فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى‏داشت، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.
میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏گذرانیدند. (1) درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه‏گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.
نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مى‏رسید، به پاى کوه حراء مى‏رفت، و مستمندان را که از آنجا مى‏گذشتند، یا به آنجا مى‏رفتند، طعام مى‏کرد. (2)
به طورى که تواریخ اسلام گواهى مى‏دهد،پیغمبر نیر پیش از بعثت‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را معمول مى‏داشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏گرفت، و به نقطه خلوتى مى‏رفت، و به تفکر و تامل مى‏پرداخت.
پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه‏» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچه‏ها دورى مى‏گزید و به کوه حراء مى‏آمد و به فکر فرو مى‏رفت. (3) بنابراین انس وى به «کوه حراء» بى‏سابقه نبود.
در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مى‏برد،غذایش نان «کعک‏» و زیتون بود، و چون به اتمام مى‏رسید، به خانه بازمى‏گشت ء تجدید قوت مى‏کرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مى‏فرستاد. غذائى که در آن زمان‏ها مصرف مى‏شد، مختصرو ساده بود. (4)
پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مى‏برد، و چون روز آخر باز مى‏گشت، نخست‏خانه خدا را هفت دور طواف مى‏کرد، سپس به خانه مى‏رفت. (5)
کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مى‏شود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مى‏شود. کوه‏هاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمت‏شمال تا حدود بندر «جده‏» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.
این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات‏» و سرزمین «منا» وشهر «طائف‏» و از سوى دیگر به طرف «مدینه‏» کشیده شده است، با دره‏هاى و بیابان‏هاى خشک و سوزان و آفتاب طاقت‏فرساى خود شاید بهترین نقطه‏اى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مى‏برد.
کوه حراء بلندترین کوه‏هاى اطراف مکه است، و جدا از کوه‏هاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مى‏کند. هرچه بیننده به آن نزدیک‏تر مى‏شود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مى‏گردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانه‏هاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشت‏بام‏ها و از توى اطاق‏هاى بعضى از طبقات ساختمان‏هاى مکه به خوبى پیدا است.
«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگ‏ترى غلت‏خورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مى‏تواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.
غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید. فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مى‏خورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که در همه جاى آن نقطه حساس پرتو افکنده و آسمان و زمین را به نحو محسوسى آرایش داده است! براساس تحقیقى که ما نموده‏ایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فى‏المثل در خیمه به سر مى‏برده و رهگذران را پذیرائى مى‏کرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مى‏رفته و به تماشاى جمال آفرینش مى‏پرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.
به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روح‏القدس گاهى تراوشاتى غیبى مى‏دیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مى‏شده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مى‏شنید، ولى کسى را نمى‏دید.
هفت‏سال متوالى بود که نور مخصوصى مى‏دید و تقریبا شش سال مى‏گذشت که زمزمه‏اى از پیغمبر مى‏شنید، ولى درست نمى‏دانست موضوع چیست؟
چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مى‏کرد، خدیجه مى‏گفت: «تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهمان‏نوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مى‏دارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست. (6)
هنگامى که به سن سى و هفت‏سالگى میل به گوشه گیرى و انزواى از خلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازه‏اى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راه‏هاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مى‏شنید ولى صاحب صدا را نمى دید!
در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مى‏چرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: یا رسول الله! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید. چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد. (7)
روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مى‏اندیشید.مى‏اندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوش‏گذران و مال دوست و مال‏دار قریش در این اندیشه‏ها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمى‏اندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگون‏بخت و نیازمند، تنها اندیشه‏اى است که آنها رد سر مى‏پرورانند...
اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشت‏سر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و اراده‏اش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام سؤولیت‏بزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و دنیاى آن روز جز او چه کسى بود که از جانب خداوند عالم شایستگى رهبرى خلق را داشته باشد.
رهبرى که سرآمد رهبران بزرگ و گذشته جامعه انسانى باشد، و انسان‏هاى شرافتمند بر شخصیت ذاتى و ربیت‏خانوادگى و سوابق درخشان و ملکات فاضله و صفات پسندیده او صحه بگذارند؟ او نوه ابراهیم بت‏شکن خلیل خدا و اسماعیل ذبیح و فرزند هاشم سید و سرور عرب و نوه عبدالمطلب، بزرگ و داناى قریش است. پدر در پدر و مادر در مادر شکوفان و درخشان و فروزان است.
او از سلامتى کامل جسم و جان برخورداد بود که نتیجه وراثت صحیح و سالم است. وراثتى که پدران پاک و مادران پاک سرشت‏برایش باقى گذارده بودند. به طورى که دنیاى جاهلیت هم با همه پلیدى و تیرگى و تاریکیش، نتوانست آن را آلوده سازد، و چیزى از شرافت و حسب و نسب او بکاهد. (8)
نگاهى به احادیث‏بعثت
دراینجا باید اعتراف کرد که ماجراى بعثت پیغمبر با همه اهمیتى که داشته است،در تورایخ درست نقل نشده است. به موجب آنچه در تفاسیر قرآنى و احادیث اسلامى و تواریخ اولیه آمده است،عایشه همسرپیغمبر یا خواهرزادگان او عبدالله زبیر و عروة بن زبیر یا عمرو بن شرحبیل یا ابومیسره غلام پیغمبر، گفته‏اند: جبرئیل بر پیغمبر نازل شد و به وى گفت: بخوان به نام خدایت; «اقرا باسم ربک الذى خلق‏» و پیغمبر فرمود: نمى توانم بخوانم; «ما انا بقارى‏» یا من خواننده نیستم; «لست‏بقارى‏». جبرئیل سه با پیغمبر را گرفت وفشار داد تا بار سوم توانست‏بخواند!

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

دانلود مقاله خواص‌آب

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله خواص‌آب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

آب حالت محلول ترکیبo2H می‌باشد یازده درصد وزنی آب را هیدروژن و 89 درصد آن‌را اکسیژن تشکیل می‌دهد. آب خالص در طبیعت یافت ‌نمی‌شود و همیشه با مقداری مواد خارجی همراه است.

 

 

 

خواص فیزیکی آب‌های آشامیدنی

 

الف) درجه گرمای آب آشامیدنی: آب بسیار سرد اثرهای بدی بر دستگاه گوارش انسان دارد و آب با درجة گرمای بسیار حالت بی‌مزگی داشته و گوارا نیست. درجه گرمای آب آشامیدنی باید میان 5 تا 15 درجه باشد. مناسب‌ترین درجة گرمای آب آشامیدنی 8 تا 12 درجه سانتی‌گراد است.

 

ب) رنگ آب آشامیدنی: آب آشامیدنی باید بی‌رنگ باشد و در ضخامت‌های زیاد رنگ آبی مایل به سبز زلالی را داشته باشد.

 

ج) بوی آب آشامیدنی: آب آشامیدنی باید بی‌بو باشد وجود اسید سولفوریک، کلر، فنول، آمونیاک به آب بوی ناخوشایند می‌دهند. با 50 تا 60  درجة گرم کردن آب بوی آن بیشتر نمودار می‌گردد. آزمایش تعیین بو بهتر است در محل برداشت آب انجام گیرد تا اینکه پیش از آزمایش گازهای بودار از آب بیرون نروند.

 

د) مزه‌ی آب آشامیدنی: مزة آب گوارا باشد. آب با درجة سختی کم حالت بی‌مزگی ناخوشایندی را می‌دهد. شوری آب نشانه‌ی وجود نمک خوراکی و تخلی آن دلیل زیادی ترکیب‌های منیزیم می‌باشد. آب‌های قلیایی (9PH>) مزة آب صابون را دارند در حالی که آب‌های اسیدی (6PH<) ترش مزه هستند. وجود زیادی نمک‌های آهن و آلومینیوم مزه آب را گس می‌کند در حالی که مزة گندیدگی آب به علت آلودگی‌های آلی آنست که ممکن است همراه با میکروب‌های بیماری‌زا نیز باشد.

 

برای بررسی کیفیت آب در تصفیه خانه گام‌های زیر برداشته می‌شوند:

 

نمونه‌برداری از آب: در یک تصفیه خانه و یا یک منبع طبیعی آب، نمونه‌برداری از آب باید منظم و در چند نقطه از مسیر جریان آن انجام گیرد. نمونه‌برداری از نقطه‌ی وارد شدن آب به تصفیه خانه و نقطه‌ی بیرون رفتن آن کافی نیست بلکه برای کنترل کار واحدهای گوناگون نیز باید نمونه‌برداری‌ها و آزمایش‌های لازم انجام گیرد. بسته به وسایل آزمایش و سیستم کار در آزمایش‌گاه تصفیه‌خانه نمونه‌های برداشت. آب 2 تا 3 لیتر می‌باشد و باید هنگام برداشت توجه شود که هیچ‌گونه گازی از آن بیرون نرود و فوراً شیشه‌ی نمونه بسته شود. زمان میان برداشت نمونه و آزمایش آن نباید از 72 ساعت تجاوز کند. شیشه نمونه‌برداری باید قبلاً با آب مورد آزمایش چند بار شسته شود. فاصلة‌ دو نمونه‌برداری برای آزمایش‌های تعیین خواص فیزیکی و شیمیایی منبع‌های طبیعی آب حداکثر 3 ماه و برای آزمایش‌های باکتریولوژی در مورد شهرهای کوچک حداقل یک تا دوهفته و برای شهرهای بزرگ هر روز باید انجام گیرد. از آب تصفیه شده‌ای که برای فرستادن در شبکه آماده شده است باید هر روز نمونه‌برداری و آزمایش به عمل آید.

