فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله عدالت، قاعده اصلی حقوق بشر

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله عدالت، قاعده اصلی حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

ز همین رو دکتر کاتوزیان نیز با بیان تاریخچه‌ای از علت گرایش بشر به حقوق بشر، محوریت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهی <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت>، یکی از سه طرح اصلی گروهی است که با همکاری برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و برای یک دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوین شده است. این طرح هم‌اکنون با همکاری هشت موسسه و نهاد حقوق بشری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضای طرح شامل مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، کرسی حقوق بشر صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، معاونت آموزش قوه قضاییه، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، کانون وکلا، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و سازمان دفاع از قربانیان خشونت است. آنچه که منجر به شکل‌گیری چنین طرحی شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا که در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنیت انسانی و عدالت اجتماعی سخن گفته شده است. همین تاکید کافی بود تا در طرح <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت> تحقق اهداف کلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه کار قرار گیرد. مجریان طرح که به‌طور عملی از اردیبهشت‌ماه جاری فعالیتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقویت و حفاظت از حقوق بشر از ظرفیت‌سازی ملی حمایت کنند. برای رسیدن به این منظور نیز بر توسعه ظرفیت مراکز حقوق بشری وابسته به دانشگاه‌های مجری طرح، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، سازمان‌های حقوق بشری جامعه مدنی و برخی از انجمن‌های حرفه‌ای مانند کانون وکلا و انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تاکید شده است. علاوه بر آن مجموعهای از فعالیت‌های عملی نیز در چارچوب مدون گروه فوق قرار گرفته است که برگزاری سمینارها و مراسم ویژه حقوق بشر از جمله آنهاست. مراسم دوشنبه گذشته تالار شیخ مرتضی انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در همین راستا بود. مراسمی که با حضور مسوولان و حقوقدانان و علاقه‌مندان به مباحث حقوق بشری، برپا شد و دکتر <ناصر کاتوزیان> نیز در باب <حقوق بشر و عدالت> سخن گفت که می‌خوانید.
درباره کرامت انسان احترام به شخصیت او و اراده انسان و اینکه هیچ‌کس بردیگری سلطه‌ای ندارد، حکما، علما و پیامبران الهی از دیرباز داد سخن داشته‌اند. اومانست‌های فعلی می‌گویند آنچه از حقوق بشر می‌دانند ناشی از افکار مسیح است. حتی یکی از نویسندگان بزرگ حقوق عمومی فرانسه دوگین می‌گوید: <مسیح به ما انسانیت را آموخت و شرافت آن را به ما یاد داد.> احکام اسلامی هم از چنین مواردی سرشار است. اشرف مخلوفات و کسی که خلیفه خدا بر زمین است، طبیعی است که دارای حقوقی است که همیشه باید محترم باشد. راجع به <جان انسان> نیز احکام زیادی وجود دارد. این نکته را من در قالب تذکر به قضاتی که با دست گشاده حکم به اعدام می‌دهند می‌گویم که بدانند چه مسوولیت سنگینی دارند. اولین چیزی که در معاد سوال می‌شود راجع به خون انسان‌ها است. که آیا خون کسی را هدر داده‌اند یا نه، بنابراین قضات باید بسیار با احتیاط رفتار کنند.
مساله <کرامت انسانی> از سه قرن پیش یا کمی قبل‌تر، شکل دیگری به خود گرفت و وارد زندگی اجتماعی انسان شد و به عنوان یک ابزاری برای حمایت از حقوق انسان‌ها در مقابل قدرت دولت‌ها و کسانی که برآنها سلطه پیدا کرده بودند، به کار رفت. دلیلش هم این بود که در قرارداد اجتماعی، <روسو> چنین ابراز عقیده کرده بود که اگر یک دولت ملی سرکار باشد، چون اراده آن، اراده خود اشخاص است، احتمال هیچگونه ظلمی نمی‌رود. بنابراین ملت می‌تواند تمام حقوق را به دولت واگذار کند و در پناه امنیتی که دولت به‌وجود می‌آورد، زندگی کند.

 

این نظریه در آن روز گیرایی زیادی داشت ولی بعدها مورد سوءاستفاده قرار گرفت. تجربه تاریخی در این چند قرن نشان داده است به هیچ دولتی اعم از دولت پادشاه مستبد یا سوسیالیست و چه دموکرات و غیره نمی‌توان آنقدر اطمینان کرد که حقوق ملت را کامل در اختیار آن گذاشت. وضعیت دولت مستبد که مشخص است. وقتی در یک فرد تکاثر قدرت پیش آمد و او هیچ مانعی برای اراده خودش ندید طبیعتا به فساد کشیده می‌شود.
اما این عیب در دول دموکراسی نیز از بین نمی‌رود. هر دولتی منافعی دارد که ممکن است با منافع ملت‌ها در تعارض باشد. کمتر دولتی حقوق ملی را بربقای خودش ترجیح می‌دهد. این وضعیت در دموکرات‌ترین دولت‌ها، نظام یعنی حکومت اکثریت بر اقلیت هم وجود دارد. انتخاب نمایندگان مجلس را تصور کنید. نماینده‌ای به اکثریت رای یک نفر انتخاب می‌شود و بعد قانونی که مجلس می‌گذراند با اکثریت یک نفر طرحی را تصویب می‌کند که با حقوق دیگران منافات دارد.
بنابراین آنچه در مجالس مقننه تصویب قانون می‌شود نظر قدرت حاکم است که انتخاب نشدن بردیگران و برای اینکه چیرگی اکثریت را براقلیت تخفیف دهند باید چاره‌ای کرد.
از این خطرناک‌تر، وضع حکومت‌هایی است که به ظاهر با دموکراسی آراسته‌اند ولی در باطن دیکتاتوری هستند. در بسیاری از کشورها روسای جمهور برای تمام عصر انتخاب می‌شوند. این عیوب باعث شد اندیشمندان کشورها به فکر سرپناه بیفتند تا از تجاوز قدرت مصون شوند. عده‌ای آن را در <حقوق فطری> جست‌وجو کردند. آنها می‌گفتند یک سری از حقوق برتر از قدرت دولت‌ها و اراده اکثریت هستند. آنها حقوق عالی هستند که دولت‌ها باید کشفشان کنند و اگر به آنها تجاوز کردند غاصب محسوب می‌شود. علمای این دسته، معیار تشخیص حقوق عالی را عقل انسان قرار دادند. <ارسطو> یکی از پیشگامان حقوق فطری است که حس و تجربه را هم علاوه برعقل دخالت می‌دهد. او می‌گوید: <به تجربه در می‌یابیم نظمی برجهان حکم فرما است و هدفی آن را هدایت می‌کند. ما هم ذره ناچیزی از این نظم هستیم. بنابراین تا وقتی قواعد ما با این نظم طبیعی سازگار باشد، مثبت و عادلانه است ولی اگر قواعد را نقض کند، دیگر قاعده نیست و دولت حق ندارد چنین قوانین ناقضی را وضع کند. در غیراین صورت دولت غاصب است چون حدود اختیار دولت مقید به این است که حقوق بشر و حقوق فطری را رعایت کند و وقتی از این نمایندگی پایش را بیرون گذاشت غاصب است و ملت حق دارد آن را سرنگون کند.
اما جمع دیگری از <حقوق اجتماعی> یک خاکریز برای دفاع از حقوق انسان‌ها ایجاد کردند. بسیاری از جامعه‌شناسان گفته‌اند قواعد حقوق خود به خود از دل اجتماع تراوش می‌کند. زندگی اجتماعی، قاعده ایجاد می‌کند. پس هر قاعده‌ای که جامعه خود به خود ساخت، حقوقی است. بنابراین دولت حق ندارد به چنین حقوقی تجاوز کند. عده‌ای هم از مذهب استفاده کردند. آنها براین عقیده هستند که حکومت ما، دولت مذهبی و محدود به اراده خداوند است. همانطور که در امور تکوینی این رابطه برقرار است در امور تشریعی هم همینطور است. یعنی از چیزی که حکم خداست و در مذاهب مختلف آمده، نباید تجاوز کرد. در قانون اساسی ما هم از این طریق پیروی می‌شود.
این سرپناه‌ها چندان دوامی نداشتند. حقوق فطری با ایرادات اساسی مواجه شد. نقادان حقوق، مشاهده و تجربه را میدان عمل خود قرار دادند و گفتند اگر به حقوق کشورهای مختلف مراجعه کنیم جز تکثر و اختلاف نمی‌بینیم، درحالی فطرت انسان‌ها همه جا یکی است. منشا قواعدی که در کشورهای مختلف وضع می‌شود، عقل انسان‌ها است و اراده‌شان نه فطرت آنها. اینگونه بود که کم‌کم از این نظریه دست کشیدند و به حداقل حقوق فطری که <عدالت> بود رسیدند. دسته‌ای هم که سرپناهی از مذهب و حقوق اجتماعی پیدا کردند نیز، نتوانستند این‌دو نظریه را جهانی کنند چون در دل آنها جنبه محلی وجود داشت. هرجامعه‌ای سلسله قواعد خاصی دارد که آنها را وضع می‌کند. هرگروهی هم اعتقاداتی دارند که برایشان از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین هر سه نظریه جنبه محلی پیدا کرد.
در مقابل اینها، جمعی به دنبال برگزیدن بهترین قواعد که با حقوق بشر سازگاری داشته باشد، رفتند. این قواعد جنبه جهانی پیدا کرد چون از هرنوع مذهب، نژاد، فرهنگ و زبان مختلف را دارد. در اعلامیه جهانی حقوق بشر، جهانی شدن آن تصویب شد و کشورهایی که پای آن را امضا کردند موظف به طرفداری از قواعد حقوق بشر شدند. به عنوان نمونه اصلی در قانون اساسی جمهوری فرانسه وجود دارد مبنی براینکه پیمان‌های بین‌المللی را برقوانین داخلی ارجحیت می‌دهد. این اصل می‌گوید وقتی دولتی متعهد شد قوانینی را بپذیرد، حق ندارد در داخل مقرراتی را وضع کند که با آن قاعده در تضاد باشد. اینجا سرراه جهانی شدن حقوق بشر دو اشکال وجود دارد. اول عادات و رسوم محلی است که در خود اعلامیه حاشیه‌ای برآن در نظر گرفتند تا قدری بتواند با عادات محلی هماهنگ شود. مانع دوم که مهمتر است، تکیه برحاکمیت دولت‌ها است. این مانع شدید بود و هنوز هم باقی است. هر دولتی می‌گوید من حاکم هستم و قوانینی دارم و کسی حق ندارد بگوید چرا چنین کرده‌ام. ولی باید پذیرفت دیوارهای این مرز هم درحال فروریختن است. وجدان عمومی جهان به قدری حساس است که هرجا حقوقی نقض شود و به حقوق بشر تجاوز شود، این وجدان آزرده می‌شود و به آن واکنش نشان می‌دهد. این واکنش عبارت است از محدودیت‌ها، محرومیت‌ها و احتمالا می‌تواند مادی هم باشد.
قواعد حقوق بشر حاوی یک سلسله احکام مثل آزادی بیان، منع شکنجه و اصل برائت است. ولی همه این قواعد مبتنی بر ۳ قاعده اصلی است: آزادی، برابری، عدالت.
توضیح مختصری درباره هرکدام از این ارزش‌ها می‌دهم و آنگاه هر سه را با هم مقایسه می‌کنم.
در توصیف آزادی اینکه جزو آرمان‌های اصلی بشر است، تردیدی وجود ندارد. <کانت>، حکیم چیره دست آلمانی، در نقدی از عقل بشر، احکام آن را به دو دسته تقسیم می‌کند: احکام عقل نظری و احکام عقل عملی.
عقل نظری، احکامی است که در نتیجه استدلال و تمثیل و استقرا و تحلیل و تجزیه عقل از رویدادهای خارجی به دست می‌آید. اما احکام عقل عملی آن چیزی است که وجدان آدمی دستور می‌دهد. کانت معتقد است احکام عقل عملی به نظری چیره است. چون به طور مستقیم از وجدان انسان سرچشمه می‌گیرد. حکمای ما (ایرانیان)‌نیز در مورد ارتباط قرآن با سایر احکام مذهبی از همین استدلال بهره جسته‌اند. آنها براین نظرند که احکام قرآن به طور مستقیم بر نهاد پیامبر نازل شده، ناب و زلال است و هیچ‌گونه عقل بشری در آن دخالت ندارد. ولی بقیه احکام مذهبی ولو اینکه در سند آن هیچ شکی نباشد با عقل و استدلال بشر مخلوط است. بنابراین اگر برفرض، اختلاف نادری بین قرآن و احکام مذهبی به‌وجود آمد، قرآن ترجیح دارد.
به بحث برگردیم. کانت برای اینکه مساله را مبهم نگذارد و سازمانی به فکرش بدهد، می‌گوید اولین حکم عملی از عقل عملی، آزادی است. یعنی جوهر حیات هستی. تمام ارزش‌های دیگر منشعب از این حکم عقل عمل اولیه هستند و والاترین ارزشها‌آزادی است.
حکمای دیگری همچون هگل هم از طرفداران این نظریه‌اند. او آرمان طبیعت و هستی را در حرکت می‌بیند و هدفش را جایی می‌گذارد که انسان به آزادی برسد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله10    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عدالت، قاعده اصلی حقوق بشر

