فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق در مورد حق-حقوق مدنی

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق در مورد حق-حقوق مدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق در مورد حق-حقوق مدنی


دانلود تحقیق در مورد حق-حقوق مدنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19

 

حقوق مدنی

حق : حق یعنی ساطه، افتخار اختیار- حق عبارتست از سلطه و انحدای که قانون هر کشور به افرادی دهد و بوسیله آن می توانند بهتر و با قاعده و صحیحی زندگی کنند.

حق به دو نوع تقسیم می شود. 1- حق مالی 2- حق غیرمالی

حق مالی و حق غیرمالی سه تفاوت با هم دارند. 1- حق مالی قابل تقویم و ارزیابی به پول است. مثال من مالک این نیز هستم. یعنی حق مالکیت به این نیز چند است. حق مالیکیت یک حق مالی است و قابل تقویم به پول ولی حق غیرمالی قابل تقویم و ارزیابی به پول نسبت مثل حق زوجیت، حق ابوت، نبوت، ولایت.

3- حق مالی اصولا قابل و نقل و انتقال است . ولی حق غیرمالی به هیچ وجه قابل نقل و انتقال نیست. بود از نقل و انتقال نقدا متوقف می باشند ولی با هم تفاوت دارند. نقل عبارت است از انتقال ازای بوسیله عقد. ولی انتقال عبارت است از منتقل شدن قهری در اثر اراده.

استثناعا حق مالی قابل نقل و انتقال نیست. مثلا حق شفعه یک حق مالی است. ولی قابل نقل نیست شفع که مناسب اصولا خیات را یک حق مالی هستند خیارات در کاخ غیرمالی هستند. یک خیار هست که قابل انتقال نیست و با مرگ صاحب آن از بین می رود. مانند خیارشرط برای ثالث با فوت ثابت بوراث منتقل نمی شود م 447- (خیار شرط قابل نقل نیست)

ولی حق غیرمالی به هیچ وجه نه قابل نقل به دیگران است و نه انتقال و چسبیده به شخصیت.

3- حق مالی قابل اشکال است یعنی صاحب حق فقط به ارائه خودش می تواند حق خود را از بین ببرد. ولی حق غیرمالی قابل اسقاط نیست . مثال برای حق مالی، شخصی که مالک ممیز است ممیز خود را امر می اندازد. حق غیرمالی از بین می رود ولی قابل استفاده اولیه علت از بین رفتن می تواند اسقاط، مایع، صلح، هبدیا .. .باشد.

حق مالی

حق مالی تقسیم می شود به 1- حق مبنی 2- حق یعنی یا شخصی

حق عینی یعنی حق گویی معین مانند مالکیت. حق دینی عبارتست از حق روی شخص. به حق دینی یا شخصی طلب می کند طلب هر نقطه حقی است که شخص روی شخصی دیگر دارد. مثال شخصی تعهد به کنون چاه می کند برای شخص دیگر. شخص دیگر طلبکار است طلب یعنی تعهد. هر کس در مقابل کسی تعهد کند اولی را متعهد دعوی را طلبکار گزیند. حق دینی مستقیم روی شخص و غیرمستقیم تعهدی مال است.

حق عینی: قانون مدنی درساله 29 حقوق عینی را مشخص ولی ساده ناقص است زیرا فقط سه حق عینی شود در حالیکه حقوق عین 6 تا است. (که 5 تای اولی را حق یعنی اصلی) (حق وثیقه را حق عینی تبعی ) گویند.

از 5 تای اول – 1- حق عینی اصلی کامل و 4 تای دیگر حق عینی اولی ناقص هستند.

  • حق مالکیت : کامل زیر حق عینی است زیرا این حق به مالک کش اجازه می دهد تمامی انتقامات را از مال موضوع حق ببرد. (حق عینی اصلی)

موضوع حق: یعنی امری که حق روی آن است. مانن میز در معیار حق مالکیت میز.

مفاد حق: یعنی آن حق به چه مردی می خورد و چه نامیه ای است. مفاد حق مالکیت تمام تقربات سال است و این مفاد را با 30 می گوید.

