دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
درباره تئوری صدق در میان فیلسوفان و منطق دانان جهان شش نظریه وجود دارد رایج ترین و قدیمی ترین آنها نظریه مطابقت است که سابقة آن به یونان و ارسطو میرسد هر چند در آثار ارسطو به طور مستقل به این بحث پرداخته نشده است. فلاسفه اسلامی به طور قطع و بدون تردید به این نظریه معتقدند و همچنین بسیاری از فیلسوفان مغرب زمین در تعریف صدق قضایا به نظریه مطابقت قائلند.
اساس نظریه مطابقت این است صدق قضیه عبارت از مطابقت آن با واقع و نفس الامر و این مسأله مبتنی بر دو اصل است اول اینکه واقعیتی هست و دوم اینکه ذهن ما قادر به کشف واقعیت میباشد.
فیلسوفان غربی در مورد صدق به تئورهای دیگر معتقدند که این تئوریها عبارتند : 1- تئوری هماهنگی : این نظریه به فلاسفه عقل گرا نسبت داده شده و آنها معتقدند که صدق یک گزاره تنها به معنای سازگاری آن با نظامی از قضایای دیگر عقلی است. و برخی از پوزیتویستها از این تئوری دفاع کردهاند و برخی از اینها معتقد بودند که قضایای حسی و تجربی صدقشان از راه مطابقت معلوم میشود و قضایای که تجربی و حسی نیستند صدقشان بوسیله سازگاری آنها با گزارههای آزموده شده بدست میآید و بعضی از پوزیتویستها معتقدند تنها راه آزمون صدق قضایا ارتباط درونی میان خود باورها است.
2- تئوری عمل گرایانه : پیرس و جیمز و دیوئی از طرفداران این تئوری هستند و آنها در معناداری معتقدند که معنای یک لفظ عبارت از پیامد عملی یا تجربی آن.
3- تئوری زیادتی صدق : طرفداران این نظریه معتقدند که محمول صادق و کاذب زاید است و میتوان آنها را حذف کرد و هیچ تأثیری در جمله ندارند.
4- نظریه غیر توصیفی صدق : معتقدان به این تئوری میگویند که صدق و کذب کلمات توصیفی نیستند بلکه کلمات انجازی و تأییدی و انشایی هستند.
5- نظریه سمانتیکی صدق تارسکی : تارسکی ضمن قبول نظریه صدق ارسطویی با ارائه نظریه زبان و فرا زبان به بازسازی این تئوری پرداخته تا از شبهات و پارادوکسهای که در زبان پیش میآیند جلوگیری کند و از نظر وی صدق و کذب عناصر فرا زبانی هستند در حالیکه راست و دروغ عناصر زبانی هستند.
فلسفه شناخت واقعیت است که به وسیله فاعل شناسایی (ذهن) صورت میگیرد و در قالب عناصر زبانی (الفاظ) بیان می شود. بنابراین در پدیده شناخت سه عامل هستی، فاعل شناسایی و زبان نقش اساسی دارند.
اما در فلسفه معاصر بیشتر به رابطه این سه عامل مهم پرداخته اند و از مباحثی که مربوط به رابطه هستی و فاعل شناسایی هستند به معرفت شناسی[1] تعبیر کرده اند و از مباحث مربوط به رابطه فاعل شناسایی و زبان به معناداری[2] و بالاخره از مباحث مربوط به رابطه هستی و زبان به صدق[3] تعبیر می کنند.
مباحث معرفت شناختی و معناداری و صدق هر کدام حوزه خاصی در فلسفه معاصر را به خود اختصاص می دهند اما مباحث معناداری و به تبع آن بحث اعتبار و استدلال و صدق از مهمترین مسائل فلسفه منطق به شمار میآیند.
1-2 تعریف مسأله
ما در این رساله به بحث اخیر یعنی مسأله صدق و بیان ماهیت و ملاک آن از دیدگاه منطق دانان مسلمان و حتی منطق دانان غربی می پردازیم و هر کدام را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
نظریه هایی که در این رساله به بررسی آنها می پردازیم: عبارتند از:
1- نظریه مطابقت The correspondence theory of truth
2- نظریه هماهنگی یا (سازگاری) The coherence theory of truth
3- نظریه عمل گرایانه The pragmatic theory of truth
4- نظریه زیادتی The redundancy theory of truth
5- نظریه غیر توصیفی The Non-Descriptive theory of truth
6- نظریه سمانتیکی صدق Semantic theory of truth
1-3 سئوال های اصلی تحقیق
1- کدام یک از نظریه های صدق نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان رایج بوده است.