دانلود مقاله فرهنگ ، خودآگاهی و اینترنت

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله فرهنگ ، خودآگاهی و اینترنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

فرهنگ ، خودآگاهی و اینترنت

 

 

 

روانشناسان فرهنگی برای مدتی به دلیل طرح این مسأله مشهور بودند که خودآگاهی یا شناخت خود تا حد زیادی تحت تأثیر مرزهای فرهنگی و ساختارهایی همچون جغرافیا قرار می‌گیرد:به عنوان مثال،فرهنگ کشاورزی و مبتنی بر نظام اشتراکی در قیاس با فرهنگ‌های به اصطلاح غربی یا فردگرا مستقل‌ترند.فناوریهای ارتباطی مدرنی همچون اینترنت تمایرات بین فرهنگ‌ها را کمرنگ‌ کرده است.مرزهای جغرافیایی را از میان می‌برند و مسایل جدیدی را درخصوص مفاهیم روانشناسی خود(2) پدید می‌آورند. در مقاله حاضر مفاهیم (معانی) روانشناختی این شبکه جهانی به مثابه بافتی فرهنگی را بررسی می‌کنیم.همچنین به این سؤال نیز می‌پردازیم که آیا اینترنت مفهوم مستقل و انفرادی (فردی) خود را تقویت می‌کند؟

 

ادامه مقاله رو بخوانید!
مسلماً فناوری‌های ارتباطی همچون اینترنت قادرند مرزهای جغرافیایی را برداشته و تمایزات میان آنچه فرهنگ‌های سنتی خوانده می‌شود را از میان ببرند.بنابراین،این فرهنگ‌ها و افراد موجود در آنها چه معنایی دارند؟معنای روانشناسی خود چیست؟در این مقاله برآنم تا معانی روانشناختی این شبکه را به مثابه بافتی فرهنگی بررسی کنم همچنین به این سؤال هم پاسخ خواهم گفت که آیا اینترنت مفهوم مستقل و فردی خود را تقویت می‌کند؟این مقاله کوششی است در جهت دسته‌بندی برخی آرایی که خود مقدمه‌ای‌اند برای مطالعه تجربی رابطه بین خودآگاهی،فرهنگ و کاربرد اینترنت.در ابتدا نگاهی گذرا داریم به وضعیت استفاده از اینترنت و آنچه روانشناسان تاکنون در باب تأثیر [آن] بر افراد بیان کرده‌اند.هسته اصلی این پژوهش برخاسته از یک رویکرد فرهنگی به روانشناسی است که می‌کوشد تا تجربه انسان و مفهوم خود را درارتباط با فرهنگ که برای بررسی فرهنگ اینترنت وتأثیر آن برکاربرانش ضروری است،بافتی کند.

 

 

 

زندگی آن‌لاین

 

بنابر آمار 66میلیون آمریکایی در سال 1998 آن‌لاین بودند،این رقم در سال 1999 ،83 میلیون(3) و اکنون بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده آن‌لاین هستند.(4) مردم آمریکا در کل درخصوص استفاده از اینترنت و افزایش دسترسی به آن نظر مساعدی دارند(خوش‌بین‌اند).(5)ما شاهد اشتیاقی مهار ناشدنی به اینترنت هستیم.طبق نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ(6) مردم برخی امور خود از جمله کسب اطلاعات(95% کاربران)،ایمیل (89%کاربران)،چت (21% کاربران) و خرید (45% کاربران) را به صورت آن‌لاین انجام می‌دهند. شاید مهمترین نکته این باشد که بیش از نیمی از‌ آمریکایی‌ها در خانه‌ خود به اینترنت و ایمیل دسترسی دارند.(7)

 

به رغم دغدغه های اخیر در خصوص ایمنی آن‌لاین،انگیزه مردم از استفاده از اینترنت برای مقاصد تجاری همچنان مشخص نیست.نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که مردم درخصوص کامپیوتر و اینترنت نظر بسیار مساعدی دارند. از میان کسانی که از اینترنت استفاده می‌کنند،72% از کاربران آمریکایی معتقدند که این وسیله زندگی آنها را بهبود بخشیده است.( در نظرسنجی مشترکی که توسط رادیو سراسری ملی،بنیاد خانواده کایزر(9) و مدرسه دولتی کندی‌ دانشگاه هاروارد انجام شد،نتایج تقریباً یکسان بود.(10) جای تعجب نیست که این نظرسنجی نشان داد که کودکان در قیاس با والدین خود نسبت به اینترنت خوش‌بین‌ترند.اما این نتایج با دغه‌دغه‌های مربوط به تأثیر شخصی فناوری بر روابط اجتماعی و زمان کمتری را با خانواده سپری کردن تناسب دارد.

 

محققان اخیراً سرگرم بررسی این مسأله هستند که چگونه رشد استفاده از فناوری اطلاعات،بر افراد و جامعه در سطح گسترده‌تر تأثیر می‌گذارد.

 

 

 

استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی

 

مطالعات اخیر مسایلی را درخصوص تأثیرات منفی بالقوه رسانه‌های جدید پدید آورده است.