 

 

 

آزمایش آب

 

معمولاً دو گروه آزمایش روی آب انجام می‌گیرد:

 

نخست، آزمایش‌های روزمره- آزمایش‌های روزمره در یک تصفیه خانه شامل تعیین خواص فیزیکی نظیر تعیین درجة گرماـ رنگ‌ـ بو و  مزة آب و تعیین خواص شیمیایی نظیر درجة سختی آب‌ـ درجة اسیدی‌ـ مقدار گازهای محلول در آب و مقدار ترکیب‌های شیمیایی گوناگونی که ممکن است در آب از حد مجاز بیشتر باشند. بالاخره تعیین خواص بیولوژیک و باکتریولوژیک یعنی کشت باکتری و تعیین تعداد موجودهای زنده در یک صد میلی‌لیتر آب و نوع آنها.

 

دوم، آزمایش کامل‌ـ برای طرح یک تصفیه‌خانه و انتخاب واحدهای مناسب برای تصفیة‌ آب مورد نظر را و تعیین ابعاد یکان‌های نامبره نیاز به آگاهی کامل بر تمام خواص فیزیکی و شیمیایی آب می‌باشند. یکی از این آزمایش‌ها، آزمایش تعیین نوع و مقدار مواد منعقد کنندة لازم برای ته‌نشینی مواد معلق می‌باشد. همچنین در این آزمایش تعیین مقدار همة نمک‌های موجود در آب حتی به مقدارهای بسیار ناچیز لازم است تا پیش‌بینی اثر آن مواد در بازدة کار یکان‌های گوناگون تصفیة‌خانه امکان‌پذیر باشد برای این آزمایش‌ها باید نمونه‌برداری از آب در روزهای گوناگون سال و در ساعت‌های گوناگون روز انجام گیرد. ساعت و روز برداشت نمونه باید متناوباً تغییر کنند تا اینکه همة حالت‌های گوناگون آب در منبع طبیعی مورد برداشت بررسی شده باشند.

 

 

 

روش‌های تصفیه آب:

 

آبی که در طبیعیت بدست می‌آید معمولاً قابل استفاده نبوده و باید تصفیه گردد. این کار به ویژه برای آب‌های روی زمین خیلی لازم است. آب‌های آلوده را می‌توان به سه روش مکانیکی ـ شیمیایی‌ و زیستی (بیولوژیک) تصفیه نمود. در تصفیة‌آب آشامیدنی ممکن است چند گونه از تصفیه‌های نامبرده تواماً در یک دستگاه انجام گیرد. مهمترین روش‌های متداول در تصفیة‌ آب آشامیدنی عبارتند از:

 

  • گرفتن مواد درشت با کمک آشغال‌‌گیر
  • ته‌نشین کردن مواد خارجی معلّق در آب
  • تصفیة آب با کمک صافی‌ها
  • اکسید کرد مواد آلی موجود در آب با کمک هوا رسانی
  • گندزدایی آب توسط مواد شیمیایی

 

 

 

شبکه آشغال‌گیر

 

پیش از ورود آب به تصفیه‌خانه با کمک این شبکه‌هی فلزی مواد بزرگ شناور در آب گرفته می‌شوند. از این رو تنها برای برداشت از منبع روی زمینی مانند رودخانه‌ها به کار می‌روند. در صورت زیاد بودن مواد شناور در آب رودخانه و برای جلوگیری از بسته شدن شبکه‌های نامبرده آنها را در دو یا سه ردیف با سوراخهای گوناگون قرار می‌دهند شبکه‌های آشغال‌گیر درشت با سوراخهای 20 تا 30 میلیمتر و شبکه‌های ریز با سوراخ‌های 2 تا 5 میلیمتر و شبکه‌های خیلی ریز که به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرند با سوراخ‌های 2/0 تا یک میلیمتر ساخته می‌شوند. مجموع سطح سوراخ‌های نخستین شبکه باید 5/1 تا 2 برابر سطح مقطع لوله آورنده آب به تصفیه‌خانه باشد و سرعت آب در سوراخ‌های شبکه نباید بیش از 66/0 متر بر ثانیه گردد.

 

 

 

روش ته‌نشین کردن مواد خارجی آب

 

ته‌نشین ردون استفاده از مواد شیمیایی: تصفیه در استخرهای ته‌نشینی را معملولاً تصفیة مقدماتی آب نیز می‌نامند. چون آب‌های موجود د رطبیعت درارای مقداری مواد معلق می باشند ۀ‌که در مرحله‌ی نخست باید از آب گرفته شوند نبابراین آّ را وارد استخرهای بزرگی می‌کنند و از سوی دیگر خارج می‌سازند آب پس از وارد شدن به استخر سرعتش کاسته شده و به 2 تا 10 میلیمتر در ثانیه می‌رسد این سرعت کافی است که به ذرات معلق امگان ته‌نشینی را بدهد. این کار ممکن است به شکل متناوب نیز صورت گیرد یعنی استخری را پر ا آب کرده بگذارند ته‌نشین گردد و سپس آب‌را خلی نموده و استخر را بشویند. ولی این شک لکار تنها برای دری‌های کم اجرا پذیر است و نیاز به تعداد زیادی استخر می‌گردد. از این رو امروزه کمتر از این روش استفاده می‌شود.

 

 

 

ته‌نشینی با استفاده از مواد شیمیایی

 

برای کوتاه کردن مدت زمان ته‌نشنی و نیز برا ی کم کردن مقدار نمک‌های محلول در آب غالباً استخرهای ساده‌ ته‌نشینی کفایت نکرده و کاربرد مواد شیمیایی جهت تصفیة آب لازم می‌گردد. نوع و مقدار مواد شیمیایی لازم باید نسبت به نوع آب و مواد آن در آزمایشگاه تعیین گردد.

 

مواد شیمیایی که برای ته‌نشینی مواد خارجی آب مصرف می‌شوند به صورت زیر کار می‌کنند:

 

نخست ـ مواد شیمیایی مصرفی که بیشتر دارای بار الکتریکی مثبت می‌باشند مواد ریز معلق در آب را که معمولاً دارای بار منفی هستند به دور خود جذب کرده و ذرات معلق بزرگ و سنگین‌تری را می‌سازند و برای ته‌نشنی آماده می‌کنند این پدیده را انعقاد می‌نامند.

 

دوم: مواد شیمیایی با نمک‌های محلول در آب ترکیب شیمیایی نموده و از نمک‌های محلول نمک‌های نامحلول به وجود می‌آورند و آنها را برای ته‌نشینی آماده می‌سازند. مواد شیمیایی که در تصفیة آب آشامیدنی به کار می‌روند بسیار گوناگون می‌باشند و مهمترین آنها عبارتند از: سلوفات آلومینیوم (زاج سفید)(o2H18.3)4So)2Al) ـ آلومینیوم سدیم(2NaAlo) ـ کلرور آلومینیوم‌ (o2H6,3Alcl) ـ کلرور آهن (o2H6,3Fecl)ـ سولفات آهن سه‌ارزشیo2H9,3(4So)2Fe ـ سولفات آهن (o2H7,4seF)ـ سولفات مس (کات کبود) (o2H5,4CuSo).


کاربرد روش‌های گوناگون تصفیة آب

 

بسته به نتایج آزمایش آب خام باید یک رشته تصفیه‌هایی برای آن   پیش‌بینی نمود تا از نظر بهداشتی مناسب برای آشامیدن گردیده و تا آنجا که ممکن است جواب گوی‌نیازهای دیگری نیز مانند شستشوی روزانه و کاربرد در کارخانه‌ها باشد. مهم‌ترین کاربردهایی که از روش‌های گوناگون تصفیة آب در شهرها لازم می‌آیند به ترتیب اهمیت عبارتند از:

 

گندزدایی آب آشامیدنی: کارگندزدایی و کشتن باکتری‌های موجود در آب ممکن است به صورت شیمیایی و یا فیزیکی انجام گیرد. کم‌ترین تصفیه‌ایست که در شبکه آبرسانی هر شهر باید به اجرا درآید. گندزدایی به روش‌های زیر انجام پذیر است:

 

الف) کلر زدن: روش‌کلر زنی ارزان‌ترین راه گندزدایی آب است. کلر را ممکن است به صورت گازی شکل (2cl) و یا به صورت ترکیب هیپوکلریت کلسیم 2(clo)ca و یا هیپوکلیریت سدیم cloNa (آب ژاول) بکار برده کلر گازی شکل دارای اثر بیشتری می‌باشد و سمی است . کلر و یا ترکیب‌های آن پس از ورود به آب تجزیه شده و تولید اسید هیپوکلروس clo , Hclo می‌کند که روی پرتو پلاسم سلول زنده اثر کرده و فعل و انفعال آنزیم از کار می‌اندازد. در مورد گاز کلر نتیجه می‌شود.  

 

 

 

در صورت به کار بردن ترکیب هیپو کلریت کلسیم نتیجه می‌شود.

 

پس خاصیت گندزدایی Hclo بیشتر از clo- است. اگر آب دارای خاصیت قلیاتی باشد اسید مزبور خنثی شده و از خاصیت گندزدایی کلر کاسته می‌شود. پس مقدار کلر لازم برای گندزدایی آب با درجة pH آب بستگی دارد.

