دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه59
بخشی از فهرست مطالب
تاریخچه هنر در ایران
نقش هنر در امور تربیتی (تعلیم و تربیت )
نقش تربیتى هنر
نقش هنر در اصلاح و تربیت مددجویان زندانها
نظریات افلاطون پیرامون تاثیر هنر در امور تربیتی
محاکات یا میمسیس
آفرینش و خیال و محاکات
هنر حکومت و تربیت
پداگوژی
هنر و مقوله آموزش امور تربیتی
فعالیت های هنری کودکان عاملی مؤثر در امر تربیتی
تاریخچه هنر در ایران
هنر نقاشی در دوره سلوکیان استمرار هنر سنتی یونانیان باستان است. هنر نقاشی را جز با مطالعه ظروف آن دوره نمی توان شناخت. درباره نقاشی های دیواری که بدون شک وجود داشتند، در دوره سلوکی چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است.
به کارگیری رنگ های جالب، جذاب، زنده و متنوع و وجود مفرغ های کوچک و برخی تکه های سفالینه که آراسته به برگ نخل هستند و همچنین ظاهر شدن نقش های تمام رخ در هنر عصر اشکانی همگی از نشانه های آشکار نفوذ فرهنگ و تمدن یونانی (هلنیسم) بر هنر عصر سلوکی و اشکانی است.
پس از فتوحات اسکندر در ایران، تمدن و فرهنگ یونانی در سطوح مختلف تاثیر خود را بر جای گذاشت. این تاثیر در زمینه های سیاسی، مذهبی، هنری، معماری و شهرسازی و ... در دوره های سلوکی و اشکانی بر جای ماند و آثاری نیز از آن دوره ها به یادگار مانده است.
شاید تاثیر فرهنگ و تمدن یونانی در ایران، در هیچ زمینه ای به اندازه هنر آشکار نباشد و حتی بازگشت به شیوه زندگی و اندیشه ایرانی را در سیر تحول هنر، بیشتر می توان یافت.
هنر نقاشی در دوره سلوکیان استمرار هنر سنتی یونانیان باستان است. هنر نقاشی را جز با مطالعه ظروف آن دوره نمی توان شناخت. درباره نقاشی های دیواری که بدون شک وجود داشتند، در دوره سلوکی چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است.
از هنرهای کوچک تنها قسمتی مفرغ های کوچک و برخی تکه های سفالینه که آراسته به برگ نخل هستند، سبک یونانی دارند.
به کارگیری رنگ های جالب، جذاب، زنده و متنوع ابتکار دیگری در هنر سلوکیان است که هیچ گاه آنان این کار را از نظر دور نمی داشته اند.
نقاشی دیواری در زمان اشکانیان، توسعه بسیار یافته بود تا آنجا که دانشمندان عقیده دارند که یکنواختی نقوش برجسته این زمان ممکن است انعکاسی از نفوذ نقاشی در آن باشد.
در جنوب شرقی ایران در منطقه کوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشی های دیواری در زمان اشکانیان پیدا شده است. این نقاشی ها که دیوارهای تالار بزرگ کاخ را تزیین می کرده است متعلق به سده نخستین میلادی است. در این نقوش، خدایان که بخشی از پیکر هر یک از آنها پشت پیکر خدای دیگر قرار گرفته است، همه به صورت تمام رخ نقاشی شده اند. )در این دوره برخلاف دوره های گذشته که اشخاص را از نیم رخ نشان می داد نقش های تمام رخ در هنر اشکانی ظاهر شد.(
روی دیوار بالای آن، نقشی از پادشاه و همسر او دیده می شود. شاه در این نقش بازویش را به گردن همسرش حلقه زده است. پیرامون پنجره های تالار، تماشاگران را بر حسب پایه و مقام به تصویر کشیده اند. در این تصاویر مجددا تاثیرات دیگری از هنر یونان به چشم می خورد.
لباس خدایان، یونانی است و یکی از آنها کلاه خودی بالدار مانند هرمس (خدای سپیده دم یونان باستان Hermes) دارد. کلاه در این تصویر دارای سه بال است که نشانی از ورثرغنه (خدای جنگ و پیروزی Veretragna) می باشد. یکی دیگر از خدایان، زوبین سه سر پوزئیدون (خدای دریا در اساطیر یونان Poseidon) را در دست دارد که در اینجا نشانه شیوا خدای هندی است. بزرگی هیکل خدایان و نیز چهره های افراد خانواده سلطنت همه از هنر هلنی یونان گرفته شده است و همچنین صورت های نگاشته شده بر سقف نیز شیوه یونانی داشتند از جمله آنها خدای اروس) Erosخدای عشق و شهوت) را بر پشت اسب و موضوعات دیگر یونانی کشیده بودند.