 

دانشمندان علوم اجتماعی هر روز بیش از پیش درخصوص تأثیرات شناختی و عاطفی شبکه بر کاربرانی بحث می‌کنند که توجه ویژه آنها به پتانسیل موجود در ارتباطات نوشتاری اینترنت به مثابه ابزاری در جهت ایجاد ارتباطات اجتماعی است.خاصه در میان روانشناسان، مجموعه‌ای از اسناد در حال شکل‌گیری است که به برخی تناقضات شگفت‌انگیز و قابل توجهی اشاره دارند.در ظاهر امر،به نظر می‌رسد فناوری،روابط اجتماعی را تقویت می‌کند در عین حال روان شناسان در پی اثبات خلاف این قضیه در مورد کاربران هستند.روانشانسان دانشگاه کارنگی ملون در این خصوص پژوهش مفصلی را انجام داده‌اند.(این پژوهش را هنرمندان (بازیگران) برجسته رسانه‌های جدید به لحاظ مالی بسیار حمایت کردند).(11)محققان(12) نحوه تأثیر ارتباطات بر متغیرهای سازگاری اجتماعی را بررسی کرده‌اند.آنچه یافتند عبارت بود از رابطه ای به ظاهر متناقص میان افزایش ارتباطات و افزایش انزوای اجتماعی.اینترنت افزایش بالقوه‌ای در شماری از روابط اجتماعی ایجاد می‌کند در عین حال،در بسیاری از موارد،آن روابط به نحو آشکاری باروابط آف‌لاین افرادمتفاوت است.افرادآن‌لاین تمایل دارند بهترین چهره را از خود عرضه کنند تا در واقع خود ایده‌آل خود را عرضه کنند. (13) این مسأله تفاوتی با آنچه ما در دنیای آف‌لاین انجام می‌دهیم ندارد اما فضای ساختگی ارتباط آن‌لاین، بسیاری از اطلاعات موجود در ارتباط آف‌لاین را از میان می‌برد. بسیاری ازکاربران شبکه تنهابمنظور اینکه دریابندشخصی که آنها بطور آن‌لاین او را می‌شناسند،دقیقاً همان شخصی نیست که بطور آف‌لاین در نظر دارند،ارتباطات آن‌لاین خود را افزایش می‌دهند.(14)من در اینجا قصد بزرگ کردن داستان‌های مردان 50 ساله‌ای که خود را به شکل دخترهای نوجوان درمی‌آورند ندارم،اما در مصاحبه‌ای که با مردم داشتم،اغلب آنها معتقد بودند در بیان هویت خود صادق‌اند و احساس می‌کنند که مخاطب آنها نیز در اینترنت صادق است.آنها همچنین ابراز می نمودند که چگونه در ارتباط حضوری با افراد،تقریباً با عکسی مواجه نشدند که برایشان بیگانه باشد.(15) برخی جایگاه‌های ارتباط آن‌لاین،بحثهای خارج از موضوعات تعریف شده در فهرست ایمیل،تابلوی اعلانات یا اتاق چت را تشویق می‌کنند.نکته جالب اینکه سندی بی‌اعتبار می‌گویدهمجنس بازان زن و مرد در انتقال روابط از آن‌لاین به آف‌لاین موفق‌ترند.(16)از دیگر فاکتورهای مؤثر آنست که گفتمان آن‌لاین در قیاس با ارتباط آف‌ لاین آهسته‌تر و زمان‌برتر است.بنابراین یکی دیگر از شرایط، شرایطی است که افراد در آن،زمان را به طور آف‌لاین و دور از شبکه سر می‌کنند و کمتر به ارتباطات اجتماعی آن‌لاین می‌پردازند.

 

پژوهش دانشگاه کارنگن ملون نشان می‌دهد زمانیکه صرف ارتباط اجتماعی رودررو می‌شود، بر سازگاری، انزوا و رفتار اجتماعی تأثیر می‌گذارد(17) و این یافته‌ها در شرایط دیگر نیز عیناً اجرا شده‌اند.شرکت‌کنندگان پژوهش دانشگاه استنفورد نشان دادند که آنها زمانی را که صرف ارتباطات آن‌لاین می‌کنند به قیمت از دست دادن زمان برای سایر فعالیتهای اجتماعی است.(1 پژوهشی که به طور مستقیم به رابطه بین استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی پرداخته بود نشان داد که بین تعداد ساعاتی که صرف اعتبار آن‌لاین؛ انزوای اجتماعی و عاطفی می‌شود رابطه آشکاری وجود دارد.(19) در پژوهشی که اخیراً در مورد 1300 دانشجو در 8 مؤسسه انجام گرفته است، 10% از شرکت‌کنندگان در این پژوهش،از اینترنت برای سنجش میزان تأثیر آن در مطالعاتشان استفاده کردند.(20) این یافته‌ها واکنش‌هایی را در پی داشته است.در عین حال،تنها در جاهایی که کانال‌های ارتباطی آف‌لاین و نیز آف‌لاین وجود داشته‌اند،نتایج متضاد بدست آمده است.به عنوان مثال در اثر اخیری از پروژه اینترنتی پیو،(21) مشخص شد که زنان،اینترنت را فرصتی برای گسترش ارتباطات اجتماعی نهادینه شده،ارتباط با دوستان و خانواده دانسته‌اند ومعتقد بودند که اینترنت سبب می‌شود احساس وابستگی و تعلق بیشتری کنند و این وسیله به لحاظ عاطفی آنها را تقویت می‌کند.بنابر پژوهش‌های روانشناختی انجام شده درخصوص تأثیر رسانه‌های جدید بر جامعه، پیش‌کشیدن کابوس اعتیاد به اینترنت یا بحث درباره ی اینکه آیا کامپیوترها اذهان ما را مختل می کنند،بیهوده است.آنچه از همه جالب‌توجه‌تر است، عدم موفقیت در بافتی کردن تجربه فردی کاربر اینترنت در یک بافت اجتماعی وسیع‌تر است.اینگونه مطالعات صرفاً بر متغیرهای شخصیت تأکید دارند و به بافت فرهنگی تجربه انسانی کاری ندارند.مطمئناً‌ بسیاری خواهند گفت که این بررسی‌ها خارج از حوزه روانشناختی است.اما سنتی دیرپا در روانشناسی وجود دارد تحت عنوان روانشاسی فرهنگی و میان فرهنگی که ویلهم وونت،(22) پدر روانشناسی مدرن ـ اگر نگوییم مؤسس آن ـ دست کم پیش قراول آن بود.(23)

 

 

 

فرهنگ و روانشناسی: خودآگاهی

 

چشم‌انداز میان فرهنگی سنتی در روانشناسی،درحمایت از ارزشهای فرد محور در مقابل ارزش‌های خانوادگی و ملی به نحوه ی تفاوت غرب فردگرا و شرق جمع‌گرا اشاره می‌کند.در عین حال،این چشم‌انداز،میکروسکوپی انسان‌شناختی در دست نمی‌گیرد تا ببیند که بسیاری از ارزش‌های جمع‌گرا در غرب نیز ارزش محسوب می‌شوند(نظیر میهن‌دوستی) و غربی‌ها همچنان پایبند قوانین قشربندی اجتماعی ـ اقتصادی هستند.به عنوان مثال،آمریکایی‌ها ممکنست از موفقیت آزادی سخن بگویند اما آزادی،در بطن شرایطی از قوانین و لوازم «فرهنگی شده» یا «اشتراکی شده»‌ای است که این گروه آن را تأیید کرده‌اند. تمایزات عمدتاً ناشی از مسایل مربوط به ارجاعات بین فردگراها وجمع‌گراها است اما به اعتقاد من اینها در واقع،بیشتر پدیده‌های زبانی و معناشناختی‌اند تا پدیده های خارجی و عینی.به عنوان مثال،اثر تکراری تریندیز،ام سی کاسکر،و هوی(24) حاکی از تقابل میان دانشجویان آمریکای شمالی و چینی دارد.در این اثر دانشجویان آمریکایی عمدتاً توصیفهای شخصی‌ای را برمی‌گزینند که اصطلاح محور هستند(و منعکس کنده ویژگیهای شخصی‌اند تا اهداف گروهی).یک دانشجوی آمریکای شمالی ممکنست این جمله را بگویدکه«من باهوش هستم»اما می‌توان گفت که او نیز (همانند جمع‌گرایان) طرفدار اهداف یا استانداردهای گروهی و جمعی است.در واقع،او درحال یکی شدن بافرهنگ گسترده‌ترافراد باهوش وجایگزین کردن خود(مذکریا مؤنث) با ساختار آن گروه است.تا دهه 1990 زمانی که روانشناسان تفاوت‌ فرهنگی را بررسی می‌کردند،بر اساس هویت‌های فردگرا و جمع‌گرا و جوامع می‌اندیشیدند و شاید چنین تفکری درخصوص رشته‌های دیگر نیز وجود داشته باشد.روانشناسان فرهنگی، مقارن با تغییر در روابط بین شرق و غرب،به انحاء مختلف به تفاوت‌ها توجه بیشتری کردند و متغیرهای معنادارتر را در ارتباط با فرهنگ و هویت، مدنظر قرار دادند. خاصه،مارکوس و کیتایاما(25) وسینگلیز(26) چارچوبی نظری (مفهومی) تهیه کردند که خودآگاهی فردی یا به عبارت دقیق‌تر خودشناسی را در ارتباط با هویت فرهنگی بررسی می‌کرد.آنها این ساختار را به دو متغیر تقسیم کردند:متغیرهای مستقل و غیرمستقل و ابراز نمودند که این متغیرها دو به دو ناسازگار یا قائم نیستند بلکه در شخص به صورت رشته‌هایی،با هم همزیستی دارند و توسط عوامل (تعیین‌کننده‌هایی) فرهنگی تقویت یاسرکوب می‌شوند.(27)خودآگاهی مستقل، واحد و ثابت است که تأکید بر توانایی‌ها، افکار، احساسات درونی و توجه به منحصربه فرد بودن و تقویت، اهداف شخصی آن را تعدیل می‌کند.خودآگاهی وابسته به هم،انعطاف‌پذیر و متغیر است که بر نقش و روابط مردم و جایگزینی مناسب افراد تأکید می‌کند.امتیاز استفاده از خودآگاهی به مثابه مدلی برای توصیف فرد در ارتباط با جامعه آن است که خودآگاهی درجات مختلف مفاهیم مستقل و وابسته به هم را در ارتباط با فرهنگ توضیح می‌دهد.جای تعجب نیست که یکایک این متغیرها بامفاهیم سنتی‌تر فردگرایی و جمع‌گرایی کاملاً در ارتباطند.(2 درعین حال، خودآگاهی یاخودشناسی تاحد زیادی تحت تأثیرمرزها وساختارهای فرهنگی نظیر جغرافیا قرار می‌گیرد: به عنوان مثال فرهنگ‌های جمع‌گرا و روستایی،به هم وابسته‌تر هستند(29) تا فرهنگ‌های به اصطلاح فردگرای شهری.(30)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرهنگ ، خودآگاهی و اینترنت

دانلود مقاله دفاع مشروع

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله دفاع مشروع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