 

عامل دیگر که در میزان مصرف کلر مؤثر است درجة گرمای آب می‌باشد. برای نمونه اثر کلر در محیطی با درجة اسیدی ثابت در گرمای 30 درجه سه‌برابر اثر آن در 4 درجه است بجز دو عامل نام برده درجة آلودگی آب نیز در تعیین مقدار کلر لازم تأثیر اساسی دارد. برای کلرگازی شکل مقدار مصرف با توجه به عوامل یاد شده از 3/0 تا 5 گرم و یا بیشتر برای هر متر مکعب آب‌های آلوده است. ولی برای آب‌های خام مصرفی در آبرسانی معمولاً بیش از یک تا 3 گرم کلر برای هر متر مکعب آب خام مصرف نمی‌کنند. هنگام بیرون آمدن آب  از تصفیه خانه باید کنترل نمود که کلر باقیمانده  در آب از 3/0 در هر متر مکعب بیشتر نباشد. وجود کلر زیاد رنگ و بوی آب را تغییر داده آن را بد رنگ و بد بو می‌سازد از نظر بهداشتی تا 50 میلی‌گرم در لیتر (50 گرم در متر مکعب ) کلر در‌ آب اثر مسمومیت آنی ندارد. در صورتی که هنگام تصفیه، کلر زیادی به آب زده باشند باید آن را دوباره از آب بیرون آورد. این کار معمولاً یا با کمک هوادهی و یا بوسیله افزودن مواد شیمیایی از قبیل تیو سولفات سدیم 3o2S2Na و یا گاز 2So انجام می‌شود.

 

                                                                           

 

                                                

 

به‌جز روش‌های نامبرده می‌توان جذب کلر اضافی را از آب با کمک پودر زغال فعال که روی صافی‌ها قرار داده‌ شده است انجام داد.

 

                                                                               

 

کلر ماده‌ایست اکسید کننده پس در تعیین مقدار مصرف آن باید توجه نمود که آنقدر کلر به آب افزود تا بجز اکسید کردن مواد اکسید کردن مواد اکسیدپذیر آب به مصرف کشتن میکروب‌ها نیز رسیده و مقدار همه در آب باقی بماند. باید در نظر داشت که کلر در کار بعضی از واحدهای تصفیه‌خانه (هم‌چون واحدهای تصفیة زیستی و یکان‌های کم کردن آهن و منگنز) اخلال می‌کند. پس با توجه به این موضوع محل کلر مزیت را خواهد داشت که آب کلردار پس از عبور از صافی به ویژه وقتی در صافی از زغال فعال نیز استفاده شده باشد مقدار زیادی از بوی خود را از دست می‌دهد. این‌گونه کلر زنی را کلر زنی پیشین می‌نامند. معمولاً در آخر تصفیه ممکن است به آب دوباره به مقدار کمی کلر بزنند که بنام کلرزنی نهایی نامیده می‌شود. هیپو کلریت کلسیم که از جذب گاز کلر بر روی آب آهک به دست می‌‌آید مخلوطی است از o2H4,2(clo)ca و می‌توان آن را به صورت پودر به بازار تهیه نمود. پودر نام برده  را به نسبت ده درصد در آب حل‌کرده و پس از ته‌نشین شدن ترکیب‌های آهکی آن، بسته به نیاز از محلول آن برای افزودن به آب آشامیدنی استفاده می‌شود. در مصرف هیپوکلریت باید توجه نمود که نزدیک به ده‌درصد از کلر موجود در هیپوکلریت به صورت لجن هدر می‌رود. مصرف هیپوکلریت ساده‌تر و در روستاها کاربرد بیشتری دارد ولی اثر آن ضعیف‌تر از کلرگازی است. دستگاه‌های کلر زنی گازی ـ کلر گازی را مستقیماً وارد آب مورد تصفیه نمی‌کنند. بلکه نخست آن‌ را با آب می‌آمیزند و سپس محلول به دست آمده را در لولة آب شهر تزریق و یا در منبع‌های ذخیرة آب وارد و آنرا با آب مخلوط می‌کنند.

 

کاربرد اُزون: با کمک جریان متناوب برق با فشار 8 تا10 هزار ولت و با فرکانس 500 می‌توان اُزون (3o) تولید نمود و برای گندزدایی آب آشامیدنی به کار برد. مقدار اُزون مصرفی بسته به درجة آلودگی آب و نیز بر حسب اینکه تصفیه با اُزون به عنوان تنها وسیله‌ی تصفیه در نظر گرفته شده باشد و یا به هم راه صافی بکار رود تغییر می‌کند مقدار اُزون لازم برای گندزدایی آب 5/0 تا یک گرم اُزون در هر متر مکعب آب و مدت کار گندزدایی 10 تا 15 دقیقه می‌باشد. در این مدت زمان اُزون گازی شکل و مخلوط با هوا را باید به درون آب وارد نمود امتیاز کاربرد  اُزون در این است که پس از گندزدایی در آب نمی‌ماند و ضمناً بو و مزة آب را بر خلاف کلر تغییر نمی‌دهد ولی در عوض گران ‌بهاتر است.

 

گندزدایی با کمک اشعه ماوراء بنفش: این روش فیزیکی برای تصفیه خانه‌های کوچک قابل استفاده است طول موج‌های لازم 200 تا 300 میلی میکرون () مدت گندزدایی 3 ثانیه و مصرف برق حدود 40 وات ساعت برای هر متر مکعب آب می‌باشد.

 

کاربرد ید و برم: برای گندزدایی آب به اندازه‌های کم می‌توان از ید و برم استفاده نمود کار با آنها آسان است و امروزه قرص‌هایی از این مواد در بازار برای گندزایی آب وجود دارد.

 

جوشانیدن آب: عملاً باکتری‌ها در درجه گرمای 75 درجه در آب می‌میرند ولی از نظر اطمینان باید آب را جوشانید. گندزدایی آب به روش جوشانیدن خیلی گران تمام می‌شود و برای هر مقدار کم در خانه‌ها قابل استفاده است.

 

 

 

انواع منبع‌های ذخیرة آب

 

مقدار مصرف شهری زیر تأثیر یک رشته نوسانهایی قرار می‌گیرند که مهم ترین آنها عبارتند از نوسان‌های سالانه و نوسنان‌های رزانه و نوسان‌های ساعتی و از سوی دیگر آب‌دهی منبع‌های طبیعی تهیة آب نیز بع علت تغییرات فصلی و سالانه در مقدار بارندگی نوسان‌هایی به همراه دارند. برای مطابقت دادن مقدار مصرف آب با مقدار آّ موجود در طبیعت همیشه نیاز به تأسیساتی بنام منبع‌های ذخیرة آب هست که بتوانند در زمان پرآبی و یا کمی مصرف آب را در خود ذخیره نموده و در زمان کم‌آبی و یا زیادی مصرف آن را در اختیار مصرف‌کنندگان بگذارند.

 

منبع‌های ذخیره بسته به نوع نوسان‌های مصرف انواع گوناگونی دارند. منبع‌های ذخیرة فصلی که غالباً در پشت سدها ایجاد می‌گردند. جبران نوسان‌های فصلی و سالانه را نموده، مصرف آب شهرها و آبیاری کشاورزی را تأمین می‌کنند. همچنین سفره‌های زیرزمین منبع‌های طبیعی هستند که با تغذیه‌ی مصنوعی آنها در سال‌های پرباران، می‌توان در سال‌های که باران توسط چاه‌زنی آب مورد نیاز را دوباره از آنها برداشت نمود. منبع‌های ذخیره‌ای که در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرند برای تأمین نوسان‌های ساعتی و روزانه مصرف آب شهرها به کار می‌روند. این منبع‌ها غالباً بجز جبران نوسان‌های مصرف شهر کار تأمین فشار لازم در شبکه شهری را نیز انجام می‌دهند. این نوع منبع‌ها به‌نام منبع‌های بلند نامیده می‌شوند. برای ذخیرة آب و تأمین فشار در شهرک‌ها و یا شهرک و یا در ساختمان‌های بلند گاهی از منبع‌های زیر فشار نیز استفاده می‌گردد که مستقیماً توسط پمپی فشار درون آن در حد معینی ثابت نگه‌داری می‌شود.

 

منبع‌های زمینی هم تراز با ناحیه‌ی مصرف کننده‌ی آب ـ منبع‌های بلندـ منبع‌های زیرزمینی بلند.(از کتاب آبرسانی شهری)

 

 

 

کلر باقیمانده به روش کالیمتری DPD :

 

وقتی N-N دی اتیل P فنیلن دی‌آمین (DPD ) را به عنوان آب شامل کلر آزاد باقیمانده اضافه کنیم. واکنش فوری صورت می‌گیرد. و رنگ قرمز حاصل می‌شود. شدت این رنگ قرمز را که متناسب با غلظت کلر باقیمانده است می‌توان با روش کالیمتری تعیین کند.

 

معرف‌های مخصوص:

 

  • بسته‌های پودر کلر باقیماندة آزاد Hach DPD : این بسته‌ها برای ml 25 نمونه مناسب است.
  • بسته‌های پودر کلر کل باقیماندهH ach DPD : این بسته‌ها برای ml 25 نمونه مناسب است.
  • محلول ذخیره پرمنگنات پتاسیم: 891/0 گرم از پرمنگنات پتاسیم (4kmno) را وزن کرده و به بالن یک لیتری منتقل کنید. ابتدا پرمنگنات را در ml200 DDw حل کنید و سپس آن را به حجم یک لیتر برسانید.
  • محلول استاندارد پرمنگتات پتاسیم (معادل کلرmg/L 10): ml10 از محلول ذخیره 4Kmno را در بالن یک لیتری بریزید و آن را با DDw به حجم یک لیتر برسانید.

