عنوان مقاله :بررسی اثر مواد جایگزین سیمان بر عملکرد بتن در برابر حمله سولفوریک اسید
محل انتشار:نهمین کنگره ملی مهندسی عمران مشهد
تعداد صفحات: 8
نوع فایل : pdf
بررسی اثر مواد جایگزین سیمان بر عملکرد بتن در برابر حمله سولفوریک اسید
عنوان مقاله :بررسی اثر مواد جایگزین سیمان بر عملکرد بتن در برابر حمله سولفوریک اسید
محل انتشار:نهمین کنگره ملی مهندسی عمران مشهد
تعداد صفحات: 8
نوع فایل : pdf
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 364
فهرست و توضیحات:
عنوان..................................... صفحه
چکیده................................ 1
مقدمه................................. 2
فصل اول: کلیات ...................... 8
مبحث اول: فواید عملی تمیز مسؤولیت قراردادی و قهری 12
گفتار اول : تفاوت در جنبههای ماهوی......... 12
گفتار دوم : تفاوت در جنبههای شکلی.......... 21
مبحث دوم : ماهیت مسؤولیت مدنی پزشک... 26
گفتار اول : نظریه مسؤولیت قهری.............. 26
گفتار دوم : نظریه مسؤولیت قراردادی......... 30
گفتار سوم : نظریه منتخب..................... 35
مبحث سوم : انتخاب و جمع میان مسؤولیت قراردادی و قهری... 39
فصل دوم: قرارداد پزشکی ............. 44
مبحث اول: ارکان قرارداد پزشکی ...... 48
گفتار اول: تراضی .......................... 48
گفتار دوم: اهلیت .......................... 59
گفتار سوم: مورد معامله در قرارداد پزشکی .. 70
گفتار چهارم: مشروعیت جهت معامله............ 78
مبحث دوم: ماهیت حقوقی و خصوصیات قرارداد پزشکی 80
گفتار اول: ماهیت حقوقی قرارداد پزشکی ...... 80
گفتار دوم: خصوصیات قرارداد پزشکی........... 93
فصل سوم: تعهدات قراردادی پزشک ..... 99
مبحث اول: تعهد به درمان بیمار ... 100
گفتار اول- قاعده کلی: تعهد به وسیله ... 101
گفتار دوم- استثنائات قاعده: تعهد به نتیجه 105
گفتار سوم: تحلیل تعهد پزشک در قانون مجازات اسلامی 120
مبحث دوم: تعهد به ادامه درمان .... 122
گفتار اول : تبیین تعهد به ادامه درمان.... 122
گفتار دوم: اسباب معافیت از تعهد.......... 125
مبحث سوم: داشتن مهارت و رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی ... 129
گفتار اول: داشتن مهارت و قابلیت علمی .... 130
گفتار دوم: رعایت موازین فنی و علمی ...... 134
گفتار سوم: رعایت نظامات دولتی .......... 140
مبحث چهارم: تعهد به آگاه نمودن بیمار 145
گفتار اول: رضایت آگاهانه ................ 146
گفتار دوم: آگاه سازی در مراحل مختلف درمان 151
گفتار سوم: محدوده تعهد بر آگاه سازی ..... 157
مبحث پنجم: اخذ رضایت بیمار......... 165
گفتار اول: رضایت به درمان ................ 166
گفتار دوم: معافیت پزشک از اخذ رضایت ..... 167
مبحث ششم: عدم افشای اسرار بیمار . 174
گفتار اول: ارکان مسؤولیت افشای اسرار پزشکی 176
گفتار دوم: مواردی که افشای سر جایز است . 178
فصل چهارم: شرائط مسؤولیت قراردادی پزشک 188
مبحث اول: نقض قرارداد پزشکی ..... 189
گفتار اول: وجود قرارداد پزشکی .......... 189
گفتار دوم: عدم اجرای تعهد (خطای پزشکی).. 199
مبحث دوم: ورود خسارت .............. 234
گفتار اول: اقسام خسارت ................... 234
گفتار دوم: شرائط خسارت قابل مطالبه ....... 244
مبحث سوم: رابطه سببیت ............. 258
گفتار اول: رابطه سببیبت و تمیز سبب در تعدد اسباب 259