کلیات
بهنگامیکه میکربی وارد بدن میشود یاخته های سفید با مهمانان ناخوانده ای که وارد بدن شده اند به مبارزه میپردازند و بدن در مقابل مرض دفاع مینماید . بنابراین میتوان گفت که اصولا دفاع امری مشروع است ولی براحتی در مییابیم که این مشروعیت مطلق و غیر محدود نمیتواند باشد انسانی که در جامعه بزندگی ادامه میدهد ناگزیر است محدودیت هائی را بپذیرد که از جمله این محدودیت-ها محدودیت دفاع از خویش است چه توسل به دفاع مشروط خواهد بود باینکه در مقام دفع خطر از خود و یا حفظ حقوق و منافع خود خطری را متوجه دیگری ننموده و به حقوق و منافع دیگران زیان و آسیبی نرسانیم در غیر اینصورت تردیدی نیست که انسان خود مرتکب عملی شده که جرم بوده و قابل تعقیب خواهد بود . شاید چنین به نظر رسد که در قوانین ما که قانونگذار موارد دفاع مشروع را احصاء نموده است به خاطر آن بوده که ما جز در موارد مشخص شده حق دفاع از خویش را نداشته باشیم حال آنکه بشرحیکه گذشت بداهت مشروعیت دفاع بحدی است که فقط قانون گذار در مورادیکه ممکن بوده مشروعیت دفاع مورد تأمل قرار گیرد ، با وضع قانون در جلب رفع شبهه و تردید گام برداشته است به عبارت دیگر مشورعیت مورد نظر قانونگذار مشروعیت نفس دفاع که امری ذاتی و طبیعی است نبوده بلکه در مقام اعلام مشروعیت اعمالی است که اگر در غیر از موارد دفاع اعمال گردد مجرمانه محسوب خواهد شد در همین جاست که مشاهده میشود عده ای بعنوان ((دفاع مشورع)) انتقاد نموده و آن را جامع و مانع ندانسته و عناوین دیگری از قبیل ((دفاع مجرمانه مشروع )) یا ((جرائم مشروع))و یا ((جرائم مجاز)) بکار برده اند .

 

فلسفه مشروعیت دفاع
فلسفه مشروعیت دفاع یا دفاع مشروع در طول تاریخ بطرق مختلف توجیه شده است عده ای معتقدندکه چون حیات حق طبیعی است هرگاه این حق به خطر افتاد دفاع هم در مقابل آن طبیعی خواهد بود لذا دفاع از حقوق طبیعی افراد است این نظر از این حیث قابل دفاع نخواهد بود که می بینیم در مقررات فعلی دفاع در مقابل حقوق غیر طبیعی نیز اغلب جایز شمرده شده در حالیکه اگر پیرو نظر طبیعی بودن دفاع باشیم میبایست آنرا فقط درمقابل حقوق طبیعی جایز بدانیم .
عده ای حق دفاع و مشروعیت آنرا از نظر قرار داد اجتماعی و نقض آن مورد مطالعه قرارمیدهند و بالاخره عده ای باستناد لزوم جبران بدی با بدی مشروعیت دفاع را توجیه مینمایند هگل فیلسوف آلمانی معتقد است که ((حمله نفی حق است و دفاع نفی این نفی و بنابراین اثبات حق )) طرفداران این نظر معتقدند که عادلانه ترین سزای بدی جبران آن از طریق دفاع است و بدین ترتیب نظم جامعه برقرار خواهد شد نظریه دیگری که در این مورد وجود دارد نظریه تعارض دو حق است بدین توجیه که حقوق شخص که مورد تعرض قرارگرفته میبایست نسبت به حقوق شخص متعرض بیشتر مورد توجه و حمایت قرار گیرد .
عده ای نیز با استدلال ((رعایت حق و نفع جامعه )) به توجیه مشروعیت دفاع پرداخته اند اینان معتقدند که دفاع نه تنها منافع شخص مورد تعرض را مینماید بلکه این عمل به نفع جامعه نیز نخواهد بود چه در مواردیکه جامعه قادر نیست دامنه اجرای عدالت خود را در همه جا و در همه حال گسترش دهد افراد خود جبران این نقیضه را خواهند نمود در اینجا است که مسئله این که دفاع نه تنها حق بلکه وظیفه افراد نیز میباشد پیش آمده است .
عده ای دیگر با قبول این مطلب که در دفاع مشورع در واقع یکنوع اجبار معنوی پیش می آید بحث (( اختلال در اراده و اجبار معنوی )) را در جهت اثبات فلسفه مشروعیت دفاع بمیان میکشند قبول این فرض موجب میشود که اشخاصی که دارای تسلط کامل براراده خویش هستند و یا کسانیکه برای حفظ اموال خود اقدام بدفاع مینمایند عملشان را از دایره مشروعیت خارج نمائیم همینطور کسانیکه در مقام دفاع از شخص ثالثی مرتکب جرم میشوند عملشان را مشروع نداسته و بالاخره دفاع در مقابل تعرضات قانونی و عادلانه مأمورین را نیز جایز ندانیم .
با بررسی نظرات فوق که هر یک دارای نقاط ضعف و نکات قابل توجهی هستند به این نتیجه میتوان رسید که بهترین توجیه از فلسفه دفاع مشروع آن خواهد بود که مشروعیت دفاع را برمبنای انحصاری یکی از نظرات قرار نداده بلکه در توجیه این فلسفه از تمام نظرات و ملاحظات استفاده نمائیم چه در دفاع مشروع هم حفظ حقوق فردی هم حفظ نظم و امینت اجتماعی هم تزلزل اراده به لحاظ اجبار معنوی و هم لزوم تعقیب و مجازات مجرم مورد نظر قرار گرفته است .
ثمره ایکه عملا از این بحث عاید میشود اینستکه اگر مبنای مشروعیت دفاع را به لحاظ مختار و آزاد و عامد و قاصد بودن مدافع ندانیم و در نتیجه عمل او را فاقد عنصر معنوی عملی که طبیعتاً جرم بوده و انجام داده بدانیم به عمل او جرم اطلاق نشده و در نتیجه مجازات نشدن فاعل به علت جرم نبودن عمل او خواهد بود نه ملاحظات دیگر و حال آنکه چنانچه با در نظر گرفتن کلیه جهات قبل و با قبول جرم بودن عمل ارتکابی آن را از مجازات معاف داریم با واقعیت امر بیشتر و بهتر تطبیق خواهد نمود .