 

 

 

نیاز اکسیژن بیوشیمیایی BoD:

 

آزمایش BoD مقدار نسبی اکسیژن برای اکسیداسیون بیولوژیک فاضلاب‌ها، پس‌آب ها و آب‌های آلوده را تعیین می‌کند. این تنها آزمایش تعیین مقداراکسیژن لازم برای باکتریها است تا مواد آلی قابل تجزیه تثبیت شوند. تثبیت کامل برای مقاصد عملی نیاز به مدت زمان طولانی کشت دارد. بنابراین مدت زمان 5 روز استاندارد تلقی می‌شود. نمونه‌ها در تاریکی و دمای 20 در دستگاه انکوباتور نگهداری می‌شود. مقدار اکسیژن حل شده در ابتدا و در پایان 5 روز با استفاده از روش وینکر (روش اصلاح شدة آزید) اندازه‌گیری می‌شود. نمونة 5 روز کشت داده شده باید از mg/L 2 اکسیژن حل شده را مصرف کرده باشد و بیش از mg/L 5/0 اکسیژن حل شده باقی مانده باشد.

 

آزمایش BoD را بلافاصله پس از جمع‌آوری نمونه انجام دهید. در کتاب روش‌های استاندارد (1989.صص 37-1) حداکثر زمان نگهداری نمونه برای آزمایش BoD، 6 ساعت توصیه می‌شود.

 

 

 

معرف‌ها و تجهیزات مخصوص:

 

1- انکوباتور BoD: دما را روی  20 میزان کنید. دمای روزانه را یادداشت کنید.

 

2- برای دقیق کردن آب

 

الف) محلول بافر صنفات :gr 5/8.  4po2kH , 6/44 گرم o2H12 , 4HPo2Na (4/33 گرم (o2H7 , 4HPo2Na ) و 7/1 گرم cl4NH را در ml 500DDw   حل کنید و آن را به حجم یک لیتر برسانید. PH را در هر ماه چک کنید. PH باید 1/04/7 باشد. اگر PH بافر در این محدوده نبود آن را دور بریزید.

 

ب) محلول سولفات منیزیم: 5/22 گرم o2H7 , 4mgSo را در DDw حل کنید به حجم یک لیتر برسانید.

 

ج) محلول کلرید کلسیم: 5/27 گرم 2cacl ایندر (یا 4/36 گرم o2H2 . 2cacl ) را در DDw حل کنید و آن را به حجم  یک لیتر برسانید.

 

د) محلول کلرید فریک: 25/0 گرم o2H2 , 3Fecl را در DDw حل کنید و آن را به حجم یک لیتر برسانید.

 

1- کلر زدایی:

 

الف) محلول سولفیت سدیم، N25% : 5/787 میلی گرم 3So2Na ایندر را در 500 DDw حل کنید این محلول را هر روز تازه تهیه کنید.

 

ب) محلول اسید سولفوریک، 7/507             1 : ml410  اسید 4So2H غلیظ را به ml150 DDw اضافه کنید. سپس آن را خنک و تا حجم ml20 رقیق کنید.

 

ج) محلول یدید پتاسیم: 10 گرم KI را در ml100 DDw حل کنید. این محلول را هر ماه تازه تهیه کنید. آن را در تاریکی نگهداری کنید. اگر محلول زرد رنگ شد، آن را دور بریزید.

 

  • برای میزان کردن PH:

 

الف) اسید سولفوریک، N1 : 40 گرم NaoH را همراه با همزن در DDw حل کنید. آن را خنک کنید به حجم یک لیتر برسانید.

 

بذر (seed): بذر عبارتست از یک جمعیت موجوات بیولوژیک که قادرند مواد آلی را اکسید کنند. یک نوع از این بذرها، فاضلاب خانگی تصفیه نشده ته‌نشین شده‌ای است که در cْ 20 به مدت 1 تا 36 ساعت نگهداری شده است. بعد از این مدت اولیه در cْ 20 بذر را در یخچال نگهدای کنید بهتر آن است که از بذر جمع‌آوری شده از منبعی که ارگانیسم‌های آن با ویژگی‌های فاضلاب تحت بررسی سازگار باشند، استفاده کنید.

 

کتاب روش‌های استاندارد (1989، ص 6-5) بذر پس‌آب سیستم تصفیه بیولوژیک فاضلاب را توصیه می‌کند. راه دیگر، تهیه بذر از محل بعد از تخلیه پس‌آب در آب‌های دریافت کننده می‌باشد.

 

 

 

روش کار

 

1- نمونه‌های رقیق نشده: اینگونه نمومه‌ها، از آب‌های دارای کیفیت بالا هستند که BoD پنچ روزة آنها کمتر از L/mgDo7 است. Do اولیه باید نزدیک به سطح اشباع باش، در غیر اینصورت، نمونه را تا رسیدن به حالت اشباع هوادهی کنید. Do اولیه را زود اندازه بگیرید. در 20 به مدت 5 روز کشت دهید و Do نهایی را اندازه بگیرید.

 

1D = اکسیژن  حل شدة اولیه

 

5D= اکسیژن حل شدة 5 روزه.

 

2- نمونه‌های رقیق شده: چون قابلیت از حلال اکسیژن در آب محدود است، نمونه‌هایی را که مشکوک به داشتن BoD بالا هستند. باید رقیق کرد. همیشه برای رقیق کردن آب از DDw با کیفیت بالای آزمایشگاهی استفاده کنید. آب را با منبعی از هوای فشردة تمیز هوادهی کنید. آبی را که برای رقیق کردن به کار می‌برید باید دارای دمای 20 باشد. به ازای هر لیتر آب مورد نیاز برای رقیق کردن، ml1 از هر یک از محلول‌های بافر فسفات منیزیم ـ کلسیم و کلول فریک اضافه کنید. اگر آب مخصوص رقیق کردن را ذخیره می‌کنید، بافر فسفات را درست قبل از استفاده اضافه کنید. برای آزمایش کیفیت آب رقیق کردن، یک بطری پر از آب رقیق کردن را 5 روز در cْ20 کشت دهید. مقدار اولیه (1D) و 5 روز (5D) D­o  را تعیین کنید. مقدار Do مصرف شده را در 5 روز نباید بیشتر از L/mg 2/0 و بهتر است که بیشتر از L/mg 1/0 نباشد. اگر مصرف Do بیشتر از L/mg 2/0 باشد نتایج به دست آمده برای نمونه‌هایی که با این رقیق شده‌اند، مردود است. برای توصیه‌های مربوط به بهبود کیفیت آب رقیق کنده به کتاب روش‌های استاندارد (1989ـ ص 4-5 تا 6-5 ) و یانگ و همکاران (1981ـ ص 1259ـ1253) مراجعه کنید.

 

 

 

تقاضای شیمیایی اکسیژن (‍CoD)

 

خلاصه روش: اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، معیاری از اکسیژن معادل با مقدار مادة‌ آلی موجود در نمونه که قابلیت اکسید شدن با یک اکسید کنندة‌ شیمیایی قوی را دارد، به دست می‌دهد. روش رفلاکس دی کرومات برای تعیین CoD از این جهت انتخاب شده است که نسبت به اکسید کننده‌های دیگر از نظر قابلیت اکسید کردن و قابلیت کاربرد برای دامنه وسیعی از نمونه‌های و آسانی عمل، دارای مزایا و برتری‌هایی است. بیشتر مواد آلی در اثر جوشاندن با مخلوط اسید کرومیک و سولفوریک تخریب می‌شوند. نمونه را با مقدار مشخصی از دی‌‌کرومات پتاسیم و اسید سولفوریک رفلاکس می‌کنند و سپس مقدار اضافی دی‌کرومات را با سولفات مضاعف آمونیوم و آهن II تیتر می‌کنند. مقدار ماده آلی قابل اکسید شدن که به صورت اکسیژن معادل اندازه‌گیری می‌شود، متناسب با مقدار دی‌کرومات پتاسیم مصرف شده است. این روش برای فاضلاب‌های معمولی طراحی شده است. ولی با تغییراتی می‌توان آن را برای نمونه‌های دیگر نیز به کار برد، برای جزئیات بیشتر به کتاب روش‌های استاندارد (1989 ص 10-5 تا 14-5) مراجعه کنید.

 

تذکّر: 1- جیوه یک مادة‌ خطرناک است. تمام محلول‌های زاید حاوی جیوه باید در ظرف برچسب‌دار نگهداری شوند.

 

2- در تعیین CoD ، مراقبت و تمیز کردن ظروف شیشه‌ای از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا کمترین مقدار آلودگی آلی نتایج آزمایش را بسیار تغییر می‌دهد. بالن و لبردها را باید قبل از هر بار مصرف با دقت با o4S2H 7/7 %50 و سپس با DDw شسته شوند.

 

 

 

اندازه‌گیری BoD و CoD

 

مهمترین عواملی که در تعیین شدت آلودگی فاضلاب یا پساب دخالت دارد و اندازه‌گیری آنها در آزمایشگاه نهایت ضرورت را خواهد داشت تعیین مقادیر BoD (Biochemical oxygen Demand)  و CoD (Chemical oxygen demand)  و (permangnat value) می باشد. چون اندازه‌گیری BoD در آزمایشگاه عملاً پنج روز به طول می‌انجامد لذا آن را به BoD5 نمایش می‌‌دهند، میزان اکسیژن تزریقی برای اکسیداسیون آلوده کننده فاضلاب را از روی رقم BoD5 محاسبه نمایند. بنابراین تعریف کلی BoD5 خواهد بود (اکسیژن لازم برای اکسیداسیون آلودگی‌های فاضلاب بطریقه بیولوژیکی).

 

CoD نیز که تعریف آن عبارت است از: (اکسیژن لازم برای اکسیداسیون آلودگی‌های فاضلاب بطریقه شیمیایی) در زمانی که حداکثر 2 ساعت تعیین می‌گردد.