گفتار دوم: تأثیر اسباب خارجی بر مسئولیت پزشک 266
مبحث چهارم : شرط عدم مسؤولیت قراردادی (شرط برائت) 289
گفتار اول : نظریه شرط عدم مسؤولیت (معافیت از تقصیر) 290
گفتار دوم : نظریه شرط عدم مسؤولیت (جابجایی بار دلیل) 294
نتایج..................................... 302
پیشنهادها................................ 307
فهرست منابع ............................ 311
فهرست مطالب............................... 327
چکیده
تعهداتی که پزشک در درمان بیمار دارد، اعم از این که با رضایت بیمار یا بدون رضایت او شروع به درمان او نماید، یکسان است و میزان خسارت قابل جبران نیز در هر دو صورت، بطور مقطوع در قانون مجازات اسلامی تعیین شده است، لذا تعیین نهائی قراردادی یا قهری بودن مسؤولیت پزشک مشکل است. تأکید قانونگذار بر ضرورت حصول رضایت بیمار در مشروعیت اعمال پزشکی و پیش بینی شرط برائت، نظریه قراردادی بودن مسؤولیت پزشک را تقویت مینماید و تعهدات قانونی و حرفهای پزشک به عنوان تعهدات قانونی مترتب بر قرارداد بحساب میآیند.
رابطه پزشک و بیمار، قرارداد خصوصی موضوع ماده 10 قانون مدنی است و با در نظر گرفتن طبیعت خاص خود تابع شرائط عمومی صحت قراردادها است. پزشک به موجب قرارداد مذکور متعهد به درمان بیمار میگردد و در راه رسیدن به شفای بیمار، با رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی و آگاه نمودن بیمار از آثار و نتایج معالجه تلاش مینماید. بدست نیامدن نتیجه مطلوب، فی نفسه دلالتی بر نقض قرارداد و تحقق مسؤولیت پزشک ندارد و باید تقصیر پزشک ثابت گردد (مسؤولیت مبتنی بر تقصیر).
قانونگذار بنا به مصالحی، صرف ورود خسارت به بیمار را اماره تقصیر ومسؤولیت پزشک قرارداد (ماده 319 قانون مجازات اسلامی) و پزشک برای رهائی از مسؤولیت باید عدم تقصیر خود و به طریق اولویت قطع رابطه سببیت را ثابت نماید. برای تعدیل مسؤولیت مفروض پزشک درماده 322 همان قانون، اجازه داده شده است که پزشک قبل از شروع به درمان از بیمار تحصیل برائت نماید. شرط برائت باعث معافیت پزشک از مسؤولیت ناشی از تقصیر خود نمیگردد و فقط اماره تقصیر وفرض مسؤولیتی را که از ماده 319 استنباط گردید تا حد «مسؤولیت مبتنی بر تقصیر» تقلیل میدهد.
بدین ترتیب نه مسؤولیت پزشک مسوولتی مطلق و بدون تقصیر است و نه شرط برائت رافع تقصیرات پزشک در درمان است.
مقدمه
1- تبیین موضوع
پزشکی در بین مشاغل و حرفههای انسانی، جایگاه خاصی داشته است و با هالهای از احترام و تقدیر که زمانی به تقدیس نیز میرسید، برخوردار بوده است. زیرا این حرفه با جسم بشری و برای کم کردن درد و بیماری آن ارتباط دارد. پزشک تنها انسانی است که با اراده خود به وی اجازه میدهیم که با گرانترین شی وجودی ما یعنی؛ سلامتی بدنی و روحی ما تماس داشته باشد. به همین دلیل عجیب نیست که حرفه پزشکی ارتباط زیادی با دین داشته باشد و همسان علم خداشناسی باشد. در زمانهای قدیم به پزشک کاهن گفته میشد و بیمار بهبودی خود را در کنیسه جستجو میکرد که کاهن افسونگر با خواندن ورد و جادو تلاش میکرد تا خشم خدایان را که علت بیماری میدانستند فرو نشاند. در نتیجه همین قداست و راز آلودگی حرفه پزشکی، رابطه پزشک و بیمار رابطهای برابر نبوده است؛ پزشک ارادهای مقتدرانه و آمرانه داشت و مسؤولیت جایی نداشت و بیمار تسلیم محض و اطاعت کور کورانه.