مقررات قانونی موجود درباره دفاع مشروع
بدواًبذکر ماده 41 قانون مجازات عمومی سابق پرداخته تفاوتهای موجود در آن را با مقررات اصلاحی جدید بررسی مینمائیم :
ماده 41 قانون مجازات عمومی سابق چنین بوده (( هر کسی که بر حسب ضرورت برای دفاع و حفظ نفس یا ناموس خود مرتکب جرمی شود مجازات نخواهد شد و همچنین است کسی که بواسطه اجبار و برخلاف میل خود مجبور به ارتکاب جرم گردیده و احتراز از آنهم ممکن نبوده است مگر در مورد قتل که مجازات مرتکب تا سه درجه تخفیف داده خواهد شد .))
ماده 43 جدیدالتصویب قانون مجازات عمومی چنین مقرر میدارد : هر کس درمقام دفاع از نفس و یا عرض و یا ناموس و یا مال خود یا دیگری و یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز فعلی یا خطر قریب الوقوع عملی انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرایط زیر قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود :
1- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد .
2- توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد و یا مداخله مزبور در رفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود .
3- تجاوز و خطر ناشی از تحریک خود شخص نباشد .
تبصره – وقتی دفاع از نفس ویا ناموس و یا عرض و یا مال و یا آزادی تن دیگری جائز است که او ناتوان از دفاع بوده و تقاضای کمک کند و یا در وضعی باشد که امکان استمداد نداشته باشد .
ماده 44 قانون مجازات عمومی :((مقاومت با قوای تأمینی و انتظامی در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند دفاع محسوب نمیشود ولی هرگاه قوای مزبور از حدود وظیفه خود خارج شوند و حسب ادله و قرائن موجود خوف آن باشد که عملیات آنان موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس گردد در این صورت دفاع جایز است .))
مقررات این دو ماده بجای ماده 41 سابق وضع گردیده است ظاهراً جامع جمیع مقررات قانونی مربوط به دفاع مشروع بوده و تمامی آنچه را که در ماده 41 سابق و در موارد دیگر مربوط به دفاع مشروع در قانون مجازات عمومی آورده شده بیان نموده است هر چند ماده 59 قانون مجازات عمومی و دیگر مقرراتی که در قانون آئین دادرسی کیفری و دیگر قوانین موجود که مغایر با این قانون باشد ملغی است و هر چند مقررات موجود در مواد 43 و 44 قانون مجازات عمومی جدید متضمن کلیه مقررات مندرج در مواد موضوعاً منتفی باشند لکن به لحاظ عدم تغایر با این دو ماده میتوان آنها را بقوت خود باقی دانست و بهمین لحاظ بد نیست که مروری در این مواد بنمائیم .
ماده 184- ((قتل و جرح و ضرب هرگاه در مقام دفاع از نفس یا عرض یا مال خود مرتکب یا شخص دیگری واقع شود با رعایت مواد ذیل مرتکب مجازات نمیشود مشروط بر اینکه دفاع متناسب با خطری باشد که مرتکب را تهدید میکرده است . ))
ماده 185 –((در مورد هر فعلی که مطابق این قانون جرم بر نفس یا عرض محسوب میشود ولو اینکه از مأمورین دولتی صادر گردد استعمال هر گونه مقاومت و قوه برای دفاع از نفس یا عرض جایز خواهد بود و برای دفاع از مال جایز است استعمال قوه لازمه برای رد هر فعلی که بموجب مواد 222 و 223 و 224 جرم محسوب شده است .))
ماده 186- (( درمواقعی که توسل به قوای دولتی برای دفاع ممکن باشد بدون اینکه وقت فوت شود و ضرری وارد آید موقعی برای عنوان دفاع نخواهد بود.))
ماده 187- مقاومت با قوای نظمیه و امنیه در موقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند دفاع محسوب نمیوشد ولی هرگاه قوای مزبوره از حدود وظیفه خود خارج شوند بر حسب ادله و قرائن موجوده خوف آن باشد که عملیات آنها موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض گردد در اینصورت دفاع در مقابل آنها جایز است .
ماده 188 – ((در مقابل دفاع از نفس و عرض در موارد ذیل قاتل عمد از مجازات معاف خواهد بود :
1-برای دفاع از قتل یا جرح شدید و ضرب و آزار شدید در صورتیکه خوف از این امور مستند به قرائن معقوله باشد.
2-برای دفاع از کسی که درصدد هتک عرض و ناموس دیگری به اکراه و عنف بر آید .
3-برای دفاع از کسی که درصدد سرقت و ربودن انسانی بر آید .
ماده 189 – قتل عمد در مقام دفاع ازمال در موارد ذیل مجازات نخواهد داشت :
اول – در موارد مواد 222 و 223 و 224
دوم – درمورد ورود در منزل مسکون یا متعلقات محصوره آن در شب بوسیله بالا رفتن از دیوار یا شکستن درب یا امثال آن .
سوم – هر فعلی که بر حسب فرائن معقوله موجب خوف قتل یا جرح شدید و یا ضرب و آزار شدید باشد .
بخوبی ملاحظه میشود که ماده 44 جدید جدید قانون مجازات عمومی با مختصر اصلاحی در عبارت که تفییری درمفاد و مفهوم آن ماده نمیدهد عیناً همان حکمی را ارائه میدهد که قبلا ماده 187 قانون مجازات عمومی ارائه میداد .
بزرگترین گامی که در وضع مقررات جدید برداشته شده مشروع اعلام نمودن دفاع در مقابل تعرض به (( آزادی تن خود یا دیگی )) است دفاع بهنگام تعرض نسبت به آزادی انسان که اهمیتش به مراتب از مال بیشتر و بالاتر است تا قبل از تصویب این قانون مشروع شناخته نشده بود .
ضمناً در عمل همیشه این بحث بین دادسراها و محاکم وجود داشت که مدافع ولو آنکه از طرف دادگاه عملش دفاع مشروع بحساب آید از مجازات معاف نیست لذا اغلب دادسراها از گرفتن تأمین و صدور کیفر خواست که بعضاً عوارض خاصی از قبیل معلق شدن کارمند بهمراه داشت خودداری نمیکردند و حال آنکه با ذکر جمله قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود )) در ماده 43 قانون مجازات عمومی براحتی استنباط میشود که دادسرا با احراز شرایط لازم میتواند با استدلال مشورعیت دفاع عدم قابلیت تعقیب مرتکب را اعلام نماید .
در مورد دفاع از عرض و حیثیت خانوادگی و حرمت ناموس قسمت اول ماده 179 ق. م . اجازه دیگری باین شرح آمده است : ((هرگاه شوهری زن خود را به مرد اجنبی در یک فراش یا در حالیکه به منزله وجود یک هراش است مشاهده کند و مرتکب قتل یا جرح یا ضرب یکی از آنها یا هر دو شود معاف از مجازات است .
ماده واحده مصوب نهم تیرماه 1333 قانون تشدید مجازات سارقین مسلح که وارد منزل یا مسکن اشخاص میشوند: (( هرگاه یک یا چند نفر برای سرقت وارد منزل یا مسکن اشخاص شوند اگر چه یکنفر آنها حامل اسلحه باشد و یا در موقع سرعت درمقام هتک ناموس برآیند در صورتیکه ساکنین محلهای مزبور در مقام مداخله از مال یا جان یا ناموس و یا جلوگیری از بردن مال درمحل سرعت مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین بشوند از مجازات معاف خواهند بود .
پس از ذکر این کلیات اینک به بحث درارکان دفاع مشروع ، اصطلاحات موجود در قانون و بالاخره بعض مسائل موجود در دفاع مشروع تا آنجا که فرصت اجازه دهد خواهیم پرداخت .
از آنچه تا بحال بیان شده با عنایت بمقررات موجود بخوبی ملاحظه میشود که در دفاع مشروع باید به سه مسئله توجه شود :
اول – اینکه بایستی عمل مجرمانه ای از ناحیه یک انسان به عنوان تعرض واقع شود .
دوم – بایستی عکس العملی از ناحیه مدافع برای دفع تعرض صورت پذیرد که این عکس العمل خود عمل مجرمانه ای باشد .
سوم – بحث درباره شاریطی است که عمل و عکس العمل باید داشته باشند تا مقررات دفاع مشروع بر آنها جاری گردد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دفاع مشروع

دانلود مقاله بزهکاری

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

- مقدمه
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیب های اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند . حال یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمین کم سن وسال و یا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهکار » می باشد که روزبه روز هم گسترش بیشتری می یابد.
با توجه به وضع موجود نخستین پرسشی که مطرح می شود این است که اقدامات لازم در زمینه مبارزه با جرایم اطفال و نوجوانان چیست ؟
عده ای ازدیاد جرایم را در سطح جهانی از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می رود از معنویت دور شده و در نتیجه به تبهکاری و قانون شکنی روی می آورند.شماری نیز ازدیاد جرایم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته و معتقدند که علم و ایمان موجبات رشد انسان را فراهم می آوردو آفاتی نظیر خودپرستی ، حب دنیا ، مجادله با حق راسبب می شود که در نتیجه انسان از رشد و کمال بازمانده و به سوی تبهکاری سوق داده می شود.
از طرفی می توان گفت که قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سریعتر خود را به مقصد خیالی و مورد نظر برسانند، هر چند که در این راه قواعد و مقررات و قوانین درهم شکسته شوند. بنابراین بزهکاری به عنوان یک پدیده شوم به گونه های مختلف در همه جوامع بشری در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زمانی به شکلهای متفاوت ولی با ریشه های مشترک انجام می گیرد.
فرد بزهکار بیماری است که در اجتماع رشد کرده و بیماری خود را به دیگران نیز منتقل می سازد ، در نتیجه باید او را شناخت ، علل و عوامل بیماریش را پیدا کرد و درمانش نمود تا امنیت اجتماعی از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پویا و با نشاط باقی بماند.

2- بیان مسئله :
افرادی که دریک جامعه معین زندگی می کند به عنوان سرمایه ومنافع انسانی آن جامعه محسوب می گردند .پیشرفت می گردند .پیشرفت یک جامعه علاوه برمنابع مناسب مالی به طور تنگاتنگی بستگی به کیفیت منابع موجود انسانی دارد واطفال ونوجوانان به عنوان اصلی ترین ومهمترین بخش این منابع ، نقش بسزایی رادراین زمینه ایفا می نمایند .
همانگونه که توجه به مسائل تغذیه وبهداشتی در دوران کودکی مابه معنای تربیت منابع سالم انسانی ( ازنظرجسمی ) می باشد عنایت به مسائل روانی اطفال پذیر متضمن رفتارهای سازگار وبهنجار آنان است وهرگاه این توجه به مسائل اقتصادی سیاسی ، فرهنگی واجتماعی ... نیز معطوف گردد مثبت این ادعا خواهد بود که نوعی پیشرفت نسبی وهمه جانبه در جامعه صورت پذیرفته است ودر غیر اینصورت آن جامعه شاهد پیامدهای زیانباری خواهد بود که به منابع انسانی خود بها ندهد ، به همان اندازه خسارات ناشی ازاین غفلت خواهد بود . ازمهمترین عواقب سوئی که در کمیت چنین جامعه ای می باشد ، پیدایش پدیده بزهکاری ، ناسازگاری و کثر مداری نوجوان است
بزهکار ی یک پدیده زیستی اجتماعی – روانی است که متاسفانه اکنون درجامعه آماربالایی رابه خود اختصاص داده است وابعاد گسترده ای را شامل می شود که می تواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد که ریشه یابی درمورد آن جای تامل واندیشه دارد و دلایل گوناگونی رابرای آن می توانیم بیان کنیم ، بنابراین علل وعوامل این پدیده را با تکیه برکسیختگیهای خانوادگی بررسی می کنیم
3- نظریه بی هنجاری رابرت مرتن
آیا اهداف فرهنگی و وسایل اجتماعی نهادی در جامعه سازگار هستند یا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاری چیست؟
مرتون که از ساخت گرایان است معتقد است که درحیات اجتماعی دوعنصر ساختاری نقش تعیین کننده دارند. یکی از این عناصر فرهنگ است و عنصر دیگر اجتماع .
ساختار فرهنگی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از ارزشها و هنجاری که هدایت کننده رفتار در بین اعضای یک جامعه یا گروه مشترک است.
ساختار اجتماعی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از روابط اجتماعی که اعضای جامعه در اشکال مختلف در آن درگیر و شریک هستند . عنصر اصلی این تعریف روابط اجتماعی است.
نقش و کارکرد اساسی عنصر فرهنگ تعیین و معرفی اهداف و ارزشها در زندگی اجتماعی است.
عنصر اجتماع نیز تعیین کننده وسایل نهادی شده نیل به اهداف است ، یعنی بایدها و نبایدها را تعیین می کند . مرتون معتقد است که اگر در جامعه ای کارکرد این دو عنصر اساسی هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوی تطابق مردم در زندگی الگویی هم نوایانه خواهد بود. به عبارت دیگر در چنین جامعه ای افراد دنبال اهدافی می روند که در درجه اول فرهنگ تعیین کرده است و راه تحقق آن اهداف با وسایل دنبال می شود که در جامعه مشروعیت دارد. حال اگر این هماهنگی نباشد یعنی بین فرهنگ و اجتماع از لحاظ کارکردی ناهماهنگی و گسست پیش بیاید آنگاه شاهد ناهمنوایی در میان مردم و رواج انحراف خواهیم بود.
مرتون می گوید الگوی انحرافات و ناهمنوایی و ناسازگاری در جامعه تابع کم و کیف رابطه بین فرهنگ و اجتماع است . مرتون مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف می کند : اختلاف اساسی میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی ، به عبارت دیگر اختلاف کلی میان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهایشان می پندارند که باید باشد. ناسازگاری اهداف و وسایل از طریق ایجاد آنومی(بی هنجاری) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعی می شودبه عبارت دقیق تر این ناسازگاری منجر به بروز کجرویهای اجتماعی می شود و این کجرویها طی یک مجموعه فرآیندهای اجتماعی به آنومی(بی هنجاری) تبدیل می شود . بدین ترتیب که اگر رفتار انحرافی یعنی عدول از هنجاریها با توجه به عدم کنترل اجتماعی منجر به دستیابی موفقیت آمیز به اهداف گردد این موفقیت می تواند موجب ترغیب دیگران به انجام رفتار انحرافی شود . با این روند مشروعیت هنجارهای نهادی شده از بین می رود و رفتار انحرافی در سطح وسیعی شیوع می یابد.
رابطه میان اهداف و وسایل
رابطه میان اهداف و وسایل طبق الگوی مرتون چهار نوع می باشد:
1- همنوایی 2- مناسک گرایی 3- واپس گرایی 4- شورش(طغیان)
1- همنوایی یعنی پذیرش جمعی اهداف و وسایل دستیابی به اهداف که هر دو بنا کننده هماهنگی متعالی بین دو جنبه ساختار زندگی است.
2- مناسک گرایی یعنی پذیرش وسایل و طرد اهداف . مناسک گرایی پاسخی انطباقی است . فرد علی رغم ترک و فراموشی اهداف مهم فرهنگی ، همچنان هنجارهای نهادی را رعایت می کند.
3- واپس گرایی پاسخی است که در آن فرد هم اهداف و هم وسایل را طرد می کند . بدین ترتیب وی نه آرزویی دارد و نه در فعالیتهای عادی روزمره درگیر می شود.
4- شورش وطغیان افراد به مانند افراد پیشین نه اهداف را قبول دارند و نه وسایل را. اما سعی در جایگزین آنها دارند در این وضعیت اهداف و وسایل ترد افراد تغییر می یابد و ممکن است نوع جدیدی از یکپارچگی بین اهداف جدید و وسایل جدید ایجاد شود.
مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسایل نهادی شده مفهوم یکپارچگی را یادآور
می شود.
نظام اجتماعی به واسطه تأکید بیش از حد بر اهداف اجتماعی و متقابلاً عدم تأکید بر وسایل نیل به آن اهداف از یک نوع سوء یکپارچگی رنج می برد در این نظام اغلب مردم دریافته اند که امکان دسترسی به موقعیت را ندارند یا حداقل در محدوده مقررات اجتماعی موجود چنین امکانی وجود ندارد با درک چنین مطلبی مردم برای حصول به موقعیت به شیوه های انحرافی روی می آورند . حاصل این وضع زوال بیشتر مقررات اجتماعی است. به طور خلاصه آنومی هنگامی پدید می آید که شکافی بین اهداف و هنجارهای فرهنگی و ظرفیتهای ساختار اجتماعی برای نیل به موقعیت وجود داشته باشد . یعنی اولی از ایجاد رفتار و نگرش و دومی از تحقق آن جلوگیری نماید. در نتیجه کیفرهای نهادی شده به عنوان وسیله نظم اجتماعی ضمانت خود را از دست می دهند و نبوغ و استعدادهای افراد به تباهی کشیده می شود.