 

از این رو در آزمایشگاه‌ها ترجیح می‌دهند برای اطلاع از شدت آلودگی فاضلاب یا پساب اغلب به اندازه‌گیری CoD اکتفا شود. چون در فاضلاب شهری و قسمت مهمّی از پساب‌های صنعتی نسبت به  حدود 5/1 تا 2 است یا اندازه‌گیری CoD براحتی BoD5 را با تقریبی قابل قبول محاسبه می‌کنند. ممکن است بجای استفاده از نسبت مذکور بعد از تعیین CoD از منحنی‌هایی که نسبت بین CoD و BoD را تعیین نموده است برای محاسبه BoD5 استفاده کنند.

 

 

 

الف ) اندازه‌گیری BoD5:

 

برای اندازه‌گیری BoD لازم است فاضلاب یا پساب را با آبی که از نظر مواد غذایی مورد نیاز باکتری و همچنین اکسیژن محلول غنی اس و تحت عنوان آب رقیق کننده موسوم است رقیق نموده و مدت 5 روز در تماس قرار داده و سپس اکسیژن محلول در نمونه‌های رقیق شده را اندازه‌گیری و با استفاده از رابطه  (Dob –DoI) = (BoD5) i/mg BoD5 را محاسبه نمود.

 

ظروف محتوی فاضلاب رقیق شده درمدت 5 روز در حرارت 20 درجه سانتی‌گراد در انکوباتور مخصوص نگهداری خواهد شد. برای تهیه آب رقیق کننده محلول‌های زیر مورد نیاز است:

 

  • محلول محتوی 5/22 گرم در لیتر سولفات منیزیم
  • محلول رقیق 25/0 گرم در لیتر کلروفریک
  • محلول محتوی 5/8 گرم در لیتر فسفات منو پتاسیک یا 75/21 گرم در لیتر فسفات دی پتاسیک و یا 4/33 گرم در لیتر فسفات دی‌سدیک و 4/1 گرم در لیتر کلرور آمونیم
  • محلول محتوی 5/27 گرم در لیتر کلرور کلسیم
  • محلولیا  نرمال تیوسولفات سدیم ( این محلول بهتر است از رقیق نمودن محلول نرمال تیوسولفات تهیه گردد). هر میلی‌لیتر از تیوسولفات  نرمال معادل 2/0 میلی‌گرم اکسیژن محلول است.
  • محلول حاصل از انحلال 480 گرم از تیو سولفات منگنز o2HMN4So یا 400 گرم در لیتر o2H2.MN4So و یا 364 گرم در لیتر o2H .MN4So .
  • محلول یدور پتاسیم قلیایی حاوی مخلوطی از 500 گرم در لیتر هیدروکسید سدیم یا 700 گرم در لیتر هیدروکسید پتاسیم و 135 گرم در لیتر یدور پتاسیم یا 150 گرم در لیتر یدور پتاسیم.
  • محلول اسید سولفوریک حجم به حجم.
  • معرف نشاسته تازه تهیه شده
  • ظروف مخصوص اندازه‌گیری BoD5 به ظرفیت تقریبی 250 میلی لیتر.
  • بورت ساده یا اتوماتیک 50 میلی‌لیتری.

 

در صورت وجود مواد معلق در نمونه توصیه کرده‌اند عمل رقیق نمودن در نمونه صاف شده بوسیله کاغذ صافی انجام گیرد.

 

پس از ریختن مقادیر تعیین شده از فاضلاب یا پساب در ظرف اندازه‌گیری BoD5 بقیه ظروف را با آب رقیق کننده که در هر لیتر آن یک میلی‌لیتر از محلول‌های 1، 2، 3، 4 ریخته شده و چندین ساعت نیز بطور مصنوعی در آن هوا دمیده شده است پر می‌نماییم و پر شدن باید طوری انجام ‌می‌گیرد نیز حباب هوا داخل آن نشود پس از پنج روز که نمونه‌ها در حرارت 20 درجه سانتی‌گراد قرار گرفت به هر ظرف یا نمونه به ترتیب دو میلی‌لیتر از محلول‌های شماره 6 و 7 ریخته وقتی رسوبات حاصل در نیمه دوم ظرف ته‌نشین شده روی آن 2 میلی‌لیتر یا زیادتری از محلول شماره 8 تا انحلال رسوبات

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خواص‌آب

دانلودمقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 


قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)
قرآن شناسان تاکنون قرآن را از زاویه‏های مختلف نگاه کرده‏اند. همچنین افکار و اندیشه‏های امام خمینی (ره) به عنوان یک قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است. نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا قرآن‏شناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح کند. ما امیدواریم که این مقاله از یک سو فتح بابی باشد برای قرآن‏شناسی دیگران و از سی دیگر، گامی هرچند کوچک در فراخوانی از همه آنان که مایلند در ویژه‏نامه قرآن‏شناسی امام خمینی ما را یاری رسانند.

 

این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده... از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است که امام خمینی در کتاب آداب الصلواة عنوان کرده‏اند.
قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‏ماند. این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلکه می‏توان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک می‏کردند و جهات مهم‏تری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالی‏تر بود اعراب آن زمان درک نکردند. الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند.1
قرآن یک سفره گسترده‏ای است که همه از آن استفاده می‏کنند، منتها هر کس به وضعی استفاده می‏کند.2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت می‏کند.4
اهداف و مقاصد نزول قرآن
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را می‏فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر می‏داند. اکنون به فرموده‏های این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر می‏کنیم، می‏بینیم خود می‏فرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. می‏بینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه می‏فرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" می‏بینیم می‏فرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون". می‏فرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب". (سوره ص آیه29)
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت.5،
مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه می‏فرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است... به‏دست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمی‏دانیم. 7
اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمی‏رسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق می‏کند، استدلال هم می‏کند، حکومت هم می‏کند، و وحدت را هم سفارش می‏کند و قتال را هم سفارش می‏کند
[ آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمی‏توانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است10
قرآن و کتاب‏های حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رساله‏های عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می‏شود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی می‏تواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.11 کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست می‏کند و هم حکومت را درست می‏کند، همه چیز توی قرآن هست.12 قرآن کتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت می‏کند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار می‏دهد.13 ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است.15
انگیزة بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر است این یکی از انگیزه‏های کتاب است و انگیزه بعثت است. "بعث الیکم" رسولی را که تلاوت می‏کند بر شما قرآن را، آیات الهی را، ویزکیهم و یعلمهم الکتاب الحکمه" این شاید غاین این تلاوت باشد، تلاوت می‏کند برای تزکیه و برای تعلیم و برای تعلیم همگانی، تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه نفوس مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.16 انگیزه نزول این کتاب مقدس این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازة سعه وجودی و فکری خودشان استفاده کنند. 17
مهجوریت قرآن و راه‏های رهایی از آن
اکنون ببیینم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم. مسایل اسف انگیزی که باید برای آنها خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی شروع شده است. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‏ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را با بهانه‏های مختلف و توطیه‏های از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت، قرآن را، که برای بشر تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بوده و هست از صحنه خارج کردند و هر چه این بنیان کج به جلو آمد، کجی‏ها و انحراف‏ها افزون شد. تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان، بلکه عایله بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی تنزل کرد، که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده "علم الاسماء" را از شر شیاطین و طاغوت‏ها رها سازد، و جهان را به قسط و عدل برساند و حکومت را به دست اولیاء الله معصومین، علیهم صلوات الاولین و الاخرین بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد... و مع‏الاسف به دست دشمنان توطیه‏گر و دوستان جاهل، قرآن، این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان‏ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد.18
ای قرآن، ای تحفه آسمانی و ای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده کردن دل‏های ما و باز کردن گوش و چشم توده مردم فرستاد، تو نور هدایت و رهنمای سعادت ما هستی تو ما را از منزل حیوانی می‏خواهی به اوج انسانی وجود رحمانی برسانی، فسوسا که آدمیزادگان قدر تو را ندانسته و پیروی تو را فرض خود نشمردند، اسفا که قانون های تو در جهان عمل نشد تا همین ظلمتخانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان که خود رامتمدنین جهان می‏دانند، رشک بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان در آغوش همه درآید. 19
اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع‏الاسف ما استفاده از آن نکرده‏ایم و مسلمین مهجورش کردند یعنی استفاده‏ای که باید از آن بکنند نکردند. 20
قرآن و اسلام مهجور و مظلوم‏اند، برای اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسایل مهم قرآنی و مسایل مهم اسلامی یا به کلی مهجور است یا برخلاف آنها بسیاری از دولت‏های اسلامی قیام کرده‏اند. 21
بر قرآن آموز و آنکه از قرآن بهره می بردلازم است که یکی دیگر از آداب مهمه را به کار بندد تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع است که ما از آنها تعبیر می‏کنیم به حجب بین مستفید قرآن. این حجابها بسیار است که ما به بعض از آنها اشاره می‏نماییم.
از حجاب‏های بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص متعلم، خود را به واسطه این حجاب مستغنی بیند و نیازمند استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهم شیطان است که همیشه کمالات مرهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست، هر چیز را از چشم او ساقط کند. مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزیی قانع کند و آن را در نظر آنها جلوه‏های فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها بیفکند و حَمَله قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق دهد و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم کند و اصحاب ادبیت را به همان صورت بی‏مغز راضی کند و تمام شؤون قرآن را در همان که پیش آنهاست نمایش دهد. و اهل تفاسیر به طور معمول را سرگرم کند به وجوه قرایات و آرای مختلف از باب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور... شخص مستفید باید تمام این حجب را خرق کند و از ماورای این حجب به قرآن نظر کند و در هیچیک از این حجاب‏ها توقف نکند که از قافله سالکان الی الله باز ماند و از دعوت‏های شیرین الهی محروم شود.22
یکی دیگر از حجاب‏هایی که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است، اعتقاد به آن است که جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده‏اند، کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست. و تفکر و تدبر را به تفسیر به رای که ممنوع است، اشتباه نمودند و به واسطه این رأی فاسد و عقیدة باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری و قرآن را به کلی مهجور نموده‏اند در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد. 23
یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق. 24
از حجب غلیظه، که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیاست که به واسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیوی شود و قلب به واسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود و از ذکر و مذکور اعراض کند. و هرچه علاقه‏مندی به دنیا و اوضاع آن زیادت شود، پرده و حجاب قلب ضخیم‏تر گردد. 25
مادامی که انسان در حجاب خود هست نمی‏تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن، نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند پشت حجاب‏های زیاد هستند، نمی‏توانند ادراک کنند. گمان می‏کنند که می‏توانند اما نمی‏توانند. تا انسان از حجاب‏های بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینی‏هاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بعضی‏ها فوق بعض است، لیاقت پیدا نمی‏کند انسان که این نور الهی در قلب او منعکس شود. 26
راه‏های ترویج قرآن (اصول ترویج قرآن)
یکی از وصایای رسول اکرم (ص) وصیت به تلاوت قرآن است. و فضل تلاوت و حفظ و حمل و تمسک و تعلم و مداومت و مزاولت و تدبر در معانی و اسرار آن بیش از آن است که به فهم قاصر ما درست آید و آنچه از اهل بیت عصمت -علیهم السلام - درخصوص آن وارد شده است در این اوراق نگنجد؛ و ما به بعض آن قناعت می‏کنیم فرموده: قرآن عهد خداوند است به سوی بندگان؛ همانا سزاوار است که هر فرد مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت کند. فرمود حضرت سجاد علیه السلام- که آیات قرآن خزانه‏هایی است، پس هر وقت گشوده شد خزینه‏ای، سزاوار است که نظر کنی در آن. و در اخبار رجوع به آن و تدبر در معانی آن بسیار وارد است. و در حدیث است که: مؤمنی که قرائت قرآن کند در حال جوانی، داخل شود قرآن به گوشت و خون او، و او را خداوند با سفرای کرام نیکوکار قرار دهد، و قرآن پناه اوست در قیامت و در محضر حق گوید: خداوندا هر عاملی اجر عملش را گرفت غیر از عامل به من، پس بهترین عطایای خود را به او برسان. پس خدای تعالی به او بپوشاند دو حله از حله‏های بهشتی و بر سر او تاج کرامت نهد. پس خطاب شود: آیا راضی شدی؟ قرآن عرض کند: من امید بیشتر داشتم پس امن و امان را به دست راست او دهند و حذر را به چپ. پس داخل بهشت شود و به او گفته شود قرائت کند و بالا بیا درجه‏ای پس به قرآن خطاب شود: آیا او را به مقامات رساندم و تو راضی شدی؟ عرض کند آری فرمود حضرت صادق ـ علیه‏السلام ـ که کسی که قرآن را بسیار قرائت کند و با او عهد تازه کند به مشقت کشیدن در حفظ آن، دو اجر به او عطا فرمایند و از این حدیث شریف معلوم می‏شود که مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در اعماق قلب انسان تأثیر کند. 27
و از آداب لازمه قرائت قرآن، که در تأثیر در قلوب سمت رُکنیت 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

