آن موردی است که کذب سبب نجات جان مومنی باشد و یا سبب رفع اختلاف از میان دو برادر دینی باشد و لذا در مواردی شرع آن را اذن داده است. "دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز"

3)حسن و قبح اعتباری: عناوینی هستند که زشتی و زیبایی آنها اعتباری است؛ اگر داخل در عنوان حسنی باشد حسن پیدا می‌کند و اگر داخل در عنوان قبیحی باشد، قبح پیدا می‌کند و اگر داخل در تحت هیچکدام نباشد، نه حسن دارد و نه قبح. بعنوان مثال ضرب اگر ضرب یتیم برای تأدیب باشد داخل در عنوان عدل است و زیبا و اگر ضرب او برای آزار رساندن باشد داخل در عنوان ظلم است و زشت. ولی ضرب جماد نه حسن دارد نه قبح. آنچه محل نزاع بین فقها است همین معنای سوم حسن وقبح است؛ که امری اعتباری است و انسان آن را با عقل عملی خویش درمی‌یابد. (محمدی، 1379 ،ص65-60)

امامیه و معتزله بر این عقیده‌اند که حسن و قبح "پاره‌ای" از افعال را عقل بدون بیان شارع بصورت روشن و بدیهی درک می‌کند. ( محمدی، 1375، ص20)ماتریدیه (ماتریدیه: [ ت ُ دی ی َ ] (اِخ ) نام طایفه ای نظیر اشعریه ،منسوب به ابومنصور محمدبن محمدبن محمود ماتریدی است) نیز حسن و قبح عقلی را پذیرفته‌اند. اگرچه در پاره‌ای از مسائل با تعابیر امامیه و معتزله همداستان نیستند. (تفتازانی، 1409،ص 293) اشاعره از اهل سنت و اخباریون شیعه از منکران عمده اصل حسن و قبح عقلی می‌باشند. البته برخی از اخباریون احکام عقل را در بدیهیات پذیرفته‌اند و در غیر بدیهیات، راه درک حقایق را شرع دانسته‌اند.

گفتار دوم : دلایل قبول حسن و قبح عقلی

دلایل متعددی بر تائید حسن و قبح عقلی وجود دارد که امامیه و معتزله نیز بدان استناد نموده‌اند، از جمله اینکه:

1-همه ما انسان‌ها، صرف نظر از تعالیم شرعی و دینی، به روشنی درمی‌یابیم که برخی از افعال زشت و بد هستند و بعضی نیکو و خوب. بدین ترتیب روشن است که درک حسن و قبح افعال، با عقل عملی انسان‌هاست که در پیروان شرایع و منکران آن مشترک است. (ترجمه دلائل الصدق،1374،ص 264)

2- انکار حسن و قبح عقلی افعال، انکار حسن و قبح شرعی نیز هست. زیرا اگر ما حسن و قبح افعال را نشناسیم حکم به قبح دروغگویی و حسن راستگویی نمی‌کنیم. بنابراین نمی‌توانیم به راستی و مطابق با واقع بودن وعده و وعیدهای خداوند حکم کنیم و وجود بهشت و ثواب نیکوکاران و جهنم و عقاب بدکاران را باور کنیم؛ چرا که ممکن است این

شامل 24 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی تطبیقی آن

مقاله شناخت و اثبات خدا

اختصاصی از فی فوو مقاله شناخت و اثبات خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شناخت و اثبات خدا


مقاله شناخت و اثبات خدا

دانلود مقاله شناخت و اثبات خدا 34 ص با فرمت WORD

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب
مقدمه...............................................................................................الف
وجود خدا بالاترازهرنزاع وگمانی است..............................................1
سبب بروز الحاد در اروپا ...................................................................2
باران خفیفی از کفربه شرق می سد ....................................................3
دلایل وجودخدا ................................................................................4
دلالت فطرت ....................................................................................4
دلالت هستی .....................................................................................9
توجه قرآن به هستی ...........................................................................9
دلایل چهارگانه هستی .......................................................................12
1- دلیل آفریدن و بوجودآوردن ...................................................13
2- دلیل تسویه ..............................................................................16
3- دلیل تقدیر ...............................................................................21
4- دلیل هدایت .............................................................................24
* معرفی منابع جهت آگاهی بیشتر .....................................................31

 

 

 

این واقعیت را قرآن به آشکار ترین وجه بیان فرموده است:

ولئن سئلتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله  (الزمر:38)

(واگر از آنان سوال کنی که چه کسی آسمانها وزمین را آفریده است به تاکید درجواب گویند:خدا)

واگر چه در آن هنگام عده کمی از ملحدان ومنکران وجود خدا ،وجود داشتند اما چون با فطرت وبداهت وحس ومشاهده در نزاع بئدند قرآن ارزش واعتباری برای  آنان قائل نبود وخطاب وگفتگویش بیشتر با کسانی بود که برای خدا شریک قرار می دادند.

به این خاطر اولین رکن وابتدائی ترین پایه در رسالت اسلام به این صورت بنا نهاده شد:

]... واعبدوالله ولا تشرکوابه شیئاً[ - (النساء: 36)

(وخدا را پرستش کنید وهیچ چیز را برایش شریک قرار ندهید).

ودعوت حضرت رسول r از شاهان و طاغوتیان وسرکشان در این آیه نمایان می شد :

]تعالوا الی کلمة سوا بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئاً ولا یتخذ بعضاً ارباباً من دون الله[-آل عمران :64

بیایید به سوی کلمه ای که میان ما وشما یکسان است وآن اینکه نپرستیم بجز خدا را وچیزی را با او شریک قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را –بجای خدا – پروردگار وصاحب نگیریم.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شناخت و اثبات خدا

راه هاى اثبات نبوت

اختصاصی از فی فوو راه هاى اثبات نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

راه هاى اثبات نبوت


راه هاى اثبات نبوت

راه هاى اثبات نبوت

29 صفحه

بحث ما درباره نبوت است که به یک اعتبار دومین اصل و به اعتبار دیگر سومین اصل از اصول دین است . اصول دین به یک اعتبار عبارت است از توحید , نبوت و معاد , ولى از دیده شیعیان چون دو چیز دیگر هم جزء اصول دین است , گفته مى شود که اصول دین پنج است : توحید , عدل , نبوت , امامت و معاد . به هر حال نبوت یکى از ارکان اصول دین است . راجع به نبوت بحثهاى زیادى هست که ما عجالتا فهرست بحثها را آن اندازه اى که فعلا به نظرمان رسیده عرض مى کنیم و ممکن است که آقایان هم موضوعاتى داشته باشند که لازم باشد در اطراف آنها بحث شود . مفهوم عمومى اى که همه مردم از نبوت دارند این است که بعضى از افراد بشر واسطه هستند میان خداوند و سایر افراد بشر , به این نحو که دستورهاى خدارا از خدا مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند . تا این حد را همه در تعریف نبوت قبول دارند . این دیگر تفسیرى همراهش نیست : گروهى از افراد بشر که دستورهاى خدا را از ناحیه خداوند مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند .


دانلود با لینک مستقیم


راه هاى اثبات نبوت