فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

تفسیر و ترجمه آیه 97 سوره اعراف

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ

ترجمه : آیا مردم قریه ها پنداشتند از اینکه عذاب ما شب هنگام که به خواب رفته اند بر سر آنها بیاید ، در امانند

تفسیر المیزان :

کلمه « بیات » و همچنین « تبییت » به معناى شبیخون و شبانه بر سر دشمن تاختن است ، که یک نوع مکر به شمار مى رود، براى اینکه شب ، هنگام خفتن و آسایش انسان است ، و طبع آدمى متمایل به استراحت و صرفنظر کردن از هر کار دیگرى است .

این جمله متفرع بر ما قبل خود ذکر شده ، و بنابراین ، معنایش این مى شود که : وقتى حال جمعیت ها اینچنین بوده که با رسیدن نعمت هاى مادى و محسوس ، مغرور و از عالم ماوراى حس غافل مى شدند، عذاب خدا بدون اطلاع قبلى آنان و بطور ناگهان ، همه را نابود مى کرده ، آیا با این حال جمعیت ها مى توانند از عذابى که شبانه و در حال خواب آنها را از بین ببرد ایمن بوده باشند؟.

ترجمه و تفسیر آیه 99 سوره اعراف

أَفَأَمِنُواْ مَکْرَ اللّهِ فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

ترجمه : آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند ? از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ، ننشینند

تفسیر المیزان :

کلمه « مکر» به معناى این است که شخصى دیگرى را غافل گیر کرده و به او آسیبى برساند، این عمل از خداى تعالى وقتى صحیح است که به عنوان مجازات صورت بگیرد، انسان معصیتى کند که مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجایى که خودش نفهمد معذب نماید و یا سرنوشتى براى او تنظیم کند که او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود بسوى عذاب برود، و اما مکر ابتدایى و بدون اینکه بنده معصیتى کرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است ، و ما این معنا را مکرر خاطرنشان کرده ایم .

نکته بسیار لطیفى در این سه آیه یعنى آیه « افامن اهل القرى » و آیه « او امن اهل القرى » و آیه « افامنوا مکر الله » بکار رفته و آن این است که در دو آیه اول فاعل « امن » را اسم ظاهر (اهل القرى ) آورده ، با اینکه ممکن بود در آیه دومى ضمیر بیاورد و بفرماید: « اوامنوا» لیکن این کار را نکرد تا ضمیر در آیه سومى که فاعل فعل است به هر دو آیه برگشته و در نتیجه جمعیت هلاک شده در خواب غیر از جمعیتى به حساب آید که در حالت غفلت و لعب دستخوش عذاب شدند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص

پروژه تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله در ارتباطات خانوادگی. doc

اختصاصی از فی فوو پروژه تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله در ارتباطات خانوادگی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله در ارتباطات خانوادگی. doc


پروژه تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله در ارتباطات خانوادگی. doc

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 95 صفحه

 

چکیده:

در بین تست های متداول شخصیت که معمولاً در مراکز روانشناختی ، روانپزشکی به کار بسته می‌شوند تست ترسیم خانواده از جایگاه خاصی برخوردار است .

3 دلیل برای این اهمیت وجود دارد : نخست آنکه اجرای آن سریع و آسان است ، دوم آنکه ، به منزله شیوة بیان خیالپردازی و خلاقیت کودک ، بهتر از هر تست دیگر می توان محتوای عمیق شخصیت را ، که بر اساس وارسی مستقیم دست یافتنی نیست ، منعکس کند و سوم بدلیل اینکه اغلب اختلالات روانشناختی سازشی تابع تعارض های روانی کودکانه اند (تعارض های ناشی از رقابت برادرانه و تعارض های ادیپی) ، شیوه ای که یک کودک بر اساس آن خود را در قلب خانوادة منتخب قرار می دهد ، ما را به عمق مسائل و مشکلات وی هدایت می کند (کرمن-1381)

تحقیقات قبلی تا حد زیادی مؤید فرافکنی کودک در تست ترسیم خانواده است که البته با بررسی محتوا می توان به کشف و تحلیل آنچه در ذهن کودک است نائل آمد .

در این تحقیق سعی شده است که بار دیگر به بررسی ارزش تشخیصی این آزمون پرداخته شود و آن را در یک نمونه ای از یک جامعه اجرا و با مصاحبه ای که با کودک و خانواده اش صورت پذیرفته مقایسه نمود .

یافته های این پژوهش در اکثر فرضیات مؤید این است که تا حد زیادی می توان بر این تستها اعتبار کرد علی الخصوص به ارزنده سازی و نا ارزنده سازی افراد در این تست باید توجه نمود . ولی در خصوص ترغیب ترسیم و اهمیت این ترتیب باید گفت عوامل مختلف می تواند این حالات را تغییر دهد که باید در ضمن درک دلایل آن به قضاوت پرداخت .

 در ضمن اینکه می توان تا حدی بر این نقاشی ها اعتبار کرد ولی از این آزمون می توان بعنوان ابزاری بالینی برای تسهیل گفتگو با فرد استفاده کرد و لذا انجام آزمون فرافکنی می تواند در یک مصاحبة بالینی اولیه به «شکستن یخ» رابطه کمک کند ، و چارچوب مناسبی برای انجام گفتگوی اولیه فراهم آورد

 

مقدمه:

کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)

نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)

در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر می پذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. مؤلفان متعدد مشاهدات بسیار گوناگون خود را دربارة مراحل تحول نقاشی کودکان بصورت خصیصه های اجمالی مرحله های پی در پی بیان کرده‌اند و می توان به اتکای مطالعات پیشرفته ای که از دهة 1950 تا دهة 1980 در این باره به عمل آمده اند خط تحول

نقاشی را اجمالاً بدست داد:

قبل از دو سالگی، از 2 تا 3 سالگی، از 3 سالگی از 5 تا 9 سالگی و از 9 تا 13 سالگی تقسیمات انجام شده است(کرمن، 1381)

از 5 تا 9 سالگی، شاهد مرحلة نسخه برداری یا بارپدیدآوری از شکل هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی، تا شکل های پیچیده تر) هستیم، یادگیری خط، تولید نقاشی هائی که عناصر مختلف در آنها متمایز گردیده اند، همراه با ترکیب طرح‌های پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده از ویژگیهای این مرحله اند. در این مرحله، نقاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.(کرمن، 1381)

در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان ، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند، برای آنان، تست نقاشی در مجموعة تست هائی که بای کمک به تشخیص به کار می بندند، می توان تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود.(کرمن 1381)

 

فهرست مطالب:

الف)فصل اول : طرح تحقیق (کلیات)

ب)فصل دوم : مروری بر ادبیات موضوع (Literature Review)

ج)فصل سوم : آشنائی با قلمرو مکانی تحقیق (جامعه آماری)