در نقاشی های دوره اشکانی، خصوصیات هنر اصیل ایرانی آشکار است و اگر هنر یونان در آن اثر گذاشته باشد، زیاد نیست. با توجه به آثار باقی مانده از کاخ اشکانی در کوه خواجه که نقاشی های بسیار زیبا و جالبی را از آن دوره نشان می دهد و به نظر می رسد که این ها ثابت می کنند که جریان و نفوذ هنر یونانی در کشور ایران زنده بوده است ولی می توان گفت که نفوذ هنر یونانی زودگذر و سطحی بوده است و چیزی جز تقلید نمی توان به آن نسبت داد.
هرتسفلد درباره نقاشی عهد اشکانیان تحقیقات زیادی کرده است و معتقد است که: «نقاشی این دوره را میتوان ترکیب هنر نقاشی ایرانی و یونانی دانست ولی حفظ اصالت هنر ایرانی را در آثار این دوره می توان تایید کرد.»
غایت ماورایی هنر
زمان کنونی را به طور فزاینده ای زمان گذار محسوب می کنند. اما قضاوتی که درباره کم و کیف تفاوت حال با گذشته صورت می پذیرد، به این بستگی دارد که علایم گوناگون دگرگونی و تغییر شکل چگونه مفهوم سازی می شوند و به هر یک از شکل های شناسائی شده ی تغییر یا گذار، چه معنایی نسبت داده می شود. آنچه نقشی تعیین کننده را در این گذار دارا ست هنر می باشد که در کنار عوامل دیگر در تغییرات جامعه تاثیر می گذارد. در هنر تصویر (سینما) منطق بازنمایی و تصویر، تابع متغییر های اجتماعی نیست بلکه این متغییرهای اجتماعی هستند که تابع منطق تصویر گشته اند. به عبارتی این جامعه است که بازتاب جهان تصویر می گردد. رواج مد ها و الگوهای رفتاری که منشأ آن فیلم های هالیوودی و… می باشد مؤید این مطلب است. در مورد هنرهای دیگر نیز این امر صدق می کند. داستان هایی که بر ذهن ها تاثیر می گذارند و موسیقیی که قلب را مسحور می کند. تمام افرادی که تحت تاثیر این هنرها واقع شده اند جامعه را تشکیل می دهند. البته تاثیر مستقیم و غیر مستقیم هنر بر جامعه به این معنا نیست که فقط هنر بر جامعه تاثیر می گذارد بلکه هنر مؤثری قدرتمند در کنار مؤثرهای دیگر است.طرح نظریه هنر برای هنر منشأ پیدایی هنر مدرن گشت. هنری که در خدمت دین و مفاهیم معنایی بود، رو به تهی شدن از آن مفاهیم گذاشت. نقوش روی سقف و دیوار های کلیسا، مجسمه های حضرت عیسی و مریم مقدس، معماری کلیساها حتی خیلی قبل تر مجسمه خدایان در یونان باستان همه مدیون هنر هنرمندان زمان خود بود. با تحولات اجتماعی که در قرن هجدهم میلادی پدید آمد، مدرنیته شکل گرفت و بر هنر تأثیر گذاشت. هنر مدرن فرم های قبلی را شکست و به هنر سنتی پشت کرد. “بسیاری از اندیشمندان قرن بیستم مثل میشل فوکو و یورگن ها برماس که اندیشه مدرنیته با کانت شروع شد”(1) تهی شدن هنر از مضامین دینی و معنایی را می توان از تاثیرات مدرنیته دانست. گرچه در ابتدا تغییرات اجتماعی بر روی هنر تاثیر گذاشت اما امروز هنر است که بر تحولات جامعه موثر است. یکی از موارد تاثیر غیر مستقیم هنر بر جامعه، در عرصه سیاست است. البته بسط این موضوع مجالی طولانی را می طلبد. بعد از به وجود آمدن گونه های مختلف هنری و آثار متفاوت، لزوم تعریفی برای هنر احساس شد. اینکه چطور می توان نقاشی کوبیسم را که از