موضوع مالکیت دو چیز است با عین است یا منفعت. بند یک هم 29

حق امتناع: حق انتفاع یعنی مالی هم عین این و هم منافعش متعلق به شخص است (مالک) ولی شخص دیگری (منتقع) حق دارد از منافع این مال استقاد کند. مانند اینکه شخص به مسافرت می رود و حق سکوت از خانه اش را برای یکسال به دیگری واگذار کند.

حق اراتاق: در واقع یک نوع حق انتقاع است یعنی در حق ارتقای هم مانند حق انتفاع یکنفر از منافع مالی دیگری استفاده می کند ولی رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است. حق انتفاع عام است و حق ارتقاع خاص است. هر حق از نفاقی حق انتفاع است ولی هر حق ارتفاعی حق از امکان نیست.

حق ارتفاع 2 خصوصیت دارد که خاص بودنش را مشخص می کند 1- حق ارتفاع دایره اموال غیرمنقول است ولی حق انتفاع ممکن است روی سال منقول باشد یا غیرمنقول 2- در حق ارتفاق صاحب حق خودش باید مالک یک مال غیر منقول باشد و حق اش در سال غیرمنقول دیگری است. در حالیکه حق انتفاع صاحب حق نیست. مالک چیزی باشد. مثال متوازی نفاق حق عبور رو حق منظر و حق ار جرئی است.

مثال 1-  همسایه

مثال 2- شما حق دارید روزها از ملکی عبور کنید که حق انتقاع است.

حق تحجیر:

اصطلاحات:

زمین موات 1- زمین دایره 2- زمین بایر

زمین مرات یعنی زمین مراه زمینی که هیچ استفاده از آن نمی شود کرد و مالک هم ندارد. هر کس زمین موات را احیاء کند. آن زمین می شود دایر وآن شخص مالک آن زمین می شود. احیاء کردن تتجابه کشت و زرع نیست مثال زراعت، ساختمان، زمین بازی به 141- حال زمین دایر اگر دوباره موات شود می شود بایر معینی زراعت از بین برود و ساختمان خراب شد که مالکیت مالک نیز از بین می رود.

زمین موات و بایر عمیق هم ارزند و تقارشان در سابقه اشان می باشد که زمین بایر سابقا دایر بود.

هر کس زمین مات را احیا کند مالک آن می شود هم 143.

تجهیز به معنی مقدمات احیاء است یعنی شخص می آید روی زمین کاری انجام د هد که می خواند که قصد احیاء دارد. بتول قانون شروع را احیا

مباح مالی است که مالک ندارم.

در اثرتجهیز، تجهیز کننده مالک زمین نمی شود. بلکه حقی روی زمین پیدا می کند تمام حق اولویت هر احیاء یعنی تجهیز کننده حق تقدم پیدا می کند نسبت به بقیه از امعه برای احیا اول او باید احیا کند که اگر نخواست دیگران حق تجهیزات یک حق عینی است. زیرا حق است بر روی زمین است. موضوع حق زمین مفاد حق اولویت در احیا است.

حق شفعه: هرگاه دو نفر در حال غیرمتقوی شریک باشند و یکی از شرکاء تمام یا قسمتی از سهم خود را به شخص ثالثی بفروشد شریک دیگر حق شفعه دارد یعنی حق دارد پوکارا که ثالث به شریکش دارد به ثالث بدهد و ملک را تملک کند. مثال ملک مشاع حسن دو دانگ و حسین چهار دانگ مالک می باشند حسین چهاردانگ را به علی به 5،000،000 می فروشند در این حالت حسن 2 حق دارد 1 حق مالکیت در سهم خودش و 2 حق شفعه روی 4 دانگ علی به موجب این حق می تواند 5،000،000 را به علی بدهد و مالک 4 دانگ دیگر شود و رضایت علی شرط نیست و این حق حقی عینی است چون روی زمین است.

موضوع شفعه مال غیر منقول متعلق به خریدار است در مثال ما علی مفاد حق شفعه تملک است حق شفعه الویت نیست الویت یعنی چند نفر یک حقی را دارند یکیشان الویت دارد بر دیگران.