2- رابطه نظریه های صدق با نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی چیست؟
3- فیلسوفان اسلامی علاوه بر بحث وجود ذهنی در چه مباحثی به نظریههای صدق پرداخته اند.
4- آیا نظریه مطابقت برای ملاک صدق کافی است؟
5- موضوع یا متعلق با لذات صدق و کذب در نزد منطق دانان مسلمان چه چیزی است؟
6- آیا تنها قضایای اخباری متعلق صدق و کذب قرار می گیرند یا اموری دیگری هم هستند که قابل ارزش گذاری هستند. اگر اموری هم به صدق و کذب متصف می شوند این اتصاف بالذات است یا بالعرض؟
7- مشکلات نظریه مطابقت و دیگر نظریه های صدق کدامند؟
1-4- فرضیه های تحقیق
1- نظریه مطابقت رایج ترین نظریه نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان بوده است.
2- نظریه مطابقت صدق به تنهایی به عنوان ملاک صدق قضایا کافی نیست.
3- نظریه مطابقت از مبانی نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی است.
4- فیلسوفان اسلامی در بحث علم و عالم و معلوم اجمالاً به این بحث پرداخته اند.
1-5 – هدف های تحقیق:
1- استخراج دیدگاههای منطق دانان و فیلسوفان مسلمان در مورد نظریههای صدق
2- تطبیق نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی
3- انجام یک کار پژوهشی مستقل در باب نظریه های صدق
1-6 روش تحقیق
در این رساله به دلیل تئوریک بودن آن سعی شده است پس از جمع آوری نظریات صدق به تحلیل و نقد و بررسی آنها پرداخته و دیدگاههای مختلف را تا حدودی مقایسه نماییم و در مواردی پیامدهای فلسفی ـ منطقی هر دیدگاه را بیان کنیم و لذا روش ما عمدتاً تحلیلی، تطبیقی و توصیفی است.
1-7 – سابقه تحقیق:
1- در مورد نظریه های صدق در فرهنگ فلسفی و منطقی ما کار مستقلی انجام نشده است.
2- بسیاری از کارهای انجام شده در این مسأله توسط منطق دانان غربی بوده به ویژه در کتابهای فلسفه منطق بطور مجزا به آن پرداخته اند.
3- به نظر می رسد یک کار پژوهشی مستقل جهت مقایسه نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی انجام نشده و لذا چنین پژوهشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
معانی حق و صدق
1-8 معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
کلمه حق دارای معانی گوناگون است و استعمالهای متفاوتی دارد یعنی حق به صورت اشتراک لفظی و یا به حقیقت و مجاز و یا آنچنانکه ظاهر است به اشتراک معنوی بر مصادیقی حمل می شود[4] بیان معانی حق در اغلب کتب فلسفی حکمای اسلامی آمده است این مضمون در کتاب الهیات شفاء، شرح اشارات نمط چهارم و همین طور کتاب مشارع و مطارحات شیخ اشراق چنین آمده است «و اما الحق فقد یعنی به الوجود فی الاعیان مطلقاً فحقیّه کل شیء نحو وجوده العینی و قد یعنی به الوجود الدائم و قد یعنی به الواجب لذاته و قد یفهم عنه حال القول و العقد من حیث مطابقتهما لما هو واقع فی الاعیان فیقال: هذا قول حق، هذا اعتقاد حق و هذا الاعتبار من مفهوم الحق هو الصادق، فهو الصادق باعتبار نسبته إلی الامر، و حق باعتبار نسبته الامر الیه و قد اخطاء من توهم أن الحقیه عباره عن نسبه الامر فی نفسه إلی القول او العقد و الصدق نسبتهما الی الامر فی نفسه فإن التفرقه بینهما بهذا الوجه فیها تعسف و احق الاقاویل ما کان صدقه دائماً و احق من ذلک ما کان صدقه اولیاً و الاول الاقاویل الحقه الاولیه التی انکاره مبنی کل سفسطه هو القول بانه لا واسطه بین الایجاب والسلب»[5]
معنای اول حق هر موجود خارجی است اعم از آنکه دائمی و یا غیر دائمی باشد. معنای دوم وجود دائمی است. حق در این معنا شامل موجودات غیر دائمی که زائل می شوند مانند حرارت مادی نمی شود.
