دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 51 صفحه می باشد.
چکیده پژوهش:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ادراک شنیداری دانش آموزان عادی و دانش آموزان نارسا نویس در پایه های سوم تا پنجم ابتدائی شهر تهران پرداخت.
روش پژوهش حاضر، روش پس رویدادی یا علی ـ مقایسه ای است. به همین منظور تعداد 10 نفر از دانش آموزان دارای نارسا نویسی به روش نمونه های در دسترس و 15 نفر از دانش آموزان عادی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه از منطقه 1 تهران انتخاب و توسط آزمون نوشتن سیف نراقی و نادری و آزمون تشخیص و ؟؟؟ مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج حاصل از روش آماری و آزمون + برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل به دست آمد.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ادراک شنیداری دانش آموزان نارسا نویس به طور معناداری به لحاظ آماری از ادراک شنیداری دانش آموزان عادی کمتر است.
فهرست فصل اول:
- مقدمه
- بیان مسئله
- عنوان
- فرضیه
- اهمیت ضرورت پژوهش
- مدت پژوهش
- تعاریف مفهومی
- تعاریف عملیاتی
مقدمه:
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند. رشد جسمی و قد و وزن آنها حاکی از بد هنجار بودن آنان است. هر ششان کمابیش عادی است به خوبی صحبت می کند مثل سایر کودکان بازی می کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه خودداری های لازم را دارند و کارهایی که والدین به آنها واگذاری می کنند به خوبی انجام می دهند. و از رفتار و اخلاق عادی بر خوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می روند و می خوانند خواند و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می شوند این کودکان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت تحصیلی خود دارند به تدریج در می یابند سایر کودکان وضع درسی بهتری از آنان دارند. با گذشت چند ماهی از سال اول تحصیل در دبستان کم کم خود را متفاوت از دیگران می بینند و چه بسا احساس حقارت به آنان دست می دهد و یا اگر معلم کلاس و سایر محصلان شماتتشان کنند به بیزاری از درس و مدرسه و معلم و دانش آموزان نیز دچار می شوند. پدران و مادران این گروه که غالباً بی خبر از ریشه ها و دلایل یادگیری فرزندان خود هستند. مشکل را بغرنج تر می کنند و با فشارهایی که به کودک می آورند. دشواری مضاعفی را برای او ایجاد می کنند. (والامن، مک لاملین، ترجمه منشی ملوی1369 ص9وص10).
بسیاری از کودکان برای رسیدن به حداقل سطح صلاحیت در مورد موضوعات اساسی مدرسه دچار اشکال می شوند ولی ؟؟؟ آنها از ناتوانیهای یادگیری رنج نمی برند بعضی از آنها در طول زندگی کامل مدرسه از دانش آموزان ناکامی برخوردارند و یعنی به طور کامل فرا نمی گیرند) دسته دیگر فاقد انگیزه ای کافی برای یادگیری هستند و گروهی از استانداردهای گفتاری زبان رایج مطلع نیستند.
نارسائیهای یادگیری یک اصطلاح کلی است که شامل یک گروه ناهمگون از دشواری های یادگیری می شود نه به صورت های گوناگون مانند مشکلات اساسی در گوش دادن، صحبت کردن، نوشتن، استدلال کردن یاتوانایی ریاضیات متجلی می شود. ؟؟؟ چه نارسائیهای ویژه در یادگیری مختلف در دانش آموزان سایر طبقات استثنایی وجود نداشت باشد. و برای مثال دانش آموزان با آسیب های حسی، عقب ماندگی ذهنی، آشفتگی ذهنی، اجتماعی، هیجانی، تدریس ناکافی یا نامناسب محدودیتهای محیطی و فرهنگی را یا این امر در نتیجه این شرایط یا تأثیر آنها نیست.(سیف نراقی نادری1379ص23).