د)فصل چهارم : روش تحقیق

هـ)فصل پنجم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها

و)فصل ششم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها

پیوستها

فصل اول : 1-مقدمه

(کلیات)2-بیان مسئله

3-تاریخچه و سابقه موضوع

4-اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق

5-اهداف تحقیق

6-چهارچوب نظری تحقیق

7-مدل تحلیلی تحقیق

8-فرضیه های تحقیق

9-روش تحقیق

10-قلمرو مکانی تحقیق

11-قلمرو زمانی تحقیق

12-روش نمونه گیری

13-ابزارهای گردآوری داده ها

4-روش تجزیه و تحلیل

فصل دوم : اطلاعاتی در خصوص پیشینة موضوع و تحقیقات انجام شده

(مروری بر ادبیات موضوع)

فصل سوم : آشنایی با قلمرو مکانی تحقیق

(قلمروی مکانی تحقیق)

فصل چهارم : آشنایی با روش تحقیق در این پایان نامه

(روش تحقیق)

فصل پنجم : تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق

(تجزیه و تحلیل)

فصل ششم : خلاصه تحقیق ، پیشنهادها و پیوستها 

منابع ومأخذ:

 

الف)فهرست منابع فارسی:

براشاو، جان، ترجمه قراچه داغی، مهدی(1372). خانواده، تحلیل سیستمی خانواده، تهران، نشر البرز.

بهرامی، هادی(1372). ازمونهای فرافکنی شخصیت، تهران، نشر دانا

خاکی، غلامرضا(1378)، روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، نشر دراین

داداش زاده، کاوه(1373)، نقاشی و نوشته های کودکان، تهران، نشر گوتنبرگ

دادستان، پریرخ(1374)، ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس آزمونهای ترسیمی، تهران، نشر رشد

ساروخانی، باقر(1370)، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران، نشر سروش

ستیر، ویروجینیا، ترجمه بیدشک، احمد(1373). آدم سازی در روانشناسی خانواده، چاپ دوم، تهران نشر رشد

سیف نراقی، مریم، نادری، عزت الله،(1373) اختلالات رفتاری کودکان و روشهای اصلاح و ترمیم آن، نشر بدر

فراری، آنا اولیوریو،(1382) نقاشی کودکان و مفاهیم آن، تهران، نشر دستان

قاسم زاده، فاطمه(1371) تصویر خانواده در نقاشیهای کودکان 5 تا 6 ساله. ماهنامة جامعه سالم، شماره 6

کرمن، ل، ترجمة دادستان، پریرخ و منصور، محمود (1381) نقاشی کودکان و کاربرد تست ترسیم خانواده در کلینیک تهران، نشر رشد.

گلین، وی. توماس. آنجل. ام. جی. میلک، ترجمة عباس مخبر(1380) مقدمه ای بر روانشناختی نقاشی کودکان، تهران، نشر طرح نو.

مینو چین، سالوادور (1974)، ترجمة ثنائی، باقر(1373)- خانواده و خانواده درمانی، تهران نشر امیر کبیر

 

ب)فهرست منابع خارجی:

-krevelen, v; Ann, D(1975)- in the use of family drawing test. Psychological Abstracts 1975, n 5816

-Gomunian, Anna.L(1984).cluuster analysis of the answer given ti corman pott noire and drawing family tests. Psychological, 1986, n 17912

spigelman, G:spigelman, A.& Englessin, c.L(1992).Analysis of family drawing. Psychological Abstracts, 1993. N 25258


دانلود با لینک مستقیم


پروژه تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله در ارتباطات خانوادگی. doc

دانلود پروژه نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد (آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم)

اختصاصی از فی فوو دانلود پروژه نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد (آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد (آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم)


دانلود پروژه  نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد  (آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم)

در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیا را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(1)

اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست-، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضع آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(2) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود  و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».(3)

نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.

با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وضع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.

اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(4)»

پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بیان تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.


فصل اول: تمثیل

 

1- تمثیل در حوزه‌ی بلاغت

تمثیل در لغت به معنای « مثال آوردن، تشبیه کردن،‌ مانند کردن، صورت چیزی را مصور کردن، داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن و داستان آوردن»(1) است. با توجه به ریشه‌ی لغوی کلمه‌ی‌ تمثیل – که شباهت و همانندی را می‌رساند-و نیز با مروری مختصر بر معانی‌ای که ذکر شد، حوزه‌ی کاربرد این کلمه مشخص  می‌شود. کاربرد فراوان و بسامد زیاد این اصطلاح در حوزه‌ی دانش بلاغت ما را بر آن می‌دارد که ابتدا در میان تعدادی از آثار بلاغی به جست‌وجوی ردپای این اصطلاح بپردازیم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در این باره گرد آوریم.

عده‌ای تحت تأثیر معنای لغوی این اصطلاح،‌ آن را از جنس تشبیه یا حتی برابر با آن می‌دانند و عده‌ای دیگر آن را از خانواده‌ی استعاره و هم نوع آن می‌شناسند. سکاکی از جمله کسانی است که تمثیل را نوع خاصی از تشبیه می‌دانند و برای آن ویژگی‌هایی را برمی‌شمارند. او معتقد است تمثیل تشبیهی است که در آن «وجه شبه صفتی غیرحقیقی باشد و از امور مختلف انتزاع شده باشد.»(2) عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو قسم دسته‌‌بندی می‌کند: یکی تشبیهی که آنقدر روشن و واضح است که نیاز به تأویل و توضیح ندارد. دیگر تشبیهی که برای یافتن وجه شبه آن، نیاز به توضیح و تأویل باشد. او تشبیه نوع دوم را تمثیل می‌نامد و می‌نویسد: «تمثیل در اصل باید تصویر و تمثیل گردد و آن عبارت است از تشبیه منتزع از اموری چند و چیزی است که جز از رهگذر یک یا چند جمله حاصل نمی‌شود.»(3) آن گاه نتیجه می‌گیرد که «تشبیه، عام و تمثیل، اخص از آن است. پس هر تمثیلی تشبیه است و هر تشبیهی تمثیل نیست.»(4)

انتزاع وجه شبه از دو یا چند چیز،‌ مشخصه‌ای است که در تعریف سکاکی و جرجانی از تمثیل آمده است. ضمناً هر دو معتقدند که تمثیل،‌ زیرمجموعه‌ی تشبیه است؛ پس وجود شبه و مشبه‌به در ظاهر کلام ضروری است. این مشخصات ذهن را متوجه شیوه‌ای می‌کند که در کتب بلاغت متأخر به «تشبیه مرکب» معروف است. و آن تشبیه حالتی است به حالت دیگر. تشبیهی که وجه شبه آن حاصل برهم کنش دو یا چند چیز است:

شکسته دل تر از آن ساغر بلورینم         که در میانه‌ی خارا کنی ز دست رها

(خاقانی)

پیداست که در این تشبیه، دل شکستگی تنها به ساغر بلورین مانند نشده است؛ بلکه به ساغر بلورینی که در میان سنگ خارا از دست رها شود. به همین دلیل چنین تشبیهی برای کشف وجه شبه نیازمند مقداری کوشش ذهن و درجه‌ای از تأویل و توضیح است. اما بهتر است این شیوه‌ی بیان را «تشبیه تمثیلی» بنامیم تا از اقسام دیگر تشبیه متمایز شود.