معنای سوم آن موجود دائمی است که ازلی نیز می باشد در این معنا حق فقط به واجب الوجود بالذات اطلاق می شود که ازلی است و بطلان در آن راه ندارد معنای چهارم حق عبارت است از عقد یعنی قضیه ذهنی و یا قول یعنی قضیه لفظی، در صورتی که واقع مطابق آن باشد حق نامیده می شود.
نحوه اطلاق حق بر قضیه در کتاب رحیق مختوم چنین آمده است.
قول اول اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال متعلق موصوف است به این بیان که حق به معنای موجود خارجی است و به قضیه از آن جهت که محکی و مخبر عنه آن است حق اطلاق می شود صدر المتألهین این قول را خالی از تعسف و تکلّف نمی داند زیرا آنگاه که گفته می شود فلان قضیه حق است. بدون عنایت و مجاز، حق بر قضیه که مطابق خارج است اطلاق می گردد یعنی وصف قضیه ای که واقع مطابق اوست.
قول دوم مختار علامه طباطبائی است و آن قول این است که حق صفت موجود خارجی است ولیکن از جهت مطابقتی که بین قضیه با آن هست، تطابق واسطه در ثبوت حقیقت برای قضیه می شود. یعنی حق وصف قضیه است حقیقتاً به وساطت واقع.
و قول سوم همان قول رایج است که اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال موصوف است بدون آنکه نیازمند به واسطه در ثبوت باشد به این بیان که قضیه که مطابق خارج باشد حق است چه اینکه صدق وصف قضیه است به لحاظ انطباق با واقع.[6]
به نظر می رسد که در این سه قول، قول علامه ارجح باشد چون حقانیت و واقعیت از آن موجود خارجی است حق بودن قضیه به تبع و وساطت آن موجود خارجی است.
1-9- تمایز حق و صدق
در خصوص تمایز حق و صدق نیز چند قول مذکور است.
1-9-1- رأی مشهور حکمای اسلامی: که قائلند اگر قضیه مطابِق با واقع باشد و واقع مطابَق با آن در این صورت به قضیه صدق اطلاق می شود. «... انه (الحق) صادق فیما احسب باعتبار نسبته إلی الامور و حق باعتبار نسبه الامر إلیه»[7] اما اگر واقعیت عینی با قول مطابق باشد یعنی واقع مطابِق و قول مطابِق باشد و به قول و قضیه حق اطلاق می شود.
1-9-2- نظریه شیخ اشراق: شیخ اشراق با این نحو تمایز قائل شدن بین حق و صدق مخالف است و معتقد است که حق و صدق به یک معنا است و یکی است. عین عبارت او چنین است «و قد قیل أن الحقیّه تقال لنسبه الامر فی نفسه الی القول او العقد والصدق لنسبه القول او العقد إلی الامر فی نفسه. و کأن هذا الفرق فیه تعسف ما: فانه اذا قیل «قول حق» و «قول صادق» فی کلیهما لایراد الا مطابقه ذالک القول للامر الحارج، ثم لابد من المطابقه من ذالک الجانب الاخر»[8]بنابراین او معتقد است که بین حق و صدق تفاوتی وجود ندارد وقتی که گفته می شود. این قول حق است و آن قول صدق، جز مطابقت آنها با یک واقعیت عینی چیز دیگر در نظر گرفته نمی شود و شکی نیست که وقتی قول حق و یا قول صدق با واقعیت عینی مطابقت داشته باشد ناچار واقعیت عینی نیز با قول حق یا قول صدق مطابقت خواهد داشت.
نقد و بررسی: به نظر می رسد که شیخ اشراق تصور کرده تمایزی که مشهور بین حق و صدق قائلند تمایز حقیقی است در حالیکه مراد از این تمایز اعتباری است یعنی وقتی که گفته می شود اگر قول با واقع مطابق باشد. صدق و اگر واقع با قول مطابق باشد به قول حق اطلاق می شود منظورشان این نیست که ممکن است قول با واقع مطابق باشد و واقع عینی مطابق با قول نباشد بلکه منظور این است که این دو تنها بالاعتبار با هم متفاوت هستند و حقیقتاً یکی هستند.