نظریه بی هنجاری دورکیم
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود ، حالت بی هنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. به نظر دورکیم نظم اخلاقی نیروی بیرونی است که برخواهشها و امیال درونی انسان مهار می زند این نظم اخلاقی یا وجدان اخلاقی به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفتاقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم می ریزد ، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ،ماهیتاً محدود است فرد نمی داند که نمی تواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است . کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل می شود درا ین وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم می گردد.
آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادی محدود نمی ماند ، به نظر دورکیم مسأله بی هنجاری در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و این وضع بسیار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند به طوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده می شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بیگانه در می آید . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردید ، رو به تحلیل و تضعیف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی ، حالت بی هنجاری تسریع می شود ، به طوریکه سودجوییهای آدمها از فشار هنجارها رها شده و کسب سود فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست رو به رو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می توانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی ، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و در نتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.
از نظر دورکیم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خودرا بر منافع جمعی تفوق می دهد و جامعه با آسیبهای اجتماعی رو به رو شده و این آسیبها و انحرافات با گرایشهای خودگرایانه نمود خواهد یافت.

 

 

 

رویکردها در مورد علل بزهکاری
1- رویکرد شکل ظاهری
رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که براساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه نظری کاملاً متفاوت با رویکردهای دیگر دارد. شلدون و کراچمر اندیشه تأثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک ، فرومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تأثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعدها مطالعات گلاک در مورد 500 نفر که بزهکاری آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعدتر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگی و اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی می نویسد آنچه در باور این اندیشه امروز باقی مانده است در نقشهای شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی مشاهده می کنیم . معمولاً نقشهای خشن و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا می کنند و نقشهای مثبت توسط افراد جذاب ایفا می شود. بعضی از مطالعات نیز در تأثیر موضوع به نتیجه قضاوتهای قضات پرداخته اند. یافته های برخی از آنها نشان می دهند تمایل قاضی در تأئید بیگناهی افرادی است که ازجذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند.
2- رویکرد ساختار زیستی
این رویکرد به دور از هر ارتباطی بین شکل ظاهری و اختلالات ذهنی ، بر تأثیر نقش شخصیت زیستی فرد در رفتار بزهکارانه تأیید دارد مثل تأثیر ژنها بر رفتار. در این نظریه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسی می شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بیشتر مورد توجه قرار گرفت در حالیکه در نظریه های نوین به مسئله ژنها و بزهکاری به نوعی دیگر نظر دارند. دیدگاه های نوین این رویکرد به تغییراتی که در اثر تخریب ژنتیکی در ژنها به وجود می آید تأکید می کنند. در نظریات جدید زیست شناختی تأثیر مستقیم زیستی در رفتار بزهکارانه مورد حمایت نیست ، در عوض شرایط زیستی خاص را در فرد که باعث بروز الگوهای رفتاری غیرعادی است پیش می کشد. رویکرد زیست شناختی به تعامل بین عوامل زیستی و محیط اجتماعی بیشتر تأکید دارد تا تأثیرات خالص زیستی . به همین دلیل در دیدگاههای جدید این مکتب نظریه های زیست شناختی تحت عنوان رویکرد زیستی ـ اجتماعی بیان می شود. بررسی جرم از دیدگاه زیستی ـ اجتماعی عوامل مانند توارث، غدد، سیستم عصبی، ژنها و تغییراتی را که در پاسخ تغییرات محیطی به وجود می آید مورد توجه قرار می دهند. برای مثال در چند مطالعه همبستگی زیادی بین جراحتهای مغزی و رفتار بزهکارانه یافت شده است. تأثیر اختلالات روانی مادر در حاملگیهای پیچیده نیز در رفتار بزهکارانه فرزندان در بعضی از مطالعات تأئید شده است.
در ارزیابی این رویکرد پیشنهاد می شود موضوع جرائم و تخلفات از دیدگاه زیست شناختی لازم است به صورت رویکردی چند عاملی موردتوجه قرار گیرد. اگر چه ممکن است حضور چند عامل زیستی عامل خطر بزهکار شدن در فرد را تقویت کند اما تعامل مسائل روانشناختی و اثرات عوامل اجتماعی در مسئله بزه باید درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).
3- رویکرد روانشناختی
در این رویکرد علاوه برعوامل زیستی ، عوامل موقعیتی در تبیین رفتار بزهکارانه مهم به نظر می رسند. به همین جهت بسیاری از پژوهشهای زیست شناختی در مسئله بزهکاری توسط روانشناسان انجام شده است. برخی از نظریه های روانشناختی معتقد است ؛ رفتار بزهکارانه ریشه در یادگیری رفتار مشاهده شده دارد موضوعی که در بحثهایی که در رویکردهای جامعه شناختی رفتار بزهکارانه نیز مطرح است.
به طور اختصاصی تر رویکردهای روانشناختی بیشتر جنبه های روانپزشکی مسئله را در تبیین بزه مهم می دانند تا موضوع زیست شناختی را، نظریه های این رویکرد عمدتاً عنصر شخصیت را در بررسی رفتارهای بزهکاری آنچه که اصطلاحاً شخصیت ضد اجتماعی نامیده می شود را مورد بحث قرار می دهند. زمینه تاریخی این نظریه ها از اندیشه های فروید و دیدگاههای فروید نشأت گرفته است. بررسیهای نوین این رویکرد در پژوهشهای کاسپی(Caspi ) و مافیت(Moffitt ) نشان می دهد، خشم ، اضطراب، بی ثباتی شخصیت عواطف منفی از عوامل مرتبط و مستعد کننده رفتار بزهکارانه است و افرادی با خصوصیات ذکر شده در مقایسه با افراد معمولی بیشتر در خطر بروز رفتار انحرافی هستند . ارزیابی این رویکرد و بیانگر آن است که افراد دارای شخصیتهای درونی هستند که با جرم و رفتار بزهکارانه در ارتباط است.
4- رویکرد وضعیت اقتصادی
در تقابل بین دیدگاههای زیست شناختی و روانشناختی و در مطالعه بزه عده ای نیز عامل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. در رویکرد تأثیر عامل اقتصادی به موضوع بزهکاری ، مسئله فقر و بیماری به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلایل ارائه شده از تأثیر آن در بروز رفتار بزهکارانه ایجاب می کند که محله فقیرنشین و محله های غنی نشین با همدیگر مقایسه شوند تا بتوان ادعا کرد که فقر به عنوان عامل تأثیر گذار شناخته شده است. در مطالعاتی که از سالهای 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهای موجود حاکی از آنند که درصد زیادی از افرادی که در 49 ایالت آمریکا در پایین تر از خط فقر هستند هیچکدام از هفت بزه مهم را که به عنوان شاخصهای جرم از طرف سازمان FBI تعیین شده مرتکب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهایی بر می خوریم که میزان درآمد ، تحصیلات و تک والدی را در بزهکاری مؤثر شناخته اند اما سهم وضعیت اقتصادی را تبیین نکرده اند. پژوهش در مورد بیکاری به عنوان یک شاخص درآمد نیز نشان می دهد ارتباطی بین بیکاری و بزهکاری نوجوانان یافت شده است ( گلاسر و رایس). در ارزیابی رویکرد اقتصادی نیز همانند رویکرد روانشناختی می توان ادعا نمود ، تأثیر نابرابریهای اقتصادی در بزه بیشتر از تأثیر عامل فقر است. اگرچه اکثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطی بین فقر و بزه وجود دارد ؛ لیکن فقر را به عنوان عامل اصلی بزه مطرح نشده است، به طوری که با افزایش و کاهش افراد فقیر بزهکاری نیز افزایش و یا کاهش یابد.
5- رویکرد کنترل اجتماعی
به عقیده هیرشی بزهکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی باید در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و سایر ارگانها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوانان به نوعی در آنها عضویت دارد بررسی گردد. هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:
وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد، در حقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند. این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان و یا من برتر می داند.
تعهد: میزان مخاطره ای است که فرد در تخلف از رفتارهای قراردادی اجتماع می کند. بدین معنی فردی که خود را نسبت به قیود اجتماعی متعهد می داند از قبول این مخاطرات پرهیز می کند. اگر وابستگی را همپای وجدان بدانیم تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعالیتها مختلف است، که باعث می شود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد. مثل درگیر شدن در سرگرمیهای مدرسه، خانه و اشتغال به فعالیتهای فوق برنامه .
باورها: میزان اعتباری است که فرد برای هنجارهای قرار دادی اجتماع قائل است، در حالیکه می تواند طبق میل خود از آنها تخلف کند، ولی به آنها پایبند باقی می ماند، مانند باور به نیکوکاری.
6- رویکرد انتقال فرهنگی (پیوند افتراقی)
این رویکرد بر این نکته تأکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته می شود. ادوین ساترلند بر این اعتقاد است که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند جنایتکاران ، آموخته می شود. او می گوید: برای آنکه شخص جنایتکار شود ، باید نخست بیاموزد که چگونه می توان جنایت کرد(کوئن؛1370:167).
در واقع فرآیند یادگیری رفتار انحرافی به وسیله دوستان فرد مجرم تعیین می شود.
چهار گام زیر این فرآیند رانشان می دهد:
1- رفتار انحرافی ، مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل اجتماعی با دیگران به ویژه دوستان ناباب آموخته می شود.
2- یادگیری رفتار انحرافی هم مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و هم انگیزه ها، سایقها و گرایشهای مناسب برای تبهکاری است.
3- رفتار انحرافی فرد می تواند از جنبه های خاصی مانند: فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس متفاوت باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای تبهکار برحسب این چهار متغیر بالاتر باشد ، احتمال کجروی بیشتر می شود.
4- انسان بدان سبب مجرم می شود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد. در واقع اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار بهنجار از رفتار انحرافی حمایت کنند احتمالاً آن فرد مجرم خواهد شد.
7- رویکردهای التقاطی
در حالیکه نگرشهای اختصاصی به موضوع منجر به استفاده از چهار چوب نظری خاص آن رویکرد در پژوهشها گردیده است ، عده ای نیز دیدگاههای التقاطی را مورد توجه قرار داده و بادید وسیعتری به موضوع نگریسته اند . یکی از مطالعات کلاسیک در این زمینه پژوهشی است که توسط مشکارنی و مشکانی انجام شده است. نظریه تلفیقی این پژوهشگران شامل دو مؤلفه است که مجموعاً چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد و به صورت مدل تحلیلی در آلگوریتم 1- نشان داده شده است. مؤلفه اول را کنترل های خانوادگی ، اجتماعی، روابط عاطفی کودک و نوجوان با افراد مهم در زندگی او قبیل اقوام، معلمین، دوستان صالح و غیره تشکیل می دهند که نقش بازدارنده در گرایش به بزهکاری دارند. مؤلفه دوم از نیروهای وارده بر کودک و نوجوان اثر می گذارند و او را درجهت بزهکاری سوق می دهند تشکیل می دهد. بدیهی است که بین مؤلفه اول و دوم کشمکشی در بین است و تعامل بین آن دو است که نهایتاً موضع کودک و نوجوان را نسبت به بزهکاری تعیین می کند. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش 140 نوجوان پسر در کانون اصلاح تربیت و 15 دختر در زندان اوین بخش زنان می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد نتایجی که از تلفیق دو نظریه پیوند افتراقی و کنترل اجتماعی از این آزمون تجربی حاصل شده است، نشانه یا شاخص مؤلفه وابستگی نوجوان به خانواده و مؤلفه وضع سلامت خانواده با شدت بزهکاری مؤثر است . بدین ترتیب که هر چه پیوندهای عاطفی نوجوانان با خانواده بیشتر می شود و روابط پدر و مادر با فرزندان سالمتر و امن تر باشد بزهکاری کاهش می یابد.