اما صاحب جامع الکبیر درباره‌ی تمثیل نظر دیگری دارد. ابن اثیر می‌گوید تمثیل «تشبیه بر سبیل کنایه است بدینگونه که چون اراده‌‌ی اشارت به معنایی کنی،‌ الفاظی به کاربری که دلالت بر معنایی دیگر داشته باشد. ولی آن الفاظ و آن معانی دلالت برمعنایی داشته باشند که مقصود توست.»(5) آن‌گونه که از تعریف ابن اثیر برمی‌آید، در تمثیل لفظ مشبه ذکر نمی‌شود. بلکه تشبیه «برسبیل کنایه» و پوشیده می‌ماند و تنها مشبه‌به در کلام ظاهر می‌شود.

نویسنده‌ی انوارالربیع نیز در پوشیده بودن تشبیه با ابن اثیر موافق است. علاوه بر این او تعاریف و مفاهیم دیگری نیز بر تمثیل می‌افزاید: «و آن تشبیه حالی است به حالی،‌ از رهگذر کنایه،‌ بدینگونه که خواسته باشی به معنایی اشارت کنی و الفاظی به کارببری که بر معنایی دیگر دلالت دارد. اما آن معنا خود مثالی باشد برای مقصودی که داشته‌ای، و اینگونه سخن گفتن را فایده‌ای است ویژه‌ی خود که اگر به الفاظ خاص خود گفته شود، چندان تأثیر ندارد و راز آن در این است که در ذهن شنونده، تصوری بیشتر ایجاد کند. زیرا شنونده هنگامی که در دل خویش مثالی را تصور کند که مخاطب مستقیم آن نباشد،‌ با رغبت بیشتری آن را پذیرا خواهد شد.(6)» در این تعریف،‌ تمثیل تشبیه حالتی به حالت دیگر است بدون ذکر مشبه. یعنی معنایی که مورد نظر است با لفظ دیگری بیان می‌شود. لفظی ناظر بر معنایی که خود، مثالی است برای مقصود مورد نظر. علاوه بر این تعریف فوق بر جنبه‌ی تأثیرگذاری و جذابیت تمثیل نیز تأکید می‌کند و آن را یکی از فواید تمثیل برمی‌شمارد. بنابراین تعریف صاحب انوارالربیع نسبت به تعاریف دیگر کامل‌تر و شامل‌تر است.

...

 

فهرست مطالب

عنوان

شماره ی صفحه

مقدمه...................................... 1  

فصل اول: تمثیل.............................. 4

1-تمثیل در حوزه ی بلاغت...................... 4  

2- روایت های تمثیلی......................... 8

    2-1- تمثیل از دیدگاه نقد ادبی معاصر..... 8

    2-2- ساختار روایی تمثیل................. 10

    2-3- انواع روایت های تمثیلی............. 11

        2-3-1- افسانه‌ی تمثیلی............... 11

        2-3-2- حکایت اخلاقی................. 12

        2-3-3- تمثیل رمزی................... 13

    2-4- تقسیم بندی دیگر................... 14

    2-5- انواع تمثیل از نظر موضوع........... 15 

3- ضرورت بیان تمثیلی........................ 16

شش

 

    3-1- ترس و احتیاط...................... 16

عنوان

شماره ی صفحه

    3-2- حفظ راز از نااهل.................. 17

    3-3- مصلحت............................. 17

    3-4- تأثیرگذاری بیشتر، جلب توجه و برانگیختن دقت    18

    3-5- تعلیم و عینی کردن مفهوم ذهنی........ 18

4- ضرورت تمثیل گرایی در کتب آسمانی........... 18

5- داستان تمثیلی ، داستان رمزی و بهره گیری از نماد  21

    5-1- نگاهی دیگر به داستان تمثیلی........ 21

    5-2- داستان رمزی....................... 23

    5-3- مقایسه‌ی بیان رمزی و بیان تمثیلی.... 25

    5-4- جایگاه نماد در روایات تمثیلی و رمزی. 28

6- تمثیل و عدم واقعیت....................... 32

7- تمثیل در ادبیات داستانی معاصر............ 33

فصل دوم :‌بررسی داستانهای «آب زندگی » ، «سرگذشت کندوها» و «نون والقلم» بر بنیاد عمده ترین ویژگی های قصه ها    36

هفت

 

1- خرق عادت................................ 37

عنوان

شماره ی صفحه

2- پیرنگ ضعیف............................... 38

3- شخصیت ها و شیوه‌ی شخصیت پردازی........... 39

فصل سوم : تفسیر تمثیلی داستان «آب زندگی » ... 44

1- شرایط سیاسی و اجتماعی در زمان نگارش داستان   44 

2- تفسیر داستان............................. 45

فصل چهارم: تفسیر تمثیلی داستان «سرگذشت کندوها» 55

1- سرگذشت نفت.............................. 56

2- تفسیر داستان............................. 58

    2-1- سرگذشت کندوها (نظری برداستان)..... 58

    2-2- تفسیر داستان با تفکیک عناصر و اجرای اصلی    59

        2-2-1- ولایت زنبورها................ 61

       2-2-2- عسل.......................... 61

       2-2-3- بلا........................... 62

       2-2-4- خواب زمستانی................. 63

هشت

 

       2-2-5- تصمیم کمندعلی بک............. 63

عنوان

شماره ی صفحه

       2-2-6- مورچه های قرمز............... 64

       2-2-7- جلسه‌ی گیس سفیدها............. 64

       2-2-8- پرواز زنبورها................ 66

    2-3- نقد و نظر......................... 66 

فصل پنجم : تفسیر تمثیلی «نون و القلم»........ 69

1- مهمترین جنبش چپ گرای معاصر............... 70

2- ماجرای یک شکست (نظری بر داستان)......... 72

3- تفسیر داستان............................. 73

    3-1- حکومت قلندرانه.................... 74

    3-2- هونگ های برنجی..................... 77

    3-3- دو میرزا بنویس..................... 79

    3-4- فرجام کار......................... 82

    3-5- از دم در مسجد جامع تا ارگ حکومتی... 83

4- نقد ونظر................................ 84

پا نوشت.................................... 86

نه

 

فهرست منابع و مآخذ......................... 95

 

 

 

154 صفحه فایل Word

7 صفحه فهرست و چکیده

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد (آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم)

دانلود تحقیق تفسیر سوره فجر

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق تفسیر سوره فجر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تفسیر سوره فجر