حق شفعه فوری (821 ) است و بعد از بیع به وجود می آید.

حق وثیقه وثیقه یعنی تضمین و چیزی که باعث اطمینان می شود. در حقوق مدنی، وثیقه یعنی مال یا شخصی که طلب، طلبکار را تضمین می کند. وثیقه بر دو نوع است : 1- وثیقه شخصی 2- وثیقه عینی

وثیقه شخصی یعنی شخصی با طلبکار قرارداد می بندد دین بدهکار را تضمین می کند وثیقه شخصی در حقوق ما دو عقد است 1- ضمان تضامنی 2- کفالت (734)

وثیقه عینی: دو جور است یا به سبب عقل حاصل می شود یا به سبب دستور به مقام قضایی.  به اولی وثیقه قراردادی و به دومی وثیقه قضایی

وثیقه قراردادی: یعنی مدیران با انعقاد قرارداد با طلبکار مالی از اموالش را بوثیقه طلبکار می دهد. به این قرارداد عقد و حق گویند بنابراین وثیقه قراردادی همان عقد رهن است. طلبکار مالک مال نمی شود. حق انعقاد از مال را هم ندارد، فقط باید ما را نگهدارد. مفاد حق اش این است که اگر به همکار سروعده بدهی اش را نداد طلبکار با مراجعه مقامات قضایی تقاضای فروش مال را می کند و طلبش را بر می دارد.

چرا به این حق می گویم حق عینی قبلی: 1- حق طلبکار چون روی مال بیکار است می شود حق عینی ولی این حق عینی قایع طلبش است اگر طلب نبود این ق هم نبود و همگاه طلب از بین برود  حق هم از بین می رود در حالیکه سایر حقی عینی تابع چیزی نیست و مستقل است و اصلی است و تبعی نیست.

  • وثیقه قضایی یعنی مقامات قضایی مال بدهکار را توقیف می کنند و به وثیقه طلبکار می دهند. خودش با قراردادی این از که در وثیقه قضایی را در مدیران تقدم نیست. مانند قرار تامین خواستند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق در مورد حق-حقوق مدنی

تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن


تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:4

 فهرست مطالب

 یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.
و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

تحقیق در مورد جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس


تحقیق در مورد جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:4

 

  

 فهرست مطالب

 

 

جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس

 

چکیده:

 

مقاله حاضر در صدد تبیین دیدگاه توماس آکوئیناس در باب عدالت به عنوان یک فضیلت مى‏باشد. در این مقاله پس از بیان تعریف فضیلت و تعیین مهم‏ترین فضیلت اخلاقى، به بررسى نظرات توماس در باب عدالت توزیعى، حق و بى عدالتى پرداخته شده است.

 

جایگاه ویژه عدالت در نظام آکوئیناس کجاست؟ جایگاه واقعى بحث عدالت در سخنان آکوئیناس، پیرامون فضائل نیست، بلکه در نظریه متافیزیکى اوست، زیرا دقیقا همانطور که یک فضیلت طبیعى، داراى ساحتى الزاما الهیاتى است، در عدالت نیز چنین ساحتى وجود دارد. عدالت در کاربرد اصلیش، یکى از نامهایى است که براى خداوند بکار برده مى‏شود.

 

بطور کلى از نظر توماس، فضیلت به جهت نسبتى که با مبدأ متعال دارد، برخوردار از مجد و شرف مى‏باشد؛ بنابراین، نفس شخص نیکوکار بدان سبب جمیل و شریف است که صاحب فضیلت است، اما خود فضیلت بدان سبب شرف دارد که راهنماى آدمى به سوى خداست. پس فضیلت بر خلاف آنچه یونانیان مى‏پنداشتند، خیر اقصى و شرط کافى اخلاق که خود آن، به هیچ شرط دیگرى مشروط نباشد، نیست.