1-9-3- نظریه برخی از فیلسوفان غربی:
برخی از فیلسوفان غربی بین حق و صدق تفاوت قائل شده اند پل فولکیه معتقد است که معمولاً صدق در مقابل کذب به کار می رود نه خطا و دروغگو کسی نیست که حتماً غلطی را گفته باشد بلکه دروغگو کسی است که امری را خود یقین دارد نادرست است درست می نمایاند. بنابراین میان صدق و حقیقت ارتباط ضروری وجود ندارد و همچنین میان کذب و خطا و در نتیجه شهادت گواهی که در بند صداقت است ممکن است خطا و ناصواب باشد و شهادت دروغگوئی ممکن است مقرون به حقیقت و صواب.[9]
نقد و بررسی: به نظر می رسد که بر این نظریه نیز این اشکال وارد باشد که بین صدق اخلاقی و منطقی تمایز قائل نشده است بنابراین شهادت دروغگو اگر مقرون به حقیقت باشد حقیقتاً صدق است هر چند خود وی صدق اخلاقی نداشته باشد یعنی امری را بگوید که خودش به آن اعتقادی نداشته باشد حاصل سخن اینکه صدق و کذب در تعریف حقیقت، صفت قول است نه گوینده قول یعنی ما به دروغگو یا راستگو بودن گوینده قول کاری نداریم.
1-9-4- نظر شهید مطهری: شهید مطهری معتقدند که بین (حقیقت و خطا) و (صدق و کذب) و (صحیح و غلط) و (درست و نادرست) هیچ تمایزی وجود ندارد. در این خصوص می فرمایند «حقیقت یعنی اندیشههایی که با واقع و نفسالامر منطبق است و خطا یعنی اندیشه هایی که با واقع و نفسالامر منطبق نیستند این مسأله را گاهی تحت عنوان «حقیقت و خطا» می گوئیم و گاهی تحت عنوان «صدق و کذب» و گاهی تحت عنوان «صحیح و غلط» فرقی نمی کند.»[10]
بنابراین آنگونه که برخی از فلاسفه غربی بین حقیقت و صدق تمایز قائلند شهید مطهری آن دو را یکی می داند و در واقع هر دو را صفت جمله، صرف نظر از گوینده آن، در صورت مطابقت با واقع می داند.
همان طور که قبلاً هم ذکر نمودیم بین حق و صدق تمایز وجود دارد بدین نحو که حق صفت واقعیت خارجی است و صدق صفت آن جمله ای است که بیانگر و حکایتگر آن واقعیت است و تمایز این دو به حیثیت و اعتبار است بدین صورت که اگر قول را با واقع بسنجیم صدق و اگر واقع را با قول مقایسه کنیم به آن قول حق اطلاق می شود.
فهرست مطالب:
فصل اول : مقدمه و پیشینه تاریخی
بخش اول : مقدمه و کلیات و معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
- مقدمه ........................................................................................................... 3
- تعریف مسأله ................................................................................................ 3
- سوالهای اصلی تحقیق .................................................................................... 4
- فرضیههای تحقیق .......................................................................................... 4
- هدفهای تحقیق ........................................................................................... 4
- روش تحقیق ................................................................................................. 4
- سابقه تحقیق .................................................................................................. 5
- معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی ........................................................... 5
- تمایز حق و صدق ......................................................................................... 6
1-9-1- رای مشهور حکمای اسلامی ............................................................. 6
1-9-2- نظریه برخی از فیلسوفان غربی ......................................................... 7
1-9-3- نظریه شهید مطهری ......................................................................... 8
بخش دوم : پیشینة تاریخی نظریه مطابقت صدق
2-1- سابقه نظریه مطابقت در یونان ......................................................................... 10
2-1-1- مطابقت از نظر افلاطون ............................................................................. 10
2-1-2- نظریه مطابقت از دیدگاه ارسطو .................................................................. 12
2-1-3- نظریه مطابقت از نظر فارابی ...................................................................... 14
2-1-4- نظریه مطابقت از دیدگاه ابن سینا ............................................................... 15
2-1-5- نظریه مطابقت از دیدگاه سهروردی ............................................................ 16
بخش سوم : آیا نظریه مطابقت تعریف صدق است یا ملاک آن
3-1- تمایز تعریف صدق و ملاک صدق ................................................................. 19
3-2- دیدگاه برخی از فلاسفه اسلامی ...................................................................... 20
3-3- دیدگاه برخی از فلاسفه غربی ........................................................................ 21
3-4- نقد و بررسی ................................................................................................ 21
فصل دوم : تئوری صدق از نظر منطق دانان غربی
بخش اول : نظریه مطابقت
- توضیح نظریه مطابقت .................................................................................. 25
- نظریه مطابقت در نظر منطق دانان جدید غرب ......................................... 25
- مطابقت و اتمیسم منطقی ....................................................................... 25
- اشکالات نظریه مطابقت ......................................................................... 29
بخش دوم : تئوری هماهنگی
2-1- تئوری هماهنگی یا سازگاری .......................................................................... 35