دانلود تحقیق تفسیر سوره فجر

دسته بندی : علوم انسانی _ معارف اسلامی ، مذهبی ، دینی ، تحقیق

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تفسیر سوره مبارکه فجر (این سوره در مکه نازل شده و دارای 30 آیه می باشد) والفجر1 و لیال عشر2 والشفع والوتر3 واللیل إذا یسر4 هل فی ذلک قسم لذی حجر5 ألم ترکیف فعل ربک بعاد6 إرم ذات العماد7 التی لم یخلق مثلها فی البلاد8 و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد9 و فرعون ذی الاوتاد10 الذین طغوا فی البلاد11 فأکثروا فیها الفساد12 فصب علیهم ربک سوط عذاب13 إن ربک لباالمرصاد14 فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن15 و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن16 کلا بل لا تکرمون الیتیم17 و لا تحاضون علی طعام المسکین18 و تأکلون التراث أکلا  لما19 و تحبون المال حبا جما20 کلا إذا دکت الأرض دکا دکا21 و جاء ربک و الملک صفا صفا22 و جایء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکرالإنسان و أنی له الذکری23 یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی24 فیومئذ لا یعذب عذابه أحد25 و لا یوثق و ثاقه أحد26 یا أیتها النفس المطمئنة27 إرجعی إلی ربک راضیه مرضیة28 فادخلی فی عبادی29 و ادخلی جنتی30. محتوای سوره مبارکه فجر: این سوره همانند بسیاری دیگر از سوره هایی که در مکه نازل شده ، دارای آیاتی کوتاه، تکان دهنده، پرطنین و توأم با انذارهای فراوان است. در بخش اول این سوره به سوگندهای متعددی که در نوع خود بی سابقه است برخورد می کنیم که خود مقدمه ای برای تهدید جباران به عذاب الهی است . در بخش بعدی این سوره به شماری از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان اشاره شده است، تا قدرت های جبار متذکر شوند. در سومین بخش این سوره ، به تناسب آیات پیشین به امتحان و آزمایش انسان به صورت مختصر اشاره کرده و کوتاهی او در اعمال خیر را به باد انتقاد می گیرد. در آخرین بخش این سوره مسأله معاد و سرنوشت مجرمان و کافران، و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی که صاحب نقوس مطمئنه هستند، مورد بررسی قرار می گیرد . تفسیر سوگند به چهارده معصوم: در آغاز این سوره به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده، نخست می فرماید: والفجر: قسم به فجر و شکافتن پرده سیاه شب. " فجر" در اصل به معنای شکافتن وسیع است. و از آنجا که نور صبح، تاریکی شب را می شکافد از آن تعبیر به" فجر" شده است، و می دانیم فجر بر دو گونه است: " کاذب" و " صادق": فجر کاذب: همان سپیدی طولانی است که در آسمان ظهر می شود و آن را تشبیه به دم روباه می کنند که نقطه باریک آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان. فجر صادق: از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می کند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند  نهری آب زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است، در این موقع روزه داران باید امساک کنند و وقت نماز صبح وارد می شود. ولیال عشر: و قسم به شبهای ده گانه. والشفع والوتر: و قسم به زوج و فرد. واللیل إذا یسر: و قسم به شب هنگامی که به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود. "یسر" از ریشه "سری

تعداد صفحات : 18 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تفسیر سوره فجر

دانلود تحقیق کامل درمورد تفسیر سوره آل عمران

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق کامل درمورد تفسیر سوره آل عمران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تفسیر سوره آل عمران


دانلود تحقیق کامل درمورد تفسیر سوره آل عمران

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :132

 

بخشی از متن مقاله

«بسم الله الرحمن الرحیم»

اهل تحقیق در اسم «الله» با هم اختلاف دارند که آیا از معنایی مشتق شده است یا نه؟ عده زیادی از آنها معتقدند که از معنایی اشتقاق پیدا نکرده است و اسم «الله» فقط به خداوند سبحان اختصاص دارد، و همانند اسم علم در مورد غیر خداوند می باشد و هنگامی که این لفظ به گوش اهل معرفت می رسد، فهم و علم آنها به سراغ معنایی غیر از وجود خداوند سبحان نمی رود. و حق این کلمه آن است که همراه با شهود قلبی باشد، لذا انسان هنگامی که با زبانش «الله» گفت و یا با گوش خود آن را شنید، با قلبش هم شهادت به «الله» بدهد.

و همچنان که این کلمه به معنایی جز «الله» دلالت نمی کند، مشهود گوینده آن نیز نباید جز «الله» باشد، پس با زبانش «الله» بگوید و با دلش به «الله» علم پیدا نماید و با قلب خود «الله» را بشناسد و با روح خود «الله» را دوست بدارد و با باطنش «الله» را ببیند و با ظاهر خود در پیشگاه خداوند تملق نماید و با سر خویش، به حقیقت «الله» برسد و احوال خود را برای «الله» و در راه او صرف نماید به گونه ای که در اعمالش، نصیب و بهره ای جز برای خدا نباشد و هنگامی که در نزدیکی حالتی قرار گرفت که محو در «الله»، برای او و به وسیله او شد، خداوند سبحان، با رحمت خویش، جبران نقایص او نموده و با گفتن «الرحمن الرحیم» موجب می گردد که جلوی تلف شدن آنها گرفته شده و باقی بمانند و قلبهایشان پاکیزه گردد، لذا لطف و مهربانی، سنتی از جانب خداوند سبحان است تا اولیاء او به طور کلی فانی نشده و از بین نروند.

آیه 1 و2: الم* الله لا اله الا هو الحی القیوم

با گفتن «الف» اشاره به این نمود که در همه حالات، تو را کفایت می کند، زیرا تو در اسارت غفلت بوده و صلاح و رشد خود را نمی توانی پیدا نمایی و او نقایص تو را برطرف کرده و یاری او تو را کفایت می نماید، پس بدون درخواست تو- بلکه بدون اینکه از حالت خبر داشته باشی- تو را کفایت می نماید، بدون اینکه بفهمی و به تو عطا می نماید، بدون اینکه درخواست نمایی.

«لام»، اشاره به لطف او به توست در نهان سر و درون تا جایی که محل منت را بر تو آشکار نمی نماید، مکانی که تو را در آنجا تثبیت و پابرجا نموده است. و «میم» اشاره به موافقت جریان تقدیر الهی با متعلقات خواسته ؟؟ اولیاء الهی است، لذا در دنیا چیزی حرکت نمی‌کند و ذره ای ظاهر نمی شود، مگر اینکه مورد رضایت آنهاست، تا جایی که اگر فردی در مورد سخن خداوند یعنی «کل یوم هو فی شأن[1]» بگوید: مقصود از شأن در این آیه، محقق کردن مراد و مقصود اولیاء الهی است، سخنی دور از حقیقت بیان نکرده است.