 

توماس ابتدا به تعریف فضیلت مى‏پردازد و از آن تعبیر به عادت و یا ملکه مى‏کند و مى‏گوید: به عادات خوب، فضیلت گفته مى‏شود، که در این تعریف، عادت جنس آن و خوب بودن فصل و نقطه تفارق مى‏باشد. بنابراین فضیلت یک عادت خوب نفس است که از طریق آن ما بطور صحیح و شایسته زندگى مى‏کنیم و همچنین به واسطه آن، از هیچ کس کار بد صادر نمى‏شود، بلکه شخص همواره کار نیک انجام مى‏دهد.

 

در این تعریف قید اول و دوم براى احتراز از امورى ذکر شده است. بدین ترتیب از آن جایى که بعضى عادات عملى از جمله عادات نادرست، اشاره به شر و بدى دارند و بعضى عادات گاهى به امور نیک و گاهى به امور شر اشاره دارند، مانند فکر و عقیده که ممکن است ما را به سوى امر صحیح یا ناصحیح سوق دهد، براى تمایز فضائل از آن عاداتى که همواره اشاره به شر و بدى دارند، قید اول را و براى تمایز فضائل از آن عاداتى که گاهى به خیر و گاهى به شر اشاره دارند، قید دوم را بیان کرد. (Summa Theologica. P. 39.)

 

در تعریف دیگرى از فضیلت مى‏گوید: فضیلت آن است که شخصى را که صاحب آن مى‏شود و با توجه به کارى که از چنین شخصى برمى‏آید، نیکو نماید؛ از این طریق که او را قابل آن سازد تا بر حسب طبیعت، یعنى به اقتضاى عقل خود رفتار کند. پس فعلى را از لحاظ اخلاقى نیک مى‏داند یا مقرون به فضیلت مى‏داند که با طبیعت کسى که مجرى این فعل باشد، مطابقت جوید. در مقابل، مى‏توان گفت رذیلت، فقدان کمالى است که طبیعت شخص فاعل، اقتضاى آن را دارد، یعنى مخالف فضیلت است.

 

اما توماس در شرح بر این متن ارسطو که مى‏گوید: فضیلت، ملکه‏اى است، یعنى حالت اکتسابى پایدارى است که چون کسى آن را بدست آورد مى‏تواند در مطابقت با طبیعت خود رفتار کند، مى‏گوید: مقصود از طبیعت، چیزى است که هر موجودى را در مقر نوع خویش برقرار مى‏دارد.

 

بنابراین مقصود صورت نوعیه مى‏باشد؛ اما از آن جایى که صورت نوعیه انسان، همان نفس ناطقه او مى‏باشد، بنابراین آنچه صورت انسانیت، به طبیعت ما مى‏بخشد، نطق یا عقل است. پس اگر در تعریف فضیلت اخلاقى گفته شود: آن فعلى است که با طبیعت ما مطابقت دارد، این سخن بدین معنا خواهد بود که چنین فعلى مطابق عقل است و بر عکس، رذیلت فعل یا ملکه‏اى است که غیر معقول باشد.

 

بنابراین، مقصود ارسطو از فضائل، ملکاتى است که براى عمل کردن، بر طبق دستورات عقل صائب ضرورى باشند و از طرفى دیگر به نظر ارسطو عمل به فضائل، براى نیل به زندگى سعادتمندانه نیز لازم مى‏باشد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جایگاه فضیلت عدالت در نظام آکوئیناس

تحقیق در مورد خطبه فدکیه

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد خطبه فدکیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خطبه فدکیه


تحقیق در مورد خطبه فدکیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:15

 

 

 

 

 

متن خطبه

خطبه فدکیه

مقدّمه

چکیده

خطبه فدکیه

بررسى محتوایى خطبه فدکیه

 

 

 

 

خطبه فدکیه

تفسیرى بر آیات قرآن کریم

معصومه ریعان(1)

