این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 43 صفحه می باشد.
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.
چکیده:
با توجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز متخصصان تعلیم و تربیت عادی و استثنایی عموماً بر این باورند که چون این قبیل دانش آموزان از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همسالان خود تحصیل کنند. در آموزش کودکان دیرآموز همواره باید سه اصل درگیری والدین ،آموزش فردی شده، و ارزیابی مستمر را مد نظر داشت. این کودکان هر چند که ممکن است در مهارتهای تحصیلی مانند خواندن و ریاضیات در کلاس درس با مشکلاتی مواجه باشند ولی در بکارگیری این مهارتها در موقعیتهای عملی و اجتماعی با موفقیت بیشتری عمل می کنند لذا مسایل آموزشی باید در سطح بکار بسته و عینی برای دانش آموزان تدریس شود.
اینجانب محمد سیف آموزگار آموزشگاه شمس بابا رستم مجتمع استاد شهریار می باشم پژوهش حاضر به منظور تقویت مهارت های خواندن در دانش آموزان پایه اول این آموزشگاه مخصوصا دانش آموز دیر آموزم به نام علی انجام شد .بررسی اولیه نشان داد این دانش آموز در روان خوانی ضعیف است. پس از انجام مطالعات کتابخا نه ای و اجرای پرسش نامه های مربوط علل ضعف دانش آموزان در روان خوانی به دو گروه طبقه بندی شد. الف:عوامل مربوط به توانایی های دانش آموزان ب:عوامل مربوط به انگیزش. جهت حل مشکل موجود دو روش به اجرا در آمد . 1- استفاده از بازی کارت های حافظه آموزشی زودآموز 2-تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی . نتایج پیشرفت خوبی را نشان داد و نمره روانخوانی این دانش آموز افزایش یافت. مدیر مدرسه نیز در ا رزشیابی که از دانش آموزان به عمل آورد رشد مهرت های خواندن را مطلوب تشخیص داد. در پایان بر نقش استفاده از بازی های آموزشی و به کار گیری روش های نوین در بالا بردن انگیزش دانش آموزان مانند تابلوی ارزشیابی توصیفی تاکید شد.
بیان مسئله
طبق تعاریف به عمل آمده «دانش آموز دیرآموز مرزی، فردی است که از نظر هوشی براساس منحنی نرمال، در حد فاصل یک تا دو انحراف معیار پائین تر از میانگین بوده و از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی ، کندتر از همسالان دارای هوش متوسط عمل می کند و فاقد اشکالات اساسی در رفتارها ی انطباقی است» )هوسپیان و تات ، 1379). منظور از دانش آموز عقب مانده مرزی در این مقاله ، دانش آموزانی هستند که توسط واحد سنجش و ارزیابی سازمان آموزش وپرورش کودکان استثنایی کشور به عنوان مرزی تشخیص داده شده ا ند و بهره هوشی این افراد به زعم راهنمای آماری تشخیص بیماریهای روانی ویراست چهارم (2000)، در حدود 71 تا 84 تعیین گردیده و تفاوت عمده و اصلی آن ها با گروه های دیگر کودکان عقب مانده ذهنی در این است که آن ها توانایی تحصیل در کنار دانش آموزان دیگر و در مدارس عادی را دارا هستند (بنی جمالی و احدی ، 1370).
ویژگی بارز کودکان دیرآموز مرزی این است که دیر می آموزند و زود فراموش می کنند. در واقع کودکان دیرآموز به دلیل این که توانایی آموختن مواد درسی را کندتر و با صرف وقت بیشتری در کلاس های معمولی دارند در مقایسه با سایر گروه های عقب مانده ذهنی و براساس تعریف نوین عقب ماندگی ذهنی شاید به آن ها عقب مانده ذهنی نمی توان گفت و در واقع بیشتر آن ها نیاز ویژه به توجه خاص و شکیبایی مربیان دارند .در سنین بزرگسالی افراد دیرآموز توانایی سازگاری با محیط را دا رند و قادرند از یک زندگی مستقل برخوردار شوند (افروز، 1381).
یافته های پژوهشی وتجارب عملی در ارزیابی و شناسایی دانش آموزان دیرآموزنشان می دهد این دانش آموزان در دو طیف عمده قرار دارند :
1- دانش آموزانی که به علت محدودیت های محیطی (خانوادگی،فرهنگی،اجتماعی) دچارمحدودیتهای شناختی گردیده که این محدودیت درنتایج آزمون هوش بارز ودرنهایت به عنوان دانش آموزان دیرآموزتشخیص داده می شوند. این گروه از دانش آموزان با قرار گرفتن درمحیط مطلوب آموزشی وجبران محدودیت های اولیه می توانند درارزیابیهای بعدی به احتمال زیاد در طبقه متوسط قراربگیرند.
2-دانش آموزانی که علیرغم داشتن امکانات محیطی مطلوب واحیاناً استفاده از امکاناتی چون مهد کودک و طی دوره آمادگی، دیرآموز تشخیص داده می شوندکه در این موارد عملکرد تحصیلی کودک با نتیجه آزمون هوشی همخوانی خواهد داشت.
توصیف وضع موجود
اینجانب .................. آموزگار می باشم بنده دارای 32 سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. در اوایل سال تحصیلی اخیر متوجه شدم که یکی از دانش آموزان به نام امیر توسط آزمون سنجش به عنوان دانش آموز دیر آموز شناخته شده است . امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان و بخصوص دانش دیر آموز م استفاده نمایم
حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان در درس فارسی نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید آنها در خواندن حروف و کلمات تدریس شده مشکل داشتند . دانش آموزی که از پیشرفت بالایی برخوردار باشد باید بتواند حروف را بشناسد و به راحتی کلمات تدریس شده را بخواند و در فرایند تدریس حضور فعالی داشته باشد ، در حالی که بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند و در درس املا نیز نمره پایینی کسب می نمودند .دانش دیر آموزم نیز وضعیتش از بقیه بدتر بود و با مشکلات جدی در این زمینه روبرو بود. این موضوع بسیاراهمیت داشت چراکه آموزش مهارت خواندن ازمهم ترین اهداف آموزش دوره ابتدایی می باشد. " مکبن تاش" (1964) خواندن را سومین مرحله از مراحل چهارگانه زبان آموزی می داند. خواندن وسیله ای اساسی و پایه برای سایر مواد درسی است و شکست در برنامه های تحصیلی تا حد بسیار زیادی به سبب بی کفایتی های مهارت های خواندن رخ می دهد . بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر مهارت های خواندن را در دانش آموزان را تقویت نمایم .
اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکلات روانخوانی دانش آموز دیر آموزم را برطرف نمایم ؟