تاریخچه صهیونیسم مسیحی:
درمواجهه با فرایند جهانی شدن سه دین بزرگ جهان عکس العملهای متفاوتی نشان داده اند :
1-غرب مسیحی دین را ازسیاست جدا دانسته تا به آرامش وسکون دست یابد .
2- یهودیان آواره شده ودرملتها حل شده اند تا زمینه تشکیل حکومت اسرائیل به تدریج فراهم شد .
3-جهان اسلام درمسیر مبارزه، دین وسیاست را به هم پیوند زده وهویت خود را حفظ کرده است .

دراین میان دو دین مسیحیت ویهودیت دست به تعاملی میان خودشان زدند.
مسیحیان دراین میان قصد تسلط برآسیا وبخصوص خاورمیانه دارند وازطرف دیگر یهودیان که طبق پیشگوئیهای دین خودشان قصد احیای معبد سلیمان وزمینه سازی ظهور منجی خود را دارند . بنابراین یهودیان دراین بین زمینه ظهور مسیح را درخاورمیانه فراهم می کنند . مسیحیت غرب نیز یهودیان را ازحمایت خود محروم نمی کنند .1
با توجه به مطالبی که گذشت جریانی بوجود آمد که مسیحیت صهیونیسم نام داشت . جریان مسیحیت صهیونیسم جریانی است ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ونظامی که با اتکاء به پیشگوئی آخرالزمان درمواضع خود قرار گرفته اند . این گروه یهودی ، ظهور عیسی (علیه السلام) درآخرالزمان را مشروط به وقوع جنگی عالم گیر وهسته ای می دانند واین منطقه جنگی را منطقه آرماگدون درفلسطین اشغالی می دانند وسرزمین موعود خود را علاوه برفلسطین ، سوریه ، عراق، ایران ، عربستان می دانند وشعار از نیل تا فرات را سر میدهند . 2

موسس مسیحیت صهیونیسم:
حال که تا حدودی با مسیحیت صهیونیسم آشنا شدیم بهتر است اندکی نیز درباره زمان تشکیل افراد موسس آن واهداف مسیحیت صهیونیسم بدانیم.

مسیحیت صهیونیسم توسط فردی به نام لوتر به جریان افتاد . لوتریکی ازرهبران نهضت پروتستانیسم بود که تحت تاثیر شدید تئلوژی عهد عتیق قرار داشت .

ازاقداماتی که توسط لوتر انجام شد می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- بزرگداشت یهود وبرتر دانستن این قوم .
2- متعلق دانستن سرزمینهای فلسطین یا ارض موعود به یهودیان ازجانب خداوند .

لوتر تا آن اندازه به تمجید ایهودیت پرداخت که درنوشته های خویش به این مسئله که او را یهودی بنامند افتخار می کرد . اینگونه افراط کاریها که توسط لوتر وهمراهان او انجام می شد باعث شد که این مسئله در اذهان عمومی جا افتاد که پروتستانیسم را مذهبی براساس شالوده های یهود بدانند ولوتر ازجانب کلیسای کاتولیک به عنوان پایه گذار انحراف درمسیحیت معرفی شود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم

دانلود مقاله تربیت اولیه آن حضرت علی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله تربیت اولیه آن حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 و قد علمتم موضعى من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة،و ضعنى فى حجره و انا ولید،یضمنى الى صدره و یکنفنى فى فراشه...
(نهج البلاغه خطبه قاصعه)
ابوطالب پدر على علیه السلام در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود،او در تربیت فرزندان خود دقت وافى نموده و آنها را با تقوى و با فضیلت بار میآورد و از کودکى فنون سوارى و کشتى و تیر اندازى را برسم عرب بآنها تعلیم میداد.
چون پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در کودکى از داشتن پدر محروم شده بود لذا آنجناب تحت کفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب برادر زاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود.
فاطمه بنت اسد مادر على علیه السلام و زوجه ابوطالب نیز براى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى کامل داشت بطوریکه در هنگام فوت فاطمه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز مانند على علیه السلام بسیار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پیراهن خود را بر وى پوشانید.
چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشکر و قدردانى از فداکاریهاى عموى خود در صدد بود که بنحوى ازانحاء و بنا بوظیفه حقشناسى کمک و مساعدتى بعموى مهربان خود نموده باشد.
اتفاقا در آنموقع که على علیه السلام وارد ششمین سال زندگانى خود شده بود قحطى عظیمى در مکه پدیدار شد و چون ابوطالب مرد عیالمند بوده و اداره هزینه یک خانواده پر جمعیت در سال قحطى خالى از اشکال نبود لذا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را که دوران رضاع و کودکى را گذرانیده و در سن شش سالگى بود جهت تکفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدین بهانه او را تحت تربیت و قیمومت خود قرار داد و بهمان ترتیب که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى میکرد پیغمبر و زوجه‏اش خدیجه نیز براى على علیه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.
ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مى‏نویسند که سالى در مکه قحطى شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب که توانگر و مالدار بود فرمود که برادرت ابوطالب عیالمند است و پریشانحال و قوم و خویش براى کمک و مساعدت از همه سزاوارتر است بیا بنزد او برویم و بارى از دوش او برداریم و هر یک از ما یکى از پسران او را براى تأمین معاشش بخانه خود ببریم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانیم،عباس گفت بلى بخدا این فضل کریم وصله رحم است پس ابوطالب را ملاقات کردند و او را از تصمیم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقیل را (در روایت دیگر گفت عقیل را) براى من بگذارید و هر چه میخواهید بکنید،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز على علیه السلام را بهمراه خود برد. (1)
نکته‏اى که تذکر آن در اینجا لازم است اینست که على علیه السلام در میان اولاد ابوطالب با سایرین قابل قیاس نبوده است هنگامیکه پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوع‏تکفل،یک جاذبه قوى و شدیدى بین آندو برقرار بود که گوئى ذره‏اى بود بخورشید پیوست و یا قطره‏اى بود که در دریا محو گردید و باین حسن انتخابى که رسول گرامى بعمل آورده بود میل وافر و کمال اشتیاق را داشت زیرا.
على را قدر پیغمبر شناسد بلى قدر گهر زرگر شناسد
البته مربى و معلمى مانند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که آیه علمه شدید القوى (2) در شأن او نازل شده و خود در مکتب ربوبى (چنانکه فرماید ادبنى ربى فاحسن تأدیبى) تأدیب و تربیت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.
على علیه السلام از کودکى سر گرم عواطف محمدى بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن بهیچوجه قابل گسیختن نبود.
على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.
دوره زندگانى آدمى بچند مرحله تقسیم میشود و انسان در هر مرحله باقتضاى سن خود اعمالى را انجام میدهد،دوران طفولیت با اشتغال باعمال و حرکات خاصى ملازمه دارد ولى على علیه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازیهاى کودکانه نرفته و از چنین اعمالى احتراز میجست بلکه از همان کودکى در فکر عظمت بود و رفتار و کردارش از ابتداى طفولیت نمایشگر یک تکامل معنوى و نمونه یک عظمت خدائى بود.
على علیه السلام تا سن هشت سالگى تحت کفالت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود ولى این بازگشت او را از مصاحبت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مانع نشده و بلکه یک صورت تشریفاتى ظاهرى داشت و اکثر اوقات على علیه السلام در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم‏سپرى میشد آنحضرت نیز مهربانیها و محبت‏هاى ابوطالب را که در زوایاى قلبش انباشته بود در دل على منعکس میساخت و فضائل اخلاقى و ملکات نفسانى خود را سرمشق تربیت او قرار میداد و بدین ترتیب دوران کودکى و ایام طفولیت على علیه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم) در پناه و حمایت آنحضرت برگزار گردید و همین تعلیم و تربیت مقدماتى موجب شد که على علیه السلام پیش از همه دعوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و تا پایان عمر آماده جانبازى و فداکارى در راه حق و حقیقت گردید.
حقیقت عبادت تعظیم و طاعت خدا و چشم پوشى از غیر اوست،بزرگترین فضیلت نفس ستایش مقام الوهیت و تقرب جستن بساحت قدس ربوبى است،عبادت اگر با شرایط خاص خود انجام شود مقام بسیار بزرگ و افتخار آمیزى است چنانکه از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بوسیله کلمه عبد تجلیل شده و قبل از عنوان رسالت عبودیت او قید گردیده است:
اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
براى سیر مراتب کمال بهترین وسیله پیشرفت،تهذیب و تزکیه نفس است که راه عملى آن با عبادت حقیقى صورت میگیرد.انجام عبادت تنها براى رفع تکلیف نیست بلکه وسیله نمو عقل،و موجب تعدیل و تنظیم قواى وجودى است که نفس را از آلودگیهاى مادى باز میدارد،بهترین وجه عبادت انجام امرى است که بدون ریا و سمعه بوده و صرفا براى خدا باشد و در این شرایط است که صفت تقوى ظهور میکند و بدون آن انجام عبادات مقبول نیفتد.
تقوى و ورع انحراف از جهان مادى و فانى بوده و توجه بعالم روحانیت و بقاء است و ایمانیکه بزیور تقوى آراسته شود ایمان حقیقى است و در اثر اخلاص در عبادات،شخص را بمرحله یقین میرساند.
با توجه بنکات معروضه،على علیه السلام در ایمان و تقوى و زهد و عبادت و یقین منحصر بفرد بود در اینمورد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:لو ان السموات و الارض وضعتا فى کفة و وضع ایمان على فى کفة لرجح ایمان على (1) .
یعنى اگر آسمانها و زمین در یک کفه ترازو و ایمان على در کفه دیگر گذاشته شوند بطور حتم ایمان على بر آنها فزونى میکند.
على علیه السلام با عشق و حب قلبى خدا را عبادت میکرد زیرا عبادت او براى رفع تکلیف نبود بلکه او محب حقیقى بود و جز جمال دلرباى حقیقت چیزى در نظرش جلوه‏گر نمیشد.
على علیه السلام در تقواى دینى و عبادت چنان کوشا بود که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ کسانى که از تندى على علیه السلام در نزد وى گله میکردند فرمود:على را ملامت نکنید زیرا او شیفته خدا است (2) !
على علیه السلام هنگامیکه مناجات میکرد و مشغول نماز میشد گوشش نمى‏شنید و چشمش نمیدید و زمین و آسمان،دنیا و مافیها از خاطرش فراموش میشد و با تمام وجود توجه خود را بمبدأ حقیقت معطوف میداشت چنانکه مشهور است در یکى از جنگها پیکان تیرى بپایش فرو رفته و بقدرى دردناک بود که نمیتوانستند آنرا بیرون بیاورند وقتیکه بنماز ایستاد بیرون کشیدند و او متوجه نشد!
على علیه السلام هنگام وضو گرفتن سراپا میلرزید و لرزش خفیفى وجود مبارکش را فرا میگرفت و چون در محراب عبادت میایستاد رعشه بر اندامش میافتاد و از خوف عظمت الهى اشگ چشمانش بر محاسن شریفش جارى میشد،سجده‏هاى او طولانى بود و سجده‏گاهش همیشه از اشگ چشم مرطوب !شاعر گوید،
هو البکاء فى المحراب لیلا هو الضحاک اذا اشتد الضراب
یعنى او در محراب عبادت بشدت گریان و در شدت جنگ خندان بود.ابو درداء که یکى از اصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله است گوید در شب تاریکى‏از نخلستانى عبور میکردم آواز کسى را شنیدم که با خدا مناجات میکرد چون نزدیک شدم دیدم على علیه السلام است و من خود را در پشت درخت مخفى کردم و دیدم که او با خوف و خشیت تمام با آهنگ حزین مناجات میکرد و از ترس آتش سوزان جهنم گریه مینمود و بخدا پناه برده و طلب عفو و بخشش مینمود و آنقدر گریه کرد که بى حس و حرکت افتاد!گفتم شاید خوابش برده است نزدیکش رفتم چون چوب خشگى افتاده بود او را تکان دادم حرکت نکرد گفتم حتما از دنیا رفته است شتابان بمنزلش رفتم و خبر مرگ او را بحضرت زهرا علیها السلام رسانیدم فرمود مگر او را چگونه دیدى؟من شرح ما وقع گفتم،فاطمه علیها السلام گفت او نمرده بلکه از خوف خدا غش نموده است (3) .
على علیه السلام علاوه از نمازهاى واجبى نوافل را نیز انجام میداد و هیچوقت نماز شب آنحضرت ترک نمیشد حتى در موقع جنگ نیز از آن غفلت نمى‏نمود،در لیلة الهریر نزدیکى‏هاى صبح بافق مینگریست ابن عباس پرسید مگر از آنسو نگرانى داراى آیا گروهى از دشمنان در آنجا کمین کرده‏اند؟فرمود نه میخواهم ببینم وقت نماز رسیده است یا نه!
حضرت على بن الحسین علیهما السلام که از کثرت عبادت و سجده‏هاى طولانى بکلمه سجاد و زین العابدین ملقب شده بود در برابر سؤال دیگران که چرا اینقدر مشقت و رنج بر خود روا میدارى فرمود:
و من یقدر على عبادة جدى على بن ابى طالب؟
کیست که بتواند مثل جدم على علیه السلام عبادت کند؟
ابن ابى الحدید بنحو دیگرى این مطلب را بیان کرده و مینویسد بعلى بن الحسین علیهما السلام که در مراسم عبادت بنهایت رسیده بود عرض کردند که عبادت تو نسبت بعبادت جدت بچه میزان است؟فرمود عبادت من نسبت بعبادت جدم مانند عبادت جدم نسبت بعبادت رسول خدا صلى الله علیه و آله است (4) .