چکیده

در فرهنگ شیعه، «فدک» نمادى از معنایى بزرگ است که هرگز در محدوده یک قطعه زمین نمى‏گنجد و همین معنا رمزى است که درگیرى را از مخاصمه سطحى و محدود، به مبارزه‏اى سیاسى تبدیل کرد. منازعه فدک در واقع، فریاد اعتراض یادگار رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به انحراف پدید آمده در جهان اسلام است. «خطبه فدک» علاوه بر قاطعیت فاطمه زهرا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در حق‏خواهى نسبت به ارث خویش، بیش از پیش بیان روشن دفاع از حضرت على علیه‏السلام است و انتقاد از بى‏وفایى و خیانت مردمان نسبت به حق صریح اهل بیت علیهم‏السلام . حضرت زهرا علیهاالسلام در این محاجّه، با بهره‏گیرى متین و استوار از آیات قرآن کریم، تفسیرى مستند و محکم از آیات قرآن را به نمایش مى‏گذارد که نشان‏دهنده اوج اشراف و آگاهى از بیان رموز آیات است و خطبه را از صبغه سیاسى به درس معرفتى و کلاس تفسیرى و ادبى بدل مى‏نماید که مفسّر آن در نهایت درجه فهم و ادراک مبانى آیات الهى و نهایت درجه فصاحت و بلاغت در گفتار و سخن‏سرایى است.

کلیدواژه‏ها: سقیفه، فدک، فى‏ء، خالصه، انفال، ارث.

مقدّمه

فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه‏اى پرورش یافته که نمونه والاى حُسن خلق، سلامت طبع، دانش، بینش، هدایت و بالاتر از همه مهبط وحى الهى بوده و از این‏رو، ضرب‏المثل کمال و انسانیت، عفّت، پاکى، متانت و آگاهى است. وى از آنچه پیامبر از حق تعالى تلقّى کرده، بهره گرفته و در خانه پدر و دامان پرورش او به فضایلى آراسته شده که هیچ دخترى به آن‏ها دست نیافته است. او همچنین از فضل همنشینى همسرى برخوردار است که تمامى دغدغه او از آغاز تا انجام، قرآن کریم و تحقق آیات آن در میان مردم بوده است. وى قرآن کریم را از زبان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و حضرت على علیه‏السلام شنیده و روان خویش را در پرتو مفاهیم آن تصفیه نموده است. در کتب بسیارى آمده است که ایشان بر علوم قرآن و مسائل و مطالب ادیان و شرایع پیشین آگاهى داشت و خواندن و نوشتن مى‏دانست و بر حسب فرمان خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مطالبى به صورت مکتوب فراهم آورده بود تا از آن‏ها بهره گیرد و در امور دینى و دنیوى، بصیرت و آگاهى یابد.(2)

از مباحثاتى که وى با ابوبکر و زنان مهاجر و انصار نموده است، این واقعیت برمى‏آید که ایشان بر آیات کریمه احاطه کامل داشته و به اقتضاى کلام، از آن‏ها بهره برده و بدان‏ها استدلال نموده است. گرچه اخیرا قریب 2000 کتاب مستقل و چاپى درباره حضرت زهرا علیهاالسلام به 26 زبان دنیا معرفى گردیده‏اند،(3) ولى کتاب مستقلى در خصوص بیانات قرآنى این بانوى بزرگ در این مجموعه‏ها یافت نمى‏شود و صرفا مى‏توان این‏گونه بیانات قرآنى را ذیل زندگى‏نامه و نقل‏هاى تاریخى جست‏وجو نمود. بخشى از این گفتارهاى نورانى، در نقل‏هاى کوتاه و بخش دیگر آن در گفتار مفصّل آن حضرت علیهاالسلام در مسجد مدینه (خطبه فدک) و در دیدار با زنان مهاجر و انصار (خطبه عیادت) نمودِ کامل و بارزى یافته‏اند. در این نوشتار، به بخش اخیر توجه نموده و با توجه به اسناد معتبر خطبه «فدک» و «عیادت»، متن‏هاى قرآنى آن‏ها عرضه مى‏گردند.