انجمن نارساخوانی انگلستان 1989 نارسایی های ویژه یادگیری را به سه دسته تقسیم می کند:
دسته اول: ناتوانی در خواندن(سیکلیسا) ناتوانی در حساب کردن (؟؟؟) و ناتوانی در در نوشتن (؟؟؟) می باشند.(جرالد دالاس به نقل از منشی طوسی)
کودک مبتلا به تشخیص شنیداری احتمالاً در یادگیری نوشتن با برخی اشکلات مواجه می شوند اسپاک اسپاک (1977) آنر روشن می کنند که از میان مهارت این که برای پیش بینی موفقیت نوشتن و خواندن کودکان اول مورد بررسی قرار گرفت. مهارت تشخیص شنیداری بیشترین عامل پیش بینی کننده بود. ؟؟؟ (1977) نیز در تعیین موفقیت کودک در یادگیری خواندن و نوشتن بر اهمیت تشخیص شنیداری تأکید دارد. (جوردن1977و پمن1958به نقل از ملوی ص197) کودک مبتلا به مشکلات ادراک شنیداری احتمالاًٌ از توانایی شنوایی کامل برخوردار است اما از تحلیل آنچه که بدرستی شنیده است عاجز می ماند. کودک مبتلا به این اختلالات ممکن است نتواند میان آنچه که شنیده است با مدارس مربوط به آن پیوند برقرار کند یا از ترکیب صداهای مجزا و ساختن کلمه عاجز باشد یا آن که نتواند تفاوت میان صدا را تغییر دهد. سایر کودکان مبتلا به مشکل ادراک شنیداری ممکن است معنی آنچه را که شنیده اند درک نکنند، یا آن که احتمالاً دچار کاستی های کوتاه مدت یا بلند مدت حافظه شنیداری باشند.
(جرالدرالامن به نقل از طوسی 1373 ص 399)
این پژوهشها بیانگر تشخیص شنیداری در کودکان نارسا نویس است در اینجا ادراک شنیداری کودکان نارسا نویس با ادراک شنیداری کودکان عادی بررسی و مقایسه می گردد.
بیان مسئله
از سال 1950 روان شناسان، پزشکان و متخصصان آموزش و نیز به گروه خاصی از دانش آموزان و آموزش آنان علاقه مند شدند. این گروه از دانش آموزان از نطر جسمی و مغزی دچار هیچ گونه عارضه مشخصی نیستند ولی در یادگیری اشکالاتی دارند گاهی این اشکالات در یادگیری با نابهنجاری رفتاری نیز همراه است از این دانش آموزان با نام هایی گوناگون در کتاب هایی روانشاسی و علوم تربیتی یاد شده است که تعداد لترین آنها عبارتند از ضایعات مغزی، ضایعات خفیف مغزی و آسیب های عصبی دانش چندانی که این اصطلاحات را به کار برده اند. ریشه اصلی نارسایی در یادگیری را عوامل بدنی فرض کرده اند ولی امروزه این فرض آنان به اعترافات و انتقادات شدید و هم چنین دشواریهای عصبی زیادی مواجه شده است (سیف نراقی، نادری 1381 ص211).
قبل از اینکه والدین، معلمی، روانشاناسان مدرسه و متخصصین نارسایی های آموزشی بتوانند مشخص کنند که آیا کودک نارسایی های آموزشی دارد یا نه آنها باید اصلاع یابند که کودک مورد نظر چه مطالبی را می داند و از کدام مطالب بی اطلاع است. (آیدین 13 79، ترجمه مقیمی آذری ص43)
آنچه کودک نارسا نویس را از دیگران متمایز می کند نوع اشتباه ها نبود بلکه با برجاماندن آن علت در واقع مشکلات یادگیری، پایدار و نوسانی هستند. هیچ چیز به خوبی یادگرفته نمی شود یک کلمه که به درستی خوانده یا نوشته می شود می تواند ساعتی بعد چنین نباشد یک املای آماده و بدون غلط در متون روز بعد پر از اشتباه است. یک کلمه که چندین بار در یک متن تکرار شده است هر بار به صورت متفاوت خوانده یا نوشته می شود. چنین اوضاع و احوالی باعث سردرگمی والدین و معلمان می شود که معمولاً بر حسب حواس پرتی برای متمایز کردن این کودکان استفاده می شود اشتباه ها در قلمرو خواندن و نوشتن و رونویسی و املا بروز می کنند و اگر پس از سال دوم ابتدایی پا بر جا بمانند و متراکم شوند بیش از پیش معنادار می گردند. اما باید غلط های ابتدایی را که معمولاً در خلال نخستین سال های یادگیری خواندن و تا سالهای دوم یا سوم دوره ابتدایی وجود دارند از مشکلات بعدی که نشان دهنده فقدان خودکار شدن اکتسابها هستند متمایز کرد. هم چنین باید گفت که اگر آزمایش در سنین بالاتر انجام شود ممکن است بسیاری از این اشتباهها دیده نشوند پس سنین زیر 9-7 سالگی نارسا نویسی نیستند. عوامل زیادی در ایجاد نارسا نویسی مهم هستند از قبیل عوامل ارثی عوامل عصبی شناختی، عوامل عاطفی، عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، عوامل آموزشی (دارستان 1379 ص 194).