از ام سعید کنیز آنحضرت پرسیدند که على علیه السلام در ماه رمضان بیشتر عبادت میکند یا در سایر ماه‏ها؟
کنیز گفت على علیه السلام هر شب با خداى خود به راز و نیاز مشغول است و براى او رمضان و دیگر اوقات یکسان است.
وقتى که آنحضرت را پس از ضربت خوردن از مسجد بخانه مى‏بردند نگاهى بمحل طلیعه فجر افکند و فرمود اى صبح تو شاهد باش که على را فقط اکنون(بحکم اجبار) دراز کشیده مى‏بینى!
ابن ابى الحدید گوید عبادت على علیه السلام بیشتر از عبادت همه کس بود زیرا او اغلب روزها روزه دار بود و تمام شبها مشغول نماز حتى هنگام جنگ نیز نمازش ترک نمیشد،او عالمى بود با عمل که نوافل و ادعیه و تهجد را بمردم آموخت.
على علیه السلام موقع نماز در برابر مبدأء وجود با دل پاک و توجه تام میایستاد و براز و نیاز مشغول میشد عبادت و پرستش او مانند اشخاص دیگر نبود زیرا هر کسى بنا بهدف خاصى که دارد خدا را عبادت میکند چنانکه خود آنحضرت فرماید:
ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار،و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید،و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار (5) .
یعنى گروهى از مردم خدا را از روى میل و رغبت(بامید نعمتهاى بهشت) بندگى کردند پس این نوع عبادت عبادت تاجران است،عده اى هم از ترس(آتش دوزخ) خدا را عبادت کردند این هم عبادت بندگان است و گروهى دیگر خدا را براى سپاسگزارى عبادت کردند و این عبادت آزادگان است .
و خود آنحضرت به پیشگاه خداى تعالى عرض میکند:
الهى ما عبدتک طمعا للجنة و لا خوفا من النار بل وجدتک مستحقا للعبادة.
خدایا من ترا بطمع بهشت و یا از ترس جهنم عبادت نمیکنم بلکه ترا مستحق‏و سزاوار پرستش یافتم.
هر فردى حتى هر ذیر وحى بنا بغریزه حب ذات همیشه در صدد دفع ضرر و جلب منفعت است و تنها على علیه السلام بود که عبادت را بدون جلب نفع(بهشت) و دفع ضرر(دوزخ) صرفا براى خداوند بجا میآورد!و اینگونه خلوص در عبادت از یقین او سرچشمه میگرفت یقینى که بالاتر از آنرا نمیتوان پیدا نمود زیرا آنجناب بمرحله نهائى یقین رسیده بود چنانکه خود فرماید:لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا!اگر پرده برداشته شود من چیزى بیقین خود نمیافزایم!
على علیه السلام خود را مانند موجى در اقیانوس حقیقت مستغرق ساخته بود و تمام فکر و ذکر و حرکات و سکنات او همه از حقیقت خواهى وى حکایت میکرد.
على علیه السلام در تزکیه و تهذیب نفس،و سیر مراتب کمالیه وجود یگانه و بى‏نظیر و لوح ضمیرش چون جام جهان نما بود،او به هر چه نگاه میکرد خدا را میدید چنانکه فرمود:
ما رایت شیئا الا رایت الله قبله و معه و بعده.
چیزى را ندیدم جز اینکه خدا را پیش از آن و با آن و پس از آن مشاهده کردم.
على علیه السلام میفرمود:لم اعبد ربا لم اره.عبادت نکردم بخدائى که او را ندیدم!پرسیدند چگونه خدا را دیدى؟فرمود با چشم دل و بصیرت،نه باغ دیده ظاهرى.
بچشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست نه بسته است کسى شاهراه دل‏ها را
على علیه السلام در مقابل عظمت خدا و مبدء هستى خود را ملزم بخضوع و خشوع میدید و دعاها و مناجاتهاى او روشنگر این مطلب است.
دعاى کمیل که بیکى از اصحاب خود(کمیل بن زیاد) تعلیم فرموده است یکى از شاهکارهاى روح بلند و ایمان قوى و یقین ثابت آنحضرت است که در فقرات آن معانى عالى و بدیع در قالب الفاظى شیوا و عباراتى کاملا رسا ریخته شده است،گاهى در برابر رحمت واسعه حق سر تا پا امید گشته و زمانى قدرت و جبروت خدا چنان بیم و هراسى در دل او افکنده است که بى اختیار بحال تضرع و خشوع افتاده‏است.همچنین دعاى صباح و نیایشهاى دیگر وى که هر یک حاوى مراتب سوز و گداز بیم و امید،توجه و خلوص او میباشد.
وقتى ضرار بن ضمره بر معاویه وارد شد معاویه گفت على را برایم وصف کن!ضرار پس از آنکه شمه‏اى از خصوصیات اخلاقى آنحضرت را براى معاویه بیان نمود گفت شبها بیدارى او بیشتر و خوابش کم بود در اوقات شب و روز تلاوت قرآن میکرد و جانش را در راه خدا میداد و در پیشگاه کبریائى او اشک میریخت و خود را از ما مستور نمیداشت و کیسه‏هاى طلا از ما ذخیره نمى‏نمود،براى نزدیکانش ملاطفت و بر جفا کاران تند خوئى نمیکرد،موقعیکه شب پرده ظلمت و تاریکى میافکند و ستارگان رو بافول مینهادند او را میدیدى که در محراب عبادت دست بریش خود گرفته و چون شخص مار گزیده بخود مى‏پیچید و مانند فرد اندوهگینى(از خوف خدا) گریه میکرد و میگفت اى دنیا!آیا خود را بمن جلوه داده و مرا مشتاق خود میسازى؟هیهات مرا بتو نیازى نیست و ترا سه طلاق داده‏ام که دیگر مرا بر تو رجوعى نیست!سپس میفرمود آه از کمى توشه و دورى سفر و سختى راه!معاویه گریه کرد و گفت اى ضرار بس است بخدا سوگند که على چنین بود خدا رحمت کند ابو الحسن را! (6) .
عبادت على علیه السلام منحصر بنماز و روزه و انجام سایر فرایض مذهبى نبود بلکه تمام حرکات و سکنات او عبادت بود زیرا در حدیث آمده است که(انما الاعمال بالنیات) و چون نیت آنجناب در تمام حرکات و سکناتش ابتغاء مرضات الله بود لذا تمام اعمال و اقوال او در همه حال عبادت خدا محسوب میشود و این خود یکى از موجبات تفوق و فضیلت وى بر همگان میباشد .
شجاعت و هیبت على علیه السلام
انا وضعت فى الصغیر بکلاکل العرب و کسرت نواجم قرون و ربیعة و مضر.
(نهج البلاغه خطبه قاصعه)
صفت شجاعت یکى از ارکان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطیره و هولناک،و مظهر تام و مصداق حقیقى آن وجود على علیه السلام بود.
اگر چه در فصول پیشین ضمن شرح خدمات نظامى آنجناب چه در غزوات رسول اکرم صلى الله علیه و آله و چه در جنگهاى دوران خلافتش (جنگهاى جمل و صفین و نهروان) شمه‏اى از هیبت و شجاعت او نگارش گردید لیکن هر چه در اینمورد گفته و نوشته شود اندکى از بسیار و یکى از هزار بیشتر نخواهد بود.
بنا بنقل مورخین رنگ على (ع) گندمگون،چشمان مبارکش درشت و جذاب،ابروانش پیوسته و پر پشت،دندانهایش محکم و سفید و چون مروارید بود.دست و بازو و ساعد بى نهایت قوى و گوشت آن پیچیده و محکم و در تمام عرب بسطبرى بازو و محکمى عضلات مشهور بود چنانکه گوئى گوشت و پوست و استخوان آنرا کوبیده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته‏اند.
على علیه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزیده و محکم و چون آهن صلب بنظر میآمد و بطور کلى آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهایت نیرومندى بود.مورخین عموما معتقدند که شجاعت و زورمندى على علیه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود،پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بکشتى وا میداشت و آنحضرت با اینکه از جهت سن خیلى کوچکتر از آنان بود ولى با سرعت عجیبى آنها را بر زمین میزد.از زبیر بن عوام نقل کرده‏اند که قسم یاد کرد و گفت در هیچیک از جنگها از هیچ شجاعى نترسیدم مگر در مقابل على علیه السلام که از شدت وحشت خود را گم میکردم.و این تنها زبیر نبود که از مقابله با او وحشت مینمود بلکه تمام قهرمانان نیرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نمیکردند چه خوب گفته شاعر:
اغمد السیف متى قابله‏ کل من جرد سیفا و شهر (1)
هیبت على علیه السلام بحدى بود که چون چشم مبارزى باو میافتد رعب و وحشت سراسر وجودش را فرا میگرفت و در اثر هیبت آنحضرت نیروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب شده و با کمال درماندگى طعمه شمشیر او میگشت چنانکه خود آنجناب در پاسخ این سؤال که بچه چیزى بر مبارزان غلبه کردى فرمود کسى را ملاقات نکردم جز اینکه او مرا علیه جان خود کمک نمود (سید رضى علیه الرحمة دنبال کلام امام فرماید مقصود حضرت تمکن هیبت او در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانیهاى او در غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله همه را متحیر و متعجب نمود و خوابیدن وى در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله در فراش آنحضرت از یک قلب قوى و روح بزرگ حکایت میکند،ثبات و پایدارى على علیه السلام در صحنه‏هاى کارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم دیگر محال و غیر ممکن است.معاویه براى اینکه لشگر آرائى خود را بگوش على علیه السلام برساند در یکى از نامه‏هاى خود به آنحضرت نوشت که سپاهى عظیم براى جنگ او آماده نموده است،طرماح بمعاویه گفت ترسانیدن تو على را از زیادى و انبوهى سپاه مثل ترسانیدن مرغابى است بزیادى آب!
حضرت سجاد علیه السلام در مجلس یزید ضمن ایراد خطبه‏اى که خود را معرفى میکرد بپاره‏اى از اوصاف و فضائل على علیه السلام اشاره نمود و فرمود:من پسر کسى هستم که از همه قوى‏تر و شجاع‏تر و در عزم و اراده از همه استوارتر و چون شیر دلیرى بود که در هنگام جنگ و کشیده شدن نیزه‏ها و نزدیک شدن سواران آنها را مانند آسیاب نرم میکرد و مانند تند بادى که در گیاه خشگیده بوزد آنها را پراکنده میساخت (3) .
این توصیفى که امام چهارم درباره شجاعت جد بزرگوارش نموده از نظر علاقه و رابطه خانوادگى نبوده است بلکه یک حقیقت غیر قابل انکارى است که یک امام از امام دیگر که مقام و منزلت او بهتر از همه آشنائى داشت آنرا بیان نموده است.
شیخ مفید شجاعت آنحضرت را نوعى اعجاز دانسته و مینویسد:هیچ جنگجوى کار آزموده‏اى دیده نشده است که همیشه در جنگ پیروز شود بلکه گاهى بر دشمنش غلبه کرده و گاهى نیز شکست خورده است و همچنین ضربت شمشیر هیچ دلاورى همیشه چنان نبوده است که دشمن در اثر زخم آن جان سپرد بلکه گاهى فوت کرده و گاهى هم بهبودى یافته است و چنین امرى در طول تاریخ سابقه ندارد مگر امیر المؤمنین علیه السلام که با هر هماوردى بمبارزه برخاست بر او چیره گشت و بهر رزمجوئى ضربتى زد او را بهلاکت رسانید و این هم از موجباتى است که او را از همگان ممتاز میکند و خداوند جریان عادى امور را در هر جا و زمان بوسیله او بهم زده و وجود وى یکى از نشانه‏هاى روشن خداى تعالى میباشد (4) .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تربیت اولیه آن حضرت علی