خطبه فدکیه

بنابر روایت براء بن عازب، پس از خاتمه بیعت در «سقیفه»، کسانى که در آن مجمع گرد آمده بودند از محل خارج شدند و در کوچه‏ها به راه افتادند و به هر کس مى‏رسیدند دست او را مى‏گرفتند به دست ابوبکر مى‏مالیدند، چه آن شخص به این کار تمایلى داشت یا نداشت. براء مى‏گوید: در آن زمان بود که من به در خانه بنى‏هاشم رفتم و خبر را به آنان دادم.(4)

فاطمه زهرا علیهاالسلام از زمره مخالفان بود و از این‏رو، خانه وى بلافاصله محل اجتماع ایشان و رویارویى با جریان سقیفه گردید. امیرالمؤمنین علیه‏السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام براى بازگرداندن امر خلافت از ابوبکر و بیعت با حضرت على علیه‏السلام تلاش زیادى کردند، اما تلاش آن‏ها ثمرى نبخشید تا اینکه این مواجهه در جریان تصرف فدک به مبارزه‏اى بزرگ تبدیل شد و فاطمه زهرا علیهاالسلام براى حق‏خواهى و ادعاى مالکیت فدک، در حضور مسلمانان در مسجد پیامبر حاضر گردید و در مخالفت با تصدّى مقام خلافت به وسیله ابوبکر، خطابه‏اى طولانى ایراد نمود.

طریحى در مجمع البحرین مى‏گوید: «فدک» از آبادى‏هاى یهودیان بود که تا مدینه دو روز و تأخیر کمتر از یک منزل فاصله داشت.(5)

این آبادى بنابر نقل کلیه مورّخان، به رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اختصاص داشت؛ زیرا آن حضرت به همراه حضرت على علیه‏السلام آن را فتح کرد و هیچ یک از دیگر مسلمانان در فتح آن شرکت نداشت و بنابراین، عنوان «فى‏ء» را از دست داده و ذیل کلمه «انفال» وارد شده بود.

طریحى آورده است: هنگامى که آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّه» (اسراء: 26) نازل گردید، حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله «فدک» را به حضرت فاطمه علیهاالسلام بخشید و آن ملک تا پس از رحلت حضرت در تصرف ایشان بود و به زور از او گرفته شد و حضرت على علیه‏السلام در یک نقل تأویلى، حدود آن را بدین‏گونه مشخص نمود: یک طرفش کوه احد، مرز دیگرش عریش مصر، مرز دیگر سیف البحر و مرز دیگر دومة الجندل است.(6)

بلاذرى، طبرى، ابن اثیر و ابن ابى الحدید نیز مى‏گویند: «خیبر» فى‏ء مسلمانان و «فدک» خالصه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود؛ زیرا آنان تاخت و تازى در آنجا نداشتند.(7)

پس از روى کار آمدن خلیفه اول، از اولین اقدامات در جهت تثبیت قدرت سیاسى و اقتصادى خلافت، گردآورى زکات و سامان بخشیدن درآمدها بود و از این‏رو، تصرف منطقه اقتصادى فدک، آغاز رویارویى عملى با مخالفان سیاسى بود که با این حرکت، درگیرى را از پشت درها به صحنه علمى مسجد کشانید و فاطمه زهرا علیهاالسلام را به بیانى طولانى و مفصّل وادار نمود. قدیمى‏ترین سند این سخنرانى کتاب بلاغات النساء، ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى (204ـ208 ق) است. این خطبه به عنوان دومین گفتار آن کتاب ـ پس از مرثیه عایشه در مرگ ابوبکر ـ ضبط گردیده است.

فصاحت و بلاغت، آرایه‏هاى لفظى و معنوى و بخصوص صنعت «سجع» در این سخنان موج مى‏زنند و بسیارى را به این نحوه کلام متوجه نموده و مقهور گفتارپردازى آن کرده است. برخى نیز آن را ترکیبى از مخالفت با قدرت سیاسى موجود و خطبه‏اى انقلابى مى‏دانند که سعى بر براندازى نظام نوبنیاد دارد تا حق‏خواهى شخصى.(8) به هر صورت، محتواى این سخنان ظهور استدلالى غنى بر ادعایى است که علاوه بر قدرت بیان گوینده در لفظ و معنا، شاهد نحوه بهره‏گیرى منطقى‏ترین و استوارترین استدلال از آیات کریمه قرآن است که به فراخور بحث، محتواى سخن را سرشار از نورانیت قرآن کرده و آن را به تفسیرى موجز از برخى آیات الهى تبدیل نموده است.