با این همه، فاصله بین پزشک و بیمار، سابقاً کمتر بوده است و حتی تا نیمه قرن نوزدهم، بیمار همان اندازه از بیماری خود میدانست که پزشک بدان آگاهی داشت؛ پزشک از طریق بعضی داروهای ساده تلاش میکرد تا از شدت برخی از بیماریها مثل سرفه کردن و دل پیچه بکاهد، ولی در بیشتر حالات قادر به جلوگیری از پیشرفت طبیعی بیماری نبوده است. بیماریهای ساده خودبخود به سبب قدرت جسمی بشر برای پیروزی بر آن بهبودی مییافت و بیماریهای خطرناک بیمار را از پا در میآورد، بدون اینکه پزشک بتواند کمکی به بیمار نماید.
امورزه از افسونگری و غیبگوئی، در عمل چیزی برای پزشکان باقی نمانده است. در مقابل، علم پزشکی به دستاوردهای عظیمی رسیده است، به گونهای که میتوان گفت ظرف سی سال اخیر معادل سی قرن گذشته پیشرفت نموده است؛ امکانات و تجهیزات پیچیده و داروها و ترکیبات شیمیائی، علم پزشکی را تبدیل به معجزه نموده است. به گونهای که شاید بتوان گفت در آن امر محالی وجود ندارد. بسیاری از بیماریهای لاعلاج سابق، مثل طاعون و وبا و بیماریهای قلب و مغز و سرطان که روزگاری نسل بشر را کشتار مینمود با استفاده از دستاوردهای علمی جدید پزشکی به راحتی درمان میگردد.
با این همه حرفه پزشکی هرگز خالی از خطا نبوده و نیست و بسیاری از روشهای درمانی و داروهای تولیدی که مورد استفاده پزشکان قرار میگیرد موجب افزایش تهدید سلامتی جسمی بیماران گردیده است و پیشرفت علوم پزشکی هم قربانیانی بجا میگذارد. مداخلات غیر درمانی، مثل عملهای سقط جنین غیر درمانی، جراحیهای زیبائی، ساختن اعضای مصنوعی بدن و عملیات باروری پزشکی و آزمایشگاهی و تجربیات انسانی هم به حوزه فعالیت علوم پزشکی رخنه نموده است.
با پیشرفت علوم پزشکی، فاصله بین پزشک و بیمار زیاد شد، به گونهای که امروزه آنها در خصوص مسائل معالجه با زبان واحدی با هم سخن نمیگویند و فاصله میان آنها، سالیان طولانی تحصیل و خبرویت علمی و تخصصی است. دگرگونی روشهای درمانی نیز بر این افزایش فاصله کمک نمود؛ در بیشتر حالات، درمان بیماران در چارچوب بیمارستانهای عمومی یا خصوصی صورت میپذیرد و طب را از حرفهای که ارتباط بین پزشک و بیمار، رابطهای شخصی و مبتنی بر اعتماد و صداقت بود، به حرفهای گروهی کشاند و بسیاری از عملیات طبی و جراحی توسط گروههای پزشکی متشکل از پزشکان،دستیاران و تکنسین و پرستاران و ... که هر کدام درانجام عمل حرفهای خود استقلال عمل دارد صورت میپذیرد و بسیاری از آنان را بیمار از قبل نمیشناسد. بدین ترتیب رابطه انسانی پزشک و بیمار به حد ضعیفی تنزل یافته است. شکی نیست که این عوامل، توازن بین طرفین را مختل نموده است و بیمار کماکان تابع هیمنه و اقتدار پزشک باقیمانده است.