و گفته می شود: از قلبت- با شنیدن این حروف مقطعه که برخلاف عادت مردم در محاوره و گفتگوست- که قلب از موهومات و معلومات خالی شد و سر و باطن از امور عادی و معهود پاک شد، این اسم یعنی «الله» بر قلب مقدس از هر بیگانه و باطن پاک شده از هر کیفیتی، وارد می گردد، پس فرمود: «الم الله لا اله الا هو الحی القیوم» او، کسی است که کار لهو نمی کند تا شما را از یاد ببرد و کار سهو نمی نماید تا از انجام کارهایش جا بماند، لذا او در همه احوال، مراقب سر و باطن شماست، اگر در خلوت باشید، مراقب شماست و اگر در میان مردم هم باشید، باز مراقب شماست و به طور خلاصه- در هر حالتی که باشید- او علاقمند به شماست.

(قسمتی از) آیه3: نز علیک الکتاب بالحق

ای محمد (ص) تو نمی دانی که کتاب چیست و قصه دوستان را نمی دانی، اما خداوند از روز ازل تو را اختیار نمود و به تو امری را القا کرد که منشأش عجیب، برهانش آشکار و محل و مکانش عزیز است.

(ادامه) آیه3: مصدقاً لما بین یدیه

یعنی آنچه را که به تو وعده داده، در کتاب، بر زبان انبیاء (ع) محقق نموده است.

(ادامه) آیه 3 و (قسمتی از) آیه4: و انزل التوراه و الانجیل* من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان

یعنی ما هر چند که قبل از تو کتابهایمان را بر پیامبران نازل کردیم، اما در هیچ کتابی، از نام و یاد تو خالی نگذاشتیم، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

و در نزد من برای دوستانی که غایب هستند

ورق هایی است که عنوان آن، ذکر و یاد توست

و همچنان که به واسطه تو، نور انبیاء را کامل و تمام کردیم، با یاد تو، همه آنچه را که از ذکرها نازل کرده بودیم، زینت دادیم.

(ادامه) آیه4: ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید و الله عزیز ذوانتقام

و او در نهایت حجاب است، اما آنها درک نمی کنند و خداوند بر اولیایش عزیز بوده و از دشمنانش، انتقام گیرنده است، عزیزی است که هر فردی او را می خواهد، اما- در بیشتر وقت ها- کسی او را نمی یابد.

آیه5: ان الله لایخفی علیه شیئ فی الارض و لا فی السماء

بنده هیچ نفسی نمی کشد مگر اینکه خداوند سبحان و متعال، آن را محاسبه می نماید و در آسمان و زمین هیچ ذره ای حاصل نمی گردد مگر اینکه خداوند سبحان، ایجاد کننده و خالق آن است و هیچ کس، به صفتی متصف نمی گردد مگر اینکه او متولی آن است.

مطالب فوق برای عموم مردم بود، اما برای خواص: هیچ کس حاجتی را به سوی او نمی برد مگر اینکه او برآورده کننده آن است و هیچ فردی در سیر نزولی به او رجوع نمی کند، مگر اینکه او آن را کفایت می کند.

(قسمتی از) آیه 6: هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء

این مسئله در موردی است که از جهت خلقت زایل نشده باشد، و او کسی است که از روز ازل، حالات شما را هر طور که خواسته، مقدر نموده است و این مورد، در جایی است که از جهت قضا و قسمت، زایل نگردیده است.

(ادامه) آیه6: لا اله الا هو العزیز الحکیم

حکم او به دنبالش نقص نمی آید و مقدرات او در معارضه با اهمال و ترک قرار نمی گیرد.

آیه7: هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ماتشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی اللم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا اولو الالباب.

خطاب به آنان را به دو نوع انجام داد، یک بخش که ظاهر بوده و تنزیلش واضح است و بخشی دیگر برای محفوظ نگهداشتن اسرار از فاش شدن آن برای بیگانگان است. روش علماء، یافتن معنای آیات بر طبق اصول و مبانی آن است، آنچه را که وفق آن باشد، قابل قبول و چیزی که فکر و اندیشه در آن راهی ندارد به عالم غیب واگذار می کنند.

و راه اهل اشاره و فهم، شنیدن با حضور قلب است، لذا آنچه که از روشنایی های تعاریف به فهم های آنها خطور می کند، اشارات کشف را بر آن بنا می کنند.

اگر از آنها خواسته شد که به ستر و پوشش و طی کردن سر و باطن ادامه دهند، از حرف زدن پرهیز می کنند، و اگر به آنها دستور داده شد که اظهار نموده و منتشر کنند، حق را بیان نموده و چیزهایی را که در عالم غیب دیده اند، بیان می کنند، اما کسانی که مؤید به نور بصیرت هستند، با شعاع خورشید فهم، روشن می گردند و اما افرادی که لباس شک پوشیده‌اند و از لطایف حقیقت محروم شده اند، احوال آنها تقسیم گردیده و ظن و گمان به سوی آنها حمله ور می شود و در وادی شک و تردید رها می گردند و جز به جهل و شک آنها چیز دیگری اضافه نمی شود.

سخن خداوند که فرمود: «و ما یعلم تأویله الا الله» یعنی و کسی که علم خود را از خدا بداند، ایمانش بدون احتمال وجود ذهن هایی است که تأویل را جایز بداند بلکه بالاتر از این، بدون اینکه تصریح به ظهور این امر نماید. اما افرادی که صاحب عقل های روشن می باشند، به جهت ظهور دلایل و احکامی که تحصیل کرده اند، متذکر این مسئله هستند.

آیه8: ربنا لاتزع قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب

به قربشان اضافه نگردید مگر اینکه ادبشان افزون شد و پناه بردن به دوری از اسباب مادی و دنیوی، قوی ترین وسیله برای رعایت ادب است.

آیه9: ربنا انک جامع الناس لیوم لاریب فیه ان الله لایخلف المیعاد

امروز، دوستان را بر سفره قرب جمع نمود و فردا (روز قیامت) همه را در محل دادن پاداش و کیفر جمع می کنند، امروز باطن ها را برای کشف جلال و جمال جمع می کند و فردا (روز قیامت) بدنها و ظواهر را برای دیدن حالات و سختی آنچه که از آن احوال خبر داده، جمع خواهد نمود.

آیه10: ان الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و اولادهم من الله شیئاً و اولئک هم وقود النار

نه فدیه ای به حال آنها سودی دارد و نه ثروت می تواند عذاب را از آنها دفع نماید و نه مالی از آنها قبول می گردد و نه حجابی از آنها مرتفع می شود و نه حرفی از آنها شنیده می شود، به وسیله آنها آتش جهنم شعله ور می گردد و طرد نمودن دردناک و دوری و آتش داغ برای آنان است.

آیه11: کدأب آل فرعون و الذین من قبلهم کذبوا بآتنا فاخذهم الله بذنوبهم و الله شدید العقاب

بر اساس سنت بر تجاوز اصرار ورزیدند و ما هم بر طبق سنت خویش بر انتقام از آنها ادامه دادیم، و نه به خاطر اصرار قلع و قمع گردیدند و نه در بخشش طمع ورزیدند، و به خدا قسم که آنها کسانی بودند که بر انجام کارهای خود احساس ندامت کرده و حسرت خوردند، اما موقعی که در را بسته یافتند و دیگر پشیمانی آنها قابل قبول نبود.