کودکانی که دارای نارسا نویسی هستند در هجی کردن هم دچار مشکل هستند چون برای هجی کردن کامل کودک به سه مهارت عمده نیازمند است. تمایز شنوایی، حافظه شنوایی و حافظه بینایی.
در مرحله اول کودک باید بتواند صداهای مختلفی را که حروف ایجاد می کنند تشخیص دهد. این توانایی در تمایز صداهای مختلف علی الخصوص زمانی که کلمه از لحاظ فونتیل هجی می شود اهمیت دارد. (که به دنبال آن اصل مقرر شده در تلفظ و هجی آورده می شود) کودکی نتواند اختلاف صدای کلمات را تشخیص دهد در هجی کردن بسیاری از کلمات با اشکال مواجه خواهد شد. عامل دیگر در پیشرفت هجی کردن توانایی حافظه شنوایی است. دانش آموزی که از او خواسته می شود تا کلمه را هجی کند باید ارتباط دو حرف را که این صدا ایجاد می کند به یاد داشته باشد. دانش آموزانی که می توانند بخوبی هجی کنند شاید از قوانین و اصول معرفت شناسی چندان اطلاعاتی نداشته باشند اما آنها این توانایی را دارند که ارتباط صداهایی را که کلمه را ایجاد می کنند به صورت صحیح فوراً به یاد آورند. برای این کودکان فرآیند تشخیص بیاد آوردن،اصلاح و جبران ارتباط دادن متدها و ؟؟؟ باشند به مختصر تلاش حاصل می شود. کودکانی که فاقد مهارتهای نوشتن هستند این فرآیندها را نوعی مبارزه بزرگ می دانند (آیدین 1379 آذری ص98و 99)
اختلالات ادراکی و ناتوانی در تشخیص تغییردادن و تعبیر و تفسیر حس ، به ویژه اختلالات دیداری و شنیداری به طور سنتی توجه زیادی را به خود در حوزه اختلالات یادگیری جلب کرده است. برخی از اصلاحات این حوزه ، دریافت دیداری، تمییز دیداری، حافظه دیداری، تمییز دیداری ، حافظه شنیداری و یکپارچه سازی بین حواس است. (کریمی 1380 ص28)
اختلال ادراک شنیداری یکی از عوامل ایجاد کننده نارسانویس است. همچنین اختلال ادراک شنیداری مسئله ای است که در ظاهر هر فرد ایجاد اختلال نمی کند. زمانی که می توان به وجود این اختلال پی برد که فرد مورد آموزش مدرسه ای قرار گیرد.(؟؟؟؟؟ منبع ص30)
بسیاری از معلمان، پدران، مادران، و مشاوران وقتی با چنین دانش آموزانی برخورد می کنند به حیرت می افتند زیرا اغلب نمی دانند که چرا کودک با وجود داشتن هوش طبیعی و امکانات لازم،قادر به یادگیری در زمینه ای خاص نیست. (سیف نراقی، نادری 1381 ص 219)
کودکی که در مدرسه موفق نمی شود و با عدم والدین و معلمانش مواجه می گردد چرا که برای از دست دادن مسئولیتش میان دوستان همکلاسی خود نمی تواند توجیهی ارائه کند. نه تنها والدین و معلمانش از او ناخشنودند. بلکه نگرانی آنها غالباً به شکل غیر قابل مهار در می آید.
نگرانی والدین از این است که نکند فرزند آنها عقب مانده یا کند ذهن باشد. هرگاه مطمئن شود که هوش او عادی است حتی بر ؟؟؟؟ والدین نیز ؟؟؟ خود را از دست داده و از ناتوانی فرزندشان در یادگیری بیم ناک شده شروع به تنبیه سرزنش و تهدید و یا حتی با دادن جایزه در صدد تطمیع وی بر می آید با این امید که بالاخره نتایج بهتری حاصل شود. برخی معلمان نیز از ناتوانی خود در هدایت چنین کودکی احساس ناکامی می کند. تحت چنین شرایط ناگواری است که گوش سعی می کند به بهترین وجه عمل کند. اما شکست مداوم او را خرد کرده و شخصیت اش را عقلانی می کند این احساسات پس از مدرسه و روزهای تعطیل نیز دست از سر وی بر نمی دارند و این تصور برجای می ماند که گویی بدون اعمال خشونت تعدیل رفتار میسر نمی شود. (؟؟؟ رخشان 1363 ص 12)