در مقابل این نابرابری عملی، قانونگذاران بر برابری پزشک و بیمار تأکید مینمایند و اولین وسیله برای تحقق این برابری، وضع مسؤولیت کیفری و مدنی پزشک از خطاهای فنی است که در هنگام انجام اعمال پزشکی مرتکب میشوند. این امر باعث از بین رفتن مصونیت تام پزشکان که در طول قرنهای مدید از آن بهره مند بودند گشت. در گذشته، پزشک بعلت عدم دستیابی به راهکارهای درمان فقط ناظر درد و مشقت انسانی بیمار بود، اما در حال حاضر که امکانات وسیع و پیشرفته در اختیار او قرار گرفته است عذر او پذیرفته نیست. همانگونه که انسانهای امروز دیگر تمام مصیبتهای خود را به حساب قضا و قدر نمیگذارد و در صورتی که درمانش با شکست مواجه شود تردیدی در سرزنش پزشک و اقامه دعوی برای مطالبه خسارت ناشی از خطای پزشک نمینماید.
حمایت از بیمار که طرف ضعیفتر در رابطه خود با پزشک است تنها با وضع مسؤولیت در خطاهای فنی در درمان بیمار برقرار نمیگردد. زیرا عمل پزشکی مشتمل بر دو جنبه است که هر کدام دیگری را تکمیل مینماید : جنبه فنی و جنبه انسانی؛ از جنبه فنی، پزشک متعهد است در درمان بیمارش تلاش صادقانه و موافق با دستاوردهای علمی پزشکی اقدام بنماید و از جنبه انسانی نیز لازم است شخصیت بیمار را احترام نماید و به اراده او اعتناء نماید و به تبع بدون حصول رضایت بیمار نمیتواند عمل پزشکی بر روی جسم او انجام دهد. انسان بر جسم خود سلطه مطلق و آزادی کامل دارد و حق حیات و سلامتی جسمانی از مهتمرین حقوق مربوط به شخصیت است و هیچ کس حتی به بهانه معالجه آن نمی تواند جسم دیگری را مورد تعرض و صدمه قرار دهد. هر چند قانون بخاطر مصلحت عمومی که در سلامتی افراد جامعه وجود دارد اعمال پزشکی را مباح گردانیده است، ولی این اباحه را مشروط به حصول رضایت بیمار یا نماینده قانونی وی نموده است، به گونهای که هر عمل طبی که بودن تحقق این شرط صورت پذیرد مشروعیت خود را از دست می دهد و موجب مسؤولیت می گردد ( بند2 ماده 59 قانون مجازات اسلامی ).
این سؤال از دیر باز مطرح شده است که رابطه پزشک و بیمار تابع وجود یک قرارداد فیما بین است و حقوق و تکالیف طرفین از قبل مورد توافق آنها قرار گرفته است یا رابطه ای قانونی است که تعهدات طرفین بموجب قانون مشخص شده است؛ تعهداتی که پزشک در معالجه بیمار دارد اعم از اینکه قراردادی وجود داشته باشد یا نداشته باشد یکسان است، لذا تعیین نهائی قراردادی یا قانونی بودن مسؤولیت پزشک با مشکل مواجه می گردد. با این همه بنظر می رسد تاکید قانونگذار بر ضرورت حصول رضایت بیمار قبل از شروع به درمان، نظریه قراردادی بودن مسؤولیت پزشک را تقویت می نماید و مصلحت اجتماعی و حمایت از بیماران که در موقعیت ضعیفتری قرار گرفتهاند اقتضاء می کند تعهدات قانونی و حرفهای پزشکان نیز در زمره تعهدات قراردادی بحساب آیند (ماده 220 قانونی مدنی)
نقض تعهدات پزشک و ارتکاب خطای پزشکی موجب ورود خسارات مادی و معنوی به بیمارمی گردد. این مشکلات همیشه ناشی از عوامل قهری و ناخواسته نیست، بلکه در غالب موارد ناشی از سهل انگاری پزشک و تقصیر وی می باشد. آیا بیمار زیان دیده حق دارد خسارات مذکور را مطالبه نماید وتحت چه شرایطی پزشک مسؤولیت دارد؟