4- سؤالات تحقیق
1- آیا بین مشکلات مالی و اقتصادی و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
2- آیا محیط طبیعی فرد در آن زندگی می کند می تواند به نحوی در کژرفتاریهای نوجوانان مؤثر واقع شود؟
3- آیا دیدگاه فرهنگی خانواده می تواند مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
4- آیا بین طلاق و جدائی والدین و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
5- آیا کمبود محبت والدین می تواند دلیلی بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
6- آیا اشتغال به کار مادر دلیل کژرفتاریهای نوجوانان است؟
7- آیا اعتیاد اعضای خانواده می تواند در رفتار اطفال و نوجوانان تأثیرپذیر باشد؟

5- اهداف پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده و اهمیتی که جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان و اصلاح و تربیت این دسته از بزهکاران در پیشبرد هدفهای توسعه اجتماعی دارد موضوع مورد بررسی انتخاب شده است و هدف از انجام این پژوهش شناخت مسائل زیر میباشد:
الف) بررسی و شناخت میزان تأثیر روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان در بزهکاری جوانان.
ب) بررسی وشناخت میزان تأثیر طلاق و جدائی در بزهکار ی نوجوانان.
ج) آگاه ساختن مسئولان امر از اطلاعات بدست آمده و توفیق بیشتر در برنامه ریزی بهتر برای اصلاح این دسته از نوجوانان.
6- اهمیت وضرورت پژوهش
با توجه به تحول جامعه و تغییر نظام اقتصادی از کشاورزی به صنعتی و ازدیاد شهرگرائی و گسترش جامعه شهری و در نتیجه پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی افراد پدیده ای به نام بزهکاری اطفال و نوجوانان را نیز با توجه ره آمارها افزایش داده است. لزوم نگرش به عوامل پدیدآورنده این محفل اجتماعی و تعیین راهها و خط مشی های پیشگیری و درمان آن و توجه به وجود خانواده هائی را که از هر نظر به مسائل و مشکلات اطفال خود توجه نموده و احساس ایمنی را در آنان افزایش دهند به این پژوهش اهمیت خاصی می بخشند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 92   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بزهکاری