2-2- اصل ارتباط درونی ........................................................................................ 36
2-3- درجات صدق .............................................................................................. 37
2-4- ایرادات نظریه هماهنگی ................................................................................. 38
بخش سوم : تئوری عمل گرایانه
3-1- تئوری عمل گرایانه ........................................................................................ 37
3-2- نظریه شیلر ................................................................................................... 44
3-3- نقد و بررسی این نظریه ................................................................................. 45
بخش چهارم : تئوری زیادتی صدق
4-1- تئوری زیادتی صدق ...................................................................................... 49
4-2- اشکالات نظریه زیادتی صدق ......................................................................... 50
بخش پنجم : نظریه غیر توصیفی صدق ...................................................................... 53
5-1- نظریه غیر توصیفی صدق ............................................................................... 53
5-2- اشکالات نظریه غیر توصیفی صدق ................................................................. 56
بخش ششم : نظریه سمانتیکی صدق تارسکی
6-1- تبیین نظریه سمانتیکی تارسکی ....................................................................... 56
6-1-1- مفهوم صدق به عنوان موضوع نظریه معنا شناختی تارسکی ............................ 58
6-1-2- تعریف صدق در نظریه معناشناسی تارسکی ................................................ 63
فصل سوم : نظریه مطابقت صدق از نظر فیلسوفان و منطق دانان مسلمان
بخش اول : آیا مطابقت مربوط به علوم حضوری است یا حصولی
- تعریف علم حضوری وحصولی .................................................................... 79
- رابطه مطابقت با علم حضوری و حصولی ...................................................... 81
- راهیابی خطا در علم حضوری ...................................................................... 83
بخش دوم : نظریه مطابقت به عنوان روش صدق در تصورات یا تصدیقات .................. 85
بخش سوم : رابطه خبر با صدق و کذب
3-1- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را تعریف قضیه میداند .................................. 91
3-2- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را ملاک تمایز قضیه میداند ........................... 92
3-3- اشکال پارادکس دروغگو بر هر دو تحلیل ....................................................... 94
بخش چهارم : مناط صدق و کذب قضایا
4-1- بررسی اجمالی اختلاف حکما در تقسیم قضایا ................................................ 97
4-2- صدق و کذب در انواع قضایا ...................................................................... 101
4-2-1- قضایای خارجیه ..................................................................................... 101
4-2-2- قضایای ذهنیه ........................................................................................ 101
4-2-3- قضایای حقیقیه ...................................................................................... 106
بخش پنجم : معانی نفس الامر ............................................................................... 105
5-1- نفس الامر به معنای عالم امر و عقول مجرده .................................................. 106
5-2- نفس الامر به معنی فی نفسه ........................................................................ 108
5-3- نفس الامر به معنای عالم ثبوت اشیاء ............................................................ 109
5-4- نقد و بررسی معانی ذکر شده از نفس الامر ................................................... 110
بخش ششم : مطابقت در مباحث وجود ذهنی
6-1- مطابقت در مباحث وجود ذهنی ................................................................... 113
6-1-1- اهمیت بحث وجود ذهنی ....................................................................... 113
6-1-2- تاریخچه وجود ذهنی ............................................................................. 113
6-1-3- تبیین نظریه وجود ذهنی ......................................................................... 114
6-1-4- آیا انحفاظ ماهیت از لوازم نظریه مطابقت است یا از مبنای آن .................... 118
بخش هفتم : نظریه مطابقت از دیدگاه برخی از فیلسوفان مسلمان
7-1- نظریه ملاصدرا درباره مطابقت ..................................................................... 123
7-2- حکیم سبزواری .......................................................................................... 125
7-3- علامه طباطبایی ........................................................................................... 126
7-4- شهید مطهری ............................................................................................. 138
7-5- استاد مصباح یزدی ..................................................................................... 144
7-6- جمع بندی و نتیجه گیری ............................................................................ 148
شامل 155 صفحه فایل word قابل ویرایش