امروزه روابط پزشک و بیمار گسترش یافته است و پیشرفت تکنولوژی علوم پزشکی اقتضا می کند تا ساز و کاری مناسب در نظر گرفته شود که بر اثر آن امنیت جانی و سلامتی بیماران تأمین گردد و پزشک با کوتاهی و تقصیرخود، جان و تن بیماران را به مخاطره نیفکند و پزشک خطا کار مسوول باشد و جامعه نیز از خدمات پزشکان محروم نگردد. تحمیل مسؤولیت سنگین بر پزشکان، آرامش خاطر آنها را زدوده و از درمان بیماران استنکاف مینمایند. تمامی سخن در یافتن مبنایی علمی و منصفانه برای مسؤولیت و برائت پزشک است؛ مبنایی که با حقوق مدرن تطابق داشته باشد و با مبانی فقهی و نظریات فقها سازگاری داشته باشد. قانون بدون مبنای علمی، دوام و بدون سازگاری با عرف و مذهب مقبولیت عمومی نمی یابد.
این محصول در قالب پی دی اف و 108 صفحه می باشد.
این سمینار جهت ارائه در مقطع کارشناسی ارشد نساجی-شیمی نساجی و علوم الیاف طراحی و تدوین گردیده است. و شامل کلیه موارد مورد نیاز سمینار ارشد این رشته می باشد. نمونه های مشابه این عنوان با قیمت بسیار بالایی در اینترنت به فروش می رسد.گروه تخصصی ما این سمینار را با قیمت ناچیز جهت استفاده دانشجویان عزیز در رابطه به منبع اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهند. حق مالکیت معنوی این اثر مربوط به نگارنده است. و فقط جهت استفاده از منابع اطلاعاتی و بالا بردن سطح علمی شما در این سایت قرار گرفته است.
این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 17 صفحه می باشد.
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.
توصیف وضع موجود:
من معلم هستم ، عضوی از خانواده بزرگ مدرسان که آنچه از علم و دانش اندوخته اند ، بی چشم داشت در طبق اخلاص نهاده و به جوانانی که روزی سکان دار کشتی اداره کشور خواهند شد می آموزند .
در سایه سالها تجربه، بارها و بارها شاهد دانش آموزانی بودم که نابسامانی های روحی و روانی نشات گرفته از دوران کودکی و یا مشکلات عاطفی و خانوادگی حال حاضر ، آنچنان آنها را عاصی و یاغی کرده که هر گونه چاره اندیشی جهت برقراری ارتباط با آنها را بی اثر می کند .
مرکز نظر سنجی ” گالوپ “۱ که به ارزیابی نگرش مردم نسبت به وضعیت مدارس می پردازد ، از دو دهه قبل همواره بی انضباطی را به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات مدارس عمومی دانسته و این مطلب را هر سال در شماره های سپتامبر نشریه ” فی دلتا کاپان ” ذکر کرده است . در واقع می توان گفت :
” در حال حاضر بی انضباطی به عنوان مشکل درجه اول مدارس در آمده است .”
در دنیای امروز والدین از بچه ها گله مندند و از اینکه بچه ها توجهی به خواست آنها ندارند در عذابند . استادان و معلمان از بی توجهی دانشجویان و دانش آموزان به درس ناراحتند و گاهی از این که دانش آموزی علاوه بر کاهلی در یادگیری ، از حد خود خارج شده و گاهی رفتارهایی به دور از ادب از خود نشان می دهد به ستوه آمده ا ند .
دبیرستان من هم از این قائده مستثنی نبود.برخی از دانش آموزان به جای توجه به درس و فراگیری مطالب،به دنبال راههایی برای جلب توجه معلم و سایر دانش آموزان بودند و اگر تنها یک بار تذکری از معلم می شنیدند به جای اصلاح رفتار خود در صدد مقابله با معلم بر می آمدند.