مرحوم مجلسى این خطبه را در جلد هشتم کتاب بحارالانوار آورده و لغات آن را نیز شرح نموده و برخى مضامین آن را نیز تبیین نموده است.(9)

محتواى کامل این سخنان شامل موارد ذیل است: حمد و ثناى خداوند، شهادت به وحدانیت خداوند، شهادت به رسالت محمّدى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، تفسیرى از کتاب اللّه قرآن کریم، تفسیرى از هجده مضمون معرفتى قرآن کریم. پس از این مقدّمات، خطابه شروع گردیده و با استناد مستقیم به 21 آیه کریمه و اقتباس از 6 آیه دیگر، استدلال را قوّت بخشیده و از محتواى بحث به آیات قرآن و از آیات قرآن به محتواى سخن سرایت داده شده است.

بررسى محتوایى خطبه فدکیه

«لااله‏الااللّه» کلمه‏اى است که تأویلش را اخلاص(10) قرار داده و پیوندش را در دل‏ها نهاده(11) و در فکر براى تعقّل آن، روشنایى ایجاد کرده است.

خداوندى که دیدارش براى دیدگان و توصیفش براى زبان‏ها و درک چگونگى‏اش براى وهم‏ها ناشدنى است، اشیا را نه از چیزى که قبل از آن باشد [و از نیستى] پدیدار ساخت و بدون استفاده از مثال و الگو، اشیا را آفرید و به قدرت خویش، خلق کرد و به خواست خود پدید آورد، بدون اینکه به آفرینش آن‏ها نیازى داشته باشد و یا در شکل بخشیدن به آن‏ها فایده‏اى برایش باشد، جز اینکه حکمتش را پایدار، و بر طاعت و قدرتش دیگران را آگاه، و براى آفریدگانش موجب تعبّد و بندگى، و براى دعوتش موجب سرفرازى باشد. پس از آن، بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتّب ساخت و برنافرمانى‏شان عقاب و کیفر نهاد تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوى بهشت فراخواند.

«أشهد أنَّ ابى محمّدا عبدهُ و رسولهُ ...»؛ گواهى مى‏دهم که پدرم محمّد بنده و رسول اوست. پیش از آنکه به او مأموریت دهد، وى را برگزید و برترى و شرافت بخشید و پیش از پدید آوردنش، او را نام نهاد(12) و پیش از آنکه او را مبعوث کند، برگزیده است، در آن هنگام که آفریدگان در پس پرده غیب مکتوم و در پشت پرده‏هاى ترسناک(13) نگه‏دارى شده و در کنار مرز نیستى به سر مى‏بردند؛ چون خداوند نتیجه و پیامد کارها را مى‏دانست و به رویدادهاى روزگاران احاطه داشت و به زمان وقوع مقدّرات و کارهاى شدنى آشنا بود ...

سپس حضرت رو به اهل مجلس کرد و فرمود: شما اى بندگان خدا! مخاطبان و مسئولان مستقیم امر و نهى الهى و حاملان دین و وحى او و امین‏هاى خداوند بر خویشتن و رسانندگان دین خدا به دیگر امّت‏ها هستید. حقى از خداوند بر گردن شماست؛ خداوند را در بین شما عهد و قرارى است که نزد شما گذارده، و بازمانده‏اى است که بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن کتاب ناطق الهى و قرآن راستین، نور درخشان و چراغ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خطبه فدکیه

قانون اساسی

اختصاصی از فی فوو قانون اساسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

قانون اساسی


قانون اساسی

حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران ، بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن ، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید آیت الله العظمی امام خمینی ، در همه پرسی دهم ویازدهم فروردین ماه یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی الاولی سال یکهزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثر2/98 کلیه کسانی که حق رای داشتند، به آن رای مثبت داد.

 

این فایل دارای 35 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


قانون اساسی