دانلود مقاله یک مدل تصادفی مربوط به تصمیمات استراتژیک

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله یک مدل تصادفی مربوط به تصمیمات استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مقدمه:
دراین فصل مطالب ارائه شده در فصول گذشته را برای ارائه و تهیه مدل تصادفی مورد تحلیل قرار می‌دهیم. در این رابطه متغیرهای تأثیرگذار و مهم را در مدل بررسی کرده و می‌توان میزان خطرپذیری را با توجه به متغیرهای اطلاعاتی و نحوه بر هم کنش و اثر متقابل آنها تحلیل می‌کنیم.
ـ مدل تصادفی: تصمیمات استراتژیک
ما تلاش می‌کنیم عوامل تأثیرگذار در تصمیم‌گیری را برحسب متغیرها تهیه کرده و ارتباطات بین آنها را تعیین کنیم. تلاش‌ها در جهت ارائه و تکمیل مدل یکپارچه و پیشرفته است. این امر با درنظر گرفتن متغیرهای مهم و تأثیرگذار در چهار فهرست قابل ارائه است که این موارد دارای ویژگیهای مشترکی هستند. این موارد بشرح زیر هستند.
ـ ویژگیها و خصوصیات محیطی: این متغیرها مربوط به ماهیت ساختار هستند و بر چهارچوب سازمانی آن می‌توانند تأثیر داشته باشند.
ویژگیهای واحد «بخش» تصمیم‌گیری: متغیرهای زیادی در ارتباط با این موضوع وجود دارند که می‌توانند در فرآیند تصمیم‌گیری تأثیرگذار باشند.
ـ ویژگیهای اطلاعاتی: این متغیرها با ابعاد و مقادیر کمی ارتباط دارند که در این رابطه اطلاعات و سیستم اطلاعاتی مرتبط با آنان به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بتوانند از فرآیند تصمیم‌گیری استراتژیک حمایت و پشتیبانی کنند.
90101 ویژگیهای محیط کاری «کاربردی»:
فرآیند انجام هر تصمیم‌گیری نمی‌تواند بدون وجود فضای کاربردی قابل پیاده‌سازی نیست. این فرآیند به منظور تحقق علاوه بر محیط پیاده‌سازی به عواملی نیز نیازمند است. مهمترین این موارد بشرح زیر هستند.
ـ محیط و فضای خارجی: تقاضا و درخواستها برای دریافت هر نوع خدمات می‌تواند سبب اعمال فشار و تنش بر محیط شود و بدنبال آن فضای بازار و شرایط حاکم برآن و میزان تقاضای مشتری تأثیر می‌پذیرند. در این رابطه برخی آژانسها و نمایندگی‌ها می‌توانند سبب تشویق و ترغیب فعالیتهای سازمانی و تحولات درون آن شوند.
ـ محیط سازمانی: درحین فرآیند سازمان‌دهی، چهارچوب کاری از جمله عوامل مهم و کلیدی در این رابطه هستند. میزان ارتباطات و بر هم کنشهای داخلی می‌توانند عملکرد حفاظتی و پشتیبانی از فعالیتهای مدیریتی را انجام دهد. اهداف و سیاستها برپایه محیط کاربردی و عملیاتی تعیین می‌شوند.
90102 ویژگیها و خصوصیات یک تصمیم ویژه
هر فرآیند تصمیم‌گیری استراتژیک برحسب ویژگیهای سازمانی تعیین می‌شود. این خصوصیت واحد و منحصر بفرد را می‌توان بصورت زیر طبقه‌بندی کرد:
1ـ ماهیت مشکل استراتژیک، این امر دارای 2 بخش است،
ـ مقیاس و وسعت مسأله بستگی به تصمیمات استراتژیک و ابعاد سازمانی دارد. این امر را می‌توان معمولاً برحسب میزان تأثیرگذاری منابع تعیین کرد. در این رابطه متغیر زمان و میزان در دسترس آن در تصمیم‌گیری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
ـ میزان پیچیدگی و تفاوتهای برپایه تعریفی که از یک مسأله استراتژیک ویژه صورت می‌گیرد تعیین می‌شود. در این رابطه خصوصیات و ویژگیهای محیط و شرایط کاری می‌توانند سریعاً ماهیت و محتوای تصمیم را تغییر دهند. نظر و عقیده مرتبط با آن می‌تواند از یک هفته تا هفته دیگر دچار تغییر شود. بازار می‌تواند در عرصه رقابت بین ارائه کنندگان محصولات می‌تواند در نرخ سرعت تغییرات اثرات قابل توجهی داشته باشند.
2ـ عوامل مربوط به تصمیم‌گیری می‌توانند در رابطه با هر نوع تصمیم استراتژیک تغییر کنند، باتوجه به تعداد متغیرها حالات و روشهای گوناگون قابل استفاده هستند و می‌توان در رابطه با هر موضوع چندین راه حل را ارائه داد. مثالهایی از این عوامل مهم بشرح زیر هستند.
ـ کیفیت تصمیم‌گیری در رابطه با سازمان.
ـ میزان قابلیت انحراف و اشتباه در هر بار تصمیم‌گیری
ـ گسترش و توسعه واحد تصمیم‌گیری از نظر تعداد اعضاء که می‌تواند نتایج قابل توجهی بدنبال داشته باشد.
ـ زمان و منابع مربوط که در یک فرآیند برای حل کردن یک مسأله بکار گرفته می‌شوند.
90103 ویژگیهای واحد تصمیم‌گیری:
ویژگیهای متنوع و گوناگونی در رابطه با واحد تصمیم‌گیری وجود دارند. این عوامل می‌توانند در سطوح مدیریتی گوناگون تأثیرگذار باشند، ورودی و خروجی فرآیند بشرح زیر است:
ـ مهارتها و کارآیی می‌تواند در مرحله اول انتخاب و فرآیند تصمیم‌گیری، تأثیرگذار باشند.
ـ مهارتهای فردی می‌تواند سبب شود که بهره‌برداری از امکانات بصورت بهینه انجام شود این منابع و امکانات می‌توانند در روش شناسی‌های بکار گرفته شده بصورت مناسب بکار گرفته شوند.
ـ مسیر ثبت اطلاعات مربوط به موفقیتهای قبلی و آسیب مربوط به آن می‌تواند در ارائه راه حل مؤثر و کارآمد واقع شوند.
ـ دو گروه مهم مربوط به این عوامل بشرح زیر است:
1ـ گروه یا فرد: تصمیمات استراتژیک شباهت زیادی به تلاش گروهی دارد، در این تصمیمات هدف نهایی بر نائل شدن به موفقیت در سازمانهای خاصی است. در این موارد فرآیند تصمیم‌گیری و قاعده‌مند کردن اطلاعات از ارزش قابل توجهی برخوردار است.
2ـ ویژگیها و خصوصیات فردی: دانش، مهارتها، تجربه و توانمندی‌ها می‌توانند در تصمیم‌گیری نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. این متغیرها بسیار ت؟أثیرگذار هستند. در بسیاری از حالات ویژگیها و حالات می‌توان گروهی از حالات را در نظر گرفت. به این شیوه می‌توان اثرگذاری ویژگیها بصورت مطلوب شکل داد.
ـ ویژگیهای اطلاعاتی:
اطلاعات می‌توانند ارتباط معقول و منطقی بین عوامل مختلف برقرار کنند و در واحد تصمیم‌گیری نقش مهمی داشته باشند. برخی از ویژگیهای مهم و تأثیرگذار بشرح زیر هستند.
ـ انواع و کیفیت اطلاعات مربوط به اطلاعات و نتایج موجود.
ـ کیفیت این اطلاعات.
ـ هزینه‌های افزایشی که می‌توانند سبب بهبود کیفیت و کمیت اطلاعات شوند.
اطلاعات می‌توانند در اطمینان به تصمیمات و نتایج آنها از نظر تفکرات داخلی و خارجی مهم و ارزشمند باشند. این عوامل در سیستم‌های اطلاعاتی از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و می‌توان به کمک آنها مکانیسم‌های مربوط به ابزار و امکانات را تعدیل کرد.
ـ اثر متقابل ویژگیها و خصوصیات
چهار عنصر مهم و اصلی در رابطه با پیشرفت و تکامل چهارچوب کاری در مورد تصمیمات استراتژیک وجود دارد، باید بر اهمیت این عوامل تأکید کرد و بیان کرد آنها نباید بصورت مستقل بکار گرفته شوند بدین ترتیب با بهبود فرآیند، اقدامات مرتبط با آن دچار پیچیدگی بیشتری می‌شوند. در زمان تصمیم‌گیری باید بر اثر این عوامل در چهارچوب کاری و محیط تصمیم‌گیری توجه ویژه‌ای داشت. متغیرهای بسیار متنوعی وجود دارند که متأسفانه امکان دخالت آنها بصورت تمام و کمال وجود ندارد. همین‌طور برخی از آنها بدلیل پیچیدگی‌هایی که به همراه دارند برخی اوقات نادیده گرفته می‌شوند. در فرآیند تصمیم‌گیری، علاوه بر وضعیت فعلی باید وضعیت آینده و بعدی در نظر گرفته شود. این امر می‌تواند در مسیر پیشرفت و تکامل طرح و تغییرات بعدی بسیاری کارآمد ظاهر شود. در این زمینه انطباق و هماهنگی این متغیرها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نکته نهایی و مهم در این مدل مربوط به جهت‌گیری یکسان همه متغیرها و عوامل است. بکارگیری این دیدگاه می‌تواند توسط فرد تصمیم‌گیرنده، سبب کارآمدی تصمیم و تغییرات اعمال شده شود. استراتژی سازمانی که در همه موارد نقش کلیدی دارد، بوسیله برخی عوامل همواره محدود می‌شود. این امر سبب می‌شود تا تغییرات با روند و سرعت کمتری اعمال وند. تمایل در ایجاد تغییرات در جهت همگرایی عوامل مؤثر و افزایش ارتباطات بین آنها می‌باشد. مهمترین تاثیری که این عوامل می‌تواند بدنبال داشته باشند مربوط به دستیابی به کنترل کارآمد سیستم است. با اعمال اثر این متغیرها کارآمد می‌توان تاثیر تصمیمات اخذ شده را در محیط کاری خارجی بیشتر کرد.
ـ ارتباطات خطرپذیری با مدل
تعریف و توضیح خطرپذیری بصورت عمومی در یک مدل سبب بهبود مدل در همه ابعاد کاربردی آن می‌شود. مراحل نهایی مربوط به فرآیند تصمیم‌گیری و میزان تاثیر آن بر فرآیند مربوط در شکل 2ـ9 نشان داده شده است. در مواجه شدن با محیط کاری و سازمانی و در حالت تصمیم‌گیری، عدم قطعیت و خطرپذیری نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. برخی از نتایج حاصله می‌توانند ناشی از تغییرات در شرایط محیطی باشند. بعنوان مثال تغییرات بعدی از نقطه‌نظر برخورد با مشتری و مصرف‌کننده و میزان استقبال او، به سختی قابل پیش‌بینی است. ویژگیهای یک تصمیم ویژه نظیر میزان پیچیدگی آن می‌تواند بر خطرپذیری طرح و تصمیم صورت گرفته اثرگذار باشد. ورودیها می‌توانند بصورت گروهی در فرآیند و نتایج حاصل تز آن اثر داشته باشند. سیستم‌های اطلاعاتی در فراهم کردن سطح آگاهی و اطلاع قابل قبول برای تصمیم‌گیرنده از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. میزان اثر بخشی و کارآمدی هر فرایند تصمیم‌گیری با توجه به میزان خطر طرح ارائه شده تعیین می‌شوند. سه نتیجه نهایی را می‌توان در این حالت بدست آورد.
خطر واقعی = خطر در نظر گرفته شده
خطر واقعی ‹ خطر در نظر گرفته شده
خطر واقعی › خطر در نظر گرفته شده
پیچیدگی بیشتر مربوط به ماهیت‌گذاری خطرات است، این خطرات از میزان اثرگذاری در همه مقاطع زمانی دارای اثرگذاری یکسان نیستند. بنابراین در حالت پیشرفت و توسعه می‌بایست وارد گوناگون را در نظر گرفت. در محیط‌های سازمانی میزان خطرپذیری در بالاترین سطح درنظر گرفته نمی‌شوند.
نظریه و عقیده کلیدی و مهم در رابطه با استراتژی‌های سازمانی این است که دیدگاه و عملکرد همراه باید در راستای بهینه کردن فرآیند صورت بگیرند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله یک مدل تصادفی مربوط به تصمیمات استراتژیک