آیه12: قل للذین کفروا ستغلبون و تحشرون الی جهنم و بئس المهاد

خداوند به آنها خبر داد که در آن دنیا، سخن گفتن حق را با خود از دست می دهند و در این دنیا هم لذتی از زندگی نمی برند و آنان کسانی هستند که اگر در آخرت از شدت کیفر دیدن، آتش آنها را در بر بگیرد، برایشان سنگین تر است از اینکه در دنیا از خداوند در غیبت به سر برده و دچار حالت تفرقه شوند، اما آنها چشم بصیرت نداشتند و عذاب دردناک را حس نکردند.

آیه13: قد کان لکم فی فئتین التقتافئه تقاتل فی السبیل الله و اخری کافره یرونهم مثلیهم رأی العین و الله یؤید بنصره من یشاء ان فی ذلک لعبره لاولی الابصار

اگر خداوند انجام کاری را اراده نماید، جمعیت زیادی را در چشم گروهی کم جلوه داده و جمعیت کمی را در چشم گروهی دیگر، زیاد جلوه می دهد و موقعی که چشم بصیرت افرادی را بپوشاند، چشم تیزبین ظاهری به حال آنها سودی نخواهد داشت و هنگامی که چشم باطن عده ای را باز نماید، مسدود کردن چشم ظاهری به حال آنها ضرری نخواهد زد.

آیه 14: زین للناس حب الشهوات من الناس و البنین و القناطیر المتقنطره من الذهب و القضه و الحین المسمومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیاه الدنیا و الله عنده حسن المآب

برخی از مصداق های شهوت و خواسته را بیان نمود، در حالی که مصداق های دیگر نیز در همین معنا و راستا می باشند و فی الجمله، چیزهایی که انسان را از شهود حق در حجاب نگه می دارد، در این آیه بیان شده است.

و سخت ترین مانع در این راه، شهوت خفی است و انجام عبادات به گونه ای که خود شخص از آن لذت ببرد، در نزد عرفا، از جمله موارد شهوت خفی شمرده می شود. از جمله مقاطع مشکل این راه، توقف کردن به آن چیزی از مراتب رب است که نصیب فرد می‌گردد، مثل اینکه خداوند در حالی که با تو نجوا می کند، به تو نزدیک می شود، و او با هر لطفی، تو را تصفیه می نماید و در ذیل آن نیرنگ های مخفی وجود دارد. و شخصی که به سعادت برسد، شاهد جلال و جمال او خواهد بود در حالت ثابت شدن دراحوالات لطیفش به وسیله او، و آنچه که از فضل و اقبال خداوند به او اختصاص می دهد.

آیه 15: قل أ انبئکم بخیر من ذکلکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد

خداوند در این آیه، فضیلت و برتری اهل تقوا را بر صاحبان امور دنیوی بیان کرده و فرموده: گروه دوم، تبعیت از آرزوها و هواهای نفسانی کردند و گروه اول دارای درجات عالی هستند و خداوند به بندگانش آگاه است، هر گروهی را به مقصدش و هر دسته ای را به آنچه که نسبت به آن شایستگی دارد، می رساند.

آیه16: الذین یقولون ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا وقنا عذاب النار

یعنی به طور کلی به سوی ما منقطع می گردند و با یاد رنج ها و مصیبت ها، در پیشگاه ما به تضرع و زاری می پردازند، اینها از سوی ما به قرب و درجات خاص و بلندمرتبه و قسمت‌هایی که مورد رضایت باشد، خواهند رسید.

آیه17: الصابرین و الصادیقن و القانتین  المنفقین و المستغفرین بالاسحار

صبر به معنای حبس کردن نفس است و دارای سه مرتبه می باشد:

1- صبر بر آنچه که به بنده دستور داده شده است، 2- صبر از آنچه که از آن نهی شده است و 3- صبر به معنای ایستان تحت جریان حکم الهی بر طبق آنچه که او اراده می کند، یا در از دست دادن محبوب یا هجوم آنچه که بنده توانایی مقابله با آن را ندارد.

حال اگر بنده، از این صفت ترقی کرد- بدین معنی که مشقت یا راحتی به او نرسید- این مرتبه، رضا نامیده می شود، نه. و گفته می شود: اینها کسانی هستند که بر امر خداوند صابر بوده و بر آنچه که با خداوند پیمان بسته اند صادقند. و آنها اطاعت کننده و تواضع کننده هستند با جانهایشان، از طریق استقامت کردن در راه محبت الهی و آنها، استغفار کننده اند از همه آنچه که انجام داده اند، چرا که در راه خدا، خود را مقصر می دانند.

و گفته می شود: با قلبهایشان صابر، و با روحشان صادق، و با نفس هایشان متواضع و با زبانشان استغفار کننده اند.

و گفته می شود: بر صدق مقصد و هدف خود صابر، در عهدها صادق و با حفظ حدود، اطاعت کننده و بر اعمال و احوال خود هنگام استیلای سلطنت توحید، استغفار کننده می‌باشند.

و گفته می شود: «صابرین»، افرادی هستند که بر طلب و خواسته خود صبر کرده اند و از صحنه فرار نکرده و از خستگی خشمگین نشده و از هر راحت و خواسته ای هجرت نمودند. و بر مصیبت ها صبر کردند و شکایت کردن را کنار گذاشتند تا به مولای خود رسیدند و چیزی از موانع دنیا و آخرت نتوانست راه آنها را به مقصد مصدود نماید.

و «صادقین»، افرادی هستند که در طلب خود صداقت داشتند و قصد آن را نمودند و از خود صداقت نشان دادند تا وارد گردند و باز هم صداقت به خرج دادند تا دیدند و باز هم صداقت نشان دادند تا یافتند و باز هم صداقت از خود نشان دادند تا اینکه دیگر خود را ندیدند، لذا ترتیب آن عبارت است از قصد، ورود، شهود، وجود و خمود.

و «قانتین» کسانی هستند که ملازم درگاه الهی گردیدند و بر خوردن اندوه و ناراحتی متداومت نمودند، و چیزهای دوست داشتنی را ترک نموده و صحبت و همراهی را کنار گذاشتند تا به قرب الهی رسیدند.

و «منفقین» اشخاصی هستند که ابتدا از حیث عمل با نفس خویش بخشش نمودند، آنگاه در حد توان خود از اموالشان بخشیدند و سپس با قلب های خود به وسیله درستی حالشان بخشش کردند و در نهایت، با ترک گفتن همه حظ و بهره های دنیوی و اخروی بخشیدند تا در قرب و وصل الهی مستهلک شوند، به خاطر اموری که آنها را به استیصال و بیچارگی کشاند و آنها را از بیخ و بن ریشه کن نمود.