یک بار از یکی از دبیران با تجربه دبیرستان شنیدم که به علت به ستوه آمدن از رفتار یکی از دانش آموزان،از وی خواسته که کلاس را ترک کند و دانش آموز با برخورد فیزیکی معلم را از کلاس بیرون انداخته است. به طور مسلم، رفتارهای تهدید آمیز و ترس بر انگیز برای کنترل دانش آموزان در کلاس نتیجه هایی موقت و گاهی انتقام جویانه در بر دارد.
با خود می اندیشیدم که بالاخره باید راه حلی بیابم تا بتوانم از این دانش آموزان عاصی ، جوانانی مطیع بسازم . باید ریشه این عصیان که در برخی از آنان وجود داشت و همانند ترمزی مانع از پیشرفت کار در کلاس به حساب می آمد را پیدا می کردم .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
فهرست مطالب
سیره ائمه معصومین(ع) در برابر حکومتهاى هم عصر خویش نشان مىدهد که آنانازهر وسیلهاى براى مبارزه با آنها استفاده مىکردهاند، هر چند که در زمانهاىمختلف،شیوه مبارزه ایشان متفاوت بوده است. شیوه مبارزه ائمه(ع) را مىتوان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد. در مبارزه مستقیم، به روشنگرى صریح درباره ماهیت حکومتهاى وقت و حتى در مواردى به براندازى آنها اقدام مىکردند. مبارزه غیر مستقیم آنان استفاده از هر روشى بود که غیر مستقیم، به نفى مشروعیت و تضعیف حکومتها منجر شود.
بررسى این دو روش مبارزه مىتواند روشن سازد که مبارزه آنان با حکومتها بر چه مبنا و اساسى بوده است و آیا صرفاً به این علت بوده است که این حکومتها در روش خویش عادلانه رفتار نمىکردند یا غیر از این، علل دیگرى نیز دخالت داشت که ماهیت آنها را ظالمانه مىساخت، به گونهاى که هرگز اصلاحپذیر نبودند. پیش از پرداختن به اصل مبحث، گفتنى است که ائمه(ع) از یک اصل پنهان کارى، به نام تقیه، در برابر حکومتهاى وقت استفاده و اصحاب خویش را به رعایت آن سفارش مىکردند. در بحثهاى پیشین گذشت که حضرت على(ع) براى حفظ جان خویش از همین روش استفاده مىکرد، امام حسین(ع)
اصحاب خویش را به کتمان و مخفى کارى توصیه مىکرد و امام باقر(ع) نیز به ابابصیر توصیه مىکند که در جامعهاى که حکومت آن در دست افراد ناحق و هوس باز است، در ظاهر، هم چون دیگران و در باطن، مخالف آنان عمل کنید:
«خالطوهم بالبرانیة و خالفوهم بالجوانیة اذا کانت الامرة صبیانیه» [1]
توجه به این نکته درباره تقیه، لازم است که تقیه یک ضرورت است و امرى مستمر و دائم محسوب نمىشود. بنابراین، ممکن است امرى در یک زمان، جزء موارد تقیه باشد و در زمان دیگر نباشد. از این رو، ائمه(ع) در مواردى هم کارى با حکومتها را براى اصحاب خویش مجاز مىدانستند و در مواردى آنان را از آن بر حذر مىداشتند. همین طور گاهى حفظ سرّ امامت خویش را خواستار مىشدند؛ ولى در موارد دیگر، آشکارا به تبیین آن مىپرداختند بدین ترتیب، موارد تقیه در زمانها و مکانهاى مختلف، متفاوت مىشود و بدین علت است که در روایت، تشخیص مورد آن را برعهده اشخاص گذاشتهاند که چه امرى باید پنهان بماند و چه امرى نه.
همان طور که گذشت، سیره ائمه(ع) درمبارزه مستقیم با حکومتها به دو شکل متجلى شده است:
اینک بحث درباره مبارزه ائمه(ع) با حکومتها را در قالب این دو روش ادامه مىدهیم.