و «مستغفرین» (استغفار کنندگان) از همه اینها، هنگامی که موقع سحر یعنی ظاهر شدن روشنایی به حالت صحو بازگشتند و آن، فجر و طلوع قلبهاست که با وجود آن، فجر دیگری در اقطار زمین ظاهر نخواهد شد.

(قسمتی از) آیه18: شهد الله انه لااله اله هو

یعنی خدا می داند و خبر می دهد و حکم می کند که خدایی جز او نیست، و این شهادت حق برای حق است که او حق می باشد، و اول کسی که شهادت به الله داد، خود او بود، و او در روز ازل با قول و کلام و خطاب خود به این امر شهادت داد و از وجود یگانه و بی نیاز بودن و کمک پایدار و ذات دایم و جلال سرمدی و جمال ابدی خویش خبر داد و فرمود: «شهد الله» سپس در ابدیتش، خداوند شهادت می دهد یعنی برهان ها را بیان کرده و دلایل یقین را ثابت نمود و آیات و نشانه ها را روشن کرد و دلایل و برهان ها را واضح نمود. لذا هر جزئی از هر آن چه خلق کرده و آفریده و از عدم ظاهر نموده و برهر چه از صفات ذاتیه حاصل کرده، از موجودات عینی، و آثاری که در وجود آنها مضمحل نموده و وجودهایی که قابلیت ملاقات با حق را دارند و صفت هایی که در آنها به وجود می آید- او روشن کننده وجود خود و واضح کننده ربوبیت خویش است و بر قدمت خود، شاهد بوده و برای عقول خبر داده که واحد عزیز و ماجد بوده و به بزرگی قدر خود و کمال عزت خویش شهادت داده، زمانی که انکار و کوشش خلقی نبود و عرفانی برای مخلوقی وجود نداشت و عقل و وفاق و کفر و حدثان و غیر و الحاد و شرک و فهم و فکر و آسمان و فضاء و ظلمت و روشنایی نبود و راهی برای پیوستن زوجها (شیء و ضد آن) وجود نداشت و فضل و بخششی به خاطر اختلاف آفت ها نبود.

(ادامه) آیه 18: و الملائکه

شهادت خویش به وحدانیتش را با شهادت فرشتگان تأیید ننمود بلکه آنها را مؤید و سعادتمند نمود موقعی که به آنها توفیق داد و راهنمایی کرد تا به او شهادت دهند، و آنها را به شناخت وحدانیت خود ارشاد نمود.

(ادامه) آیه18: و اولوا العم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم

و صاحبان علم، همان اولیاء بنی آدم هستند، زیرا بزرگی قدرت او را درک کردند و صفت عزت او را فهمیدند و خداوند هم آنها را گرامی داشت به گونه ای که شهادت خود را با شهادت آنان همراه ساخت، و آنها هم از روی شهود عینی و واقعی شهادت دادند، نه از روی ظن و گمان، اگر آنها- امروز در این دنیا- خداوند را از روی ضرورت و به صورت حسی درک نکرده بودند، از روی ظن و حدس به او اعتقاد پیدا نمی کردند، خداوند خود را به آنها شناساند و آنها هم او را شناختند، و خداوند آنها را شاهد بر خود قرار داد و به همین جهت، آنها شهادت دادند و اگر خداوند به آنها نفرموده بود که چه کسی است، آنها نمی‌توانستند بفهمند که خداوند کیست.

و اما علماء با روشنی عقل های خود شهادت می دهند و موحدان بعد از خمودشان شهادت می دهند، همچنان که گفته شده:

افرادی که با قهر الهی مستهلک شده اند، به تحقیق که مردند

و بعد از فنا شدنشان، در مورد توحید به سخن در آمدند

و لذا کسی که آنها را به جریان درمی آورد، غیر آنان را برای خودشان آشکار نمی نماید، و آن فردی که قیام کننده از طرف آنها می باشد به آن وضعیتی که در آن قرار دارند، غیر خود آنهاست، آنها وجود داشتند، اما وی آنها را آشکار نمود، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

نامه من به سوی شما، یک شب بعد از مرگ من آمد

و من نمی دانستم که بعد از مرگم می توانم بنویسم

و صاحبان علم دارای سلسله مراتب می باشند: 1- دانشمندی که صفتش، وفاق و رهبانیت است، 2- عالمی که وصفش فناء و ربانیت می باشد، 3- صاحب علمی که احکام حلال و حرام الهی را می شناسد، 4- عالمی که اخبار و سنت ها و آثار خداوند را می داند، 5- دانشمندی که علم به کتاب الهی و تفسیر و تأویل و محکم و تنزیل آن را دارد، 6- صاحب علمی که صفات و ویژگی های الهی را می داند و دلایل و برهان های الهی و وحدانیت او را سخنان خود تقویت می نمایند، 7- عالمی که مورد لطف الهی قرار می گیرد تا اینکه خداوند او را در محضر خویش حاصر می کند، سپس او را به حالت مکاشفه می رساند و آنگاه مورد قهر الهی قرار می گیرد، و در نتیجه اسم او باقی و وجودش محو می گردد و حکم الهی وارد شوند و کوبنده و بنده محو و نابود شونده است، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

فرزندان حق، صبح کردند در حالی که خالص برای خدا بودند

و ویژگی های خلق در آنها پنهان بود

و اشاره این آیه چیزی جز فانی شدن آنها از احساسشان و هنگام علمشان به نفسهایشان نمی‌باشد، اما اعمال و وجودشان، مخلوق خداوند است، و آنچه از حالات وجودیشان فهمیده می شود، قبلاً در حکم ازلی الهی وجود داشته است و ذات حق تعالی، وصف به حدوث نمی شود و صفات ذات او نه اتصال به غیر را می پذیرد و نه از ذات وی منفصل می‌گردد، حق تعالی از هر ضد و مثل و مانند، وصل و فصل، جمع و فرق، عین و خلق، ملک و فلک، رسم و اثر، عبد و بشر، خورشید و ماه، و شبکه و گرد و غبار، منزه و پیراسته است.

(قسمتی از) آیه19: ان الذین عند الله الاسلام

دینی که از ان راضی است و به صاحب آن حکم نموده که بر اساس آن جز اراده و آن را بلند مرتبه می گرداند و با فضل و بخشش با آن برخورد می نماید، دین اسلام است.

و اسلام به معنی اخلاص و تسلیم شدن است، و غیر از آن، مردود بوده و راه نجات بر دارنده آن بسته است.

(ادامه) آیه 19: و ما اختلف الذین اوتوالکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم و من یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب

علم به سوی آنها آمد که برایشان حجت بود، نه معرفتی که همراه با بیان و استدلال باشد، و آنها بر انکار خویش اصرار نمودند، زیرا از محل شهود، در حجاب قرار گرفتند.

آیه20: فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن و قل للذین اوتوالکتاب و الامیین أاسلمتم فان اسلموا قد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد

با چشم باطن آنها را مطالعه کن تا حال تو در دیدن اختلافات آنها با یکدیگر، متفرق نگردد، چرا که اگر کسی موجودات را با چشم قدرت الهی بنگرد، متوجه می گردد که ایجاد کننده همه- علیرغم آنچه که به هر یک از آنها اختصاص یافته است- یکی است.

در مقابل صدای بلند، با صدای بلند آنها را بخوان، و شاهد تصرفات ما نسبت به آنها از طریق درون باش و زبان خویش را با نصیحت آنان مشغول کن و قلب خود را از سخن آنان خالی نما و باطن خویش را از دیدن آنها جدا کن، چرا که از امور آنها چیزی را جز ابلاغ وحی به تو تکلیف نکردیم، و ما اجرا کننده امور و ایجاد کننده آنها هستیم.

آیه 21: ان الذین یکفرون بآیات الله و یتقلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم

همانا به افرادی که دچار خذلان و حرمان نمودیم، خبر ده که اعراض ما از آنها ابدی است و حکم سابق و ازلی ما به منتقل شدن آنها از بهشت به جهنم و از خذلان و حرمان به عقوبت و آتش تعلق گرفته است.

آیه22: اولئک الذین حبطت اعمالهم فی الدنیا و الآخره و ما لهم من ناصرین

آنان، کسانی هستند که- امروز، در این دنیا، توفیق اعمال خوب را ندارند و فردا (روز قیامت) هم به آرزوهایشان نخواهند رسید و این بدان جهت است که آنان در هر دو دنیا، یاری ما را از دست داده اند و عزت و قدرت ما را مشاهده ننمودند.

آیه 23: الم تر الی الذین اوتوا نصیباً من الکتاب یدعون الی کتاب الله لیحکم بینهم ثم یتولی فیق منهم و هم معرضون

تو را امتحان کردیم به دعوت افرادی که در علم ازلی ما ثبت شده که آنها دعوت را اجابت نمی کنند، و لذا بر آنچه در مورد آنها به تو امر کردیم، صبر نما و من بدی حال آنان را می‌دانم، به درستی که آنها از اجابت دعوت تو روی گردان هستند، زیرا آنها حسن تجلی را از طریق اراده ازلی ما از دست دادند.

آیه24: ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودات و عزهم فی دینهم ما کانوا یفترون

در دنیا آنها را به سنت استدراج عقوبت نمودیم به گونه ای که برای خودشان، حکم به نجات و تخفیف عذاب نمودند و به زودی خواهند دانست که بلایی بر آنها مضاعف گردیده و آنان گمان می کردند که جایگاهی دارند، بدانید که آنها دروغگو هستند. خطاکاران، حکم اشتباهی را تصور می کردند.

آیه 25: فکیف اذا جمعناهم لیوم لاریب فیه و وفیت کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون

این آیه، سخن تعجب آمیز است نسبت به آنچه به آن خبر داده است از بزرگی امر و بلندای شأن و مرتبه هنگام بهت عقول آنان و وحشت باطنهایشان و عدم برآورده شدن دعاهایشان و کنده شدن قلوب آنها از جایگاهشان و حالت احتضار آنان، سپس آنچه که از حساب و عتاب، و عذاب و عقوبت، و عدم احترام و اجابت دعوت، و آنچه در این راستاست به آنها خواهد رسید.

و قیامت کفار، روز محشر، و قیامت دوستان هنگام وقت[2] است و شرح این مسئله، تفسیر طولانی می طلبد.

(قسمتی از) آیه26: قل اللهم مالک الملک

«اللهم» معنایش یا الله است و میم آخر آن، بدل از حرف نداء یعنی یا می باشد. در این آیه، خداوند چگونگی ثنا گفتن بر حق را تعلیم داده است یعنی توصیف کن مرا به آنچه که از بزرگی قدر و اندازه، مستحق آن هستم، پس بگو: ای صاحب ملک و پادشاهی، تو شریک و کمک کننده و پشتیبان و همتایی نداری و کسی در ذات، همتای تو نیست و در ملک و پادشاهی تو کسی بهره و سهمی ندارد و در خلق کردن، شخصی معارض تو نیست.

(ادامه) آیه26: تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء

تا بدانیم که ملک و پادشاهی برای اوست و پادشاه از جنس مخلوقات، در مقابل او تواضع می کند، و فردی که پادشاهی از او گرفته شده، از کسانی است که بر خداوند تکبر ورزیده، بنابراین زیبایی خلق در تواضع آنها برای حق و عزتشان در محو شدن آنان در او، و بقای آنها در فنا شدنشان در اوست.

(ادامه) آیه26: و تعز من تشاء

یعنی با عزت ذاتی، هر کس را بخواهد عزت می بخشد.

(ادامه) آیه26: و تذل من تشاء

یعنی با خذلان و خواری اش، هر کس را بخواهد ذلیل می نماید.

و هر کس را که بخواهد عزیز می کند بدین گونه که او را هدایت می کند تا شاهد خداوند بوده و او را یکتا بداند و هر کس را که بخواهد ذلیل می کند بدین صورت که خداوند را انکار کرده و او را از دست بدهد. با یمن اقبال خود به هر شخصی که بخواهد عزت می‌بخشد، و با ترس اعراض و دوری از خود، هر فردی را که بخواهد ذلیل می نماید. با انس به خود هر کسی را که بخواهد عزیز می نماید و با وحشت و ترس از خود، هر شخصی را که بخواهد ذلیل می کند. با مشغول کردن به خود، افرادی را که بخواهد عزیز، و با منصرف کردن افراد از خود، آنهایی را که بخواهد، ذلیل می نماید. به وسیله ساقط کردن احکام نفس از افراد، هر شخصی را که بخواهد عزیز و با غالب نمودن پستی نفس، هر فردی را که بخواهد، ذلیل می کند. با طوالع[3] انس، هر کس را بخواهد عزیز و با حوادث ناگوار و کوبنده نفس، هر فردی را که بخواهد ذیل می نماید. با بسط[4] خود، هر فردی را که بخواهد عزیز و با قبض[5] خویش، هر شخصی را که بخواهد، ذلیل می کند.

با بستن کمربند خدمت، به هر کس بخواهد، ملک و پادشاهی می دهد، و با دور کردن از سفره عبادت، ملک و پادشاهی را از هر شخصی که بخواهد، می گیرد. با مختص کردن سر خود به شخص، به هر فردی که بخواهد پادشاهی می بخشد و با دلبسته کردن قلب اشخاص به مخلوقات، پادشاهی را از هر کس که بخواهد می گیرد. به وسیله ؟؟ افراد به اراده خود، به هر کس که بخواهد عزت، با بازگرداندن اشخاص به آن مرحله ای که اهل عادت در آن قرار دارند، به هر فردی که بخواهد، ذلت و خواری می بخشد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تفسیر سوره آل عمران